معرفی شخصیت وندال سوج

معرفی شخصیت وندال سوج

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۹

در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیت‌های کتاب‌های کمیک، به سراغ قدیمی‌ترین ستمگر دیوانه دنیای شرکت دی سی کامیکس یعنی وندال سوج معروف می‌رویم.

پیش از اینکه به‌سراغ مقدمه این مقاله برویم، قصد داریم نقل قولی از شخصیت وندال سوج را ارائه کنیم:

من یک انسان غارنشین نیستم. من یک فرد آینده‌بین و خیال اندیش هستم. من یک فرد کارکشته و قدیمی هستم و تمام جنگ‌های بزرگی را که انسان تا به امروز داشته، برنامه‌ریزی کرده‌ام. من دنیا را همچنان تغییر خواهم داد و آن را برای جنگی که فردا دارد، آماده می‌کنم؛ فردای من.

شخصیت وندال سوج که یک مستبد و ستمگر جاودانه محسوب می‌شود، درست از زمان آغاز تمدن، شاهد رشد بشریت و وقوع دوره‌های مختلف بوده است. او به‌شدت به کنترل کردن انسان‌ها علاقه دارد و همین موضوع باعث شده تا او با تعداد بسیار زیادی از قهرمانان دنیای دی سی درگیر شود. وندال سوج یک شخصیت ابرشرور محسوب می‌شود که در کتاب‌های کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر می‌شوند، حضور پیدا می‌کند. سوج یک فرد جاودانه محسوب می‌شود و از قبل از تاریخ ثبت شده از بشریت و تمدن حضور داشته است.

او درست از همان زمان اوایل حضور خود، زمین را با جرم و جنایت و البته خشونت پر کرده است و یک طاعون بسیار بزرگ محسوب می‌شود. او یک فرد بسیار باهوش و نابغه در زمینه‌های جنگی است. او یکی از سرسخت‌ترین شرورهای دنیای دی سی محسوب می‌شود و در طی دوره‌های مختلف تاریخی با صدها تن از قهرمانان این دنیای کمیکی مبارزه کرده است. در سال ۲۰۰۹، سایت محبوب آی جی ان لیستی از بزرگ‌ترین شرورهای تاریخ کتاب‌های کمیک را تهیه کرد و وندال سوج را در رتبه ۳۶ آن قرار داد. از آنجایی که سوج شرور بزرگی محسوب می‌شود، علاوه‌بر کتاب‌های کمیک، در آثار مختلف زیادی مانند سریال، انیمیشن‌های تلویزیونی و غیره حضور داشته است.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

در دوران ما قبل تاریخ، یک فرد غارنشین به نام «وندال اج» قبیله‌ی بلاد ترایب را هدایت می‌کرد؛ یک قبیله Cro-Magnon. او در همین برهه زمانی با یک سنگ آسمانی اسرارآمیز برخورد کرد و طولی نکشید که در تابش و پرتوهای آن غرق شد. این تابش و پرتوها، تغییرات زیادی را در او به وجود آوردند؛ تغییراتی باعث شد تا هوش فوق‌العاده زیاد و همچنین جاودانگی در او به وجود بیاید. درست از همین برهه زمانی، او توانست شهرت بسیار زیادی به دست بیاورد و تبدیل به رهبر شرور گروه‌های مختلفی باشد. او در طی طول تاریخ، با تعداد زیادی از افراد بسیار مشهور برخورد و با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. تقریبا می‌توان گفت که در طی این سال‌ها، وندال سوج با تمام افراد قهرمانی‌ای که روی سیاره زمین و در دنیای دی سی حضور داشتند، وارد مبارزه و جنگ شده بود؛ معمولا هم به این خاطر بود که او تلاش می‌کرد تا کنترل سرتاسر دنیا را در دست بگیرد.

القاب و اسامی مستعار: بلک برد، کین، دکتر کورتیس ناکس، چنگیز خان، ژنرال سوج، جک ریپر، جان سوج، ژولیوس سزار، مارشال ساوج، آقای دویت، Khafre، کرال، لیسینیوس، ماسک مرگ، بزرگ‌ترین سزار، وحشی‌ترینِ خان‌ها، وندار قاتل، وارنی سک، رئیس بزرگ و غیره.

تیم‌ها: آواتارها، بلک گلاو، شوالیه‌های شیطان، جامعه بی‌عدالتی، لیگ عدالت متحد، Dark Arcana، HORDR، Mankind Liberation Front، دین جنایت، انجمن مخفی ابرشرورها، نیروهای ویژه، تارتاروس، لایت و غیره.

متحدان: ال جبر، آلبرت مایکلز، آنتونی مونتی، بارون بلیتزکریگ، کاپوچین، چیتا، کشیر، کلیف دویت، دکتر هرت، دکتر سایکو، اتریگن، گوریلا گراد، گرندل، هورس وومن، جان اف کندی، جوناه هکس، جوزف مارتین، کس سیج، لیدی فلش، لیدی ویک، مادام زاندو، ناپلئون بناپارت، فوبیا، رد پانزر، اسکاندال سوج و غیره.

دشمنان: الن اسکات، انیمال من، آکوالاد، آکوامن، آرسنال، بالیستیک، بتمن، کاپیتان کلد، کیو کارسون، چارلز ام مک‌نایدر، کشیر، کلیف دویت، سایبورگ، دیمین دارک، دیک گریسون، دکتر فیت، هارولد هالستون، هاوک گرل، هاوک من، هیت ویو، هانترس، ایمورتال من، جیسون بلاد، جی گریک، جفرسون جکسون و غیره.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

شخصیت وندال سوج توسط آلفرد بستر و مارتین نادل خلق شده است. این کاراکتر برای اولین‌بار در قسمت ۱۰ ولوم اول سری کتاب کمیک Green Lantern حضور یافته است. وندال سوج در ۴۱۰ کتاب کمیک حضور داشته که در قسمت ۴ سری کتاب کمیک DC One Million به نام Death Star، قسمت ۳ سری کتاب کمیک Flashpoint، قسمت اول سری کتاب کمیک The Multiversity: The Society of Super-Heroes: The Conquerors of the Counter-World به نام Conquerors from the Counter-World و قسمت اول سری کتاب کمیک Justice League به نام The Totality Part 1 جان خود را از دست داده است.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

  • دوران نقره‌ای/زمین ۲:

پیش از ماجرای بحران در زمین‌های بینهایت، وندال سوج یکی از ساکنان زمین ۲ به حساب می‌آمد؛ البته لازم به ذکر است که او در دوران اولیه زندگی خود، با زمین ۱ آشنا شده بود و کاملا از وجود آن خبر داشت. او در همین برهه زمانی، به‌عنوان یک شرور به اعضای تیم جامعه عدالت آمریکا معرفی شد؛ آن هم به‌طور به‌خصوص به اولین گرین لنترن یعنی «آلن اسکات». او همچنان در دوران نقره‌ای به‌عنوان یک دشمن در مقابل اعضای جامعه عدالت آمریکا فعالیت خود را ادامه داد و در موقعیت‌های مختلف حضور پیدا می‌کرد و به‌نوعی خودی نشان می‌داد.

علاوه‌بر این، اتفاق مهمی که در دوران نقره‌ای رخ داد، این بود که بزرگ‌ترین دشمن وندال سوج یعنی «Immortal Man» برای اولین‌بار معرفی شد؛ یک انسان که داستان اوریجین و منشاء او شباهت زیادی به داستان خود سوج داشت. همین موضوع باعث شد تا آن‌ها تبدیل به دشمن ابدی یکدیگر شوند و در طی این سال‌ها بارها و بارها با هم مبارزه کنند. آن‌ها دشمنی خود را تا ماجرای بحران ادامه دادند؛ ماجرایی که درنهایت منجر به پاک شدن Immortal Man از صفحه هستی شد. اما بعد از گذشت مدتی او با یک دشمن جدید یعنی «Resurrection Man» جایگزین شد.

  • دوران مدرن/زمین جدید:

بعد از ماجراهای خط داستانی بحران در زمین‌های بینهایت، وندال سوج متوجه شد که این رویداد بسیار بزرگ، تاثیر بسیار کمی روی او گذاشته است؛ تنها تاثیر بزرگی هم که روی او گذاشته، باعث شده تا او دشمنان بیشتری نسبت به قبل به دست بیاورد. نفرت او نسبت به قهرمانان زمین و اعضای جامعه عدالت بسیار بیشتر از قبل شده بود. آن‌ها بعد از رویداد بحران در زمین‌های بینهایت، یک تیم جدید تشکیل داده بودند که متشکل از قهرمانان دوران مدرن بود؛ تیمی که نام خود را لیگ عدالت گذاشته بودند. آن‌ها خیلی زود توانستند توجه وندال سوج را به خود جذب کنند؛ آن هم به‌حدی که او اصلا وقت را تلف نکرد و خیلی زود یک گروه از شرورها را تشکیل داد تا با کمک هم به این تیم ابرقهرمانی جدید حمله کنند. آن‌ها قصد داشتند تا به این طریق، کاری کنند که دیگر هیچ فردی مقابل هدف‌های آینده سوج قرار نگیرد و او خیلی راحت مسیر خود را طی کند.

بااین‌حال، لازم به ذکر است که هیچکدام از آن‌ها بیشتر از Resurrection Man که به ظاهر همان مرد جاودان جدید و احیا شده محسوب می‌شد، از وندال سوج نفرت نداشت. Resurrection Man به قدری از سوج متنفر بود که خونش تشنه بود. وندال سوج بعد از آخرین مبارزه و رویایی‌اش با اعضای لیگ عدالت، تصمیم گرفت که به سراغ هر کدام از اعضای این گروه به‌تنهایی برود و ترتیب آن‌ها را بدهد. به همین ترتیب، اول از همه به سراغ فلش یا همان والی وست رفت تا اولین نفر ترتیب او را بدهد. با اینکه وندال سوج به‌طور کاملا ناگهانی به این قهرمان حمله و او را شگفت‌زده کرد، اما زمانی‌که برای دوم به سمت او حمله‌ور شد و قصد کشتن این قهرمان را داشت، با شکست روبه‌رو شد؛ شکستی که درنهایت منجر به مرگ ظاهری خودش شد.

وندال سوج

وندال سوج بعد از گذشت مدت زمان زیادی از مرگش، درنهایت دوباره به دنیای کمیک بازگشت. او به‌عنوان یک تهدید و خطر بزرگ برای والی وست بازگشته بود؛ آن هم درست زمانی‌که این قهرمان متوجه شده بود که دزدهای خیابانی هم دقیقا به همان سطح از سرعت ابرانسانی، مانند خودش، دست پیدا کرده بود. در طی همین ماجرا مشخص شد که این فرد جاودان درواقع از یک مواد مخدر معتاد کننده به نام Velocity 9 که یک سرعت ابرانسانی به مصرف‌کننده خود اعطا می‌کرد، در میان مردم پخش کرده است. او قصد داشت تا با استفاده از این مواد مخدر، یک ارتش از سربازان ابرانسانی برای خود تشکیل دهد تا بلکه بتواند به این طریق به هدف خود یعنی همان کنترل کردن تمام شهر دست پیدا کند. با اینکه وندال سوج دقیقا همان مواد مخدر را به خودش تزریق کرده بود اما فلش باز هم موفق به شکست دادنش شد.

اما این موفقیت، به قیمت قدرت‌های خود والی وست تمام شد و او خیلی زود متوجه شد که برای مدت کوتاهی کاملا بی‌قدرت شده است. مدت زیادی طول نکشید که وندال سوج توانست قدرت‌های خود را دوباره پیدا کند و در طی مدت زمانی‌که آن‌ها را از دست داده بود، سن او با سرعت زیادی افزایش پیدا می‌کرد. او بعد از تمام این ماجراها، به این نتیجه رسیده بود که باید به هر طریقی که شده، انتقام خودش را از فلش بگیرد. او حتی تا حد زیادی هم به محقق شدن هدفش نزدیک شد و توانست به سمت این قهرمان شلیک کند. بااین‌حال، اگر دشمن ابرقهرمانی او یعنی همان Immortal Man به کمک فلش نمی‌آمد، او می‌توانست با موفقیت به هدف خود برسد اما درنهایت دوباره با شکست روبه‌رو شد.

  • بعد از فلش پوینت/زمین صفر:

تاریخچه و داستان منشاء وندال سوج قرن‌ها پیش آغاز شده است؛ زمانی‌که اون یک مرد غارنشین محسوب می‌شد

اولین حضور وندال سوج در دنیای بعد از فلش پوینت، به‌عنوان یکی از اعضای یک گروه بی‌نظم و بی هدف به نام Demon Knights بود. این تیم، متشکل از اشخاص مختلفی بود که هر کدام از آن‌ها به‌طور اتفاقی در یک محدوده خاص درکنار یکدیگر قرار گرفته بودند؛ آن هم درست زمانی‌که یک ارتش بسیار بزرگ زیر نظر فردی به نام «Questing Queen» و «Mordru» تصمیم داشتند که به زور سروصدا و خشونت به یک شهر کوچک به نام Little Spring وارد شوند. آن‌ها قصد داشتند تا به این طریق راه خود را به سمت یک شهر مرموز به نام Alba Umbra پیدا کنند. حضور وندال سوج در تیم شوالیه‌های شیطان با حضورهای قبلی او در موقعیت‌های مختلف در تضاد بود. او همچنان قدرت فیزیکی زیادی داشت و مهارت زیادی در استفاده از سلاح‌ها و همچنین رهبری ارتش‌های بزرگی را دارا بود. بااین‌حال، او درنهایت تبدیل به مربی و فرمانده پادگان و ارتش کوچک Little Spring شد.

وندال سوج اصلا در این برهه زمانی مانند برهه‌های قبلی عقلانی فکر نمی‌کرد و نسبتا کوته فکر شده بود. به‌طور مثال زمانی‌که دایناسورها به مسافرخانه حمله کردند او تا حد زیادی خوشحال شد و اعلام کرد که چندین قرن است یک دایناسور نخورده و حسابی هوس کرده است. با این اوصاف، وندال همچنان ابعاد تاریک خود را داشت و اصلا شناختی از دیگر اعضای تیم شوالیه شیطان نداشت و آن‌ها هم اصلا او را نمی‌شناختند. او در یک برهه زمانی با Questing Queen رابطه نزدیکی داشت اما بعد از گذشت مدتی به خاطر همین موضوع تبعید شد. وندال سوج در برهه زمانی حال، یک زندانی محسوب می‌شود. او در این مدت با دخترش یعنی «کَس سیج» در راتباط است. زندانی بودن او تا رویداد Forever Evil ادامه داشت و درنهایت همین خط داستانی به او اجازه داد تا از زندان خود فرار کند و به اعضای انجمن مخفی ابرشرورها بپیوندد.

وندال سوج در طی یکی از ماموریتش به همراه اعضای این انجمن، تلاش کرد تا جعبه پاندورا را باز کند (همان جعبه‌ای که یک قلب سیاه روی خود داشت). اما این جعبه به وندال سوج نشان داد که هنوز مقداری محبت و دل‌رحمی در او وجود دارد. او بعد از متوجه شدن این موضوع، با خودش عهد بست که انتقامش را از پاندورا بگیرد و تقریبا هم موفق شد. وندال همچنین به دوست قدیمی خود یعنی «Capucine» در ماجراجویی و جستجویش با سوامپ تینگ کمک کرد تا بتواند Sureen را پیدا کند. اخیرا وندال به زور به جمع اعضای لیگ عدالت متحد پیوسته است. او قرار است به دیگر اعضای این تیم ابرقهرمانی کمک کند که با یک ناهنجاری بزرگ مقابله کنند.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

دوران نقره‌ای: زمین ۲

  • سوپرمن دو زمین:

وندال سوج بعد از مبارزه‌های اخیر خود با اعضای جامعه عدالت، متوجه شد که در تلاش است تا اعضای این گروه ابرقهرمانی را دستگیر کند. اما بعد از گذشت مدتی متوجه شد که توسط جفت فلش‌ها یعنی جی گریک و همچنین بری آلن متوقف شده است. بعد از کمی تلاش و درگیری با این دو ابرقهرمان، سوج متوجه شد که کاملا قدرت‌های خود را از دست داده است. سوج به‌شدت به‌دنبال راهی بود که بتواند قدرت‌های از دست رفته خود را بازگرداند. به همین ترتیب او به این نتیجه رسید که بهتر است برای به دست آوردن دوباره‌ی قدرت‌های خود، به‌نوعی به سراغ سوپرمن زمین ۱ و همچنین قهرمان زمین ۲ برود. بعد از گذشت مدتی سوج درنهایت توانست به‌طور کامل به اهداف نهایی زندگی خود دست پیدا کند.

او در ابتدا با سوپرمن زمین ۲ و همچنین اعضای جامعه عدالت آن‌ها درگیر شد. به طوری که بعد از گذشت مدت کوتاهی آن‌ها توانستند سوج را شکست دهند و او را مجبور کنند که قدرت‌های خود را ازطریق سوپرمن زمین ۱ به دست بیاورد. سوج که به هدف خود رسیده بود، توانست از این انرژی به دست آمده استفاده کند و بمب‌های ساعتی مخصوصی را بسازد که می‌توانستند تاریخ را به‌گونه‌ای تغییر دهند و عوض کنند که در آن تاریخ سوج حاکم تمام دنیا شده بود و بر آن فرمانروایی می‌کرد. براساس برنامه‌ریزی‌های وندال سوج قرار بود اتفاقات زیادی رخ دهد که همه آن‌ها به علاقه و سلیقه خودش طرح ریزی شده بودند.

بااین‌حال، این نقشه درنهایت با شکست روبه‌رو شد. زیرا لکس لوتر این واقعیت موفق شد که حافظه و خاطرات سوپرمن را بازگرداند. به همین ترتیب این قهرمان کاری کرد که خط زمانی به همان نظم اصلی و مناسب خود بازگردد. با اینکه نقشه‌های سوج همه با شکست روبه‌رو شد اما هر دوی آن‌ها (سوج و سوپرمن) می‌دانستند که دنیا هیچوقت از این اتفاق باخبر نخواهد شد و هیچکس نمی‌فهمد که چه بلایی سر دنیا آمده است. همین ماجرا باعث شد تا وندال سوج تا حد زیادی به خودش مغرور شود زیرا می‌دانست که سوپرمن اصلا نمی‌توانست او را به جایگاه محاکمه ببرد و عدالت را در حق او اجرا کند؛ آن هم به خاطر اینکه هیچکس از جنایت‌ها و جرم‌های وندال سوج خبر نداشت.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

بعد از گذشت مدتی، زمانی‌که وندال سوج تبدیل به کاپیتان یک شرکت صنعتی شد، دوباره خودش را در موقعیت مناسبی دید که می‌توانست باری دیگر اهداف خود را محقق کند و به آن‌ها نزدیک شود. بااین‌حال، سوج تهدید و مانع بسیار بزرگی مقابل نقشه‌های خود داشت و مسیر طولانی‌ای برای شکست دادن این قهرمان در مقابل خود داشت؛ او هم کسی نبود جز سوپرمن. بعد از این ماجرا، وندال سوج به سراغ این رفت که بخشی از شهر مترو پلیس را به یک دوران مانند دوران ما قبل تاریخ بفرستد. به محض اینکه قهرمانان از این ماجرا باخبر شدند، اعضای گروه Forgotten Heroes و همچنین سوپرمن توانستند با کمک یکدیگر نقشه‌های شیطانی وندال سوج را با شکست روبه‌رو کنند. بااین‌حال، سوج توانست با استفاده از رسانه به‌عنوان یک سلاح مقابل مرد پولادین، با موفقیت از شر این قهرمان راحت شود.

او در مقابل رسانه اینگونه ادعا کرده بود که اعمال سوپرمن و همچنین قدرت‌های این قهرمان به‌نوعی یک عمل غیرمسئولانه و غیرقابل کنترل است. او علاوه‌بر بیان این حرف‌ها، حادثه‌های اخیر (اتفاقاتی که مقصر اصلی تمام آن‌ها خود سوج بود) را به اضافه خیلی حرف‌های دیگر را برای رسانه‌ها آشکار کرد و به این قهرمان چسباند. با اینکه به نظر می‌رسید که این نقشه در حال موفق شدن است و سوج بالاخره می‌تواند از شر سوپرمن راحت شود، اما او درنهایت به آرزوی خود نرسید و تمام نقشه‌هایش نتیجه عکس دادند و گریبان خودش را گرفتند. زمانی‌که وندال سوج در حال صحبت با سوپرمن بود و تمام نقشه‌ها و اهداف واقعی‌اش را برای او شرح داد، متوجه نشد که تمام حرف‌ها و صحبت‌های او به‌صورت زنده برای تمام مردم در حال پخش است. بعد از این افشاگری، تمام مردم دنیا بالاخره هویت واقعی وندال سوج را دیدند. بعد از اینکه همه سوج را به‌عنوان یک مجرم بزرگ می‌دیدند، او تصمیم گرفت که دوباره برای مدتی جایی مخفی شود.

دوران مدرن: زمین جدید

  • دو تهدید، دو خط زمانی و یک انسان مشترک:

سوج در برهه زمانی‌های مختلف، شخصیت شرور و ستمگر بسیار بزرگی به حساب می‌آمده است. او با افرادی مانند هیتلر و ناپلئون هم کار کرده است

شاید یکی از منحصر به فردترین و همچنین خاص‌ترین لحظه‌های تاریخچه وندال سوج را بتوان این برهه زمانی دانست؛ آن هم وقتی که در تلاش بود تا یک حمله هسته‌ای را علیه شهر واشینگتون دی سی، مترو پلیس، بروکسل و سنگاپور آن هم با خریدن لباس رد راکت به راه بیاندازد. با اینکه اعضای تیم تایتان‌ها توانستند نقشه‌های سوج را متوقف کنند، اما او توانست به‌تنهایی تک تک اعضای این گروه ابرقهرمانی را شکست دهد و آن‌ها را درون یک لباس رد راکت قرار دهد. او، این قهرمانان را که در این لباس گیر افتاده بودند، به سمت مرگ ظاهری‌شان فرستاد. در همین حین بود که یکی از اعضای تایتان‌ها یعنی تمپست یا همان آکوالاد به زور توانست خود را از آن وضعیت نجات دهد. از طرف دیگر هم یک ویروس بیولوژیکی که از چندین قرن بعد از طرف خود وندال سوج و یک ستمگر دیگر به نام «سولاریس» فرستاده شده بود، توانست این لباس را پیدا کند. این ویروس بعد از پیدا کردن این لباس، آن را به سمت مونته ویدئو که در کشور اروگوئه قرار دارد، هدایت کرد.

نسخه فعلی وندال سوج اصلا از این نقشه خبر نداشت، زمانی‌که نتایج ویرانگر این ویروس را دید، نمی‌دانست که یکی از مقصران اصلی آن خودش است. او معتقد بود که این اتفاق به خاطر تلاش‌های تیم لیگ عدالت آمریکا رخ داده است. به همین ترتیب تصمیم گرفت که «موتورهای رعدآسای» خود را که به‌طور مخفیانه از دوران جنگ جهانی دوم نگه داشته بود، آزاد کند. بعد از این اتفاق نه‌تنها نقشه‌های شیطانی او با شکست روبه‌رو شد، بلکه به خاطر دخالت‌ها و تلاش‌های نسخه آینده اعضای تیم لیگ عدالت، نقشه‌های وندال سوج در جهت حمله هسته‌ای و همچنین کشتن اعضای باقیمانده تیم تایتان‌ها، با شکست روبه‌رو شد. با اینکه نسخه فعلی وندال سوج یک تهدید محسوب نمی‌شد، همچنان یک تهدید بزرگ در قرن ۸۵۳ به حساب می‌آمد. زیرا او و سولاریس همچنان فعالیت‌های خود را ادامه دادند و در تلاش بودند که سوپرمن پرایم را به قتل برسانند.

به همین ترتیب بعد از گذشت مدتی، اعضای لیگ عدالت آمریکا و نسخه‌های آینده آن‌ها، خود در مبارزه‌ای بزرگ علیه سولاریس دیدند. وندال سوج می‌دانست که شکست آن‌ها حتمی است. به همین ترتیب تصمیم گرفت که «واکر گابریل» را به بازی بگیرد و ذهنش را به هم بریزد. او کاری کرد تا واکر گابریل در بعد زمان به گذشته برود و دستکش‌های سفر در زمان را از فلش بدزدد؛ آن هم درحالی‌که خودش هنوز در زمان حال بود. وندال سوج بعد از اینکه به گابریل خیانت کرد، توانست دستکش‌های مخصوص را به دست بیاورد. به همین ترتیب تصمیم گرفت تا با استفاده از آن‌ها، از آن‌جا فرار کند. بااین‌حال از آنجایی که این دستکش‌ها توسط گابریل و Resurrection Man دستکاری شده بود، وندال سوج متوجه شد که به‌طور اتفاقی در حال رفتن به منته ویدئو است؛ درست چندین ثانیه پیش از اینکه آن شهر مورد اصابت همان لباس رد راکت که نسخه‌ی قبلی‌اش قصد داشت آن را به سمت واشینگتون دی سی بفرستد، قرار گرفت.

اینگونه گفته شده که این لحظه، دقیقا همان لحظه‌ای بوده که مرگ واقعی وندال سوج اتفاق افتاده است. با اینکه این اتفاق فقط در قرن ۸۵۳ رخ می‌دهد، اما هیچگونه مدرک موثقی منبی بر اینکه این مرگ واقعا اتفاق افتاده وجود ندارد. به همین ترتیب این احتمال وجود دارد که این نسخه از وندال سوج، درواقع مربوط‌به یک زمین دیگر بوده که در آینده وجود داشته است. علاوه‌بر این، این حقیقت هم وجود دارد که سوجی که در زمان حال بوده، اصلا از این مرگ اطلاع نداشته است.

 
  • تارتاروس:

این موضوع دیگر کاملا واضح بود که هیچ چیز نمی‌توانست مانع وندال سوج شود. درست همانند مواقع دیگر که او بازمی‌گشت و در تلاش بود تا انتقام خود را از آنهایی که سوج را شکست دادند و نقشه‌هایش را خراب کردند، این بار هم باری دیگر بازگشت تا انتقام خونین خود را از همه مقصران بگیرد. او این بار تمام تمرکز خود را روی اعضای تیم تایتان‌ها گذاشته بود؛ تیمی که یک بار موفق شد آن‌ها را تا مرز شکست خوردن و مرگ پیش ببرد. او اعتقاد داشت که همین اتفاق، دلیل اصلی شکست خوردنش درنقشه‌هایش در جهت عملی کردن یک حمله هسته‌ای بوده است. سوج در این برهه زمانی برای اینکه بتواند به اهداف خود برسد، تصمیم گرفت که تیم مخصوص به خودش را تشکیل دهد؛ تیمی که قرار بود علیه گروه تایتانز بایستند. به همین ترتیب، برای اینکه سوج بتواند وظیفه خود را به‌طور کامل انجام دهد، یکی از اعضای تیم تایتانز به نام «اومن» را ربود و او را مجبور کرد که یک گروه بی‌نقص و عالی را برایش تشکیل دهد.

با اینکه اومن دقیقا همان کاری را که سوج از او خواسته بود انجام داد، اما به‌طور مخفیانه تیمی را انتخاب کرد که بعد از گذشت مدتی خیلی زود از هم پاشید و کامل از بین رفت. درنهایت خود سوج دست به کار شد و تیم متشکل از گوریلا گراد، لیدی ویک، کشیر، سایرن و رد پانزار را تشکیل داد. وندال بعد از تشکیل این تیم، نام آن را تارتاروس گذاشت. اولین مأموریت آن‌ها این بود که یکی از اعضای سازمان هایو به نام «ادلاین ویلسون» را پیدا کنند. سوج قصد داشت تا بعد از پیدا کردن ویلسون، از خون او برای درست کردن یک سرم جاودانگی استفاده کند. به همین ترتیب، سوج بعد از بریدن گردن او، متوجه شد که خودش و اعضای تیمش دوباره در مقابل اعضای تیم تایتانز قرار گرفته‌اند؛ اتفاقی که درنهایت منجر به یک فاجعه شد.

وندال یک دختر به نام اسکندال دارد؛ دختری که در بین تمام فرزندان دیگرش از اهمیتی بیشتری قائل است

درحالی‌که رد پانزار در طی این نبرد در حال جان دادن بود، اما سوج به همراه دیگر اعضا بعد از شلیک کردن به سمت کشیر و همچنین تبدیل کردن او به یک حواس پرتی، توانستند از آن‌جا فرار کنند. آن‌ها کشیر را همانجا رها کردند تا توسط اعضای تیم تایتانز دستگیر شود. اعضای تیم تایتان‌ها بعد از اینکه از محل دقیق اومن باخبر شدند، بلافاصله به سراغ او رفتند و او را پیدا کردند. همین موضوع منجر به یک مبارزه دیگر میان آن‌ها و اعضای تارتاروس شد؛ مبارزه‌ای که خیلی زود بعد از تصمیم جدید سایرن در جهت تغییر جبهه خود، به پایان رسید.

  • دشمنان جاودان:

سوج در طی زندگی بسیار طولانی خود موفق به آشنا شدن و ملاقات دشمنان شخصی خودش شده است. با اینکه گفته شده که او تقریبا با تمام قهرمانان درون دنیای دی سی مبارزه کرده، اما فقط دو نفر در این دنیای پهناور وجود دارند که از زمانی‌که سوج قدرت‌های خود را به دست آورده، با او مشکل دارند و دشمنان خونین او محسوب می‌شوند. هرچ فردی در دنیای دی سی وجود ندارد که وندال سوج بیشتر از میچل شلی یا همان Resurrection Man، نسبت به آن نفرت داشته باشد و بخواهد از او انتقام بگیرد. یک گروه دیگر هم که سابقا به‌عنوان یک تهدید و خطر در مقابل وندال سوج به حساب می‌آمدند، باری دیگر قیام کردند. آن‌ها در تلاش بودند تا رهبر گمشده‌ی خود یعنی Immortal Man را پیدا کنند.

اعضای این گروه معتقد بودند که میچل شلی همان Immortal Man گمشده است. اما بعد از گذشت مدتی، زمانی‌که کشف کردند که Immortal Man واقعی در طی این سال‌ها زندانی وندال سوج بوده، متوجه شدند که اشتباه فکر می‌کردند و حقیقت چیز دیگری است. بعدها، زمانی‌که سوج، Immortal Man و همچنین میچل شلی متوجه شدند که داستان منشاء قدرت آن‌ها و همچنین ارتباطی که بین آن‌ها وجود دارد، چیست؛ آن هم زمانی‌که آن‌ها در مقابل یک تهدید بیگانه که داستانی مشابه خودشان داشت، قرار گرفتند.

  • میراث وندال سوج:

بعد از گذشت مدتی، وندال سوج دوباره در این برهه زمانی به دنیای کتاب‌های کمیک پیوست؛ آن هم زمانی‌که به انجمن ابرشرورهای الکساندر لوتر پیوسته بود. بااین‌حال، این ماجرا حتی بیشتر از یک دقیقه هم به طول نیانجامید. وندال سوج از اینکه رفتار بد لوتر را نسبت به خودش می‌دید و هیچ احترامی از سمت او دریافت نمی‌کرد، به‌شدت عصبانی شد. به همین ترتیب، آن‌ها مسیرهای مختلفی را نسبت به یکدیگر در پیش گرفتند. بعد از گذشت مدتی مشخص شد که وندال سوج فعالیت‌های خاصی انجام می‌دهد. او در تلاش بود تا با برداشتن اندام‌های مختلف اعضایی که با او ارتباط خونی داشتند، توانایی‌ها و قدرت‌های جاودانگی خود را درمان کند و به حالت قبل بازگردد.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

همین فعالیت‌ها باعث شد تا خیلی زود توجه قهرمانی به نام آرسنال، به سمت او جذب شود؛ آن هم زمانی‌که خودش و همچنین دختر او یعنی «لیان» از کاندیدهای مناسب برای این کارهای سوج به حساب می‌آمدند. بالاخره این تلاش در جهت استفاده از لیان توسط این قهرمان کشف و با شکست روبه‌رو شد. بعد از این ماجرا او دیگر نگاه متفاوتی به میراث خود داشت، هم به خاطر خودش و هم به خاطر دخترش. با اینکه سوج به خاطر سن بسیار زیادی که داشت، در طی دوره‌های مختلف فرزندهای خیلی زیادی از آنِ خود داشت، اما فقط یک نفر بود که وندال، او را تا دوران بزرگسالی رشد داده بود و مراقبش بود. این فرد با نام اسکندال سوج شناخته می‌شد. این دختر تحت مراقبت خود سوج و همچنین مادرش بزرگ شده بود؛ تنها زنی که وندال سوج در طی این دوران طولانی عمرش، واقعا عاشق او شده بود.

بااین‌حال، اسکندال بعد از بزرگ شدن، مسیر متفاوتی را نسبت به پدر و مادرش در پیش گرفت و بعد از گذشت مدتی هم به یک گروه به نام سیکرت سیکس پیوست. سوج بعد از پی بردن به این موضوع، متوجه شد که دخترش در خطر بسیار بزرگی قرار دارد؛ زیرا متوجه شده بود که گروه ابرشرورانه‌ی الکساندر لوتر قصد دارند که به سراغ سیکرت سیکس بروند و آن‌ها را نابود کنند. سوج که به‌شدت از نابودی زندگی دخترش می‌ترسید، به سراغ لوتر رفت و او را تهدید کرد که اگر کوچک‌ترین آسیبی به دخترش وارد شود، زندگی او را نابود خواهد کرد. سوج بعد از کمی تحقیق و بررسی درباره زندگی دخترش، از فعالیت‌های او در این تیم خبردار شد. او همچنین متوجه شد که دخترش با یکی از اعضای دیگر تیم به نام «ناک اوت» در ارتباط است.

علاوه بر اسکندال اینگونه گفته شده که پدر یک هیولا به نام گرندل هم است

به همین ترتیب، وندال سوج با استفاده از همین اطلاعات یک نقشه جدید کشید. او قصد داشت تا دخترش را مجبور کند که با یکی دیگر از اعضای تیم به نام «کت من» وارد رابطه بشود. او در تلاش بود تا با این کار، دخترش را مجبور کند که یک وارث برای او به دنیا بیاورد. درنهایت این نقشه‌های شیطانی سوج نه‌تنها باعث شد که به عاشق اسکندال آسیب زیادی وارد شود، بلکه رویارویی بسیار بد و خشونت آمیزی هم بین این پدر و دختر صورت گرفت؛ برخوردی که باعث شد تا ظاهرا وندال یک بار دیگر جان خود را از دست بدهد و بمیرد. علاوه‌بر این، شخصیت معروف دیگری هم که وندال سوج پدر او محسوب می‌شد، فرد شروری به نام «گرندل» بود.

  • بدترین سال برای سوج:

در طی دوران بسیار طولانی زندگی وندال سوج، بدترین سال تاریخچه او در طی ماجراهای رویداد بحران بینهایت اتفاق افتاد. در این برهه زمانی، وندال سوج تصمیم گرفت تا به‌طور جدی به اهداف اصلی‌اش فکر کند و راه‌های بسیار خوبی را برای در دست گرفتن کنترل تمام دنیا، اتخاذ کند. به همین ترتیب، او به این نتیجه رسید که بهتر است تا با نابود کردن زمین تمدن انسانی را بار دیگر راه اندازی کند و همه چیز را از ابتدا به وجود بیاورد؛ آن هم با کشیدن یک سیارک از مدار به سمت سیاره زمین. وندال سوج برای انجام این کار و هدفی با این عظمت به یک فرقه آخرالزمانی نیاز داشت. بعد از تشکیل این فرقه خودش رهبری آن را در دست گرفت. بااین‌حال طولی نکشید که وندال متوجه شد که تمام نقشه‌هایش توسط فلش با شکست روبه‌رو شده است. به خاطر اینکه سیارک به همراه خود وندال سوج به مدار فرستاده شدند.

بالاخره بعد از گذشت مدتی وندال سوج توانست راه خود را دوباره به سمت زمین پیدا کند. به همین ترتیب، به همراه آن سیارک دوباره به سمت زمین بازگشت و روی آن سقوط کرد اما ویرانی و نابودی خیلی زیادی را به وجود نیاورد. وندال سوج که تا حد زیادی به خاطر این اتفاقات ضعیف شده بود، به این نتیجه رسید که روزهای جاودانگی او در حال نزدیک شدن به پایان خودش است و به احتمال زیادی در طی ۱۱ روز آینده کاملا تمام می‌شود. به همین ترتیب تصمیم گرفت که زندگی خود را با دزدیدن دی‌ان‌ای یکی از دشمنان قدیمی خود یعنی الن اسکات، نجات دهد و حفظ کند. او برای عملی کردن نقشه خود، از یک کلون بد شکل و مسخره‌ی سندمن اصلی استفاده کرد اما طولی نکشید که نقشه‌ی او در جهت دزدیدن الن اسکات، با شکست روبه‌رو شد.

جالب است بدانید که سوج توانست خود را ازطریق روش‌های کاملا غیرانسانی نجات دهد. او زمانی‌که از یکی از کلون‌های خودش استفاده و تغذیه کرد، متوجه شد که می‌تواند یک سال بیشتر زندگی کند. بعد از گذشت مدتی وندال سوج دوباره ظاهر شد و این بار یک گروه از ابرنازی‌ها با قدرت‌هایی ابرانسانی را تشکیل داده بود. این گروه که Fourth Reich نام داشتند، قهرمانان دوران طلایی را مورد هدف قرار داده بودند؛ قهرمانانی که در جدیدترین نسخه گروه جامعه عدالت آمریکا عضو بودند. بعد از اینکه چند تن از اعضای یعنی «Minute Man»، «ژنرال گلوری» و «میستر آمریکا» با موفقیت به قتل رسیدند، وندال تصمیم گرفت که خودش به‌طور مستقیم به سراغ «وایلد کت» برود و را یک سره کند.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

به همین ترتیب، سوج، وایلد کت و همچنین تامی در یک نبرد بسیار شدید و خشونت بار گیر افتادند. این مبارزه به قدری پر تنش بود که کم کم به درون خیابان‌ها هم کشیده شد. نه‌تنها تیم جدید سوج با شکست روبه‌رو شدند، بلکه خود او هم به طرز بدی شکست خورد و در آخر مبارزه‌اش با یک ماشین آتشنشانی که سرعت بسیار بالایی هم داشت، برخورد کرد. وندال مدتی بعد از اینکه از دست مقامات فرار کرده بود نقشه جدیدی کشید. او در طی این نقشه خود یک تراژی و فاجعه جدید را به وجود آورد. در طی این ماجرا، بلک مانتا به سن دیگو رفت و بعد از اینکه آن را غرق در آب کرد، نام آن را ساب دیگو گذاشت. هنوز مشخص نیست که چرا وندال این کار را انجام داده است.

  • بحران نهایی – علامت کین:

بعد از اینکه وندال سوج دوباره به سیاره زمین بازگشت، پیش از ماجراهای دارک ساید، بار دیگر سر و کله‌اش پیدا شد و در مرکز توجهات قرار گرفت؛ رویدادی که در آن دارک ساید در تلاش بود تا کنترل تمام سیاره زمین را در دست بگیرد. در این برهه زمانی، سوج یک تیم با نام «لیبرا» را تشکیل داد و آن را هدایت می‌کرد. علاوه‌بر این، او با یک گروه مذهبی به نام Religion of Crime در این دوران آشنا شد و با آن‌ها ارتباط برقرار کرد؛ آن‌ها نه‌تنها در تلاش بودند که Spear of Destiny را به دست بیاورند و آن را بازیابی کنند، بلکه به‌طور اتفاقی در طی همین ماجرا هم «کین» را درون سوج احیا کردند و بازگرداندند؛ آن هم بعد از اینکه او به واسطه‌ی خنجر سرنوشت و توسط رهبر این گروه مورد اصابت قرار گرفت.

سوج در اصل متعلق به زمین ۲ است و یکی از قدیمی‌ترین دشمنان تیم انجمن عدالت محسوب می‌شود

همه باور داشتند که با این اتفاق، تمام خاطراتی که درون سوج وجود داشت، بازگشته بود. او دوباره در همان مسیر انتقامی همیشگی خودش قرار گرفت و در تلاش بود که انتقام خود را از اسپکتر، آن هم به این خاطر که کین را در گذشته تنبیه کرده بود، بگیرد. او بالاخره توانست اسپکتر را شکست دهد و او را از میزبان خود جدا کند. او به جایی رسید که تقریبا هم Question و هم اسپکتر را به قتل رساند. البته اگر Question به موقع کاری نمی‌کرد و بخشش را نشان نمی‌داد، قطعا این اتفاق غم‌انگیز رخ می‌داد. در طی این مدت زمان، آن‌ها توانستند قدرت خنجر سوج را از بین ببرد. به همین ترتیب او خیلی زود شکست خورد و درنهایت روح انتقام از مرگ او گذشت.

با اینکه وندال سوج در پایان این ماجرا زنده ماند، اما مجازاتی برای او در نظر گرفته شده بود که پایان آن اصلا مشخص نبود. مجازات او به این صورت بود که او برای همیشه علامت کین را روی خودش داشت و تمام مردم دنیا باید متوجه می‌شدند که وندال درواقع چه فردی است و چه کارهایی انجام داده است. پایان این مجازات زمانی بود که خود خدا تصمیم می‌گرفت که او به قدر کافی زجر کشیده و تقاص کار خود را پس داده است. بعد از اینکه مدتی از شکست ویرانگر سوج و بی‌آبرویی او گذشت، او دوباره به میدان بازگشت و این بار قصد داشت که با نیت خوبی به کمک رأس الغول بپردازد. در این برهه زمانی رأس الغول به همراه اعضای گروه Outsiders در تلاش بودند تا اعضای تیم سابق سوج یعنی Cro Magnon را شکست دهند؛ گروهی که در این دوباره نام Insiders را روی خود گذاشته بودند.

در طی این رویداد، سوج به‌طور کامل متقاعد شده بود که در حقیقت همان کین است. او اعتقاد داشت که این خنجر تمام خاطرات او را بازگردانده نه اینکه هویت دیگری جسم او را تسخیر کرده باشد. بعد از گذشت مدتی مسیر سوج دوباره به هانترس و همچنین Question برخورد کرد. آن‌ها در تلاش بودند تا به هر طریق و به هر قیمتی که شده کاری کنند تا Question بتواند علامت کین را از وندال سوج جدا کند و بار آن را خودش به دوش بکشد. هانترس که یک کاتولیک محسوب می‌شد، در ابتدا از اینکه فهمید رنه (Question) حاضر است که چه کاری برای او انجام دهد، فوق‌العاده شوکه و غافلگیر شد.

البته لازم به ذکر است، ماسکی که رنه روی صورتش می‌زد، این علامت را می‌پوشاند؛ هر چند که او در این برهه زمانی این ماسک را در آورد. وندال سوج دوباره در صفحات مختلف مجموعه Action Comics و همچنین Secret Six ظاهر شد. او حالا دیگر به‌طور کامل قدرت‌های خود را به دست آورده و به‌عنوان یک تهدید و خطر بسیار جدی برای لکس لوتر به حساب می‌آید. او در تلاش بود که قدرت بلک لنترن را به دست بیاورد و خودش از آن استفاده کند. زیرا سوج معتقد بود که گوی‌های سیاهی که او برای قرن‌ها در اختیار داشت و مراقب آن‌ها بود، می‌توانستند برای او خوشی و شادی را به ارمغان بیاورند. زمانی‌که تلاش‌های سوج برای رشوه دادن به لکس لوتر و همچنین کمک گرفتن از او، منجر به نابودی ساختمان خودش شد، به این نتیجه رسید که این نقشه اصلا خوب نیست و آن را نامناسب دید؛ آن هم بعد از اینکه دوباره مقابل لکس لوتر و همچنین دختر او قرار گرفت.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

وندال سوج در این سال‌ها به‌عنوان مردی شناخته می‌شود که توانایی‌ها و استعدادهای بسیار زیادی دارد و همچنین در زمینه‌های مختلف مبارزه‌ای فوق‌العاده ماهر است. وندال در طی دوران زندگی بسیار طولانی خود، یا سبک‌های مبارزه‌ای مختلف را آموخته یا اینکه با استفاده از دانش خود، سبک‌های جدیدی را به وجود آورده است. بااین‌حال، وندال سوج بیشتر از هر چیزی ترجیح می‌دهد که در نبرد مقابل دشمنان خود از سلاح‌های مختلف استفاده کند. یکی از مواردی که درباره سوج به شهرت زیادی رسیده، توانایی او در استفاده از سلاح‌های بسیار زیاد مبارزه‌های تن به تن است. شمشیربازی، استفاده از تبرهای مبارزه‌ای، پرتاب چاقو و گرزهای مبارزه‌ای انتخاب‌های همیشگی سوج برای نبردهای مختلف به حساب می‌آمد؛ البته پیش از اینکه او قدرت‌های جاودانه‌اش را به دست بیاورد.

با اینکه وندال سوج اصلا از رویارویی‌های مستقیم خوشش نمی‌آید و اغلب اوقات از رخ دادن آن‌ها دوری می‌کند، اما دانش و توانایی او در این زمینه باعث شده که او به‌عنوان یک مبارز بسیار خوب و قابل‌توجه به حساب بیاید. یکی دیگر از توانایی‌های بسیار زیاد سوج این است که او یک فرد برنامه‌ریز تاکتیکی، فوق‌العاده هوشمند و همچنین متخصص استراتژی به حساب می‌آید. براساس دانش فوق‌العاده زیادی که وندال سوج در طی دوران زندگی طولانی‌اش که شاهد رشد و تکامل بشریت بوده، می‌توان گفت که او تقریبا در تمام زمینه‌ها تخصص دارد و توسط افراد مختلف هم آموزش دیده است.

وندال سوج یکی از مقصران اصلی غرق شدن آتلانتیس در آب به حساب می‌آید

از بحث‌هایی دارویی و پزشکی گرفته تا مسائل سیاسی، سوج تقریبا در تمام زمینه‌ها دانش و اطلاعات کافی برای فعالیت در آن‌ها را کسب کرده است و نوعی متخصص به حساب می‌آید؛ تقریبا در تمام زمینه‌های که در برهه زمانی‌های مختلف تکامل بشریت به وجود می‌آمدند. حال چیزی که دراین‌میان واضح است، تنها زمینه و اطلاعاتی که خیلی به سوج کمک می‌کنند و او هم تا حد زیادی به آن‌ها علاقمند است، زمینه‌هایی هستند که او را بیش‌ازپیش به هدف‌هایش نزدیک می‌کنند. سوج اعتقاد دارد که خودش باید فرمانروای کل دنیا باشد و تنها او سزاوار این جایگاه است. به همین ترتیب، او خودش را تبدیل به یک دشمن مرگبار کرده، آن هم به خاطر اینکه در طی این سال‌ها اطلاعات و استراتژی‌های زیادی از رهبرهای مختلف، دیکتاتورها و دیگر فاتحان مشهور آموخته است.

به خاطر همین تجربه و دانش بسیار زیاد، سوج توانسته در طی این سال‌ها، شخصیت عالی و فوق‌العاده‌ای را در خودش به وجود بیاورد. او خود را در مقابل دیگران به‌عنوان یک رهبر بسیار قدرتمند و توانا نشان می‌دهد که می‌تواند یک ارتش کامل را تحت دستورها و نظارت خودش هدایت کند. او حتی نشان داده که می‌تواند از افراد مختلف استفاده کند تا آن‌ها کارهای سوج را انجام دهند. یک چیز که سوج را برای تمام مردم دنیا و همچنین قهرمانان خطرناک می‌کند، ارتباط او با گروه‌های مختلف و شخصیت‌های معروف و مهم است. البته بیشتر از هر چیزی، ارتباط سوج با یک گروه مرموز و اسرارآمیز به نام Illuminati است که باعث می‌شود او تبدیل به یک تهدید بسیار بزرگتر شود. سوج با کمک‌هایی که از طرف اعضای این گروه به او می‌رسید، تبدیل به مردی شده بود که می‌توانست به هر جایگاهی در هر زمینه‌ای که دوست دارد، برسد. به همین ترتیب، او با جایگاهی که در سیاست به دست می‌آورد، می‌توانست هر تیمی را که زیر نظر دولت بود یا توسط آن‌ها کنترل می‌شد، از بین ببرد.

  • جاودانگی:

مهم‌ترین نکته و ویژگی وندال سوج، جاودانگی او است. بعد از کشف شهاب سنگ، پرتوها و تابش‌هایی که در اطراف این شهاب وجود داشت نه‌تنها جاودانگی را به سوج اعطا کرد، بلکه تا حدودی هم قدرت فیزیکی، استقامت و همچنین سرعت او را افزایش داد. علاوه‌بر این، این شهاب سنگ و پرتوهای آن اثراتی هم روی ذهن سوج داشت و آن را تا حدودی دستخوش تغییرات کرد. به طوری که ذهن او بعد از این ماجرا به طرز شگفت انگیزی کار می‌کرد و بلافاصله از سطح قبیله Cro-Magnon سبقت گرفت. به خاطر این اتفاق، سوج بدنی را به دست آورده بود که به طرز شگفت انگیزی دربرابر کهولت سن، مریضی و خستگی مصون بود.

اینگونه توضیح داده شده که این جاودانگی به خاطر Tektites که در این سنگ آسمانی وجود داشته، به وجود آمده است؛ یک نانو تکنولوژی بیگانه که قدرت‌های مرد جاودان و همچنین Resurrection Man را هم تا حد زیادی افزایش داده بود. در ابتدا به نظر می‌رسید که این جاودانگی فقط باعث شده تا سوج دربرابر آسیب‌های داخلی یا مشکلات جسمی خودش مصون باشد. اما در عین حال او دربرابر آسیب‌های خارجی مانند ضربات چاقو، سوختگی یا از دست دادن اندام‌ها، کاملا مصون بود. البته با این اوصاف، اینگونه نشان داده شده زمانی‌که سوج دچار آسیب می‌شود، باز هم درد را احساس می‌کند و مجبور به تحمل کردن است.

وندال سوج

تنها راهی که سوج می‌توانست به‌طور کامل خودش را درمان کند (آن هم بعد از متحمل شدن حجم زیادی از آسیب‌ها)، مصرف دی‌ان‌ای هم‌خون خودش بود. تا به امروز هنوز مشخص نشده که دیگر افرادی که هم‌خون او هستند هم توانایی‌ها و قدرت‌ها یا حتی جاودانگی را مانند او دارند یا خیر؛ با اینکه دی‌ان‌ای آن‌ها می‌توانست به‌طور کامل سوج را درمان کند و به حالت قبل بازگرداند. اگر سوج دی‌ان‌ای هم‌خون خودش را استفاده می‌کرد، قدرت، سرعت و همچنین استقامت او باز هم نسبت به قبل افزایش پیدا می‌کرد و بیشتر می‌شد.

در دوران مدرن، سوج متوجه شد که فاصله آنچنان زیادی با مرگ خود ندارد؛ آن هم به خاطر اینکه تا آن برهه زمانی، جاودانگی او چندین بار اثر معکوس پیدا کرده بود. بعد از چندین بار شکست و متحمل شدن آسیب‌های جدی، او متوجه شد که دسترسی به دی‌ان‌ای یکی از اعضای هم‌خون خودش بسیار سخت شده است. بعد از آخرین مبارزه بسیار وحشتناک خود و شکست خوردنش توسط فلش، سوج متوجه شد که بدنش در حال نابود شدن است و از طرف دیگر هم فاکتور بهبودی و جاودانگی او مدام در حال تلاش است که او را همچنان زنده نگه دارد.

در طی مدت زمانی‌که سوج با شوالیه‌های شیطان بود، یک قهرمان محسوب می‌شد

بعد از ماجرای خنجر سرنوشت و همچنین قدرتمند شدنش توسط این خنجر، هنوز معلوم نیست که آیا بدن سوج توانسته به‌طور کامل به همان حالت قبل و قدرتمند خود بازگردد یا آیا هنوز آن وابستگی شدید را به مصرف دی‌ان‌ای هم‌خون خود دارد یا خیر. بااین‌حال سوج در آن برهه زمانی در آخرین وضعیت سلامتی کامل خود دیده شده است. در چندین نسخه و حضور اخیر، سوج اینگونه نشان داده که می‌تواند به‌راحتی خود را بازسازی کند و در عرض چند دقیقه از آسیب‌های مختلف (به غیر از مدل‌های مرگبار) بهبود پیدا کند. هنوز مشخص نیست که آیا سوج همچنان به دی‌ان‌ای اجداد خود نیاز دارد تا قدرت‌های خود را افزایش دهد یا خیر؛ هرچند شخصیت‌های دیگری که به واسطه‌ی Tektites توانستند جاودانگی را به دست بیاورند، دیگر به چنین چیزی نیاز ندارند.

  • توانایی نامشخص:

این احتمال وجود دارد که وندال سوج یک قدرت و توانایی کشف نشده هم داشته باشد. براساس این احتمال، او توانایی سفر بین بعدی و ماجراجویی بین زمین‌های مختلف را دارد. هنوز مشخص نیست که آیا سوج این توانایی را ازطریق شیء خاصی به دست آورده یا به خاطر فرد خاصی قادر به انجام این کار بوده است. درهرصورت، هنوز محدوده کامل این قدرت مشخص نیست. از طرف دیگر هم معلوم نیست که آیا سوج دیگر قدرت‌های خود را که تمایلی به نشان دادن آن‌ها ندارد، اجرا می‌کند یا خیر؛ آن هم به این خاطر که سوج معمولا به محدوده‌هایی که نمی‌شناسد و خارج از درک او هستند اعتماد ندارد، مانند سفر در زمان یا زمینه ماجراجویی بین بعدی.

وندال سوج - دی سی کامیکس - vandal savage - dc comics

در انتها به چند مورد از انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که شخصیت وندال سوج در آن حضور داشت:

  • انیمیشن سریالی Justice League محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ با صداپیشگی فیل موریس
  • انیمیشن سریالی Young Justice محصول سال ۲۰۱۰ تاکنون با صداپیشگی میگل فرر (فصل اول و دوم) و دیوید کای (فصل سوم)
  • سریال Smallville محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ با بازی رادین کاین در نقش دکتر کورتیس ناکس
  • دنیای تلویزیونی Arrowverse محصول سال ۲۰۱۲ تاکنون با بازی کاسپر کرامپ
  • انیمیشن Justice League: Doom محصول سال ۲۰۱۲ با صداپیشگی فیل موریس
  • انیمیشن Lego DC Comics Super Heroes: Justice League – Cosmic Clash محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی فیل موریس
  • انیمیشن Suicide Squad: Hell to Pay محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی جیم پیری
  • بازی DC Universe Online محصول سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی برایان تالبوت
  • بازی Lego DC Super-Villains محصول سال ۲۰۱۸
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده