// جمعه, ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۶

نقد افتتاحیه سریال Horace and Pete - کمدی جدید لوییس سی.کی

«هورس و پیت» (Horace and Pete) سریال کمدی جدید لویی سی.کی است که به‌‌طرز خیلی غیرمنتظره‌ای در وبسایتش پخش شد. زومجی در این مطلب به بررسی اپیزود اول این سریال می‌پردازد که اتفاقا نوید یکی از بهترین سریال‌های امروز را می‌دهد.

1457723215-horace-and-pete-louis-ck

لویی سی.کی یکی از بزرگترین کمدین‌های نابغه‌ و منحصربه‌فرد مجالس استندآپ کمدی و سریال‌های تلویزیونی این روزهای دنیاست. اما چه چیزی باعث شده که او را نابغه بنامیم و چه چیزی جنس کار و شوخی‌های او را این‌قدر متفاوت از دیگران و تامل‌برانگیز می‌کند و به چه دلیلی از او به عنوان بحث‌برانگیزترین کمدین امریکا یاد می‌کنند و چرا او به اندازه‌ی تمام طرفدارانش، دشمن و مخالف نیز دارد؟ بررسی این سوال‌ها و جواب دادن به آنها یک مقاله‌ی جداگانه می‌طلبد، اما در همین حد بدانید که شاید من از لویی به عنوان یکی از بزرگترین کمدین‌ها یاد می‌کنم، اما آنهایی که لویی را نمی‌شناسند شاید باور نکنند که من بیشتر از اینکه به داستان‌های او خندیده باشم، گریه کرده‌ام. در پس جوک‌های او چنان مفاهیم عمیق و سیاهی قرار دارد که تمامی‌شان بیشتر از اینکه شما را به خنده وا دارد، به فکر فرو می‌برد. این شاید به درد کسانی که برای فرار و فراموش کردن مشکلات زندگی، به خنده و کمدی پناه می‌آورند خبر بدی باشد که مشکلی نیست، اما این حقیقت را نمی‌توان رد کرد که لویی معنای واقعی کمدی را جلوی رویمان ترسیم می‌کند.

خوشبختانه، او به چنان درجه‌ای از ثروت و محبوبیت رسیده که لازم نیست برای به حقیقت تبدیل کردن خواسته‌ها و آرزوهای هنری‌اش دستش را جلوی کسی دراز کند. او در وضعیت ریلکس و راحتی به سر می‌برد که با خیال آسوده هروقت اراده کند می‌تواند یک فصل جدید از سریال «لویی» را عرضه کند، یک استندآپ کمدی رو کند، در فیلم‌های دیگران بازی کند، یا مثل کاری که به تازگی کرده طرفدارانش را بدون اطلاع با سریال کاملا جدیدش که روی سایتش منتشر شده، شگفت‌زده کند. بله، همین‌قدر یهویی! تا دیروز هیچ خبری نبود، اما بدون هیچ تبلیغات و سروصدایی ناگهان با یک سریال ۱۰ قسمتی به اسم «هورس و پیت» به کارگردانی و نویسندگی لویی روبه‌رو می‌شویم. آخه، مگه سورپرایزی خفن‌تر از این داریم؟!

1457723215-horace-and-pete-louis-ckf

داستان درباره‌ی هورس (لویی سی.کی) و پیت (اسیتو بوشمی)، صاحبانِ یک کافه‌ی ایرلندی به همین نام هستند که صد سال قدمت دارد. از قرار معلوم آنها هفتمین نسل خانواده هستند که هدایت این کافه به آنها به ارث رسیده است و نکته‌ی جالب ماجرا این است که تمام کسانی که قبل از آنها دونفر-دونفر صاحب کافه بوده‌اند نیز هورس و پیت نام داشته‌اند. کافه‌ی هورس و پیت یک سری مشتری‌های همیشگی دارد که از لیون، مرد ساکت خوابالویی که از هرگاهی یک تکه می‌پراند شروع می‌شوند و تا کرت، پوچ‌گرایی که فکر می‌کند باید فاتحه‌ی این دنیا را خواند و نیک، دستار دادستانی که تا همین امروز این‌قدر به کارش فکر نکرده بود ادامه دارند. اما جاذبه‌ی اصلی اپیزود اول که ممکن است تا پایان هم همین‌طور باشد، عمو پیت با بازی فوق‌العاده‌ی آلن آلدا است که به عنوان متصدی کافه در این سریال غوغا می‌کند و اگر بگویم تمام اتمسفر داستان در فرمان اوست و تحت‌تاثیرِ منفی‌گرایی شدید و شوخ‌طبعی سیاهش قرار می‌گیرد اغراق نکرده‌ام.

یکی از موضوعات محوری اپیزود افتتاحیه مسئله «سنت» و تلاش درست یا اشتباه ما برای حفظ آن است

یکی از موضوعات محوری اپیزود افتتاحیه مسئله «سنت» و تلاش درست یا اشتباه ما برای حفظ آن است. مثلا این موضوع را می‌توانید در تاریخِ خودِ کافه ببینید که توسط یک هورس و پیت تاسیس شده و تا ابدیت توسط یک هورس و پیت اداره می‌شود و در این میان، همه به‌طرز خواسته یا ناخواسته‌ای سعی می‌کنند از این سنت به بزرگی و نیکی یاد کنند و آن را زنده نگه دارند. تنها کسی که می‌خواهد این سنت را بشکند خواهر هورس، سیلویا (اِدی فالکو) است که  با وکیلش سر می‌رسد و می‌خواهد حقش از کافه را به‌دست بیاورد. نه، سیلویا یک زن عوضی پول‌پرست نیست، اتفاقا اگر یک نفر در میان اعضای خانواده عقلش کار می‌کند همین سیلوایاست. او چیزی را می‌بیند که بقیه یا به خاطر گرفتارشدن در زندان عادت نمی‌توانند ببینند یا خودشان را به ندیدن می‌زنند؛ اینکه این کافه‌ی لعنتی تبدیل به زندانی برای آنها شده که پافشاری برای زنده نگه داشتنِ «سنت» بالاخره آنها را نابود خواهد کرد. چیزی که ما نشانه‌های از آن را در همه‌جای زندگی درب‌وداغان و افسرده‌ی اداره‌کنندگانش می‌بینیم. این از محتوا. از لحاظ ساختار اما با چیزی شبیه به یک تجربه‌گرایی از سوی لویی طرفیم. استایل کارگردانی و طراحی صحنه آدم را یاد نمایش‌های تئاتری/تلوزیونی قدیمی می‌اندازد که تمام کاراکترها در یک دکور از پیش ساخته شده حضور دارند و دوربین هر از گاهی سراغشان می‌رود. کلا از لحاظ کارگردانی نباید انتظار خاصی از سریال داشت. چون مشخص است که هدف ضبط محتوا بوده و بس و این نه تنها نکته‌ی منفی محسوب نمی‌شود، بلکه کاملا متناسب با حال‌و‌هوای سریال است.

horace-pete-2

خب، مطمئنا اولین سوالی که ایجاد می‌‌شود، این است که آیا «هورس و پیت» در رسیدن به هدفی که دارد موفق می‌شود؟ جواب یک «بله» با صدای بلند است. مسئله این است که ارائه‌ی چشم‌انداز سریال در اپیزود اول، معرفی شخصیت‌ها و هیجان‌زده کردن تماشاگر برای اپیزودهای بعدی خیلی خیلی کار سختی است، اما «هورس و پیت» آن‌قدر در روایت داستانش روان است، چنان تعادل بی‌‌نظیری بین درام و کمدی و داستان‌های اصلی و فرعی برقرار می‌کند و چنان ریتم یکدستی دارد که آدم را بعد از مدت‌ها از دیدن یک سرگرمی لذت‌بخش سر ذوق می‌آورد. اپیزود افتتاحیه در ابتدا همچون یک کمدی خسته به نظر می‌رسد، اما کسانی که نحوه‌ی داستان‌گویی لویی آشنایی داشته باشند، می‌دانند که مقدمه‌چینی‌های او به اوج‌های راضی‌کننده‌ای ختم می‌شوند. اینجا هم خیلی طول نمی‌کشد تا ناگهان به خودتان آمده و می‌بینید داستان به کندو کاو تکان‌دهنده‌ای به درون توهمات و باورها و اعتقادات غلط و پافشاری ما بر کج‌فهمی‌هایمان تبدیل شده است. باورهایی که باعث می‌شود چشممان را به روی حقیقت واقعی ببندیم یا برای روبه‌رو نشدن با دنیای واقعی خودمان را برای صد سال پشت دیوارهای یک کافه‌ی قدیمی زندانی کنیم.

هورس و پیت صاحبانِ یک کافه‌ی ایرلندی به همین نام هستند که صد سال قدمت دارد

عمو پیت مثال بارز و نماینده‌ی چنین طرز فکری است. او از آن دسته آدم‌هایی است که با تمام وجود به «روزهای خوش قدیم» چسبیده است و نمی‌تواند این حقیقت را قبول کند که واقعا روزهای قدیم آن‌طور که می‌گوید «خوش» هم نبوده است. طرفداران حزب‌های سیاسی همدیگر را به باد فحش می‌گیرند و فقط در یکدیگر نکته‌ی منفی و بد می‌بینند، اما تاکنون پیش خودشان فکر نکرده‌اند که ما از همان ابتدا با چشم بد به حریف نگاه می‌کنیم و با چنین دیدگاهی چگونه می‌توانیم کارکردها و نکات مثبتشان را ببینیم. یکی می‌گوید چه کسی این دونالد ترامپِ بی‌شعور را نامزد کرده؟ دیگری به او یادآور می‌شود که دنیا حتما به لبه‌ی پرتگاه رسیده است که کسی مثل ترامپ فرصت ابزار دیدگاه‌های نفرت‌انگیزش را پیدا کرده است. پس، بیایید او را انتخاب کنیم تا به این آویزان ماندن از لبه‌ی پرتگاه پایان بدهیم و سقوطِ اجتناب‌ناپذیرمان را کامل کنیم. هورس نمی‌تواند با دخترش که با او بیگانه شده ارتباط برقرار کند، چون تاکنون سعی نکرده وارد دنیای ذهنی او شود و پیت به عنوان یکی از خوب‌ترین و مهربان‌ترین انسان‌های جمع به آرامی دارد دیوانه می‌شود.

1457723215-horace-and-pete-louis-ckds

«هورس و پیت» درباره‌ی غفلت تمام ما حرف می‌زند. درباره‌ی اینکه چرا عدم انجام هیچ کاری برای بیرون آمدن از این حباب سنگی و شکستنِ سنت‌ها و عادت‌های اشتباه اعصاب‌خردکن است. مثلا علاوه‌بر خودِ کافه که به نمادی از غفلت تبدیل شده، کسانی که از آن استفاده می‌کنند هم چنین وضعیتی دارند. مثلا به مشتری‌های همیشگی کافه نگاه کنید که سال‌هاست شکمشان را با نوشیدنی‌هایی که به آنها آب بسته شده پر می‌کنند و حتی وقتی حقیقت را هم متوجه می‌شوند، عین خیالشان نیست. آخه، چه کسی حوصله‌ی اعتراض و عمل کردن دارد! آنها همان‌هایی هستند که هرروز خوشحال و خندان دور هم می‌نشینند و درباره‌ی مشکلات روز وراجی می‌کنند و روز از نو، روزی از نو. البته این وسط کسانی هم هستند که قصد تحول دارند. مثلا صحنه‌ای را نگاه کنید که عده‌ای جوان درخواست نوشیدنی‌‌های ترکیبی می‌کنند، اما عمو پیت با بدخلقی و با حالتی که انگار فحش خورده، جواب می‌دهد که تاکنون در کافه‌ی هورس و پیت از این قرطی‌بازی‌ها نبوده و نخواهد بود. تنها کسی که حقایق این کافه را به بقیه یادآور می‌شود، سیلویا است که از همسرهایی که در ایجا کتک خورده بودند و مردهای بی‌مسئولیتی که برای فرار از خانواده‌شان به ایجاد می‌آمدند می‌گوید. یا در یکی از زیباترین دیالوگ‌های این اپیزود، سیلویا می‌گوید: «۱۰۰ سال بدبختی بسه دیگه، پیت. بدبختی چیزی که پشت سرش می‌زاری، نه اینکه برای بچه‌هات به ارث بزاری». اما گوش کسی بدهکار نیست. نکته‌ این است که حتی کاروکاسبی کافه هم خوب به نظر نمی‌رسد. همه‌چیز به سرپا نگه داشتن یک سنت تهی برمی‌گردد.

در راستای همان چیزی که از جنس کمدی لویی انتظار داریم، «هورس و پیت» شخصیت‌های جذاب و عمیقی دارد و حتی عمو پیت که هولناک‌ترین کاراکتر گروه است، دوست‌داشتنی است. سریال اگرچه مثل سیت‌کام‌های معمولی جوک‌هایش را رگباری عرضه نمی‌کند، اما نکته‌ی کمیاب «هورس و پیت»، این است همیشه این خنده‌ها به هوشمندانه‌ترین شکل ممکن ایجاد می‌شوند و حتی  چرت‌و‌پرت‌گویی‌های کاراکترهای فرعی هم بخشی از ساختمان کلی داستان را تکمیل می‌کند. البته که اینجا با لویی سی.کی سروکار داریم. پس انتظار یک‌عالمه غافلگیری‌های سیاه و دیوانه‌وار را هم بکشید. نمونه‌ی فوق‌العاده‌اش در سکانس جروبحث پایانی اپیزود و درباره‌ی هویت واقعی والدین پیت از راه می‌رسد که کاری می‌کند تا پس از برخورد با جنون سریال ندانید آیا این واقعی است یا کابوس. درست مثل همان حالتی که شخصیت‌های داخل کافه دارند.

تهیه شده در زومجی


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده