مقایسه قسمت ۷ فصل ۲ سریال The Last of Us با بازی
بعد از همهی حواشیها و همهی بالا و پایینها، بالاخره این فصل هم به پایان خود رسید؛ البته پایانی که میتواند همچنان سریال را از برخی جهات در مسیر جدایی از بازی قرار دهد.
(هشدار: این مقاله بخشی از داستان سریال The Last of Us و بازیهای لست آو آس را اسپویل میکند)
زخمهای الی: در سکانسی که الی از بیمارستان به سالن تئاتر برمیگردد، دینا تصمیم میگیرد که به زخم های او رسیدگی کند. این سکانس که از دو زاویه متفاوت در سریال و بازی روایت شده، در عین شباهت، تفاوتهای زیادی بین دو اثر دارد. در بازی بعد از دیدن چهرهی آشفته الی و زخمهای او، بازی به ما اجازه میدهد که کل آن حس را در سکوتی که وجود دارد دریافت کنیم و الی فقط میگوید: «من مجبورش کردم تا حرف بزند». اما در سریال دیالوگهای زیادی بین الی و دینا رد و بدل میشود که دقیقا چه اتفاق هایی افتاد و خبری از سکوت سنگین و خفهکننده بازی نیست.
واکنش جسی به بارداری دینا: جسی در سریال و بازی لست آف آس تفاوت های زیادی دارد. در بازی جسی در واکنش به پی بردن به بارداری دینا آن هم از سوی الی میپرسد: «آیا دینا قصد دارد که بچه را نگه دارد؟» و نگرانی چندان زیادی از خود نشان نمیدهد. اما در سریال جسی همچون پدری وظیفهشناس تمام هدفش را بر روی برگرداندن دینا به شهر جکسون و مراقبت از فرزندش میگذارد. او حتی به الی میگوید که تقصیر او است که در همچین وضعیتی قرار دارند.
پیدا کردن تامی: در بازی وقتی الی و جسی درحال گذر از کنار سرباز های WLF هستند، میشنوند که گروهی نیاز به تیم پشتیبانی دارند. چون یک تک تیرانداز در حال نابود کردن آنها است. در سریال الی و جسی با استفاده از واکی تاکی صدای گروه WLF را میشنوند و حدس میزنند کار تامی باشد. در ادامه ما شاهد غرق شدن الی در افکار انتقام هستیم که دیگر جایی برای اهمیت به تامی در ذهن او نمانده است. جسی به تنهایی به دنبال تامی میرود.
به دام افتادن الی توسط گروه اسکارز: این بخش که هیچوقت در بازی وجود نداشت، شباهت زیادی به موقعیتی داشت که ابی گیر همین گروه میافتد. مقدار زیادی از طرفداران بازی از این سکانس ناامید شدند. چرا که ما شاهد ضعیفترین وجه الی بودیم و به نوعی هیچوقت چنین حالتی از او را در بازی نمیبینیم.
مل و اوئن: این زوج بدشانس، دو مرگ نسبتا متفاوت را در بازی و سریال تجربه کردند. در بازی الی بعد از اینکه اوئن به او کمکی در پیدا کردن ابی نمیکند و با دستهای خالی به سمت او یورش میآورد، وی با یک گلوله کار اوئن را تمام میکند. سپس بعد از تقلا کردن و تلاش برای نجات خود از خنجر کشنده مل مجبور میشود با استفاده از همان خنجر مل را بکشد؛ کاری که تماما در دفاع از خود بود. اما در سریال الی در واکنش به درآمدن سلاح اوئن به او شلیک میکند و سپس میفهمد که گلوله بعد از اصابت به اوئن، از گلوی مل رد شد. پس اینجا مرگ مل تصادفی بود.
دیدار دوباره با ابی: این بخش از سریال شباهت زیادی به بازی داشت؛ از صحبتهای الی و جسی در سالن تئاتر گرفته تا حرف های ابی به الی دربارهی هدر دادن شانس خود برای زنده ماندن. بزرگترین تفاوت این بخش از سریال با بازی در نامعلوم بودن سرنوشت تامی است. زیرا در آخر با شلیک دوم ابی و سیاه شدن صفحه، قرار است ما با سوالی بزرگ تنها بمانیم: تیر به کجا اصابت میکند؟ آیا تامی کشته میشود؟