نویسنده: مهرداد داودی
// شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۹

بیوگرافی بهرام بیضایی

در این مطلب از سری مطالب بیوگرافی، به سراغ بهرام بیضایی، کارگردان و نمایش‌نامه‌نویس ایرانی رفته‌ایم.

بهرام بیضایی در پنجم دی ماه ۱۳۱۷ به دنیا آمد. بیضایی در دوران مدرسه شاگرد زرنگی نبود. وی نویسندگی را از همان دوران آغاز کرد. از اولین نوشته‌های بیضایی می‌توان به «آرش» اشاره کرد که با الهام از زبان شعر مهدی اخوان ثالث نوشته شده است. بیضایی در دوران جوانی با افرادی مانند جلال آل احمد آشنا شد. بهرام بیضایی در سال‌های آخر دبیرستان دست به نوشتن دو نمایشنامه به زبان تاریخی زد. این کارگردان و نویسنده ایرانی برای مدتی دانشجوی ادبیات فارسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود اما درس را ناتمام رها کرد. وی همچنین طی سال ۱۳۳۸ مدتی را به‌عنوان کارمند در اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند گذراند. نظر بیضایی در همان دوران به تعزیه و نمایش ایرانی جلب شد. بهرام بیضایی در سال ۱۳۴۱ پژوهش‌های خود در زمینه نمایش‌های ایرانی را در مجله موسیقی چاپ کرد. این نویسنده نگارش مطالب مختلفی نظیر نقد، پژوهش و یادداشت‌هایی در باب سینما و موسیقی را از سال ۱۳۳۸ در مجلات مختلف به چاپ رساند. بهرام بیضایی اولین فیلم کوتاه خود را در سال ۱۳۴۱ جلوی دوربین برد که اکنون اثری از این فیلم هشت میلیمتری باقی نمانده است. بیضایی در دهه ۴۰ دست به نمایشنامه‌نویسی زد. از هم‌دوره‌های او می‌توان به علی نصیریان و غلامحسین ساعدی اشاره کرد. در سال ۱۳۴۲، این جعفر والی بود که نمایشنامه‌ای از بیضایی با نام «مترسک‌ها در شب» را در تلویزیون به نمایش درآورد. بیضایی در تابستان همان سال «پهلوان اکبر می‌میرد» را نوشت. این نمایش با استقبالی چشمگیر همراه بود.

بهرام بیضایی

بهرام بیضایی تاکنون ۱۰ فیلم بلند و چهار فیلم کوتاه ساخته است. بهرام بیضایی اولین فیلم رسمی خود را که یک فیلم کوتاه بود در سال ۱۳۴۹ با نام «عمو سیبیلو» ساخت. این فیلم ۲۸ دقیقه‌ای به کارگردانی و نویسندگی بهرام بیضایی براساس داستان کوتاهی از فریدون هدایت‌پور ساخته شد. وی در اولین محصول سینمایی خود با نعمت حقیقی، فیلمبردار برجسته همکاری کرد. بیضایی در سال ۱۳۵۰ اولین فیلم بلند خود را جلوی دوربین برد که «رگبار» نام داشت. بیضایی علاوه‌بر کارگردانی، نویسندگی «رگبار» را نیز برعهده داشت. تهیه‌کننده و فیلمبردار این فیلم سینمایی باربد طاهری بود و از بازیگران آن می‌توان به پرویز فنی‌زاده، پروانه معصومی و محمدعلی کشاورز اشاره کرد. بهرام بیضایی درباره نحوه ساخته شدن «رگبار» چنین گفته است:

درست روشن نیست که ما چرا رگبار را ساختیم. هیچ نوع حساب و نقشه و نشانه‌ای ساخته شدن این فیلم را تأیید نمی‌کرد. به یک معنی حتی سرمایه‌ای هم برای شروع کار در دست نبود. در حقیقت ما با دست خالی به کاری دست می‌زدیم که تمام شرایط جاری و تمام سینمای عریض و طویل رسمی از قبل آن را نفی می‌کرد. ما گفتیم اگر نشد چیزی از دست نخواهیم داد؛ ولی اگر نمی‌شد چیزی مهم از دست می‌رفت و آن امید به این بود که کسی قدمی بردارد… ما از همهٔ دوستی‌ها و آشنایی‌ها و امکانات شخصی که داشتیم کمک گرفتیم. از هر کس که قدمی به خاطر ما برداشت متشکریم و برای هر کس که سدی پیش پای ما گذاشت، یا پوزخندی از دور به ما زد، آگاهی و فرهنگ بیشتر آرزو می‌کنیم. ما متأسفیم که به‌خاطر ضعف مالی و غیاب امکانات فنی نتوانستیم بعضی صحنه‌ها را آن‌طور که آرزو داشتیم بسازیم، اما این فقط یک مسئلهٔ تکنیکی است و اصل کار را پنهان نمی‌کند… فیلم رگبار با حداقل سرمایه، با حداقل امکانات، با درگیری‌های مختلفی که تهیه‌کننده‌اش بارها معوق کرد، با قلیل‌ترین گروه فنی در طول پنج ماه و به کمک حافظه ساخته شده و در بسیاری موارد کاری غیر از اینکه شد، لااقل در این شرایط و برای این گروه، امکان‌پذیر نبوده است. اما از طرف دیگر رگبار با شوق سرشار بسیاری از کارکنان و بازیگرانش به وجود آمد و تنها ادعایش این است که نخواسته است دروغ بگوید.

بهرام بیضایی در سال ۱۳۵۱ دومین فیلم کوتاه خود با نام «سفر» را کارگردانی کرد. او در این فیلم کارگردانی، نویسندگی و تدوین را عهده‌دار بود. او با این فیلم جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره فیلم شیکاگو را به دست آورد. در سال ۱۳۵۲ نوبت به ساخت فیلم سینمایی «غریبه و مه» به‌عنوان اولین فیلم رنگی کارنامه بهرام بیضایی رسید. بیضایی در «غریبه و مه» وظیفه کارگردانی، نویسندگی و تدوین را برعهده داشت. سال ۱۳۵۶ رسیده بود و کارنامه فیلمسازی بهرام بیضایی به ایستگاه فیلم سینمایی «کلاغ» رسید. بهرام بیضایی «کلاغ» را نیز تحت عنوان‌های کارگردان، نویسنده و تدوین‌گر ساخت. تهیه‌کننده «کلاغ» بهمن فرمان‌آرا بود. وی در این فیلم سینمایی با حسین پرورش، منوچهر فرید و پروانه معصومی به‌عنوان بازیگر همکاری کرد. بیضایی در سال ۱۳۵۷ یکی از مشهورترین فیلم‌هایش، یعنی «چریکه‌ تارا» را ساخت. وی در این فیلم باز هم در مقام کارگردان، نویسنده و تدوین‌گر حاضر شد. البته تدوین «چریکه تارا» با همکاری گورگن گریگویانس انجام شد. «چریکه تارا» هرگز در ایران به نمایش درنیامد اما در بخش نوعی نگاه جشنواره کن در سال ۱۹۸۰ به نمایش درآمد. سوسن تسلیمی برای بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره سن سباستین را دریافت کرد.

بهرام بیضایی ده فیلم بلند و چهار فیلم کوتاه ساخته و حدود هفتاد کتاب تالیف کرده است

بهرام بیضایی در سال ۱۳۶۰ نمایشنامه «مرگ یزگرد» را به فیلمی با همین نام تبدیل کرد. این کارگردان سینمای ایران این‌بار نیز در مقام کارگردان، نویسنده و البته تهیه‌کننده جلوی دوربین برد. نمایشنامه «مرگ یزدگرد» همچنین در قالب یک کتاب منتشر شده است. «مرگ یزدگرد» طی سال ۱۳۶۱  در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد. این فیلم سینمایی با بازی سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، یاسمن آرامی، امین تارخ و علیرضا خمسه ساخته شد.  امین تارخ در مصاحبه با فریدون جیرانی فیلم سینمایی «مرگ یزدگرد» را به قرار «فیلمی که ششصدوسی‌وپنج پلان [است]، بدون یک زاویهٔ تکراری در یک محیط بسته با ۶ بازیگر» توصیف می‌کند. سال ۱۳۶۴ از راه رسید و نوبت به ساخت «باشو غریبه کوچک» رسیده بود. بیضایی به‌عنوان کارگردان، تدوین‌گر و نویسنده «باشو غریبه کوچک» را ساخت. این فیلم ایرانی در سال ۱۳۶۴ تولید شد اما به مدت پنج سال توقیف بود و سرانجام در سال ۱۳۶۹ اکران شد. فیلم دومرتبه در سال ۱۳۹۴ هم اکران شده است و یکی از مهم‌ترین فیلم‌های کارنامه بهرام بیضایی محسوب می‌شود. این فیلم سینمایی تاکنون در نظرخواهی‌های مختلفی مانند نظرسنجی دنیای تصویر و نظرسنجی نقد سینما به‌عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است. البته در نظرسجی دوم، این فیلم به همراه «گوزن‌ها» به‌عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شد. طرح اولیه فیلم را سوسن تسلیمی به بهرام بیضایی پیشنهاد داده است. البته بیضایی نسخه‌ی داستانیِ نوشته‌شده‌ی تسلیمی را دستخوش تغییراتی قرار داد و سپس آن را به شکل فیلمنامه درآورد. «باشو» در جشنواره‌های مختلفی مانند «اوبرولیه» فرانسه و «آدانا» ترکیه جوایزی به دست آورد. بهرام بیضایی دو سال بعد فیلم سینمایی «شاید وقتی دیگر» را کارگردانی و تدوین کرد و نوشت. فیلمنامه «شاید وقتی دیگر» در سال ۱۳۶۷ در قالب کتابی با عنوان «وقت دیگر، شاید ...» به چاپ رسید. شاهپور عظیمی «شاید وقتی دیگر» را «کامل‌ترین» فیلم بهرام بیضایی می‌خواند. نگار متحده، منتقد ادبی نیز در مقاله‌ای تحت عنوان «Bahram Bayzai’s Maybe . . . Some Other Time: The un-Present-able Iran» به بررسی تدوین این فیلم سینمایی می‌پردازد.

بهرام بیضایی

بهرام بیضایی حدود چهار سال پس از «شاید وقتی دیگر»، فیلم سینمایی «مسافران» را در مقام کارگردان، تدوین‌گر و نویسنده ساخت. بنابر اعلام خود فیلمساز، «مسافران» پاسخی به فیلم «مادر» ساخته علی حاتمی است. فریدون جیرانی و بهروز افخمی در برنامه‌ای تلویزیونی در سال ۱۳۹۴ اعلام کردند در دهمین جشنواره فجر بنا بود اکثر جایزه‌ها به بهرام بیضایی و «مسافران» تعلق بگیرند. اتفاقی که هرگز رخ نداد. جمشید ارجمند، منتقد ایرانی در مقاله‌ای به نام «مسافران، گشایش بند اجل» می‌گوید:

«مسافران» بی‌گمان تلخ‌ترین و جدی‌ترین فیلم در منظومه آثار «بهرام بیضایی»، فیلمساز متفکر و تلخ‌اندیش ماست.... «مسافران»، در چارچوب و ساختار زبان سینمایی خاص «بیضایی» یکسره وقف بیان سودای ذهنی مردی اهل اندیشه است که در پنجمین دهه زندگی «برگمان» وار به معمای هستی می‌اندیشد .... در «مسافران» بیضایی را از دو نظر ستایش می‌کنیم، یکی طرح مسئله بغرنج مرگ و هستی به زبان سینما و دیگر گزینش قالبی آشنا و روان، داستانی ساده و دست‌آموز ذهن و اندیشه بومی و انتخاب برش درامی تراژیکی برای داستان که مستلزم ساخت و پرداختی نرم و روان از سوی فیلمسازی آشنا به ظرایف و دقائق داستانسرایی و میزانسن است.

بهرام بیضایی در بخش ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد مشغول به تدریس است

بهرام بیضایی پس از «مسافران» به مدت ۱۰ سال فیلم بلند نساخت. وی در سال ۱۳۷۷ فیلم کوتاه «گفت‌وگو با باد» را ساخت. این فیلم کوتاه بخشی از فیلم «قصه‌های کیش» بود. «قصه‌های کیش» برای حضور در جشنواره فیلم کن برگزیده شد اما رئیس جشنواره با اعلام اینکه گفت‌وگو با باد «با روح جزیره نمی‌خواند»، با حضور این بخش از «قصه‌های کیش» در کن موافقت نکرد. بیضایی مدتی بعد کپی رایت فیلم را خریداری کرد. وی تصمیم داشت سه بخش دیگر با نام‌های «گفت‌وگو با آب»، «گفت‌وگو با آتش» و «گفت‌وگو با خاک» به فیلم اضافه کند. سه بخشی که تاکنون ساخته نشده‌اند. بیضایی سه سال بعد از «گفت‌وگو با باد» و ۱۰ سال پس از «مسافران»، فیلم سینمایی «سگ کشی» را ساخت. کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده و تدوین‌گر «سگ‌کشی» بهرام بیضایی بود. بنیاد فیلم بریتانیا از «سگ‌کشی» به‌عنوان یکی از بهترین تریلرهای تاریخ یاد کرده است. از بازیگران «سگ کشی» می‌‌توان به مژده شمسایی، مجید مظفری، میترا حجار، رضا کیانیان و داریوش ارجمند اشاره کرد. طرح اولیه فیلم «سگ کشی» در ابتدا «از دست رفته» نام داشت. همچنین در ابتدا بنا بوده فیلم «سگ کشی» به‌صورت سیاه و سفید ساخته شود که این امر به‌دلیل کمبود امکانات محقق نشده است. اصغر رفیعی‌جم، فیلمردار فیلم «سگ کشی» پس از این فیلم بهرام بیضایی را «باثبات‌ترین»، «جدی‌ترین» و «دانشمندترین» فیلمسازی برشمرد که تاکنون با آن همکاری کرده است. وی همکاری با بیضایی را همچون «دانشکده‌ای عملی» توصیف می‌کند. جهانگیر میرشکاری، صداگذار «سگ کشی»، در همکاری با بهرام بیضایی خود را دانشجویی تلقی می‌کند که پس از مدت‌ها انتظار در کلاس استاد مسلم سینما حاضر شده است. فیلم سینمایی «سگ کشی» یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های بیضایی است. این فیلم سینمایی در سال ۱۳۸۰ به فروش ۳۳۰ میلیون تومان دست پیدا کرد و به پرفروش‌ترین فیلم همان سال تبدیل شد. این فیلم ایرانی در جشنواره فجر به جوایزی مانند بهترین فیلمنامه و بهترین طراحی صحنه و لباس دست پیدا کرد.

بهرام بیضایی

بهرام بیضایی پنج سال پس از «سگ کشی» فیلم کوتاه «قالی سخنگو» را جلوی دوربین برد. این فیلم به سفارش مرکز ملی فرش ایران ساخته شد. بهرام بیضایی دو سال بعد از «قالی سخنگو» و هفت سال پس از «سگ کشی» در سال ۱۳۸۷ آخرین فیلم خود یعنی «وقتی همه خوابیم» را باز هم در مقام کارگردان، تدوین‌گر، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده ساخت. از بازیگران «وقتی همه خوابیم» می‌توان به مژده شمسایی، علیرضا جلالی‌تبار، حسام نواب صفوی، شقای فراهانی، مجید مظفری، سحر دولتشاهی و حسین محب اهری اشاره کرد. بهرام بیضایی در سال ۱۳۹۰ طی مصاحبه‌ای با ماهنامه تجربه از دو فیلم «وقتی همه خوابیم» و «سگ کشی» به قرار زیر صحبت کرده است:

«سگ‌کشی» و «وقتی همه خوابیم» خودشان دو آینه‌اند که خیلی‌ها خودشان را در آن‌ها دیدند و کسانی هم خوش نداشتند خودشان را چنان‌که هستند ببینند و پایان هر دو فیلم در مقایسه با واقعیّت جاری حتّی بیش از اندازه امیدوارانه است. در «سگ‌کشی» گلرخ کمالی می‌رود که تجربه‌های تلخ و گران تمام‌شده‌اش را بنویسد؛ یعنی با گریز از جهان مهارنشده سوداگری به عمل نوشتن رو می‌آورد که هزار مانع سر راه آن است. در «وقتی همه خوابیم» پرند پایا برای همان عمل اشک می‌ریزد که روزی به آن دل بسته بود؛ گرچه خوشبینانه می‌گوید گریه‌اش تمرینی است برای نقشی که شاید روزی بازی کند. امید از این بالاتر؟

بهرام بیضایی سابقه تدریس در دانشگاه تهران را نیز دارد. وی از سال ۱۳۸۹ به تدریس در بخش ایران شناسی دانشگاه استنفورد مشغول شد و از آن زمان در امریکا زندگی می‌کند. فعالیت‌های هنری-ادبی بهرام بیضایی فقط به سینما محدود نبوده‌اند. وی چندین نمایش روی صحنه برده است و بیش از هفتاد کتاب نوشته است. در ادامه، اول به مرور صحبت‌های برخی از افراد درباره بهرام بیضایی می‌پردازیم و سپس فیلم‌ها و کتاب‌های او را مرور خواهیم کرد. تمام کارهای بیضایی در این مقاله ذکر نشده‌اند.

ناصر تقوایی، در سخنرانی در تالار مشاهیر تئاتر شهر در زادروز بیضایی، ۱۳۹۵:

آن سال‌ها من در آبادان زندگی می‌کردم و بیشتر به نوشتن علاقه داشتم. بیضایی آن سال‌ها برای اجرای نمایش «غروب در دیار غریب» همراه‌با عباس جوانمرد سفری به آبادان داشت، چون این امکان برای نمایش‌های موفق ایجاد می‌شد که بعد از تهران در دیگر شهرهای کشور نیز روی صحنه بروند. نمایش خیال‌پردازانه غریبی بود. همین شد سرآغاز دوستی طولانی‌مدت بین ما.

آیدین آغداشلو، ۱۳۶۸:

بهرام بیضایی، فرهنگی وسیع، سابقه‌ای آبرومند، وسواسی بغایت و تسلّطی کافی در کار خود دارد .... امّا این گوهر پیچیده و این ترکیب خاص چگونه فراهم آمده ‌است؟ او می‌تواند تمام آهنگ تیتراژ فیلم ضربهٔ شیطان اورسن ولز را با دهانش بزند. می‌تواند همهٔ فیلم‌های میتزوگوشی و اوزو را تک‌تک و با شرح و تفصیل نام ببرد. می‌تواند خاطرات شخصی‌اش را از تآترهای روحوضی و دوران کارآموزیش را در گروه آناهیتا طوری نقل کند که شنونده از خنده روده‌بر شود. او تقریباً همه مینیاتورهای قدیمی ایرانی را که صحنه‌ای از رقص یا نمایش را تصویر کرده‌اند می‌شناسد. می‌تواند تاریخ وصّاف را از رو، بی‌غلط و بی‌تپق بخواند. او نمونه کاملی است از نسل هنرمندانی که در جستجوی معنا و هویت، از فرهنگی ترکیبی و معضل و مفصل، خود را انباشته‌اند.... امّا در روزگار ما، بیضایی گوهری است.... حضورش همچنان موهبتی است. چراکه از نسل بزرگان است.

ابراهیم گلستان، ۳ اوت ۲۰۱۷، در نامه‌ای به پرویز جاهد:

... از او نوشته بودی و توانسته بودی وضع دردناک امّا تحسین‌آور بیضایی را روی کاغذ بیاوری.... اگر روزی روزگاری به بیضایی رسیدی سلام به او برسان و بگو درود بر تو که گوشه‌ای از توفیق را نصیب بردی....

رافائل بسان، ترجمهٔ احمد میرعلایی و انور میرعلایی:

بیضائی همه‌فن‌حریف است: نویسنده نمایشنامه و نمایش عروسکی، مقاله‌نویس، نویسنده داستان، کارگردان تئاتر، همچنین منتقد سینمایی بوده و تجربه سینما را در سال ۱۹۵۵ با ساختن فیلمی ۸میلیمتری آغاز کرده‌ است. . . . هر بار و هدف هرچه باشد، این کل فرهنگ غنی اوست که به نمایش گذاشته می‌شود. اسف‌بار خواهد بود که به هر دلیلی، امروز یا فردا، بیضائی مجبور به سکوت شود: در این صورت ما سینماگری بزرگ را از دست خواهیم داد.

عباس جوانمرد، در گفت‌وگو با روزنامهٔ شرق، پاییزِ ۱۳۹۴:

بیضایی بی‌تردید دارای چنان هوش، استعداد و حافظه‌ای است که گمان نمی‌کنم نمونه‌ای داشته باشد. به همین دلیل بی‌نهایت لغت، مطلب و اندیشه بکر دارد. بارها شده است بیضایی گفته قصه‌ای نوشته‌ام که می‌خواهم برایت تعریف کنم و در همان وقت که تعریف می‌کرد به آن اضافه می‌کرد. بیضایی آگاه‌ترین آدم نمایش ماست؛ هم در تئاتر و هم در سینما. تا بخواهید سوژه نانوشته و کارنکرده دارد و امیدوارم امروز که فراغتی پیدا کرده، مقداری از ایده‌هایش را نوشته باشد.

جعفر والی، در گفت‌وگو با روزنامهٔ ایران، پاییزِ ۱۳۹۵:

یک رده و جایگاه دیگری داشت. نخستین کار بهرام بیضایی را من انجام دادم. ۱۷ساله بود؛ البته آدم‌ها خودشان را بروز می‌دهند. آن زمان بهرام می‌آمد سر تمرین‌های ما. همه کار می‌کرد، حتی جارو! و این نشان می‌داد که چقدر مشتاق است. بعدها که پیس‌هایش را خواندم دیدم فقط این نبوده که نمایشنامه‌ای بنویسد و اجرا بگیرد و ... پشتش خیلی چیزهای دیگر خوابیده بود که یواش یواش بروز می‌کرد. باید با این آدم زندگی کنید تا ببینید چقدر شیرین و گرم و صمیمی است که آدم را واقعا فلج می‌کند. من شبیه همین رابطه را به‌نوعی دیگر با اکبر رادی داشتم.

مارتین اسکورسیزی درباره فیلم رگبار:

بسیار مفتخرم که بنیاد سینمای جهان این فیلم خردمندانه و زیبا [را] ترمیم کرده که اولین فیلم بلند بهرام بیضایی است. حال و هوای فیلم من را یاد بهترین چیزهایی انداخت که در فیلم‌های نئورئالیستی ایتالیایی دوست دارم و داستان زیبایی یک قصه باستانی را دارد. می‌توانید پس‌زمینه بیضایی را در ادبیات، تئاتر و شعر فارسی حس کنید. بیضایی هیچ‌گاه آن‌قدر که استحقاقش را داشت، مورد حمایت قرار نگرفت. او اکنون در کالیفرنیا زندگی می‌کند و فکر کردن درباره این موضوع که فیلمی چنین استثنایی که زمانی بسیار در ایران محبوب بود، در آستانه نابودی همیشگی قرار داشت، دردناک است. نگاتیو اصلی فیلم ضبط یا نابود شد و تنها چیزی که در دسترس بود یک نسخه ۳۵ میلی‌متری با زیرنویس انگلیسی بود. اکنون تماشاگران در سراسر دنیا می‌توانند این فیلم چشم‌گیر را ببینند.

بهرام بیضایی

فیلم‌ها

سالنام فیلمتوضیحات
۱۳۴۹فیلم کوتاه عمو سیبیلو
۱۳۵۰رگباربرندهٔ مجسمهٔ سپاس بهترین فیلمنامه دورهٔ پنجم جشنوارهٔ سپاس ۱۳۵۱

برندهٔ جایزه بهترین فیلم از نخستین دوره فستیوال فیلم تهران ۱۳۵۱

۱۳۵۱فیلم کوتاه سفربرندهٔ جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو ۱۹۷۲
۱۳۵۲غریبه و مهبرندهٔ جایزه ویژه جشنواره بین‌المللی فیلم قاهره ۱۹۷۶
۱۳۵۵کلاغ
۱۳۵۷چریکه تاراطرّاحِ صحنه و لباس

برندهٔ بهترین بازیگر زن از جشنواره سن سباستین

جایزه بهترین فیلم جشنواره بین‌المللی فیلم وایادولید

۱۳۶۰مرگ یزدگرد
۱۳۶۴باشو غریبه‌ی کوچکبرندهٔ جایزه اول جشنواره فیلم و هنر فرانسه ۱۹۹۱
۱۳۶۶شاید وقتی دیگرسازنده آنونس

نامزد لوح زرین بهترین تدوین جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۶

۱۳۷۰مسافراننامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۰

برندهٔ سیمرغ بلورین جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۰

نامزد سیمرغ بلورین بهترین تدوین جشنواره فیلم فجر ۱۳۷۰

۱۳۷۷گفت‌وگو با باداین بخش از قصه‌های کیش حذف شد و بیضایی حقوقش را از تهیه‌کننده خرید.
۱۳۸۰سگ‌کشیسرمایه‌گذاران: بیضایی و بهروز هاشمیان
۱۳۸۵قالی سخنگوبخش سوّمِ فیلم فرش ایرانی
۱۳۸۷وقتی همه خوابیمبرندهٔ سیمرغ بلورین بهترین تدوین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۷

نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۷

 فیلمنامه‌ها:

نامسال نگارشسال انتشارنخستین انتشار
عیّار تنها۱۳۴۹۱۳۶۰کتاب چراغ ۲
عمو سیبیلو (کوتاه)۱۳۴۹۱۳۴۹فیلم‌شدهٔ ۱۳۴۹ (انتشار به‌صورت فیلم)
رگبار۱۳۴۹۱۳۵۱فیلم‌شدهٔ ۱۳۵۰
سفر (کوتاه)۱۳۵۱۱۳۵۱فیلم‌شدهٔ ۱۳۵۱
غریبه و مه۱۳۵۱۱۳۵۲فیلم‌شدهٔ ۱۳۵۲
چشم‌انداز۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ (بازنویسی ۱۳۷۵)۱۳۸۸انتشارات روشنگران
ساز (کوتاه)۱۳۵۳نداردمنتشر نشده.
قصه‌های میر کفن‌پوش۱۳۵۳ و ۱۳۵۸۱۳۶۳انتشارات ابتکار
حقایق درباره‌ی لیلا دختر ادریس۱۳۵۴۱۳۶۱انتشارات تیراژه
چریکه‌ی تارا۱۳۵۴فیلم‌شدهٔ ۱۳۵۷
آهو، سلندر، طلحک و دیگران۱۳۵۵۱۳۵۶انتشارات نگاه
کلاغ۱۳۵۵۱۳۵۶فیلم‌شدهٔ ۱۳۵۵
داستان باورنکردنی۱۳۵۸ و ۱۳۶۱منتشر نشده.
شب سمور۱۳۵۹۱۳۶۰کتاب چراغ ۱
اشغال۱۳۵۹۱۳۶۱کتاب چراغ ۳
آینه‌های رو‌به‌رو۱۳۵۹۱۳۶۱انتشارات دماوند
مرگ یزدگرد۱۳۵۸۱۳۵۸نمایش صحنه‌ای به سال ۱۳۵۸
زمین۱۳۶۱۱۳۶۴انتشارات ابتکار
روز واقعه۱۳۶۱۱۳۶۳انتشارات ابتکار
پرونده‌ی قدیمی پیرآباد۱۳۶۳۱۳۶۳انتشارات ابتکار
عیارنامه۱۳۶۳۱۳۶۴انتشارات فاریاب
کفش‌های مبارک۱۳۶۳برای همگان منتشر نشده.
تاریخ سری سلطان در آبسکون۱۳۶۳۱۳۶۵انتشارات عکس معاصر
وقت دیگر، شاید ...۱۳۶۳۱۳۶۶فیلم‌شدهٔ ۱۳۶۶
باشو، غریبه‌ی کوچک۱۳۶۴۱۳۶۹فیلم‌شدهٔ ۱۳۶۴
قلعه‌ی کولاک۱۳۶۴برای همگان منتشر نشده.
پرده‌ی نئی۱۳۶۵‍۱۳۷۱انتشارات روشنگران
طومار شیخ شرزین۱۳۶۵۱۳۶۸انتشارات رامین
دیباچه‌ی نوین شاهنامه۱۳۶۵۱۳۶۹انتشارات روشنگران
گیلگمش۱۳۶۵منتشر نشده.
سند۱۳۶۶ و ۱۳۸۳منتشر نشده.
آقای لیر۱۳۶۷۱۳۶۸مجلّهٔ بررسی کتاب
برگی گمشده از اوراق هویت یک هموطن آینده۱۳۶۷منتشر نشده.
سفر به شب۱۳۶۸۱۳۶۹انتشارات روشنگران
مسافران۱۳۵۴ و ۱۳۶۸۱۳۷۰فیلم‌شدهٔ ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰
فیلم در فیلم۱۳۶۹۱۳۷۳انتشارات روشنگران
چه کسی رئیس را کشت؟۱۳۷۱منتشر نشده.
افرا، یا روز می‌گذردمنتشر نشده.
سگ‌کشی۱۳۷۱۱۳۷۹فیلم‌شدهٔ ۱۳۷۹
یوآنا؛ یا نامه‌ای به هیچ کس۱۳۷۱منتشر نشده.
گبر گور؛ یا گفت‌وگو با خاک (کوتاه)۱۳۷۲منتشر نشده.
سیاوش‌خوانی۱۳۷۲۱۳۷۵انتشارات روشنگران
آوازهای ننه آرسو۱۳۷۳۱۳۷۴سال ۱۳۷۴ بر اساسش فیلم ساخته‌اند.
حورا در آینه۱۳۷۴منتشر نشده.
مقصد۱۳۷۵۱۳۷۷انتشارات روشنگران
اعتراض۱۳۷۵منتشر نشده.
گفت‌وگو با باد (کوتاه)۱۳۷۷۱۳۷۵فیلم‌شدهٔ ۱۳۷۷
گفت‌وگو با آب (کوتاه)۱۳۷۸منتشر نشده.
گفت‌وگو با آتش (کوتاه)۱۳۷۸منتشر نشده.
ایستگاه سلجوق۱۳۷۸منتشر نشده.
اتفاق خودش نمی‌افتد!۱۳۸۱۱۳۸۴انتشارات روشنگران
ماهی۱۳۸۳برای همگان منتشر نشده.
قالی سخنگو۱۳۸۶فیلم‌شدهٔ ۱۳۸۵
لبه‌ی پرتگاه۱۳۸۵۱۳۸۶انتشارات روشنگران
وقتی همه خوابیم۱۳۸۶۱۳۸۷فیلم‌شدهٔ ۱۳۸۷
پیام دورادور (کوتاه)۱۳۹۰منتشر نشده.

کتاب‌ها

سال نگارشنامگونهسال انتشارناشرترجمه
۱۳۳۷ و ۱۳۴۲آرشبرخوانی۱۳۵۶نیلوفرانگلیسی (سهیل پارسا، برایان کویرت و پیتر فاربریج)
نگاشته و بازنگریسته از ۱۳۳۷ تا ۱۳۷۴سه برخوانی
مجموعه برخوانی۱۳۷۶روشنگران«آرش» به انگلیسی درآمده.
۱۳۴۱مترسکها در شب و عروسکهامجموعه نمایشنامه۱۳۴۱نویسنده«عروسکها»: انگلیسی (ژیزل کاپوشینسکی)

انگلیسی (سوجاتا بهات، ژاکلین هوتس، عمران نیازی و کامیار خانی اسکویی زیر نظر جان گرین)

انگلیسی (پروین لؤلویی و گلین پرسگلاو)

۱۳۴۱ و ۱۳۴۲سه نمایشنامه‌ی عروسکیمجموعه نمایشنامه۱۳۴۲نویسنده

نگاه

روشنگران

انگلیسی (ژیزل کاپوشینسکی)
۱۳۴۳نمایش در ژاپنپژوهش۱۳۴۳مجله موسیقی
۱۳۴۱ و ۱۳۴۲نمایش در ایرانپژوهش۱۳۴۴چاپ کاوهروشنگران
۱۳۴۲پهلوان اکبر می‌میردنمایشنامه۱۳۴۴صائب

نگاه

روشنگران

۱۳۴۳هشتمین سفر سندبادنمایشنامه۱۳۵۰جوانه

روزبهان

فرانسوی (احمد کامیابی مسک)

آلمانی (ایزابل اشتومپل-حاتمی)

۱۳۴۴دنیای مطبوعاتی آقای اسرارینمایشنامه۱۳۴۵مروارید
۱۳۴۴سلطان مارنمایشنامه۱۳۴۵نویسنده

تیراژه

روشنگران

۱۳۴۶میراث و ضیافتمجموعه نمایشنامه۱۳۵۵نگاه

روشنگران

۱۳۴۶چهار صندوقمضحکه۱۳۵۸روزبهان

روشنگران

انگلیسی (محمدرضا قانون‌پرور)

کُردی (مریوان حلبچه‌ای)

۱۳۴۷دیوان بلخنمایشنامه۱۳۴۷امیرکبیر

نگاه

عربی (محمد تونجی)
۱۳۴۸گمشدگاننمایشنامه۱۳۵۷پیام
۱۳۴۸نمایش در چینپژوهش۱۳۴۹امیرکبیر

روشنگران

۱۳۴۹راه توفانی فرمان پسر فرمان از میان تاریکینمایشنامه۱۳۵۷نیلوفر
۱۳۴۹حقیقت و مرد داناداستانِ کودکان۱۳۵۱کانون پرورش فکری
۱۳۵۶ندبهنمایشنامه۱۳۷۱رامین

تصویر و زمانه

روشنگران

۱۳۵۸مرگ یزدگردنمایشنامه۱۳۵۹روزبهان

روشنگران

انگلیسی (منوچهر انور)

انگلیسی (سهیل پارسا، برایان کویرت و پیتر فاربریج)

فرانسوی

۱۳۶۰خاطرات هنرپیشهٔ نقش دومنمایشنامه۱۳۶۲دماوند

روشنگران

انگلیسی (محمدرضا قانون‌پرور)
۱۳۶۱فتحنامه‌ی کلاتنمایشنامه۱۳۶۲

دماوند

روشنگران

انگلیسی (منوچهر انور)
۱۳۶۳پرده‌خانهنمایشنامه۱۳۷۲

روشنگران

۱۳۶۵ و ۱۳۶۷گفت‌و‌گو با بهرام بیضاییگفت‌وگو۱۳۷۱

آگاه

۱۳۶۷جنگنامه‌ی غلاماننمایشنامه۱۳۶۹

عصر جدید

روشنگران

۱۳۷۰هیچکاک در قابگفت‌وگو۱۳۷۴

روشنگران

۱۳۷۶افرا، یا روز می‌گذردنمایشنامه۱۳۸۱

روشنگران

۱۳۷۶بهرام بیضایی: جدال با جهلگفت‌وگو۱۳۸۸

ثالث

۱۳۷۷مجلس قربانی سِنِمّارنمایشنامه۱۳۸۰

روشنگران

۱۳۷۳ و ۱۳۷۸سهراب‌کُشینمایشنامه۱۳۸۶

روشنگران

۱۳۷۹مجلس ضربت زدننمایشنامه۱۳۸۱

روشنگران

گرجی (گیورگی لوبژانیدزه)
متنِ نوینِ بازنگریسته‌ای از اکثر نمایشنامه‌های سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۹دیوان نمایشمجموعه نمایشنامه۱۳۸۲

روشنگران

بعض نمایشنامه‌های دیوان یک یا چند بار به زبان‌های دیگر درآمده است.
۱۳۸۲شب هزارویکُمنمایشنامه۱۳۸۲

روشنگران

۱۳۸۲ریشه‌یابی درخت کهنپژوهش۱۳۸۳

روشنگران

۱۳۸۴هزارافسان کجاست؟پژوهش۱۳۹۱

۱۳۸۸تاراج‌نامهنمایشنامه۱۳۹۰روشنگران


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده