// دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۵۹

انیمه Monster؛ داستانی تاریک، تفکراتی سیاه

از جراحی که انگار باید روح و هویت خود را از ابتدا بشناسد تا فردی که می‌خواهد به همه اثبات کند که انسان‌ها پست، شیطانی و غیر قابل مداوا هستند. انیمه Monster اثر هنری عجیبی است.

  • عنوان ژاپنی: モンスター
  • اسم فارسی: هیولا
  • اقتباس از مانگا Monster و رمان Another Monster به قلم نائوکی اوراساوا (Naoki Urasawa)
  • ژانر: جنایی، رازآلود، ، درام، پلیسی و ترسناک روان‌شناختی
  • کارگردانان: ماسایوکی کوجیما (Masayuki Kojima) و ریوسوکه ناکامورا (Ryōsuke Nakamura)
  • فیلم‌نامه: تاتسوهوکی اوراهاتا (Tatsuhiko Urahata)
  • محصول استودیو Madhouse
  • تعداد قسمت‌ها: ۷۴ اپیزود
  • وضعیت پخش: پایان‌یافته
  • رده‌ی سنی: +R

خلاصه‌ی داستان:

«مانستر» با به تصویر کشیدن بخش‌هایی از زندگی دکتر کنزو تنما، یک جراح مغز و اعصاب فوق‌العاده و جوان شروع می‌شود؛ پزشکی بسیار موفق و آینده‌دار که به‌تازگی با دختر ثروتمند رئیس بیمارستان محل کار خود هم نامزد کرده است. زندگی او مدام به سمت پیشرفت‌های بیشتر می‌رود و همه باور کرده‌اند که تنما فاصله‌ای تا تبدیل شدن به رئیس بخش جراحی و شاید حتی رئیس کل بیمارستان ندارد. اما آدم‌های پیرامون او بسیار بی‌اخلاق و به فکر منافع خود هستند. مخصوصا رئیس بیمارستان که همواره مشغول سودجویی از توانایی‌های این جوان ساکت است و او را مجبور به انجام کارهایی متفاوت می‌کند؛ کارهایی از جنس بی‌توجهی به مردم عادی و در اولویت گذاشتن بیمارهایی که جایگاه اجتماعی والایی دارند.

ولی پس از آن که تنما یک بار با نتیجه‌ی مستقیم گوش سپردن به دستور غیرانسانی رئیس مواجه می‌شود، زندگی او باید برای همیشه تغییر کند. مخصوصا وقتی ایوا، دختر جناب رئیس و نامزد تنما خطاب به پزشک جوان می‌گوید: «زندگی انسان‌های مختلف از ارزش‌های متفاوتی برخوردار است» و به همین سادگی، مسئله‌ی مرگ یک بیمار خارجی به خاطر بی‌توجهی بیمارستان به مریض اسم‌ورسم‌دار را کوچک جلوه می‌دهد.

پزشکی که هر روز با ستایش همگان مواجه است و انگار کل جهان می‌خواهد حتی فقط به سایه‌ی موفقیت‌های وی نزدیک شود، ناگهان به خود می‌آید. ناگهان از خود می‌پرسد که دارد چه بلایی بر سر هویت خود می‌آورد؟ پس بالاخره تلفن را قطع می‌کند و از دستور شنیدن دست می‌کشد؛ تا به‌عنوان یک انسان تصمیم بگیرد. کنزو تنما یک شب با یک تماس تلفنی اضطراری به بیمارستان می‌رود و باور می‌کند که دیگر آن آدم سابق نخواهد بود؛ به هر قیمتی که باشد.

البته که با گذر همه‌ی این ماجرا فقط حکم داستانکی را پیدا می‌کند که قصه‌گویی انیمه Monster را کلید می‌زند. «هیولا» داستان‌های به مراتب بیشتر، گسترده‌تر و تکان‌دهنده‌تری برای روایت دارد.

مرد نشسته در حال نشانه گرفتن تفنگ به سمت مرد ایستاده در انیمه مانستر

انیمه‌ی Monster پرشده از تک‌گویی‌ها، دیالوگ‌ها و نوشته‌هایی معنادار است که با همه‌ی تلخی آن‌ها، احتمالا دوست دارید تا مدت‌ها اکثرشان را به یاد داشته باشید و برای دیگران نقل قول کنید

Monster به هیچ عنوان اثری نیست که بخواهیم آن را به خیلی از بینندگان پیشنهاد کنیم. این انیمه فقط باید توسط مخاطب بزرگ‌سال شود و شامل لحظات آزاردهنده، خشن و خونین متعدد است. حتی بحث‌های داستانی مطرح‌شده در آن هم می‌توانند ذهن تماشاگر را برای مدتی اذیت کنند و فضای غم‌زده و سیاه کلی اثر هم باعث می‌شود که بسیاری از تماشاگرهای محترم کوچک‌ترین علاقه‌ای به دیدن آن نداشته باشند.

پوستر انیمه Monster با حضور یک مرد تفنگدار ناامید و گریان

به این ترکیب می‌توان کیفیت تصویری قدیمی‌شده و نه چندان ایده‌آل، فاصله‌ی واضح جزئیات بصری انیمه با انیمه‌های سینمایی و نسبت تصویر ۴:۳ تمام اپیزودهای آن را هم افزود تا بیشتر از قبل بفهمیم چرا خیلی‌ها تمایل زیادی به دیدن Monster ندارند. تازه با اینکه انیمه‌ی مورد بحث تقریبا خالی از اکثر اغراق‌های تصویری خاص دنیای انیمه‌های ژاپنی است، جنس طراحی صورت کاراکترها و انیمیشن‌های بدن آن‌ها نیز می‌تواند برای بعضی از بینندگانی که عاشق انیمه‌ها نیستند، بد و غیر دل‌چسب به نظر  بیاید. هیچ‌کدام از موارد نام‌برده در دو پاراگراف اخیر مقاله‌ی پیش‌رو به نقاط ضعف Monster اشاره نمی‌کنند. بلکه صرفا حقایقی درباره‌ی هویت این انیمه‌ی پخش‌شده در اوایل قرن ۲۱ میلادی را فهرست کردند که هر کس می‌خواهد در جهان Monster غرق شود، باید از قبل با آن‌ها کنار آماده باشد.

ولی اگر از موانع یادشده بگذرید، دیدن این انیمه اصلا پیچیده و نیازمند تماشای چند محصول با چند اسم مختلف نیست. انیمه‌ی اقتباسی Monster به‌صورت کلی از یک فصل و ۷۴ قسمت تشکیل شد که همه‌ی آن‌ها در سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میلادی روی آنتن رفتند. اگر می‌خواهید به سراغ منبع اقتباس این انیمه بروید، باید مانگا ۱۸ جلدی Monster، محصول سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ میلادی و رمان Another Monster، محصول سال ۲۰۰۲ میلادی را بخوانید. هرچند از آن‌جایی که Monster یکی از وفادارترین اقتباس‌های انجام‌شده در دنیای انیمه از روی یک مانگا است، شاید اصلا نیازی به انجام این کار نداشته باشید.

قهرمان اصلی و دشمن پنهان شده در سایه های انیمه Monster با لوگو قرمز

Monster انیمه‌ای است که یا اصلا با آن ارتباط برقرار نمی‌کنید یا پس از دیدن اپیزودهایش، همیشه آن را به خاطر دارید. زیرا میان این همه درد و رنجی که در دل داستان قرار می‌گیرند، حرف‌های مهمی هستند که لیاقت شنیده شدن را دارند. سازنده برای آن که شما به اثر دل بدهید، مدام داستان را با محوریت کاراکترها روایت می‌کند؛ تا همیشه این شخصیت‌ها باشند که در مرکز توجه قصه‌گویی قرار می‌گیرند.

اگر می‌خواهید از انیمه Monster لذت ببرید، باید واقعا علاقه‌مند به داستان‌های آرام‌سوز باشید و با سرعت بسیار پایین پیشرفت داستان در برخی از اپیزودها کنار بیایید

این موضوع وقتی ارزشمندتر می‌شود که می‌بینیم Monster چندین و چند خط داستانی با ایده‌های هیجان‌انگیز دارد که می‌توانست فقط با تمرکز روی آن‌ها نیز ما را سرگرم کند. ولی وقتی همیشه شخصیت‌ها در هسته‌ی احساسی قرار می‌گیرند، داستان هم شخصی می‌ماند؛ داستان بیشتر از اینکه یک ایده برای سرگرم کردن یا پرشده از نمادهایی فلسفی پیچیده باشد، تبدیل به تجربه‌ای می‌شود که می‌توان با آن ارتباط برقرار کرد. به همین خاطر مخاطبان زیادی را می‌یابید که Monster را تأثیرگذار روی زندگی خود می‌دانند و بیشتر از تمام بخش‌های عجیب آن، مشغول صحبت راجع به احساسات کاراکترها هستند.

همچنین از آن‌جایی که این انیمه در لوکیشن‌های متفاوتی پیش می‌رود و خطوط داستانی پرتعدادی دارد، تمرکز روی یک شخصیت می‌توانست آن را نابود کند. زیرا هرچه‌قدر هم که آن کاراکتر جذاب باشد، بالاخره از نفس می‌افتد و توجه کامل تماشاگر را در طول ۷۴ اپیزود از دست می‌دهد. سازندگان نه‌تنها مدام شخصیت‌های بیشتری را به شما معرفی می‌کنند، بلکه ناگهان به‌شدت روی یکی از آن‌ها متمرکز می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که می‌خواهید قصه‌ی هرکدام را بشنوید و درک کنید. این‌جا هیچ قسمتی نیست که بتوانید به‌سادگی آن را با نام اپیزود فرعی صدا بزنید. زیرا داستان‌ها به یکدیگر متصل و آدم‌ها در ارتباط با یکدیگر پیش می‌روند؛ چه تنفربرانگیز، چه خاکستری و چه قابل احترام باشند.

چشمان مات و مبهوت دختر بهت زده در انیمه Monster روی تخت

متاسفانه باید پذیرفت که برخلاف شخصیت‌پردازی عالی کاراکترهای اصلی و فرعی، کارگردان در چند اپیزود از لحاظ تنظیم سرعت روایت به بی‌راهه می‌زند و به‌معنی واقعی کلمه تماشاگر را خسته می‌کند. به‌گونه‌ای که اگر در اتمسفر Monster غرق نشده باشید و به یافتن پاسخ تک‌نک سوالات مطرح‌شده توسط آن اهمیت ندهید، شاید آن را پس از چند اپیزود رها کنید. هیچ‌کس نمی‌تواند به آرام‌سوزی داستان‌گویی انیمه ایراد بگیرد. اما پربیراه نیست اگر بگوییم Monster گاهی تعادل خود را از دست می‌دهد و در ارائه‌ی محتوای کافی در طول یک اپیزود شکست می‌خورد. به بیان بهتر فقط وقتی سرعت بسیار آرام روایت قصه‌ی انیمه به چشم می‌آید که می‌بینیم در طول یک اپیزود نه‌تنها خط داستانی پیشرفت خاصی نکرد، بلکه قصه‌ی دیگری را هم نشنیدیم که درجا زدن داستان اصلی را توجیه کند.

تصاویر، موسیقی‌ها، نویسندگی و کارگردانی این انیمه هماهنگی بسیار دقیقی با یکدیگر دارند؛ آن‌ها بیشتر از جلب توجه ناگهانی مخاطب، تقریبا همیشه یک تجربه‌ی کلی درگیرکننده را می‌سازند

این وسط برخلاف داستان‌گویی که گاهی از به ‌نفس‌نفس می‌افتد و درنهایت همیشه کار خود را به درستی انجام می‌دهد، برخی از جذابیت‌های این انیمه دائمی هستند؛ از اتمسفری که باعث می‌شود در شرایط مختلف خود را گرفتارشده در همان دردهای شخصیت‌ها ببینید و با آن‌ها وارد مکان‌ها و حتی حالات احساسی متفاوت شوید تا موسیقی‌هایی که گاهی نوازش می‌کنند و گاهی تبدیل به سوهان روح می‌شوند.

بهترین عناصر این سریال در یکدیگر ذوب شده‌اند و بیشتر از آن که ناگهان به‌صورت جداگانه توجه شما را به خود جلب کنند، تجربه‌ای هماهنگ و یک‌پارچه را می‌سازند. مثلا شاید کمتر سکانسی را در Monster بیابید که هنگام دیدن آن ناگهان میخکوب شنیدن یک آهنگ به‌خصوص می‌شوید. ولی وقتی سریال به پایان رسید، می‌دانید که موسیقی همیشه به درستی شما را در طول تجربه‌ی اثر همراهی کرده است. اصلا مگر درنهایت دیدن سریال به‌معنی غرق شدن در یک تجربه‌ی صوتی و تصویری درگیرکننده نیست؟ پس چه بهتر که انقدر کارگردان با دقت از جذابیت‌های مختلف اثر خود استفاده کند که ذهن مخاطب به‌جای جدا کردن آن‌ها از یکدیگر، روی درک کامل یک تجربه‌ی همه‌جانبه وقت بگذارد.

مرد قرارگرفته داخل تاریکی و سایه در انیمه Monster

«مانستر» هرگز مشغول پاسخ دادن مستقیم به اعمال هر شخصیت نمی‌شود و به سطح آثار ساده‌ای تنزل نمی‌یابد که در آن‌ها انجام کار درست، صرفا یک زندگی بهتر را تقدیم شخصیت اصلی خواهد کرد. اما سازندگان بارها مخاطب را فریب می‌دهد؛ تا فکر کند دقیقا مقابل چنین روایت آشنایی قرار گرفته است و مشغول خوشحالی برای کاراکتری شود که لیاقت موفقیت را دارد. ولی وقتی حقایق فاش می‌شوند، گاهی انجام بهترین کار هم می‌تواند زندگی را برای مدت‌ها به هم بریزد. مگر نه اینکه در جهان واقعی ما متاسفانه گاهی یک آدم به خاطر کمک به یک انسان دیگر چاقو می‌خورد و از بین می‌رود؟

پس چرا باید انتظار داشت که یک سریال بزرگ‌سالانه به تماشاگر خود دروغ بگوید و کل زندگی انسانی را در حد و اندازه‌ای پایین بیاورد که به شکلی کلیشه‌ای بگوید: «انجام کار به سرعت نتایج خوبی را تقدیم آدم می‌کند». نه! Monster هرگز چنین خیانتی به وقت باارزش مخاطب نمی‌کند.

آیا واقعا زندگی انسان‌های متفاوت از ارزش یکسانی برخوردار است؟ آیا حتی وقتی بااخلاق‌ترین آدم‌ها چنین حرفی را به زبان می‌آورند، می‌توانند تا ابد به آن اعتقاد داشته باشند؟ آیا واقعا وقتی یک نفر مشغول انجام وظیفه‌ی خود برای بهتر کردن دنیا است، هرگز نمی‌تواند به حقانیت یا عدم حقانیت دشمن خود فکر کند؟ شاید این پرسش‌ها اصلا پاسخی نداشته باشند. ولی بسیاری از افراد به آثاری مثل Monster نیاز دارند که به شکلی حساب‌شده و دقیق این سوالات را مطرح کنند.

گاهی یک پرسش بیشتر از آن که نیازمند پاسخ باشد، نیازمند قرار گرفتن ذر ذهن تعداد زیادی از انسان‌ها است. شاید اگر همه‌ی آدم‌ها واقعا حداقل یک بار در زندگی به یکی از این پرسش‌ها فکر کرده باشند، دیگر هرگز نیازی نباشد که جوابی برای آن سؤال پیدا کنیم. آثاری مثل Monster می‌خواهند به‌عنوان یک محصول هنری و درگیرکننده، سوالات مهم را به شکل درست از مخاطب بپرسند.

شاید هیچ جنبه‌ای از Monster نباشد که بتوان آن را کاملا تازه و دیده‌نشده در آثار مشابه خطاب کرد. اما همچون بسیاری از انیمه‌های عالی دیگر، ترکیب تمام عناصر سازنده به اندازه‌ی لازم یگانه به نظر می‌رسد. این انیمه لحظات آزاردهنده‌ی زیادی دارد؛ قتل‌ها، شکنجه‌ها و حتی سکانس‌های دردناک متفاوت. اما اگر از شرایط سنی و روحی لازم برای مواجهه با چنین داستان سیاهی برخوردار باشیم، شاید بعد از تمام شدن Monster برای چند روز به سوالات بیشتری فکر کنیم. همین به اندازه‌ی کافی ارزشمند نیست؟

(سه پاراگراف بعدی مقاله بخش‌هایی از داستان انیمه Monster را اسپویل می‌کنند)

چهره خسته مرد با موهای بلند در انیمه Monster

در پایان آن نکته‌ی مثبت که به Monster فرصت زنده ماندن تا به امروز را داده است، پایان‌بندی درخشانی است که گرفتار کلیشه‌ها نمی‌شود، به فضای اصلی قصه وفادار می‌ماند و پیام‌های کلی اثر را نیز بهتر از همه‌ی اپیزودهای دیگر انتقال می‌دهد. در پایان شخصی که آنتاگونیست اصلی قصه را روی تخت بیمارستان انداخت، یک دائم‌الخمر ناشناس بود که هیچ‌کس به او اهمیتی نمی‌داد. هیچ مخاطبی هم فکر نمی‌کرد نبردی که به نظر می‌رسید باید پایانی تلخ یا حماسی داشته باشد، انقدر تمسخرآمیز و ظاهرا بی‌معنی به اتمام برسد. اما باید این اتفاق رخ می‌داد؛ باید یک نفر به شکلی مسخره به یوهان لیبرت تیر می‌زد. این تنها راهی بود که Monster به اشتباه مشغول ستایش همان داستان‌هایی نشود که این همه اپیزود از تبدیل شدن به یکی از آن‌ها پرهیز کرد.

وقتی در اپیزود پایانی به آرامش رسیدن اکثر آدم‌ها را می‌بینیم و شلیک نکردن کنزو به یوهان را به یاد می‌آوریم، Monster بالاخره به سؤال اصلی خود پاسخ می‌دهد: «بله. هنوز در انتهای تونل تاریک می‌توان نور را دید». اینکه چنین داستان سیاهی بتواند بدون ادا درآوردن راجع به ارزش زندگی انسانی حرف بزند و انکارناپذیری وجود امید را در دل ناامیدی نمایش بدهد، به خودی خود ارزشمند است. اما فرار یوهان از بیمارستان، قدرت پایان‌بندی را افزایش می‌بخشد.

یوهان یا نماد تمام بدی‌هایی که توانایی آلوده ساختن انسانیت را دارند، همچنان آزادانه در خیابان‌ها است؛ شاید بازگردد، شاید شخصی را به قتل برساند و شاید جنایت کند. بدی از بین نمی‌رود و همچنان افکار پلید توانایی سیاه کردن برخی سفیدی‌ها در زندگی انسان را دارند. ولی زندگی ادامه می‌یابد و اکثر آدم‌هایی که در طول این قصه زجر کشیدند، حالا باید مشغول مبارزه برای لذت بردن از باقی زندگی باشند. آن گلوله به سمت مغز یوهان شلیک نشد تا او نتواند باور کند که انسان‌ها سرتاسر بی‌اخلاق هستند. ولی این دلیل نمی‌شود که بتوانیم او را به‌سادگی از جهان پاک کنیم. اصلا مگر بدون وجود تونل تاریک، نور واردشده به آن می‌تواند ارزشمند و خواستنی به نظر برسد؟

انیمه Serial Experiments Lain و دختر تنها کنار تعداد زیادی از لوله ها

انیمه Serial Experiments Lain

بسیاری از انیمه‌شناس‌ها می‌گویند که Serial Experiments Lain بدون شک یکی از بهترین‌های دنیای انیمه در ژانر وحشت روان‌شناختی است. این انیمه اصلا به اندازه‌ی Monster واقع‌گرایانه و باورپذیر نیست. اما انقدر المان‌های داستانی و عناصر آینده‌نگرانه‌ی خود را با ظرافت به مخاطب معرفی می‌کند که حتی اگر با بیشتر داستان‌های علمی-تخیلی مشکل دارید، باید یک شانس به Serial Experiments Lain بدهید. جالب‌تر آن که برخی از موارد مطرح‌شده در این انیمه اکنون قدم به فرضیه‌ها یا نظریه‌های علمی گذاشته‌اند و سرتاسر تخیلی و پوچ نیستند.

داستان اثر مورد بحث به دختری نوجوان می‌پردازد که یک ارتباط قوی و یگانه با یک جهان ساخته‌شده توسط واقعیت‌مجازی دارد؛ یک شبکه‌ی عظیم و به‌خصوص که The Wired نامیده می‌شود. Serial Experiments Lain در دل جنایت‌هایی که به تصویر می‌کشد، به بحث‌های فلسفی جدی می‌رسد و تنش و دلهره‌ای را خلق می‌کند که به خاطر آن نمی‌خواهید از تماشای اثر دست بکشید. راستی Serial Experiments Lain فقط از یک فصل و ۱۳ قسمت تشکیل شده است. در نتیجه وقت گذاشتن برای یک بار تماشای آن، زمان زیادی از مخاطب نمی‌گیرد.

دختر با چشم بند ترسناک در کنار پسر زیر آسمان آبی پرشده از کلاغ های سیاه در انیمه Another

انیمه Another

Another که در سال ۲۰۱۲ میلادی پخش شد و فقط ۱۲ اپیزود اصلی دارد، در شهری ترسناک پیش می‌رود و به یک پرونده‌ی قتل ۲۳ساله می‌پردازد. شخصیت های این انیمه ظواهر به‌خصوصی دارند. ولی وقتی اپیزودهای اصلی را می‌بینید، متوجه می‌شوید که نقطه‌ی قوت حقیقی آن‌ها نه ظاهر ویژه که برخوداری از شخصیت‌پردازی عمیق و حساب‌شده است. همه‌ی آن‌ها نیز به‌زودی به خاطر یک نفر، با افشای یک راز تاریک مواجه می‌شوند که کل جامعه‌ی شهر را تهدید می‌کند.

در دل فضاسازی سنگین برخی از لحظات انیمه، دانش‌آموزان یک مدرسه هر روز نفر به نفر به شکل دردناکی کشته می‌شوند. شخصیت اصلی هم می‌فهمد که معماهای جداگانه‌ای در شهر وجود دارند که باید آن‌ها را حل کرد. هرچند شاید درنهایت همگی به یکدیگر مرتبط باشند. خلاصه که وقتی Another را آغاز کنید، احتمالا مدام می‌خواهید یک قسمت دیگر از آن را ببینید تا به اپیزود پایانی برسید و جواب‌ها را بیابید.

میان انیمه‌هایی که بخش‌هایی از قصه را گفته‌نشده باقی می‌گذارند، آثار زیادی هستند که متاسفانه انگار خودشان هم نمی‌دانند چگونه باید پاسخ درستی برای رازهای پیچیده داشته باشند. ولی Another یکی از آن‌ها نیست و قصه‌ای کامل را روایت می‌کند. صرفا در انتها جلوی تصورات من و شما را نیز نمی‌گیرد و باعث می‌شود که مدتی طولانی‌تر به آن فکر کنیم؛ تا هرکدام داستانی تقریبا مخصوص به خود از Another را در ذهن داشته باشیم.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده