نویسنده: رضا اسکندری
// چهار شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۹

حقایق جالب سریال True Detective - کارآگاه حقیقی (فصل اول)

در این مقاله به‌بررسی نکات و حقایق جالب فصل نخست سریال True Detective یکی از سریال‌های محبوب ژانر جنایی با حضور متیو مک‌کانهی خواهیم پرداخت. با زومجی همراه باشید.

به بهانه نوشتن حقایق جالب نخستین فصل سریال کارآگاه حقیقی (True Detective) برای چندمین بار آن را تماشا کردم و مانند نخستین مرتبه‌ای که آن را دیدم از این سریال لذت بردم. سریال «کارآگاه حقیقی» از آن دسته سریال‌هایی به‌شمار می‌رود که اگر به ژانر آنتولوژی، جنایی و کارآگاهی علاقه داشته باشید بدون شک از تماشای آن بسیار لذت خواهید برد. سریالی که با فضای تاریک و دلهره‌آور خود شما را محو تماشای خود خواهد کرد. نیک پیزولاتو، خالق این سریال که قبل از ساخت آن شاید کمتر کسی او را می‌شناخت با ساخت سریال «کارآگاه حقیقی» یکی از جذاب‌ترین و خلاقانه‌ترین محصولات این ژانر را در اختیار طرفداران سریال‌های تلویزیونی قرار داد. حضور بازیگران برجسته‌ای مانند متیو مک کانهی، وودی هارلسون و میشل موناهن در فصل نخست این سریال یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت و محبوبیت بسیار زیاد آن تلقی می‌شود. نخستین قسمت فصل اول سریال True Detective در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۹۲ (۱۲ ژانویه ۲۰۱۴) از شبکه HBO پخش شد و از همان قسمت اول طرفداران بسیاری پیدا کرد؛ آخرین قسمت این فصل در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ (۹ مارس ۲۰۱۴) منتشر شد.

سریال True Detective شامل سه فصل می‌شود که هر فصل آن داستانی منحصربه‌فرد و بازیگران متفاوتی دارد و به‌همین‌دلیل تصمیم گرفتیم در این مقاله تنها به‌بررسی فصل اول این سریال بپردازیم. از نخستین فصل سریال «کارآگاه حقیقی» به‌راحتی می‌توان به‌عنوان محبوب‌ترین فصل آن نام برد که با شخصیت‌پردازی بسیار عالی و ایفای نقش هنرمندانه بازیگران آن بالاتر از فصل‌های بعدی این سریال قرار می‌گیرد. ما در این مقاله به‌بررسی و تحلیل خط داستانی این سریال تلویزیونی نخواهیم پرداخت و تنها قصد داریم تا نگاهی کنیم به نکات و حقایق جالب آن؛ حقایقی که شاید از آن‌ها اطلاعی نداشته باشید.

نیک پیزولاتو خالق سریال True detective در کنار متیو مک‌کانهی

۱- جسارت بالای نیک پیزولاتو

نیک پیزولاتو، خالق سریال «کارآگاه حقیقی» برای ساخت این سریال ریسک بزرگی را به‌جان خرید. سه سال قبل از شروع مراحل ساخت این برنامه تلویزیونی پیزولاتو در دانشگاه دیپاو در ایالت ایندیانا به‌عنوان دستیار یک پروفسور ادبیات مشغول به‌کار بود. او همیشه به این موضوع اشاره کرده که در تمام طول زندگی خود آرزوی ساخت یک برنامه تلویزیونی را داشته است. در سال ۲۰۱۰ او با نوشتن یک رمان به‌نام Galveston موفق شد نقد‌های بسیار مثبتی را دریافت کند و درنهایت توسط یک شبکه تلویزیونی به او پیشنهاد همکاری داده شد. پیشنهادی که او دریافت کرد شامل نوشتن یک فیلم‌نامه براساس کتاب خود برای ساخت یک سریال کوتاه بود. پیزولاتو پس از دریافت این پیشنهاد تمام زندگی خود را به‌خطر انداخت تا رویای خود را دنبال کند. پیزولاتو خانه خود را به‌فروش رساند، شغل راحت و پردرآمد خود را رها کرد و همراه اعضای خانواده خود راهی لس‌آنجلس شد تا در یک خانه کوچک زندگی کنند و او به‌دنبال رویای خود رود. او علاوه‌بر نوشتن یک فیلم‌نامه براساس کتاب خود به‌صورت مداوم فیلم‌نامه‌های بسیار زیادی را نوشت که گاهی ۴۸ ساعت را بدون خواب سپری می‌کرد. یکی از فیلم‌نامه‌های نوشته شده توسط او در آن زمان درنهایت به سریال True Detective تبدیل و توسط شبکه HBO به مرحله تولید رسید. پیزولاتو با تسلیم نشدن و دنبال کردن آرزوی خود توانست به جایی برسد که همیشه آرزوی آن را داشت.

درگیری متیو مک‌کانهی با یکی از شخصیت‌های فرعی سریال True detective

۲- نبرد برای حق امتیاز این سریال

اگر شما مدیر یک شبکه تلویزیونی باشید حاضر خواهید بود فیلم‌نامه فردی که تجربه‌ای در تلویزیون ندارد را خریداری کرده و آن را تولید کنید؟ این اتفاق در شبکه‌های تلویزیونی اصلا رایج نیست و مدیران شبکه‌های مختلف معمولا سعی می‌کنند با افرادی که تجربه بالایی دارند همکاری کنند. فیلم‌نامه نیک پیزولاتو به‌قدری جذاب و باکیفیت بود که نه‌تنها شبکه HBO که شبکه‌های Showtime و FX نیز علاقه زیادی برای ساخت این برنامه داشتند. جان لندگرف رئیس شبکه FX در مصاحبه‌ای گفت: «در آن زمان ما اطلاعات زیادی از پیزولاتو نداشتیم ولی به‌شدت جذب فیلم‌نامه او شده بودیم. ما و شبکه Showtime برای در اختیار گرفتن حق امتیاز این اثر مبالغ زیادی را پیشنهاد کردیم و به‌هیچ‌وجه قصد کوتاه آمدن نداشتیم». شبکه FX که سوابق درخشانی در ساخت سریال‌های ترسناک و دلهره‌آور داشته است درنهایت موفق نشد حق امتیاز این سریال را به‌خود اختصاص دهد. شبکه HBO که در آن سال‌ها برای ساخت فصل‌های نخست سریال Game of Thrones درآمد بسیار زیادی داشت با پیشنهاد یک مبلغ بسیار بالا توانست حق امتیاز این سریال را به‌دست آورد. این شبکه همچنین به پیزولاتو پیشنهاد داد که این سریال را می‌تواند در قالب هشت قسمت تولید کند؛ موضوعی که سایر شبکه‌ها مخالف آن بودند.

تصویری از سریال True detective درون تصویر شخصیت راست کول

۳- متیو مک‌کانهی و حواشی حضور او در این سریال

به احتمال زیاد شما هم با این موضوع موافق هستید که شخصیت راست کول را اصلا نمی‌توان بدون حضور متیو مک‌کانهی تجسم کرد. این شخصیت را همچنین نمی‌توانیم به‌راحتی با کلمات توصیف کنیم؛ شخصیتی دیوانه که از سایرین عاقل‌تر بود، شخصیتی به‌ظاهر آرام که اصلا آرام نبود و شخصیتی دوست‌داشتنی که در عین‌حال می‌توانست بسیار منفور باشد. شخصیت راست نبوغ شخصیت‌پردازی سازندگان این سریال را به‌رخ می‌کشد، شخصیتی که به‌طورحتم هر بازیگری علاقه دارد که به ایفای نقش آن بپردازد. پیزولاتو برای متیو مک‌کانهی در این سریال شخصیت مارتین هارت را درنظر داشت و شخصیت راست کول را برای او مناسب نمی‌دانست. متیو مک‌کانهی درباره این موضوع در مصاحبه‌ای توضیح داد: «پیزولاتو ابتدا به من شخصیت مارتین را پیشنهاد داد، شخصیتی سنتی و اهل خانواده که مشکلات جدی اخلاقی دارد. من متوجه شدم که چرا پیزولاتو این نقش را برای من درنظر داشت. من چنین نقشی را در گذشته ایفا کردم ولی شخصیت راست کول چیزی بود که هیچوقت آن را تجربه نکرده بودم. وقتی جزییات این شخصیت را مطالعه کردم عاشق طرز فکر و خصوصیات اخلاقی او شدم. به‌همین‌دلیل نزد پیزولاتو رفتم و به او گفتم که نقش کول را ایفا خواهم کرد و برای شخصیت مارتین به‌دنبال بازیگر دیگری بگردد». طرفداران این سریال بسیار خوشحال هستند که پیزولاتو پیشنهاد مک‌کانهی را پذیرفت. 

جالب‌ترین نکته درباره حضور مک‌کانهی در این سریال این است که او را می‌توان نخستین عضو تیم سازنده این سریال دانست. زمانی‌که فیلم‌نامه پیزولاتو در اختیار شبکه‌های مختلف قرار گرفته بود و آن‌ها برای دراختیار گرفتن حق پخش آن با یکدیگر در نبرد بودند، این فیلم‌نامه خیلی تصادفی در اختیار مک‌کانهی قرار گرفت و او به‌قدری از فیلم‌نامه این سریال لذت برد که تنها منتظر بود تا ببیند کدام شبکه آن را تولید خواهد کرد تا در آن حضور داشته باشد. او در این‌باره گفت: «خیلی وقت‌ها سریال‌های تلویزیونی خیلی بهتر می‌توانند نسبت‌به فیلم‌های سینمایی یک درام قوی را به‌تصویر بکشند؛ چیزی که خیلی دوست داشتم آن را تجربه کنم. فیلم‌نامه سریال True Detective یک فیلم‌نامه ۴۵۰ صفحه‌ای بود که هیچ جای آن افت کیفتی به‌چشم نمی‌خورد و من به‌هیچ‌وجه قصد نداشتم شانس خودم را برای حضور در آن از دست دهم. در آن زمان نمی‌دانستم تولید این سریال در اختیار کدام شبکه قرار خواهد گرفت و تنها این موضوع را می‌دانستم که باید در آن حضور داشته باشم و درنهایت بسیار خوشحالم که همه چیز خیلی خوب پیش رفت و نتیجه کار رضایت بینندگان را به‌همراه داشت».

محل فیلم‌برداری سریال True detective

۴- آیا داستان فصل اول براساس یک داستان واقعی است؟

داستان فصل اول سریال True Detective براساس یک پرونده جنایی در ایالت لوئیزیانا ساخته شده است

فکر کردن به داستان فصل اول بسیار اذیت‌کننده خواهد بود، حالا اگر فرض کنیم که این اتفاقات واقعا رخ داده‌اند درکنار اذیت‌کننده بودن بسیار ناراحت‌کننده نیز خواهند بود. پس از پایان فصل اول تمام مخاطبان سریال‌های تلویزیونی به‌خصوص طرفداران این سریال سعی داشتند تا با جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز سرنخ‌هایی را گیر بیاورند تا داستان نخستین فصل سریال «کارآگاه حقیقی» را بهتر و با جزییات بیشتری متوجه شوند. این اتفاق باعث شد تا جست‌وجوی کلماتی مانند کلمه Satanism، کلمه Preschool و همچنین کلمه Louisiana در موتور جست‌وجوی گوگل اطلاعات جالبی را در اختیار بینندگان این سریال قرار دهد. نیک پیزولاتو برای راحت‌تر کردن کار این افراد اطلاعات مهمی را با آن‌ها در میان گذاشت و به این موضوع اشاره کرد که داستان این سریال از روی داستانی واقعی اقتباس شده است. در منطقه پانچواِلا در ایالت لوئیزیانا پرونده‌ای قضایی براساس یک رسوایی اخلاقی در کلیسایی به‌نام Hosana شکل گرفته بود که گروهی از افرادی که دارای مشکلات روانی بودند از آن کلیسا برای انجام جنایاتی برعلیه کودکان و حیوانات استفاده می‌کردند. دیوید لامانیکا مدیر و کشیش وقت آن کلیسا در اعترافات خود بیان کرده است که جنایات این گروه که در قالب مراسم مذهبی انجام می‌شدند در راستای موضوعات شیطان‌پرستی قرار داشته‌اند. همان‌طور که می‌دانید در فصل اول این سریال راست و مارتین پرونده‌ای را مورد بررسی و تحقیق قرار داده بودند که شباهت‌های بسیار زیادی به پرونده مذکور داشت.

شخصیت راست کول جلوی یک آیینه در سریال True detective

۵- منبع الهام شخصیت‌ها و اتفاقات فصل نخست

نیک پیزولاتو جمله معروفی دارد که در آن می‌گوید: «در طول این ۳۶ سال زندگی روی زمین، هرآنچه که من تماشا کرده‌ام و هرآنچه که دوست داشته‌ام روی شخصیت من تاثیری هرچند کوچک از خود به‌جای گذاشته‌اند». این جمله پیزولاتو پس از پایان فصل اول سریال True Detective توجه بسیاری از علاقه‌مندان این سریال را به‌خود جلب کرد که آیا خالق این سریال به غیر از داستان آن پرونده معروف از موضوعات دیگری نیز برای ساخت آن الهام گرفته است؟ جواب این سؤال مثبت است. پس از بیان این جمله اتهامات زیادی درباره سرقت ادبی به پیزولاتو وارد شد که او از آثار دیگران برای ساخت سریال خود استفاده کرده است ولی او در جواب به این اتهامات توضیحات کاملی داد و گفت: «اولین مرتبه‌ای که من به نوشتن داستان علاقه‌مند شدم زمانی بود که در دوران کودکی در حال خواندن یک کتاب کامیک اثر آلن مور و گرنت موریسون بودم. من به کتاب‌های داستانی و به‌خصوص داست‌های رمزآلود علاقه زیادی داشتم و کتاب‌های نویسندگانی مانند رابرت چمبرز را چندین بار خوانده‌ام. مهم‌ترین کتاب او را می‌توان کتاب شاه زردپوش (The King In Yellow) دانست، کتابی که از آن برای خلق شخصیت شرور سریال استفاده زیادی کردم». اتهامات وارده به پیزولاتو مشکلات زیادی برای او به‌جود نیاورد ولی درنهایت او به این موضوع اعتراف کرد که برای خلق روند داستانی فصل نخست سریال True Detective از کتاب‌های کامیک الهام زیادی گرفته است. مهم‌ترین قسمت ماجرا جمله‌ای است که در سکانس پایانی فصل اول میان راست و مارتین رد و بدل می‌شود، جمله «به‌نظر می‌رسد تاریکی قلمروی بزرگتری نسبت‌به روشنایی داشته باشد» یکی از جملات معروف کتاب‌های کامیک آلن مور به‌شمار می‌رود.

تروی کیتلس و مایکل پتس در حال صحبت با راست کول در سریال True detective

۶- گردهمایی بازیگران سریال The Wire در این سریال

تروی کیتلس و مایکل پاتس که ایفای نقش شخصیت‌های کارآگاه پاپانیا و گیلبا را برعهده داشتند کار خود را به‌بهترین شکل ممکن انجام دادند و شاید آن‌طور که باید و شاید مورد تحسین قرار نگرفتند. نقش این دو کارآگاه که مسئولیت مصاحبه با راست کول و مارتین هارت برعهده آن‌ها قرار داشت را قرار بود بازیگران دیگری ایفا کنند. پس از انجام تست‌های بازیگری نقش کارآگاه گیلبا به پاتس رسید ولی نقش شخصیت کارآگاه پاپانیا قرار بود که برعهده وود هریس قرار بگیرد. همان‌طور که حتما اطلاع دارید وود هریس در سریال The Wire یکی از نقش‌های اصلی آن یعنی نقش شخصیت ایوان بارکزدیل را ایفا کرد و نکته جالب این است که در آن سریال نیز با مایکل پاتس همبازی بود؛ پاتس در آن سریال نقش شخصیت برادر مازون را برعهده داشت. اگر حضور هریس در سریال «کارآگاه حقیقی» به‌دلایل شخصی لغو نمی‌شد درکنار مایکل پاتس، پال بن ویکتور و کلارک پیترز چهار بازیگری به‌شمار می‌رفتند که هم در سریال The Wire و هم در سریال True Detective حضور داشتند. با لغو حضور هریس در این سریال تعداد بازیگران سریال وایر که در این سریال به ایفای نقش پرداختند به عدد سه رسید.

شخصیت‌های راست کول و مارتین هارت در سریال True detective

۷- جزییات خنده‌دار سکانس درگیری راست و مارتین

زمانی‌که رابطه میان راست و مارتین شکرآب شد همه می‌دانستیم که شاهد یک درگیری سخت خواهیم بود؛ درگیری که برخلاف خشونت دیوانه‌وار آن در سکانسی که ما مشاهده کردیم جزییات جالب و خنده‌داری در پشت صحنه آن در جریان بوده است. کری فوکوناگا، فیلم‌بردار اصلی این سریال در مصاحبه‌ای درباره جزییات آن سکانس توضیحاتی ارائه کرد و گفت: «آن روز یکی از خنده‌دارترین و درعین‌حال یکی از مهم‌ترین روز‌های فیلم‌برداری سریال تلقی می‌شد. دقیقا قبل از شروع تمرین برای فیلم‌برداری آن سکانس متیو مک‌کانهی برای وودی هارلسون یک سوپرایز ویژه داشت. او از صندوق عقب ماشین خود یک پخش‌کننده موسیقی آورد و با صدای بلند موسیقی متن فیلم راکی را پخش کرد و شروع کرد به رقصیدن با آن آهنگ. البته دقیقا نمی‌دانم رقص بود یا نوعی تمرین ولی هرچه بود همه با تعجب داشتیم او را نگاه می‌کردیم.

متیو پس از دقایقی از وودی درخواست کرد که به او ملحق شود، وودی ابتدا نپذیرفت ولی درنهایت همراه‌با متیو به انجام آن حرکات مشغول شد. واقعا هیچکس نمی‌داند که در هر لحظه در ذهن متیو مک‌کانهی چه چیزی می‌گذرد. او روش‌های مخصوص خود را برای بهتر شدن عملکردش دارد و واقعا از آن‌ها جواب می‌گیرد. پس از پایان آن حرکات متیو و وودی با روحیه‌ای بسیار بهتر شروع به تمرین برای آن سکانس کردند. روحیه آن‌ها به‌قدری بیشتر شده بود که بسیاری از درگیری‌های آن سکانس را خودشان انجام دادند و واقعا با مشت به‌صورت یکدیگر می‌کوبیدند. به‌همین‌خاطر مقداری از جراحت‌های صورت‌های آن دو در سکانس‌های بعدی واقعی بودند؛ باورتان می‌شود؟» متیو مک‌کانهی به‌خاطر روش‌های عجیب‌و‌غریب برای آماده کردن خود در فیلم و سریال‌هایی که در آن‌ها حضور داشته بسیار معروف است؛ از روحیه گرفتن با موسیقی فیلم راکی تا ضربه زدن با مشت به سینه خود که در فیلم The Wolf of Wall Street شاهد آن بودیم.

شخصیت راست کول با بازی متیو مک‌کانهی در محل فیلم‌برداری قسمت آخر فصل نخست سریال True detective

۸- مکان فیلم‌برداری قسمت آخر

برای انتخاب مکان مناسب برای فیلم‌برداری قسمت آخر فصل نخست، پیزولاتو و فوکوناگا کار بسیار سختی در پیش داشتند. آن‌ها باید مکانی را پیدا می‌کردند تا علاوه‌بر بهتر نشان دادن اتفاقات قسمت آخر المان‌های کارکوزا (Carcosa) را نیز به‌خوبی به‌تصویر می‌کشید. پیزولاتو و فوکوناگا قصد نداشتند تصاویر قسمت آخر را در استودیو و درمقابل پرده سبز فیلم‌برداری کنند، آن‌ها درنظر داشتند تصاویر مهم‌ترین سکانس‌ فصل نخست در مکانی واقعی تهیه شود تا بیننده بهتر بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

 آن‌ها درنهایت یک قلعه کوچک به‌نام ماکومب (Macomb) را در شهر لیک‌شور در ایالت نیواورلئانز پیدا کردند که داستان تاریخی بسیار جالبی دارد و می‌توانست بهترین گزینه برای آن‌ها باشد. این قلعه آجری در سال ۱۸۲۲ ساخته شد و در سال ۱۸۶۱ به‌تصرف سرباز‌های آمریکایی در جنگ‌های داخلی درآمد. یک سال بعد سربازان اتحادیه توانستند این دژ کوچک را به‌تصرف خود درآورند. این دژ که برای آن‌ها در آن ایالت قدرت زیادی به‌ارمغان آورده بود درنهایت در سال ۱۸۶۷ در آتش سوخت تا دیگر قابل استفاده نباشد. گروه‌های مختلفی سعی در بازسازی آن داشتند ولی در این راه شکست خوردند تا سرانجام در سال ۱۸۷۱ این دژ قدیمی کاملا به‌حال خود رها شود. حدود یک قرن و نیم است که هیچکس در این مکان حضور نداشته و همین موضوع باعث می‌شود تا زمانی‌که شما در قسمت آخر با این مکان روبه‌رو می‌شوید به‌خوبی ترس و دلهره موجود در آن مکان را حس کنید.

شخصیت راست کول درحال خفه کردن شخصیت جینجر در سریال True Detective

۹- فیلم‌برداری ۶ دقیقه تنها با چهار برداشت

در قسمت چهارم و در یکی از هیجان‌انگیز‌ترین سکانس‌های فصل نخست، راست کول به‌همراه همکار قدیمی خود یعنی شخصیت جینجر قصد داشتند تا از خانه‌ای که متعلق‌به یکی از فروشندگان مواد مخدر بود دزدی کنند. فیلم‌برداری تصاویر مربوط‌به این سکانس به‌عقیده بسیاری از منتقدین یکی از نوآورانه‌ترین روش‌های فیلم‌برداری در سریال‌های تلویزیونی بوده است. مدت زمان این سکانس از آغاز آن تا زمانی‌که راست با کمک مارتین از آن مکان فرار می‌کند ۶ دقیقه به‌طول می‌انجامد که این ۶ دقیقه را فوکاناگا تنها با چهار برداشت به‌صورت متوالی تهیه کرد؛ اتفاقی که در سال‌های اخیر در سریال‌های تلویزیونی نظیر آن را ندیده بودیم. فوکوناگا درباره این سکانس توضیحات جالبی داد و گفت: «این موضوع که آن سکانس را به‌صورت متوالی تهیه کنیم به‌هیچ‌وجه در ذهن من قرار نداشت و به‌طور ناگهانی در همان زمان به فکر من خطور کرد. وقتی این پیشنهاد را به پیزولاتو دادم او هم با آن موافقت کرد و بسیار از این ایده خوشش آمد. ما تصمیم گرفتیم که تصاویر آن سکانس را با سختی‌های بسیار به‌صورت متوالی به‌تصویر بکشیم تا بیننده با تک‌تک لحظات آن همراه باشد.

برای انجام این کار ما به افراد زیادی نیاز داشتیم تا بتوانیم این کار را انجام دهیم. برای مثال زمانی‌که شما درحال تماشای آن سکانس هستید به‌صورت همزمان تیم گریم فیلم در چند گوشه پنهان شده‌اند تا در همان لحظه گریم‌های مورد نیاز روی صورت جینجر و سایر شخصیت‌ها را در سریع‌ترین زمان ممکن انجام دهند تا روند سریع آن سکانس قطع نشود. مثال بعدی حضور افرادی در خانه‌های مختلف است که در زمان‌های مورد نیاز با اسلحه‌هایی واقعی شلیک می‌کنند تا صدای اسلحه در آن سکانس بسیار طبیعی‌تر باشد». تیم سازنده فیلم موفق شدند با همکاری فوق‌العاده با یکدیگر پس از تنها چهار برداشت این سکانس را تهیه کنند. تلاش آن‌ها و فیلم‌برداری بی‌نظیر فوکوناگا برای تهیه تصاویر آن سکانس بدون شک لایق تحسین است.

شخصیت راست کول با بازی متیو مک‌کانهی درحال یادداشت برداری در سریال True detective

۱۰- وقایع‌نویسی متیو مک‌کانهی

هرموقع که حس می‌کنید شخصیت متیو مک‌کانهی نمی‌تواند عجیب‌تر از چیزی باشد که شما فکر می‌کنید، او با یک حرکت جدید شما را غافل‌گیر خواهد کرد. همان‌طور که در اوایل مقاله توضیح دادیم مک‌کانهی به‌شدت به این سریال علاقه داشت و تمام تلاش خود را برای حضور در این سریال و ایفای نقش شخصیت راست کول انجام داد. او به‌قدری در این شخصیت فرو رفته بود که بعضی اوقات در زندگی شخصی خود مانند راست حرف می‌زد یا رفتاری شبیه‌به او داشت. در هنگام فیلم‌برداری فصل نخست سریال True Detective متیو مک‌کانهی با وقایع‌نگاری اتفاق‌های مختلف یک مستند بسیار جالب برای خود تهیه کرد. در نوشته‌های او که به سه بخش اصلی تقسیم می‌شوند او سعی کرده است تا اتفاقات مهمی که راست در آن‌ها سهیم بود را باتوجه‌به دوره زمانی آن‌ها مرتب کند تا یک کتاب راهنمای خوب در اختیار کسانی قرار دهد که قصد دارند این سریال را تماشا کنند.

نوشته‌های او به سه بخش اصلی بازگشت او به‌عنوان نیروی پلیس در سال ۱۹۹۵، پرونده اصلی در سال ۲۰۰۲ و اتفاقات سال ۲۰۱۲ تقسیم می‌شوند. عنوان بخش سوم این کتاب مستندگونه یکی از جملات بسیار معروف او در این سریال است، جمله «زمان یک دایره تخت است» که او در سریال آن را بیان می‌کند و در نوشته‌های او هم نقش پررنگی دارد. مک‌کانهی درباره نوشته‌های خود در مصاحبه‌ای توضیح داد: «بدون شک همه از علاقه بسیار زیاد من به این سریال و شخصیت راست خبر دارند. راست شخصیتی است که بیش از آنچه انتظار داشتم زنده ماند. او از مرگ بازگشت تا بازهم در دنیای انسان‌های زنده به زندگی ناخوشایند خود ادامه دهد. من قصد داشتم تا با یادداشت‌های خود یک یادگاری ماندگار از این سریال برای خودم و علاقه‌مندان به این سریال و این شخصیت تهیه کرده باشم». نوشته‌های مک‌کانهی که بدون شک بسیار جذاب خواهند بود درنهایت به مرحله انتشار عمومی نرسیدند و تنها چند نسخه محدود از آن‌ها در دسترس قرار دارد.

راست کول در حال صحبت با نیروهای پلیس  سریال True detective

۱۱- حقایق متفرقه سریال

  • شخصیت راست کول در مصاحبه خود با نیروهای پلیس به این دلیل نوشیدنی‌های الکلی استفاده می‌کرد تا آن‌ها نتوانند از صحبت‌های او در دادگاه استفاده کنند.
  • تعداد بینندگان آنلاین قسمت آخر فصل نخست باعث شد تا سرورهای استریم آنلاین شبکه HBO برای چند ساعت از دسترس خارج شوند؛ تعداد بینندگان آنلاین قسمت پایانی فصل نخست سریال حدود ۱۱ میلیون نفر تخمین زده شده است.
  • عنوان سریال در ابتدا قرار بود افسانه‌های قتل (Murder Ballads) باشد که چند روز قبل از شروع مراحل ساخت سریال به کارآگاه حقیقی (True Detective) تغییر پیدا کرد؛ پیزولاتو در مصاحبه‌ای اعلام کرد که از این تغییر بسیار خوشحال و راضی بوده است.
  • کارگردان فصل اول سریال درابتدا قرار بود که الخاندرو گونزالس ایناریتو باشد که به‌دلیل تداخل برنامه‌های او برای حضور در فیلم ‌Birdman حضورش در این سریال لغو شد.

نظر شما همراهان همیشگی سایت زومجی درباره سریال True Detective چیست؟ اگر شما هم نکته جالبی درباره این سریال درنظر دارید که در این مقاله به آن اشاره‌ای نشده است، آن را با ما و سایر خوانندگان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده