حقایق جالب سریال Adolescence | نگاهی واقعی به دوران نوجوانی
سریالAdolescence محصول سال ۲۰۲۵ یکی از آثار تأثیرگذار و بحثبرانگیز امسال بود که با نگاهی واقعگرایانه به دنیای نوجوانان، خانواده و جامعه، مخاطبان بسیاری را جذب کرد. نوجوانی یک مینیسریال چهار قسمتی در ژانر درام اجتماعی و جنایی است که توسط شبکه نتفلیکس در مارس ۲۰۲۵ منتشر شد. این سریال به کارگردانی فیلیپ بارانتینی و نویسندگی جک تورن و استیون گراهام ساخته شده و داستان نوجوانی به نام جیمی میلر را روایت میکند که بهطور ناگهانی درگیر یک پرونده قتل میشود. سریال با محوریت این داستان، تصویری تاریک و تکاندهنده از بحرانهای عاطفی، فشار اجتماعی و نقش رسانهها در شکلگیری قضاوتهای عمومی ارائه میدهد.
این اثر با گذر از قالبهای سنتی روایت، تلاش میکند تا مخاطب را درگیر سوالاتی بنیادین درباره نوجوانی، مسئولیتپذیری، و نقش والدین در تربیت فرزندان کند. هر قسمت با ساختار تکنیکی خاص خود، بیننده را وارد جهانی از تنشهای واقعی و ملموس میکند. در این مقاله، به بررسی دقیق و جامع این سریال از زوایای مختلف میپردازیم؛ از روند تولید گرفته تا پشتصحنه، موسیقی، مکانهای فیلمبرداری، و حتی لحظات جالب و بامزهای که هنگام ساخت سریال رخ دادهاند. پس این شما و این حقایق جالب سریالAdolescence ؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید.
۱. شروع روند تولید
ایده اولیه سریال Adolescence از تجربیات شخصی نویسنده و خالق آن جک تورن سرچشمه گرفته است. او که دوران نوجوانی خود را در خانوادهای پرتنش و در محیطی پرچالش سپری کرده بود، تصمیم گرفت روایتی نیمهواقعی از آن دوران را به تصویر بکشد. تورن در گفتوگوهای خود بارها تأکید کرده بود که هدف اصلیاش خلق تصویری صادقانه و بدون اغراق از دنیای نوجوانان است. او با تشکیل تیمی متشکل از نویسندگان جوان، روانشناسان، و مشاوران آموزشی تلاش کرد تا فیلمنامهای واقعی و ملموس خلق کند. برای نوشتن هر قسمت اعضای تیم تولید به سراغ داستانهای واقعی رفتند، با نوجوانان صحبت کردند و حتی در برخی موارد تجربههای شخصی آنها را به متن اضافه کردند. جالب است بدانید که بخشی از فیلمنامه با مشارکت مستقیم دانشآموزان داوطلب از مدارس مختلف نوشته شد که این تعامل واقعی، سبب شد تا زبان سریال طبیعی و باورپذیر باشد و شخصیتها برای مخاطب قابل لمس شوند.
روند ساخت Adolescence چیزی کمتر از یک تجربه هنری دقیق نبود. فیلمنامه این سریال طی یک دوره دو ساله نوشته شد و تهیهکنندگان از همان ابتدا تصمیم گرفتند که از ساختار برداشت پیوسته یا اصطلاحاً one-shot برای هر قسمت استفاده کنند؛ یعنی هر قسمت در یک برداشت بدون قطع فیلمبرداری شود. این تصمیم نهتنها جسورانه بود که باعث شد تمامی بازیگران و عوامل فنی ساعتها تمرین کنند تا کوچکترین اشتباه منجر به تکرار کامل سکانس نشود. بازیگران اصلی از جمله استیون گراهام و اوون کوپرتحت نظارت کارگردان تمرینات بسیار سخت و منسجمی داشتند تا بتوانند در یک جریان پیوسته دیالوگها، حرکات و احساسات را اجرا کنند. این تلاش به خلق نوعی واقعگرایی بیسابقه در روایت کمک کرد که تحسین بسیار زیاد منتقدان را بههمراه داشته است.
۲. مراحل فیلمبرداری
ضبط سریال عمدتاً در منطقه پونتفراکت در یورکشایر انگلستان انجام شده است. عوامل سریال بهجای استفاده از لوکیشنهای ساختگی، ترجیح دادند از مدارس و خانههای واقعی استفاده کنند تا حس زندگی واقعی نوجوانان بهتر منتقل شود. یکی از مکانهای کلیدی، دبیرستانی واقعی در شهر «ساوت المسال» بود. جالب اینکه در زمان فیلمبرداری دانشآموزان واقعی در آن مدرسه مشغول تحصیل بودند و بعضی از آنها به عنوان سیاهیلشکر در صحنهها ظاهر شدند. این رویکرد باعث شد صحنههای مدرسه با فضایی کاملاً واقعی، طبیعی و بیتکلف ضبط شود.
کارگردان سریال تأکید داشت محیط صحنهها برای بازیگران نوجوان، آشنا و قابل درک باشد تا واکنشهای احساسی آنها واقعیتر جلوه کند. از همین رو تیم تولید فضای پشتصحنهای آرام، صمیمی و بدون استرس ایجاد کرد. بسیاری از بازیگران در مصاحبههای خود گفتهاند که فضای کار بهقدری گرم و دوستانه بود که حتی در سختترین سکانسها، احساس امنیت داشتند. همچنین روانشناسانی در طول پروژه در صحنه حضور داشتند تا بازیگران نوجوان در مواجهه با موضوعات حساس دچار فشار روحی نشوند. این نکته نشان از حساسیت بالای تیم تولید نسبت به سلامت روانی اعضای نوجوان پروژه دارد.
۳. نقشآفرینیها و لحظات جالب مربوطبه آن
انتخاب بازیگران از نقاط قوت این پروژه تلقی میشود. بازی استیون گراهام در نقش پدر جیمی، عمق روانی خاصی به داستان بخشیده است. اوون کوپر که با این نقش اولین حضور چشمگیرش در تلویزیون را تجربه میکرد با اجرای درونی و پرجزئیات خود تحسین گستردهای را دریافت کرد. نکته جالب این است که کوپر خود اهل منطقهای است که داستان در آن روایت میشود و همین نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی به او کمک کرد تا نقش جیمی را به شکلی طبیعی و باورپذیر ایفا کند.
ارین دوهرتی در نقش روانشناس پرونده و اشلی والترز در نقش بازپرس، دو نقطه تعادل در میان تلاطمهای عاطفی داستان هستند. بازیهایشان نهتنها روایت را متعادل نگه میدارد که تصویری چندلایه از سیستم قضایی و روانشناسی نوجوانان ارائه میدهد. همچنین بسیاری از بازیگران از میان نوجوانان محلی و بدون پیشزمینه شهرت انتخاب شدند. انتخاب چنین بازیگرانی باعث شد تا تجربههای آنها از زندگی واقعی به بازیشان منتقل شود و به اثر اصالت ببخشد. از طرف دیگر بسیاری از بازیگران نقشهای فرعی از میان نوجوانان محلی و بدون پیشزمینه شهرت انتخاب شدند. انتخاب چنین بازیگرانی باعث شد تا تجربههای آنها از زندگی واقعی به بازیشان منتقل شود و به اثر اصالت ببخشد.
در یکی از سکانسهای مهم قسمت دوم، قرار بود اوون کوپر در نقش جیمی دیالوگی احساسی را در صحنه بازجویی بیان کند. فضا بسیار سنگین بود و همه چیز برای برداشت اصلی آماده شده بود اما درست وسط جمله، اوون که حسابی تحت فشار تمرینها بود ناگهان بخشی از دیالوگش را با لهجهای غلیظ و کاملاً ایرلندی گفت! همه چیز ناگهان متوقف شد. اول سکوت کامل برقرار بود و بعد صدای خنده کارگردان و فیلمبردار سکوت را شکست و بقیه عوامل هم نتوانستند خودشان را کنترل کنند. استیون گراهام که خودش اهل لیورپول است و نسبت به لهجهها حساسیت خاصی دارد بلافاصله گفت: «رفیق، فکر کنم تو الان توی دوبلین بودی». این شوخی باعث شد تنش صحنه کاملاً بشکند و یک ساعت بعد اوون کوپر به خاطر لهجهاش لقب «آقای دوبلین» را در گروه بگیرد.
استیون گراهام که خودش تجربه زیادی از بازی در نقشهای جدی دارد، شوخی را ادامه داد و صحنهای که قرار بود پرتنش باشد به لحظهای بسیار بامزه و خندهدار تبدیل شد. در یکی دیگر از برداشتها حین فیلمبرداری صحنهای در مدرسه، زنگ واقعی کلاسها به صدا درآمد و دانشآموزان واقعی مدرسه بدون خبر داشتن از حضور عوامل ساخت سریال در مدرسه از کلاسها بیرون آمدند در حالی که فیلمبرداری همچنان ادامه داشت. به گفته کارگردان، آن برداشت یکی از طبیعیترین صحنههایی شد که در تدوین نهایی هم استفاده شده است و میتوان آن لحظه را در سریال تماشا کرد.
اوون کوپر که یکی از بازیگران اصلی این سریال تلقی میشود، در زمان فیلمبرداری تنها ۱۵ سال سن داشت و برای نقشآفرینی در این نقش از مدرسه مرخصی ویژه گرفته بود. نکته جالب دیگر به فیلمنامهنویسی سریال مربوط میشود که کارگردان به بازیگران اجازه میداد برخی دیالوگها را به شکل طبیعی و واقعی برای خودشان بازنویسی کنند تا حس زندگی واقعی بیشتر القا شود. همچنین در تدوین نهایی چند لحظه از اتفاقات جالب پشتصحنه مانند همان لحظه زنگ خوردن زنگ مدرسه بهطور عمدی در سریال باقی ماندند تا مرز میان واقعیت و داستان را کمرنگتر کنند.
در یکی از صحنههای خیابانی که در شب فیلمبرداری میشد عوامل سریال از یک ماشین پلیس استفاده کردند اما به اشتباه آژیر واقعی ماشین فعال شد و یکی از اهالی محل که از ماجرا بیخبر بود، فکر کرد واقعا پلیس در محله آنها در حال تعقیب یک مجرم است. او با نگرانی از پنجره فریاد زد: «فرار کن پسر! دوربینم داره فیلم میگیره، فرار کن». وقتی عوامل به او توضیح دادند که در حال ساخت یک سریال هستند، او با خنده گفت: «پس اینجا هالیووده و من خبر ندارم؟!» این جمله او آنقدر در گروه محبوب شد که یکی از اعضای تیم صدابرداری آن را روی تیشرتش چاپ کرد!
روز تولد ارین دوهرتی (بازیگر نقش روانشناس) با یکی از روزهای فشرده فیلمبرداری همزمان شد. عوامل سریال در هماهنگی کامل تصمیم گرفتند که در حین ضبط یک سکانس، او را غافلگیر کنند. درست وقتی که صحنهای احساسی و آرام در حال ضبط بود، اوون کوپر ناگهان بهجای دیالوگ معمولی، شروع به خواندن آهنگ تولدت مبارک کرد. چند ثانیه بعد در کمال ناباوری، یکی از عوامل با کیک تولد وارد صحنه شد. ارین اول کاملاً گیج شده بود ولی وقتی شمعها را دید، بهسختی جلوی گریهاش را گرفت. آن روز یکی از دلنشینترین خاطرات گروه ثبت شد و قطعا آرین دوهرتی این خاطره را فراموش نخواهد کرد.
۴. موسیقی متن
موسیقی متن همیشه یکی از تاثیرگذارترین المانهای یک فیلم یا سریال بوده و این موضوع برای این سریال هم صدق میکند. موسیقی متن Adolescence توسط آرون می و دیوید ریدلی ساخته شده که پیشتر در ساخت موسیقی سریالهایی با مضامین انسانی موفق عمل کرده بودند. برخلاف موسیقیهای دراماتیک مرسوم در این سریال از تمهای مینیمالیستی، ضربآهنگهای آرام و تکرارشونده و گاهی سکوت مطلق استفاده شده است. موسیقی به گونهای طراحی شده که نهتنها مکمل احساسات صحنهها باشد که گاهی با حذف آن، تمرکز کامل بیننده روی بازی بازیگران و فضای داستان جلب شود. این تصمیم جسورانه باعث شد لحظات احساسی بهویژه در قسمت سوم تأثیری عمیقتر بر مخاطب بگذارند.
در انتها باید بگوییم سریال نوجوانی نهتنها یک سریال درام جنایی است که تجربهای هنری و انسانی تلقی میشود درباره واقعیتهایی که معمولاً کمتر در قاب تلویزیون بازتاب داده شدهاند؛ با تکنیکهای نوآورانه در فیلمبرداری، بازیهای تأثیرگذار، موسیقی خلاقانه، و وفاداری به فضای واقعی جامعه، این سریال توانست یکی از بهترین و تحسینشدهترین آثار سال ۲۰۲۵ لقب بگیرد.
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت زومجی درباره سریال Adolescence چیست؟ بهنظر شما این سریال توانست عملکرد موفقی داشته باشد؟ نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.