// سه شنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۰۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Hour of the Wolf تا Personal Shopper

یک فیلم ایتالیایی از فدریکو فلینی، اثری از سینمای سوئد به نویسندگی و کارگردانی اینگمار برگمان، فیلم مأمور خرید شخصی اولیویه آسایاس با بازی کریستن استوارت و فیلم Possessor.

از یک درام ماندگار به کارگردانی فدریکو فلینی که تماشای آن احساسات را برمی‌انگیزد تا یک فیلم ترسناک به کارگردانی اینگمار برگمان با قاب‌بندی‌هایی که قدرت میخکوب‌کنندگی خود را از دست نداده‌اند. در صورتی که می‌خواهید سراغ دو فیلم سیاه و سفید از سینمای اروپا بروید که چند دهه از پخش آن‌ها می‌گذرد، بعید به نظر می‌رسد که دو فیلم اول این فهرست از پس راضی کردن شما برنیایند.

زومجی برای دو فیلم پایانی در شماره ۲۴۶ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» سراغ آثاری مدرن از فیلم‌سازهایی رفت که خیلی‌ها حداقل با نام خانوادگی آن‌ها آشنا هستند. یکی از آن‌ها متولد پاریس است و جایزه بهترین کارگردانی را در جشنواره کن کسب کرد.

تصویر سیاه و سفید فیلم La strada، محصول سال ۱۹۵۴ میلادی

La strada (The Road) (1954)

جولیتا ماسینا در فیلم جاده، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های خود را ارائه می‌دهد و در چند بخش، قلب انسان را به درد می‌آورد

داستان‌هایی که مربوط‌به سواستفاده از سادگی یک شخصیت دوست‌داشتنی هستند، همواره پتانسیل درگیر کردن احساسات تماشاگر را دارند. زیرا ما در جهانی پرشده از افراد بی‌اخلاق زندگی می‌کنیم و حداقل چند مرتبه با این نوع از رفتارهای بیش از حد سودجویانه و فرصت‌طلبانه مواجه شده‌ایم.

وقتی داستان دختری ساده را دنبال می‌کنیم که یک مرد قدرتمند او را از یک مادر فقیر خرید، کار سختی برای نزدیک شدن به قصه نداریم؛ مخصوصا وقتی درخشش جولیتا ماسینا کاری می‌کند که حتی در لحظات شاد بودن او، برای دردهای انکارناپذیر زندگی وی دل بسوزانیم. فدریکو فلینی این‌جا یک اثر شخصی و پراحساس را به بیننده تحویل می‌دهد؛ نه فقط برای اینکه احساسات بیننده را جریحه‌دار کند، بلکه به این هدف که جهان‌بینی خود را با ما خیلی‌ها به اشتراک بگذارد.

حسادت، عشق، ترس و غم همگی از احساسات پایه‌ای انسانی هستند و اصل قصه‌گویی La strada روی آن‌ها سوار می‌شود؛ چه وقتی یک مرد مست به بهانه‌ی سرگرمی فاصله‌ی کمی با به قتل رساندن دختر بی‌گناه دارد و چه زمانی‌که دو نفر توسط دیگران احمق خطاب می‌شوند و در عین حال علاقه‌ی عمیق آن‌ها به یکدیگر می‌تواند حسادت هر فرد مثلا عاقل را برانگیزد.

قاب‌بندی جذاب اینگمار برگمان در فیلم Hour of the Wolf، محصول سال ۱۹۶۸ میلادی

Hour of the Wolf (1968)

وقتی کارگردان فیلم Persona بخواهد دو شخصیت را به یک جزیره ببرد و گرفتار شدن حداقل یکی از آن‌ها به جنون را به تصویر بکشد، به هیچ عنوان نمی‌توان نتیجه‌ی کار را از دست داد. اینگمار برگمان در فیلم ما را غرق در یک وحشت روانشناختی حساب‌شده می‌کند؛ با قصه‌ای که مدام فکر می‌کنیم از زبان چند راوی دروغ‌گو روایت می‌شود.

برگمان به سرعت با پرداختن به شرایط ذهنی شخصیت‌های اصلی، مخاطب را درگیر حدس زدن کرده است؛ تا تلاش کنیم که بفهمیم آیا آن‌چه شخصیت‌ها می‌بینند کاملا واقعی است یا ذهن آن‌ها در شکل‌گیری سکانس‌ها نقش دارد. ماجرا وقتی ترسناک‌تر می‌شود که با جلوتر رفتن فیلم، اعتماد به دومین شخصیت هم سخت می‌شود. آیا زن در جنون همسر خود شریک شد یا تفکرات برخی از بینندگان به اشتباه آن‌ها را به سمت بی‌اعتمادی به این دو سوق داده است.

در میان آثار برگمان شاید Hour of the Wolf را بیشتر از هر فیلم دیگر بتوانیم گره‌خورده به سینمای وحشت بدانیم. تازه همکاری او با دو تن از بازیگرهای بسیاری از فیلم‌های خود در این فیلم هم سبب می‌شود که بیشتر از حالت عادی بتوانیم به شباهت‌ها و تفاوت‌های داستان‌گویی Hour of the Wolf با ساخته‌های سینمایی دیگر اینگمار برگمان فکر کنیم.

کریستن استوارت مشغول بررسی لباس ها در فیلم Personal Shopper

Personal Shopper (2016)

فیلم Personal Shopper به کارگردانی اولیویه آسایاس از آثاری است که با ترکیب چند زیرژانر به حس‌وحال خاص خود می‌رسند. در این بین یکی از سختی‌های نقش‌آفرینی در اثر نام‌برده به چند بار تغییر کردن لحن داستان‌گویی آن مربوط می‌شود. این را گفتم تا به نقش بزرگ درخشش کریستن استوارت در جذاب شدن کل اثر برسم؛ هنرمندی که طی همه‌ی لحظات فیلم، متناسب با قصه‌گویی Personal Shopper از پس ارائه‌ی بازی درست برمی‌آید. استوارت حتی در سکانس‌هایی که به‌تنهایی و بدون حضور شخصیت دیگر باید در مقابل دوربین باشد، مخاطب را به زیبایی با داستان همراه می‌کند.

ماجرا درباره‌ی شخصی است که باید با غم بزرگ از دست رفتن یک نفر کنار بیاید. اما باتوجه‌به اینکه او با دنیای ارواح هم ارتباط دارد، اوضاع می‌تواند شدیدا پیچیده شود. مورین یک کاراکتر دردکشیده است که از صبح تا شب با ناامیدی در زندگی دنبال معنی می‌گردد و از تنهایی غم‌انگیز و وحشتناکی رنج می‌برد. استوارت با بهره بردن از قدرت فیلم‌نامه‌نویسی آسایاس به شکلی مثال‌زدنی این تنهایی را به تصویر می‌کشد.

فریاد مرد در فیلم Possessor برندون کراننبرگ

Possessor (2020)

یک قاتل حرفه‌ای برای به قتل رساندن مهم‌ترین اهداف خود به کنترل بدن افراد دیگر می‌پردازد. برندون کراننبرگ با این خلاصه‌ی داستان توانست سینمای وحشت گره‌خورده به موجودات ماورایی را با نگاه ترسناک به تکنولوژی‌های روز ترکیب کند. نتیجه هم فیلمی است که با استفاده از تصویرسازی‌های هوشمندانه و ایده‌های داستانی مناسب، وقت مخاطب هدف را هدر نمی‌دهد.

درحالی‌که اکنون دیوید کراننبرگ، پدر برندون کراننبرگ در جشنواره کن مشغول نمایش جنایات آینده شده است، نگاه انداختن به Possessor جذاب به نظر می‌رسد. این دو اثر اصلا ربط مستقیمی بین یکدیگر ندارند. اما می‌دانیم که دیوید کراننبرگ بارها در در خلق وحشت با استفاده از چند زیرژانر موفق بود و تماشای تلاش یکی از شاگردهای سینمای او برای انجام این کار می‌تواند در نوع خود جالب باشد؛ جدا از اینکه خود Possessor یکی از علمی‌تخیلی‌های ترسناک خوب در سینمای انگلیسی‌زبان طی چند سال اخیر به شمار می‌آید.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده