// سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۹

گزارش باکس آفیس: آیا یونیورسال با چهار فیلم یک میلیاردی در سال ۲۰۲۱ رکوردشکنی می‌کند؟

آیا یونیورسال در سال ۲۰۲۱ با چهار فیلم یک میلیاردی در چهار ماهِ متوالی رکوردشکنی خواهد کرد؟ چرا جلو اُفتادن اکرانِ «شکارچی هیولا» به‌معنی بهبودی کاملِ بازار چین است؟ و درآمدِ «مولان» در چین چقدر بد است؟ همراه زومجی باشید.

شاید مهم‌ترین اما قابل‌پیش‌بینی‌ترین خبرِ باکس آفیسی هفته‌ی گذشته، تأخیرِ مجددِ تاریخِ اکرانِ «زمانی برای مُردن نیست» (No Time to Die) بود؛ این فیلم که برای نمایش در نوامبر ۲۰۲۰ برنامه‌ریزی شده بود، حالا در دوم آوریل ۲۰۲۱ (سیزدهم فروردین ۱۴۰۰) روی پرده‌ی سینماهای دنیا خواهد رفت؛ استودیوهای یونیورسال و اِم‌جی‌اِم امیدوار بودند که بیست و پنجمین فیلمِ «جیمز باند» را در دوازدهم نوامبر ۲۰۲۰ در بریتانیا و بیستم نوامبر در آمریکای شمالی اکران کنند؛ چرا که «زمانی برای مُردن نیست» نخستین فیلمِ بزرگی بود که تاریخِ اکرانش را باتوجه‌به دنیاگیری کرونا عقب انداخته بود. به این ترتیب، «زمانی برای مُردن نیست» نیز به جمعِ «مینیون‌ها ۲»، «هالووین می‌کُشد»، «اِترنال‌ها»، «تاپ گان: موریک»، «گشت‌و‌گذار در جنگل» (Jungle Cruise)، «بلک ویدو» و «یک مکان ساکت ۲» می‌پیوندد؛ همه برخی از بزرگ‌ترین فیلم‌های ۲۰۲۰ بودند که حالا با نقل‌مکان کردن به سال ۲۰۲۱، کم و بیش یک سال پس از تاریخِ‌ اکرانِ اورجینالشان روی پرده‌ی سینماها خواهند رفت. اما نکته‌ای که ما اینجا با آن کار داریم این است که پیوستنِ «زمانی برای مُردن نیست» به جمعِ دیگر فیلم‌های به تأخیر اُفتاده‌ی یونیورسال، این استودیو را در موقعیتِ منحصربه‌فردی برای سلطه بر باکس آفیسِ سالِ بعد قرار می‌دهد.

پوستر جدید فیلم No Time to Die با حضور دنیل کریگ در نقش جیمز باند

البته که هنوز مشخص نیست که آیا وضعیتِ باکس آفیس تا شش ماهِ آینده چقدر به حالتِ نُرمالِ گذشته باز خواهد گشت؛ همچنین، گرچه سینماهای زنجیره‌ای بزرگ و سینماهای مستقل امیدوار بودند آغاز اکرانِ «تنت» در ماه آگِست با اکران بلاک‌باسترهای بعدی («واندر وومن ۱۹۸۴»، «کندی‌من»، «بلک ویدو» و «زمانی برای مُردن نیست») ادامه‌دار باشد، اما تأخیر همه‌ی آن‌ها، سینماها را باز دوباره به حالتِ کسادِ پیش از «تنت» باز گردانده است. اما اگر تصور کنیم که سینماهای زنجیره‌ای مثل اِی‌ام‌سی، ریگال و سینه‌مارک درکنارِ سینماهای کوچک‌تر بتوانند از کسادی بازار جان سالم به در ببرند، آن وقت یونیورسال در سال ۲۰۲۱ در موقعیتِ یگانه‌ای در مقایسه با رقبایش قرار خواهد داشت؛ این استودیو آماده خواهد بود تا با آغوشِ باز، به بازگشتِ سینماروها به سینماها خوش آمد بگوید؛ چرا که یونیورسال تنها استودیویی است که در جریانِ چهار ماه، چهار فیلمِ (احتمالا) یک میلیارد دلاری اکران خواهد کرد. آن‌ها «زمانی برای مُردن نیست» را برای دوم آوریلِ (سیزدهم فروردین ۱۴۰۰)، «سریع و خشن ۹» را برای بیست و نهم می (۸ خرداد)، «دنیای ژوراسیک: قلمرو» را برای یازدهم ژوئن (۲۱ خرداد) و «مینیون‌ها: ظهورِ گرو» را برای دوم ژوئیه (یازدهم تیر) اکران خواهند کرد.

هرکدام از این فیلم‌ها در شرایطِ عادی توانایی لازم برای رسیدن به یک میلیارد دلار درآمدِ جهانی را دارند. از آنجایی که بازارِ اصلی «سریع و خشن ۹»، کشورهای خارجی و بازار چین است، پس یک میلیاردی شدنِ این فیلم تضمین‌شده‌‌تر از بقیه‌ است؛ بالاخره در حالی بازار چین تقزیبا به حالتِ نرمالِ گذشته‌اش بازگشته است که هر دوی «سریع و خشن ۷» و «سریع و خشن ۸»، ۳۹۲ میلیون دلار از درآمدشان را از آنجا به‌دست آورده بودند. سؤال این است که آیا «سریع و خشن ۹» به نخستین یک میلیاردی تاریخ که به کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار فروش در گیشه‌ی آمریکای شمالی دست پیدا کرده است تبدیل خواهد شد یا نه؟ از طرف دیگر، در حالی قسمت اول «مینیون‌ها» در سال ۲۰۱۵ به ۳۳۶ میلیون دلار فروشِ خانگی و یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد که «من نفرت‌انگیز ۳» هم در تابستان سال ۲۰۱۷ به ۲۶۴ میلیون دلار درآمدِ خانگی و یک میلیارد دلار فروشِ جهانی دست یافت. همچنین، در سال ۲۰۱۵ قسمت نخستِ «دنیای ژوراسیک» ۶۵۲ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی و یک میلیارد و ۶۷۱ میلیون دلار در گیشه‌ی جهانی فروخت؛ دنباله‌اش «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط‌کرده» در سال ۲۰۱۸ به ۴۱۷ میلیون دلار درآمدِ خانگی و یک میلیارد و ۳۰۸ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کرد.

Jurassic World: Fallen Kingdom

حالا که تاریخِ نمایشِ «آواتار ۲» به خارج از سال ۲۰۲۱ منتقل شده است، «دنیای ژوراسیک: قلمرو» که گروه بازیگرانِ جدید مجموعه (برایس دالاس هاوارد و کریس پرت) و گروه بازیگرانِ قدیمی مجموعه (سم نیل، لورا دِرن و جف گلدبلوم) را گرد هم خواهد آورد، در صورتی که «شنگ‌چی» عملکردِ غیرمنتظره‌ای شبیه به «شوالیه‌ی تاریکی» نداشته باشد یا «مرد عنکبوتی ۳» کاروکاسبیِ دایناسورها را در کریسمس خراب نکند، پتانسیلِ بدل شدن به پُرفروش‌ترین فیلمِ ۲۰۲۱ در گیشه‌ی جهانی را خواهد داشت. اما در بینِ چهار هیولای یونیورسال احتمالِ یک میلیاردی شدنِ «زمانی برای مُردن نیست» از همه کمتر است. به خاطر اینکه «اسپکتر» در اواخر سال ۲۰۱۵ به ۲۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۸۸۱ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت. اما دلایلِ عملکردِ ضعیف‌تر از انتظاراتِ «اسپکتر» چیزهایی بودند که ترمیم‌شدنی هستند؛ درآمدِ آن فیلم نه‌تنها از کیفیتِ هنری پایینش آسیب دید، بلکه باید با رقبای گردن‌کلفتی مثل «هانگر گیمز: مرغ‌مقلد قسمت دوم» و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» هم رقابت می‌کرد. همچنین، یکی دیگر از برتری‌های «زمانی برای مُردن نیست» نسبت به «اسپکتر» این است که این فیلم از قُلابِ تبلیغاتیِ قوی «آخرین جیمز باندِ دنیل کریگ» بهره می‌برد؛ اگر «زمانی برای مُردن نیست» از لحاظ کیفی به‌جای «اسپکتر» به «اسکای‌فال» نزدیک‌تر باشد، آن وقت استقبالِ خوب منتقدان و سینماروها در ترکیب با ماهیتِ این فیلم به‌عنوانِ آخرین فیلمِ جیمز باندهای دنیل کریگ می‌توانند آن را به دومین فیلمِ یک میلیاردی تاریخِ مامور ۰۰۷ تبدیل کنند.

یونیورسال می‌تواند به نخستین استودیویی که به چهار فیلم یک میلیاردی از چهار مجموعه‌ی مختلف در جریانِ چهار ماهِ متوالی دست پیدا می‌کند تبدیل شود

اگر یونیورسال راستی‌راستی موفق به انجام این کار شده و هر چهار فیلمش را از مرزِ یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور بدهد، در آن صورت آن‌ها به نخستین استودیویی که به چهار فیلم یک میلیاردی از چهار مجموعه‌ی مختلف در جریانِ چهار ماهِ متوالی دست پیدا می‌کند تبدیل خواهد شد. تنها استودیویی که تاکنون به ثبتِ این رکورد نزدیک شده، دیزنی است؛ دیزنی در سال ۲۰۱۶ با «زوتوپیا» (یک میلیارد و ۲۰ میلیون دلار) در ماه مارس، «کتاب جنگل» (۹۶۶ میلیون دلار) در ماه آوریل، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (یک میلیارد و ۱۵۵ میلیون دلار) در ماه مِی و «در جستجوری دوری» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار) در ماهِ ژوئن تقریبا موفق به انجامِ این کار شد؛ هرکدام از این چهار فیلم متعلق به یکی از شاخه‌های متفاوتِ دیزنی (استودیوی انیمیشن‌سازی دیزنی، بازسازی‌‌های لایواکشنِ دیزنی، دنیای سینمایی مارول و پیکسار) بودند، اما تنها چیزی که جلوی آن‌ها را گرفت، درآمدِ ناکافیِ «کتاب جنگل» بود. البته دیزنی سابقه‌ی دستیابی به چهار فیلمِ یک میلیاردی در جریانِ چهار ماهِ متوالی را دارد؛ آن‌ها سال گذشته به‌لطفِ «کاپیتان مارول» (یک میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار) در مارس ۲۰۱۹، «اونجرز: پایان بازی» (۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار) در ماه آوریل، «علاالدین» (یک میلیارد و ۵۰ میلیون دلار) در ماه مِی و «داستان اسباب‌بازی ۴» (یک میلیارد و ۷ میلیون دلار) در ماه ژوئن موفق به انجامِ این کار شدند.

فیلم Fast and Furious 9

تازه، حتی اگر «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (یک میلیارد و ۳۱ میلیون دلار در ماهِ ژوئیه)، محصولِ سونی را هم حساب کنیم، آن وقت با رکوردِ شگفت‌انگیزترِ پنجِ فیلم یک میلیاردی در جریانِ پنجِ ماهِ متوالی طرف خواهیم بود. اما مشکل این است که همه‌ی آن‌ها متعلق به فرنچایزهای مختلف نیستند؛ سه‌تا از آن‌ها فیلم‌های دنیای سینمایی مارول حساب می‌شوند. این موضوع نشان می‌دهد که دیزنی چقدر به دنیای سینمایی مارول وابسته است. اگرچه تحلیلگران با احتیاط امیدوار هستند که «گشت‌و‌گذار در جنگل» با بازی دواین جانسون و اِمیلی بلانت به نخستین مجموعه‌ی لایواکشنِ جدیدِ دیزنی از زمانِ «گنجینه‌ی ملی» در سال ۲۰۰۴ تبدیل شود، اما دیزنی در جریانِ چند سال آینده تقریبا کاملا به فیلم‌های مارول و انیمیشن‌هایش وابسته خواهد بود. البته که هر سه فیلمِ مارول در سال ۲۰۲۱ (چهارتا به‌علاوه‌ی «مرد عنکبوتی ۳») می‌توانند به بلاک‌باسترهای غول‌آسایی تبدیل شوند، اما آن‌ها به‌تنهایی برای به حفظِ سلطه‌ی تمام‌عیارِ دیزنی بر بازار کافی نیستند. به احتمال زیاد باکس آفیسِ سال بعد به چیزی شبیه به باکس آفیسِ سال ۲۰۱۵ تبدیل خواهد شد؛ سالی که در آن در حالی دیزنی و یونیورسال در رینگِ بوکس از خجالتِ یکدیگر در آمدند که برادران وارنر عقب ایستاد و پول‌هایی را که آخرِ سال ۲۰۱۴ و اوایلِ سال ۲۰۱۵ از «هابیت» و «تک‌تیراندازِ آمریکایی» کسب کرده بود جمع کرد؛ به بیانِ دیگر، سالِ ۲۰۲۱، سالی خواهد بود که همچون چند سالِ اخیر شاهدِ اختلافِ وحشتناکِ دیزنی با دیگر استودیوها نخواهیم بود.

پوستر فیلم مینیون ها: ظهور گرو

یکی از ویژگی‌های برترِ چهار بلاک‌باسترِ اصلی یونیورسال در مقایسه با بلاک‌باسترهای دیزنی این است که آن‌ها خیلی کمتر به باکس آفیسِ آمریکای شمالی وابسته هستند. تنها دلیلی که «زمانی برای مُردن نیست» در ماه نوامبر باقی نماند نه به خاطر یونیورسال، بلکه به خاطرِ ام‌جی‌ام بود؛ ام‌جی‌ام مسئولِ پخشِ این فیلم در گیشه‌ی خانگی است و آن‌ها هم نمی‌خواهند تنها فیلمِ مهمشان را با اکران در شرایطِ غیرایده‌آلِ گیشه‌ی خانگی هدر بدهند. در حالی «اسپکتر» ۷۷ درصد از درآمدِ جهانی ۸۸۱ میلیون دلاری‌اش را از کشورهای خارجی به‌دست آورد که «سریع و خشن ۸» هم فقط ۱۸ درصد از درآمدِ جهانیِ یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلاری‌اش را از آمریکای شمالی کسب کرد. این موضوع درباره‌ی «من نفرت‌انگیز ۳» (۲۶۴ میلیون خانگی / یک میلیارد و ۳۴ میلیون جهانی) و «پادشاهی‌ سقوط‌کرده» (که ۳۸ درصد از درآمدِ جهانی یک میلیارد و ۳۰۸ میلیونی‌اش را در آمریکای شمالی کسب کرد) نیز صدق می‌کند. بله، البته که یونیورسال بدش نمی‌آید که فیلم‌هایش به بهترین درآمدِ ممکن در آمریکای شمالی دست پیدا کنند، اما شرایطِ آن‌ها در تضاد با شرایطِ فیلم‌های دیزنی قرار می‌گیرد؛ امثالِ «دیو و دلبر» (۵۰۴ میلیون خانگی و یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون جهانی) یا «داستان اسباب‌بازی ۴» (۴۳۴ میلیون خانگی / یک میلیارد و ۷ میلیون جهانی) نشان می‌دهند که گیشه‌ی آمریکای شمالی حکمِ بازارِ کلیدی فیلم‌های دیزنی را دارد.

دیزنی برای ادامه دادن به سلطه‌اش بر باکس آفیسِ جهانی به فروشِ درجه‌یکِ فیلم‌هایش در خانه نیاز دارد. بنابراین اگر وضعیتِ سینماهای آمریکا تا سال بعد به حالتِ نرمال گذشته بازنگردند، در حالی دیزنی در دردسر می‌افتد که عدمِ تکیه‌ی فیلم‌های یونیورسال به آمریکالی شمالی به این معنی است که آن‌ها کماکان می‌توانند به موفقیت‌های قابل‌قبولی در کشورهای خارجی دست پیدا کنند؛ اگر «زمانی برای مُردن نیست» به فقط ۱۲۵ میلیون دلار فروشِ خانگی و فقط ۵۷۵ میلیون دلار فروشِ خارجی دست یابد، همچنان از مرز ۷۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور خواهد کرد؛ رقمی که منهای «اسکای‌فال» و «اسپکتر»، بیشتر از درآمدِ تمام فیلم‌های قبلیِ جیمز باند خواهد بود. اگر «سریع و خشن ۹» فقط ۱۰۰ میلیون دلار در خانه بفروشد، اما در عوض، به ۷۵۰ میلیون دلار فروشِ خارجی دست پیدا کند (۲۵ درصد کمتر از «سریع و خشن ۸»)، کماکان ۸۵۰ میلیون دلاری خواهد شد (از ۲۵۰ میلیون دلار بودجه).

گرچه فیلم‌های مارولی دیزنی و فیلم‌های ابرقهرمانیِ برادران وارنر (مخصوصا «واندر وومن ۱۹۸۴») برای تضمینِ موفقیتشان به فروشِ خوبشان در آمریکای شمالی وابسته هستند، اما بلاک‌باسترهای یونیورسال قادر هستند بدون آمریکا نیز به موفقیت‌های سودآوری دست پیدا کنند. تازه، معامله‌ی یونیورسال و اِی‌ام‌سی را هم فراموش نکنیم. طبقِ این معامله، اگر فیلم‌های یونیورسال با استقبالِ پسا-افتتاحیه‌ی خوبی مواجه نشوند، یونیورسال مثل گذشته مجبور به نگه داشتنِ فیلم‌هایش در سینماها به مدتِ سه ماه قبل از انتشارِ آن‌ها در شبکه‌ی نمایشِ خانگی نیست؛ اکنون طبقِ این معامله، یونیورسال می‌تواند فیلم‌هایش را ۱۷ روز پس از افتتاحیه در شبکه‌ی نمایشِ خانگی منتشر کند. این‌طور که به نظر می‌رسد یونیورسال در سال آینده درهرصورت برنده خواهد بود.

پوستر فیلم monster hunter با بازی میلا یوویچ

چرا جلو اُفتادن اکرانِ «شکارچی هیولا» به‌معنی بهبودی کاملِ بازار چین است؟

هفته‌ی گذشته سونی تیزرِ کوتاهی از فیلم ویدیوگیمی «شکارچی هیولا» (Monster Hunter) منتشر کرد؛ ساخته‌ی پاول دبلیو. اِس. اندرسون که میلا یوویچ را در جایگاهِ ستاره‌ی اصلی‌اش دارد، در ابتدا قرار بود در تاریخِ هفتم سپتامبرِ ۲۰۲۰ (شانزدهم شهریور) اکران شود، اما سونی تاریخِ اکرانش را به ماهِ آوریلِ ۲۰۲۱ (فروردینِ ۱۴۰۰) عقب انداخت. اما بخشِ شوکه‌کننده‌ی تیزرِ «شکارچی هیولا» چیزی بود که این روزها تقریبا به کل از فهرستِ انتظارات‌مان منقرض شده است؛ در حالی در شش ماه گذشته به فرار کردنِ فیلم‌ها از سال ۲۰۲۰ عادت کرده‌ایم که تماشای بازگشتِ «شکارچی هیولا» به ۲۰۲۰ تعجب‌برانگیز بود. بله، «شکارچی هیولا» در ماه دسامبر روی پرده‌ی سینماها خواهد رفت؛ همین دسامبر ۲۰۲۰ که پیش‌رو داریم. این در حالی بود که شرکتِ سینماهای زنجیره‌ای «سینماورلد» نیز به‌طور همزمان اعلام کرد که تمام سینماهایش در آمریکای شمالی و بریتانیا را تا سال ۲۰۲۱ تعطیل خواهد کرد. شاید بازگشتِ «شکارچی هیولا» به ۲۰۲۰ به‌جای فرار کردن از آن مثل بقیه در نگاهِ نخست عجیب یا شاید حتی احمقانه به نظر برسد، اما در واقعیت، اصلا این‌طور نیست. این خبر فقط در صورتی عجیب بود که «شکارچی هیولا» برای موفقیت به گیشه‌ی آمریکای شمالی نیاز داشته باشد، اما در حقیقت، آمریکای شمالی بی‌تاثیرترین بازار در موفقیتِ تجاری این فیلم است.

«رزیدنت ایول ۶»، ۹۱ درصد از درآمدِ جهانی‌اش را از کشورهای خارجی به‌دست آورد که رکورد بی‌سابقه‌ای برای یک فیلمِ هالیوودی حساب می‌شود. اکنون «شکارچی هیولا» در موقعیتِ مشابه‌‌ای قرار گرفته است

نخستین چیزی که از این خبر متوجه می‌شویم این است که بازارِ سینمایی چین در طولِ دو ماهِ گذشته واقعا بهبود پیدا کرده است و به شرایطِ عادی سابقش بازگشسته است. فیلمِ جنگی ۸۰ میلیون دلاری «هشتصد نفر» (The Eight Hundred) که کاملا توسط دوربین‌های آیمکس فیلم‌برداری شده است، در حالی کارش را با افتتاحیه‌ی چهارشنبه تا یکشنبه‌ی ۱۱۵ میلیون دلار آغاز کرد که تاکنون به ۴۴۵ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرده است؛ رقمی که آن را به‌طور پیش‌فرض جلوتر از درآمدِ جهانی ۴۳۰ میلیون دلاری «پسران بد تا ابد» (۲۰۴ میلیون دلار خانگی) در جایگاهِ نخستِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های ۲۰۲۰ قرار می‌دهد؛ در همین حین، «تنت» نیز حدود ۶۵ میلیون دلار در چین فروخته است؛ رقمی که گرچه کمتر از چیزی که انتظار می‌رفت است، اما کماکان نه‌تنها بهتر از درآمدِ خانگی ۴۴ میلیون دلاری‌اش است، بلکه برابر با درآمد «دانکرک» (۵۲ میلیون در سال ۲۰۱۷)، «اینسپشن» (۶۸ میلیون در سال ۲۰۱۰) و «جاذبه» (۷۰ میلیون در سال ۲۰۱۳) است. اینها در حالی است که فیلم‌های اکران‌شده در آخرهفته‌ی روزِ ملیِ چین (یکم اکتبر)، به مدارکِ بیشتری برای اثباتِ بازگشتِ بازار چین به شرایطِ نرمال گذشته تبدیل شدند.

جان دیوید واشنگتن با لباس نظامی میان میدان نبرد و مقابل هلیکوپتر در فیلم Tenet/تنت کریستوفر نولان

اکشنِ فانتزیِ انیمیشنِ «جیانگ زیا» (Jiang Ziya) در روز پنج‌شنبه یکم اکتبر روی پرده‌ی سینماهای چین رفت به رقم ۵۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در روزِ افتتاحیه‌اش دست پیدا کرد؛ این رقم از زمانِ درآمد ۸۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری روز افتتاحیه‌ی «جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر» در دسامبر سال ۲۰۱۹، بزرگ‌ترین درآمدِ روز افتتاحیه‌ی سینماهای دنیا حساب می‌شود. قابل‌ذکر است که «جیانگ زیا» دنباله‌ی انیمیشنِ «نِژا» (Ne Zha) است که سال گذشته به ۷۲۰ میلیون دلار فروش در بازار چین دست پیدا کرده بود. اما دومینِ فیلمِ اکران‌شده در روز ملی چین، فیلم میهن‌پرستانه‌ی آنتالوژیِ «مردم من، میهنِ من» (My People, My Homeland) بود که به ۴۰ میلیون دلار درآمدِ روز افتتاحیه دست پیدا کرد؛ این فیلم هم دنباله‌ی «مردم من، کشور من» (My People, My Country) است؛ در حالی «مردم من، میهن من» به ۱۵۸ میلیون دلار افتتاحیه‌ی پنج‌شنبه تا یکشنبه دست پیدا کرد که «جیانگ زیا» نیز به رقم ۱۵۲ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد؛ هر دو فیلم به‌راحتی رکوردِ بزرگ‌ترین درآمدهای افتتاحیه در سال ۲۰۲۰ را متلاشی کردند. فعلا برای گمانه‌زنی درباره‌ی اینکه آیا این فیلم‌ها دوامِ درازمدتی برای رسیدن به درآمدی برابر با «هشتصد نفر» خواهند داشت یا نه زود است.

پوستر فیلم مینیون ها: ظهور گرو

اما چیزی که می‌دانیم این است که تبلیغاتِ دهان به دهانِ «جیانگ زیا» ضعیف‌تر از قسمت اولش است؛ همچنین، احتمال اینکه شاهد تکرارِ اتفاقاتِ غیرمنتظره‌ی آخرهفته‌ی سال نوی چینی ۲۰۱۸ باشیم نیز وجود دارد؛ در آن سال، گرچه «شکارِ هیولا ۲» (Monster Hunt 2) کارش را با کسبِ ۹۷ میلیون دلار به‌عنوانِ درآمدِ رکوردشکنانه‌ی روزِ افتتاحیه شروع کرد، اما در ادامه سروکله‌ی اکشنِ نظامیِ بزرگسالانه‌ی «عملیات دریای سرخ» (Operation Red Sea) پیدا شد؛ فیلمی که برخلافِ انتظارات در درازمدت از «شکار هیولا ۲» جلو زد و به ۵۸۱ میلیون دلار فروشِ نهایی دست یافت؛ رقمی که دربرابرِ درآمد کماکان عالی ۳۵۶ میلیون دلاری «شکار هیولا ۲» قرار گرفت. خلاصه اینکه تمام اینها (از تبدیل شدنِ «هشتصدنفر» به پُرفروش‌ترین فیلم ۲۰۲۰ و افتتاحیه‌های رکوردشکنانه‌ی «جیانگ زیا» و «مردم من، میهن من» گرفته تا درآمدِ بهتر «تنت» در چین در مقایسه با آمریکای شمالی) نشان می‌دهند که نه‌تنها صنعتِ سینمای چین تقریبا کاملا بهبود یافته است، بلکه عملکردِ بلاک‌باسترهای بزرگِ چینی هیچ فرقی با دورانِ پیش از شیوعِ کرونا ندارد. اما سؤال این است که همه‌ی این حرف‌ها چه ارتباطی با تصمیمِ سونی برای اکرانِ «شکارچی هیولا» در دسامبر ۲۰۲۰ دارد؟

مارک والبرگ در پوستر فیلم transformers age of extinction

خب، اگراز  خوانندگانِ منظمِ گزارش‌های باکس آفیس بوده باشید حتما می‌دانید که عموم مردم باورِ رایجِ اشتباهی نسبت به بازار چین دارند: عموم مردم اعتقاد دارند که باکس آفیسِ چین حکمِ قایقِ نجاتی را دارد که جلوی غرق شدنِ کاملِ بلاک‌باسترهای ناامیدکننده‌ی هالیوودی را می‌گیرد؛ اما این باور چیزی جز یک افسانه‌‌ی غیرواقعی نیست. چین قادر به نجات دادنِ بلاک‌باسترهای شکست‌خورده‌ی هالیوودی نیست. نخست اینکه برخلاف دیگر نقاط دنیا که ۵۰ درصد از فروشِ بلیتِ فیلم به استودیو می‌رسد، در چین فقط ۲۵ درصد از فروشِ بلیت به استودیو تعلق می‌گیرد. نکته‌ی دوم اینکه فیلم‌هایی که به درآمدِ فوق‌العاده‌ای در چین دست پیدا می‌کنند معمولا فیلم‌هایی هستند که در تمام نقاط دنیا موفق بوده‌اند؛ «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» واقعا برای موفقیت نیاز به ۱۹۰ میلیون دلارِ اضافه‌ای که در چین فروخت نداشت؛ «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» نیز واقعا نیازی به ۷۸ میلیون دلارِ اضافه‌ای که در چین فروخت نداشت. «ترنسفورمرها: عصر انقراض»، محصولِ پارامونت در سال ۲۰۱۴ به رقمِ خیره‌کننده‌ی ۳۲۰ میلیون دلار فروشِ در چین دست پیدا کرد (یک میلیارد و ۱۰۴ میلیون دلار فروشِ جهانی). اما این فیلم بدون دریافتِ حتی یک سکه از چین نیز کماکان به ۷۸۵ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا می‌کرد.

پوستر فیلم مینیون ها: ظهور گرو

رقمی که نه‌تنها بیشتر از درآمد «نگهبانان کهکشان» (۷۷۳ میلیون دلار) از همان سال است، بلکه همچنان آن را پشتِ سرِ «هابیت: نبرد پنج ارتش» (۹۵۰ میلیون دلار) در جایگاهِ دوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی جهانی سال ۲۰۱۴ جای می‌داد. در مقایسه، درآمدِ عالی حدودا ۱۳۵ میلیون دلاری «گودزیلا: پادشاه هیولاها» و «آلیتا: فرشته‌ی جنگ» برای تبدیل کردنِ درآمدهای جهانی‌شان (۳۸۵ میلیون و ۴۰۵ میلیون) به موفقیت کافی نبود. همچنین، گرچه «وارکرفت» به ۲۲۰ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرد، اما نه‌تنها بعد از درآمد دو روزه‌ی ۹۰ میلیون دلاری‌اش با کله سقوط کرد، بلکه از آنجایی که فقط ۴۷ میلیون دلار در خانه فروخت و با خشمِ منتقدان مواجه شد، درآمدِ جهانی ۴۴۰ میلیون دلاری‌اش، آن را به یک شکست تبدیل می‌کرد. این موضوع درباره‌ی «ترمیناتور: جنسیس» هم صدق می‌کرد. از آنجایی که این فیلم ۱۱۳ میلیون دلار در چین فروخته بود، استودیو به امید عملکردِ خوبش در چین به ساختِ «ترمیناتور: سرنوشتِ تاریک» چراغ سبز نشان داد. اما «سرنوشت تاریک» فقط ۶۵ میلیون دلار در چین فروخت. «حاشیه‌ی اقیانوسِ آرام: طغیان» و «دارک فینیکس» هم به سرنوشتِ ناگوارِ مشابه‌ای دچار شدند. فروشِ بهتر از انتظارات قسمت اول «حاشیه‌ی اقیانوس آرام» و «افراد ایکس: آپوکالیپس» در چین جلوی افت فروشِ وحشتناکِ دنباله‌هایشان در چین و دنیا را نگرفت.

آلیس از دست زامبی‌ها فرار می‌کند در فیلم Resident Evil: The Final Chapter

برخلافِ باور عموم مردم، سینماروهای چینی به دیدنِ هر فیلمی نمی‌روند. ناتوانیِ «ترمیناتور: جنسیس» و «افراد ایکس: آپوکالیپس» در جلب نظرِ چینی‌ها باعث شد تا آن‌ها هیچ اهمیتی به دنباله‌هایشان نشان ندهند. گرچه بازار چین به‌تنهایی قادر به نجات دادنِ فیلم‌های ناامیدکننده‌ی هالیوودی نیست، اما تعدادی استثنا وجود دارند که به‌لطفِ چین از شکستِ حتمی گریخته‌اند. مثلا «ردی پلیر وان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که با ۱۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، ۲۲۰ میلیون دلار از درآمدِ جهانیِ ۵۸۱ میلیون دلاری‌اش را از چین به‌دست آورد؛ بازار چین به این فیلم کمک کرد تا به حد نصابِ تبدیل شدن به یک پیروزی برسد. این موضوع درباره‌ی «سه‌ایکس: بازگشت زندر کیج» هم حقیقت دارد؛ با اینکه این فیلم در دنیا شکست خورد، اما درآمد ۱۶۴ میلیون دلاری‌اش در چین برای رساندنِ درآمدِ جهانی این فیلمِ ۸۵ میلیون دلاری به ۳۸۵ میلیون دلار کافی بود. «جنگ برای سیاره‌ی میمون‌ها» با استقبالِ ضعیف‌تری در مقایسه با «ظهور سیاره‌ی میمون‌ها» مواجه شد و ۱۴۵ میلیون دلار در خانه فروخت (در مقایسه با درآمدِ خانگی ۲۰۸ میلیونی قسمت قبلی). اما بااین‌حال، درآمدِ ۱۱۲ میلیونی «جنگ» در چین (در مقایسه با درآمد ۱۰۷ میلیونی قسمت قبلی) به درآمدِ جهانی آبرومندانه‌ی ۴۹۰ میلیون دلاری‌اش منجر شد. چنین چیزی درباره‌ی «افراد ایکس: آپوکالیپس» (۱۵۵ میلیون خانگی / ۱۲۲ میلیون در چین / ۵۴۳ میلیون جهانی) و «بامبلبی» (۱۲۷ میلیون خانگی / ۱۷۱ میلیون در چین / ۴۶۸ میلیون جهانی) نیز صدق می‌کند.

اما بزرگ‌ترین استثنا، مهم‌ترین استثنا که مستقیما به موردِ خاصِ «شکارچی هیولا» مربوط می‌شود، «رزیدنت ایول: آخرین فصل» (Resident Evil: The Final Chapter)، ساخته‌ی پاول دبلیو. اِس. اندرسون است. این فیلمِ ویدیوگیمی ۴۰ میلیون دلاری و ششمین قسمت از مجموعه‌ای که در سال ۲۰۰۲ شروع شده بود، در سال ۲۰۱۶ اکران شد و در سراسرِ دنیا شکست خورد. این فیلم به فقط ۲۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی دست پیدا کرد؛ رقمی که فقط کمی بهتر از درآمدِ افتتاحیه‌ی ۲۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «رزیدنت ایول: دنیای باقی» (Resident Evil: Afterlife) در سال ۲۰۱۰ بود. اما این اکشنِ زامبی‌محورِ بزرگسالانه به درآمدِ خیره‌کننده‌ی ۱۵۹ میلیون دلار در چین دست پیدا کرد؛ رقمی که به‌تنهایی برای رساندنِ فروش جهانی‌اش به ۳۱۲ میلیون دلار و تبدیل کردن آن به یکی از پُرفروش‌ترین فیلم‌های ویدیوگیمی تاریخ کافی بود (در مقایسه، «سونیکِ خارپشت» ۳۰۸ میلیون دلار فروخت). «رزیدنت ایول ۶»، ۹۱ درصد از درآمدِ جهانی‌اش را از کشورهای خارجی به‌دست آورد که رکورد بی‌سابقه‌ای برای یک فیلمِ هالیوودی حساب می‌شود. اکنون «شکارچی هیولا» در موقعیتِ مشابه‌ی «رزیدنت ایول ۶» قرار گرفته است.

این فیلمِ ویدیوگیمی ۴۰ میلیون دلاری بیش از هر بلاک‌باسترِ دیگری از سال ۲۰۲۰ برای موفقیت نیازی به باکس آفیسِ آمریکای شمالی ندارد. البته که بازار چین تفاوت‌های قابل‌توجه‌ای نسبت به اوایلِ سال ۲۰۱۷ که «رزیدنت ایول ۶» در آن به شکوفایی رسید کرده است. نه‌تنها حالا تعدادِ بلاک‌باسترهای بومیِ چین افزایش پیدا کرده است، بلکه سینماروهای چینی در دو-سه سالِ اخیر از فیلم‌های هالیوودیِ غیردی‌سی/غیرمارولی استقبالِ کمتری می‌کنند. همیشه این احتمال وجود دارد که «شکارچی هیولا» (که مجهز به برندِ «رزیدنت ایول» نیست) قادر به تکرارِ درآمدِ فیلمِ ویدیوگیمی قبلیِ پاول اندرسون نباشد.

اما نکته این است که شاید دلیلِ خوبی برای خوش‌بین بودن به موفقیتِ «شکارچی هیولا» در چین داشته باشیم، اما هیچ دلیلی برای خوش‌بین بودن به موفقیت این فیلم در آمریکای شمالی نداریم؛ درواقع، شکستِ ناگوارِ این فیلم در آمریکا حتی در شرایطِ پیش از شیوع کرونا نیز تقریبا تضمین شده بود، چه برسد به وضعیتِ متزلزلِ فعلی. این در حالی است که بازار چین هم‌اکنون به وضعیتِ نرمالِ گذشته بازگشته است و فیلمی مثل «شکارچی هیولا» امیدوار است تا هرچه زودتر یک لقمه از سر این سفره بردارد. قسمتِ مثبتِ ماجرا این است که نه‌تنها سینماهای چین ماه‌ها قبل از سینماهای آمریکا تعطیل شده بودند، بلکه اقداماتِ چین برای ریشه‌کن کردنِ کرونا (برخلاف آمریکا) که به احیای زودترِ صنعتِ سینمای چین منجر شد نشان می‌دهد که اگر سینماروهای آمریکایی احساسِ امنیت کنند، آن‌ها هم مجددا با همان شور و اشتیاق و گستردگیِ گذشته برای دیدنِ فیلم به سینماها باز خواهند گشت. درنهایت، باتوجه‌به درآمدِ فوق‌العاده‌ی «رزیدنت ایول: آخرین فصل» در چین این‌طور به نظر می‌رسد که تصمیمِ سونی برای اکران زودترِ «شکارچی هیولا» در چین، تصمیمِ استراتژیکِ عاقلانه‌ای است و به این معنی است که حداقل از نقطه نظرِ این فیلم، بازار چین بهبود پیدا کرده است و باکس آفیسِ آمریکا اهمیت ندارد.

فیلم Mulan

«مولان» یکی از کم‌درآمدترین بازسازی‌های لایواکشنِ دیزنی در چین است

«مولان» (Mulan)، جدیدترین بازسازی لایواکشنِ دیزنی با ۴۰ میلیون دلاری که در بازار چین کسب کرده است، درآمدِ ۴۱ میلیون دلاری «تنت» در گیشه‌ی آمریکای شمالی را تکرار کرده است. در همین حین، جدیدترین فیلمِ کریستوفر نولان به ۶۴ میلیون دلار فروش در گیشه‌ی چین دست یافته است؛ رقمی که گرچه کمتر از چیزی که انتظار می‌رفت است (درآمد «میان‌ستاره‌ای» در سال ۲۰۱۴ در چین، ۱۲۲ میلیون دلار بود)، اما در حد و اندازه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۵۳ میلیون دلار در سال ۲۰۱۲)، «دانکرک» (۵۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷) و «اینسپشن» (۶۸ میلیون دلار در سال ۲۰۱۰) است. گرچه عملکردِ «تنت» در چین برابر با استانداردهای کریس نولان بوده است، اما چنین چیزی را نمی‌توان درباره‌ی «مولان» گفت؛ عملکردِ «مولان» در چین در مقایسه با استانداردهای بازسازی‌های لایواکشنِ دیزنی عمیقا دلسردکننده بوده است. درواقع، «مولان» از زمانی‌که «آلیس در سرزمین عجایب»، این مجموعه را در سال ۲۰۱۰ آغاز کرد تاکنون، یکی از کم‌درآمدترین فیلم‌های مجموعه بوده است. گرچه «آلیس در سرزمین عجایب» در چین روی پرده نرفت، اما حتی بدون نیاز به بازاری که در آن زمان به سرعت در حال گسترش بود، به یک میلیارد و ۲۵ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت.

پوستر فیلم The Lion King با حضور سیمبا

در بین بازسازی‌های لایواکشنِ دیزنی که در چین اکران شده‌اند، «مولان» در بینِ ضعیف‌ترین‌ها جای می‌گیرد. پُرفروش‌ترین بازسازی‌های لایواکشنِ دیزنی در چین هر دو متعلق به جان فاوورو هستند؛ «کتاب جنگل» در سال ۲۰۱۶ به رقمِ شگفت‌انگیزِ ۱۵۰ میلیون دلار در چین دست پیدا کرد و به‌علاوه‌ی درآمدِ خانگی ۳۶۶ میلیون دلاری‌اش به مجموعِ جهانی ۹۶۶ میلیون دلار دست یافت. بعدی «شیر شاه» است که تابستانِ سال گذشته در حالی ۱۲۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار در چین فروخت؛ این رقم مخصوصا باتوجه‌به این نکته عالی است که در چند سالِ اخیر فیلم‌های هالیوودی که جزیی از مجموعه‌ی «سریع و خشن» یا فیلم‌های ابرقهرمانی («کاپیتان مارول»، «اونجرز: پایان بازی» و «مرد عنکبوتی: دور از خانه») نباشد، با استقبالِ خوبی در چین مواجه نمی‌شوند. بنابراین اگر برایتان سؤال است که چرا دیزنی به‌تازگی بری جنکینز، کارگردانِ «مهتاب» را برای نشستنِ روی صندلی کارگردانی دنباله‌ی «شیر شاه» انتخاب کرده است، درآمدِ خارق‌العاده‌ی یک میلیارد و ۶۵۶ میلیون دلاری‌اش بخشی از آن را پاسخ می‌دهد. البته که درآمد ۵۴۱ میلیون دلاری «شیر شاه» در گیشه‌ی خانگی انگیزه‌ی اصلی آن‌ها برای دنباله‌سازی بوده است، اما فروشِ غیرمعمولِ ۱۲۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلاری‌اش در چین نیز اندک شک و تردیدی را که ممکن بود داشته باشند از بین بُرده است.

موگلی روی درخت نشسته است در فیلم jungle book

«دیو و دلبر» به ۵۰۴ میلیون دلار روشِ خانگی و یک میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ رقمی که آن را پشت سرِ «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون دلار جهانی / ۴۲ میلیون دلار از چین) در جایگاه دوم پُرفروش‌ترین فیلمِ سال ۲۰۱۷ قرار داد. «دیو و دلبر» ۸۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در چین فروخت؛ این رقم حتی در مقایسه با درآمدِ ۳۹۲ میلیون دلاری «سریع و خشن ۸» در چین، خیلی خوب است. هشمین فیلم «سریع و خشن» شاید از مرز یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرد (سومین فیلم برتر سال ۲۰۱۷)، اما باتوجه‌به درآمدِ خانگی ۲۲۶ میلیون دلاری‌اش برای تصاحبِ درآمدِ جهانی خارق‌العاده‌اش به بازار چین تکیه کرد. حقیقت این است که فیلم‌های دیزنی معمولا با درآمدِ خانگی‌شان به موفقیت می‌رسند و فقط از درآمشان در چین برای چاق و چله‌تر کردنِ موفقیتِ تضمین‌شده‌شان استفاده می‌کنند؛ این موضوع درباره‌ی «سیندرلا»، ساخته‌ی ۹۵ میلیون دلاری کنت برانا هم صدق می‌کند که در سال ۲۰۱۵ به ۲۰۱ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۵۱۷ میلیون دلار فروشِ جهانی اما فقط ۷۱ میلیون دلار فروش در چین دست یافت.

Mulan / مولان

«آلیس درون آینه» در سال ۲۰۱۶ به ۵۸ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرد که البته برای جبرانِ درآمدِ ناامیدکننده‌ی ۷۷ میلیونی‌اش در خانه (در مقایسه با درآمدِ خانگی ۳۳۶ میلیونی «آلیس در سرزمین عجایب») و درآمدِ جهانی ۲۹۹ میلیون دلاری‌اش کافی نبود. «علاالدین» تابستان سال گذشته فقط ۵۳ میلیون دلار در چین فروخت، اما این رقم از آنجایی که این فیلم ۳۵۵ میلیون دلار در خانه فروخته بود و به مجموعِ جهانی یک میلیارد و ۵۳ میلیون دلار (از ۱۸۰ میلیون بودجه) دست یافته بود، مشکل حساب نمی‌شد. باز دوباره باید تاکید کرد که وقتی «داستان اسباب‌بازی ۴»، ۴۳۴ میلیون دلار در خانه (و یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار در دنیا) می‌فروشد، فروشِ ۲۹ میلیونی‌اش در چین به چشم نمی‌آید. «مالفیسنت: بانوی شرارات» در سال ۲۰۱۹ به ۴۹ میلیون دلار فروش در چین دست پیدا کرد که فقط اندکی بهتر از درآمدِ ۴۸ میلیون دلاری قسمت اول «مالیفیسنت» در سال ۲۰۱۴ بود. اما فیلم اول در حالی به ۶۳ میلیون دلار فروش در چین، ۲۴۱ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۷۵۸ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۱۷۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد که «بانوی شرارت» در مقایسه فقط ۱۱۵ میلیون دلار در خانه و ۴۹۲ میلیون دلار در چین (از ۱۸۰ میلیون دلار بودجه) دست یافت.

اکنون به «مولان» می‌رسیم که تا چهارمین آخرهفته‌اش در بازار چین، ۴۰ میلیون دلار فروخته است. البته قابل‌ذکر است که «مولان» کم‌درآمدترین بازسازی لایواکشنِ دورانِ پسا-«آلیس در سرزمین عجایب» نیست؛ در اوایل سال ۲۰۱۳، «اُز: بزرگ و قدرتمند» به کارگردانی سم ریمی ۲۵ میلیون دلار از درآمد جهانی ۴۹۳ میلیون دلاری‌اش را از چین به‌دست آورد (از ۲۱۵ میلیون دلار بودجه). این فیلم ۲۱۵ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی فروخت. درنهایت، «دامبو» هم در اوایل ۲۰۱۹، به فقط ۲۲ میلیون دلار فروش در چین دست یافت که به اندازه‌ی فروشِ خانگی ۱۱۵ میلیون دلاری‌اش و فروشِ جهانی ۳۵۳ میلیون دلاری‌اش (از ۱۷۰ میلیون دلار بودجه) ناامیدکننده بود. همچنین، در حالی «کریستوفر رابین» و «مری پاپینز بازمی‌گردد» هرگز در چین روی پرده نرفتند که «فندق‌شکن و چهار قلمرو» هم تنها ۱۶ میلیون دلار از فروشِ جهانی ۱۷۴ میلیونی‌اش را چین به‌دست آورد (از ۱۲۰ میلیون بودجه). راستش را بخواهید اگر «مولان» در تاریخِ نمایشِ اورجینالش در مارس ۲۰۲۰ اکران می‌شد، تحلیلگران افتتاحیه‌ی ۸۰ تا ۹۰ میلیون دلاری‌اش را پیش‌بینی کرده بودند. در آن صورت، عملکردِ ضعیفش در چین مثل تعدادی از دیگر بازسازی‌های لایواکشنِ دیزنی در مقایسه با فروشِ خانگی‌شان به چشم نمی‌آمد. اما حالا برخلافِ گذشته «مولان» برای موفقیت دست به دامنِ چین شده بود و همان‌طور که در یادداشتِ مربوط‌به «شکارچی هیولا» هم گفتم، وقتی فیلمی برای موفقیت هیچ چاره‌ی دیگری به جز حساب باز کردن روی چین ندارد، یعنی باید سقوطِ اجتناب‌ناپذیرش را بپذیرد.


منبع forbes زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده