// دوشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۹

انیمیشن The Incredibles: قوی‌ترین عضو خانواده شگفت انگیز چه کسی است؟

تا حالا از خودتان پرسیده‌اید قوی‌ترین عضو خانواده ابرقهرمانان انیمیشن The Incredibles چه کسی است؟ بیایید نیروی تک‌تکشان را محاسبه کنیم!

یکی از ویژگی‌های انیمیشن «شگفت‌انگیزان» (The Incredibles) تمرکزش روی اهمیت همبستگی و همکاری گروهی برای مبارزه با نیروهای شر است. تقریبا هر وقت اعضای خانواده‌ی شگفت‌انگیز تنهایی دست به کار شده‌اند به مشکل برخورده‌اند. دلیلش هم این است که هیچکدامشان آچار فرانسه نیستند و با وجود تمام قدرت‌های فرابشری‌شان، در نهایت بزرگ‌ترین قدرتی که بهشان کمک می‌کند تا از قابلیت‌هایشان به‌طرز تاثیرگذاری استفاده کنند، قدرتِ خانواده و دوستی است. هرچه این خانواده رابطه‌ی مستحکم‌تری دارند، غیرقابل‌نفوذتر و شکست‌ناپذیرتر می‌شوند و با پُر کردن جاهای خالی و نقاطِ ضعف یکدیگر، بدل به نیروی کامل‌تری می‌شوند. هرکدام یکی از چرخ‌دنده‌های ساعتی بزرگ را برعهده دارند. تک‌تک آنها آن‌قدر حیاتی هستند که نمی‌توان پیروزی‌های نهایی‌شان را بدون حذف یکی از آنها تصور کرد. وقتی قدرتِ دویدنِ دَش، سپر محافظتی و نامرئی شدنِ وایولت، بدنِ پلاستیکی اِلستی‌گرل و قدرتِ خالصِ باب با هم چفت می‌شوند، حملاتشان تاثیرگذارتر و دفاعشان غیرقابل‌شکستن می‌شود.

اما اینکه قدرت‌های آنها تکمیل‌کننده‌ی یکدیگر است باعث شده تا در تمام طول سال‌هایی که با این انیمیشن زندگی کرده‌ایم نتوانیم به نتیجه‌گیری دقیقی درباره‌ی اینکه کدامیک از آنها قوی‌‌تر از دیگری است برسیم. مقایسه قدرتِ ابرقهرمانان با یکدیگر یکی از موضوعاتِ پُرطرفدارِ بحث و گفتگوهای هوادارنشان است. بتمن علیه سوپرمن. اسپایدرمن علیه وولورین. دردویل علیه پانیشر. کاپیتان آمریکا علیه مرد آهنی. ما همیشه دوست داشته‌ایم تا ببینیم قهرمانان در مقابل هم چند مرده حلاج هستند؛ آنهایی که قوی‌ترین دشمنانشان را شکست می‌دهند، اگر در برابرِ یکدیگر قرار بگیرند، چه اتفاقی می‌افتد. بنابراین اینکه اعضای خانواده‌ی پار اهلِ مبارزه با یکدیگر نیستند و قدرت‌هایشان در واقع تکمیل‌کننده‌ی یکدیگر است، جلوی طرفداران را از گمانه‌زنی درباره‌ی اینکه کدامیک از آنها قوی‌تر از بقیه است نگرفته است. پس بگذارید یک بار با محاسبه‌ی قدرت‌های آنها، برای همیشه به این بحث پایان بدهیم. راستی، با اینکه «شگفت‌انگیزان ۲»، جک جک، کوچک‌ترین عضو خانواده پار را با چندین و چند قدرتِ عجیب و غریبش رسما به عنوان عضوِ قدرتمندی از خانواده معرفی می‌کند، اما از آنجایی که قدرت‌های جک جک هنوز به ثبات نرسیده است و افسارگسیختگی و بی‌قانون‌بودنشان، درک و محاسبه کردنشان را سخت می‌کند، برای اینکه کارمان برای محاسبه‌ راحت‌تر شود، تحقیقات‌مان را فقط روی فیلم اول و چهار شخصیتِ اصلی آن فیلم معطوف می‌کنیم.

خب، طبیعتا وقتی حرف از انتخابِ قوی‌ترین عضو خانواده پار می‌شود، اول از همه زور و بازوی خودِ آقای شگفت‌انگیز را تصور می‌کنیم. باب واقعا قوی است. او حتی بعد از بازنشستگی‌اش و در آوردن یک شکم گنده و فاصله گرفتن از روزهای اوجش هم آن‌قدر قوی است که روبات‌های غول‌پیکرِ سیندروم را با یک مشت چندین ده متر آنسوتر شوت می‌کند و در فینالِ فیلم، ماشینش را برای نجات دادنِ جک جک از دست سیندروم به همان شکلی به سمتِ هواپیمایش پرتاب می‌کند که ما بشقابِ فریزبی را برای هم پرت می‌کنیم؛ به همان راحتی و آسودگی. داریم درباره‌ی کسی حرف می‌زنیم که وقتی از دستِ زندگی کسالت‌بارش عصبانی می‌شود، به جای اینکه مثل ما مشتش را برای کوبیدن به دیوار بالا بیاورد و وسط راه از ترسِ دردی که احساس خواهد کرد پشیمان شود و از اینکه حتی قدرتِ خالی کردن عصبانیتش با مشت کوبیدن به دیوار را هم ندارد عصبانی‌تر شود، ماشینش را با هدف کوبیدن به زمین بالا سرش می‌برد و احتمالا اگر با نگاه شگفت‌زده‌ی پسر همسایه روبه‌رو نمی‌شد، یک بلایی سر ماشینش می‌آورد. اما صحنه‌ای که قدرتِ باب را تا جایی که عرقش را در می‌آورد و حسابی ابروهایش را از درد در هم فرو می‌کند و منجر به استفاده از نهایت قدرتش تا نقطه‌ی هشدار می‌شود، صحنه‌ای در اوایل فیلم است که او مجبور به نگه داشتنِ یک قطار پُرسرعت با دستان خالی می‌شود. پُلِ محل عبور قطار خراب شده است و باب برای جلوگیری از فاجعه‌ای مرگبار چاره‌ای جز ایستادن روی ریل قطار، سپر کردن دستانش، تماشای به سرعت نزدیک شدنِ نورافکن‌های کورکننده‌ی قطار و گرفتنِ شاخ‌های این گاو خشمگین ندارد. او در این کار موفق هم می‌شود. اما سوال این است که آقای شگفت‌انگیز دقیقا از چه مقدار قدرت برای نگه داشتنِ قطار استفاده می‌کند؟ رسیدنِ به جواب این سوال بهمان کمک می‌کند تا بتوانیم نهایتِ قدرتِ او را حدس بزنیم. برای محاسبه‌ی اینکه آقای شگفت‌انگیز به چه مقدار قدرت برای نگه داشتنِ قطار نیاز داشته به دو چیز نیاز داریم: (۱) مقدارِ کاهش سرعتِ قطار (چقدر طول کشید تا باب جلوی حرکت قطار را بگیرد؟) و (۲) مقدار جرم قطار.

مشتِ باب ۲۳۰ برابر قوی‌تر از مشت ۵۸۹ کیلوگرمی قوی‌ترین بوکسورِ دنیای واقعی است

محاسبه‌ی جرم قطار تاحدودی سخت است. چون در جریان لحظاتِ کوتاهی که قطار از دوردست ظاهر می‌شود، ما دقیقا نمی‌بینیم که این قطار چندتا واگن دارد. اما خوشبختانه با کمی جستجوی در تاریخ می‌توانیم حدس بزنیم که این قطار چندتا واگن داشته است، هرکدام از واگن‌ها چقدر وزن داشته‌اند و میانگین سرعت قطار چقدر بوده است. برای محاسبه‌ی حجم قطارِ داخل فیلم می‌توانیم آن را با نسخه‌ی واقعی‌اش در دنیای واقعی مقایسه کنیم. اما قطارهای شهری متفاوتی در تاریخ آمریکا وجود داشته‌اند. سوال این است که دقیقا باید آن را با کدامیک از قطارهای کدام دوره‌ی زمانی مقایسه کنیم؟ خب، اول باید ببینیم که صحنه‌ای که باب جلوی قطار می‌ایستد در چه سالی اتفاق می‌افتد. اولین سرنخ‌مان صحنه‌ای در نیمه‌ی دوم فیلم است؛ صحنه‌ای که باب در اتاقش مشغولِ خواندن روزنامه است که چشمش به خبر مرگِ وکیلِ ابرقهرمانان در روزنامه می‌افتد؛ اسم روزنامه‌ای که باب مشغول خواندنش است، «متروویل تریبیون» است و اگر روی آن زوم کنید با تاریخِ شانزدهم می سال ۱۹۶۲ روبه‌رو می‌شوید. پس اگر نیمه‌ی دوم این فیلم در سال ۱۹۶۲ جریان داشته باشد و اگر فیلم بعد از سکانسِ قطار به ۱۵ سال در آینده فلش‌فوروارد زده باشد، پس یعنی سکانسِ قطار در سال ۱۹۴۷ اتفاق می‌افتد. همچنین اگر افقِ شهر متروویل را در صحنه‌ای که خانواده‌ شگفت‌انگیز در حال بازگشت از جزیره به خانه هستند با افقِ شهر شیکاگو مقایسه کنید، با شباهتِ بسیار نزدیکی بین آنها روبه‌رو می‌شوید. مخصوصا با توجه به اینکه اسم روزنامه‌ی «متروویل تریبیون» خیلی شبیه به روزنامه‌ی «شیکاگو تریبیون» است. یکی از چیزهایی که شیکاگو به آن معروف است، سیستم مونوریلش است؛ قطارهایی که ریل‌هایشان بالاتر از سطح خیابان قرار دارند و از سال ۱۸۹۲ تاکنون، حکم سیستم حمل و نقلِ عمومی اصلی شهر را داشته‌اند. پس با توجه به شهر و زمانِ وقوع داستان، احتمالا قطارهایی که در فیلم می‌بینیم براساس «قطارهای سری ۵ هزار» طراحی شده‌اند؛ قطارهایی که در جریان سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۸۵ مورد استفاده قرار می‌گرفتند. همچنین براساس تحقیقاتِ تاریخی می‌دانیم که هرکدام از واگن‌های قطارهای سری ۵ هزار بدون مسافر وزنی معادل ۴۲ هزار و ۱۸۴ کیلوگرم داشته‌اند که به‌علاوه‌ی یک ۶ هزار و ۶۶۲ کیلوگرم دیگر برای مسافران هر واگن می‌شود.

در نهایت باید ببینیم قطاری که در فیلم می‌بینیم چندتا واگن داشته است؟ با توجه به چیزی که در لحظات کوتاهی که از نزدیک شدنِ قطار از دوردست می‌بینیم، این قطار یازده واگنِ قابل‌دیدن دارد و تعداد نامعلومی از واگن‌هایش هم هنوز وارد دید نشده‌اند که به نمای دیگری کات می‌زنیم. با توجه به چیزی که درباره‌ی مونوریل‌های مورداستفاده در دهه‌ی ۴۰ می‌دانیم، این قطارها درازتر از یازده واگن نبوده‌اند. چون معمولا طولِ قطارهایی که در آن دوران در شیکاگو مورد استقاده قرار می‌گرفتند به ندرت از ۶ واگن فراتر می‌رفتند. پس اگر وزن هر واگن (۴۲ هزار و ۱۸۴ کیلوگرم) به‌علاوه‌ی وزن مسافرانِ هر واگن (۶ هزار و ۶۲۲ کیلوگرم) کرده و بعد عدد به دست آمده را ضربدر یازده کنیم، نتیجه ۵۳۷ هزار و ۳۱۱ کیلوگرم خواهد بود که به عبارتی معادلِ چیزی حدود ۵۹۲ تُن است. بله، درست خواندید: ۵۹۲ تن. آقای شگفت‌انگیزِ در مقابلِ قطاری ۵۹۲ تنی می‌ایستد و آن را در حالی که بیش از ۹۰ کیلومتر در ساعت سرعت دارد در کمتر از ۱۰ ثانیه (۹/۹ ثانیه در واقع) از حرکت نگه می‌دارد. وقتی ۵۹۲ تن (یا ۵۳۷ هزار و ۵۳ کیلوگرم) را ضربدر ۹۰ کیلومتر در ساعت (یا ۲۵ متر در ثانیه) کنیم، نتیجه چیزی حدود یک میلیون و ۳۳۳ هزار نیتون قدرت خواهد بود. یعنی آقای شگفت‌انگیز برای از حرکت نگه داشتن قطار، یک میلیون و ۳۳۳ هزار نیتون یا ۱۴۹ تُن قدرت خرج کرده است. برای اینکه بفهمید یک میلیون و ۳۳۳ هزار نیتون دقیقا یعنی چه باید سراغ بوکسورها بریم. تحقیقاتی که روی ۷۰ بوکسور صورت گرفته بود، به این نتیجه رسیده بود که مشت‌های بوکسورهای نخبه به‌طور متوسط ۳۷۴ کیلوگرم قدرت دارند؛ این در حالی است که حتی قوی‌ترین مشتِ قوی‌ترین بوکسور هم به زور می‌تواند به ۵۸۹ کیلوگرم قدرت برسد. مشتِ آقای شگفت‌انگیز در مقایسه با مشتِ قوی‌ترین بوکسورهای روی زمین، ۲۳۰ برابر قوی‌تر خواهد بود. تکرار می‌کنم: مشتِ باب ۲۳۰ برابر قوی‌تر از مشت ۵۸۹ کیلوگرمی قوی‌ترین بوکسورِ دنیای واقعی است. بالاخره او الکی به آقای شگفت‌انگیز معروف نشده است! پس به این ترتیب آقای شگفت‌انگیز تا این لحظه با یک میلیون و ۳۳۳ هزار نیتون (یا ۱۴۹ تن) قدرت در صدرِ رده‌بندی قوی‌ترین اعضای خانواده‌ی شگفت‌انگیز قرار می‌گیرد.

در جایگاه بعدی به هلن پار، مادر خانواده می‌رسیم. محاسبه‌ی قدرتِ اِلستی‌گرل با توجه به اینکه قدرتِ او به جای زور و بازو، حول و حوشِ توانایی‌اش در کش و قوس دادن به بدنش می‌چرخد کمی سخت‌تر است. مخصوصا با توجه به اینکه ما هیچ‌وقت اِلستی‌گرل را در حالی که تا نهایتِ توانایی‌هایش کش آمده است نمی‌بینیم، اما او را چند باری در حال به نمایش گذاشتنِ قابلیت‌های کششی‌اش می‌بینیم؛ چه وقتی که بدنش را به یک چتر نجات تبدیل می‌کند و چه وقتی که به قایقی تبدیل می‌شود که پاهای دَش حکم موتورش را دارد. چه وقتی که اِلستی‌گرل، ماشینِ حاوی خانواده‌اش را با استفاده از بدنش، از یکی از جت‌های سیندروم آویزان می‌کند تا از جزیره به شهر برگردنند و چه صحنه‌ای که او با در آغوش کشیدنِ بچه‌هایش در لحظه‌ی منفجر شدنِ هواپیمایشان با موشک‌های سیندروم، آنها را نجات می‌دهد. آهان، این آخری دقیقا همان چیزی است که برای محاسبه کردنِ قدرتِ اِلستی‌گرل به آن نیاز داریم. باید خیلی قوی باشید تا بتوانید مثل هلن با حرکتی «گروت‌»وار در مقابل انفجار ایستادگی کنید و از چیزی که در آغوش گرفته‌اید محافظت کنید؛ بیهوش شدنِ هلن بعد از انفجار هم ثابت می‌کند که این صحنه جایی است که او از نهایتِ قدرت‌هایش استفاده می‌کند. پس این صحنه همان صحنه‌ای است که برای تحلیلِ قدرتِ هلن انتخاب می‌کنیم. اما از کجا باید شروع کنیم؟ از موشک‌ها شروع می‌کنیم. از آنجایی که هیچ‌گونه جنگنده‌ای در اطرافِ هواپیمای اِلستی‌گرل دیده نمی‌شود، به نظر می‌رسد که این موشک‌ها، موشک‌های زمین به هوا هستند. اما سوال این است که قدرتِ این موشک‌ها چقدر است؟ در زمینه‌ی موشک‌های زمین به هوا، قدرتِ آنها به کلاهکِ جنگی‌شان که توسط موشک حمل می‌شود بستگی دارد. اما معمولا هرچه سرعتِ موشک‌ها بالاتر باشد، قدرتشان هم بیشتر است. بالاخره سریع‌ترین موشک‌های دنیا، موشکِ بالستیکِ قاره‌پیما هستند که معمولا برای حملِ بمب‌های هسته‌ای از آنها استفاده می‌شود و سرعتشان به ۱۵ ماخ یا ۱۵ برابرِ سرعت صوت می‌رسد.

انیمیشن The Incredibles

خب، حالا با توجه به اینکه موشک‌های سیندروم به زور به سرعتِ هواپیمای هلن نزدیک می‌شوند، می‌توانیم تصور کنیم که سرعتشان کم و بیش با سرعتِ هواپیما برابری می‌کند؛ هواپیماهای مسافربری معمولی چیزی حدود ۶۰۰ مایل در ساعت یا ۹۶۵/۶ کیلومتر در ساعت سرعت دارند که کمتر از سرعتِ صوت است و حتی به یک ماخ هم نمی‌رسد. همچنین در جریانِ تماشای تلاشِ هلن برای قسر در رفتن از دست موشک‌ها و اجرای مانورهای وحشتناک، خبری از شکستنِ دیوارِ صوتی هم نیست. پس به این نتیجه می‌رسیم که موشک‌های سیندروم، سرعتِ بسیار پایینی دارند. در حال حاضر کُندترین و ضعیف‌ترین موشک‌های زمین به هوایی که توسط ارتش آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرند، کماکان توانایی رسیدن به سرعت یک ماخ تا ۲ و نیم ماخ را دارند. این حرف‌ها به این معنی است که ظاهرا سیندروم اصلِ بودجه‌اش را به جای خریدِ موشک‌های سریع‌تر، روی ساختِ روبات‌های مرگبارتر خرج کرده بوده! سیندروم با وجود تمام شاخ‌بازی‌هایش و شرارت‌هایش، برخی از بی‌خاصیت‌ترینِ موشک‌های دنیا را دارد!

اما با جستجو در بین موشک‌های دنیای واقعی متوجه می‌شویم که کُندترین موشک زمین به هوایی که در ارتشِ آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرد، موشک‌های «ریم ۱۱۶» است؛ موشک‌هایی که توانایی حملِ کلاهک‌هایی با حدود یازده کیلوگرم تی‌ان‌تی را دارند. اما بخش پیچیده‌ترِ ماجرا این است که ما در صحنه‌ی مورد حمله قرار گرفتنِ هواپیمای اِلستی‌گرل، نه یکی و نه دوتا، که سه‌تا موشک می‌بینیم. تازه این در حالی است که موشک‌ها یکراست به اِلستی‌گرل برخورد نمی‌کنند، بلکه قبل از آن هواپیما را منفجر می‌کنند. از همه چیز مهم‌تر اینکه اِلستی‌گرل در هنگام انفجار، درست در مرکزِ آن قرار دارد. این موضوع، فاکتورِ بسیار مهمی در محاسبات‌مان است. مسئله این است که چیزی که ما به عنوان «انفجار» می‌شناسیم، در واقع «امواج شوک» هستند که هر چه از مرکزِ انفجار دورتر می‌شویم، به مرور ضعیف‌ و ضعیف‌تر می‌شوند و روندِ تحلیل رفتنِ قدرت انفجار خیلی سریع و خیلی شدید اتفاق می‌افتد. حالا با توجه به تمام چیزهایی که می‌دانیم، نوبتِ محاسبه کردن است: اگر کلفتی بدنه‌ی هواپیمای اِلستی‌گرل طبقِ استانداردِ آلمینیومی هواپیماهای بوئینگ، ۱۰ سانتی‌متر باشد، با در نظر گرفتنِ قدرتِ ضربه‌گیری آلمینیوم و فاصله‌ی تقریبا سه متری اِلستی‌گرل از نقطه‌ی انفجار، در نتیجه باید گفت که بدنِ اِلستی‌گرل در لحظه‌ی انفجار، در حالِ تحملِ رقم دیوانه‌وارِ ۱۷۵۵ تُن قدرت است؛ رقمی که بیش از ۱۰ برابرِ قدرتی که برای آقای شگفت‌انگیز در هنگامِ نگه داشتنِ قطار محاسبه کردیم است. به این ترتیب اِلستی‌گرل با ۱۷۵۵ تُن قدرت، به صدرنشینی کوتاه‌مدت آقای شگفت‌انگیز با ۱۴۹ تُن قدرت پایان می‌دهد و تا اینجا رده‌ی اولِ قوی‌ترین عضوِ خانواده پا را به دست می‌آورد.

هواپیماهای مسافربری معمولی چیزی حدود ۶۰۰ مایل در ساعت یا ۹۶۵/۶ کیلومتر در ساعت سرعت دارند که کمتر از سرعتِ صوت است و حتی به یک ماخ هم نمی‌رسد

اما سوژه بعدی کسی نیست جز دَش پسر خانواده یا همان فلشِ دنیای «شگفت‌انگیزان». دَش به تعداد دفعاتِ زیادی قدرتش را در طول فیلم به نمایش می‌گذارد؛ اگرچه در نگاه اول بهترین صحنه‌هایی که می‌توانیم برای نمایشِ نهایتِ قدرتش پیدا کنیم، صحنه‌ای که در فرار از نوچه‌های سیندروم روی آب می‌دود یا صحنه‌ای در فینالِ فیلم که دوباره در تلاش برای گرفتنِ ریموتِ کنترل‌ِ روباتِ سیندروم، روی آب می‌دود هستند، اما در واقع بهترین صحنه‌ای که دَش را در قوی‌ترین حالتش به تصویر می‌کشد، صحنه‌‌ی پونز گذاشتن روی صندلی معملش است. آره، پونز گذاشتن روی صندلی معلم به قدرتِ فرابشری نیاز ندارد، اما پونز گذاشتن روی صندلی معلم با چنان سرعتی که او در دو قدمی نشستن روی صندلی متوجه‌ی شما نشود کار هرکسی نیست! معلم دَش که به درستی به گناهکار بودنش اعتقاد دارد، به عنوان مدرک، ویدیوی دوربین مداربسته‌ی کلاسش را رو می‌کند. در جریان این ویدیو به مدت فقط یک فریم می‌توان حرکت کردنِ دَش را دید. اگر تصور کنیم که این ویدیو مثل بسیاری از دوربین‌های سال ۱۹۶۲، ۲۴ فریم بر ثانیه است، در آن صورت یعنی دَش فاصله‌ای حدود ۴ متر (رفتن تا پای صندلی معلم و بازگشت به صندلی خودش) را در عرضِ یک بیست و چهارمِ ثانیه یا به عبارت دیگر ۹۶ متر در ثانیه یا ۳۴۴ کیلومتر در ساعت طی می‌کند. اما آیا این سرعت دَش را قادر می‌سازد تا قدرتِ مادرش را پشت سر بگذارد؟ سوالی که باید به آن جواب بدهیم این است که اگر به جای قطار، دَش با این سرعت به سمت آقای شگفت‌انگیز در حرکت بود، آیا او می‌توانست جلوی حرکتش را مثل قطار بگیرد؟

اولین چیزی که درباره‌ی دَش باید بدانیم این است که شگفت‌انگیزترین ویژگی او نه سرعتش، بلکه شتابش است. زمانِ از صفر تا صد رسیدنِ سریع‌ترین ماشین‌های اسپورت دنیا، حدود ۲ ثانیه است. اما دَش قادر است از صفر تا ۳۴۴ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد و بعد پونز را روی صندلی بگذارد و بعد همین مسیر را به سمتِ صندلی خودش برگردد و تمام این کارها را در عرضِ یک بیست و چهارمِ ثانیه یا حتی سریع‌تر از پلک زدنِ چشم انجام بدهد. به عبارت دیگر شتابِ دَش در این لحظه ۹ هزار و ۲۱۶ متر بر مجذور ثانیه است. برای به دست آوردنِ قدرتی که دَش با این شتاب تولید می‌کند، باید شتابش را ضربدر حجمِ دَش که برای پسربچه‌ای در سن و سال او چیزی حدود ۳۲ و نیم کیلوگرم است کنیم؛ نتیجه ۲۹۹ هزار و ۵۰۰ نیتون است. شتابِ دَش در حال تولید کردنِ حدود ۳۳ تُن قدرت است. با توجه به این سرعت، شاید خفن‌ترین قدرتِ فرابشری دَش نه سرعتش، که مخفی نگه داشتنِ حرکتِ شیطنت‌آمیزش است. چرا که اگر فیلمسازان قصد داشتند تا تاثیر چنین شتابی را به‌طور واقعی به تصویر بکشند، باید او را در حال ایجاد باد شدیدی به تصویر می‌کشیدند که حداقل تمام دفتر و کاغذهای هم‌کلاسی‌هایش را در هوا پخش می‌کرد و کلاس را به هرج و مرج می‌کشید. با تمام اینها، دَش با ۲۹۹ هزار و ۵۰۰ نیتون قدرت (۳۳ تن)، کماکان یک میلیون نیتون از قدرتِ خالصِ پدرش (یک میلیون و ۳۳۰ نیتون) ضعیف‌تر است. دَش برای اینکه بتواند به قدرتِ پدرش دست پیدا کند، باید چند کیلوگرمی چاق‌تر شود. در واقع چند صد کیلوگرم چاق‌تر. یا به‌طور دقیق‌تر: اگر قدرت یک میلیون و ۳۰۰ هزار نیتونی آقای شگفت‌انگیز را تقسیم بر شتابِ ۹ هزار و ۲۱۶ متر بر مجذور ثانیه‌ای دَش کنیم، چیزی که به دست می‌آوریم ۱۴۱ کیلوگرم است. این یعنی دَش برای ایستادگی در مقابلِ پدرش باید ۱۴۱ کیلوگرم چاق‌تر شود و تازه به حجم بسیار بسیارِ بزرگ‌تری برای شکست دادنِ مادرش نیاز دارد (۳۸۰ کیلوگرم). به این ترتیب دَش بدون تهدید کردنِ جایگاه اولی و دومی مادر و پدرش، در جایگاه سوم قوی‌ترین عضو خانواده پار جای می‌گیرد.

اولین چیزی که درباره‌ی دَش باید بدانیم این است که شگفت‌انگیزترین ویژگی او نه سرعتش، بلکه شتابش است

در نهایت به وایولت، دختر چهرده‌ ساله‌ی گوشه‌گیرِ خانواده شگفت‌انگیز می‌رسیم. اگرچه قدرتِ نامرئی‌شونده‌ی وایلوت یکی از بهترین قدرت‌های ابرقهرمانی دنیاست، اما قابلیتِ مناسبی برای محاسبه‌ی قدرتِ فیزیکی‌اش در مقایسه با دیگر اعضای خانواده‌اش نیست. خبر خوب این است که خوشبختانه وایولت قدرت دیگری در قالب سپر محافظتی‌اش دارد که همان‌طور که از اسمش مشخص است توانایی محافظت از او در برابر چیزهای خارجی را  دارد. بنابراین امکان ندارد از سپر محافظتی که با نیرویش توانایی مانعِ شدن از حرکت چیزهای خارجی را دارد بهره ببرید، ولی توانایی محاسبه کردنِ «نیرو»ی آن را نداشته باشید. حالا وقت این است تا ببینیم چه صحنه‌ای از فیلم بهتر از هر جای دیگری، نهایتِ قدرتِ سپر محافظتی وایلوت را به تصویر می‌کشد؛ اولین صحنه‌ای که داریم جایی اتفاق می‌افتد که وایلوت و دَش با مزدورانِ سیندروم در جزیره درگیر می‌شوند. یکی از سربازها مسلسلش را به سمتِ دَش می‌گیرد، ماشه را نگه می‌دارد و در لحظه‌ی آخر وایولت با سپر محافظتی‌اش جلوی برادرش می‌پرد و هر دوی آنها را نجات می‌دهد. در این صحنه متوجه می‌شویم که سپرِ وایولت آن‌قدر قوی است که توانایی از حرکت نگه داشتنِ گلوله‌های تفنگ را دارد. خب، سوال این است که وایولت دقیقا با چه نیرویی دارد چنین حرکتِ خارق‌العاده‌ای را عملی می‌کند؟ برای این کار اول از همه باید ببینیم سرباز با چه تفنگی دارد به آنها شلیک می‌کند؛ اگر عملکردِ یک مسلسلِ «ام‌۱۶» استاندارد را در نظر بگیریم، فاکتورهایی که برای محاسبه‌ی نیرو نیاز داریم را به دست می‌آوریم؛ (۱) شتابِ سر لوله‌ی این تفنگ، ۹۶۰ متر بر ثانیه است. (۲) هر گلوله، ۴/۰۲ گرم وزن دارد. و (۳) گلوله‌ها پس از شلیک حدود ۰/۰۱ با هدف فاصله دارند. برای به دست آوردن نیرو باید اول از همه ۹۶۰ را ضربدر خودش کنیم تا متر بر مجذور ثانیه را به دست بیاوریم که ۹۲۱۶۰۰ است. بعد از آن باید ۴/۰۲ گرم را به کیلوگرم تبدیل کنیم که ۰/۰۰۴۰۲ کیلوگرم می‌شود. سپس ۹۲۱۶۰۰ را ضربدر ۰/۰۰۴۰۲ می‌کنیم که ۳۷۰۴/۸۳۲ می‌شود. عدد به دست آمده همان نیرویی است که وایولت برای نگه داشتنِ گلوله‌ها استفاده می‌کند: حدود ۳۷۰ هزار نیتون. این رقم به تنهایی وایولت را در جدول رده‌بندی بالاتر از برادرش دَش با ۲۹۹ هزار و ۵۰۰ نیتون قدرت قرار می‌دهد.

اما کار ما با وایولت اینجا به پایان نمی‌رسد. حقیقت این است که این تازه فقط بخشی از قدرتِ واقعی وایولت است. صحنه‌ی نگه داشتنِ گلوله‌های مسلسل بهترین صحنه‌ای که نهایت قدرت‌های او را به نمایش می‌گذارد نیست. برای پیدا کردنِ این صحنه باید به فینالِ فیلم و سکانسِ مبارزه خانواده شگفت‌انگیز با روباتِ سیندروم برویم. در جریان این سکانس است که وایولت نشان می‌دهد که خیلی دست‌کمش گرفته بودیم. منظورم همان صحنه‌ای است که دَش در حال له شدن توسط مشت‌های آهنینِ روبات است که وایولت به کمکش می‌رود و با درست کردن سپر محافظتی به دورشان، دوباره برادرش را نجات می‌دهد. اما روبات به مشت‌زنی بسنده نمی‌کند، بلکه روی سپر محافظتی وایولت می‌ایستد و با هدفِ شکستنش، با قدرت روی آن می‌نشیند. این ضربه آن‌قدر قوی است که اگرچه وایولت جلوی آن را می‌گیرد، اما نه تنها آسفالتِ خیابان بر اثر فشاری که به سپرش وارد می‌شود فرو می‌رود،‌ بلکه خودِ وایولت هم بیهوش می‌شود. خب، برای اینکه ببینیم وایلوت دقیقا در این لحظه چه نیرویی را تحمل می‌کند باید وزنِ روبات را محاسبه کنیم.

با مقایسه کردنِ روباتِ سیندروم با اندازه‌ی ساختمانِ حدودا ۱۲ طبقه‌ای که در یکی از صحنه‌های فیلم در کنارش ایستاده است، می‌توان حدس زد که کلفتی پوسته‌ی بیرونی این روبات حدود نیم‌متر و قطرِ بدن کروی‌اش هم ۳۹/۶ متر است. با توجه به اینکه این روبات اکثرا توخالی است، خود بدنه‌ی فلزی‌اش ۲ هزار و ۴۰۲ متر مربع است که این مقدار فلز، حجمی معادلِ ۲۰ هزار و ۳۹۰ تن وزن خواهد داشت. خب، قانون سوم نیتون (هر گاه جسمی به جسم دیگر نیرو وارد کند، جسم دوم نیرویی با همان اندازه و در جهت مخالف به جسم اول وارد می‌کند) می‌گوید که اگر وایولت دارد جلوی شی‌ای با ۲۰ هزار و ۳۹۰ تن وزن را می‌گیرد، پس سپر محافظتی‌اش هم باید نیرویی ۲۰ هزار و ۳۹۰ تنی را به سمت بالا منتقل کند. اگر نیروی ۲۰ هزار و ۳۹۰ تنی وایولت را به نیتون تبدیل کنیم، عدد به دست آمده ۱۸۱ میلیون و ۳۹۸ هزار و ۴۷۶ نیوتن نیرو خواهد بود؛ نیرویی که ۱۸۰ بار قوی‌تر از نیروی یک میلیون و ۳۳۳ هزار نیوتنی که پدرش برای نگه داشتنِ قطار مصرف کرده بود است. و البته بیش از ۱۰ بار قوی‌تر از نیروی ۱۵ میلیون و ۶۱۳ هزار و ۲۵۷ نیوتنی مادرش که در هنگام انفجار هواپیما تحمل می‌کند است. تازه تمام این محاسبات در حالی است که وایولت فقط وزنِ روبات را تحمل نمی‌کند، بلکه وزن روبات را همراه با نیروی اضافه‌ای که روبات با کوبیدن خودش روی سپر محافظتی‌اش وارد می‌کند تحمل می‌کند. به این ترتیب، قوی‌ترین عضو خانواده‌ی شگفت‌انگیز مشخص می‌شود: خودِ آقای شگفت‌انگیز!

انیمیشن The Incredibles

بله، درست خواندید. حتما می‌پرسید چطور امکان دارد آقای شگفت‌انگیز را با وجود اینکه دخترش ۱۸۰ بار قوی‌تر از اوست برنده اعلام کنم؟ سوال خیلی خوبی است. برای جواب دادن به این سوال باید دوباره به صحنه‌ی نشستنِ روبات روی سپر محافظتی وایولت برگردیم. این صحنه به راحتی وایولت را با اختلاف وحشتناکی به قوی‌ترین عضو خانواده تبدیل می‌کرد. اما مسئله این است که این صحنه همین‌جا به پایان نمی‌رسد. بعد از اینکه وایولت جلوی نشستنِ روبات روی سرشان را با سپر محافظش می‌گیرد، از شدت فشاری که تحمل می‌کند بیهوش می‌شود. اما روباتِ مرگبارِ سیندروم بعد از دیدن بیهوش شدنِ وایولت با خودش نمی‌گوید که خب، بهتر است شانسم را برای له کردنِ دشمنانم برای دومین بار امتحان نکنم! در عوض روبات بعد از اینکه با حمله‌ی اولش، سپر محافظتی وایولت را از کار می‌اندازد، دوباره خودش را برای حمله‌ی بعدی و این بار راستی‌راستی له و لورده کردنِ وایولت و دَش آماده می‌کند و با سرعت به سمت آنها نزدیک می‌شود که در لحظه‌ی آخر آقای شگفت‌انگیز زیرِ بدنِ روبات قرار می‌گیرد و جلوی برخورد آن با بچه‌هایش را می‌گیرد. و آقای شگفت‌انگیز این کار را در حالی انجام می‌دهد که برخلافِ وایولت از شدتِ فشار بیهوش نمی‌شود؛ چیزی که او را بدونِ محاسبات بیشتر بالاتر از وایولت قرار می‌دهد. اما سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که چطور امکان دارد؟ واقعا آقای شگفت‌انگیز چگونه موفق می‌شود که چنین کاری را انجام بدهد؟ بالاخره دوام آوردنِ زیر روبات و تازه بلند کردن آن روی دستانش یعنی آقای شگفت‌انگیز در این لحظه دارد از نیرویی ۱۰۰ برابر قوی‌تر از نیرویی که در صحنه‌ی نگه داشتن قطار استفاده کرده بود استفاده می‌کند. مسئله این است که وقتی آقای شگفت‌انگیز بدون بیهوش شدن، از چنین نیرویی بهره می‌برد، چرا او در هنگام نگه داشتنِ قطار این‌قدر زور می‌زد. مطمئنا آقای شگفت‌انگیز می‌بایستِ قطار که به نیرویی ۱۰۰ برابر کمتر از روبات نیاز داشت را راحت‌تر و سریع‌تر از چیزی که دیدیم از حرکت نگه می‌داشت.

thank you for your service

پس دوباره می‌پرسم: آقای شگفت‌انگیز چگونه موفق به ایستادگی در مقابلِ قدرتِ روبات سیندروم می‌شود؟ شاید جواب این است که آقای شگفت‌انگیز در این صحنه نه از زور و بازوی فرابشری‌اش، بلکه دارد از نیرویی که از خانواده‌اش می‌گیرد استفاده می‌کند. شاید بگویید لطفا این حرف‌های ملودراماتیک درباره‌ی قدرت خانواده را قاطی علم و فیزیک نکن. ولی حقیقت این است که وقتی آقای شگفت‌انگیز می‌بیند که جان بچه‌هایش در خطر است، غریزه‌ی پدرانه‌اش فعال می‌شود و قدرتی چند برابرِ قدرت معمولش را برای نجات آنها به دست می‌آورد. و این افزایشِ قدرت ناگهانی چیزی نیست که از خودمان در آورده باشیم، بلکه پدیده‌ای واقعی معروف به «نیروی فراطبیعی انسان» است؛ نیروی فراطبیعی انسان به بیانِ قدرت بیش از حد معمولِ نهفته در بدن انسان اشاره می‌کند و این ورای نیرویی است که به عنوان نیروی نرمال در بدن انسان وجود دارد؛ طبق بعضی شواهد این قدرت هنگامی به وجود می‌آید که انسان در وضعیتی بغرنج و مرگ و زندگی قرار می‌گیرد و طی واکنشی لحظه‌ای که مغز در انجامش دخالتی ندارد و به عبارت دیگر بدون تفکر به این که آیا انجام این کار برای انسان ممکن است، دست به انجام کاری می‌زند که در حالت عادی خارج از عهده یک انسان معمولی است. احتمالا داستان‌های متعددی درباره‌ی پدر و مادرهایی که برای نجات دادنِ بچه‌هایشان، ماشین بلند کرده‌اند شنیده‌اید. اما این بار آقای شگفت‌انگیز یک روباتِ غول‌پیکر را برای نجات دادن بچه‌هایش بلند می‌کند. راستش، مدارک علمی کمی برای اثباتِ این پدیده وجود دارد. بالاخره این قدرت چیزی نیست که بتوان آن را در آزمایشگاه امتحان و اثبات کرد. دانشمندان نمی‌توانند بچه‌‌ی کوچکی را زیر چرخ ماشین بگذارند و از مادرش بخواهند که او را نجات بدهد. ولی «نیروی فراطبیعی انسان» از لحاظ تئوریک واقعیت دارد و گفته می‌شود که این قدرتِ اضافه از افزایش تولید آدرنالین در بدن در شرایط اضطراری سرچشمه می‌گیرد. پس در نتیجه اگرچه وایولت در جایگاه اول قوی‌ترین عضوِ خانواده‌ شگفت‌انگیز قرار می‌گیرد، اما وقتی پای غریزه‌ی پدرانه وارد ماجرا می‌شود، این پدر خانواده است که با اختلاف قوی‌ترین عضو خانواده را شکست می‌دهد. و شاید این بهترین نتیجه‌ای بود که می‌توانستیم به آن برسیم؛ بالاخره «شگفت‌انگیزان» همیشه به جای قدرت‌های ابرقهرمانی، درباره‌ قدرت خانواده بوده است و شاید دَش و وایولت به اندازه‌ی پدرشان قوی نباشند، اما به‌طور غیرمستقیم در مجبور کردنِ پدرشان به اجرای خیره‌کننده‌ترین نمایشِ قدرتش نقش داشته‌اند.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده