معرفی سریال Like a Dragon: Yakuza | درامی تیره که دنیای یاکوزا را زنده میکند!
سریال Like a Dragon: Yakuza (مثل اژدها: یاکوزا) سریال جدیدی است که بر اساس مجموعه بازیهای ویدیویی محبوب Yakuza ساخته شده است و از پلتفرم آمازون پرایم پخش شد. این سریال داستان پیچیده و پرکشش کازوما کیریو را بازگو میکند؛ یکی از اعضای سابق یاکوزا که به مرور زمان در مسیری برای یافتن بخشش و رستگاری گام میگذارد. اقتباس از این بازیها، که ترکیبی از درام تیره و طنز عجیب و غریب هستند، چالشی بزرگ محسوب میشود. سریال تلاش کرده تا برخی از این ویژگیها را به تصویر بکشد؛ در حالی که در برخی زمینهها مسیر متفاوتی را انتخاب کرده است.
در بازیهای Yakuza، روایتهای شدیداً دراماتیک با لحظاتی از کمدی سبک و گاهی حتی احمقانه ترکیب میشوند. این بازیها همواره توانستهاند داستانهای پیچیدهای از خیانت، وفاداری و قدرت را به نمایش بگذارند، در حالی که بازیکن را درگیر ماموریتهای جانبی بامزه و عجیب و غریب میکنند. با این حال، سریال Like a Dragon: Yakuza تصمیم گرفته از این لحن متضاد فاصله بگیرد و بیشتر به سمت یک روایت جدی و تیره حرکت کند. این تغییر لحن، یکی از جنبههای مورد بحث در میان طرفداران و منتقدان است. قسمت اول سریال بینندگان را به دنیای یاکوزا در سال ۱۹۹۵ میبرد؛ زمانی که کیریو یک عضو تازهکار و پرامید در خانواده دوجیما است.
ما میبینیم که او چگونه به اصول و قوانین دنیای زیرزمینی وفادار است، اما در عین حال درگیر مبارزهای درونی با وجدان خود میشود. سریال با حادثهای تکاندهنده شروع میشود که زندگی کیریو را برای همیشه تغییر میدهد: او بهطور اشتباهی به قتل یک چهره برجسته متهم میشود. این اتفاق او را وارد ماجراهایی پیچیده و خطرناک میکند، جایی که نهتنها باید از خودش دفاع کند، بلکه باید به روابط گذشته و دوستان نزدیکش مثل آکیرا نیشیکییاما نیز توجه داشته باشد. نیشیکییاما یکی از شخصیتهای کلیدی است که سریال به خوبی پرداخته است. او که دوست قدیمی و نزدیک کیریو است، در این سریال بهعنوان فردی با انگیزههای پیچیده و پر از تضاد به تصویر کشیده شده است.
سریال مثل اژدها: یاکوزا، در فلاشبکهای متعددی، به سالهای دوستی صمیمی آنها و لحظاتی از خوشبینی و اعتماد بینشان میپردازد. این کار باعث میشود بینندگان عمیقاً به شخصیتها وابسته شوند و دلایل تغییر مسیر نیشیکییاما را بهتر درک کنند. قسمت دوم سریال ما را عمیقتر به زندگی کیریو میبرد و نشان میدهد که او چگونه با تبعات اتهاماتی که به او وارد شده است، روبهرو میشود. او با مشکلاتی از سوی خانواده دوجیما و دشمنانی که برای از بین بردن او تلاش میکنند، مواجه میشود. این قسمت همچنین به ما چهرههای بیشتری از دنیای کاموروچو معرفی میکند و افرادی را نشان میدهد که یا به کمک کیریو میآیند یا مانعی بر سر راه او میشوند.
در اینجا میتوان به شینتارو کازاما اشاره کرد، مردی که نقش پدرانهای برای کیریو داشته و در دنیای تبهکاران بسیار تاثیرگذار است. سبک داستانگویی سریال بر درام شخصیتمحور و روایت عمیق تمرکز دارد. صحنههای مبارزه و اکشن، اگرچه هیجانانگیز و مهیج هستند، ولی گاهی فاقد انرژی و پویایی بازیهای Yakuza به نظر میرسند. این تفاوت باعث شده که برخی از طرفداران بازیها احساس کنند سریال نمیتواند هیجان بازیها را کاملاً بازسازی کند. با این حال، از نظر بصری سریال تلاشی قابلتوجه کرده است تا حال و هوای تیره و واقعی دنیای زیرزمینی را به تصویر بکشد، از نورپردازیهای زیبا تا صحنههای خشن و پرهیجان.
کازوما کیریو قهرمان اصلی داستان است و نقش او با بازی روما تاکئوچی بهخوبی اجرا شده است. تاکئوچی توانسته است عمق و پیچیدگی شخصیت کیریو را به نمایش بگذارد، بهویژه در صحنههایی که او با احساس گناه و وفاداری در تضاد است. در عین حال، رابطهی او با نیشیکییاما، که به آرامی از دوستی به رقابت و تنش تبدیل میشود، از نقاط قوت روایت محسوب میشود. سریال همچنین به سمبلها و مفاهیمی میپردازد که در بازیها نیز وجود داشتند. مثلاً لباسهای نمادین و رنگهای استفادهشده برای شخصیتها، نقش مهمی در نمایش شخصیتپردازی دارند. کیریو اغلب در لباسهای خاکستری و سیاه دیده میشود که نشاندهنده تضاد درونی و اخلاقی اوست.
از سوی دیگر، دنیای یاکوزا به عنوان یک مکان بیرحم و خشن به تصویر کشیده میشود که در آن، تصمیمات اشتباه میتواند عواقب مرگباری داشته باشد. از نظر تفاوتها با بازیهای Yakuza، سریال از بسیاری از لحظات کمدی و سرگرمکننده بازیها صرفنظر کرده است. طرفداران قدیمی احتمالاً دلتنگ صحنههایی چون آواز خواندن کیریو در کارائوکه یا ماجراهای بامزه در خیابانهای کاموروچو خواهند شد. این تصمیم، انتقاداتی را به همراه داشته، چرا که برخی معتقدند این طنز، بخش جداییناپذیر از تجربهی Yakuza بوده و حذف آن باعث شده سریال تا حدی جدیت بیش از حد پیدا کند. همچنین، شخصیت گورو ماجیما، که در بازیها بهعنوان یک یاکوزای دیوانه و غیرقابلپیشبینی شناخته میشود، در سریال حضوری کمرنگتر و کنترلشدهتر دارد، که برخی از طرفداران را ناامید کرده است.
با وجود تمام این نقدها، سریال توانسته است نظرات مثبتی نیز دریافت کند. بسیاری از منتقدان، اجرای بازیگران و نحوهی به تصویر کشیدن روابط انسانی و درگیریهای درونی شخصیتها را ستودهاند. همچنین، از نظر جذب بینندگان جدید، سریال موفق عمل کرده است. کسانی که با بازیها آشنا نیستند نیز توانستهاند با داستان عمیق و درگیرکنندهی سریال ارتباط برقرار کنند و از دنیای مرموز یاکوزا لذت ببرند. هنوز مشخص نیست که آیا سریال برای فصل دوم تمدید خواهد شد یا نه، اما موفقیت آن در جذب مخاطبهای مختلف نشان میدهد که شاید آیندهی درخشانی پیش رو داشته باشد. حالا مثل همیشه، ما در این قسمت ۳ سریالی را به شما معرفی میکنیم که شباهت زیادی به دنیای سریال مثل اژدها: یاکوزا دارد. شما هم اگر سریال مشابهی میشناسید، حتما در قسمت نظرات برای ما بنویسید.
سریال های مشابه سریال مثل اژدها: یاکوزا
سریال Giri/Haji
سریال وظیفه/شرم
- بازیگران: تاکهیرو هیرا، کلی مکدونالد و جاستین لانگ
- سال پخش: ۲۰۱۹
- تعداد قسمتها: ۸ قسمت
یک کاراگاه از تیوکیو به شهر لندن میرود تا بهدنبال برادر گمشدهی خود بگردد؛ کسی که با اعضای یاکوزا ارتباط داشت و درگیر بود و حالا متهم به قتل شده است.
سریال Tokyo Vice
سریال فساد توکیو
- بازیگران: انسل الگورت، کن واتانابه و ریچل کلر
- سال پخش: ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴
- تعداد قسمتها: ۱۸ قسمت
داستان این سریال در اواخر دهه ۱۹۹۰ رخ میدهد. یک روزنامهنگار آمریکایی به نام جیک ادلستاین به توکیو نقل مکان میکند تا بهعنوان اولین خبرنگار خارجی به جمع کارکنان یک روزنامه بزرگ ژاپنی به نام یومیوری شیمبون بپیوندد. او که در یکی از گروههای این روزنامه قرات دست به کارهای مختلفی بزند تا جایگاه واقعی خود را بهدست بیاورد. او به واسطه یکی از این پروندهها، زیر بال و پر یک کاراگاه کهنهکار به نام سکیگوچی قرار میگیرد. ادلستاین در ابتدا مسئول منطقهی شلوغ و آزاردهندهی «سایتاما» شده بود. اما به مرور زمان او تصمیم میگیرد که دنیای تاریک و خطرناک یاکوزای ژاپنی را مورد بررسی قرار دهد و آن را کاوش کند.
سریال The Sopranos
سریال سوپرانوها
- بازیگران: جیمز گاندولفینی، لورین براکو و ادی فالکو
- سال پخش: ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷
نگاهی نوآورانه به زندگی یک کاپوی مافیایی و ساختگی به نام تونی سوپرانو. این سریال بهصورت عمده اول شخص ارائه میشود اما دیدگاههای دیگری هم در آن نشان داده میشود؛ آن هم زمانیکه تونی مکالمات و صحبتهای صمیمانهای را با رواندرمانگر خود دارد. ما در این سریال، تونی را در جاهای مختلف میبینیم؛ در محل کار، در خانه و در جلسه مشاوره و درمان. این سریال، لحظاتی از کمدی سیاه را با درام تهاجمی بزرگسالانهی خود و همچنین زبانِ بزرگسالانه و خشونت فوقالعاده زیادی را با هم ترکیب میکند و اثری متفاوت را به وجود میآورد.