معرفی مستند The Two Escobars | دو اسکوبار، دو دنیای متفاوت
در جهانی که ورزش اغلب بهعنوان عرصهای برای رهایی از فشارهای زندگی و اجتماعی دیده میشود، بعضی اوقات روایتهایی از دل آن بیرون میآید که نهتنها الهامبخش نیستند، بلکه تصویری تلخ از فساد، خشونت و فاجعه انسانی را ترسیم میکنند. مستند The Two Escobars ساخته برادران زیمبالیست یکی از آن روایتهاست؛ داستانی که در قلب کلمبیا در دوران تاریک دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی میان دو چهره همنام اما کاملاً متفاوت رقم میخورد؛ آندرس اسکوبار، بازیکن فروتن و بااخلاق تیم ملی کلمبیا و پابلو اسکوبار بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در تاریخ معاصر. افرادی که بهغیر از نام خانوادگی هیچ وجه تشابهی با یکدیگر ندارند و در دو دنیای کاملا متفاوت زندگی میکنند.
در دهه ۱۹۷۰ و اوایل ۸۰ میلادی فوتبال کلمبیا عمدتاً در سطح متوسط جهانی قرار داشت. تیمهای باشگاهی این کشور در رقابتهای آمریکای جنوبی معمولاً حرف زیادی برای گفتن نداشتند و تیم ملی نیز نتوانسته بود حضور چشمگیری در جام جهانی داشته باشد. اما با ورود پولهای بادآورده ناشی از تجارت کوکائین و سایر مواد مخدر شرایط بهکلی تغییر کرد. کارتلهای مواد مخدر برای مشروعیت بخشیدن به خود و همچنین استفاده از فوتبال بهعنوان ابزار پولشویی، شروع به سرمایهگذاری گسترده در باشگاهها کردند. باشگاههایی مانند اتلتیکو ناسیونال، میوناریوس و آمریکا ده کالی به سرعت به قدرتهای منطقهای تبدیل شدند.
این مستند همچنین نقطه عطفی در مستندسازی ورزشی شد؛ چرا که ثابت کرد میتوان از دل یک مسابقه فوتبال، به عمق تاریک جامعه، اقتصاد و تاریخ یک کشور نفوذ کرد. مستند دو اسکوبار تلاش میکند برای سوالهایی بسیار مهم و مفهومهایی ارزشمند، جوابهایی مناسب پیدا کند. مفاهیمی مانند قدرت ویرانگر پول سیاه در ورزش، خطر قهرمانسازی بیمنطق از شخصیتهای آلوده، مسئولیت رسانهها در بزرگنمایی یا سرکوب یک خطا، پیوند مخرب میان ورزش، سیاست و جرمشناسی اجتماعی و مهمتر از همه اینکه ورزش میتواند بازتابی از شرایط واقعی یک جامعه با تمام زیباییها و زشتیهایش باشد.
آندرس اسکوبار در چنین فضایی رشد کرد؛ محیطی که پر از خطر، نفوذ مافیا و فساد بود. با این حال او برعکس بسیاری از همدورهایهای خود مسیر پاکی را انتخاب کرد. اطرافیانش میگویند که او حتی در جشنهای تیم از نوشیدن مشروبات الکلی امتناع میکرد و تمرکز کاملش بر فوتبال و پیشرفت بود. اسکوبار یکی از مهرههای کلیدی در تیم باشگاهی اتلتیکو ناسیونال شد؛ تیمی که در سال ۱۹۸۹ با حمایت مالی غیررسمی کارتل مدلین قهرمان جام لیبرتادورس شد (جامی که بهترین تیمهای قاره آمریکای جنوبی در آن شرکت میکنند). آندرس از این قهرمانی نه برای ثروتاندوزی بلکه برای ساختن آرمانهایی بزرگتر استفاده کرد. او قصد داشت فوتبال را به مسیری سالمتر ببرد، برای جوانان کشورش الگویی مثبت باشد و از ورزش برای تغییرات اجتماعی بهره بگیرد.
در نقطه مقابل پابلو اسکوبار نهتنها فوتبال را دوست داشت که آن را ابزاری برای کسب قدرت اجتماعی میدانست. او با احداث زمینهای فوتبال در مناطق فقیر چهرهای مردمی از خود میساخت. بسیاری از جوانانی که امروز بازنشسته شدهاند دوران نوجوانی خود را در این زمینها گذراندهاند. او همچنین به بازیکنان تیمهای تحت نفوذش پولهای هنگفتی میداد و در صورت باخت آنها را تهدید میکرد. مستند بهخوبی نشان میدهد که چگونه پابلو با نفوذ در فوتبال هم قدرت اجتماعی و هم امنیت نسبی بهدست آورد. حتی زمانی که تحت تعقیب بینالمللی بود با دولت بر سر تسلیم شدن مذاکره کرد و بهمدت یک سال در زندانی که خودش ساخته بود، اقامت داشت؛ زندانی با زمین فوتبال اختصاصی.
نتیجه این سرمایهگذاریها، تولد یکی از قدرتمندترین نسلهای فوتبال کلمبیا بود. در مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ این تیم توانست تیم قدرتمتند آرژانتین را با نتیجه پنج بر صفر در بوئنوس آیرس شکست دهد. نتیجهای تاریخی که کلمبیا را بهعنوان یکی از مدعیان جدی قهرمانی مطرح کرد. تیمی متشکل از کارلوس والدراما، رنه هیگیتا، فاستینو آسپریا و البته آندرس اسکوبار به آمریکا رفت تا رؤیای یک ملت را محقق کند. اما این رؤیا در همان ابتدای راه به کابوس تبدیل شد.
در دیدار دوم مرحله گروهی برابر ایالات متحده آندرس اسکوبار در یک صحنه دفاعی بهاشتباه توپ را وارد دروازه خودی کرد. بازی با نتیجه دو بر یک به سود آمریکا به پایان رسید و کلمبیا از جام جهانی حذف شد. رسانههای داخلی و خارجی فشار زیادی بر بازیکنان تیم ملی کلمبیا وارد کردند اما آنچه که در ذهن مردم باقی ماند گل به خودی اسکوبار بود و این اشتباه نه فقط ورزشی بلکه سیاسی و اقتصادی تلقی میشد. گزارشها حاکی از آن بود که شرطبندهای وابسته به کارتلها روی پیروزی کلمبیا شرط بسته بودند و این باخت ضررهای هنگفتی به آنها تحمیل کرده بود.
در بازگشت به کلمبیا آندرس تصمیم گرفت برخلاف توصیه اطرافیان در خانه بماند و از مردم کشورش عذرخواهی کند. ۱۰ روز پس از آن گل به خودی زمانی که در پارکینگ یک بار در مدلین در حال سوار شدن به خودرو بود، هدف شلیک گلوله قرار گرفت و کشته شد. گفته میشود قاتلان وابسته به گروههای شرطبندی تحت پوشش کارتلها بودهاند. اگرچه دو نفر بازداشت شدند ولی بسیاری معتقد بودند که آنها تنها مجریان یک دستور از افراد قدرتمندتری بودند. قتل آندرس موجی از خشم و اندوه را در سراسر جهان بهدنبال داشت. رسانهها از «ترور انسانیت» نوشتند و هزاران نفر در تشییع جنازهاش شرکت کردند.
روایت موازی آندرس و پابلو در این مستند تنها بر اساس شباهت نام آنها نیست. این دو نفر نماد دو مسیر متفاوت برای جوانان کلمبیا هستند: یکی مسیری که با زحمت، اخلاق و ایمان به ارزشها پیش میرود و دیگری راهی که با خشونت، ترس و قدرت مطلق گره خورده است. جالب اینکه هر دو نفر در نهایت با خشونت از صحنه روزگار حذف شدند؛ پابلو توسط نیروهای پلیس کلمبیا در سال ۱۹۹۳ کشته شد و آندرس کمتر از یک سال بعد، قربانی همان سیستمی شد که پابلو ساخته بود.
مستند The Two Escobars پس از اکران در جشنواره فیلم ترایبکا با تحسین گستردهای روبهرو شد. منتقدان آن را نه فقط یک مستند ورزشی بلکه اثری جامعهشناختی، سیاسی و حتی شاعرانه دانستند. سایت Rotten Tomatoes امتیاز بالایی به آن داده و برخی نشریات از آن بهعنوان یکی از بهترین مستندهای ورزشی تاریخ یاد کردهاند. این اثر مستندی است که تماشای آن صرفاً آشنایی با یک داستان فوتبالی نیست بلکه سفر به دل یکی از تاریکترین دورانهای اجتماعی در آمریکای لاتین است. مستندی که یادمان میاندازد فوتبال با همه زیباییاش گاه میتواند آینهای برای بدترین چهرههای انسان باشد. آندرس اسکوبار قهرمانی بود که برای شرافت جنگید و با همان شرافت از دنیا رفت. پابلو اسکوبار مردی بود که دنیا را با ترس تسخیر کرد و در عین قدرت بهتنهایی از صحنه روزگار محو شد و در میان این دو اسکوبار ملتی قرار داشت که بین توپ فوتبال و لوله تفنگ هر روز مجبور بود یکی را انتخاب کند!
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت زومجی درباره مستند The Two Escobars چیست؟ نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.