// سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۰۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از The Fighter تا The King of Comedy

درامی پرستاره از دیوید او. راسل، اکشنی خنده‌دار با بازی جونا هیل، یک دارک‌کمدی فوق‌العاده به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و یک اثر رمانتیک و موزیکال از دنیای سینمای کلاسیک. همراه زومجی باشید.

پنجاه و هفتمین قسمت از سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» یا همان تازه‌ترین مقاله‌ی معرفی فیلم زومجی، مثل همیشه چهار ساخته در ژانرهای درام، اکشن، کمدی و فیلمی از سینمای کلاسیک را زیر ذره‌بین می‌برد و در آخر، به توصیف اجمالی یکی از محصولات در حال اکران سینمای ایران می‌پردازد. این هفته، کارمان را با صحبت از فیلمی به کارگردانی دیوید او. راسل و بازی ایمی آدامز، کریستین بیل و مارک والبرگ آغاز می‌کنیم. یکی از درام‌های دوست‌داشتنی دیگر کارگردان شاهکاری به نام Silver Linings Playbook، که از دست دادنش اشتباه بزرگی به حساب می‌آید. بعد از این اما به سراغ The Watch که بازیگران شناخته‌شده‌ای مثل بن استیلر، وینس وان و جونا هیل در آن حضور دارند خواهیم رفت و سپس، درباره‌ی The King of Comedy و Singin' in the Rain که به ترتیب کمدی سیاهی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و با نقش‌آفرینی رابرت دنیرو و موزیکال پراحساسی که نباید بعد از شصت و پنج سال گذشتن از اکرانش هم آن را چیزی به جز فیلمی لایق تماشا خطاب کرد هستند، صحبت می‌کنیم.

The Fighter

The Fighter

The Fighter

The Fighter، روایت‌کننده‌ی داستان حقیقی زندگی بوکسوری ایرلندی با نام میکی وارد است که به کمک برادر ناتنی خود، توانست مقام قهرمانی این مسابقات در وزن خود را به دست بیاورد. میکی با بازی مارک والبرگ، در عین شکست خوردن‌های مداوم در رینگ‌های رقابت‌های بوکس، با الگوبرداری از برادر بزرگ‌تر خود یعنی دیکی که کریستین بیل نقش‌آفرینی او را برعهده داشت است و بعد از مواجهه با دختری به نام چارلن، تصمیم می‌گیرد زندگی خود را تغییر بدهد و تبدیل به انسان لایق احترام‌تر و موفق‌تری بشود. چارلن که به سبب اجرای عالی ایمی آدامز، تبدیل به کاراکتری پرشده از ویژگی‌های قابل درک و هم‌ذات‌پندارانه شده است، به میکی برای آن که مجددا خودش را پیدا کند انرژی می‌دهد و به همین سبب، میکی با رو آوردن جدی‌تر به برادر ناتنی‌اش دیکی، تصمیم به دوباره شرکت کردن در مسابقات بوکس می‌گیرد. این موضوع که در ادامه با همراهی مابقی اعضای خانواده‌ی او نیز همراه می‌شود، طوری زندگی‌اش را تغییر می‌دهد که وی از یک کارگر نه‌چندان راضی از زندگی، تبدیل می‌شود به مبارزی که جرئت جنگیدن دوباره را پیدا کرده است. ایده‌ای که به کلی برآمده از جنس خاص سینمای دیوید او. راسل و نگاه امیدوارانه، خاص و هیجان‌انگیز او به زندگی کردن است. داستان اثر، همان‌قدر که راجع به نحوه‌ی رسیدن آدم‌ها به خواسته‌های‌شان با تلاش پایان‌ناپذیر حرف می‌زند، به انسان‌های شکست‌خورده‌ای که می‌خواهند با تشویق نزدیکان‌شان آن‌ها را به موفقیت‌های از دست‌رفته‌ی خود برسانند نیز، می‌پردازد. کیفیت فوق‌العاده بالای اجراهای حاضر در اثر که تمامی‌شان از مناظر گوناگونی برخی از نقاط اوج توانایی‌های ستاره‌های اصلی‌شان را به تصویر می‌کشند، فضاسازی‌های احساسی قوی و دیالوگ‌نویسی‌های راضی‌کننده، جزوی از اصلی‌ترین نقاط قوت The Fighter به شمار می‌روند. قدرت تصویرسازی‌های فیلم، به طور موازی هم وام‌دار قاب‌بندی‌های زیبای راسل است و هم به طرزی انکارناپذیر، بعضا با کپی کردن کهن‌الگوهای ساخته‌شده توسط فیلم‌های بوکس‌محور قدیمی‌تر، شکل گرفته است. به خاطر همه‌ی این‌ها‌، باید پذیرفت که The Fighter، محصول سینمایی بی‌اشکالی نیست ولی یقینا آن‌قدر خوب هست که مثل خیلی از فیلم‌های خوب دیگر کارنامه‌ی کارگردانش، لیاقت تماشا شدن را یدک بکشد.

The Watch

The Watch

فیلمی که سث روگن یکی از نویسندگانش باشد و اشخاصی چون جونا هیل، بن استیلر و وینس وان که همگی حتی فارغ از شخصیت‌های فیلم‌های‌شان، همیشه متودهای ثابت و سرگرم‌کننده‌ای برای خنداندن مخاطبان دارند، گروه اصلی بازیگرانش را شکل بدهند، حتی اگر ابدا ساخته‌ی سینمایی لایق ستایشی هم خطاب نشود و پرشده از اشکالات سینمایی گوناگون باشد، خیلی از تماشاگران را به اندازه‌ی کافی می‌خنداند و The Watch، دقیقا فیلمی با همین خصوصیات است. داستان‌گویی و شخصیت‌پردازی The Watch، تنها و تنها بر پایه‌ی تلاش برای خنداندن مخاطب جلو می‌روند و ابدا خود ایده‌ی داستانی که مرتبط با تلاش چند آدم با مشکلات مختلف برای حل یک پرونده‌ی قتل است یا روایت فیلم یا شخصیت‌پردازی‌های آن، جایی برای تعریف ندارند.

آدم‌های دنیای The Watch کاراکترهای تک‌بعدی و بامزه‌ای هستند که صرفا از ویژگی‌های شخصیتی‌شان برای خلق موقعیت‌های خنده‌آور، به خوبی بهره می‌برند. طوری که در اکثر ثانیه‌ها بازیگران‌شان خیلی خیلی جلوتر از کاراکترهای نوشته‌شده در فیلم‌نامه، از نگاه مخاطب به عنوان شخصیت‌های اصلی فیلم شناخته می‌شوند. عدم پیوستگی The Watch در روایت داستانی با سبک مشخص، کارگردانی کاملا معمولی اثر و این حقیقت که فیلم بعضی مواقع بیش از حد خودش را جدی گرفته است، کاری می‌کند مخاطبانی که به دنبال کمدی‌های محترم و سطح بالا می‌گردند، دلیلی برای دیدن The Watch نداشته باشند. اما اگر صرفا می‌خواستید در آخر هفته نود دقیقه از زمان‌تان را به خندیدن با شوخی‌های لحظه‌ای و اجراهای پراغراق بازیگران یک فیلم اختصاص بدهید، «نگهبان» احتمالا از پس ناامید نکردن‌تان برمی‌آید.

Singin

Singin' in the Rain

Singin' in the Rain، فیلمی است که هم تماشاگران حرفه‌ای‌تر و آن‌هایی که سینمای کلاسیک را با جدیت بررسی می‌کنند و هم طرفداران آثار موزیکال، باید برای دیدنش وقت بگذارند

اصولا فیلم‌هایی که می‌خواهند در سینما به خود سینما بپردازند، اگر نگاه خاص و راضی‌کننده‌ای به موضوعات داشته باشند و از پس روایت داستان در ژانر خود به شکل ایده‌ال بربیایند، هرگز خسته‌کننده نخواهند شد و تا مدت‌های طولانی، دیدنی به نظر می‌رسند. چیزی که مثلا در جهان درام‌های سینمایی با «سینما پاردایزو» (Cinema Paradiso) به همگان اثبات شد و در فیلم‌های ژانر موزیکال، Singin' in the Rain اصلی‌ترین نماینده‌ی آن به حساب می‌آید. فیلمی متعلق به دوران شکوه آثار موزیکال سینمایی، که درباره‌ی زمان به پایان رسیدن سینمای صامت و تلاش استودیوها برای خلق فیلم‌های ناطق و نحوه‌ی کنار آمدن مخاطبان، تولیدکنندگان و بازیگران با آن، قصه می‌گوید و پرشده از ترانه‌های به یاد ماندنی و سکانس‌های جذاب و فراموش‌ناشدنی است. فیلم، دو هنرمند درخشان در زمان فیلم‌های صامت را به تصویر می‌کشد که یکی از آن‌ها پس از شروع دوران سینمای ناطق، به خاطر صدای بدش به مشکل می‌خورد و فاصله‌ای با از دست دادن شانسش برای درخشیدن روی پرده‌های نقره‌ای، ندارد. این موضوع در پیوند با مسائل احساسی حاضر مابین او و زوج هنری‌اش و دختر تازه‌ای که گویا قلب وی را به دست آورده است، مسائلی که هر فعال سینمایی بعد از شروع دوران جدید هنر هفتم با آن‌ها مواجه می‌شود و مواردی از این جنس، دست‌مایه‌های اصلی فیلم برای روایت داستانش هستند. غالب پیرنگ‌های حاضر در فیلم‌نامه‌ی اثر، با تفکرات و معناسرایی‌های پیچیده و در عین حال قابل فهمی پیچ‌وتاب خورده‌اند و داستان‌گویی فیلم نیز آن‌قدر خاص جلوه می‌کند که ممکن است مخاطب از شدت مشغول شدن به درک شیرینی‌های آن، به طور کلی از توجه به مسائلی چون شخصیت‌پردازی‌های ساده و زیبا و فلسفه‌سرایی‌های معرکه‌ی ساخته‌ی استنلی دانن و جین کلی، باز بماند. خلاصه که Singin' in the Rain، فیلمی است که هم تماشاگران حرفه‌ای‌تر و آن‌هایی که سینمای کلاسیک را با جدیت بررسی می‌کنند و هم طرفداران آثار موزیکال، باید برای دیدنش وقت بگذارند. وقت خواستنی و جذب‌کننده‌ای که آورده‌های بسیار زیادی را تحویل مخاطبان خواهد داد و بالاتر از آن، لذت‌های به خصوصی را تقدیم‌مان می‌کند.

The King of Comedy

The King of Comedy

فیلم با شخصیت‌پردازی‌های فوق‌العاده و استفاده از عناصر تصویری به بهترین شکل ممکن، ذهن خیلی از تماشاگرانش را تا مدت‌ها به تسخیر خود درمی‌آورد

«پادشاه کمدی»، به عنوان یکی از آثار دوست‌داشتنی دیگر سینمای مارتین اسکورسیزی، حکم زدن به دل رویاها و آرزوهای خیلی از آدم‌های سرتاسر دنیا را دارد. تمامی افرادی که اسطوره‌ای دارند و آرزوی رسیدن به جایگاه وی، همکاری با او، دیدنش، داشتن امضایش یا هزار مدل چیز دیگرِ مرتبط با وی، بخشی از اصلی‌ترین خواسته‌های‌شان از زندگی محسوب می‌شوند. مارتین اسکورسیزی در فیلمش که یکی از کمدین‌های اسطوره‌ای تاریخ یعنی جری لوئیس و یکی از برترین بازیگران همه‌ی دوران‌ها یعنی رابرت دنیرو را با یکدیگر هم‌بازی کرد، قصه‌ی فردی با نام روپرت پاپکین را که از شدت جدیت آرزویش برای نزدیک شدن به اسطوره‌ی خود یعنی جری لانگ‌فورد، اقدام به آدم‌ربایی و دزدیدن او می‌کند، تعریف کرده است. قصه‌ای با اشاره به زشتی‌های اسطوره‌سازی به کمک رسانه‌ها که یک دارک‌کمدی فوق‌العاده با لحظاتی تفنکربرانگیز را سر و شکل می‌بخشد و به دلیل شخصیت‌پردازی فوق‌العاده و استفاده از عناصر تصویری به بهترین شکل ممکن، ذهن خیلی از تماشاگرانش را تا مدت‌ها به تسخیر خود درمی‌آورد. چون روایت پراغراق The King of Comedy، شاید در قامت واقع‌گرایانه‌ترین تصویر از تفکرات بسیاری از بینندگان آن ظاهر شود و به سختی می‌توان آدمی را یافت که حداقل برای مدتی مشخص در زندگی‌اش، با امیال و خواسته‌هایی که شخصیت اصلی اثر با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کند، روبه‌رو نشده باشد. بازی‌های هنرمندانه‌ی نقش‌آفرین‌های اصلی، فیلم‌نامه‌ی حساب‌شده‌ی پل دی زیمرمن و کارگردانی دیدنی و لایق بررسی مارتین اسکورسیزی، The King of Comedy را تبدیل به فیلمی ماندگار کرده‌اند که بر روی کمدی‌های سیاه و تکان‌دهنده‌ی بیشتر دیده‌شده‌ی بعد از خودش هم تاثیرات خارق‌العاده‌ای گذاشته است و به همین سبب، از نظر ارزش سینمایی، جایگاه بسیار بالایی دارد.

پشت دیوار سکوت

پشت دیوار سکوت

پشت دیوار سکوت

«پشت دیوار سکوت» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و نویسندگی او در کنار سحر جعفری جوزانی، داستان مددکاری اجتماعی با نام ستاره را روایت می‌کند. قصه‌ی فیلم با محوریت بررسی مسئله‌ی بیماری ایدز در جامعه پیش می‌رود و سعی می‌کند نگاه اجتماعی و نه‌چندان پیچیده‌ای به مشکلات دارندگان این بیماری برای زندگی کردن و ارتباط داشتن با دیگران بپردازد. فتح‌الله جعفری جوزانی و محمد خزارعی، تهیه‌کنندگان این فیلم هستند و اشخاصی چون پرویز پورحسینی، حسین پاکدل، امین تارخ، آرمان درویش، شقایق فراهانی، سمیه نجومی، سیامک صفری، سیما تیرانداز، محمدرضا شریفی‌نیا و سحر جعفری جوزانی، گروه بازیگران آن را تشکیل می‌دهند. «پشت دیوار سکوت»، یکی دیگر از فیلم‌های اجتماعی سینمای کشورمان در سال‌های اخیر است که بیشتر به نگاه انداختن سطحی به یک مسئله‌ی ناراحت‌کننده در سطح جامعه می‌پردازد و سعی می‌کند با استفاده از سکانس‌هایی شاید نه‌چندان مرتبط با خط اصلی داستان خود، تماشاگر را تا انتها، پای فیلم‌نامه‌اش نگه دارد. هرچند قطعا این به معنی آن نیست که یقینا در برآوردن کردن خواسته‌ی مورد اشاره، موفق نیز می‌شود.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده