مقایسه قسمت ۴ فصل ۲ سریال The Last of Us با بازی
قسمت چهارم از فصل دوم لست آو آس برای جمع زیادی از گیمرها ناامیدکننده بود. با این وجود بد نیست که ببینیم چه چیزهایی باعث به وجود آمدن این واکنشها شد.
(هشدار: این مقاله بخشی از داستان سریال The Last of Us و بازیهای لست آو آس را اسپویل میکند)
۱- شهر سیاتل: در این قسمت الی و دینا به شهر کلیدی سیاتل رسیدند؛ شهری که یکسری از مهمترین اتفاقهای بازی در آن رخ میدهد. روند خطی داستان در این بخش مانند بازی است و خیلی از دیالوگهای گفتهشده در سریال همانند بازی بودند؛ مثل اشاره به فاجعه یکی از اولین تستهای فضانوردی که الی به آن اشاره کرد.
۲- پیدا کردن گیتار: یکی از احساسیترین بخش های بازی پیدا کردن گیتار در یک فروشگاه متروکه است؛ جایی که الی تصمیم میگیرد قطعه Take On Me را که دربارهی عشق و از دست دادن آن است، برای دینا بنوازد و با آن همخوانی کند. این بخش از سریال به طور کامل به بازی وفادار ماند و ما شاهد خوانندگی بلا رمزی بودیم.
۳- فرار از دست گروه WLF و آشنایی با گروه اسکارز: الی و دینا بعد از پیدا کردن جنازه شخصی به اسم لیا که از اعضای گروه WLF بود، متوجه وجود گروه دیگری میشوند. در اینجا صدای یکی از اعضای گروه WLF را میشنویم که میگوید: «اسکارز همهی آنها را به قتل رسانده است و باید ساختمان را چک کنیم تا مطمئن شویم خبری از آنها نیست». بعد از دیده شدن الی و دینا، تعقیب و گریز شروع میشود و تقریبا نود درصد این بخش همانند بازی بود.
۴- لو رفتن راز الی: یکی از بزرگترین تفاوت های سریال با بازی لست آو آس در نحوه گسترش کوردیسپس است. در بازی از طریق تنفس در مکان های بستهای مانند تونل های مترو میتوان مبتلا شد و شخصیتها به ماسک زدن نیاز دارند. الی در بازی بعد از آسیب دیدن و شکسته شدن ماسک خود مجبور میشود حقیقت را به دینا بگوید. ولی در سریال چون دیگر خبری از ماسک برای مبتلا نشدن نیست، الی توسط یکی از رانرها گاز گرفته میشود و بعد از رسیدن به سالن حقیقت را میگوید.
۵- بارداری دینا: شاید یکی از ناامیدکنندهترین بخش های سریال تا به اینجا مکالمه الی و دینا درباره بارداری دینا باشد. در بازی الی بعد از شنیدن این خبر واکنش تندی داشت که ترکیبشده از نگرانی و خشم بود. زیرا جدا از محافظت از دینا و گذاشتن تمرکز اصلی بر روی انتقام جوئل، حالا باید مراقب بچه دینا هم باشد. ولی در سریال نه تنها خبری از آن واکنش نیست، بلکه یک واکنش کاملا متضاد را میبینیم. الی در سریال نه تنها اصلا عصبانی نشد، بلکه با خوشحالی گفت: «قرار است پدر شوم».