بهترین فیلم و سریال های پل هگیس | از تصادف تا محبوب میلیون دلاری

پل هگیس بیشتر از بیست سال بود که فعالیت حرفه‌ای و گسترده‌ای در تلویزیون داشت و خود را به جایگاه خوبی رسانده بود؛ قبل از اینکه موفقیت بزرگ خود را در زمینه‌ی ساخت فیلم‌های سینمایی رقم بزند. او در همان ابتدای کار خود، تبدیل به اولین فیلمنامه‌نویسی شد که دو جایزه بهترین اسکار را پشت سر هم برای فیلمنامه‌هایش به‌دست آورد؛ برای فیلم Million Dollar Baby (محبوب میلیون دلاری) در سال ۲۰۰۴ به کارگردانی کلینت ایستوود و فیلم Crash (تصادف) در سال ۲۰۰۵ که خود پل آن را کارگردانی کرده بود. در سال ۲۰۰۶، هگیس داستان دو مورد از تولیدات کلینت ایستوود یعنی فیلم Flags of Our Fathers (پرچم‌های پدران ما) و فیلم Letters From Iwo Jima (نامه‌هایی از ایوو جیما) را نوشت که سومین نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه خود را به‌دست آورد.

او همچنین در نگارش فیلمنامه فیلم Casino Royale (کازینو رویال) نقش مهمی داشت؛ اثری که تا حد زیادی مورد استقبال منتقدان قرار گرفت زیرا مجموعه جاسوسی James Bond (جیمز باند) را تقویت کرده بود. هگیس هم یکی از هنرمندانی بود که عضوی از کلیسای ساینتولوژی محسوب می‌شد اما در سال ۲۰۰۹ و بعد از ۳ سال، تصمیم گرفت این سازمان را ترک کند. او همچنان درکنار فعالیت در صنعت فیلمسازی و نگارش فیلمنامه، فعالیت در دنیای تلویزیون را هم ادامه می‌دهد و آثاری برای دوست‌داران جعبه جادویی می‌سازد. حالا در این مقاله ما قصد داریم ۱۲ مورد از بهترین فیلم و سریال های پل هگیس را به شمار معرفی کنیم؛ آثاری که توسط خود هگیس کارگردانی شده‌اند.

فیلم‌ها براساس نظر تحریریه زومجی انتخاب و رتبه بندی شده‌اند.

فیلم Red Hot

• کارگردان: پل هگیس
• نویسندگان: پل هگیس و مایکل مورر
• بازیگران: بالتازار گتی، کارلا گوگینو و جان نیکلاس
• سال پخش: ۱۹۹۳
• ژانر: کمدی و موزیکال
• میانگین امتیازات Red Hot در IMDB: ۵.۵

«صدای آزادی» قرمز پرحرارت که یکی از بهترین فیلم های پل هگیس محسوب می‌شود، اولین اثر سینمایی او هم به شمار می‌رود. در دهه ۱۹۵۰، راک اند رول در سراسر جهان بسیار محبوب شد. اما در روسیه این نوع موسیقی ممنوع بود. تنها، الکسی، نوجوانی با استعداد موسیقیایی بالا، از سفرهای عموی خود آلبوم‌های راک را می‌گرفت؛ نوجوانی که وضعیت مالی خیلی بدی داشت. به همین ترتیب هم دوستش تصمیم می‌گیرد نسخه‌هایی کپی را برای فروش در بازار سیاه بسازد. بعد از گذشت مدتی، الکسی عاشق دختر یکی از وزیران مهم دولت روسیه می‌شود؛ زیرا به‌تازگی آموزش موسیقی به ولنتینا را آغاز کرده بود و همزمان به او دل بست. الکسی یکی از همین صفحه‌های موسیقی را به دختر محبوبش می‌دهد. اما خیلی طول نمی‌کشد که همین نسخه‌های کپی تبدیل به یک تهدید ملی می‌شود و سازمان KGB اصلا از رخ دادن چنین اتفاقی خوشحال نمی‌شود. در سوی دیگر ماجرا هم الکسی تصمیم می‌گیرد که به‌صورت مخفیانه و با کمک دوستان خود به نام یورگی و یوری، یک گروه موسیقی تشکیل دهد.

فیلم Third Person

• کارگردان: پل هگیس
• نویسنده: پل هگیس
• بازیگران: لیام نیسون، میلا کونیس و ادرین برودی
• سال پخش: ۲۰۱۳
• ژانر: درام و رمانتیک
• میانگین امتیازات Third Person در IMDB: ۶.۳

«ورق زدن یک صفحه می‌تواند زندگی را به‌طور کلی تغییر دهد.» شخص سوم که یکی دیگر از بهترین فیلم های پل هگیس است، سه داستان عاشقانه‌ی به هم پیوسته را روایت می‌کند که در پاریس، نیویورک و ایتالیا (رم و تارانتو) اتفاق میفتد. پاریس: مایکل، نویسنده‌ای که به‌تازگی همسرش الین را ترک کرده است، با معشوقش آنا ملاقات می‌کند. داستان، رابطه‌ی بسیار پیچیده‌ی آن‌ها را بررسی می‌کند به‌دلیل ناتوانی این زن در تعهد داشتن به خاطر یک راز وحشتناک، مدام دچار مشکل است. نیویورک: جولیا، بازیگر سابق اپرا که خدمتکار هتل شده است، متهم به آسیب رساندن به پسر خردسالش است؛ اتهامی که او قاطعانه آن را رد می‌کند. در نتیجه این اتهامات، پسربچه در اختیار شوهر سابقش ریک قرار می‌گیرد که تمام تلاش خود را می‌کند تا پسر را از جولیا دور کند. دراین‌میان جولیا به هر قیمتی تلاش می‌کند تا حضانت پسرش را دوباره به‌دست آورد. رم و تارانتو: اسکات، یک تاجر آمریکایی در حال سفر به ایتالیا، عاشق یک زن رومی به نام مونیکا می‌شود. اسکات به ناچار درگیر نقشه‌ای می‌شود که در آن سعی می‌کند دختر مونیکا را که توسط یک گانگستر ایتالیایی در شهر تارانتو ربوده شده است و برای باج‌گیری در بازداشت است، آزاد کند.

فیلم In the Valley of Elah

• کارگردان: پل هگیس
• نویسنده: پل هگیس
• بازیگران: تامی لی جونز، شارلیز ترون و فرانسیس فیشر
• سال پخش: ۲۰۰۷
• ژانر: جنایی، درام و اسرارآمیز
• میانگین امتیازات In the Valley of Elah در IMDB: ۷.۲

«بعضی اوقات پیدا کردن حقیقت از روبه‌رو شدن با آن راحت‌تر است.» در مونرو، تنسی، یک جنگجوی سالخورده، به نام هنک دیرفیلد، تماسی دریافت می‌کند که پسرش که به‌تازگی از ۱۸ ماه جنگ در عراق بازگشته است، از پایگاه خود مفقود شده است. هنک برای جست‌وجو به فورت راد، نیومکزیکو می‌رود. ظرف یک روز جسد ذغالی شده و تکه تکه شده پسرش در حومه شهر پیدا می‌شود. دیرفیلد تصمیم می‌گیرد که تحقیقات جزئی و دقیق خود را آغاز کند؛ چیزی که مشخصه‌ی آن تضاد قضایی بین ارتش و پلیس محلی است. هنک با همکاری یک کاراگاه جدید به نام امیلی سندرز، تحقیقات را جلو می‌برند و به نظر می‌رسد که به حقیقت اتفاق رخ داده، دارند نزدیک می‌شوند. قاچاق گسترده؟ معامله به هم خورده‌ی مواد مخدر؟ برگه‌های کارت اعتباری، یک سری عکس‌ها و کلیپ‌های ویدیویی از عراق ممکن است کلید حل این معما باشند. اگر حقیقت به‌دست هنک برسد، چه چیزهایی را به او خواهد گفت؟

فیلم The Next Three Days

• کارگردان: پل هگیس
• نویسنده: پل هگیس
• بازیگران: راسل کرو، الیزابت بنکس و برایان دنهی
• سال پخش: ۲۰۱۰
• ژانر: جنایی، درام و اکشن
• میانگین امتیازات The Next Three Days در IMDB: ۷.۳

«چیزی را که هستی از دست بده تا چیزی را که دوست داری، نجات بدهی.» لارا برنان به‌دلیل قتل رئیسش که با او مشاجره داشت، دستگیر می‌شود. به نظر می‌رسد او در حال خروج از صحنه جنایت دیده شده است و اثر انگشت او هم روی سلاح قتل دیده شده است. شوهرش، جان، چند سال آینده را صرف تلاش برای آزادی او می‌کند، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که شواهد علیه او را نفی کند. هنگامی که فشار جدایی از خانواده، به‌خصوص از پسرش، حسابی به لارا فشار می‌آورد، جان تصمیم می‌گیرد که او را از زندان بیرون بیاورد. بنابراین خیلی زود تحقیقات خود را برای پیدا کردنِ راهی برای آزاد کردنِ همسرش آغاز می‌کند. این مورد از بهترین فیلم های پل هگیس، براساس یک اثر فرانسوی به نام Pour elle (برای همسرم) یا Anything for Her (به خاطر او) ساخته شده است که در سال ۲۰۰۸ اکران شده بود؛ در حقیقت این فیلم حکم بازسازی آن اثر را دارد.

فیلم Crash

• کارگردان: پل هگیس
• نویسنده: پل هگیس و رابرت مورسکو
• بازیگران: ساندرا بولاک، دان چیدل و مت دیلون
• سال پخش: ۲۰۰۴
• ژانر: جنایی، درام و دلهره‌آور
• میانگین امتیازات Crash در IMDB: ۷.۷

«اینطور نیست که همه چیز سیاه و سفید باشد.» در طول یک دوره سی و شش ساعته در لس آنجلس، زندگی تعداد انگشت شماری از افراد متفاوت در هم تنیده می‌شود؛ زیرا آن‌ها با روابط پرتنش نژادی که زندگی در شهر را تکذیب می‌کند، سروکار دارند. فیلم تصادف می‌خواهد وظیفه‌ی قضاوت کاراکترها را به مخاطب بسپارد؛ با نمایش موقعیت‌های مختلفی که می‌توانند در جهان امروز به وجود بیایند. البته که هر بیننده‌ای می‌تواند قضاوت خود را درباره‌ی این داستان‌گویی داشته باشد. اتفاقا حتی اگر از اثری مثل Crash متنفر شوید، الگوهایی را در آن‌ها می‌بینید که بارها و بارها حداقل در هالیوود امروز تکرار می‌شوند. در نتیجه بهتر از قبل متوجه می‌شوید که چرا داستان‌گویی فلان اثر به نظر عده‌ای هوشمندانه است و برخی از افراد دیگر، آن را شعاری به شمار می‌آورند. بعد از اینکه این فیلم جایزه اسکار گرفت، واکنش‌های زیادی را برانگیخت. بعضی‌ها داستان‌گویی اثر را خودآگاه و دارای مفاهیم مختلف می‌دانند و بعضی‌ها می‌گویند که Crash فقط ادای اهمیت دادن به مشکلات مربوط‌به نژادپرستی و جنسیت را درمی‌آورد؛ واکنش‌هایی که تا حدودی چندین سال پیش حول محور فیلم Green Book (کتاب سبز) هم مطرح شده بود.

فیلم Million Dollar Baby

• کارگردان: کلینت ایستوود
• نویسنده: پل هگیس
• بازیگران: کلینت ایستوود، هیلاری سوانک و مورگان فریمن
• سال پخش: ۲۰۰۴
• ژانر: درام و ورزشی
• میانگین امتیازات Million Dollar Baby در IMDB: ۸.۱

«فراتر از سکوت او، گذشته‌ای وجود دارد. فراتر از رویاهای او، حسی نهفته است. فراتر از امید، یک خاطرح وجود دارد. فراتر از ماجراجویی آن‌ها، عشق وجود دارد.» این فیلم با اینکه توسط کلینت ایستوود کارگردانی شده، اما از آنجایی که نویسنده‌اش را نامزد جایزه اسکار کرد، قطعا یکی از بهترین فیلم های پل هگیس به شمار می‌رود. این فیلم درباره شخصیتی به نام مگی است که در سن ۳۲ سالگی خانه را ترک می‌کند و در شهر اوزارک به‌عنوان یک پیشخدمت مشغول به کار می‌شود. او بعد از آشنا شدن با فرانکی دان که یکی از مربی‌های بسیار معروف رشته بوکس تلقی می‌شود، اصرار و پافشاری می‌کند تا شیوه‌ها و روش مبارزه مناسب در این رشته را از او فرا بگیرد و همین موضوع آغاز داستان مگی در مسیر تبدیل شدن به یک مبارز حرفه‌ای در رشته بوکس است ولی داستان مثل تقریبا تمام فیلم‌های ورزشی همینطور کلیشه‌ای باقی نمی‌ماند. این پیشخدمت و بوکسور آماتور، اشتیاق حضور در میدان مبارزه را دارد، اما از مهارت و تخصص کافی برای این حضور بی‌بهره است. بااین‌حال مگی ناامید نیست و سعی دارد به کمک مربی دمدمی مزاجش یعنی فرانکی، از مهارت کافی برای تبدیل شدن به قهرمانی حرفه‌ای برخوردار شود.

سریال You Take the Kids

• خالقان: پل هگیس و استیفن نیتن
• کارگردانان: پیتر بالدوین، فرانک بونر، پل هگیس، مارسیا ال. لزلی، ویلیام لوینسون و جی. دی. لوب
• بازیگران: نل کارتر، راجر ای. موزلی و دانته بزی
• سال پخش: ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱
• تعداد قسمت‌ها: ۶
• ژانر: کمدی
• میانگین امتیازات You Take the Kids در IMDB: ۷.۴

در این مورد از بهترین سریال های پل هگیس، نل کارتر نقش نل کرکلند را برعهده دارد؛ یک مادرسالار متفکر آمریکایی آفریقایی تبار یقه آبی که در پیتسبورگ، پنسیلوانیا زندگی می‌کند. شوهر نل به نام مایکل، به‌عنوان یک راننده اتوبوس مدرسه کار می‌کرد؛ درحالی‌که نل برای درآمد و پول بیشتر، در خانه‌ها به خانواده‌ها درس پیانو می‌داد. نل و مایکل چهار فرزند داشتند: پسر ارشد ریموند، دختری به نام لورت که عاشق پسرها بود، پیتر ۱۲ ساله و نیت ۱۰ ساله. علاوه‌بر بچه‌ها، نل و مایکل همچنین مجبور بودند با هلن، مادر نل که در زیرزمین زندگی می‌کرد، درگیر باشند و با او هم مسائل مخصوص به خودشان را داشته باشند. اینطور گفته می‌شود که این مجموعه به خاطر به تصویر کشیدن یک خانواده آفریقایی-آمریکایی طبقه کارگر، به‌عنوان پاسخی سیاه‌گونه به سریال Roseanne (روزان) تلقی می‌شود.

سریال EZ Streets

• خالقان: پل هگیس
• کارگردانان: پل هگیس، کن اولین، جورج بلوم‌فیلد، جیمز کوئین، دانا دیچ، آنتینا دبلیو. ادیسون، پیتر مارکل، مایکل فیلدز و رندال زیسک
• بازیگران: کن اولین، جو پانتولیانو و جیسون گدریک
• سال پخش: ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷
• تعداد قسمت‌ها: ۹
• ژانر: جنایی، درام و رمانتیک
• میانگین امتیازات EZ Streets در IMDB: ۸.۲

در شهری آمریکایی و رو به زوال که نامش مشخص نیست، در نزدیکی مرز کانادا، سه مرد خشن به نظر می‌رسد که قرار است با هم درگیر شوند. این سریال به زندگی به هم پیوسته جنایتکاران، سیاستمداران و افسران پلیس شهر می‌پردازد. شخصیت‌های اصلی سه مرد مختلف با پیشینه‌های متفاوت هستند که سعی دارند در شهر بی‌نام بمباران شده داخلی زنده بمانند. کارآگاه کامرون کویین که به‌تازگی به بخش اطلاعات ملحق شده، در تلاش است تا نام خود را پاک کند و صفتِ «پلیس کثیف» را از روی خود بردارد؛ صفتی که بعد از کشته شدنِ همکارش در ماموریتی، به او نسبت داده شده بود. کوین سپس با نفوذ به دنیای جنایتکاران محلی، مخفیانه برای کاپیتان جیری کار کرد. هدف اصلی کوین (و اوباشی که همکارش را به قتل رساند) جیمی مورتا بود، گردن‌کلفت بسیار خشنی که مصمم بود در صفوف اوباش محلی بالا برود. او مشغول مراقبت از دوست قدیمی‌اش به نام دنی رونی است؛ کسی که فقط سه سال را به خاطر جنایتی که مورتا مرتکب شده بود در زندان به سر برده بود.

سریال Family Law

• خالقان: پل هگیس و ان کنی
• بازیگران: کتلین کوئینلان، جولی وارنر و کریستوفر مک‌دونالد
• سال پخش: ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲
• تعداد قسمت‌ها: ۶۸
• ژانر: جنایی، درام و رمانتیک
• میانگین امتیازات Family Law در IMDB: ۶.۵

«هر وکیلی می‌تواند پرونده‌ها را به دادگاه ببرد. این ۴ نفر می‌توانند آن‌ها را به قلب افراد ببرند.» یک شرکت حقوقی مجلل متخصص در حقوق خانواده در مرکز داستان این مورد از بهترین سریال های پل هگیس قرار دارد؛ این شرکت مشتریانی را که درگیری‌های داخلی دارند، می‌پذیرند تا پرونده‌های آن‌ها را حل کنند. لین هولت یک وکیل طلاق است که تلاش می‌کند تا شرکت حقوقی خود را تأسیس کند؛ آن هم بعد از اینکه همسرش، او و همکاری وکالتی‌شان را رها کرد و تمام مشتری‌ها را با خودش برد. رکس ولر یک وکیل فرصت‌طلب است که از آسیب‌های افراد و نقاط ضعف آن‌ها استفاده می‌کند؛ دنی، دوست لین، تنها کسی است که از تیم کارکنان شرکت قبلی همراه‌با لین آمد و درکنار همسر سابقش، او را ترک نکرد؛ رندی کینگ هم یک وکیل طلاق است که حکم «پیت بول» گروه را دارد. این سریال توسط حقوقدانان زیادی مورد تحسین قرار گرفت زیرا این سریال تلاش کرد تا مراحل قضایی و حقوقی را تا حد امکان دقیق نشان دهد؛ کاری که خیلی از سریال‌ها در انجام آن شکست خوردند.

سریال The Black Donnellys

• خالقان: پل هگیس و رابرت مورسکو
• بازیگران: جاناتان تاکر، توماس گوئیری و اولیویا وایلد
• سال پخش: ۲۰۰۷
• تعداد قسمت‌ها: ۱۳
• ژانر: جنایی و درام
• میانگین امتیازات The Black Donnellys در IMDB: ۸.۱

«خانواده از همه چیز مهم‌تر است.» دانلی‌های سیاه که یکی دیگر از بهترین سریال های پل هگیس محسوب می‌شود، چهار برادر جوان ایرلندی-آمریکایی کاتولیک رومی را در محله هلز کیچنِ شهر نیویورک و درگیری آن‌ها با جنایات خرده پا و سازمان یافته، به‌ویژه اوباش ایرلندی، دنبال می‌کند. داستان این سریال در برهه زمانی کنونی جریان دارد؛ داستانی که به‌شدت بر تاریخ ایرلندی-آمریکایی و موضوعات خانواده و وفاداری تمرکز دارد. قسمت آزمایشی و پایلوت دانلی‌های سیاه، یک تنش و رقابت واضح بین ایرلندی‌ها و ایتالیایی‌ها را نشان می‌دهد. اپیزودها توسط یک دوست دوران کودکی، جوئی «آیس کریم» روایت می‌شوند که سریال او را به‌عنوان یک راوی غیرقابل اعتماد نشان می‌دهد. هگیس موقع ساخت این سریال تاکید خیلی زیادی روی تاریخ محلی در مورد زندگی واقعی بلک دانلی‌ها و قتل عام مرتبط با نام آن‌ها داشت. این سریال هلز کیچن را به‌عنوان یک محله سنتی طبقه کارگر با جمعیت قومی ایرلندی عمیقاً ریشه‌دار و یک اوباش ایرلندی کنترل قمار غیرقانونی و وام‌گیری و دخالت شدید در اتحادیه‌ها را در اختیار دارد، نشان می‌دهد.

سریال Show Me a Hero

• کارگردان: پل هگیس
• نویسنده: دیوید سایمون و ویلیام اف. زورزی
• بازیگران: اسکار آیزاک، باب بالابان و جیم بلوشی
• سال پخش: ۲۰۱۵
• تعداد قسمت‌ها: ۶
• ژانر: تاریخی و درام
• میانگین امتیازات Show Me a Hero در IMDB: ۸

«هنگامی که سیاست محلی، سخت و فاسد می‌شوند.» داستان این سریال بین سال‌های ۱۹۸۷ و ۱۹۹۴ در یونکرزِ نیویورک، شهری در شمال شهر نیویورک در شهرستان وستچستر جریان دارد؛ زمانی‌که تلاش‌های زیادی برای جداسازی مسکن عمومی انجام می‌شد. قاضی فدرال، لئونارد بی. ساند، علیه یونکرز حکم داد و حکم حذف تبعیض نژادی را صادر کرد. شهردار نیک واسیکسکو در سال ۱۹۸۷ و در بدترین بحران یونکرز به قدرت رسید.

هنگامی که دادگاه‌های فدرال دستور ساخت مسکن‌های عمومی در سمت سفید پوستان و طبقه متوسط شهر را صادر کردند، شهر را در نبردی تلخ تقسیم کرد که ناشی از ترس، نژادپرستی، قتل و سیاست بود. کارگردان این پروژه یعنی پل هگیس پذیرفت که بدون خواندن فیلمنامه روی این پروژه کار کند زیرا کارهای دیوید سایمون را بسیار تحسین می‌کرد. از سوی دیگر هم نویسنده، یعنی ویلیام اف. زورزی، از سال ۲۰۰۲ روی این پروژه کار می‌کرد.

سریال Due South

• کارگردان: پل هگیس
• بازیگران: پل گراس، دیوید مارسیانو و بیو استار
• سال پخش: ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹
• تعداد قسمت‌ها: ۶۷
• ژانر: ماجراجویی، کمدی و جنایی
• میانگین امتیازات Due South در IMDB: ۸.۱

این شماره از بهترین سریال های پل هگیس، ماجراهای پلیس سواره سلطنتی کانادا (RCMP) را دنبال می‌کند؛ پاسبانی به نام بنتون فریزر، که برای اولین‌بار به‌دنبال قاتلان پدرش به شیکاگو آمد و به‌عنوان رابط با کنسولگری کانادا باقی مانده است. او درکنار یک کارآگاه اداره پلیس شیکاگو برای حل جنایات کار می‌کند. او درکنار یک کارآگاه اداره پلیس شیکاگو برای حل جنایات کار می‌کند. فریزر یک گرگ سفید ناشنوا به نام دیفن بیکر دارد که در شرایط مختلف به هر دوی آن‌ها کمک می‌کند.

قالب سریال ترکیبی از عناصر یک درام پلیسی و کمدی است که از تفاوت‌های کلیشه‌ای بین فرهنگ کانادایی و آمریکایی در آن زمان نشأت می‌گیرد. همچنین شامل عناصر فانتزی برگرفته از شخصیت پل گراس بود که به‌واسطه‌ی خاطره پدرش که اغلب توصیه‌های متفاوتی در مورد موقعیت‌ها ارائه می‌کرد، گرفته شده است. فصل سوم و چهارم این مجموعه اندکی پس از پایان دو فصل اول شروع می‌شود. فریزر در هر فصل، درگیر ماجراهای مختلفی می‌شود و در ادامه همکاران و شرکای مختلفی به او می‌پیوندند.