معرفی شخصیت اکلیپسو، زندانی الماس سیاه

معرفی شخصیت اکلیپسو، زندانی الماس سیاه

جمعه, ۵ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۱

در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیت‌های کتاب‌های کمیک، به سراغ یکی از شرورهای تسخیر کننده جسم‌های دنیای دی سی کامیکس یعنی اکلیپسو می‌رویم.

در ابتدا، اکلیپسو قرار بود اولین تجسم «روح خشم» و همچنین «فرشته‌ی انتقام» باشد اما بعد از گذشت مدتی تبدیل به یک شخصیت شرور شد. بعد از این اتفاق، شخصیت دیگری به نام «اسپکتر» جایگزین او شد. این شخصیت ابرشرور دنیای کتاب‌های کمیک کمپانی دی سی کامیکس، در «قلب تاریکی» قرار دارد و می‌تواند هر کسی را که با این جسم برخورد می‌کند، تسخیر و جسم او را تصرف کند؛ تا به امروز، مهم‌ترین و معروف‌ترین قربانی او، بروس گوردن بوده است. در مجموعه‌ی New 52، گفته شده که اکلیپسو، «پروردگار سرزمین کالا» و فرزند شیطانی خاندان اونیکس و خاندان دایاموند بوده است. گفته شده که این شخصیت در طی یک کسوف یا خسوف به دنیا آمد که همین اتفاق، قدرت‌های بسیار زیاد و گسترده‌ای را به او اعطا کرده است. در نهایت هم او تبدیل به ظالم سرزمین Gemworld شد. اکلیپسو در ابتدا به عنوان یک شخصیت شرور معمولی با قدرت‌هایی با سطح متوسط خلق شده بود که معمولا نقشه‌های دقیقا و پیچیده‌ای می‌کشید تا بتواند به خواسته‌های کوچک و بزرگ خود برسد. با این حال، ما در مینی سری تاریکی درون شاهد تغییراتی در این شخصیت هستیم که او را تبدیل به یک موجود شیطانی و به‌یادماندنی کرده بود. کاراکتر اکلیپسو تمام مدت حسرت قدرتی را می‌خورد که زمانی آن را داشت. این قدرت مربوط به برهه زمانی‌ای بود که او همچنان یک روح الهی انتقام محسوب می‌شد. اکلیپسو اغلب اوقات تلاش می‌کرد تا موجوداتی مانند سوپرمن، لر گند و کاپیتان مارول را که قدرت‌های فوق‌العاده‌ای داشتند، تسخیر کند تا بلکه بتواند به اهداف خود برسد.

eclipso

  • عصر نقره‌ای:

اکلیپسو هویت و بُعد دیگر دانشمندی به نام «دکتر بروس گوردن» محسوب می‌شود. زمانی که بروس گوردن در تلاش بود تا یک خورشید گرفتگی را در یک جنگل ببیند، توسط یک جادوگر قبیله‌ای به نام «موفیر» مورد حمله قرار گرفت. این مبارزه و حمله‌ای که از طرف موفیر صورت گرفت، باعث شد که گوردن از یک صخره به پایین پرت شود. همچنین در طی این مبارزه، موفیر به وسیله‌ی یک الماس سیاه، بروس را زخمی کرده بود. اگرچه بروس از یک صخره به پایین افتاده بود و اگر این اتفاق برای هر فرد دیگری رخ می‌داد، او را می‌کشت اما الماس سیاه به او اجازه داد که زنده بماند. با این حال، این الماس هم مانند هر جسم سیاه دیگری عواقب خاص خودش را داشت. این الماس باعث شد که گوردن در طی هر خسوف و کسوفی، تبدیل به اکلیپسوی شیطانی شود.

  • عصر مدرن:

    اکلیپسو می‌تواند جسم فردی را که با الماس سیاه ارتباط برقرار می‌کند، تسخیر و تصرف کند

همانطور که در ابتدای مقاله هم به آن اشاره شد، اکلیپسو به این قصد خلق شد تا تجسمی از خشم خدا و روح انتقام باشد. در طی دوران فعالیت اکلیپسو به عنوان روح انتقام، او مسئول طوفان بزرگ (که از آن به عنوان طوفان نوح هم یاد می‌کنند) بود. در نهایت بعد از گذشت مدتی، او کم کم به سمت شیطانی شدن پیش رفت و از بهشت بیرون انداخته شد. بعد از اینکه او از بهشت بیرون انداخته شد، در یک الماس سیاه بسیار محکم به نام «قلب تاریکی» قرار گرفت. هر قربانی‌ای که با این سنگ تماس برقرار می‌کرد، خشم بسیار زیادی در او به وجود می‌آمد و بعد از این اتفاق اکلیپسو می‌توانست جسم او را تسخیر کند.

  • دوران New 52:

در دنیای دی سی، اکلیپسو به طور اساسی در دوران پست فلش پوینت تا حد زیادی تغییر کرد و تا حد زیادی به جم ورلد وابسته شد؛ آن هم به عنوان مردی که روزی، لرد کالا نام داشت. او فرزند یک لرد از خاندان اونیکس و همچنین یک بانو از خاندان دایاموند محسوب می‌شد. او در طی یک گرفتگی به دنیا آمد و قدرت‌های شیطانی او با روش‌های بی‌نظیر و بی‌سابقه‌ای خود را نشان می‌دادند.

 

زمانی که اکلیپسو به سن بزرگسالی رسید، پدر و مادر خود را به قتل رساند و تمام افرادی را که در جم ورلد ساکن بودند، قتل عام کرد. در نهایت فردی به نام «لیدی چاندرا» از خاندان آمیتیست به سراغ اکلیپسو آمد و او را شکست داد. لیدی چاندرا بعد از انجام این کار، او را درون یک الماس سیاه و روی زمین، زندانی کرد. اکلیپسو از طریق یک آینه‌ی جادویی و جاسوسی، با فردی به نام «کنستانتین» ارتباط برقرار و وی هم «دره‌ی مرگ» را به عنوان محل قرار خود با اکلیپسو، انتخاب کرد. از یک طرف، کنستانتین از اکلیپسو خواست تا هر چه زودتر زمین را ترک کند اما از طرف دیگر، اکلیپسو می‌خواست تا با آنهایی که او را از «نیلا» تبعید کردند روبه‌رو شود و مقابل آنها بایستد. به همین دلیل، اکلیپسو بدن فردی به نام «الکس منتز» را تسخیر کرد. کنستانتین درگاهی را ایجاد کرد و زمانی که آمیتیست به آنجا آمد، او را با الکس مونتز آشنا کرد. او به آمیتیست اعلام کرد که این درخواست، آخرین خواسته‌ای است که از او دارد. اکلیپسو در قالب بدن الکس مونتز و به همراه آمیتیست به نیلا رفت و نقش یکی از مسئولان دولت ایالات متحده را ایفا کرد. از آنجایی که کنستانتین به وسیله‌ی یک کریستال به اکلیپسو کمک کرده بود، زمانی که این دو از درگاه گذشتند و زمین را ترک کردند، او این کریستال را نابود کرد. زمانی که این کریستال نابود شد، پدر آمیتیست از کریستال بیرون آمد و پیش از آنکه درگاه بسته شود، به درون آن رفت. در همین لحظه، اکلیپسو به شکل اصلی خود بازگشت و هر کسی را که اطرافش بود، به قتل رساند.

eclipsoاکلیپسو به دنبال «لیدی سیترینی» گشت و بعد از پیدا کردنش، او را به قتل رساند. بعد از این اتفاق، «قدرت خون» سیترینی به فرد دیگری به نام «لیدی سنشه» منتقل شد. اکلیپسو عنوان کرد که او با عنوان لرد کالا، ارباب الماس سیاه نامیده می‌شده است. لیدی چاندرا در طی اقدامی روح اکلیپسو را به درون الماس سیاه منتقل و او را در همانجا حبس کرد. لیدی چاندرا آن را به زمین برد و تصور می‌کرد که اکلیپسو نابود شده است. اما متوجه شد که خلاف این موضوع است. لیدی چاندرا معتقد بود که در وظیفه‌ی خود شکست خورده است زیرا هرگز بازنگشت. اکلیپسو کنترل خاندان اونیکس و همچنین خاندان دایاموند را در دست گرفت. او توهین‌های خود به طرف خاندان آمیتیست را آغاز کرد و به سمت «لیدی موردیل» حمله‌ور شد. او با پرنسس آمیتیست و تمامی افرادی که از خاندان‌های مختلف باقی مانده بودند، متحد شد. پرنسس آمیتیست نقشه‌ای داشت تا به واسطه‌ی آن اکلیپسو را نابود کند. در طی همین جریان، فردی به نام «لرد پریت» به سراغ اکلیپسو رفت و الماس سیاه او را دزدید. موردیل و همچنین «گراسیل» قدرت خون خود را از طریق یک گوی آمیتیستیِ بزرگ به طرف پرنسس آمیتیست فرستادند. این قدرت آنقدر زیاد بود که اکلیپسو کنترل خود را روی شهروندانش از دست داد. از آنجایی که قدرت خون گراسیل و موردیل به‌شدت زیاد بود، پرنسس آمیتیست توانست با استفاده از این قدرت، اکلیپسو را باری دیگر به درون الماس سیاه بکشد. بعد از اینکه اکلیپسو دوباره به درون الماس سیاه فرو رفت، این الماس ناپدید شد.

پرنسس آمیتیست قسم خورد که سرتاسر نیلا را بگردد و تا زمانی که الماس سیاه را پیدا نکرده، دست از جستجو بر ندارد. همچنین او قصد داشت درگاهی به سمت زمین پیدا کند و در زمین هم به دنبال این الماس مشکی بگردد. اکلیپسو، به طریقی راهی برای بازگشت به زمین پیدا کرد. او به یاد می‌آورد که Deomon Knights، تیم 7 و کت وومن را در الماس دیده بود و مدام به این موضوع فکر می‌کرد که آیا می‌تواند فرد مناسبی را پیدا کند که بتواند او را کنترل کند یا خیر. اکلیپسو بعد از مدتی، کنترل فردی به نام «گوردن جیکوبز» را به‌دست آورد؛ دانشمندی که در زمینه‌ی انرژی خورشیدی تخصص داشت.

القاب و اسامی مستعار: کالا، گالید (اسم اصلی)، بروس گوردن، الکس مونتز، جین لورینگ، خدای انتقام، شاهزاده‌ی تاریکی، ارباب سرزمین بی‌طرف میان تاریکی و روشنایی، روح خشم، ارباب کالا و Lladiz.

تیم‌ها: شورای ابدیت، Enclave، خاندان دایاموند، خاندان اونیکس و Justice Underground.

دوستان: بلو مون، دکتر پولاریس (نیکول)، هلیو و جوزف مارتین.

دشمنان: الکس مونتز، الینا، بیلی بتسون، بلک الیس، بلو بیتل، بلو دویل، بروس گوردن، چیل بلین، دارک ساید، دکتر فیت، دکتر مید نایت، هل جوردن، جان کنستانتین، کورت لنس، مری مارول، نایت مستر و غیره.

اکلیپسو

شخصیت اکلیپسو توسط باب هانی و لی الیاس خلق شده است. او اولین بار در ماه آگوست سال ۱۹۶۳ و در قسمت ۶۱ سری کتاب کمیک House of Secrets ظاهر شد. این شخصیت در ۲۹۰ کتاب کمیک حضور داشته که در هیچ کدام از این کتاب‌های کمیک جان خود را از دست نداده است. 

اکلیپسو

  • عصر نقره‌ای:

اکلیپسو در نسخه اصلی خود، جنبه‌ای از بروس گوردن محسوب می‌شد. همانطور که بالاتر هم به آن اشاره شد، زمانی که گوردن به وسیله‌ی یک الماس سیاه زخمی شده بود، به سیستم بدنی او وارد و معرفی شد. این نسخه از اکلیپسو، فاقد ریشه‌های الهی نسخه‌ی مدرن شخصیت بود. او به صورت یک شخصیت کلی‌تر ظاهر می‌شد که ویژگی‌ها و قدرت‌های عمومی‌تری را در اختیار داشت. او در این نسخه تنها قادر بود در طی برخی از انواع گرفتگی‌ها، پدیدار شود.

  • عصر مدرن:

در اواسط دهه ۱۹۹۰، داستان گذشته و همچنین طبیعت اکلیپسو باری دیگر به تصویر کشیده شد. این نسخه از کاراکتر، ریشه‌ها و خواستگاه خود را به عنوان روح انتقام معرفی کرد. در این نسخه تغییر یافته، محدودیت گرفتگی‌ها دیگر وجود نداشت و او به عنوان بعد دیگری از یک نهاد یا موجود به تصویر کشیده می‌شد. او تا جایی که می‌توانست، سعی می‌کرد وسعت قدرت‌های خودش را پنهان کند. در طی این برهه زمانی، اکلیپسو بدن افرادی به نام بروس گوردن، الکس مونتز و همچنین «جین لورینگ» را تسخیر کرد.

  • بعد از فلش پوینت:

در این برهه زمانی، در ماهیت شخصیت اکلیپسو تغییراتی اعمال شد. این بار او به افسانه و اساطیر جم ورلد گره خورد و اتفاقات ناگوار بعد از آن رخ داد (اتفاقاتی که بالاتر به آن اشاره شده است).

اکلیپسو

  • تاریکی درون:

در این برهه زمانی، داستان گذشته‌ی اکلیپسو مشخص شد، به‌خصوص این حقیقت که روح او به قطعات مختلف الماس گره خورده بود و به نوعی روح او در این قطعات قرار داشت. او تصمیم گرفت که نقشه‌ای برای پیدا و همچنین نابود کردن تمامی این قطعات بکشد و هر چه زودتر این نقشه را عملی کند. زیرا با انجام این کار، او می‌توانست به قدرت کامل و نهایی خود دست پیدا کند. او این نقشه را از پایگاه خود که روی ماه قرار داشت پیاده سازی کرد؛ پایگاهی که توسط فردی به نام «لر گند» کشف شد. زمانی که لر گند در پایگاه او سرگردان بود، اکلیپسو نقشه‌ای را طراحی و تنظیم کرد تا بتواند ابرقهرمانان زمین را تسخیر کند. او قصد داشت بعد از انجام این کار، از آنها استفاده و کنترل کامل زمین را از آنِ خود کند و در نهایت انتقام خود را از خدا بگیرد. او در بخشی از نقشه‌اش موفق عمل کرد و توانست تعدادی از قهرمانان را به خود جذب و در همین حین، قدرت آنها را از آنِ خود کند. با این حال، او در کل نتوانست موفق باشد و بعد از چندین اقدام، توسط تعدادی از قهرمانان مورد حمله قرار گرفت، به‌خاطر قدرت ترکیبی و زیاد آنها شکست خورد و در نهایت پایگاه او هم توسط قدرت‌ها خورشیدی قهرمانی به نام «استارمن»‌ از بین رفت. در پایان این داستان، قطعات الماس او هم همچنان پراکنده روی زمین باقی ماند.

  • اکلیپسو:

    روح اکلیپسو می‌تواند به چند بخش تقسیم و درون تکه‌های مختلف الماس سیاه زندانی شود

اکلیپسو برنامه‌ای را طرح‌ریزی کرد تا به واسطه‌ی آن، کنترل ملت کوچک آمریکای جنوبی را در دست بگیرد. نقشه‌ی او در عین حال که روندی آرام و کند داشت، اما خودش مطمئن بود که در نهایت می‌تواند به خواسته‌اش برسد. بعد از گذشت مدت کمی، او بالاخره توانست با یک مشت آهنین، کنترل این کشور را در دست بگیرد. او با روش‌هایی وحشیانه و ظالمانه، افراد مختلف را مطیع خود می‌کرد. در طی همین اتفاقات، او مورد حمله‌ی گروهی از قهرمانان به نام «مبارزان سایه» قرار گرفت که مخالف او بودند. با این حال، اکلیپسو توانست یک بار برای همیشه اعضای این تیم قهرمانی را شکست دهد و در همین حین هم چندین تن از آنها را به قتل رساند. مبارزان سایه در نهایت دوباره گروه خود را جمع‌آوری کردند و چندین بار اکلیپسو را مورد حمله قرار دادند. او دو رهبر این گروه یعنی بروس گوردن و مونا بنت را به قتل نرساند زیرا (همانطور که بعدا مشخص شد)، آنها در آینده‌ای نزدیک صاحب فرزندی می‌شدند که می‌توانست در طی زمان سفر کند. در نهایت اکلیپسو توسط فردی به نام «فانتوم استرنجر» شکست خورد. فانتوم استرنجر فردی بود که تمام قطعات الماس را جمع‌آوری کرد و باری دیگر باعث زندانی شدن اکلیپسو شد.

  • اسپکتر:

در این برهه زمانی، اسپکتر به سراغ قلب تاریکی رفت و آن را از زمین حذف کرد. همچنین اسپکتر به سراغ باقی مانده‌ی پایگاه اکلیپسو که روی ماه قرار داشت رفت و به وسیله‌ی قدرت‌های الهی خود، این پایگاه را سوزاند و خاکستر آن را در فضا پراکنده کرد.

  • شاهزاده‌های تاریکی:

علی رغم اینکه قلب تاریکی به ظاهر نابود شده بود، اما زمانی که تمام قطعه‌های آن توسط الکس مونتز پیدا و بعد از آن تبدیل به مایع شد، اکلیپسو توانست باری دیگر بازگردد. الکس مونتز بعد از آب کردن این الماس، این مایع را به داخل رگ‌ها و خون خود تزریق کرد و بعد از اینکه اکلیپسو را درون خود گیر انداخت، قدرت‌های او را از آنِ خود کرد. الکس مونتز با استفاده از چندین خالکوبی روی بدنش، مانع از این شد که اکلیپسو قدرت ذهن و مغزش را به‌دست بیاورد. برای مدت زمان طولانی‌ای، اکلیپسو مجبور شده بود تا به عنوان یک قهرمان فعالیت کند. او در طی این زمان مجبور بود با تیم بلک آدم همکاری کند. بعد از گذشت این مدت طاقت‌فرسا، زمانی که یکی از خالکوبی‌های مونتز در طی یک مبارزه از بین رفت، اکلیپسو بالاخره توانست خود را از این قید و بندها آزاد کند. همین موضوع اجازه داد که اکلیپسو بتواند کنترل کامل جسم الکس مونتز را در دست بگیرد و بعد از انجام این کار، عشق زندگی الکس را به قتل رساند. با این حال، مونتز پیش از اینکه اکلیپسو بتواند او را مجبور به کارهای ناخواسته‌ی بیشتری بکند، خودش را به قتل رساند.

  • دو بار اصابت رعد و برقی:

    eclipso

اکلیپسو قصد داشت با مخالفت‌های بسیار زیاد با سوپرمن، شرایط را به‌گونه‌ای تغییر دهد تا بتواند کنترل کامل بدن این قهرمان را از آنِ خود کند. زمانی که اکلیپسو کنترل جسم لوئیس لین را به‌دست آورد، توانست تا آن اندازه که دلش می‌خواست، ذهن این قهرمان را مشغول و مشوش کند. بعد از اینکه او کنترل بدن سوپرمن را به‌دست آورد، با «کاپیتان مارول» روبه‌رو شد. کاپیتان مارول خیلی زود توانست او را شکست دهد زیرا نقطه ضعف سوپرمن در استفاده از جادو را خوب می‌دانست. زمانی که این اتفاقات رخ داد، اکلیپسو در نهایت با کمک و مداخله‌ی اسپکتر، از بدن سوپرمن بیرون انداخته شد. او توسط جادوگری به نام «شزم» به این جریان فراخوانده شد تا به سوپرمن کمک کند. در پایان داستان ما شاهد این هستیم که اکلیپسو در یک قطعه از الماس، زندانی شد.

  • روز انتقام:

همین یک تکه الماس کوچک که اکلیپسو را در خود زندانی کرده بود، خیلی زود راه خود را به سلول جین لورینگ پیدا کرد. او اخیرا به خاطر نقشی که در قتل فردی به نام «سو دیبنی» داشت، به زندان افتاده بود. بعد از اینکه این تکه الماس به سلول جین لورینگ رفت، خیلی راحت توانست کنترل کامل جسم او را به‌دست بیاورد. او خیلی زود بازی و سوءاستفاده از اسپکتر را آغاز کرد. اکلیپسو باعث شد که او به افرادی که از جادو استفاده می‌کنند حمله کند تا به این طریق، از شزم انتقام گرفته باشد. بعد از این جریانات، اکلیپسو توسط فردی به نام «نایت شید» به مدار اطراف خورشید تله پورت شد.

  • بحران بینهایت:

بعد از مدتی، مشخص شد که همان تکه الماسی که به زندان جین لورینگ راه پیدا کرد و اکلیپسو توانست به جسم او برود، توسط فردی به نام «سایکو پایرت» در آنجا قرار داده شده بود. سایکو پایرت هم به دستور «الکس لوثر» این الماس را در آنجا قرار داده بود. لوثر هم از انتقام اکلیپسو نسبت به جادوگر شزم و بقیه افرادی که از جادو استفاده می‌کردند، استفاده کرد تا جادو را در سرتاسر جهان بشکند، آن را تبدیل به یک انرژی خام بکند تا در نهایت خودش بتواند از آن در جهت رسیدن به اهدافش استفاده کند. 

  • 52:

اکلیپسو که هنوز در مدار دور خورشید به سر می‌برد، با فردی به نام «رالف دیبنی» روبه‌رو شد. رالف دیبنی، مدت کوتاهی توانست قدرت‌های اسپکتر را به‌دست بیاورد. او از این قدرت‌ها استفاده کرد تا بتواند اکلیپسو را به همان طریقی که دوست دارد تنبیه کند زیرا مدتی قبل، اکلیپسو او را بازی داده بود و از او سوءاستفاده کرده بود. دیبنی تلاش کرد تا اکلیپسو و لورینگ را تنبیه کند به همین دلیل آنها را در یک حلقه‌ی بینهایت، آن هم در برهه زمانی‌ای که لورینگ همسر دیبنی را به قتل رسانده بود، گیر انداخت. با این حال، زمانی که اکلیپسو پاک شد و لورینگ پشیمانی و توبه‌ی خود را اعلام کرد، دیبنی دیگر نمی‌توانست نقشه‌ی خود را پیش ببرد. به همین دلیل اکلیپسو دوباره به مدار دور خورشید بازگشت.

  • شمارش معکوس تا بحران نهایی:

اکلیپسو که دیگر در این برهه زمانی به دنبال یک میزبان جدید بود، تلاش کرد تا یک کودک را با پتانسیل جادویی بزرگ خود، فاسد کند. با این حال، در طی انجام همین کار، دو تن از قهرمانان به نام «بلو بیتل»‌ و «تریسی ترتین» سر رسیدند و او را از انجام این کار منع کردند. بعد از مدتی، جین لورینگ به‌طرز مصممی تصمیم گرفت که فرد دیگری به نام «مری مارول» را به فساد بکشاند. جین لورینگ موفق شد تا شخصیت مری مارول را به‌شدت در هم بشکند اما درست زمانی که اکلیپسو، مری را به عنوان معشوقه‌ی خود به نزد دارک ساید برد، در نهایت او هم سرکشی کرد و تمام برنامه‌های او را به هم ریخت. این دو نفر وارد مبارزه با یکدیگر شدند. مری موفق شد تا این الماس شوم را از بدن لورینگ حذف کند و بعد از این کار، اکلیپسو را مجبور کرد تا جسم این میزبان را رها کند. در عین حال که اکلیپسو به دنبال یک میزبان جدید بود، لورینگ هم در دریا غوطه‌ور شد و به‌ظاهر جان خود را از دست داد.

  • Music of the Spheres:

    بروس گوردن که دیگر از حقه‌های اکلیپسو با خبر شده بود، به‌شدت تلاش کرد تا کنترل بدن خود را در دست بگیرد و در نهایت هم موفق به انجام این کار شد و اکلیپسو را شکست داد

در طی یک خط داستانی‌ای، دارک ساید گفته بود که اکلیپسو توسط خودِ او خلق شده است. به همین دلیل او هم تصمیم گرفت که تمام قسمت‌های الماس سیاه را پیدا و آنها را با یکدیگر ترکیب کند تا در نهایت تبدیل به قلب تاریکی شود. او قصد داشت با انجام این کار قدرت‌های خود را تا حد زیادی افزایش دهد تا بلکه آنقدر قدرتمند شود که جسم خود دارک ساید را تسخیر کند. او به سمت بروس گوردن که تسخیرش کرده بود کشیده شد. در همین حین، او تلاش کرد تا چند تن از قهرمانان مختلف را به فساد بکشاند و در نهایت آنها را هم تسخیر کند. گوردن مبارزه‌ی خود علیه اکلیپسو را آغاز کرد تا دوباره کنترل بدنش را در دست بگیرد. جالب است بدانید که او قادر بود چند مورد از نقشه‌های این شخصیت شرور را معکوس کند؛ مانند آزاد کردن قهرمانان فاسد شده، پیش از اینکه او بتواند باری دیگر کنترلشان را در دست بگیرد. او با قلب تاریکی ترکیب و بعد از آن، تبدیل به یک شخصیت فوق‌العاده قدرتمند شد. با این حال، بعد از گذشت مدتی، خودِ گوردن توانست برگ برنده‌ای نسبت به اکلیپسو پیدا کند، قدرت بدنش را دوباره در دست بگیرد و به‌طور موثری او را شکست دهد.

  • روشن‌ترین روز:

اگرچه اکلیپسو از گوردن شکست خورد، اما مدت زیادی را ساکت و خاموش نماند و خیلی زود دوباره کنترل جسم او را در دست گرفت. او جزیره‌ی دیابلو را نابود کرد و بعد از آن، قهرمانان و شرورانی را که قدرت مبتنی بر سایه داشتند، ربود. او جسم افرادی را که ربوده بود، تسخیر کرد و به واسطه‌ی قدرت‌های آنها توانست به بُعد دیگری وارد شود؛ بُعدی که در آنجا، موجود شیطانی‌ای به نام «سایثونو» را آزاد کرد. سایثونو هم قبول کرد تا به اکلیپسو خدمت کند. بعد از این اتفاق، او و نیروی کوچکی که برای خود ایجاد کرده بود، به ماه سفر کردند. او در کره‌ی ماه، کنترل جسم فردی به نام «جید» و تمامی اعضای ذخیره‌ی لیگ عدالت را در دست گرفت. او در همین حین، نقشه‌ی خود را فاش کرد. او اعلام کرد که قصد دارد با نابود کردن منابعی که خدا به آنها تکیه می‌کرد تا روی زمین وجود داشته باشد، خودِ او را هم نابود کند. او با شکنجه کردن فرشته‌ای به نام «زاریل» اسپکتر را به سمت خود کشید و زمانی که اسپکتر به او رسید، اکلیپسو او را کشت و قدرتش را جذب کرد. بعد از این جریانات، اکلیپسو ماه را نابود کرد و «دانا تروی» را به قتل رساند تا به مقاومت لیگ عدالت پایان دهد. با این حال، خیلی زود مشخص شد که مرگ دانا، بخشی از توهمی بود که توسط فردی به نام «سینت واکر» ایجاد شده بود. در طی همین زمان، افراد اکلیپسو که مغز آنها شستشو داده شده بود، آزاد شدند و خودِ اکلیپسو هم نابود شد.

  • New 52:

در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۱، کمپانی دی سی مجموعه‌ی The New 52 دنیای کمیکی دی سی را بازسازی کرد. در این خط زمانی جدید، اکلیپسو به عنوان خدای انتقام به تصویر کشیده شده بود. او باری دیگر در قلب تاریکی گیر افتاده بود. با این حال، یک سازمان مجرمان که برای فردی به نام «کایزن گامورا» کار می‌کردند، تلاش کردند تا به همراه تیم 7 این شیء را بربایند. در طی این مبارزه، اسلید ویلسون برای مدت کوتاهی به تسخیر اکلیپسو درآمد. در آنجا، او توانست به کمک ماهیت دیگر قهرمانان جسم خود را نجات دهد و اکلیپسو را باری دیگر درون این الماس سیاه زندانی کند. بعد از این اتفاق، الماس سیاه به یک مکان امن برده شد. پنج سال بعد از آن ماجرا، کت وومن به استخدام فردی درآمد و وظیفه داشت این الماس را که در آن زمان در یکی از اتاق‌های مخفی سازمان «آرگوس» قرار داشت، برباید. اگرچه او موفق به دزدیدن این شیء شد، اما در نهایت خودش هم تحت تاثیر جادوی الماس قرار گرفت.

همچنین در خط داستانی دیگری، اکلیپسو در حال طرح ریزی و همچنین پیاده‌سازی نقشه جدیدی بود. او به وسیله‌ی الماس‌های سیاهی که داشت، مردم سراسر جهان را آلوده کرده بود. جوناه هکس و همچنین تیم 7 از جمله افرادی بودند که با اکلیپسو برخورد کردند و با قدرت بسیار زیادی توسط این شخصیت شرور آلوده شدند. الماس سیاه به یکی از افراد تیم شوالیه‌های شیطان به نام «Exoristos» داده شد، آنهم زمانی که او بقیه هم‌تیمی‌هایش در جهنم به سر می‌بردند.

eclipso

  • DC Rebirth:

در خط داستانی لیگ عدالت علیه جوخه انتحاری، مکسول لرد از تیمی متشکل از افرادی مانند لوبو، جانی سارو، امرالد امپرس، روستام و دکتر پولاریس (تیمی که به عنوان تجسم اصلی و ابتدایی جوخه انتخاری شناخته می‌شد) استفاده کرد تا قلب تاریکی را از گنبدی که در پایگاه آماندا والر قرار داشت، بدزدند. قلب تاریکی به او اجازه می‌داد تا بتواند قدرت‌های خود را گسترش دهد. او با این قدرت قصد داشت کنترل لیگ عدالت و همچنین تمام مردم دنیا را در دست بگیرد. مکسول لرد با استفاده از قلب تاریکی موفق شد «صلح» را به سرتاسر آمریکا به ارمغان بیاورد اما این صلح خیلی زود تبدیل به تشنج بزرگ تبدیل شد زیرا این کریستال، تمام افرادی را که دور و اطراف او بودند، به فساد کشاند. با این حال، آماندا والر توانست مسیر اشتباه مکسول لرد را بشکند و او را سرِ عقل بیاورد. بعد از این اتفاق، مکسول لرد متوجه شد که قلب تاریکی در حال دستکاری کردن قدرت‌هایش است تا به همین واسطه بتواند شورش و هرج و مرج به وجود بیاورد.

الماس سیاه هم درست همانند هر ماده‌ی تاریک دیگری آسیب‌های جبران ناپذیری دارد و کاربرِ آن حتی اگر مقصود خوبی هم از به کار بردنِ آن داشته باشد، باز هم به مسیر اشتباه کشیده می‌شود

پیش از اینکه والر بتواند به مکسول لرد کمکی بکند و قلب تاریکی را از او جدا کند، این الماس لرد را آلوده کرد. در نتیجه مکسول لرد به میزبان خیلی خوب و مناسب برای اکلیپسو تبدیل شد. حال دیگر فقط یک بتمن و یک جوخه انتحاری بود که بتوانند مقابل او و لیگ عدالتی که برای خود ساخته بود بایستند و قرار بود در کاخ سفید این دو گروه با یکدیگر مبارزه کنند. این مبارزه توسط سایبورگ و به واسطه‌ی بوم تیوب او به کاخ سفید برده شده بود. جالب است بدانید که سایبورگ به خاطر اجزای مکانیکی‌ای که دارد، تا حد زیادی توانست در مقابل تاثیر قلب تاریکی مقاومت کند. او آنقدر مقاومت کرد تا توانست تا جایی که می‌تواند به بتمن و جوخه انتحاری کمک کند. اکلیپسو در این مبارزه توانست کنترل بخشی از اعضای جوخه انتحاری را به‌دست بیاورد؛ آن هم با رو کردنِ خواسته‌های تاریکی که در آنها وجود داشت. با این حال، بتمن و لوبو توانستند تا حد بسیار زیادی وقت حریف را تلف کنند تا کیلر فراست از قدرت‌های خود استفاده و منشور را خلق کند. این منشور آنقدر خوب و قوی بود که توانست با یک فرکانس خاصی گرمای چشمان سوپرمن را منعکس کند. همین موضوع باعث شد که اکلیپسو عقب بکشد.

با توجه به اینکه اکلیپسو دیگر ضعیف شده بود، تلاش کرد تا با استفاده از خواسته‌های تاریک درونی کیلر فراست، او را هم سمت خود بکشاند اما از آنجایی که کیلر فراست تنها چیزی که همیشه از ته دل می‌خواست، ایجاد یک تغییر بزرگ بود، در مقابل ترفند و حیله‌های اکلیپسو شکست نخورد و او را عقب راند. بعد از این اتفاقات، کیلر فراست دوباره اکلیپسو را درون الماس مخصوص خودش زندانی کرد، آن هم در حالی که مکسول لرد زندانی شده بود.

  • لیگ عدالت ۳۰۰۱:

در خط داستانی لیگ عدالت ۳۰۰۱، فردی نام «تری مگنس» نزد «لیدی استیکس» برده شد. لیدی استیکس هم تری را تبدیل به خدمتکار جدید خود یعنی اکلیپسو کرد. اکلیپسو از طرف لیدی استیکس وظیفه داشت که لیگ عدالت را نابود کند به همین علیت او تیم Legion of Death را تشکیل داد تا به همراه آنها این کار را انجام دهد. اکلیپسو به همراه اعضای تیم لژیون مرگ، جزیره‌ی پارادایس را پیدا و به لیگ عدالت حمله کردند. درست زمانی که فلش یا همان تری مگنوس (Teri Magnus) با سرعت به سمت اعضای دیگر تیم رفت تا خطر دشمنان را به آنها اطلاع دهد، اکلیپسو با او روبه‌رو شد به عنوان کرد که برادر او یعنی تری (Terry) است. بعد از این جریان هم اقدامات و وظیفه‌ی اکلیپسو توسط واندر وومن متوقف شد.

اکلیپسو

اکلیپسو که در برهه زمانی خاصی یک موجود الهی محسوب می‌شد، توانست توانایی‌های جادویی بسیار زیاد و گسترده‌ای را به‌دست بیاورد. این قدرت‌ها می‌توانستند توانایی‌های زیادی به او بدهند مانند پرواز، تغییر اندازه و سایز و همچنین دستکاری آب و هوا. او می‌تواند انفجارهای انرژی از دستان و همچنین چشم چپ خود تولید کند. او فراتر از هر انسان دیگری به‌شدت قدرتمند و سریع است. او یک موجود جاودانه محسوب می‌شود و تا حد زیادی آسیب ناپذیر است و استقامت بسیار بالایی دارد. او دارای هوش بسیار بالایی است و می‌تواند پرتوهای مرگباری از نور سیاه را از چشم چپش خارج کند.

eclipso

او همچنین می‌تواند با نگاه کردن با چشم راست خود آن هم از طریق الماس قلب تاریکی، نور سیاه فلج کننده‌ای را شلیک کند. اکلیپسو توانایی تسخیر جسم هر فردی را دارد؛ آن هم افرادی که با قلب تاریکی (الماسی که روح اکلیپسو در آن زندانی می‌شود) تماس برقرار کنند. او با خود یک شمشیر عرفانی به‌ظاهر غیرقابل شکستن را حمل می‌کند و خودِ او یک شمشیرباز قهار و قابل توجه به حساب می‌آید.

او می‌تواند قدرت‌های اسپکتر را جذب کند و انرژی فوق‌العاده قدرتمندی را از دستان خود خارج کند؛ انرژی بسیار زیادی که می‌تواند دشمنان او را گیج و بی‌حس کند یا آنها را به قتل برساند. به عنوان یکی از خادمان سابق خدا، اکلیپسو می‌تواند به زبان فرشته‌ها صحبت کند. او می‌تواند هر کسی را که او را لمس کند یا با الماس قلب تاریکی طلسم شده ارتباط برقرار می‌کند، تحت‌الشعاع قرار دهد؛ به‌طوری که او توانایی کنترل کردن قدرت‌های میزبان را دارد و روی رفتارها و همچنین خاطرات آنها تاثیر می‌گذارد. اکلیپسو توانایی این را دارد که میزبان خود را قدرتمند کند؛ حال یا با افزایش توانایی‌های معمولی خودش یا اضافه کردن قدرت‌های جدید به جسم آنها. در حضورهای بعدی، اکلیپسو توانست تا حد زیادی قدرت‌های تسخیر خود را افزایش دهد. او بعد از اینکه جسم فردی به نام «مکسول لرد» را تسخیر کرد، توانایی‌های او در تسخیر و همچنین فاسد کردن مردم، به‌شدت بیشتر شد. بعد از این اتفاقات، دیگر نیازی به این نبود که مردم حتما به صورت فیزیکی این سنگ را لمس کنند تا اکلیپسو بتواند روی آنها تاثیر بگذارد. او با قدرت‌های جدید خود می‌توانست از راه دور هم چندین میزبان را تسخیر کند؛ البته این موضوع مستلزم این بود که او ابتدا آنها را فاسد کند.

در انتها به انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که شخصیت اکلیپسو در آن حضور داشت:

  • بازی Justice League: Chronicles
  • بازی DC Universe Online
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده