آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از فیلم دوردست تا انیمه بچه گرگ ها
در شماره ۳۰۹ام از مجموعه مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ بهسراغ سه اثر جذاب از سه دنیای متفاوت برای سلیقههای مختلف رفتهایم. در ابتدا وارد یک آخرالزمان میشویم و اثری نفسگیر از دنیایی را میبینیم که گویا همه چیزش به آخر رسیده است. بعد از آن بهسراغ سینمای جریان هنری جیلان میرویم کارگردانی خاص که علاقهمند به دنیای درونی انسان هاست و در آخر یک انیمهی جذاب و پرافتخار ژاپنی را میبینیم که در دنیای گرگینهها روایت میشود.
فیلم شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد
فیلم 10Cloverfield Lane
- کارگردان:دن تراختنبرگ
- بازیگران:جان گودمن، مری الیزابت وینستد
- تاریخ انتشار:۲۰۱۶
میشل بعد از اینکه از خانه بیرون میزند تصادف میکند و بعد از تصادف به او میگویند که یک آخرالزمان اتفاق افتاده.
شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد یک فیلم آخرالزمانی دلهرهآور و ترسناک است که داستان زنی را دنبال میکند. میشل بعد از اینکه با نامزدش دعوا میکند و از خانه بیرون میزند در جاده بخاطر یک تصادف بیهوش میشود اما وقتی که به هوش میآید همه چیز تغییر کرده است. او خود را در جائی عجیب میبیند، مکانی که گویا یک پناهگاه است. تا قبل از اینکه کووید ۱۹ گریبان جهان را بگیرد، چنین فیلمهایی با تصاویری آخرالزمانی به مذاق خیلیها خوش نمیآمد و بعضیها صرفا این گونه از آثار را نمایشهایی تخیلی در نظر میگرفتند. باشروع پاندمی کرونا فیلمهای دیستوپیایی برای خودشان جائی در میان مخاطبان پیدا کردند. فیلم شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد یک اثر دیستوپیایی جذاب است که در یک پناهگاه و بعد از آخرالزمانی اتفاق میافتد.
جذابیت این فیلم جائی اتفاق میافتد که فیلمساز داستان خود را در لوکیشنی محدود پیش میبرد و سعی بر ارائهی روایتی موقعیتمحور دارد. داستان فیلم در اتمسفری کلاستروفوبیک شکل میگیرد و اضطراب ناشی از این تمهید وارد ناخودآگاه مخاطب میشود. چراکه نمیدانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، نمیدانیم هاوارد آن شخصی که نقشاش را جان گودمن بازی میکند قابل اعتماد هست یا خیر؟ نمیدانیم داستان به کجا سوق داده شده و بعد از آن تصادف چه بر سر جهان آمده است. آیا واقعا ناجی میشل است؟ ممکن است هیچ اتفاقی برای دنیا نیفتاده باشد و همهی اینها یک بازی باشد؟ 10Cloverfield Lane، بهخوبی از حقههای روانشناسی استفاده میکند و با این ترفندها فضای گرفته و بستهاش را تقویت میکند. بازیهای جذاب فیلم نیز بهعنوان وزنهای قدرتمند در این لوکیشن محدود عمل میکنند، بازیگران با اکتهای خود هرگز اجازه نمیدهند که این محیط بسته برای مخاطب تکراری و عذابآور باشد. جان گودمن آنقدر عالی است که مخاطب حتی یک لحظه نیز حواسش پرت نخواهد شد.
فیلم (دوردست) اوزاک
فیلم Uzak (Distant)
- کارگردان: نوری بیلگه جیلان
- بازیگران: مظفر اوزدمیر
- سال انتشار: ۲۰۰۲
محمود که از همه جا بریده مجبور است مدتی پسرعموی خود را تحمل کند.
اوزاک یکی از آثار مهم کارنامهی نوری بیلگه جیلان است که قبل از دو فیلم مهماش یعنی خواب زمستانی و روزی روزگاری در آناتولی آن را ساخت. این فیلم که پایانی بر سهگانهی روستای جیلان است، داستان مردی بهنام محمود را روایت میکند که بهعنوان یک عکاس در استانبول مشغول کار است او که از همه جا بریده و خوشش هم از کسی نمیآید، مجبور میشود که برای مدتی پسرعمویش یوسف را در خانه خود بپذیرد. محمود روزی میخواسته کارگردان بزرگی شود اما دست روزگار او را از آرزوهایش دور کرده، او حالا همه چیزش را از دست داده و حتی نمیتواند عکاسی کند. یوسف و محمود در شهری درهمفرورفته آرزوهای خود را از دست دادهاند و معنای زندگی برایشان تبدیل به چیزی پوچ شده است. برف استانبول گویای همه چیز است، فضایی گرفته و غمانگیز که شخصیتها را با سرنوشت محتومشان روبهرو میکند. اوزاک همانند دیگر آثار کارنامهی جیلان بر فروپاشی درونی کارکترش تمرکز دارد و او را در کشمکشهایی درونی که ناشی از بحرانی وجودی است در روایت به حرکت درمیآورد.
ریتم فیلم کند و دیالوگهای محدودی بین بازیگران ردوبدل میشود. جیلان پرترهای دردناک از رابطهی بین یوسف و محمود میسازد و نشان میدهد که تفاوتها چگونه باعث فاصله بین آدمها میشوند. این فیلم آرام سعی دارد تا مخاطب را به درون خود بکشد و او را به وسیلهی رویدادهای زندگی محمود با تجربیات و خاطرات پسزدهی خودش روبهرو کند. این فیلم اثری پرافتخار در کارنامه جیلان است که توانست جایزه هیئت داوران جشنواره کن را ببرد و بازیگرانش نیز بهترین بازیگر مرد را از همین جشنواره از آن خود کنند.
بچه گرگ ها
Wolf Children
- کارگردان: مامورو هوسودا
- سال انتشار: ۲۰۱۲
هانا عاشق یک گرگینه میشود و با او ازدواج میکند.
بچه گرگها انیمهای فانتزی است که داستان زندگی زنی بههمراه دو فرزندش را بهتصویر میکشد. هانا در زمان دانشجویی عاشق مردی میشود و با او ازدواج میکند. اما ازدواج این دو دوامی نمییابد، چراکه مرد خانواده یک گرگینه است. هانا برای بزرگ کردن فرزندانش آنها را به مکانی دور میبرد، جائی که مجبور است خود کشاورزی کند تا غذایشان را بدست آورد. این انیمه داستان زندگی و بزرگ شدن چالشبرانگیز دو برادر و خواهری است که شبیه پدرشان گرگینه هستند. هانا دستپاچه است نمیداند دو گرگ را باید چگونه بزرگ کند و بهشان برسد.
هوسودا بعد از اکران این انیمه توضیح داد که میخواسته انیمیشنی دربارهی تربیت کودکان و رابطهی آنها با والدینشان بسازد، چراکه در آن زمان اطرافاش پر از کسانی بوده که تازه بچهدار شده بودند. هوسودا وقتی از خانوادهای دربارهی تربیت فرزند سوال میپرسد، آنها میگویند که بزرگ کردن کودک شبیه داشتن یک حیوان درنده در خانه است. او گرگها را برای این قصه انتخاب میکند چراکه این موجودات بسیار خانوادهمحور هستند و به دنبال یک رهبر کارهایشان را انجام میدهند و زندگی میکنند. درواقع این انیمه قصهای استعاری از روابط بین والدین و فرزندان است، گویی آنها از دو جهان متفاوت آمدهاند و ماهیتشان با یکدیگر فرق میکند.
بچه گرگها داستانی با فضایی واقعی است که المانهای فانتزی و سورئال آن را به فضایی جذاب و دوستداشتنی میکشانند. سفر قهرمانی این سه نفر در دل طبیعت و استفاده از ناخودآگاه جمعی تجربهای جذاب برای بیننده خواهد بود، اینکه پناه بردن به خاطرهی جمعی نیاکانمان میتواند هیولای درون آدمها را رام کند. Wolf Children، داستانی سرراست و ساده دارد، قصهای آرام و دوستداشتنی که هم احساساتتان را جریحهدار میکند و هم اینکه دنیایی عجیب را پیش رویتان قرار میدهد. این انیمه که در زمان اکران خود عنوان دومین فیلم پرفروش سال را بدست آورد، دنیای میازاکی را همراه خود دارد و از آثار او تاثیر میگیرد. بچههای گرگ یکی از پرافتخارترین انیمههای ژاپنی است.