// شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۲

مورد انتظارترین فیلم‌های بلاک باستر/پاپ‌کورنی پاییز ۲۰۱۶

 با نزدیک شدن به آغاز فصل جدید اکران‌های سینمایی، در این مطلب ۲۴تا از بلاک‌باسترهای عامه‌پسند و فیلم‌های پاپ‌کورنی این فصل را فهرست کرده‌ایم. همراه زومجی باشید.

هیچ شکی در این حقیقت وجود ندارد که اکران‌های تابستان ۲۰۱۶ نتوانستند هیجان‌مان را جواب بدهند. به ازای هر «در جستجوی دوری» و «کاپیتان امریکا: جنگ داخلی»، سه‌تا «وارکرفت» و «روز استقلال: بازخیز» و «لاک‌پشت‌‌های نینجا ۲» وجود داشت. اما خیالی نیست. سال هنوز تمام نشده و بحث و گفتگو درباره‌ی عملکرد تابستان ۲۰۱۶ هم مربوط به مقاله‌ی دیگری می‌شود. در این مطلب اما می‌خواهیم گذشته‌ها را فراموش کنیم و به آینده نگاه کنیم. فصل جدید اکران‌های سینمایی. اگرچه با فرا رسیدن دوران فرو ریختن برگ درختان، این فیلم‌های هنری و مستقل هستند که معمولا یکی پس از دیگری فرصتی برای نمایش پیدا می‌کنند، اما این به این معنی نیست که پاییز فصل خشک و خالی و کسل‌کننده‌ای برای سینمای جریان اصلی است. به همین دلیل در این مطلب ۲۴تا از بلاک‌باسترها و فیلم‌های پاپ‌کورنی پاییز را فهرست کرده‌ایم که از تریلرهای روان‌شناسانه شروع می‌‌شوند و تا کمدی و وسترن و فانتزی ادامه دارند:

Morgan

مورگان

Morgan

پاییزمان را با یک علمی‌-تخیلی آغاز می‌کنیم. بیرون آمدن از زیر سایه‌ی میراث پدر اصلا آسان نیست. مخصوصا در صورتی که آن پدر خیلی موفق و محبوب هم باشد و مخصوصا وقتی که آن پدر ریدلی اسکات خودمان باشد. بنابراین، به همین سادگی انتظارات مردم از شما بالا می‌رود. کارگردان «مورگان»، لوک اسکات است. کسی که ظاهرا خودش از توقعات مردم اطلاع دارد و یک راست سراغ ساخت علمی‌-تخیلی تنش‌زا و مرموزی رفته که پدرش بارها و بارها آن را انجام داده است. در «مورگان» کیت مارا نقش یک مشاور مدیریت بحران را برعهده دارد که به یک لابراتور فراخوانده می‌شود تا تصمیم بگیرد آیا باید هوش مصنوعی‌اش را از بین ببرد یا نه. برای اینکه جنس‌مان جور شود، آنا تیلور-جوی نقش آن هوش مصنوعی را بازی می‌کند؛ ستاره‌ی تازه ظهور کرده‌ای که بعد از فیلم ترسناک «جادوگر» (The Witch) به لیست استعدادهای جدید سینما اضافه شد. تنظیمات داستانی «مورگان» خیلی شبیه به «اکس ماکینا» (Ex Machina) است، اما برخورد دو زن می‌تواند به پیچیدگی‌های بیشتری منجر شود.

The Disappointments Room

 اتاق ناامیدی‌ها

The Disappointments Room

«اتاق ناامیدی‌ها» داستان خیلی اریژینال خانواده‌ای را تعریف می‌کند که برای شروعی تازه به یک خانه‌ی جدید نقل‌مکان می‌کنند، اما اتفاق غیرمنتظره‌ای می‌افتد: خانه زنده است و می‌خواهد حسابی آنها را بترساند. از همین رو دانا و دیوید و پسر پنج ساله‌شان جرمی با اتاق مخفی زیرشیروانی این خانه آشنا می‌شوند که از قضا بر روی هیچکدام از نقشه‌های ساختمان خبری از آن نیست. بعد از اتفاقات ترسناک و غیرقابل‌توضیحی که در خانه می‌افتد، دانا از وحشت دو پای دیگر قرض نمی‌کند و هرچه سریع‌تر فرار نمی‌کند، بلکه در جستجوهایش کلید گم‌شده‌ی این اتاق را پیدا می‌کند و با باز کردن آن وحشت‌های غیرقابل‌تصوری آزاد می‌شوند که به گذشته‌ی او نیز در ارتباط هستند. به نظر من که یکی از تازه‌ترین خط‌های داستانی فیلم‌های ترسناک را دارد، مگه نه؟

Blair Witch

جادوگر بلر

Blair Witch

شاید بزرگ‌ترین «سورپرایز» سینمایی ماه‌های اخیر، اعلام ساخت ریبوت/بازسازی فیلم مشهور «پروژه‌ی جادوگر بلر» (The Blair Witch Project) بود. سورپرایز از این جهت که سازندگان با حرکت قابل‌تحسین و هوشمندانه‌ای در ابتدا فیلم را با عنوان «جنگل» معرفی کردند و به نمایش گذاشتند. با اینکه کسانی که فیلم را در اکران محدودش دیده بودند، آن را به خاطر «گم‌شدن عده‌ای جوان در جنگلی مرموز» خیلی با «پروژه‌ی جادوگر بلر» مقایسه می‌کردند، اما هیچکس روحش هم خبر نداشت که این واقعا دنباله‌ی آن فیلم محسوب می‌شود. آدام وینگارد، کارگردان فیلم از این طریق فیلم را از زیر سایه‌ی سنگین «پروژه‌ی جادوگر بلر» بیرون آورد و کاری کرد تا تماشاگران اولیه‌ی فیلم به عنوان تجربه‌ای تازه با آن روبه‌رو شوند. اما بعد از اینکه فیلم حسابی مورد توجه‌ منتقدان قرار گرفت، اسمش را برای دیوانه کردن طرفداران از «جنگل» به «جادوگر بلر» تغییر داد. «جادوگر بلر» یکی از انگشت‌شمار فیلم‌های این فهرست است که از همین الان می‌دانیم که احتمالا  با اثر خیلی خوبی طرفیم. چون بسیاری از منتقدان آن را فیلمی معرفی کرده‌اند که بعد از این همه سال واقعا در تکرار فستیوالِ دلهره‌ی «پروژه‌ی جادوگر بلر» موفق بوده است. ببینیم و تعریف کنیم!

Snowden

اسنودن

Snowden

چند سالی است که داستان مهندسِ سازمان‌های CIA و NSA که مدارک سری دولتی را در مطبوعات فاش کرد و بعد مجبور شد به روسیه پناهنده شود، بحث روز اخبار سیاسی است. تمامی این بحث و جدل‌ها هم به خاطر این است که برخی اسنودن را قهرمان و برخی خائن می‌دانند. مخصوصا بعد از مستند «شهروندچهار» (Citizen Four) که برنده‌ی اسکار هم شد. «اسنودن» که روایت زندگی این مرد است، در واقع به خاطر این مستند بود که اکرانش عقب افتاد. اگرچه این تصمیم عاقلانه‌ای به نظر می‌رسد، اما از سویی دیگر ما هم لنگ در هوا مانده‌ایم که بالاخره نگاهِ پیچیده‌ی اولیور استون به این موضوع داغ به چه نتیجه‌ای رسیده است. استون اگرچه به خاطر فیلم‌های سیاسی‌اش معروف است اما تقریبا دو دهه می‌شود که چیز جالبی نساخته است. اما شاید «اسنودن» دوباره او را سرزبان‌ها بیاندازد. راستی، این فیلم فرصت خوبی برای جوزف گوردون-لویت است تا واقعا توانایی‌هاش را به رخ بکشد. ناگفته نماند یکی از عجایب فیلم حضور نیکولاس کیج در گروه بازیگرانش است!

Operation Avalanche

عملیات بهمن

Operation Avalanche

طرفداران تئوری‌های توطئه مطمئنا مخاطب اول این فیلم خواهند بود. متیو جانسون بعد از اولین ساخته‌اش، «کثیف‌ها» (The Dirties) سراغ فیلم کمدی‌ای رفته که داستانش در تاریخ جایگزین دیگری جریان دارد و درباره ی یکی از بزرگ‌ترین توطئه‌های تاریخ امریکا است: فیلم قلابی فرود انسان بر سطح ماه. «عملیات بهمن» درباره‌ی دو فیلمسازِ دست‌و‌پاچلفتی است که در حال کار کردن با سازمان CIA برای فاش کردن یک جاسوس روسی هستند که برای ناسا کار می‌کند. وقتی این دو وارد سازمان می‌شوند، می‌فهمند که ای دل غافل ناسا از برنامه‌ی فتح ماه عقب است و نمی‌تواند به هدفی که رییس‌ جمهور کندی برای شکست دادن روس‌ها داده بود عمل کنند. اما راه حل آنها این است که خودشان فیلم قلابی فرود بر سطح ماه را بر روی زمین فیلمبرداری کنند و مدتی بعد دولت امریکا هم از این نقشه حمایت می‌کند.

Storks

لک‌لک‌ها

Storks

امسال در هرچه مشکل داشتیم، حداقل انیمیشن‌ها یکی پس از دیگری چه در نزد منتقدان و چه در گیشه با استقبال روبه‌رو شدند. اما اگر یک انیمیشن دیگر باقی مانده باشد که پتانسیل ادامه دادن این روند را داشته باشند، «لک‌لک‌ها» است. اول از همه، صداپیشگان فیلم کسانی مثل اندی سمبرگ، جنیفر انیستون، کلسی گرامر، تای برل، کیگان مایکل کی و جوردن پیل هستند. داستان فیلم هم درباره‌ی لک‌لک‌هایی است که زمانی به تحویل دادن نوزادها عادت داشتند، اما امروزه برای یک شرکت غول اینترنتی در مایه‌های آمازون کار می‌کنند. اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که جونیور (اندی سمبرگ) به اشتباه ماشین تولید نوزاد را فعال می‌کند و با یک نوزاد دختر روبه‌رو می‌شود. حالا او قبل از اینکه رییس‌اش خبردار شود باید به طریقی از شر این نوزاد خلاص شود.

Bridget Jones’s Baby

بچه‌ی بریجت جونز

Bridget Jones’s Baby

اگر از طرفداران خانم بریجت جونز یا کلا کمدی رومانتیک هستید، این پاییز مصادف با بازگشت یکی از کاراکتر‌های محبوب سال‌های اخیر سینما است. «بچه‌ی بریجت جونز» بعد از «خاطرات بریجت جونز» (۲۰۰۱) و «بریجت جونز: نکته‌ی باریک» (۲۰۰۴)، سومین فیلم این مجموعه محسوب می‌شود که در آن دوباره شاهد بازگشت رنی زلوگر و کالین فرث هستیم. شخصیت‌هایی که به نظر نمی‌رسد تغییری با گذشته کرده باشند. بریجت کماکان برای رسیدن به عشق و سر و سامان دادن به زندگی‌اش ناموفق و بی‌مهارت نشان می‌دهد و این دقیقا همان چیزی است که آن را دوست‌داشتنی می‌کند و مارک هم کماکان بیشتر از حد معمول اخلاق سرد و سختش را حفظ کرده و این باعث شده تا دوباره رابطه‌ی آنها وارد شرایط ناجوری شود. ظاهرا با همان داستان همیشگی طرفیم. چیزی که حداقل برای طرفداران بریجت و مارک خوشحال‌کننده است. چون هیچکس دوست نداشت این فیلم دنباله‌روی آخرین کتاب این مجموعه و روایت مرگ مارک و دوران بیوگی بریجت باشد.

The Magnificent Seven

هفت دلاور

The Magnificent Seven

اگر قرار بود «هفت دلاور»، (که از لحاظ فنی بازسازی یک بازسازی دیگر است) را وارد یک مسابقه‌ی سنجش کاریزما کنیم، بدون معطلی ساخته‌ی آنتوان فوکوآ مدال طلا را به چنگ می‌آورد. فوکوآ همین‌طوری به عنوان کارگردانی شناخته می‌شود که استاد بیرون ریختن کاریزمای خالصِ بازیگرانش است و حالا با فیلمی طرفیم که به چندتا از کاریزماتیک‌ترین و جذاب‌ترین بازیگران هالیوودی هفت‌تیر و اسب داده و آنها را در غرب وحشی رها کرده است تا دل ما را ببرند. به نظر نمی‌رسد داستان تغییری کرده باشد: ساکنانِ فقیرِ یک شهر وسترنی که از تهاجم‌های راه و بی‌راه راهزنان عاصی شده‌اند، گروه هفت‌تیرکشی را استخدام می‌کنند تا از آنها مراقبت کنند. اگرچه قبلا توشیرو میفونه و استیو مک‌کویین در نقش اصلی این داستان ماندگار شده‌اند، اما اگر یک نفر باشد که بتواند خیال‌مان را در این زمینه راحت کند، دنزل واشنگتون است. کسی که با بازیگرانی مثل کریس پرت، این هاوک و ستاره‌ی سینمای کره، بیونگ-هان لی همراه شده است تا ۱۰ گالن جذابیت به درون صحراهای خشک غرب وحشی تزریق کنند.

Deep Water Horizon

دیپ واتر هورایزن

Deep Water Horizon

در ۲۰ آوریل ۲۰۱۰ انفجاری در سکوی نفتی دیپ‌واتر هورایزن سبب نشتِ نفت در خلیج مکزیک شد و این فاجعه‌ی زیست ‌محیطی که باعث کشته شدن ۱۱ نفر هم شد، برای ۸۷ روز ادامه داشت. فیلم داستان تلاش بقای ‌کسانی است که بر روی دیپ‌واتر هورایزن کار می‌کردند و جلوی یکی از بزرگ‌ترین فاجعه‌های تاریخ بشر را گرفتند. پیتر برگ هم اکشن‌های خوش‌ساختی مثل «تنها بازمانده» (The Lone Survivor) در کارنامه‌اش دارد و هم فاجعه‌هایی مثل «کشتی جنگی» (The Battle Ship). جدیدترین فیلمش نیز با وجود انرژی بالا و تعداد بالای صحنه‌های انفجاری‌اش، راست کار خود او است اما فقط در صورتی که او بتواند یک اکشن درست‌و‌حسابی تحویل‌مان بدهد. یکی از نویسندگان «دیپ‌واتر هورایزن» کارگردان «همه‌چیز از دست‌رفته» (All is Lost)، جی.سی. چاندور (کسی که قبلا قصد کارگردانی فیلم را داشت) است. مارک والبرگ هم نقش یکی از کارگران سکو را بازی می‌کند که بعد از انفجار حضور پررنگی در خالی کردن سکو داشته است. «دیپ واتر هورایزن» یکی از آن فیلم‌های زندگینامه‌ای است که ترکیب ایده‌آلی از المان‌های بلاک‌باسترهای تابستانی و فیلم‌های باپرستیژ پاییزی است. حالا باید صبر کرد و دید آیا فیلم می‌تواند با این ترکیب به نتیجه‌ی ایده‌آلی هم برسد.

Masterminds

نابغه‌ها

Masterminds

منهای انیمیشن‌ها، تا این لحظه از سال کمدی سینمایی شگفت‌انگیزی نداشتیم. اما آیا «نابغه‌ها» می‌تواند از پتانسیلش نهایت استفاده را ببرد و در اوج اکران فیلم‌های جدی پاییزی، ما را مهمان یک جلسه‌ی واقعی خنده‌ کند؟ بگذارید «نابغه‌ها» را این‌طوری توصیف کنم: حتما قبول دارید که اگر جذابیت مدهوش‌کننده و باحال «یازده یار اوشن» (Ocean’s Eleven) را ۱۸۰ درجه بچرخانیم به دیوانگی موجود در فیلم «دینامیت ناپلئونی» (Napoleon Dynamite) دست پیدا می‌کنیم. بنابراین می‌توان انتظار داشت کارگردان «دینامیت ناپلئونی» ساخت این کمدی سرقت‌محورِ مسخره را برعهده گرفته باشد. دومین چیزی که برای هیجان‌زده شدن برای این فیلم داریم گروه بازیگرانش است که از کیت مک‌کینون، کریستن ویگ، جیسون سادیکیس، لزلی جونز شروع می‌شوند و تا زک گالیفیناکیس ادامه دارند. اوون ویلسون و المان‌های کمدی‌های دهه‌ی ۹۰ را هم به این ترکیب اضافه کنید تا رسما به استایلی برسید که ممکن است شگفت‌زدمان کند.

Miss Peregrine’s Home for Peculiar Children

خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب

Miss Peregrine’s Home for Peculiar Children

تیم برتون در فیلم قبلی‌اش، «چشم‌های درشت»  (Big Eyes) که ۲۰۱۴ روی پرده رفت، سعی کرد کمی از محدوده‌ی آرامشش فاصله بگیرد و فیلمی کمتر عجیب و غریب بسازد. اما خب، اگرچه برخی منتقدان با بستن چشمانشان روی اسم سازنده‌اش، آن را دوست داشتند، اما بسیاری هم اصلا از فاصله‌گیری برتون از دنیا‌های سیاه و افسرده‌کننده‌ی لذت‌بخش‌اش خوش‌شان نیامد. این درحالی بود که «چشم‌های درشت» کلا تبدیل به بازگشت این کارگردان نشد و در فصل جوایز هم حضور پُررنگی نداشت. اما ظاهرا فیلم جدید برتون تمام مواد اولیه‌ی لازم برای بازگشت طوفانی این کارگردان صاحب‌سبک را دارد. داستان خارق‌العاده‌ی فیلم درباره‌ی پسر نوجوانی است که مکان جادویی ناشناخته‌ای را پیدا می‌کند که «مدرسه‌ی دوشیزه‌ پرگرین برای بچه‌های عجیب» نام دارد و در آنجا دوست‌های جدیدی با قدرت‌های فرابشری پیدا می‌کند. اما آنها دشمنانِ خطرناکی هم دارند. این داستان فانتزی که راسته‌ی کار برتون است، از کتابی پرفروش نوشته‌ی رانسوم ریگز اقتباس شده است. کافی است تریلر فیلم را ببیند تا هم موهای تن‌تان سیخ شود و هم به این فکر کنید که انگار راستی‌راستی برتون قرار است یک اثر ماندگار دیگر به کارنامه‌اش اضافه کند. از بازیگران مهم فیلم می‌توان به اِوا گرین در نقش دوشیزه پرگرین، آسا باترفیلد («هیوگو»)، ترنس استامپ و میلو پارکر («آقای هلمز») اشاره کرد. اگرچه برتون سال‌ها است که ما را ناامید می‌کند، اما اگر فرصتی برای بازگشت او باشد، همین فیلم است.

Long Way North

راه طولانی شمال

Long Way North

از انیمیشن‌های تماما CG خسته‌ شده‌اید؟ دل‌تان چیز خلاقانه‌تر و تازه‌تری می‌خواهد؟ خب، «راه طولانی شمال» دقیقا به این منظور ساخته شده است. این انیمیشن فرانسوی/دانمارکی برای اولین بار در جشنواره‌ی بین‌المللی انسی به نمایش درآمد و جایزه‌ی تماشاگران را دریافت کرد. در قرن نوزدهم اروپا، داستان درباره‌ی یک دختر روسی است که برای پیدا کردن پدربزرگش در قلب شمال سفری سرشار از ماجراجویی را آغاز می‌کند. این از آن انیمیشن‌های حال‌خوب‌کنی است که مثل به حرکت افتادن نقاشی‌های کودکانه می‌ماند و فقط برای این هم که شده نباید آن را از دست داد.

A Girl on the train

دختری در قطار

A Girl on the train

ریچل واتسون هر روز سوار بر قطار از کنار خانه‌ی قبلی‌اش که این روزها شوهر سابقش با همسرش در آن زندگی می‌کنند عبور می‌کند. ریچل همچنین می‌تواند خانه‌ی زوج دیگری را که در همان نزدیکی ساکن هستند ببیند. به مرور زمان ریچل غرق زندگی زوج غریبه می‌شود و حتی اسمی برای آنها انتخاب می‌کند (جس و جیسون). اگرچه به نظر می‌رسد آنها زندگی ایده‌آلی دارند، اما یک روز ریچل با چیزی روبه‌رو می‌شود که همه‌چیز را درباره‌ی آنها تغییر می‌دهد. جس گم‌ می‌شود و ریچل نمی‌داند که آیا  او با این اتفاق  ارتباط دارد یا نه. رمان «دختری در قطار» که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، سریع تبدیل به کتابی شد که در دست همه دیده می‌شد و حتی از «دختر گم‌شده‌»‌ی گیلیان فیلین هم فراتر رفت. به محض اینکه کتاب به فهرست پرفروش‌ترین‌ها راه پیدا کرد، نوشتن فیلمنامه کلید خورد. این درحالی است که امیلی بلانت در فیلمی حضور دارد که می‌تواند نام او را در فصل جوایز بر سر زبان‌ها بیاندازد و البته از حضور ربکا فرگوسن (کشف درخشان «ماموریت غیرممکن: قوم سرکش») و جاستین ثروکس (بمب احساسِ سریال «باقی‌ماندگان») هم نمی‌توان گذشت. شاید تیت تیلور، دیوید فینچر نباشد، اما از آنجایی که این کارگردان با داستانی سرشار از احساس دلهره‌آور فینچری سروکار دارد، شانس این را دارد تا با اجرای درست این اقتباس، دوران کاری‌اش را دگرگون کند.

The Accountant

حسابدار

The Accountant

بالاخره یک فیلم هم درباره‌ی حسابداران زحمت‌کش ساخته شد. نه، نگران نباشید! «حسابدار» شاید درباره‌ی یک حسابدار باشد، اما این به این معنی نیست که باید کل فیلم را به تماشای جمع و تفریق‌های یک کارمند ساده سپری کنیم. ناسلامتی داریم درباره‌ی فیلم‌های پاپ‌کورنی پاییز حرف می‌زنیم. بنابراین به عنوان شروع بن افلک را در نقش اصلی داریم. بله، بن افلک شاید تا حدودی بتواند ما را راضی به تماشای یک حسابدار کند، اما دیگر چه؟ خب، مسئله این است که این آقا یک حسابدار معمولی نیست، بلکه به‌طرز «دکستر»‌واری عجیب است. یعنی روزها اعداد و ارقام را در هم ضرب و تقسیم می‌کند و شب‌ها اسلحه‌هایش را بیرون می‌آورد و ملت را به رگبار می‌بندد یا هر از گاهی هدشات می‌کند. بنابراین خیلی زود درامی درباره‌ی یک حسابدار کسل و خسته وارد محدوده‌ی یک تریلر ظاهرا هوشمندانه و خلاق می‌شود و بن افلک هم کاری می‌کند تا نیروهای امنیت ملی و پلیس‌ها دربه‌در به دنبال کشف هویت این قاتل مسلح کشور را زیر پا بگذارند. فعلا دو ویدیویی که از فیلم منتشر شده خیلی امیدوارکننده به نظر می‌رسند. امیدواریم که «حسابدار» تبدیل به همان چیزی شود که همین الان داریم در ذهن‌مان تصور می‌کنیم.

A Monster Calls

هیولایی صدا می‌زند

A Monster Calls

این درام فانتزی درباره‌ی پسر کوچکی است که به خاطر مورد زورگویی قرار گرفتن توسط بچه‌های بزرگتر از خودش، منزوی شده است. او برای کنار آمدن با حس تنهایی و بیماری مادرش که روز به روز بدتر می‌شود، از یک هیولای درختی درخواست کمک می‌کند. فیلم براساس داستان کودکانه‌ی فوق‌العاده‌ای از پاتریک نِس است که وظیفه‌ی اقتباس فیلمنامه را هم برعهده داشته است. در همین حد بدانید که «هیولایی صدا می‌زند» تمام عناصر لازم برای وارد شدن به قلمروی سیاه و میخکوب‌کننده‌ی فانتزی‌هایی نظیر «هزارتوی پن» (Pan’s Labyrinth) و «جایی که موجودات وحشی هستند» (Where the Wild Things Are) را دارد. همچنین با حضور جی. اِی بایونا در پشت دوربین که قبلا علاوه‌بر فیلم ترسناک «یتیم‌خانه» (The Orphanage)، با «غیرممکن» (The Impossible) توانایی‌اش در بازی گرفتن از بچه‌ها را ثابت کرده، خیال‌مان از لحاظ بازیگران کودک راحت خواهد بود. بیشتر از فلیسیتی جونز در نقش مادر تنهای داستان، برای لیام نیسن هیجان‌زده‌ایم تا ببینیم او به دور از تهدید کردن‌هایش از پشت تلفن و کشتن آدم‌رباها، با صدای این هیولا چه کار می‌کند.

Jack Reacher: Never Look Back

جک ریچر: هرگز برنگرد

Jack Reacher: Never Look Back

مهم نیست اسم قهرمانی که تام کروز نقش‌اش را برعهده دارد در فیلم‌های مختلف تغییر می‌کند. مسئله این است که او در قالب هر بنی بشری ظاهر شود، در نهایت آن فیلم ادامه‌ی ماجراجویی‌ها و خفن‌بازی‌های خودِ تام کروز است و چنین چیزی درباره‌ی دنباله‌ی «جک ریچر» هم صدق می‌کند. بنابراین مهم نیست او آیا در پروژه‌ی مشهوری بازی می‌کند یا اثر کم‌تر شناخته‌شده‌ای، ما برای دیدن تام کروز صف خواهیم کشید. قسمت اول «جک ریچر»، محصول سال ۲۰۱۲ که داستان ریشه‌ای این کاراگاه بزن‌بهادر را روایت می‌کرد، موفق نشد به اوج اکشن‌هایی که از تام کروز در سری «ماموریت غیرممکن» دیده‌ایم دست پیدا کند، اما کماکان با فیلم کمیابی طرف بودیم که به جای استفاده از یک‌عالمه CGI و اکشن‌های انفجاری، روی خلق همان صحنه‌های اکشن کلاسیکِ واقعی تمرکز کرده بود و این به تنهایی قابل‌تحسین است. اگر یک فیلم در این فهرست باشد که بتواند به معنای واقعی کلمه اصلاح «سینمای پاپ‌کورنی» را تعریف کند، همین است: تماشای پریدن تام کروز در کت چرمی‌اش از سقف این ماشین به ماشینی دیگر و صدای پاپ‌کورن‌هایی که زیر دندان‌هایمان خرد می‌شوند.

چشم و هم‌چشمی

Keeping Up With The Joneses

فیلم‌های جاسوسی همین‌طوری سرگرم‌کننده هستند، اما کمتر فیلم جاسوسی‌ای را می‌توان پیدا کرد که کمدی‌ای با حضور دان دریپر و واندروومنی باشد که به عنوان زوج جاسوسی در حومه‌ی شهر به‌ صورت مخفیانه زندگی می‌کنند. بله، اگر به هر دلیل عجیب و غریبی که خودتان می‌دانید، جان هَم و گال گادوت برای پیش‌خرید کردن بلیت این فیلم کافی نیست، باید بدانید که گرگ موتولا، کارگردان فیلم‌های شوخ و شنگ «خیلی‌بد» (Superbad) و «ادونچرلند» (Adventureland)، هدایت این فیلم را برعهده دارد. ماجرا از این قرار است که این زوج به همسایگی زوج دیگری با بازی زک گالفیاناکیس و آیسا فیشر نقل‌مکان می‌کنند که از هویت واقعی همسایه‌‌ی جدیدشان خبر ندارند. بله، شاید داستان برخورد آدم‌های احمق عادی با متخصصانِ مخفی‌کار ایده‌ی جدیدی نباشد، اما این گروه بازیگران همان چیزی هستند که می‌توانند نفس تازه‌ای به درون آن بدمند. تازه، همین که می‌توانیم جان هم و گال گادوت را برای مدتی به دور از نقش‌های دراماتیک و جدی‌شان ببینیم، غنیمت است.

جهنم

Inferno

شاید حدس زدن نوع تجربه‌ای که قرار است با تماشای «جهنم» به دست بیاوریم در مقایسه با تمام فیلم‌های این فهرست آسان‌تر باشد. بالاخره با فیلمی طرفیم که سومین همکاری ران هاواردِ کارگردان با تمام هنکس را براساس کتابی از دن براون ثبت می‌کند. این سه نفر که قبلا سر «کُد داوینچی» (Da Vinci’s Code) و «فرشتگان و شیاطین» (Angles & Demons) فیلم‌های بحث‌برانگیزی ساخته‌اند، در قسمت سوم این سری کتاب‌های پرفروش دوباره سراغ شخصیت اصلی این داستان‌ها می‌روند. رابرت لانگدانِ نمادشناس در آغاز این قسمت با باز کردن چشمانش، خودش را در بیمارستانی در ایتالیا پیدا می‌کند. در حالی که هیچ ایده‌ای از چگونگی سر در آوردن از این مکان ندارد. اما قبل از اینکه او بتواند همه‌چیز را به خاطر بیاورد، عده‌‌ای برای قتل او از راه می‌رسند و این دکترش (فلسیتی جونز) است که او را نجات می‌دهد و این به معنای همراهی این دو برای حل یک معمای عجیب‌و‌غریب دیگر است. این‌بار قهرمانان‌مان با کنار هم گذاشتن قطعات پازل، پرده از یک نوع بیماری فراگیر برمی‌دارند که می‌تواند بقای بشریت را تهدید کند. همان‌طور که گفتم باز دوباره با داستان دیگری از دن براون طرف هستیم. بنابراین انتظار صحنه‌های تعقیب و گریز، رمزگشایی از متون باستانی و جنس منحصربه‌فردِ تئوری‌های توطئه و پارانویای پاپ‌کورنی او را داشته باشید.

دکتر استرنج

دکتر استرنج

Doctor Strange

بلاک‌باسترهای مارول که به ماجراهای تکی می‌پردازند می‌توانند بگیر-نگیر داشته باشند. بعد از هر «مرد آهنی»، یک «ثور: دنیای تاریک» می‌گیریم و کلا «نگهبانان کهکشان» (Guardians of Galaxy) هم اتفاق نادری است که معلوم نیست چه زمانی دوباره تکرار می‌شود. بنابراین «دکتر استرنج» قابلیت افتادن در هرکدام از این دست‌ها را دارد. اما اگر به من باشد، شانس «ثور: دنیای تاریک» بعدی را برمی‌دارم و به «نگهبانان کهکشان» بعدی اضافه می‌کنم. چون قبل از هرچیز مارول گروه بازیگران درجه‌یکی را برای این فیلمش انتخاب کرده است. از بندیکت کامبربچ که به جای دکتر مرموز و جادوگر عنوان فیلم بازی می‌کند گرفته تا ریچل مک‌آدامز، چیوتل اجیفور، مدز میکلسون و تیلدا سوئینتون. گروهی که شاید بهترین کستینگ مارول برای یک فیلم تکی باشد. این در حالی است که تریلرهای فیلم هم خبر از ترکیب شگفت‌انگیز ایده‌ها و تصاویر خیره‌کننده‌ی فیلم‌هایی نظیر «تلقین» (Inception) و «ماتریکس» را می‌دهند. اما سوال این است که آیا مارول موفق می‌شود با «دکتر استرنج» انتقادهایی را که به نداشتن یک آنتاگونیست قوی به آنها می‌شود برطرف کند.

Arrival

ورود

Arrival

به جرات می‌توان گفت اگر قرار بود موردانتظارترین فیلم‌های پاییز را رده‌بندی کنیم، «ورود» در رده‌ی اول قرار می‌گرفت. دنیس ویلونوو بعد از «سیکاریو» (Sicario) و قبل از ساختن دنباله‌ی موردانتظار فیلم «بلید رانر»، قرار است مهارت‌هایش را با ساخت یک علمی‌-تخیلی جمع‌و‌جور محک بزند. او برای این کار سراغ رمانی به اسم «داستان زندگی تو»، نوشته‌ی تد چیانگ رفته است. داستان فیلم درباره‌ی زبان‌شناسی با بازی ایمی آدامز است که برای کمک به ارتباط برقرار کردن با بیگانگانی که در سرتاسر زمین ظاهر شده‌اند وارد عمل می‌شود. ایده‌ی حضور بیگانگان خجالتی با فضاپیماهای غول‌پیکر شاید چندان جدید نباشد، اما ویلونوو بارها ثابت کرده که می‌تواند از درون ساده‌ترین داستان‌ها، غافلگیرکننده‌ترین نتایج را بیرون بکشد.

همسان‌ها

The Similars

«همسان‌ها» یکی از فیلم‌های ناشناس اما مهم این فهرست است که طبق تریلری که از آن منتشر شده به نظر می‌دهد جان می‌دهد برای طرفداران تریلرهای کلاستروفوبیک. داستان فیلم در یک شب بارانی در دوم اکتبر ۱۹۶۸ اتفاق می‌افتد. هشت مسافر در یک ایستگاه دورافتاده‌ی اتوبوس منتظر رسیدن اتوبوس برای حرکت به سمت مکزیکو سیتی هستند، اما خیلی زود آنها یکی پس از دیگری دچار یک جور بیماری می‌شوند و شروع به غش کردن و بالا آوردن می‌کنند. علاوه‌بر اینکه این خط داستانی و راز ترسناکی که در پس‌زمینه‌ جریان دارد، آدم را یاد نسخه‌ی علمی‌-تخیلی «هشت نفرت‌انگیز» (The Hateful Eight) می‌اندازد، منتقدانی که فیلم را دیده‌اند از استایل بصری و اتمسفرسازی فیلم تعریف کرده‌اند و «همسان‌ها» را در تولید ترس و تنش موفق دانسته‌اند.

جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها

Fantastic Beasts and Where to Find Them

پیش‌درآمد مجموعه‌ی «هری‌پاتر» روایتگر داستان جادوگری به اسم نیوت اسکمندر است که با کیفی پُر از جانوران جادویی به نیویورک سفر می‌کند. اما وقتی این موجودات رها می‌شوند، توجه گروه نیمه‌جادوگر شروری به اسم Second Salmers‌‌ را به خودشان جلب می‌کنند. اقتباس هشت قسمتی کتاب‌های «هری پاتر» از معدود بلاک‌باسترهای موفق‌ فانتزی/نوجوانانه‌ای است که می‌شناسیم. به همین دلیل خیلی هیجان‌زده‌ایم تا ببینم آیا دیوید یتس که تجربه‌ی ساخت ۴ فیلم از آخرین پاترها را دارد می‌تواند سحر و جادوی مجموعه‌ی اصلی را تکرار کند یا نه. این در حالی است که علاوه‌بر حضور ادی ردمین در نقس اصلی، نمی‌توان از بازگشت موسیقی متنِ فراموش‌ناشدنی جیمز هاوارد نیوتون نیز گذشت. این فقط یک پیش‌درآمد معمولی نیست و اگر عالی از کار دربیاید، قرار است تبدیل به اولین فیلم یک سه‌گانه شود. سه‌گانه‌ای که تاریخ اکران قسمت دومش از همین الان اعلام شده است. ما هم که دل‌مان برای دنیای «هری پاتر» تنگ شده و امیدواریم «جانوران شگفت‌انگیز» آن‌قدر خوب باشد که روش واقعی ساخت فیلم اقتباسی از روی رمان‌های نوجوانانه را به بقیه یادآور شود.

بابانوئل بد ۲

Bad Santa 2

طرفداران «بابانوئل بد» که در سال ۲۰۰۳ به کمدی موفق و محبوبی تبدیل شد، در پاییز امسال می‌توانند بالاخره برای تماشای دنباله‌ی آن آماده شوند. دنباله‌ای که شایعات ساختش به سال ۲۰۱۲ برمی‌گردد و مدت‌ها است که دوستداران ساخته‌ی تری زوئیگاف را جان به لب کرده بود. در این قسمت باز دوباره با ویلی سوک (بیلی باب تورنتون) همراه می‌شویم. همان سارق و کلاهبردارِ دیوانه‌ی الکلی که این بار قصد دارد همراه با دستیارش مارکوس (تومی کاکس) که به تازگی از زندان آزاد شده، به یک خیریه در شیکاگو دستبرد بزند و درست مثل قدیم می‌خواهد از همان ترفند همیشگی‌شان استفاده کند: مخفی شدن زیر لباس بابانوئل. از دیگر بازیگران فیلم می‌توان به کریستینا هندریکس، کتی بیتس و برت کلی اشاره کرد. فقط تنها نگرانی‌ای که درباره‌ی این دنباله که سال‌ها بعد از قسمت اول اکران می‌شود داریم، این است که نکند این فیلم هم به سرنوشت «زولندر ۲» (Zoolander) دچار شود. چون اوایل امسال دنباله‌ی کمدی بسیار پرطرفدار «زولندر» با شکست فاجعه‌باری روبه‌رو شد. حالا باید صبر کرد و دید آیا چنین سرنوشتی برای «بابانوئل بد ۲» تکرار می‌شود یا اتفاق نادری می‌افتد و طرفداران این فیلم را خوشحال می‌کند.

موآنا

Moana

دختر جوانی که مهارت‌های بالایی در مسیریابی و سفر دارد قصد دارد جزیره‌ی اسرارآمیزی را پیدا کرده و خانواده‌اش را با کمک یک نیمه‌خدا نجات دهد. این خلاصه‌ی داستان انیمیشن جدید دیزنی است که قرار است پرنسس متفاوت و تازه‌ای را به کلکسیون پرنسس‌های این کمپانی اضافه کند و دیزنی بدجوری روی آن حساب باز کرده است. چون آنها بعد از انفجار دیوانه‌وار موفقیتِ «یخ‌زده» (Frozen) در گیشه‌های سرتاسر دنیا می‌دانند سرمایه‌گذاری دوباره‌ روی این چنین داستان‌ها می‌تواند چه سودی برایشان داشته باشد. دیزنی دو انیمیشن برای ۲۰۱۶ داشت. اولی «زوتوپیا» (Zootopia) بود که نه تنها در گیشه عالی بود، بلکه از نظر منتقدان یکی از بهترین انیمیشن‌های سال‌های اخیر نام گرفت. اکنون تمام نگاه‌ها به سمت ماجراجویی موآنا منعطف شده تا ببینیم فیلم که برخلاف «زوتوپیا»، غیرپیکسارتر به نظر می‌رسد، چگونه از آب درمی‌آید؛ فیلمی که در سرزمین‌های جنوب اقیانوسیه جریان دارد و  روایتگر اسطوره‌های مجموعه جزایرِ پُلی‌نزی است. ران کلمنتس و جان ماسکر به عنوان کارگردانان فیلم کسانی هستند که به خاطر ساختن کلاسیک‌هایی مثل «پری دریایی کوچولو» و «علاءالدین» نقش بزرگی در موفقیت دیزنی در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ بازی کردند. این در حالی است که «موآنا» اولین انیمیشن کاملا کامپیوتری آنها محسوب می‌شود. تازه، به نظر می‌رسد «موآنا» برای کسانی مثل من که «یخ‌زده» را زیاد دوست نداشتند، فیلمی باشد که ارزش انتظار کشیدن را دارد.

شما بیشتر از همه منتظر کدامیک از فیلم‌های بالا هستید؟


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده