آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از شبح درون پوسته تا نبض

سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۸
مطالعه 5 دقیقه
تصاویری از فیلم‌های دوربین به کارگردانی دنیل گولدهیبر، نبض به کارگردانی کیوشی کوروساوا و شبح درون پوسته به کارگردانی مامورو اوشی
انیمه سایبرپانکی درخشان مامورو اوشی، فیلم کالت کیوشی کوروساوا و اثری درباره‌ی یک دختر استریمر؛ این آخر هفته، فیلم‌هایی بدبین به فناوری می‌بینیم.
تبلیغات

بدبینی و ترس انسان نسبت به فناوری، یکی از آشنا‌ترین موضوعات محبوب داستان‌گویان است و می‌شود در ژانرهای ادبی و سینمایی مختلفی اثرات چنین گرایشی را دید. هرچقدر که جاه‌طلبی بشر، او را به سمت پیشرفت‌های سریع فناورانه سوق می‌دهد، نگرانی‌ها درباره‌ی تبعات این تغییرات سریع هم افزایش پیدا می‌کنند. داستان‌ها هم که همیشه زبان مناسبی بوده‌اند برای ابراز ترس‌ها و نگرانی‌های انسان.

یکی از ژانرهای سینمایی که ابراز نگرانی درباره‌ی فناوری، موضوع اصلی و محوری آن است، تکنوهارر (Techno-horror) نام دارد. همان‌طور که از نام این ژانر هم می‌شود حدس زد، عامل وحشت‌زای تجربه‌ی تماشا در این دست آثار، معمولا از پیشرفت‌های علمی، اختراعات صنعتی، دستگاه‌های الکترونیکی یا ابزارهای دیجیتالی می‌آید. فیلم دوم و سومی که برای این شماره از سری مقاله‌های «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» انتخاب کرده‌ام، به همین ژانر تعلق دارند؛ نبض (Pulse) به کارگردانی کیوشی کوروساوا و دوربین (Cam) به کارگردانی دنیل گولدهیبر.

فیلم منتخب اولم اما، به ژانر «تکنوهارر» متعلق نیست. یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین آثار علمی-تخیلی ۳۰ سال اخیر است که نسخه‌ای سایبرپانکی از آینده‌ی نسل بشر را تخیل می‌کند. ترسناک نبودن این فیلم اما به معنای خوش‌بینی‌اش به فناوری نیست؛ چرا که این انیمه‌ی مهم، اثری است دستوپیایی با ایده‌هایی بدبینانه درباره‌ی جایگاه هویت انسانی در جهانی فرورفته داخل افزونه‌های مصنوعی. درباره‌ی این فیلم حرف می‌زنم؛ شبح درون پوسته (Ghost in the Shell) به کارگردانی مامورو اوشی.

کپی لینک

انیمه Ghost in the Shell

کپی لینک

انیمه شبح درون پوسته

  • کارگردان: مامورو اوشی
  • بازیگران: آتسوکو تاناکا، آکیو اوتسوکا
  • سال اکران: ۱۹۹۵
خلاصه‌ی داستان: یک پلیس زن سایبورگ و همکارش، به دنبال هکری مرموز و قدرتمند به نام «پاپت مستر» هستند.

«نخستین فیلم انیمیشنیِ حقیقتا بزرگ‌سالانه که به سطحی از تعالی ادبی و بصری رسید.» این جمله را جیمز کامرون، درباره‌ی ساخته‌ی سال ۱۹۹۵ مامورو اوشی گفته است. شبح درون پوسته، اثری است مهم و تاریخ‌ساز؛ نه فقط برای مدیوم انیمیشن و هنر/صنعت انیمه، بلکه در مقیاس سینمای علمی-تخیلی. این حقیقت را در نظر بگیرید؛ وقتی واچوفسکی‌ها می‌خواستند نخستین فیلم ماتریکس (Matrix) را بسازند، انیمه‌ی اوشی را به تهیه‌کننده‌شان نشان دادند و گفتند: «ما می‌خوایم نسخه‌ی واقعی‌شو کار کنیم»!

شبح درون پوسته، جهانی را به تصویر می‌کشد که همه‌ی ویژگی‌های آشنای یک دستوپیای سایبرپانکی را دارد. تصویرسازی‌های خلاقانه‌ی اوشی و تیم‌ استودیوی پروداکشن آی جی (Production I.G) از این جهان، به همراه مود و لحن ملانکولیک فیلم، در حافظه‌ی سینمادوستان، ماندگار شده‌اند. اما چیزی که شبح درون پوسته را به جایگاه کنونی رسانده است، جدیت و بلوغ آن در برخورد با دست‌مایه‌های فلسفی عمیق‌اش با محوریت بحران وجودی، هویت و خودآگاهی است. فیلمنامه‌ی اقتباسی کازونوری ایتو از مانگای ماسامونه شیرو، سفرِ سایبورگِ تنها و سرگردان قصه را فرصتی می‌بیند برای عمیق شدن در معنای انسان بودن. درست مانند بسیاری از آثار علمی-تخیلی درخشان دیگر درباره‌ی خطرات پیشرفت فناوری، شبح درون پوسته، انسان را با پرسش‌های وجودی اساسی‌اش مواجه می‌کند.

کپی لینک

فیلم Pulse

کپی لینک

فیلم نبض

  • کارگردان: کیوشی کوروساوا
  • بازیگران: هاروهیکو کاتو، کویوکی، کومیکو آسو، کوجی یاکوشو
  • سال اکران: ۲۰۰۱
خلاصه‌ی داستان: دو گروه از انسان‌ها، اسنادی کشف می‌کنند که نشان می‌دهد ارواح ممکن است بخواهند از طریق اینترنت به جهان بشر حمله کنند.

این فیلم کالتِ ابتدای هزاره‌ی سوم کیوشی کوروساوا را می‌توان پدرِ همه‌ی فیلم‌های ترسناکی به حساب آورد که در این سال‌ها با موضوع تنهایی انسان در عصر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی دیده‌ایم. در نبض، با تصاویری از زیستِ ایزوله‌ی انسان‌های پشت مانیتور مواجه‌ایم و اینترنت، به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط، معرفی می‌شود. البته، صفحات نمایشگر و تصاویر وب‌کم‌ها در چنین فیلمی، دریچه‌هایی می‌سازند به حقایقی ناخوشایند؛ اما در نگاهی کلی، محوریت تمِ «دوستی»، نبض را در قیاس با برخی دیگر از آثار ترسناک کوروساوا، واجدِ هسته‌ی احساسی قدرتمندتری می‌کند.

باقی ویژگی‌های نبض را می‌توان در دیگر آثار سازنده‌اش هم سراغ گرفت. کیوشی کوروساوا، یکی از مهم‌ترین مولفان زنده‌ی سینمای وحشت است و امضایی برجسته و بارز دارد. توانایی متمایزِ کوروساوا در خلق تعلیق و اتمسفر به کمک استفاده‌ی خلاقانه و کنترل‌شده از صدا، لوکیشن و ریتم، در نبض به اوجی می‌رسد که یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای کارنامه‌ی او است. ایده‌ی داستانی فیلم درباره‌ی ارتباط جهان انسان‌ها و ارواح هم تا اندازه‌ای مثال‌زدنی، خلاقانه است و برای پرداخت تماتیک متن، ظرف بسیار مناسبی می‌سازد.

کپی لینک

فیلم Cam

کپی لینک

فیلم دوربین

  • کارگردان: دنیل گولدهیبر
  • بازیگران: مدلین بروئر، دوین دروید، پچ دارا
  • سال اکران: ۲۰۱۸
خلاصه‌ی داستان: آلیس که استریمری جاه‌طلب است، روزی برمی‌خیزد و متوجه می‌شود که با بدلِ خودش، جایگزین شده است.

دوربین، در میان سه فیلم این هفته، جدیدترین و مهجورترین است؛ ساخته‌ی ارزان‌قیمت و جمع‌و‌جورِ دنیل گولدهیبر که با چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم؟ (How to Blow Up a Pipeline) نام خود را به گوشِ مخاطبان پیگیر سینمای مستقل آمریکا رساند. نخستین فیلم این فیلمساز جوان، ایده‌ی داستانی بسیار به‌روزی در ژانر «تکنوهارر»، پیدا می‌کند.

گولدهیبر، روایت‌اش را به عصرِ شبکه‌های اجتماعی آورده است و داستان دختر استریمری را می‌گوید که در چرخه‌ای بی‌پایان از تلاش برای جلب و حفظ توجه مخاطبان‌اش گیر افتاده است. او برای این که جایگاه‌اش را در رده‌بندی تولیدکنندگان محتوا را از دست ندهد، باید به شکل مداوم، چیزهای عجیب‌تری برای ارائه داشته‌باشد. قصه‌ی دوربین، تبدیل می‌شود به تمثیلی برای قدرت افسارگسیخته‌ی پرسوناهای رسانه‌ای شخصی؛ قدرتی که ممکن است از کنترل خالق آسیب‌پذیر پرسونا، خارج شود.

کارگردانی گولدهیبر، انرژی و تنوع چشم‌گیری دارد و بر محدودیت نسبیِ لوکیشن‌های فیلم، چیره می‌شود. همچنین، خصلت معماییِ فیلمنامه‌ی دوربین و بازی خوب مدلین بروئر، همراهی با سفر رازآمیز شخصیت اصلی را آسان می‌کند و ما را در تجربه‌ی گیج‌کننده و ترسناک او سهیم می‌سازد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات