// سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۰۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از The Sacrifice تا Taken

از آخرین فیلم کارنامه‌ی هنری یک استاد سینما تا اثر اکشن با نقش‌آفرینی لیام نیسون، ساخته‌ی به یاد ماندنی ترنس مالیک و صدالبته فیلم جدید سلین سیاما.

از شوروی تا فرانسه. این مسیری است که من و شما در شماره‌ی ۲۳۲ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» طی خواهیم کرد. در حقیقت کارگردان نخستین اثر لایق تماشا قرارگرفته در این فهرست، در کوستروما کشور روسیه متولد شد و کارگردان جدیدترین و آخرین ساخته‌ی سینمایی حاضر در این مقاله‌ی معرفی فیلم، زاده‌ی پونتوآز کشور فرانسه است.

برخلاف سه اثر نخست که تاکید ویژه‌ای روی ارتباط پدر با فرزند دارند، نقش مادر در داستان‌گویی دو فیلم پایانی را نمی‌توان انکار کرد؛ مخصوصا ساخته‌ی ارزشمند و تازه‌ی کارگردان فیلم پرتره بانویی در آتش که «مامان» یکی از کلمات قرارگرفته در اسم آن است.

پدر و پسر در میان درختان فیلم The Sacrifice تارکوفسکی

The Sacrifice (1986)

آخرین فیلم آندری تارکوفسکی. هنرمند پیش از آن که سرطان زندگی او را به پایان برساند، با این اثر سینمایی شاعرانه نشان داد که چه‌قدر روی ارائه‌ی چندین و چند قاب نقاشی به مخاطب با فریم‌های فیلم‌های خود تسلط دارد. The Sacrifice راوی یک داستان پدرانه و پسرانه است که نه‌تنها وام‌دار آثار ارزشمند دیگر خود تارکوفسکی به نظر می‌رسد، بلکه یک ادای دین مفصل به منابع الهام او نیز محسوب می‌شود.

قصه به یک ژورنالیست و فیلسوف می‌پردازد که خبر شروع جنگ جهانی سوم به گوش او می‌رسد. وی می‌فهمد که انسان‌ها فقط اندکی با نابودی کامل فاصله دارند. به همین خاطر با تمام وجود سراغ دعا می‌رود. در ادامه هر کاری از او سر می‌زند تا اثبات کند که برای برآورده شدن دعا، آمادگی هر نوع فداکاری را دارد. اما به‌جای برآورده شدن خواسته‌ی او، اتفاق عجیب دیگری رخ می‌دهد.

لیام نیسون با تفنگ در فیلم Taken سال ۲۰۰۸

Taken (2008)

چند سال قبل احتمالا اکثر مخاطب‌های سینما اسم برایان میلز را شنیده بودند. ولی امروز دیگر این جاسوس حرفه‌ای جداشده از فرزند خود، شاید برای تعدادی قابل‌توجه از مخاطب‌های روز، ناشناس باشد. Taken با نویسندگی لوک بسون یعنی همان شخصی که Léon: The Professional را تقدیم ما کرد، دید هالیوود به B-Movieها را تغییر داد و از انتظارات اکثر افراد فراتر رفت. زیرا با نقاط قوتی همچون نقش‌آفرینی لیام نیسون به یاد خیلی‌ها آورد که اجرای درست ایده‌ها به مراتب مهم‌تر از رسیدن به ایده‌های عجیب‌وغریب است.

ماجرا درباره‌ی پدری است که می‌خواهد دختر خود را از دست گروگان‌گیرها نجات بدهد؛ دختری که او را داخل یک هتل در کشور فرانسه زندانی کرده‌اند. کارگردانی پیر مورل و طراحی دقیق سکانس‌های اکشن فیلم Taken به این مامور سابق CIA اجازه داد که جایگاهی به‌خصوص در فرهنگ عامه‌ی چند سال قبل پیدا کند. Taken همین امروز هم سرگرم‌کننده و در نوع خود خاص به نظر می‌رسد.

پدر با بازی برد پیت و فرزند او با نقش‌آفرینی هانتر مک‌کرکن در فیلم The Tree of Life ترنس مالیک

The Tree of Life (2011)

ترنس مالیک فیلم‌ساز ساده‌ای نیست که تمام طرح‌های داستانی خود را به‌صورت مستقیم تقدیم مخاطب کند. The Tree of Life هم انقدر چندلایه و استعاری قصه می‌گوید که مخاطب برای رسیدن به مرکز روایت آن باید تلاش زیادی را به خرج بدهد. اما قدرت چنین فیلم‌هایی دقیقا از همین حقیقت سرچشمه می‌گیرد که درون‌مایه‌ای انسانی، ساده و قابل فهم برای همه دارند؛ قصه‌ای درباره‌ی پدر با بازی برد پیت و فرزند او با نقش‌آفرینی هانتر مک‌کرکن.

این توصیف اصلا تلاشی برای ساده جلوه دادن ساخته‌ی عظیم و خاص یک فیلم‌ساز کاربلد نیست. بلکه اتفاقا می‌گوید او چه‌قدر در انجام کار خود تسلط دارد که یک تجربه‌ی سینمایی پیچیده و عمیق را با پایه‌واساس‌هایی می‌سازد که انواع‌واقسام تماشاگرها توانایی لمس آن‌ها را دارند. The Tree of Life یکی از فیلم‌هایی است که غذای روح را تأمین می‌کند و مخاطب می‌تواند مدت‌ها مشغول تفکر راجع به آن باشد؛ تفکر درباره‌ی خانواده و تصویر ارائه‌شده از سوی فیلم درباره‌ی انسانیت.

فیلم Petite Maman به کارگردانی سلین سیاما

Petite Maman (2021)

یکی از قدرندیده‌ترین آثار پراحساس و تکان‌دهنده‌ی سال ۲۰۲۱ میلادی را از دست ندهید. شاید عده‌ای بدخواهانه یا حداقل بدبینانه یا موفقیت هنری فیلم Portrait of a Lady on Fire را فقط و فقط به پای موضوع داستانی آن نوشته باشند، اما Petite Maman ثابت می‌کند که سلین سیاما یکی از برترین کارگردان‌های زنده در فرانسه است. او این‌جا با حدود هفتاد دقیقه زمان، بودجه‌ی ناچیز، لوکیشن‌های محدود و بازیگرهایی که برای شمردن تعداد آن‌ها نیازی به همه‌ی انگشت‌های دو دست ندارید، آن‌چنان زیبا و دل‌نشین قصه می‌گوید که نمی‌توان قدرت سینمایی وی را انکار کرد.

شخصیت اصلی فیلم، دختربچه‌ای است که مادربزرگ خود را از دست می‌دهد. او به همراه پدر و مادر خود قدم به خانه‌ی قدیمی مادر می‌گذارد تا آن‌جا را با هم تخلیه کنند. ولی او در محیطی جنگلی خلوت پیرامون خانه‌ی قدیمی ناگهان یک دوست جدید پیدا می‌کند. آن‌ها مقابل هم نقش بازی می‌کنند، سراغ ساخت یک کلبه‌ی چوبی کوچک با شاخه‌های شکسته‌ی درخت‌ها می‌روند و شاید همان‌طور که سهراب می‌گفت، فرصتی برای قایق انداختن به آب هم به‌دست بیاورند. چه‌قدر یک اثر سینمایی می‌تواند در اوج کوتاه به نظر آمدن، از نظر معنایی واقعا مفصل باشد.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده