// سه شنبه, ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۵۹

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Little Fish تا Miracle in Cell No. 7

از اثری تلخ و عمیق با درخشش اولیویا کوک و بانی و کلاید تا اکشنی عجیب‌وغریب از سرزمین آفتاب تابان و یک فیلم احساسی و فوق‌العاده از سینمای ترکیه.

زومجی در آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ ۱۹۳ با دو فیلم از هالیوود شروع می‌کند که البته با در نظر داشتن زمان ساخت و اکران، بودجه و پروسه‌ی تولید بسیار متفاوتی با یکدیگر داشته‌اند. یکی از آن‌ها برای نمایش وحشت‌های زندگی در جامعه‌ی مدرن سراغ روایت یک داستان واقعی می‌رود و دیگری یک سناریو تخیلی خاص را طراحی می‌کند که به شکل ترسناکی بارها و بارها ما را به یاد جهان واقعی و دردهای حقیقی می‌اندازد.

فیلم ژاپنی ?Why Don't You Play in Hell (چرا در جهنم بازی نمی‌کنی؟) به‌عنوان یک فیلم اکشن متفاوت و به‌خصوص پرشده از قاب‌های اغراق‌آمیز است و فیلم Miracle in Cell No. 7 می‌تواند برای برخی از بینندگان همچون من، هم جاری‌کننده‌ی اشک‌های پرشده از درد و هم به وجود آورنده‌ی اشک شوق باشد. همچنین شاید جالب باشد که بدانید فیلم معجزه در سلول شماره ۷ که به‌تازگی در حال دیده شدن توسط تعداد بیشتری از تماشاگرها است، با اقتباس از یک فیلم کره‌ای ساخته شد. پس این درام مثال‌زدنی و پراحساس ترکیه هم به‌نوعی با آسیا شرقی ارتباط دارد.

اولیویا کوک و جک اوکانل سوار کشتی روی آب در فیلم Little Fish

Little Fish (2020)

فیلم Little Fish پرشده از درد است و داستان آن در یک پاندمی عجیب جریان دارد. انسان‌ها با بیماری فراموشی به شکلی جدی‌تر از همیشه روبه‌رو می‌شوند. هر روز افرادی پیدا می‌شوند که همه‌چیز را از یاد می‌برند؛ بعضی‌ها ناگهانی و بعضی‌ها آرام‌آرام. مرد از خواب بیدار می‌شود و همسر خود را نمی‌شناسد. پس از شدت ترس می‌خواهد به به او به‌عنوان یک زن ناشناس که وارد خانه‌ی او شده است، آسیب جدی بزند. همه مشغول شمارش روزها برای خود شده‌اند. بعضی‌ها به‌دنبال درمان می‌گردند و برخی افراد با حماقت به سمت درمان‌های ابلهانه می‌روند و خود را نابود می‌کنند. انسان‌ها همچون سگ‌های غمگین ناشناس قرارگرفته در مرکز نگه‌داری، بدون اینکه بدانند، هر روز به جدایی از زندگی خود نزدیک‌تر می‌شوند.

در چنین جهانی که البته منهای همین یک مریضی عجیب، دقیقا کپی برابر اصل دنیای ما است، عاشق شدن شاید ترسناک‌ترین و خطرناک‌ترین اتفاق جهان باشد. اگر یک فرد کاملا تنها زندگی کند و بدون هیچ‌گونه احساس عمیق نسبت به افراد دیگر روزگار بگذراند، احتمالا کمتر زجر می‌کشد. چون انسان‌های کمتری با تمام وجود در صورت او فریاد می‌زنند که چرا ما را نمی‌شناسی؟ خود او هم احتمالا برای افراد کمتری ایجاد درد می‌کند. زیرا انسان‌های زیادی نیستند که به او اهمیت بدهند تا غمگین از فراموش شدن توسط وی باشند.

اولیویا کوک و جک اوکانل در فیلم Little Fish درخشان هستند. مواجهه‌ی آن‌ها با این اتفاق عجیب را کاملا می‌شود باور کرد. درد می‌کشند، می‌ترسند و هر صبح مخفیانه از شناختن یکدیگر شاد می‌شوند. ترس و درد نهفته‌ی فیلم Little Fish تکان‌دهنده است. زیرا هم آلزایمر در جهان واقعی وجود دارد و هم کووید 19 سبب شد که انسان‌ها به شکلی جدی‌تر از جهان و به وجود آمدن بیماری‌های جدید در آن بترسند. فیلم Little Fish یک عاشقانه‌ی تلخ است؛ بسیار بسیار تلخ.

کلاید و بانی با کلاه های به خصوص در فیلم Bonnie and Clyde

Bonnie and Clyde (1967)

جریان‌ساز، سرگرم‌کننده و ارزشمند. آرتور پن، کارگردان فیلم Bonnie and Clyde که بیشتر از ۲۵ برابر بودجه‌ی ساخت خود در سینماها فروش داشت، قصه‌ای واقعی را برمی‌دارد و از آن برای نمایش شادی‌ها و دردهای دوران زندگی خود بهره می‌برد. مگر چند فیلم از دهه‌ی ۶۰ میلادی هالیوود داریم که همزمان برخی از سرخوشانه‌ترین و دردناک‌ترین سکانس‌ها را در خود داشته باشد؟ مگر چند فیلم از آن دوران هم انقدر لبخندهای دل‌چسب روی لب مخاطب می‌نشنانند و هم انقدر تماشاگر را میخکوب می‌کنند؟ تازه ما اکنون در حال تماشای سایه‌ای از فیلم Bonnie and Clyde سال ۱۹۶۷ هستیم. اکثر ما در سال ۱۹۶۷ میلادی داخل آمریکا به سینماها نرفتیم و با تماشای فیلم Bonnie and Clyde به‌معنی واقعی کلمه یک تجربه‌ی سینمایی متفاوت با قبل نداشتیم.

بانی و کلاید به طرز عجیبی می‌تواند با مخاطب‌های متفاوت ارتباط برقرار کند. این پسر و دختر سرکش مدل کلاسیک همان شخصیت‌هایی هستند که هرگز جرئت تبدیل شدن به آن‌ها یا ستایش بلندبلند کارهای آن‌ها را نداریم. ولی بسیاری از بینندگان در خلوت خود آرزو می‌کنند که طی یک روز از زندگی خود به اندازه‌ی آن‌ها آزاد بودند. عشق، تنفر و انتقام؛ زندگی تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها براساس همین سه احساس شکل گرفت و نابود شد.

کلاید و بانی جهان واقعی را که در دهه‌ی ۳۰ میلادی معروف شده بودند، خوب نمی‌شناسم. ولی بانی و کلاید مخصوص دهه‌ی ۶۰ میلادی نبودند. این دو سارق معروف سینما همین امروز هم پرشده از ویژگی‌هایی به نظر می‌رسند که هم‌ذات‌پنداری با آن‌ها را آسان می‌کند. البته که فیلم بانی و کلاید از لحاظ تکنیکی هم یک دستاورد بزرگ برای سینمایی دهه ۶۰ میلادی به شمار می‌آید. بعد از فیلم Little Fish، این هم یک عاشقانه تراژیک دیگر.

فیلم Why Don't You Play in Hell از سینمای ژاپن و جنون به وجود آمده در پشت صحنه فیلم برداری اکشن

Why Don't You Play in Hell? (2013)

پسری که آرزوی فیلم‌سازی دارد، فردی که ناخواسته در یک جنون عجیب‌وغریب گرفتار شده است و گروهی از خلافکارهای خطرناک ژاپن که ناگهان می‌خواهند فیلم بسازند! یک فیلم رزمی، یک فیلم کمدی، یک فیلم دلهره‌آور، یک فیلم درام و صد البته یک فیلم اکشن خونین. فیلم Why Don't You Play in Hell با محوریت یاکوزا می‌خواهد با دیوانگی سرگرم‌کننده و بدون ترس مشغول نمایش اغراق‌آمیز پروسه‌ی ساخت فیلم‌ها می‌شود و به کمک دوربین خلاق و سناریوهای طنزآمیز مختلف خود، برخی از قوی‌ترین سکانس‌های کمدی سیاه سینمای ژاپن طی چند سال اخیر را تقدیم تماشاگر می‌کند.

گاهی هدف اصلی رفتن به سراغ سینمای کشورهای دیگر آن است که با تصاویر بسیار خلاقانه و متفاوت روبه‌رو بشویم. در نتیجه اگر به‌دنبال چنین تجربه‌ای می‌گردید، به هیچ عنوان فیلم Why Don't You Play in Hell را فراموش نکنید.

دختربچه و پدر مهربان او مشغول نگاه کردن به آسمان و ابرها در فیلم ترکی معجزه در سلول شماره ۷

Miracle in Cell No. 7 (2019)

اگر یکی از کارکردهای اصلی سینما در آغوش کشیدن انسان و گرم کردن قلب او باشد، فیلم Miracle in Cell No. 7 بدون شک سینما است. این اثر که در جدیدترین دوره‌ی مراسم اسکار به‌عنوان نماینده‌ی ترکیه به آکادمی علوم و هنرهای سینما معرفی شد، داستان دردآور و در عین حال معنی‌دار و زیبای مردی را روایت می‌کند که با دروغ از دختر خود جدا شده است. او بی‌اندازه دخترک را دوست دارد. شاید هیچ پدری در کل دنیا نباشد که انقدر عاشقانه، جسورانه و راست‌گویانه فرزند خود را در آغوش بکشد. اما همه او را می‌زنند. همه او را متهم می‌کنند. همه او را به تمسخر می‌گیرند. زیرا رنج‌برده از برخی معلولیت‌های ذهنی است.

نیسا صوفیا اکسونگور به‌عنوان بازیگر کودک در فیلم Miracle in Cell No. 7 موفق به ارائه‌ی یک هنرنمایی مثال‌زدنی می‌شود

این مفهوم در طول فیلم به چالش کشیده می‌شود. میان این همه ناعدالتی و خشم پست، کریه و ابلهانه‌ای که مغز تعداد بی‌شماری از افراد سالم (!) را پر کرده، چه‌طور ممکن است که مهربان‌ترین پدر دنیا را بتوان دارای کمبود خطاب کرد؟ او از پس انجام کدام کار برنمی‌آید؟ مگر نه اینکه موقع گریستن، با تمام وجود اثبات می‌کند که عاشق افراد مهم زندگی خود بوده است؟ مگر نه اینکه میل به نجات دادن همگان دارد؟ مگر نه اینکه فرق درست و غلط، تفاوت کار اخلاقی و کار غیراخلاقی را بهتر و صادقانه‌تر از هر قاضی می‌داند؟ مگر نه اینکه کارهای خود در خانه و بیرون را تمام‌وکمال انجام می‌دهد؟ تمام پدرهای جهان باید عشق ورزیدن به فرزند خود را از ممو یاد بگیرند. پس چگونه جامعه به خود جرئت می‌دهد که او را نه بیشتر از دیگران که کمتر از آن‌ها ببیند؟

برای آن که احساسات انسان و تفکرات او در جای درست خود قرار بگیرند، گاهی شکسته شدن قلب ضروری به نظر می‌رسد. فیلم Miracle in Cell No. 7 یکی از آثار درخشان و پراهمیت سینمای ترکیه و اثری است که هم انسان را می‌سوزاند و هم او را می‌سازد؛ با چندین و چند دقیقه بغض، با چند دقیقه اشک ریختن و با چند دقیقه لبخند که احتمالا از وسط قلب انسان بیرون می‌آید.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده