آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از دیوید لینچ تا واچوفسکیها
آثاری که برای این شماره از سری مقالههای «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» انتخاب کردهام، دربارهی زوجهایی یاغیاند که مسیرِ عاشقیشان از جهان جرم و جنایت میگذرد. این «مسیر»، میتواند جادهای باشد که دو شخصیت، برای گریختن از چنگ پلیس یا کسانی که قصد جانشان را دارند، در آن میرانند؛ اما در غیر این صورت هم نمایندهی تلاش آنها است برای پس گرفتن آزادیشان از دنیایی که ظاهرا، چشمِ دیدن شورِ رمانتیکشان را ندارد.
نخستین فیلم منتخبم، هفده سال قبل از این که آرتور پن، داستان واقعیِ کلاید بارو و بانی پارکر را با بانی و کلاید (Bonnie and Clyde) به پردهی نقرهای بیاورد، الگوی زوج سارقِ تبهکار و متواری را در سینمای آمریکا، پیاده کرد. قهرمانان کلهشق اثر دوم، اگرچه به دنبال سرقت نیستند، برای با هم بودن، باید به جاده بزنند و از مرگ، فرار کنند. «فرار»، محورِ روایت فیلم منتخب سومم هم است؛ داستان غریبهای که به جهان خشن یک آدم تنها، وارد میشود و او را در رهایی از این زندان، یاری میرساند. به ترتیب دربارهی این سه فیلم حرف زدم؛ جنون اسلحه (Gun Crazy) به کارگردانی جوزف لوئیس، قلبا وحشی (Wild at Heart) به کارگردانی دیوید لینچ و گرفتار (Bound) به کارگردانی لیلی و لانا واچوفسکی.
فیلم Gun Crazy
فیلم جنون اسلحه
- کارگردان: جوزف لوئیس
- بازیگران: پگی کامینز، جان دال
- سال اکران: ۱۹۵۰
خلاصهی داستان: دو جوانِ آشفته، شیفتگیشان نسبت به اسلحه را با جرم و قانونشکنی، ابراز میکنند.
پس از این که فیلم بانی و کلاید آرتور پن، در سال ۱۹۶۷ اکران شد، اندرو ساریس، منتقد برجستهی آمریکایی، نوشت: «فیلمی که واقعا باید تماشا کنید، جنون اسلحه است.» این ساختهی ابتدای دههی پنجاه جوزف لوئیس که بازیِ شیطنتآمیز ناماش با واژگان، در ترجمه از دست میرود، نخستین اثر در گونهی فیلمهای ماجراجویانه و جنایی با محوریت یک زوج تبهکارِ عاشق در نظر گرفته میشود؛ فیلمهایی که امروز با عنوان «بانی و کلایدی» توصیف میکنیمشان. فیلم لوئیس، اگرچه داستانِ واقعی بانی و کلاید را روایت نمیکند، از این ماجرا تاثیر گرفته و بر روایات سینمایی بعدیاش، تاثیر گذاشته است.
جنون اسلحه را مککینلی کانتر، به همراه دالتون ترامبوی شهیر، بر اساس داستان کوتاهی که در سال ۱۹۴۰ در یک مجله چاپ شدهبود، به نگارش درآورده است. ترامبو که در آن زمان هنوز در لیست سیاه هالیوود قرار داشت، با نام مستعار میلارد کافمن، به خلق این فیلمنامه کمک کرد.
به جز اهمیت تاریخی بابتِ پایهگذاریِ الگویی محبوب در تریلرهای جنایی، فیلم لوئیس را به دلیل سکانس سرقت از بانک به یاد میآورند. بخشی که تماما، در قالب نمایی پیوسته و سهونیم دقیقهای از صندلیِ عقب یک ماشین، روایت میشود. این خلاقیت و نوآوریِ تکنیکال، در کنار نظام اخلاقی نسبتا تیرهی فیلم -که آن را به ژانر نوآر هم پیوند میدهد- میتواند باعث شود که جنون اسلحه، انتظاراتتان را بههمبزند و به شکلی مثبت، غافلگیرتان کند.
فیلم Wild at Heart
فیلم قلبا وحشی
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: نیکلاس کیج، لورا درن، هری دین استنتن، ویلم دفو
- سال اکران: ۱۹۹۰
خلاصهی داستان: عشاق جوان، سیلر و لولا، از دست چندین آدم عجیبوغریب که مادر لولا برای کشتن سیلر استخدام کرده است، میگریزند.
این ساختهی ابتدای دههی نود دیوید لینچ، اگرچه معتبرترین جایزهی سینماییِ اروپا یعنی نخل طلای جشنوارهی کن را برای او به همراه آورد، هم در میان منتقدان دودستگی ایجاد کرد و هم در میان علاقهمندان به استاد سورئالیست آمریکایی -حتی امروز- طرفداران زیادی ندارد. اما مثل هر اثر دیگری از دیوید لینچ، در قلبا وحشی هم میتوان ارزشهای زیادی پیدا کرد.
این پروژه هم درست مانند داستان استریت (The Straight Story)، از سوی یک تهیهکننده به لینچ پیشنهاد میشود. مانتی مونتگومری در ابتدا قصد داشت که شخصا فیلم را بر اساس رمانی به همین نام، نوشتهی بری گیفورد، کارگردانی کند و از لینچ خواست که تهیهکنندهی اجرایی آن باشد؛ اما لینچ، پس از خواندن رمان، عاشق آن میشود و مسئولیت کارگردانی پروژه را هم به عهده میگیرد.
این که لینچ، قصهی گیفورد را «عاشقانهای مدرن در جهانی خشن» دربارهی «یافتن عشق در جهنم» توصیف میکند، قلبا وحشی را مستقیما به بحث ما پیوند میدهد. اگرچه دخترِ سرکشِ این داستان یعنی لولا (لورا درن) تبهکار نیست و دوستپسرِ سابقهدار یاغیاش یعنی سیلر (نیکلاس کیج) هم قصدی برای انجام عملیات خلافکارانه ندارد، این دو، هم از دستِ قانون میگریزند و هم، نمایندگان آن «جهان خشن» که برای پایان دادن به داستان عاشقانهشان، قصد جانشان را کردهاند. لینچ هم این خشونت را به شکلی صریح به نمایش درمیآورد و هم با تغییر دادن پایان رمان گیفورد، تسلیمِ آن نمیشود. تماشای پرفورمنسهای درن و کیج در نقشِ زوجِ پرشور قصه -که یکیشان میخواهد مرلین مونرو باشد و دیگری الویس پریسلی- بسیار سرگرمکننده است.
فیلم Bound
فیلم گرفتار
- کارگردانان: لیلی و لانا واچوفسکی
- بازیگران: جینا گرشان، جنیفر تیلی، جو پانتولیانو
- سال اکران: ۱۹۹۶
خلاصهی داستان: کورکی و وایلت، نقشهای میکشند تا میلیونها دلار پول مافیا را بدزدند و سزار، دوستپسرِ حقهباز وایلت را مقصر جلوه دهند.
وقتی کارنامهی دو فیلمساز، با اثری مانند گرفتار کلید بخورد، حدس زدن دستاوردهایی که توانایی رقم زدنشان را دارند، نباید خیلی هم سخت باشد! نخستین فیلم واچوفسکیها، یک تریلر جنایی و اروتیکِ استثنایی است که پلاتی هوشمندانه و پرجزئیات دارد و در اجرا هم سلیقهی سبکیِ چشمگیر سازندگاناش را فریاد میزند.
مانند دو فیلم قبلی مقاله، اینجا هم با زوجی مواجهایم که برای با هم بودن، باید از دستِ جهان قدرتمندی که آنها را به اسارت گرفته است، فرار کنند. اگرچه اکثر دقایق گرفتار در لوکیشنهای داخلی میگذرد و در آن از جاده هم خبری نیست، ایدهی مرکزیِ سرقت پول به دست زوجی عاشق، کار واچوفسکیها را بهروزرسانیِ بازیگوشانهی الگوی «بانی و کلاید»، جلوه میدهد.
گرفتار، به دلیلِ جنسِ رابطهی اصلی قصه، فیلم پیشرویی در سینمای جریان اصلی آمریکا محسوب میشود و در سالیان پس از اکراناش، محبوبیت حتی بیشتری هم به دست آورده است. هردوی جینا گرشان و جنیفر تیلی در این فیلم، مهمترین نقش کارنامهشان را ایفا میکنند و شیمی لذتبخشی را مقابل دوربین میسازند. گرفتار، از حضور جو پانتولیانو هم در تیم بازیگریاش بهره میبرد که مانند همیشه، با اجرایی انرژیک، سرگرمکنندگیِ اثر را به مرتبهای بالاتر، ارتقا میدهد!