آرشیو: Prince of Persia؛ شاهزاده محبوب اما فراموش‌شده!

آرشیو: Prince of Persia؛ شاهزاده محبوب اما فراموش‌شده!

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۵۵

در این قسمت از آرشیو به‌مناسب سالگرد انتشار بازی Prince of Persia حسابی با این سری محبوب خاطره‌بازی خواهیم کرد. همراه ما باشید. 

شاید بتوانم هفتمین قسمت از سری مقالات آرشیو را عجیب‌ترین آن‌ها معرفی کنم. راستش را بخواهید برای این قسمت یک بازی شوتر اول‌شخص تدارک دیده بودم و حتی طی روز‌های گذشته آن را بازی می‌کردم تا بتوانم راحت‌تر در موردش بنویسم اما درحالی‌که همه‌چیز آماده بود امروز اتفاق ویژه‌ای افتاد که تمام برنامه‌ها را عوض کرد! بله امروز، ۳ اکتبر، روزی است که ۳۰ سال پیش در آن اولین نسخه از مجموعه Prince of Persia منتشر شد تا شاهزاده پارسی محبوب‌مان متولد شود. طبیعتا وقتی در چنین روز مهمی هستیم، صحبت کردن از هر چیز دیگری به‌غیر از Prince of Persia کار درستی نیست پس چه بهانه‌ای بهتر از این تا قسمت جدید از آرشیو را به این مجموعه اختصاص بدهیم؛ البته به نظرم بهتر است تا به‌جای اینکه سراغ نسخه‌ای خاص برویم یا حتی بخواهیم خیلی دقیق و پرجزییات داستان بازی را مرور و بررسی کنیم، نگاهی کلی به بازی‌های این مجموعه داشته باشیم و برای هرکدام مواردی مثل کلیت داستان، گیم‌پلی و حتی برخی ویژگی‌ها و دقایق خاص‌شان را مرور کنیم. پس با ما همراه باشید. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

سه‌گانه اصلی

همه‌چیز، از سال ۱۹۸۹ و با انتشار نسخه‌ی اول بازی با نام Prince of Persia آغاز شد. جردن مکنر بازی‌سازی بود که به‌عنوان اولین پروژه‌اش، اثری به اسم Karateka برای شرکت Brøderbund ساخته بود و در پی موفقیت‌های این بازی، آن‌ها دوست داشتند تا مکنر دنباله آن را هم بسازد ولی در عین حال، این آزادی را هم به وی داده بودند تا سراغ ساخت اثری کاملا جدید برود. همین اتفاق باعث شد تا مکنر پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه ییل در سال ۱۹۸۵، ساخت بازی جدیدی را کلید بزند که درنهایت تبدیل به Prince of Persia شد. مکنر برای این بازی، از داستان مشهور هزار و یک شب الهام گرفت و فیلم‌هایی مثل Raiders of the Lost Ark و  The Adventures of Robin Hood هم از دیگر منابع الهام وی بودند. قبل از اینکه سراغ بخش‌های مختلف بازی برویم، نکته جالبی در رابطه با بازی وجود دارد و آن هم اینکه مکنر چون خیلی مهارتی در زمینه خلق انیمیشن و طراحی آن‌ها نداشت، سراغ تکنیکی به اسم Rotoscoping رفت که در فارسی هم با نام روتوسکوپی شناخته می‌شود. در این تکنیک از صحنه‌ها و فیلم‌های موجود استفاده و انیمیشن‌ها با شباهت به آن‌ها خلق می‌شوند و مکنر هم برای خلق انیمیشن‌های بازی خودش، اولا از ویدیو ضبط‌شده از حرکات و پرش‌های برادرش در لباس سفید استفاده کرد و برای انیمیشن‌های شمشیرزنی بازی هم از ویدیو نبرد پایانی فیلم The Adventures of Robin Hood استفاده کرد. بدین ترتیب در دورانی که در کم‌تر بازی دیگری شاهد به‌تصویر کشیده شدن نبرد‌های تن به تن با شمشیر بودیم و اکثر بازی‌ها برای ساده‌تر بودن طراحی سراغ استفاده از مواردی مثل تفنگ می‌رفتند، بازی «پرنس آف پرشیا» نبرد با سلاح سرد را به‌تصویر کشید که از قضا خیلی هم از آن استقبال شد. 

جردن مکنر

همان‌طور که اشاره کردیم، داستان بازی الهام‌گرفته از قصه‌های هزار و یک شب است و در ایران باستان رخ می‌دهد؛ جایی که سلطان، برای رهبری نیرو‌هایش در جنگی که در دوردست‌ها رخ می‌دهد از قصر خارج شده و همین بهترین فرصت برای جعفر، وزیر اوست تا برای گرفتن جایگاه سلطان تلاش کند. البته در این راه یک مانع پیش‌روی جعفر قرار دارد و آن هم دختر سلطان است. جعفر برای ازبین‌بردن این تهدید، شاه‌دخت را در برجی زندانی و اعلام می‌کند که باید حتما با او ازدواج کند. اما شاهدخت درواقع عاشق پسر جوانی است که همان شخصیت اصلی بازی به‌حساب می‌آید و توسط جعفر، در سیاه‌چالی زندانی شده است. با شروع بازی، این شخصیت ۶۰ دقیقه فرصت دارد تا خودش را از سیاه‌چال رها و شاه‌دخت را هم نجات بدهد ولی خب همه‌چیز به همین سادگی نیست؛ چرا که محیط سیاه‌چالی که در آن زندانی شده‌اید، اولا مملو از تعداد زیادی نگهبان است که روبه‌رو شدن با آن‌ها مبارزات بازی را شکل می‌دهد. درکنار این نگهبان‌ها همچنین انواع و اقسام تله‌ها در محیط بازی پراکنده شده‌اند که رد کردن آن‌ها هم حسابی توانایی‌های بازیکن در سبک پلتفرمر را به‌چالش می‌کشند. از همه این‌ها بدتر هم یک همزاد شخصیت اصلی است که با ظاهری شبیه به سایه‌ها از آینه جادویی احضار شده تا مانع از فرار شما از زندانی باشد که در آن گرفتار شده‌اید. 

نسخه اول «پرنس آف پرشیا»، ابتدا روی کامپیوتر‌های اپل II و در آمریکا منتشر شد اما با وجود تعریف و تمجید‌های شدید منتقدین، خیلی از حیث فروش شرایط خوبی نداشت و توانست فقط ۷ هزار نسخه فروش داشته باشد. ولی یک سال بعد و با انتشار بازی در ژاپن و اروپا، این اثر توانست به آن موفقیت تجاری که لایقش بود هم دست پیدا کند و مثلا در همان ماه نخست انتشار بازی در ژاپن، فروش آن فقط در این منطقه به ۱۰ هزار نسخه رسید. در ادامه بازی برای پلتفرم‌های مختلفی منتشر شد و جالب اینکه نسخه‌های متفاوت آن ویژگی‌های خاص خودشان را هم داشتند؛ مثلا مدت زمان ۶۰ دقیقه‌ای بازی در نسخه SNES به ۱۲۰ دقیقه افزایش پیدا کرده و مراحل بازی هم طولانی‌تر و سخت‌تر شده بودند. «پرنس آف پرشیا» با تجربه فروشی بالغ بر ۲ میلیون نسخه و از آن مهم‌تر جلب رضایت منتقدین و طرفداران آنقدر اثر موفقی بود که جردن مکنر چراغ سبز را برای ساخت دنباله بازی هم دریافت کند. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

دنباله بازی Prince of Persia 2: The Shadow and the Flame قرار بود ساخته شود و کلیف هنگر پایانی آن را توضیح بدهد اما این اتفاق هرگز رخ نداد و به‌جای آن شاهد Prince of Persia 3D بودیم

دنباله بازی، با نام Prince of Persia 2: The Shadow and the Flame چهار سال پس از قسمت اول یعنی در سال ۱۹۹۳ منتشر شد و اولین پلتفرم میزبان آن هم DOS بود. وقایع بازی، ۱۱ روز پس از نسخه اول و شکست خوردن جعفر اتفاق می‌افتند. شخصیت اصلی بازی پس از شکست دادن جعفر شیطانی تبدیل به یک قهرمان شده و با رد کردن تمام پاداش‌هایی که سلطان برایش در نظر گرفته، فقط خواستار ازدواج با شاه‌دخت است که مورد موافقت سلطان هم قرار می‌گیرد. بازی از جایی آغاز می‌شود که شاهزاده در حال ورود به قصر است اما ناگهان، لباس‌های فاخر او عوض و تبدیل به لباس‌های بسیار کهنه و پاره می‌شوند و درست زمانی‌که وی برای گرفتن دست همسرش تلاش می‌کند، شخصی با ظاهر اصلی وی ظاهر و با گدا خطاب کردن او از نگهبان‌ها می‌خواهد تا او را از قصر بیرون کنند. پس از تعقیب و گریزی با نگهبان‌ها درنهایت شاهزاده با پریدن به داخل یک کشتی از شهر دور می‌شود. تمام این اتفاقات درواقع زیر سر جعفر است که پس از شکست خوردن در نسخه اول قصد گرفتن انتقام را دارد و حتی به خارج کردن شاهزاده از شهر هم بسنده نمی‌کند و با خلق یک صاعقه به کشتی حامل شاهزاده حمله می‌کند و پس از بی‌هوش شدن، شاهزاده درنهایت در یک جزیره مرموز به‌هوش می‌آید؛ جزیره‌ای که در آن اسکلت‌های انسانی جانی دوباره گرفته‌اند تا با شاهزاده ما مبارزه کنند. اما درحالی‌که شاهزاده مشغول نبرد در این جزیره و تلاش برای فرار از آن است، جعفر هم با ظاهر وی حکومت را به‌دست می‌گیرد و پس از خلق ویرانی‌های زیاد، حتی دختر پادشاه را هم مسموم می‌کند. شاهزاده درنهایت با استفاده از قالیچه پرنده از جزیره فرار می‌کند و خودش را قصر می‌رساند که تبدیل به ویرانه شده است. در نقطه‌ای از قصر که قبلا محل قرار گرفتن تخت پادشاهی بود، شاهزاده مجددا بی‌هوش می‌شود و زنی را در خواب می‌بیند که درواقع مادرش است؛ وی با رونمایی از این واقعیت که شخصیت ما درواقع یک شاهزاده است و خون پادشاه در بدن وی جریان دارد، او را مطلع می‌سازد که تنها بازمانده از حمله ارتش تاریکی است و حال باید انتقامش را بگیرد. پس از این جریان شاهزاده به سمت معبد سرخ می‌رود و در آن‌جا متوجه می‌شود که قدرت کنترل سایه‌اش (که در نسخه قبلی هم مقابلش قرار گرفته بود) را به‌دست آورده است و همینطور به شعله جادویی این معبد دسترسی پیدا می‌کند که در نتیجه آن، نگهبان‌ها که پوششی شبیه سر عقاب به تن کرده‌اند در برابرش زانو می‌زنند. شاهزاده پس از به‌دست آوردن این قدرت‌ها به قصر برمی‌گردد و پس از سوزاندن جعفر، دوباره آرامش را به سرزمین ایران برمی‌گرداند و حتی شاهدخت هم مجددا سلامتی‌اش را به‌دست می‌آورد. نکته جالب در مورد پایان داستان Prince of Persia 2: The Shadow and the Flame، تمام شدن آن با یک کلیف‌هنگر بود که در آن یک ساحره شاهزاده و همسرش را تماشا می‌کرد. جردن مکنر بعدا در مصاحبه‌ای اعلام کرد که قرار بود داستان این ساحره و همینطور ارتش تاریکی که مادر شاهزاده در رویای وی به آن اشاره می‌کند، در یک دنباله توضیح داده شوند ولی خب این دنباله هرگز ساخته نشد!

آرشیو پرنس آف پرشیا

اما جدا از پیچیده‌تر شدن بازی از حیث داستانی، Prince of Persia 2: The Shadow and the Flame در دیگر جنبه‌ها هم پیشرفتی اساسی بود. گرافیک بازی به‌مراتب پرجزییات‌تر شده بود و درحالی‌که در نسخه اول دشمنان تعداد کمی داشتند و معمولا هم به شکل یک دربرابر یک جلوی‌تان ظاهر می‌شدند، در این نسخه وضعیت فرق کرده بود و حتی گاهی همزمان باید با چند دشمن مبارزه می‌کردید. پس از رسیدن به نقطه‌ای خاص در بازی محدودیتی ۷۵ دقیقه‌ای در آن آغاز می‌شد و به‌دلیل سخت‌تر شدن مبارزه‌ها و همینطور پیچیده‌تر شدن جنبه‌های پلتفرمر بازی، خیلی وقت‌ها از این نسخه به‌عنوان یک بازی سخت یاد می‌شود که البته مخصوصا برای زمان خودش آنقدر خوش‌ساخت بود که منتقد Computer Gaming World از آن به‌عنوان اثری یاد کرد که در تمام جنبه‌ها، بهتر از نسخه اول ظاهر می‌شود. همینطور به‌گفته جردن مکنر بازی از حیث فروش هم اثر موفقی بود و توانست تا سال ۲۰۰۰ چیزی حدود ۷۵۰ هزار نسخه فروش را تجربه کند. بااین‌حال پس از انتشار این بازی، اوضاع برای Broderbund خیلی خوب پیش نرفت و آن‌ها توسط شرکت The Learning Company خریداری شدند که خود این شرکت هم بعدا توسط Mattel Interactive خریداری شد. همین اتفاقات باعث شدند تا جردن مکنر هم با جدا شدن از سری پرنس آف پرشیا، سراغ تأسیس استودیو شخصی خودش با نام Smoking Car Productions برود. اما خب ۱۰ سال پس از انتشار نسخه اول مجموعه، شاهد سومین نسخه از آن بودیم که توسط استودیو  Red Orb Entertainment و با نام Prince of Persia 3D ساخته شد و سرنوشت خیلی خوبی هم نداشت!

آرشیو پرنس آف پرشیا

درواقع به‌دلیل مشکلات مالی، Red Orb مجبور شده بود تا بازی Prince of Persia 3D را قبل از پشت سر گذاشتن مرحله آزمایش باگ‌ها برای عرضه نهایی تایید کند و ترکیب همین مسئله با سه‌بعدی شدن مجموعه برای اولین‌بار، کلکسیونی از باگ‌های مختلف را پدید آورده بود؛ به طوریکه منتقد سایتی مثل گیم‌اسپات، ضمن تعریف و تمجید از اکشن‌های بازی از باگ‌های آن انتقاد کرده و نمره ۶ را برایش در نظر گرفته بود. هرچند بازی نمره‌های خوبی مثل ۸.۲ از ای‌جی‌ان هم داشت، ولی درنهایت نمره متای ۵۸ برای آن ثبت شد که اصلا و ابدا لایق این مجموعه نبود. Prince of Persia 3D همان‌طور که از اسمش هم مشخص است، تجربه‌ای سه‌بعدی بود و داستان آن از این قرار است شاهزاده همراه‌با سلطان به دیدار Assan، برادر سلطان می‌روند اما پس از گذشت مدتی، محافظ‌های شاهزاده کشته می‌شوند و خودش هم در زندانی گرفتار می‌شود. شاهزاده متوجه می‌شود که اختلاف بین سلطان و برادرش به این دلیل رخ داده که سلطان چند سال پیش قول داده بود دخترش با پسر Assan ازدواج خواهد کرد. به هر حال شاهزاده مثل همیشه با تلاش از سیاه‌چال فرار می‌کند اما در درگیری رخ‌داده بین شخصیت‌ها، Assan به‌اشتباه به‌جای شاهزاده برادرش یعنی سلطان را به قتل می‌رساند و فرار می‌کند. اما شاهزاده به‌جای دنبال کردن وی، به‌سراغ پسرش می‌رود که همسر شاهزاده را زندانی کرده و قصد کشتنش را دارد. ولی درنهایت شاهزاده به‌موقع خودش را می‌رساند و پس از کشتن پسر Assan، همسرش را هم نجات می‌دهد تا باهم به جایی به‌غیر از ایران، بروند. نسخه سه‌بعدی پرنس آف پرشیا، قطعا آن پایان خوبی که برای این سه‌گانه انتظار می‌رفت نبود ولی خب این، آخر راه این مجموعه هم به‌حساب نمی‌آید و پس از شکست تجاری و کیفی این بازی، یوبی‌سافت تصمیم گرفت تا بخش بازی Learning Company را خریداری کند.

Prince of Persia

سه‌گانه Sands of Time

با وجود اینکه یوبی‌سافت بخش بازی شرکت مذکور را خریداری کرده و لایسنس مجموعه را به‌دست آورده بود، اما مالکیت IP پرنس آف پرشیا کماکان در اختیار جردن مکنر قرار داشت و به همین دلیل شرکت فرانسوی در سال ۲۰۰۱ و پس از پیش بردن بخشی از مراحل توسعه بازی، از وی درخواست کرد تا برای احیای دوباره این مجموعه با یکدیگر همکاری کنند. هرچند مکنر در ابتدا و به‌دلیل مشکلاتی که نسخه سه‌بعدی پرنس آف پرشیا پیش آورده بود برای این کار مردد بود، اما درنهایت پس از مشاهده ایده‌های یوبی‌سافت برای ساخت بازی مشتاق شد و پروسه ساخت بازی Prince of Persia: The Sands of Time آغاز شد؛ بازی که درواقع نه دنباله‌ای برای سه‌گانه اصلی بلکه یک ریبوت از آن‌ها بود و حتی داستانی متفاوت را هم روایت می‌کرد. داستان بازی، در قرن نهم پس از میلاد رخ می‌دهد؛ جایی که شاهزاده به همراه پدرش به دیدار پادشاه منطقه آزاد می‌روند و در حال عبور از هند هستند. در این حین وزیر یک مهاراجه محلی که به‌دنبال رسیدن به فناناپذیری است، شاهزاده و پدرش را تشویق می‌کند تا به قصر مهاراجه که محل نگه‌داری شن‌های زمان است حمله کنند. در این حمله شاهزاده خنجر زمان را پیدا می‌کند و دختر مهاراجه یعنی فرح هم زندانی آن‌ها می‌شود تا به‌عنوان یک هدیه به سلطانِ آزاد داده شود. پس از این وقایع شاهزاده و پدرش به آزاد می‌رسند اما وزیر با فریب دادن شاهزاده، باعث آزاد شدن شن‌های زمان و تبدیل شدن تمام مردم به‌جز شاهزاده، وزیر و فرح به هیولا می‌شود. این سه هرکدام به‌دلیل همراه داشتن جسمی خاص دربرابر این اتفاق در امان می‌مانند. وزیر پس از این کار تلاش می‌کند تا خنجر شاهزاده را از او بگیرد اما موفق نمی‌شود و درنهایت شاهزاده به همراه فرح فرار و تلاش می‌کنند چاره‌ای برای برگرداندن اتفاقی که رخ داده پیدا کنند. 

پرنس آف پرشیا

پس از روبه‌رو شدن با وزیر در چند مقطع و البته شک و تردید‌هایی که شاهزاده برای اعتماد کردن به فرح دارد، درنهایت فرح موفق می‌شود تا خنجر زمان را از چنگ شاهزاده دربیاورد و به‌جای آن مدالش را به او می‌دهد. شاهزاده پس از به‌هوش آمدن به‌دنبال فرح می‌رود اما زمانی به او می‌رسد که برای نجات دادن شاهزاده، خودش را فدا می‌کند. وزیر به شاهزاده پیشنهاد عمر ابدی را در ازای خنجر می‌دهد اما وی با رد این پیشنهاد، با خنجر به ساعت شنی شن‌های زمان ضربه می‌زند و بدین ترتیب همه‌چیز به گذشته و جایی برمی‌گردد که شاهزاده به همراه ارتش پدرش در حال رفتن به سمت قصر مهاراجه هستند. این بار شاهزاده که از هدف واقعی وزیر اطلاع دارد، زودتر به سراغ فرح می‌رود و او را از ماجرا مطلع می‌کند. درنهایت هم وزیر به‌دست شاهزاده کشته شده و خنجر زمان هم به فرح داده می‌شود. اما جدا از بحث داستانی، آنچه که Prince of Persia: The Sands of Time را به اثری عالی تبدیل کرد پی‌ریزی مکانیک‌های گیم‌پلی خیلی مهمی در این بازی بود که نه‌تنها بعدا در دنباله‌های استفاده شدند که حتی بازی‌های زیادی مثل سری Assassin's Creed هم از آن‌ها استفاده کرده‌اند. سیستم مبارزات بازی، نمونه اولیه چیزی است که در اسسینز کرید دیده‌ایم و به‌لطف آن می‌توانید همزمان با دشمنان مختلفی در حالتی بدون وقفه مبارزه کنید. شاهزاده بازی امکان استفاده از حرکات آکروباتیک مختلفی را دارد که شاید نمادین‌ترین آن‌ها دویدن روی دیوار‌ها باشد. این حرکات در مبارزات بازی هم استفاده می‌شوند و حتی دستور‌های یکسان، بسته به زاویه و شرایطی که داشته باشید منجر به نتایج مختلفی می‌شوند تا از یکنواخت شدن گیم‌پلی بازی جلوگیری شود. 

یکی دیگر از مهم‌ترین خصوصیات معرفی‌شده در این نسخه امکان استفاده از شن‌های زمان و انجام کار‌های جادویی ازطریق آن‌ها بود؛ کار‌هایی که ساده‌ترینِ آن‌ها برگرداندن زمان به عقب بود و زمانی‌که در اثر برخورد با تله‌های مختلف موجود در محیط‌های بازی یا در جریان مبارزات آسیب می‌دیدید، می‌شد از آن استفاده کرد. به مرور زمان البته قابلیت‌های دیگری هم در دسترس قرار می‌گرفتند که از جمله آن‌ها می‌توان به متوقف کردن زمان اشاره کرد. ترکیب این گیم‌پلی بسیار عالی و حتی می‌توان گفت فراتر از زمان خود با داستان خوب بازی و همینطور گرافیک پرجزییات آن که دنیای الهام‌گرفته از قصه‌های هزار و یک شب بازی را در زیباترین فًرم ممکن به‌تصویر می‌کشید، Prince of Persia: The Sands of Time را به یک بازی نه‌تنها عالی که حتی جریان‌ساز تبدیل کرد و جردن مکنر و یوبی‌سافت مجددا این سری را به دوران اوج برگردانند. به همین دلیل هم نمره متای فوق‌العاده ۹۲ برای نسخه‌های گیم‌کیوب، پلی‌استیشن 2 و ایکس‌باکس وان و نمره ۸۹ هم برای نسخه‌ی پی‌سی آن ثبت شد و به‌گفته یوبی‌سافت فروش بازی تا پایان سال ۲۰۰۳ به ۲ میلیون نسخه رسید. جالب است بدانید که حتی اولین نسخه Assassin's Creed هم درواقع یکی از ایده‌هایی بود که برای دنباله این بازی مطرح شد اما درنهایت تصمیم بر این شد که این ایده به یک بازی مجزا تبدیل شود و دنباله این بازی در قالب Prince of Persia: Warrior Within ساخته شد. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

جردن مکنر پس از ساخته شدن The Sand of Time، تصمیم گرفت تا در تیم توسعه دنباله این بازی حضور نداشته باشد و جالب اینکه بعدا، اعلام کرد فضای بازی Prince of Persia: Warrior Within بی‌نهایت تاریک است و خشونت شدید موجود در آن هم ویژگی است که اگر خود او در تیم توسعه حضور داشت هرگز آن را به‌تصویر نمی‌کشید. اما خب همین خشونت و تاریک شدن فضای بازی، موردی است که باعث شده تا برخی افراد این نسخه از سه‌گانه ریبوت پرنس آف پرشیا را حتی بیشتر از نسخه اول دوست داشته باشند؛ مخصوصا که یوبی‌سافت در این نسخه سیستم مبارزات بازی را هم به مراتب کامل‌تر کرد و برای مثال شخصیت شاهزاده می‌توانست دو سلاح همزمان در دستانش بگیرد که سلاح دوم وی ازطریق برداشتن اسلحه دشمنان به‌دست می‌آمد. این ویژگی مکانیک‌های گیم‌پلی جدیدی به بازی اضافه کرد و برای مثال می‌توانستید حرکتی چرخشی با دو سلاح در دست انجام بدهید یا با مراجعه به قسمت فهرست کمبو‌های بازی و ترکیب درست کلید‌ها ضرباتی مهلک و البته چشم‌نواز به دشمنان وارد کنید که برخی از آن‌ها حتی می‌توانستند باعث قطع عضو یا به‌معنی واقعی کلمه نصف شدن دشمنان شوند و این، همان جنبه خشن و تاریکی از بازی به‌حساب می‌آید که مکنر هم مخالف آن بود. اما Prince of Persia: Warrior Within، از حیث داستانی هم شرایط خوبی داشت و حتی می‌توان گفت که داستانی به‌مراتب پیچیده‌تر نسبت به نسخه قبلی ارائه می‌کرد که با مفاهیمی چون تایم‌لاین‌های مختلف زمانی سر و کار داشت؛ بازی از جایی آغاز می‌شود که شاهزاده هفت سال پس از وقایع نسخه قبلی، متوجه می‌شود که تحت تعقیب موجودی به اسم داهاکا است. پس از مشورت با یک پیرمرد، به شاهزاده گفته می‌شود که هر شخصی که شن‌های زمان را آزاد کند باید بمیرد اما چون شاهزاده از این سرنوشت فرار کرده، حال داهاکا به‌عنوان نگهبان زمان به‌دنبال اوست. پیرمرد مذکور همچنین از جزیره زمان به شاهزاده می‌گوید و شاهزاده هم به امید اینکه بتواند در این جزیره راهی برای خلاص شدن از دست داهاکا پیدا کند، سفری به سمت آن را آغاز می‌کند. اما این سفر خیلی خوب پیش نمی‌رود و در بین راه کشتی شاهزاده مورد حمله یک کشتی دیگر با هدایت یک زن قرار می‌گیرد که بعدا متوجه می‌شویم Shahdee نام دارد. پس از مبارزه‌ای بین این زن و شاهزاده، شخصیت اصلی بازی به دریا پرت و توسط یک تکه چوب به ساحل جزیره زمان می‌رسد. 

 

تعقیب و گریز بین شاهزاده و Shahdee در جزیره ادامه پیدا می‌کند تا جایی که آن‌ها توسط یک پرتال به زمان گذشته می‌روند و آن‌جا شاهزاده فردی به اسم Kaileena را از مرگ به‌دست Shahdee نجات می‌دهد. درحالی‌که شاهزاده امیدوار بود از این طریق فرصت صحبت کردن با امپراطور زمان، خالق شن‌ها را پیدا کند، کیلینا با گفتن این موضوع که امپراطور فرصت این کار را ندارد راه رسیدن به اتاق پادشاهی قلعه را به شاهزاده نشان می‌دهد. شاهزاده پس از پشت سر گذاشتن موانع و تله‌های مختلف که جنبه‌های پلتفرمر بازی را شکل می‌دهند و چند بار فرار کردن از دست داهاکا و همینطور چند بار سفر به گذشته و حال درنهایت به اتاق پادشاهی می‌رسد و متوجه می‌شود که کیلینا، درواقع خودِ امپراطور زمان است که در یک تایم‌لاین متوجه شده که شاهزاده او را به‌قتل خواهد رساند و به همین دلیل هم سعی دارد تا در تایم‌لاین فعلی مانع از این کار شود. پس از مبارزه‌ای بین این دو درنهایت بازهم شاهزاده موفق به کشتن کیلینا می‌شود و سرخوش از اینکه سرنوشتش را عوض کرده، اتاق را ترک می‌کند اما خیلی زود مجددا متوجه می‌شود که داهاکا بازهم به‌دنبال او است و در واقعا با کشتن کیلینا، حال خود شاهزاده به خالق شن‌ها تبدیل شده است! بااین‌حال بازهم روزنه‌ای از امید برای شاهزاده زنده است و وی این بار به‌دنبال پیدا کردن ماسک شبح می‌رود که گفته می‌شود هرکس از آن استفاده کند، قدرت دستکاری تایم‌لاین خودش را با سفر به‌گذشته به‌دست می‌آورد. پس از پیدا کردن و استفاده از ماسک، شخصیت پرنس در جریان یک میان پرده سینمایی تبدیل به Sand Wraith یعنی همان شخصیتی با ظاهر سیاه و چشمانی آبی می‌شود. شاهزاده تصمیم می‌گیرد تا راهی برای بردن امپراطور به زمان حال (یعنی هفت سال پس از وقایع نسخه اول) پیدا کند تا با کشته شدن وی در این زمان شن‌ها هم هفت سال پس از وقایع نسخه اول خلق شوند و عملا آزاد شدن آن‌ها در آزاد غیرممکن باشد. همچنین درحالی‌که کماکان در زمان گذشته هستیم، Sand Wraith مطمئن می‌شود که داهاکا بتواند شخصیت خود شاهزاده را در این تایم لاین پس از باز کردن در اتاق پادشاهی از بین ببرد تا بدین ترتیب Sand Wraith تنها شاهزاده موجود در آن تایم لاین باقی بماند. در ادامه این کار شاهزاده وارد اتاق پادشاهی می‌شود و نبرد وی با امپراطور هم مثل قبل آغاز می‌شود؛ با این تفاوت که این بار شاهزاده امپراطور را به سمت پرتال هدایت و او را به زمان حال می‌برد تا تئوری که در ذهن داشت را اجرایی کند. بازی Warrior Within دارای دو پایان مختلف است که بسته به اینکه توانسته باشید شمشیر آب را به‌دست بیاورید یا نه متفاوت است. در صورتی که این شمشیر را نداشته باشید، فقط قادر به مبارزه با امپراطور خواهید بود و به‌تنهایی به سمت بابل سفر خواهید کرد ولی در صورت داشتن این شمشیر می‌توانید با داهاکا هم مبارزه کنید و همراه‌با امپراطور به بابل برگردید. پایان دوم درواقع پایان اصلی بازی و موردی است که نسخه بعدی یعنی Prince of Persia: The Two Thrones از آن‌جا آغاز می‌شود. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

Prince of Persia: The Two Thrones در حالی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد که یوبی‌سافت، در آن دوباره کمی از تاریکی خالص قسمت قبلی فاصله گرفت و این بار شاهد محیط‌هایی بودیم که بیشتر نسخه اول و حتی نسخه‌های کلاسیک مجموعه را تداعی می‌کردند. اما از حیث داستان بازی با رسیدن شاهزاده و کیلینا به شهر آغاز می‌شود اما قایق آن‌ها مورد حمله قرار می‌گیرد و کیلینا هم توسط سرباز‌ها به داخل قصر منتقل می‌شود. در پی تغییراتی که شاهزاده در تایم لاین‌ها اعمال کرده، شخصیت وزیر کماکان زنده است و فرح هم هیچ اطلاعی از شاهزاده ندارد. شاهزاده پس از دنبال کردن کیلینا وارد قصر می‌شود تا او را نجات دهد ولی وزیر کیلینا را با خنجر زمان به قتل می‌رساند و در اثر کشته شدن امپراطور زمان، شن‌های زمان هم مجددا خلق می‌شوند و از آنجایی که هرکس جسم محافظی در این زمان نداشته باشد تبدیل به هیولا می‌شود، شاهزاده هم در اثر این اتفاق در آستانه تبدیل شدن قرار می‌گیرد و جسمی شلاق‌مانند اما فلزی روی دستش ظاهر می‌شود. ولی وزیر پس از به پایان رسیدن کارش خنجر را روی زمین می‌اندازد و شاهزاده با برداشتن به موقع آن و مجهز شدن به جسم محافظ، از تبدیل کامل در امان می‌ماند. پس از این اتفاقات دوباره شاهزاده تلاش برای کشتن وزیر را آغاز می‌کند اما اتفاقی که برایش رخ داده و تاثیری که شن‌ها روی او گذاشته‌اند، به مرور باعث خلق شدن یک هویت دیگر در او می‌شوند که در طول بازی با نام شاهزاده سیاه یا شاهزاده تاریک از آن یاد می‌شود؛ حتی گاهی در جریان بازی شخصیت شما به کل از حیث ظاهری هم تبدیل به این شاهزاده سیاه می‌شود و در این مواقع به‌جای اینکه بتوانید از سلاح دوم استفاده کنید، از همان جسم شلاق‌مانند بهره خواهید برد و یوبی‌سافت درواقع جدا از تاثیری که این هویت دوم روی داستان بازی می‌گذارد، از آن برای بخشیدن تنوع بیشتر به گیم‌پلی هم استفاده کرده است. 

در ادامه داستان شاهزاده با فرح آشنا می‌شود و با اینکه فرح هیچ شناخت قبلی از شاهزاده به‌دلیل دستکاری شدن خط زمانی‌اش ندارد، اما بازهم رابطه‌ای عاشقانه بین آن‌ها شکل می‌گیرد. بازی درنهایت با کشته شدن وزیر به دست شاهزاده با استفاده از خنجر زمان و در ادامه هم روبه‌رو شدن شاهزاده با هویت تاریکش به پایان می‌رسد و شاهد هستیم که فرح، از شاهزاده می‌پرسد که اسمش را از کجا می‌داند و شاهزاده هم شروع به تعریف تمام ماجرا‌ها برای وی می‌کند. بازی Prince of Persia: The Two Thrones حتی از حیث نمره‌ها، وضعیت بهتری نسبت به نسخه دوم داشت و با اینکه متای نسخه دوم حدود ۸۲ با کمی اختلاف روی پلتفرم‌های مختلف بود، نسخه سوم متای ۸۵ را برای نسخه پلی‌استیشن 2 دریافت کرد و حتی تا پایان دسامبر ۲۰۰۵ فروش آن از ۱.۵ میلیون نسخه هم عبور کرد تا یک موفقیت تجاری هم باشد. درحالی‌که The Two Thrones حکم پایان اتفاقات سه‌گانه شن‌های زمان را داشت، اما خب یوبی‌سافت در ادامه دو نسخه دیگر هم از این مجموعه منتشر کرد. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

Prince of Persia 2008

اولین نسخه‌ای که پس از پایان سه‌گانه شن‌های زمان و در سال ۲۰۰۸ از راه رسید، پسوند یا پیشوند خاصی نداشت و حتی ۲۰۰۸ استفاده‌شده در پایان اسم آن هم رسمی نیست و صرفا برای متمایز‌شدن بازی به این شکل آمده است. داستان این بازی کاملا مجزا از شن‌های زمان است و از جایی آغاز می‌شود که شخصیت اصلی (که هویتش هرگز توضیح داده نمی‌شود) به‌دنبال الاغ خودش در وسط صحرا می‌گردد. بااین‌حال وی با دختری به اسم الیکا آشنا می‌شود که در حال فرار از دست سرباز‌ها است. پس از مبارزه با سرباز‌ها این دو وارد یک معبد شده و در آن با Mourning King، پدر الیکا روبه‌رو می‌شوند که البته خیلی روی خوشی به آن‌ها نشان نمی‌دهد و پس از نبردی که بین‌شان صورت می‌گیرد، Mourning King ضربه‌ای به درخت زندگی با شمشیرش وارد و بدین ترتیب نیرو‌های اهریمن را آزاد می‌کند. داستان بازی الهام زیادی از داستان‌های زرتشتی گرفته و نبرد بین خیر و شیر را به این شکل نشان می‌دهد. الیکا و شاهزاده پس از این اتفاق متوجه می‌شوند که الیکا پیش از شروع وقایع بازی کشته شده اما پدرش در ازای اهدای روح خود به اهریمن، مجددا وی را زنده کرده است. شخصیت‌های بازی در ادامه برای احیای سرزمین تصرف‌شده توسط نیرو‌های شیطانی تلاش و در این راه با باس‌های مختلفی هم مبارزه می‌کنند. اما پس از اتمام این کار‌ها و زمانی‌که به معبد برمی‌گردند تا مجددا اهریمن را زندانی کنند، الیکا متوجه می‌شود که برای این کار باید جان خودش را فدا کند. بااین‌حال پس از مرگ الیکا شاهزاده برای اینکه بتواند وی را زنده کند همان مسیری را که پدر الیکا رفته بود تکرار می‌کند و پس از خراب کردن چهار نقطه در جهان بازی و درنهایت هم ازبین‌بردن درخت زندگی، الیکا را مجددا زنده می‌کند اما به قیمت خیزش مجدد تاریکی و تصرف سرزمین بازی توسط اهریمن! وقایع بازی البته در قالب یک DLC با نام Epilogue ادامه پیدا کردند و در آن شاهد شکایت الیکا از شاهزاده برای زنده کردن مجددش بودیم که شاهزاده هم در پاسخ به این موضوع اعلام می‌کند که آن‌ها باهم، شانس بیش‌تری برای مبارزه کامل با نیرو‌های شیطانی دارند. بااین‌حال درنهایت الیکا برای پیدا کردن مردمانش شاهزاده را ترک می‌کند و شخصیت اصلی بازی هم در مقابله با اهریمن تنها می‌ماند. 

نسخه سال ۲۰۰۸ Prince of Persia با اینکه شاید خیلی نسخه محبوبی در بین طرفداران نباشد، اما با تمام تغییراتی که داشت درنهایت اثر موفقی بود و توانست نمره متای ۸۵ را هم کسب کند. گرافیک سل‌شید مانند بازی حس و حال جدیدی به آن بخشیده بود و در غیاب شن‌های زمان، شخصیت الیکا به‌عنوان یک کاراکتر همراه کنترل‌شده توسط هوش مصنوعی در بازی حضور داشت و می‌توانستید با ترکیب توانایی‌های جادویی وی با قدرت‌های مبارزه‌ای شاهزاده با دشمنان مبارزه کنید. دو سال پس از Prince of Persia، نوبت به آخرین نسخه بزرگ و اساسی منتشر‌شده از مجموعه تا به امروز یعنی Prince of Persia: The Forgotten Sands رسید که بازگشتی دوباره به سه‌گانه شن‌های زمان بود. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

Prince of Persia: The Forgotten Sands

Prince of Persia: The Forgotten Sands که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، درواقع حکم یک دنباله برای نسخه اول شن‌های زمان و پیش‌درآمد برای نسخه دوم را دارد و وقایع آن در حد فاصل هفت ساله بین این دو نسخه رخ می‌دهند. شاهزاده در حال سفر برای دیدن برادرش مالک است تا اصول حکومت را از او یاد بگیرد. بااین‌حال پس از رسیدن به سرزمین او، متوجه می‌شود که مالک مورد حمله دشمن قرار گرفته و در آستانه شکست است. پس از اینکه شاهزاده وارد قلعه شده و خودش را به مالک می‌رساند، متوجه می‌شود که برادرش در اثر ناامیدی به‌دنبال آزاد کردن ارتش سلیمان است؛ ارتشی متشکل از انواع و اقسام موجودات شنی. بااین‌حال مالک نیمی از نشان استفاده‌شده برای این کار را خودش به‌دست می‌آورد و نیم دیگر هم به شاهزاده می‌رسد و بدین ترتیب آن‌ها از تبدیل شدن به شن در امان می‌مانند. مالک و برادرش از هم جدا می‌شوند و شاهزاده در ادامه با شخصی به اسم راضیه ملاقت می‌کند و یاد می‌گیرد که برای ازبین‌بردن و زندانی کردن دوباره ارتش سلیمان باید هر دو نیم نشان را به یکدیگر وصل کند. راضیه همچنین قدرت‌های ویژه‌های به شاهزاده می‌دهد و بدین ترتیب وی به‌دنبال برادرش راهی می‌شود تا نیمه دوم نشان را که در دست او است، پیدا کرده و به این وضعیت خاتمه بدهد. بااین‌حال مالک خیلی علاقه‌ای به این کار ندارد و برعکس می‌خواهد با استفاده از این قدرت به رهبری قوی‌تر تبدیل شود. در ادامه شاهزاده با شخصیت Ratash آشنا می‌شود که او هم به‌دنبال پیدا کردن نشان و کسب کنترل ارتش شن است؛ بااین‌حال وی موفق به گرفتن نشان شاهزاده نمی‌شود و در عوض به سراغ مالک می‌رود. شاهزاده خودش را به محل نبرد این دو می‌رساند و به مالک برای کشتن Ratash کمک می‌کند؛ اما پس از این اتفاق راضیه او را مطلع می‌سازند که Ratash با شمشیر‌های معمولی کشته نمی‌شود و قضیه در اصل برعکس است؛ یعنی Ratash موفق شده جسم مالک را تسخیر کند و نشان را به‌دست بیاورد. هرچند شاهزاده خیلی حرف‌های راضیه را باور ندارد اما برای پیدا کردن شمشیر Djinn راهی می‌شود که گفته می‌شود قدرت ازبین‌بردن Ratash را دارد. پس از روبه‌رو شدن با وی شاهزاده متوجه واقعی بودن حرف‌های راضیه می‌شود و درنهایت بازی با نبردی پایانی با Ratash که در آن وی جثه بسیار بزرگی هم پیدا کرده به پایان می‌رسد. پس از شکست دادن این موجود شاهزاده با برادرش که در حال سپری کردن آخرین لحظات زندگی است دیدار می‌کند و وی، می‌گوید که شاهزاده یک رهبر تمام‌عیار درست مثل سلیمان خواهد بود. 

آرشیو پرنس آف پرشیا

Prince of Persia: The Forgotten Sands آخرین نسخه بزرگ منتشر‌شده از پرنس آف پرشیا است که البته به اندازه نسخه‌های قبلی اثر درخشانی نبود و حتی نمره متای ۷۸ آن هم سطحی پایین‌تر از سایر دارد ولی کماکان با بازی قابل قبولی طرف هستیم که از حیث گیم‌پلی هم با وجود حفظ کلیت مکانیزم‌های مجموعه، موارد جدیدی مثل امکان استفاده از عناصر مختلف به آن اضافه شده بود. پس از این بازی تقریبا ۹ سال است که در جریان رویداد‌های مختلف چشم‌انتظار یوبی‌سافت هستیم تا نسخه جدیدی از مجموعه را رسما معرفی کند اما آنچه نصیب‌مان شده، نهایتا یک بازی موبایل به اسم  Prince of Persia: Escape در سال ۲۰۱۸ بود که اصلا بهتر است آن را عضوی از خانواده پرنس آف پرشیا ندانیم! با مرور این اطلاعات، اجازه بدهید آرشیو این قسمت را هم به پایان ببریم که امیدوارم از خواندن آن راضی بوده باشید و در صورت تمایل، برای این آخر هفته سراغ تجربه یکی از نسخه‌های مجموعه بروید. شما هم اگر خاطره خوبی از مجموعه پرنس آف پرشیا دارید آن را با زومجی و کاربرانش در میان بگذارید. 

منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده