// جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۹

گزارش باکس آفیس: رده‌بندی سودآورترین مجموعه‌های اکشنِ هالیوود

در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی دردسرِ بزرگِ «جانوران شگفت‌انگیز ۳» و سودآورترین فیلم‌های اکشنِ حال حاضرِ هالیوود صحبت می‌کنیم. همراه زومجی باشید.

چند هفته پیش در گزارشِ باکس آفیس، سودآورترین فرنچایزهای هالیوود را فقط و فقط براساسِ مقدار درآمدشان در مقایسه با مقدار بودجه‌شان رده‌بندی کردیم که سری «پارک/دنیای ژوراسیک» در رده‌ی اول قرار گرفت؛ حالا تصمیم گرفتیم تا همین کار را با شش‌تا از فرنچایزهای اکشنِ فعال و واقعیِ حال حاضر انجام بدهیم؛ منظور از فعال یعنی مجموعه‌ای مثل «ماتریکس» به‌دلیلِ عدم فعالیتش در زمانِ حال، جایی در این محاسبات ندارد و منظور از «واقعی» هم یعنی فقط مجموعه‌های غیرفانتزی؛ گرچه «مأموریت غیرممکن»‌ها و «سریع و خشن»‌ها شاملِ ابزارآلاتِ علمی‌تخیلی متعدد یا لحظاتی که قوانینِ فیزیک را به سخره می‌گیرند می‌شوند، اما آن‌ها به‌طور کلی در تضاد با فیلم‌های علمی‌تخیلی و فانتزی تمام‌عیاری که شاملِ جادوگرانِ فضایی، ابرقهرمانانِ اسطوره‌ای و دایناسورها می‌شوند قرار می‌گیرند. این شش مجموعه، عبارت‌اند از: سه‌گانه‌ی «سقوط‌کرده» (Has Fallen) با بازی جرالد باتلر، سری «جان ویک» (John Wick) با بازی کیانو ریوز، فیلم‌های «بورن» (Bourne) با بازی مت دیمون، فیلم‌های «سریع و خشن» (Fast and Furious)، فیلم‌های جیمز باند و درنهایت فیلم‌های «مأموریت غیرممکن» (Mission Impossible) با بازی تام کروز. اولین مجموعه‌ای که کارمان را با آن شروع می‌کنیم سه‌گانه‌ی «سقوط‌کرده» است که به مجموعِ ۵۲۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از مجموعِ ۱۷۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرده است.

John Wick 3: Parabellum Poster

این مجموعه کارش را در اوایلِ سال ۲۰۱۳ به‌عنوانِ یک فیلمِ مستقل شروع کرد؛ ساخته‌ی آنتونی فوکوآ که به‌طرز دیوانه‌واری خشن و به‌طرز بی‌شرمانه‌ای بیگانه‌هراسانه بود، به بازگشتِ غیررسمی فیلم‌های اکشن بزرگسالانه‌ی استودیویی پس از حدود یک دهه تعطیلی منجر شد. همین که «اُلمپ سقوط‌کرده» حکمِ یکی از اولینِ اکشن‌های بزرگسالانه‌ی استودیویی هالیوود پس از سال‌ها قحطی این نوعِ فیلم‌ها در باکس آفیس را داشت، آن را به لیوانِ آبی در برهوتِ بیابان تبدیل کرد و این موضوع به یکی از دلایلی تبدیل شد که آن را به یکی از موفقیت‌های بی‌سروصدای آن سال تبدیل کرد؛ قابل‌ذکر است که «اُلپ سقوط‌کرده» تنها فیلم آن سال که حول و حوشِ حمله‌ی تروریست‌ها به کاخ سفید می‌چرخید نبود؛ «سقوط کاخ سفید» به کارگردانی رولند اِمریک به موضوعِ مشابه‌ای می‌پرداخت که البته این یکی با درجه‌ سنی کودک‌پسندانه‌ای ساخته شده بود. خلاصه اینکه، «اُلمپ سقوط کرده» که با ۷۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود و به‌جای خودِ «جان سخت»، حال و هوای کلون‌های بسیارِ زیادِ «جان سخت» در دهه‌ی ۹۰ را داشت، به ۹۸ میلیون دلار درآمدِ خانگی و ۱۷۳ میلیون دلار درآمدِ جهانی از ۷۰ میلیون دلار بودجه دست یافت.

«لندن سقوط کرده»، دومین فیلم مجموعه که به‌طرز کنایه‌آمیزی داستانش را از «سقوط کاخ سفید» کپی کرده بود (قهرمان و رئیس‌جمهور از دستِ آدم‌بد‌ها فرار می‌کنند)، به ۶۲ و نیم میلیون دلار فروشِ خانگی و ۲۰۵ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت که ۵۵ میلیون دلارش متعلق به بازار چین می‌شد؛ این فیلم با ۶۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود. درنهایت، «آنجل سقوط کرده»، سومینِ فیلمِ مجموعه که سال گذشته اکران شد، با کسب ۶۹ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۱۴۷ میلیون دلار فروشِ جهانی، به یکی از آن دنباله‌های بسیار نادری تبدیل شد که با رشدِ فروشِ خانگی در مقایسه با قسمت‌های قبلی مواجه شد؛ این فیلم که با فقط ۴۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۹ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در گیشه‌ی چین فروخت. به احتمالِ بسیار زیاد، چهارمین فیلمِ این مجموعه‌ی تصادفی نیز ساخته خواهد شد. سه‌گانه‌ی «سقوط‌کرده» به ۵۲۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرده است؛ این رقم به این معنی است که هرکدام از فیلم‌های مجموعه به‌طور میانگین ۳/۰۸ برابرِ بودجه‌اش فروخته است. «سقوط‌ کرده»، مجموعهِ غیرمعمولی از نظرِ مقایسه‌ی مقدار درآمد نسبت به مقدار بودجه است. اولین قسمت مجموعه، کم‌سودآورترین فیلمِ مجموعه است و حتی با اینکه «انجل سقوط کرده» با ۲۹ درصد افت فروش در مقایسه با «لندن سقوط کرده» مواجه شد، اما همزمان بودجه‌ی این فیلم ۳۳ درصد کمتر از بودجه‌ی فیلمِ دوم بود.

فیلم Olympus Has Fallen

اما دومین فرنچایزِ اکشن که در رده‌ی پنجمِ سودآورترین‌ها جای می‌گیرد، سری پنج قسمتی «جیسون بورن» است که به مجموعِ یک میلیارد و ۶۶۶ میلیون دلار فروشِ جهانی از مجموعِ ۴۹۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کردند. این مجموعه با محوریتِ مت دیمون که سه‌تا از پنج دنباله‌اش توسط پاول گرین‌گرس کارگردانی شده است، یکی از تاثیرگذارترین فرنچایزهای اکشنِ ۲۰ سال گذشته است؛ این فیلم های جاسوسی با فُرمِ واقع‌گرایانه‌تر، داستانگویی تیره و تاریک‌تر و مضمونِ سیاسی به‌روزشان، درست سر موقع از راه رسیدند تا حسابی از بدبینیِ دورانِ پسا-«یازده سپتامبر» نهایتِ سودِ تجاری را ببرند. قرارگیری این مجموعه در جایگاهِ پنجمِ این فهرست اکثرا به خاطر این است که این فیلم‌ها مدت‌ها پیش از اینکه فیلم‌هایی از این نوع شروع به درنوردیدنِ گیشه‌ی خارجی کردند، به سقفِ فروششان رسیدند. به بیانِ دیگر، اگر فیلم‌های «بورن» چند سال دیرتر اکران می‌شدند، آن وقت فروشِ به مراتبِ بهتری در گیشه‌ی خارجی تجربه می‌کردند و جایگاهِ بهتری از این فهرست را تصاحب می‌کردند. مسئله این است: گرچه سه‌گانه‌ی اورجینالِ «بورن»، موفقیت‌های کم‌سابقه‌ای در باکس آفیسِ آمریکای شمالی بودند، اما آن‌ها درصد بیشتری از درآمدِ جهانی‌شان را از آمریکای شمالی به‌دست آوردند.

فیلم‌های «جان ویک» به‌طور میانگین فروشی ۳/۷۷ برابرِ بودجه‌شان تجربه کرده‌اند

«هویت بورن» به کارگردانی داگ لایمن با نقدهای قوی و سروصدای رسانه‌ای خوب اکران شد و علاوه‌بر کسب ۱۲۱ و نیم میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی، به اجاره‌شده‌ترین فیلمِ سال ۲۰۰۲ در شبکه‌ی نمایشِ خانگی نیز تبدیل شد. با این وجود، این فیلم فقط ۲۱۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در باکس آفیسِ جهانی فروخت. گرچه این رقم در مقایسه با بودجه‌ی ۶۰ میلیون دلاری‌اش خارق‌العاده بود، اما همزمان به این معنی بود که این مجموعه بیش از گیشه‌ی خارجی، به گیشه‌ی خانگی وابسته است؛ به این معنی بود که تعادلِ درستی بین فروشِ خانگی و خارجی‌اش وجود ندارد. «برتری بورن»، دومینِ فیلم مجموعه به کارگردانی پاول گرین‌گرس که ژانرِ اکشن را تقریبا یک‌شبه با شخصیت‌پردازی ضدقهرمانِ آشفته‌اش و تدوینِ سراسیمه و کلاستروفوبیکش تغییر داد، به ۱۷۲ میلیون دلار فروشِ خانگی، اما فقط ۳۱۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۷۵ میلیون دلار بودجه دست یافت. «اُلتیماتومِ بورن»، سومین فیلمِ مجموعه و دومینِ فیلم گرین‌گرس با کسب ۲۲۷ و نیم میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۴۴۴ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۱۰ میلیون دلار در تابستانِ سال ۲۰۰۷، کارِ این سه‌گانه را در اوجِ کیفیت هنری و موفقیتِ تجاری به سرانجام رساند. تازه، از «میراث بورن»، اسپین‌آفِ سه‌گانه‌ی اصلی با بازی جرمی رنر به بعد بود که فیلم‌های این مجموعه شروع به کسب دو برابرِ فروشِ خانگی‌شان در گیشه‌ی خارجی کردند.

البته قابل‌ذکر است که این اتفاق بیش از عملکردِ بهتر این فیلم در گیشه‌ی خارجی (۲۸۰ میلیون دلار جهانی)، از عملکردِ ضعیف‌تر آن در آمریکای شمالی (۱۱۳ میلیون دلار) سرچشمه می‌گرفت. با این وجود، درآمدِ ۲۸۰ میلیون دلاری این فیلم از ۱۲۵ میلیون دلار بودجه خوب بود؛ مخصوصا در سال ۲۰۱۲ که یونیورسال دربه‌در دنبالِ فرنچایزسازی بود. مت دیمون و پاول گرین‌گرس در سال ۲۰۱۶ برای ساختِ «جیسون بورن» که یک‌جورهایی حکمِ ریبوت/دنباله‌ی این مجموعه را داشت بازگشتند. این فیلم که عملکردی شبیه به بلاک‌باسترهای اکشنِ کودک‌پسندانه داشت، ۱۶۹ میلیون دلار در خانه و ۴۱۶ میلیون دلار در دنیا از ۱۲۰ میلیون دلار بودجه کسب کرد. خلاصه اینکه این فیلم‌ها به‌طور میانگین فروشی ۳/۴ برابرِ بودجه‌شان تجربه کردند؛ البته اگر اسپین‌آفِ جرمی رنر را حذف کنیم، آن وقت آمار مجموعه به فروشی ۳/۸ برابر بودجه‌شان نیز بهبود پیدا می‌کند. «میراث بورن» حکمِ گران‌قیمت‌ترین فیلمِ مجموعه را داشت. از طرف دیگر بودجه‌ی اندکِ ۱۲۰ میلیون دلاری «جیسون بورن»، درآمدِ ۴۲۰ میلیون دلاری‌اش را به نتیجه‌ی بسیار موفقیت‌آمیزتری در مقایسه با امثالِ «روز استقلال: بازخیز»، «شکارچیان ارواح» و «استار ترک: فراتر» (۱۴۴ تا ۱۸۵ میلیون بودجه) در تابستانِ آن سال تبدیل کرد.

فیلم Bourne Supremacy

اما از «بورن» که بگذریم، در جایگاهِ چهارم سودآورترین مجموعه‌های اکشنِ واقع‌گرایانه، به سه‌گانه‌ی «جان ویک» می‌رسیم که به مجموعِ ۵۸۵ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۵۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرده‌اند. قبلا در مقاله‌ی محاسبه‌ی سود و زیانِ بزرگ‌ترین فیلم‌های ۲۰۱۹، درباره‌ی رشدِ فروشِ خیره‌کننده‌ی این مجموعه از فیلمی به فیلمِ بعدی صحبت کرده‌ایم، اما بگذارید مجددا تکرار کنم: دنباله‌هایی که با استقبالِ غیرمنتظره‌ای مواجه می‌شوند یا با قسمتِ دوم به اوجِ پتانسیل‌های فروششان می‌رسند، به قسمتِ سومی ختم می‌شوند که فقط مقدارِ بسیار کمی بیشتر از قسمت دوم می‌فروشند. استثناهایی وجود دارند، اما در بین دنباله‌های مرسوم، رشدِ فروشِ «جان ویک» حتی بهتر از سه‌گانه‌ی «ارباب حلقه‌ها» (۳۱۷ میلیون دلار به ۳۴۱ میلیون دلار به ۳۷۷ میلیون دلار)، سه‌گانه‌ی اورجینالِ «افراد ایکس» (۱۵۷ میلیون دلار به ۲۱۴ میلیون دلار به ۲۳۵ میلیون دلار) و سه‌گانه‌ی اولِ «بورن» (۱۲۸ میلیون دلار به ۱۵۲ میلیون دلار به ۲۲۷ میلیون دلار) است. راستش، رشد فروشِ «جان ویک ۳» نسبت به «جان ویک ۲» (۹۰ درصد بهتر)، حتی بهتر از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۵۷ درصد رشد از درآمد ۲۵۹ میلیون دلاری «سرباز زمستان»)، «ثور: رگناروک» (۵۶ درصد رشد نسبت به درآمد ۲۰۶ میلیون دلاری «دنیای تاریک») و «اسکای‌فال» (۸۱ درصد رشد نسبت به درآمد ۱۶۷ میلیون دلاری «ذره‌ای آرامش») است.

اولین فیلم مجموعه با دریافتِ نقدهای بسیار مثبت و سروصدای رسانه‌ای تهییج‌کننده و با وجود کمپینی که آن را به‌عنوانِ یک اکشنِ کلاسیکِ جدید و یک تاج‌گذاری جدید برای کیانو ریوز تبلیغات می‌کرد اکران شد و به ۴۳ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۸۸ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۳۰ میلیون دلار بودجه دست یافت و در ادامه، طرفدارانِ اضافه‌ای هم پس از منتشر شدنِ آن روی دی‌وی‌دی و پخش در شبکه‌ی نمایش خانگی و تلویزیون به‌دست آورد. «جان ویک ۲» کارش را با ۳۰ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد و به ۹۲ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۱۷۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. «جان ویک ۳: پارابلوم» رشدِ دنباله‌ی قبلی را ادامه داد و غوغا به پا کرد؛ این فیلم پس از افتتاحیه‌ی ۵۶ میلیون دلاری‌اش، ۱۷۱ میلیون دلار در خانه و ۳۲۶ میلیون دلار در دنیا از ۷۵ میلیون دلار بودجه فروخت. تنها نقطه ضعفِ سری «جان ویک» این است که این مجموعه هنوز به‌دلیل جثه‌ی جمع و جورش و همچنین درجه سنی بزرگسالانه‌اش، درآمدش در کشورهای خارجی و گیشه‌ی خانگی مساوی است؛ درحالی‌که موفق‌ترین فرنچایزها آنهایی هستند که فروشِ خارجی‌شان بیشتر از فروشِ خانگی‌شان است.

این یعنی «جان ویک» هرچه در آمریکای شمالی به تمام پتانسیل‌هایش رسیده است، هنوز در کشورهای خارجی، فضا برای رشد دارد. اُمید می‌رود که «جان ویک ۴» که برای اکران در بیست و هفتم ماه مِی سال ۲۰۲۲ برنامه‌ریزی شده است، به برطرف‌کننده‌ی این نقطه ضعف تبدیل شود. درنهایت، فیلم‌های «جان ویک» به‌طور میانگین فروشی ۳/۷۷ برابرِ بودجه‌شان تجربه کرده‌اند. اگر «جان ویک ۴» بتواند درآمدِ کلی‌اش را به ۴۳ درصد از گیشه‌ی خانگی و ۵۷ درصد از گیشه‌ی خارجی نزدیک کند، آن وقت این فیلم در حالی ۱۷۱ میلیون دلار در خانه خواهد فروخت که به فراتر از ۴۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۰۰ میلیون دلار بودجه دست خواهد یافت. «جان ویک» سودآورترین مجموعه‌ی اکشنِ مُدرن نیست، اما فرنچایزی است که بیشترین فضا و پتانسیلِ بالقوه را برای رشد در خارج از آمریکای شمالی دارد. اما از جان ویک که بگذریم به جیمز باند می‌رسیم؛ در جایگاه سومِ سودآورترین مجموعه‌های اکشنِ واقع‌گرایانه، سری مُدرنِ فیلم‌های مامور ۰۰۷ قرار می‌گیرند (از سال ۱۹۹۵ به بعد). مجموعِ درآمدِ هشت فیلمی که در این بازه‌ی زمانی عرضه شده‌اند ۴ میلیارد و ۶۶۷ میلیون دلار از یک میلیارد و ۲۱۵ میلیون دلار بودجه است.

John Wick: Chapter 2

تقریبا بیست و پنج سال از زمانی‌که مارتین کمپل و پیرس برازنان با «گلدن‌آی»، سری «۰۰۷» را پس از تعطیلی شش ساله‌اش به سینما بازگرداندند گذشته است. سری مُدرنِ جیمز باند با فیلمی آغاز شد که به ۱۰۶ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۵۶ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۶۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. همچنین اگر از تفاوت‌های جزیی فاکتور بگیریم («فردا هرگز نمی‌میرد» در گیشه‌ی خانگی بیشتر از «گلدن‌آی»، اما در گیشه‌ی خارجی کمتر از آن فروخت)، این مجموعه از سال ۱۹۹۵ تاکنون، رشدِ فروش متداومی را مخصوصا در گیشه‌ی خارجی تجربه کرده است. سری جیمز باند حتی با وجود فرمانروایی «بتمن»، «جان سخت» و «اسلحه‌ی مرگبار» در دهه‌ی ۹۰، فرمانروایی «هری پاتر»، «مرد عنکبوتی» و «ترنسفورمرها» در دهه‌ی اولِ ۲۰۰۰ و تولدِ دنیای سینمایی مارول و بازگشتِ «جنگ ستارگان» و وجودِ فرنچایزهای اکشنی مثل «مأموریت غیرممکن» و «سریع و خشن»، حضورش در فرهنگ عامه را حفظ کرده است و این کار را ازطریقِ تطبیق پیدا کردن با ویژگی‌های معرفِ هر دورانِ جدید و آمادگی‌اش برای متحول شدن در پاسخ به تغییراتِ سلیقه‌ی بازار و در عین حالِ حفظ کردنِ هویتِ جیمز باندی‌اش انجام داده است.

فیلم skyfall

هشت فیلمِ اخیرِ «جیمز باند» از سال ۱۹۹۵ تاکنون به‌طور میانگین ۳/۸۴ برابرِ بودجه‌شان فروخته‌اند. بخشِ جالب ماجرا افزایشِ بودجه‌ی فیلم‌ها به مرور زمان است؛ از بودجه‌ی ۶۰ میلیون دلاری «گلدن‌آی» شروع کردیم، از بودجه‌ی ۱۴۰ میلیون دلاری «روزی دیگر بمیر» (اولین فیلم مجموعه که بیش از ۴۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخت) عبور کردیم و به بودجه‌ی ۲۴۰ میلیون دلاری «اسپکتر» (که ۸۸۰ میلیون دلار در دنیا کسب کرد) رسیدیم. به جز «اسکای‌فال» که در اتفاقی استثنایی به ۳۰۴ میلیون دلار فروشِ خانگی دست یافت، درآمدِ خانگی این مجموعه حداقل از سال ۲۰۰۲ تاکنون، یکسان باقی مانده است (حدود ۱۶۵ میلیون دلار)، اما هرچه درآمدِ خانگی‌شان یکسان باقی مانده است، عملکردشان در کشورهای خارجی با رشدِ انفجاری مواجه شده است؛ در حالی «گلدن‌آی» ۲۵۰ میلیون دلار از گیشه‌ی خارجی به‌دست آورد که «اسپکتر» نوزده سال بعد ۶۸۰ میلیون دلار در خارج از آمریکای شمالی فروخت. اما در رده‌ی دومِ فهرست به مجموعه‌ی شش قسمتی «مأموریت غیرممکن» می‌رسیم که به مجموع ۳ میلیارد و ۵۷۸ میلیون دلار از ۸۲۳ میلیون دلار بودجه دست یافته‌اند. «مأموریت غیرممکن ۳» برخلافِ نقدهای قابل‌قبولی که دریافت کرده بود، فقط ۱۳۳ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۳۹۹ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی از ۱۶۰ میلیون دلار بودجه کسب کرد؛ عملکردِ این فیلم آن‌قدر ناامیدکننده بود که پارامونت راهش را به‌طور موقت با تام کروز، سوپراستارِ پرچم‌دارش جدا کرد.

اما منهای «مأموریت غیرممکن ۳»، همه‌ی فیلم‌های این مجموعه از سال ۱۹۹۶ تاکنون، درآمدی بینِ ۱۸۱ تا ۲۲۰ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی داشته‌اند. بله، البته که دو فیلمِ نخستِ مجموعه هم‌اکنون با احتساب نرخ تورم هرکدام حدود ۳۵۰ میلیون دلار فروخته‌اند، اما پتانسیل‌های این مجموعه تازه با «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» (۲۰۹ میلیون خانگی اما ۵۹۲ میلیون جهانی از ۱۴۰ میلیون بودجه) بود که کشف شد و از آن زمان تاکنون یکی از گردن‌کلفت‌ترین فرنچایزهای گیشه‌ی خارجی باقی مانده است. نخستین قسمتِ «مأموریت غیرممکن» به کارگردانی برایان دی‌پالما در سال ۱۹۹۶، ۱۸۱ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و ۴۵۸ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی از ۸۰ میلیون دلار بودجه کسب کرد؛ «مأموریت غیرممکن ۲»، ساخته‌ی جان وو که حکمِ تحولِ تام کروز از سوپراستار سینما به قهرمانِ اکشنِ سینما را داشت، چهار سال بعد از قسمت اول ۲۱۵ میلیون دلار در خانه و ۵۴۹ میلیون دلار در دنیا از ۱۲۵ میلیون دلار بودجه فروخت. «قوم سرکش»، اولینِ حضور کریستوفر مک‌کوئری در این مجموعه در مقامِ کارگردان، سوار بر امواجِ نقدهای قوی و علاقه‌مندی سینماروها، به ۱۹۵ میلیون دلار درآمدِ خانگی و ۶۸۸ میلیون دلار درآمدِ جهانی از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد.

Mission: Impossible – Rogue Nation

درنهایت، «فال‌اوت»، دومین فیلمِ مک‌کوئری در این مجموعه که با ۱۸۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، با کسب ۲۲۰ میلیون دلار در خانه و ۷۹۲ میلیون دلار در دنیا، به پُرفروش‌ترین فیلمِ این مجموعه و پُرفروش‌ترین فیلمِ کارنامه‌ی کروز تبدیل شد. تاکنون هرکدام از فیلم‌های «مأموریت غیرممکن» به‌طورِ میانگین فروشی ۴/۳۴ برابرِ بودجه‌شان تجربه کرده‌اند. مک‌کوئری وظیفه‌ی کارگردانی دو فیلم دیگر از مجموعه را برعهده دارد که از قرار معلوم داستانِ ایتن هانت را به سرانجام خواهد رساند. «مأموریت غیرممکن ۷» در نوزدهم نوامبر ۲۰۲۱ (یک سال پس از «زمانی برای مُردن نیست») و «مأموریت غیرممکن ۸» نیز چهارم نوامبر ۲۰۲۲ (ده سال پس از «اسکای‌فال») اکران خواهند شد. برندِ «مأموریت غیرممکن» تاکنون به این اندازه پُرطرفدار و تحسین‌شده نبوده است و تا این لحظه رکوردِ طولانی‌ترین فرنچایزی را که هرگز ریبوت نشده و هرگز تعطیل نشده است در اختیار دارد. این احتمال وجود دارد که (مخصوصا اگر بودجه‌ها به‌جای ۲۲۵ میلیون، نزدیک به ۱۷۵ میلیون باقی بمانند) که یکی از دو فیلمِ باقی‌مانده در حرکتی «اسکای‌فال»‌گونه به فراتر از یک میلیارد دلار فروشِ جهانی دست پیدا کند.

فیلم Divergent

اما بالاخره به سودآورترین مجموعه‌ی اکشنِ این فهرست می‌رسیم: «سریع و خشن». اصلا مگر شک و تردیدی هم در دیدنِ «سریع و خشن» در اینجا وجود داشت؟ مگر نتیجه‌ای قابل‌انتظارتر و تابلوتر از این هم وجود دارد؟ این مجموعه‌ی ۹ قسمتی تاکنون مجموعا ۵ میلیارد و ۹۰۱ میلیون دلار از مجموعِ یک میلیارد و ۲۰۹ میلیون دلار بودجه کسب کرده است. محصولِ یونیورسال خیلی تصادفی به یک مجموعه تبدیل شد و باز هم خیلی تصادفی به یک دنیای سینمایی تبدیل شد؛ وقتی وین دیزل تصمیم گرفت تا در دو دنباله‌ی نخستِ مجموعه حضور نداشته باشد، «سریع و خشن ۲» و «توکیو دریفت» به چیزی شبیه به اسپین‌آف تبدیل شدند. بنابراین وقتی سروکله‌ی «سریع و خشن ۵»، ساخته‌ی شگفت‌انگیزِ جاستین لین پیدا شد، این فیلم نقشِ کراس‌اوری را ایفا کرد که ستاره‌های اصلی مجموعه (وین دیزل، پاول واکر و جوردانا بروستر) و کاراکترهای مکملِ مختلفِ سه دنباله‌ی نخستِ مجموعه را گرد هم آوردند؛ به این ترتیب، «سریع و خشن ۵»، این مجموعه را از هویتِ بی‌مووی‌وارِ جمع و جورش جدا کرد و به قلمروی بلاک‌باسترهای درجه‌یکِ هالیوود وارد کرد. از اینجا به بعد، «سریع و خشن» درست مثل «ماوریت غیرممکن» و جیمز باندهای دنیل کریگ، گیشه‌های خارجی را درنوردیدند.

قسمتِ اول «سریع و خشن» در تابستانِ ۲۰۰۱، به ۱۴۴ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی و ۲۰۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار فروشِ جهانی از ۳۸ میلیون دلار بودجه دست یافت. فلش‌فوروارد به سال ۲۰۱۱؛ «سریع و خشن ۵» که با ۱۲۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۲۱۰ میلیون دلار در خانه و ۶۳۰ میلیون دلار در دنیا فروخته بود. اما سلاحِ نه چندان مخفی این مجموعه که افراد مختلفی (جان سینگلتون، جاستین لین، جیمز وان و اف. گری گری) هدایتِ دنباله‌هایش را برعهده داشته‌اند این است که به یک غول‌ِ بی‌شاخ و دُم در بازارِ چین تبدیل شده است؛ در حالی دو فیلم اخیر مجموعه هرکدام ۳۹۲ میلیون دلار در چین فروختند که «هابز و شاو» نیز در تابستانِ سال گذشته، ۲۰۰ میلیون دلار در این کشور فروخت. «خشن ۷» در حالی ۳۵۳ میلیون دلار در آمریکای شمالی فروخت که به ۳۹۱ میلیون دلار درآمد در چین دست یافت و به مجموعِ جهانی یک میلیارد و ۵۱۷ میلیون دلار رسید. «سریع و خشن ۸» گرچه در گیشه‌ی خانگی با افت فروشِ قابل‌توجه‌ای مواجه شد (۲۲۶ میلیون دلار)، اما کماکان با کسب ۳۹۲ میلیون دلار در چین، به یک میلیارد و ۲۳۹ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد.

«هابز و شاو» با بازی دواین جانسون، جیسون استاتهام و اِدریس اِلبا پس از یک سال، به اولین فیلمِ غیردی‌سی/غیرمارولی هالیوود با بیش از ۲۰۰ میلیون دلار فروش در چین تبدیل شد؛ این فیلم ۱۷۴ میلیون دلار در خانه و ۷۶۰ و نیم میلیون دلار در دنیا از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه فروخت. بله، البته که فقط ۲۵ درصد از درآمدِ فیلم‌ها در چین به استودیوها می‌رسد، اما پول، چه کم و چه زیاد، پول است. تا پیش از اینکه اکرانِ «سریع و خشن ۹» با تأخیر مواجه نشده بود، همگی گمان می‌کردیم که این فیلم می‌رود تا به پُرفروش‌ترین فیلمِ گیشه‌ی جهانی و شاید تنها فیلمِ یک میلیاردی سال تبدیل شود. در حال حاضر، هر ۱۰ فیلمِ مجموعه به‌طور میانگین فروشی ۴/۸۸ برابرِ بودجه‌شان تجربه کرده‌اند. اما اگر «هابز و شاو» را حذف کنیم، در آن صورت آمارِ فیلم‌های مجموعه به فروشی ۵/۰۹ برابرِ بودجه‌شان بهبود پیدا می‌کند. درواقع اگر علاوه‌بر «هابز و شاو»، دیگر اسپین‌آفِ مجموعه یعنی «توکیو دریفت» (کم‌درآمدترین فیلم مجموعه با ۱۸۵ میلیون جهانی از ۸۵ میلیون بودجه در سال ۲۰۰۶) را نیز حذف کنیم، آمارِ فروشِ مجموعه به میانگینِ عالی ۵/۴ برابر بودجه افزایش پیدا می‌کند. راستی، میانگینِ ۴/۸۸ برابرِ بودجه بهتر از سه‌گانه‌های «مرد آهنی» (۲ میلیارد و ۴۲۳ میلیون / ۵۴۰ میلیون بودجه)، «کاپیتان آمریکا» (۲ میلیارد و ۲۴۳ میلیون / ۵۶۰ میلیون بودجه) و «شوالیه‌ی تاریکی» (۲ میلیارد و ۴۵۹ میلیون / ۵۸۰ میلیون بودجه) است.

fantastic beasts and where to find theme

چرا «جانوران شگفت‌انگیز ۳» و دنیای جادوگری رولینگ در دردسرِ بزرگی قرار دارد؟

فیلم‌های پنج قسمتیِ «جانوران شگفت‌انگیز» (Fantastic Beasts) همین‌طوری در حالتِ عادی به خاطرِ استقبالِ افتضاح از «جرایم گریندل‌والد» در نوامبرِ ۲۰۱۸ در دردسرِ تجاری افتاده بودند، اما توییت‌های ترنسفوبیکِ جنجال‌برانگیزِ جی. کی. رولینگ که باعثِ ایستادگی امثالِ دنیل ردکلیف، اِدی ردمین، اِما واتسون و کم و بیش برادران وارنر در مقابلِ او شد، این مجموعه را در وضعیتِ متزلزل‌تری قرار داده است. گرچه جنجال‌های آنلاینِ پیرامونِ یک فیلم یا یک سلبریتی الزاما بازتاب‌دهنده‌ی تفکرِ جریانِ اصلی نیست و حتما به‌معنی تاثیرگذاری آن روی تصمیم‌گیری سینماروها برای دیدنِ فلان فیلم نیست، اما جنجال‌های اخیرِ پیرامونِ رولینگ حسابی چهره‌ی خالقِ دنیای «هری پاتر» را در چشمِ طرفدارانِ دوآتیشه‌ی این دنیا خدشه‌دار کرده است. از همین رو، اگر طرفداران دنباله‌های باقی‌مانده، «جانورانِ شگفت‌انگیز» را نادیده بگیرند، این مجموعه پتانسیلش را دارد و تمامِ خصوصیاتِ لازم را تیک زده است تا به سرنوشتِ تاریکِ امثالِ «افراد ایکس»، «ترمیناتور» و «واگرا» (Divergent) دچار شود. حتی اگر رولینگ به خراب کردنِ میراثِ مجموعه‌ی هفت جلدی «هری پاتر» که در قالب هشت بلاک‌باستر اقتباس شدند ادامه نمی‌داد، واقعیت این است که «جانوران شگفت‌انگیز»، هری پاترِ بعدی سینما نیست.

«جانوران شگفت‌انگیز» پتانسیلش را دارد و تمامِ خصوصیاتِ لازم را تیک زده است تا به سرنوشتِ تاریکِ امثالِ «افراد ایکس»، «ترمیناتور» و «واگرا» (Divergent) دچار شود

«جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها» با دریافتِ نقدهای خوب، به درآمدِ خانگی قابل‌قبول (۲۳۲ میلیون دلار از ۷۵ میلیون دلار افتتاحیه) و درآمدِ جهانی فوق‌العاده‌ای (۸۱۴ میلیون دلار درکنار رقبایی مثل «موآنا»، «دکتر استرنج»، «آواز بخوان» و «روگ وان») دست یافت. گرچه «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها» یک پله بالاتر از «هری پاتر و زندانی آزکابان» (۲۴۲ میلیون دلار خانگی و ۷۹۵ میلیون جهانی در تابستانِ ۲۰۰۴)، در جایگاهِ یکی مانده به آخرِ فهرستِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های دنیای رولینگ قرار می‌گرفت، اما این درآمد به خودی خود یک پیروزی مستقلِ عالی حساب می‌شد. همچنین وضعیتِ آشفته‌ی دنیای ابرقهرمانی دی‌سی پس از شکستِ «بتمن علیه سوپرمن» و «جوخه‌ی انتحار» به این معنی بود که «جانوران شگفت‌انگیز» یک مجموعهِ امن و موفق برای برادران وارنر به نظر می‌رسید. حالا نوبتِ «جانوران شگفت‌انگیز: جرایم گریندل‌والد» بود تا ثابت کند که موفقیتِ «جانوران شگفت‌انگیز» فقط از طرفدارانِ هاردکور و کسانی که فقط برای مزه‌مزه کردنِ مجموعه‌ی جدید کنجکاو بودند سرچشمه نمی‌گرفت؛ این فیلم باید ثابت می‌کرد که گرچه می‌توانستیم موفقیتِ فیلم اول را به پای ارتباط با «هری پاتر»‌ها بنویسیم، اما مجموعه‌ی جدید می‌تواند روی پای خودش بیاستد و مردم را فارغ از ارتباطِ نوستالژیکش، هیجان‌زده کند.

«جرایم گریندل‌والد» اما به‌لطفِ نقدهای افتضاح و محصولِ نهایی که بیش از شخصیت‌پردازی و داستانگویی، درگیرِ دنیاسازی، توئیست‌زدگی و اسطوره‌پردازی بود، به فقط ۱۵۹ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۶۲ میلیون دلار افتتاحیه و فقط ۶۵۹ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت. افت فروشِ «جرایم‌ گریندل‌والد» به‌تنهایی آن‌قدرها وحشتناک نبود؛ بالاخره کسب ۶۵۹ میلیون دلار از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه هنوز نتیجه‌ی خیلی خوبی حساب می‌شود. مشکلِ این بود که نه‌تنها علاقه‌مندی به فیلم در آمریکای شمالی با کله سقوط کرد، بلکه فضای کلی پیرامونِ فیلم منفی و سرشار از گله و شکایت بود؛ همیشه فیلمی که کمتر می‌فروشد، اما نقدهای مثبتی دارد به فیلمی که خوب نمی‌فروشد، اما نقدهای منفی دارد اولویت دارد؛ اولی به‌معنی پتانسیلِ رشد در آینده است و دومی به‌معنی سقوط بیشتر در آینده. وضعیتِ «جرایم گریندل‌والد» به‌شکلی بود که قسمت سوم حتی در ایده‌آل‌ترین شرایط هم قرار بود افت فروشی در حد و اندازه‌ی سری «واگرا»، ریبوت‌های «ترمیناتور» یا فیلم‌های جدیدِ «افراد ایکس» داشته باشد. «واگرا»، محصولِ لاینزگیت که قرار بود به یک فرنچایزِ چهار قسمتی تبدیل شود، کارش را با افتتاحیه‌ی اُمیدوارکننده‌ی ۵۴ میلیون دلار، درآمد خانگیِ ۱۵۱ میلیون دلار و درآمدِ جهانیِ ۲۷۷ میلیون دلار آغاز کرد.

Terminator: Dark Fate

یک سال بعد «شورشی» (Insurgent) به ۱۳۰ میلیون دلار فروشِ خانگی از ۵۲ میلیون دلار افتتاحیه و ۲۹۵ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت. اما قسمتِ سوم این روند را ادامه نداد. اگر «واگرا» به‌معنی «یک بار جستی ملخک» و «شورشی» به‌معنی «دوبار جستی ملخک» بود، «هم‌پیمان» به‌معنی «آخر به دستی ملخک» بود. «هم‌پیمان» که قادر به بهبودِ کیفیتِ فیلمسازی این مجموعه پس از دو قسمتِ متوسط قبلی نبود، با کسب فقط ۲۹ میلیون دلار به‌عنوانِ افتتاحیه، خودش را به زور و زحمت به ۶۶ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۱۷۲ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه رساند؛ به این ترتیب، برنامه‌ی استودیو برای ساختِ چهارمین فیلم که بعدا به ساخت یک فیلمِ تلویزیونی تغییر کرد، کلا نادیده گرفته شد تا مجموعه نیمه‌کاره بماند. «ترمیناتور»های پسا-«ترمیناتور: قیامِ ماشین‌ها» نیز تباهی مشابه‌ای را تجربه کردند؛ «ترمیناتور: رستگاری» در تابستانِ سال ۲۰۰۹، به ۱۲۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۷۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. شش سال بعد، استودیوهای اِسکای‌دنس و پارامونت برای ساختِ ریبوتِ «ترمیناتور: جنسیس» با یکدیگر همکاری کردند؛ فیلمی که با استفاده از گروه بازیگران جدید و قاطی کردنِ خط‌های زمانی مختلف، از الگوی جی. جی. آبرامز برای ریبوتِ «استار ترک» پیروی می‌کرد. این فیلم پس از رویارویی با استقبالِ افتضاحِ منتقدان و سروصدای رسانه‌ای ضعیفش به ۸۹ میلیون دلار فروشِ خانگی اما ۴۴۱ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۵۵ میلیون دلار بودجه دست یافت.

فیلم Divergent

شاید درآمدِ جهانی «جنسیس» امیدوارکننده به نظر می‌رسید، اما یک مشکل وجود داشت: ۱۱۳ میلیون دلار از درآمدِ جهانی این فیلم متعلق به بازار چین بود. اگر این مقدار را از درآمدِ جهانی فیلم کم کنیم، آن وقت فروشِ «ترمیناتور ۵» (۳۲۸ میلیون دلار) کمتر از «ترمیناتور ۴» (۳۷۱ میلیون دلار) خواهد بود. با این وجود، استودیو راضی به رها کردنِ این آی‌پی نمی‌شد. بنابراین آن‌ها تصمیم به الگوبرداری از «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» برای ساختِ «ترمیناتور: سرنوشتِ تاریک» گرفتند؛ این فیلم ۵۰ میلیون دلار در چین، ۶۲ میلیون دلار در خانه و ۲۶۱ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخت تا روندِ نزولی این مجموعه کامل شود. این موضوع درباره‌ی سری جدیدِ «افراد ایکس» نیز صدق می‌کند. «افراد ایکس: اولین کلاس»، ساخته‌ی متیو وان نقدهای مثبت و سروصدای رسانه‌ای قابل‌قبولی در مسیر کسب ۱۴۶ میلیون دلار در خانه و ۳۵۲ میلیون دلار در دنیا داشت. گرچه این رقم، نتیجه‌ی خیلی خوبی برای یک فیلمِ ۱۶۰ میلیون دلاری نبود، اما استودیو امیدوار بود که این پیش‌درآمدِ تحسین‌شده، علاقه‌مندی به این مجموعه را مجددا جرقه زده باشد. «افراد ایکس: روزهای گذشته‌ی آینده»، ساخته‌ی برایان سینگر به‌طور همزمان دنباله‌ی «افراد ایکس: اولین کلاس» و «افراد ایکس: آخرین ایستادگی» بود؛ این فیلم گروه بازیگرانِ اورجینالِ مجموعه (پاتریک استوارت، هیل بری، ایان مک‌کلن) و گروه بازیگرانِ جدید (جیمز مک‌آووی، مایکل فاسبندر، جنیفر لارنس) را در تلاش برای بازنویسی گذشته دور هم جمع کرد.

X-Men: Days of Future Past

همچنین وولورین با بازی هیو جکمن هم در نقشِ اصلی بازگشته بود. نتیجه به ۲۳۴ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۷۴۶ میلیون دلار فروشِ جهانی منجر شد. آیا این رقم به این معنی بود که این مجموعه نجات یافته است؟ خب، نه. درواقع، تنها کاری که «روزهای گذشته‌ی آینده» انجام داد این بود که مرگِ مجموعه را مدتی عقب انداخت. «افراد ایکس: آپوکالیپس» با تمرکز روی گروهِ بازیگرانِ جدید با سقوط وحشتناکی در مقایسه با «روزهای گذشته‌ی آینده» مواجه شد. البته که نقدها و سروصدای رسانه‌ای فوق‌العادهِ ضعیفش نیز بی‌تاثیر نبودند. این فیلم ۱۵۵ میلیون دلار در خانه (در مقایسه قسمت اول «افراد ایکس» ۱۵۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ فروخته بود) و ۵۴۳ میلیون دلار در دنیا فروخت که شاملِ ۱۲۱ میلیون دلار از بازار چین می‌شد. عملکردِ «آپوکالیپس» بسته به نحوه‌ی نگاه‌تان به «روزهای گذشته‌ی آینده»، یک سقوط بزرگ یا یک اتفاقِ عادی برداشت می‌شود. اگر «روزهای گذشته‌ی آینده» را دنباله‌ی «کلاس اول» در نظر بگیریم، عملکردِ «آپوکالیپس» به‌معنی سقوط بزرگ است؛ اما حقیقت این است که «روزهای گذشته‌ی آینده» بیش از اینکه دنباله‌ی «اولین کلاس» باشد، دنباله‌ی «افراد ایکس: آخرین ایستادگی» بود.

این فیلم نه به خاطرِ اینکه دنباله‌ی «اولین کلاس» بود، بلکه به خاطر سرمایه‌گذاری روی محبوبیتِ قسمت‌های تخست و بازیگرانِ اورجینالِ مجموعه به موفقیت رسید. بنابراین به محض اینکه «آپوکالیپس» به الگوی «اولین کلاس» بازگشت، عملکردش در باکس آفیس هم سقوط کرد. چیزی که در مقایسه با «روزهای گذشته‌ی آینده» سقوط حساب می‌شد، در مقایسه با «افراد ایکس: اولین کلاس»، عادی بود. فاکس موفقیتِ «روزهای گذشته‌ی آینده» به خاطر سرمایه‌گذاری‌اش روی بازیگرانِ اورجینالِ مجموعه را با موفقیتِ آن به‌دلیلِ بازیگرانِ جدیدِ مجموعه اشتباه گرفت. «روزهای گذشته‌ی آینده» نه به خاطر چشم‌اندازِ آینده‌ی مجموعه، که به خاطر نوستالژیِ گذشته‌ مورد استقبال قرار گرفت. درآمدِ جهانی «آپوکالیپس» منهای بازار چین حدود ۴۲۲ میلیون دلار بود؛ رقمی که فقط ۲۰ درصد بهتر از درآمدِ «اولین کلاس» بود. به این ترتیب، «دارک فینیکس» خیلی دقیق و قابل‌پیش‌بینی، با کسب ۶۶ میلیون دلار در خانه، ۵۹ میلیون دلار در چین و ۲۵۲ میلیون دلار در دنیا یکراست شکست خورد. «اولین کلاس»، «آپوکالیپپس» و «دارک فینیکس»، سه‌گانه‌ای را تشکیل می‌دهند که سومین تلاشِ استودیو برای شعله‌ور کردنِ علاقه‌ی طرفداران به مرگِ همیشگی مجموعه منجر شد.

Fantastic Beasts: The Crimes of Grindelwald

از همین رو، شکستِ «واگرا» که در ابتدا حکم یک اتفاقِ استثنایی را داشت، حالا تقریبا به یک الگوی تکرارشونده تبدیل شده است. همان‌طور که در رابطه با سه‌گانه‌ی ریبوتِ «ترمیناتور» و سری پیش‌درآمدِ «افراد ایکس» دیدیم، عملکردِ قوی یک فیلم در چین تضمین‌کننده‌ی عملکردِ قوی دنباله‌ی آن فیلم در چین نیست. اگر مخاطبان فیلم قبلی را دوست نداشتند، آن‌ها به دیدنِ فیلم جدید نخواهند آمد؛ آن‌ها بی‌توجه به اینکه چقدر فیلم‌های اورجینالِ مجموعه از بیست-سی سال گذشته را دوست دارند، اهمیتی به فیلم‌های بدِ جدید نخواهند داد. اینکه ما شیفته‌ی «ترمیناتور‌»‌های جیمز کامرون هستیم به این معنی نیست که تا ابد هر دنباله‌ی اسفناکی را خواهیم بپذیرفت. «واگرا» نشان داد شاید مخاطبان به دادنِ یک شانس دوباره به یک مجموعه تمایل داشته باشند، اما اگر اولین دنباله نتواند نظرشان را برگرداند، دیگر با دنباله‌ی بعدی قطع رابطه می‌کنند. همچنین، گرچه درآمدِ خارجی «جرایم گریندل‌والد» فقط ۱۵ درصد کمتر از «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها» بود، اما همین ۱۵ درصد کافی است تا نشان بدهد که مخاطبانِ خارج از آمریکای شمالی نیز به اندازه‌ی مخاطبانِ گیشه‌ی خانگی حاضر به قطع رابطه با مجموعه‌های ضعیف هستند. حتی اگر جنجال‌های پیرامونِ یک فیلم در آمریکای شمالی برای مخاطبانِ خارجی اهمیتی نداشته باشد، اما کیفیتِ فیلم حتما برایشان اهمیت خواهد داشت.

«جانوران شگفت‌انگیز ۳» از اواخر ۲۰۱۸ در خطرِ تجاری جدی قرار دارد و حداقل بخشِ خوبش این است که برادران وارنر از این حقیقت آگاه است. برخلافِ اسکای‌دنس که آن‌قدر ناآگاه بود که پس از «جنسیس»، هنوز به امتحان کردنِ شانسِ تمام شده‌اش با «ترمیناتور» ادامه می‌داد و برخلاف فاکس که فکر می‌کرد مخاطبان پس از «آپوکالیپس»، خواهانِ دیدنِ نسخه‌ی کلونِ «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» که طرفداران خاطره‌ی بدی از روایتِ آن در «افراد ایکس: آخرین ایستادگی» داشتند هستند، برادران وارنر می‌داند که اوضاعِ یکی از فرنچایزهای کلیدی‌اش خوب نیست. برادران وارنر نمی‌خواهد بیزینسِ پُرآب و نانِ دنیای جادوگری رولینگ را از دست بدهد. اما هرچقدر هم برادران وارنر از اهمیتِ بیزینسِ دنیای جادوگری رولینگ آگاه باشد، باز تغییری در حقیقت ایجاد نمی‌شود: «جرایمِ گریندل‌والد» نقشِ «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» را داشت؛ نقدهای ضعیف، مقدار زیادی دنیاسازی، عدم هیجان‌زدگی طرفداران برای قسمت بعدی و سقوط شدیدِ فروش در آمریکای شمالی.

اما وضعیتِ «جانوران شگفت‌انگیز» حتی بدتر از «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز» است. نیو اِسکمندر، پیتر پارکر نیست. پیتر پارکر چنان کاراکتر محبوبی است که سونی می‌توانست میدان بازی را پاک کند و آن را از نو ریبوت کند، اما وارنر با نیوت اِسکمندر از چنین راهِ فراری بهره نمی‌برد. تاریخ نشان می‌دهد وقتی یک فیلم، در زمینه‌ی افت فروش، نقدهای افتضاح، واکنش منفی و عدمِ هیجان‌زدگی طرفداران برای قسمت بعدی، عملکردی شبیه به «جرایم گریندل‌والد» در مقایسه با «جانوران شگفت‌انگیز» داشته باشد، «جانوران شگفت‌انگیز ۳» قادر به بازگرداندنِ آن مجموعه به دورانِ باشکوهِ گذشته‌اش نخواهد بود. بهترین اتفاقی که می‌تواند بیافتد این است که درآمدِ ۶۵۰ میلیونی آن‌ها از ۲۰۰ میلیون دلار بودجه، به استانداردِ این مجموعه تبدیل شود، اما در بدترین حالت، «جانوران شگفت‌انگیز ۳» با قربانی شدن به خاطر گناهانِ نابخشودنی و زننده‌ی «جرایم گریندل‌والد»، به پایان‌دهنده‌ی جادوی کلِ مجموعه تبدیل خواهد شد.


منبع forbes زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده