نویسنده: سارا مرتضوی
// دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۱

۱۰ بازی برتر که با الهام از سریال Twin Peaks ساخته شده‌ اند

سریال Twin Peaks، شاهکار ماندگار دیوید لینچ منبع الهام بسیاری از فیلم‌ها، سریال‌ها و حتی بازی‌های بعد از خودش بوده است. در این مطلب اما قصد داریم ۱۰ بازی را که در الهام گرفتن از این دنیای عجیب و غریب بهتر ظاهر شده‌اند معرفی می‌کنیم.

از همان سال‌های دهه نود میلادی که سریال توئین پیکس (Twin Peaks) برای اولین بار پخش شد، کاملاً معلوم بود که یک جای کار این سریال می‌لنگد. ماجرا، همان داستان آشنای آلیس در سرزمین عجایب بود؛ سُر خوردن از سوراخ خرگوش و رو به رو شدن با دنیایی از عجایب که هر چه بیش‌تر سعی می‌کردید از آن سر در آورید، سردرگرم‌تر از قبل رها می‌شدید. توئین پیکس که شاید از هر آنچه که لینچ تا به حال ساخته لینچی‌تر باشد، داستان اهالی شهر کوچکی به نام توئین‌پیکس را روایت می‌کند که بر خلاف ظاهر آرام و ساکتش رازهای ترسناک و پیچیده‌ای را در خود پنهان کرده است. مرگ لورا پالمر، یکی از دخترانِ محبوب این شهر رشته حوادثی را آغاز می‌کند که فقط خدا می‌داند پایانش قرار است به کجا ختم شود.

فصل اول و دوم سریال توئین‌پیکس در سال‌های دهه نود میلادی پخش شد و بعد از کنسل شدن سریال، هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که باری دیگر این سریال را روی آنتن ببیند. اما در کمال شگفتی بیست و پنج سال می‌گذرد و در سال ۲۰۱۷، دیوید لینچ به وعده خود عمل کرده و بالاخره فصل سوم سریال را می‌سازد و به این ترتیب خیالِ طرفدارانش را هم راحت می‌کند. حالا که یک‌سال از این اتفاق فرخنده می‌گذرد، تصمیم گرفتیم در این مطلب که پیش رو دارید ۱۰ بازی را که از همه توئین‌پیکسی‌تر بودند و الهام بیش‌تری از دنیای عجیب و غریب دیوید لینچ گرفته‌اند معرفی کنیم.

این متن حاوی اسپویل‌هایی اساسی است! اگر فصل دوم این سریال را کامل ندیده‌اید این مطلب را نخوانید. 

Deadly Premonition

تصور کنید قرار بود هر روز در دنیایی از خوب بیدار شوید که در آن سریال توئین پیکس شهرت و محبوبیت بالایی پیدا کرده بود و به هر طرف که چشم می‌انداختید نشانه‌هایی از شخصیت‌ها و مکان‌های آشنای این سریال را می‌دیدید، انگار که همه اهالی این دنیا قصد داشته باشند با هر ضرب و زوری که بود ارادت خاص خود را به توئین پیکس نشان‌تان دهند. بازی Deadly Premonition دقیقاً چنین دنیایی را به تصویر می‌کشد؛ دنیایی که پر است از آثار و نشانه‌های آشنایی که طرفداران سریال توئین پیکس چشم بسته هم می‌توانند تشخیص‌شان دهند.

داستان بازی از این قرار است که یک مامور اف‌بی‌آی به نام فرانسیس یورک برای تحقیق روی پرونده‌ی مرموز قتل دختر نوجوانی، به ناحیه‌ی Pacific Northwest فرستاده می‌شود. فرانسیس دائم با همکار نامرئی خود یعنی فردی به نام زک صحبت می‌کند و طی این صحبت‌ها به او توضیح می‌دهد که به مکان‌های عجیب و غریبی با نام «اتاق قرمز» و «اتاق سفید»، که به نظر می‌رسد نمادی از خیر و شر باشند فرا خوانده شده است. اگر از توئین پیکس به یاد داشته باشید، ایجنت کوپر هم از روز اول شروع سفرش به شهر توئین‌پیکس، دائم در ضبط صوتی که به همراه داشت با یکی از همکارانش، فردی با نام دایان صحبت می‌کرد و او را لحظه به لحظه در جریان جزئیات پیشرفت پرونده‌اش قرار می‌داد.

یورک پس از ورود به شهر گرین‌وایل به جست‌وجوی قاتل می‌پردازد و اهالی شهر نیز به زندگی عادی خود ادامه می‌دهند. به غیر از شباهت‌های داستانی این بازی با سریال توئین پیکس، Deadly Premonition در به تصویر کشیدن شهر امریکایی کوچکِ به ظاهر آرامی که در لایه‌های زیرینش خطرهای بسیاری در کمین نشسته‌اند، مانند دنیای توئین‌پیکس بسیار موفق ظاهر می‌شود. 

بازی Deadly Premonition اولین بار در سال ۲۰۱۰ برای کنسول ایکس‌باکس 360 منتشر شد. علاوه بر این نسخه‌ی Director's Cut این بازی پنج سال بعد و در سال ۲۰۱۵ میلادی برای کنسول پلی‌استیشن 3 و نیز پی‌سی عرضه شد.

Alan Wake

آلن ویک ساخته‌ی کمپانی فنلاندی رمدی (Remedy Entertainment) داستان نویسنده‌ی مشهوری را روایت می‌کند که دچار بحران نویسندگی شده است. ویک برای رفع این مشکل، راهی شهر برایت فالز می‌شود تا بلکه باری دیگر بتواند قلم در دست بگیرد و داستان تازه‌ای خلق کند اما به محض ورود به شهر، خود را در محاصره نیروهای پلید و شیطانی می‌بیند.

بازی آلن ویک نیز مانند سریال توئین‌پیکس در ناحیه‌ی شمال غربی پسیفیک جریان دارد. علاوه بر این در بازی آلن ویک نیز شاهد حضور کاراکتری با نام The Lamp Lady هستیم که بدون شک طرفداران توئین پیکس را یاد لاگ لیدی یا زن چوب به‌دست (یا همچین چیزی) می‌اندازد. در بازی آلن ویک نیز مانند سریال توئین پیکس شاهد حضور نیروهای فراطبیعی هستیم. مانند ایجنت کوپر، آلن ویک نیز باید پیش از آن‌که کار از کار بگذرد و همزاد شیطانی‌اش جای او را تصاحب کند، راهی برای غلبه بر او پیدا کند.

درنهایت اما آلن ویک برای غلبه بر نیروهای تاریک و شیطانی دور و اطرافش از سلاحی فوق‌العاده پیشرفته به نام Clicker استفاده می‌کند، بله همان کلید برقی که در بازی شاهدش هستیم و به این ترتیب پایانی برای بازی رقم می‌خورد که به نسبتِ صحنه‌ای پایانی سریال، جایی که کوپر در حالی‌که لبخندی شیطانی صورتش را پر کرده و سرِ خود را در آیینه می‌کوبد، از تاثیرگذاری کمتری برخوردار است. 

بازی آلن ویک در سال ۲۰۱۰ میلادی و برای کنسول ایکس‌باکس 360 و نیز پی‌سی عرضه شد. جالب است که بدانید کمپانی سازنده بازی یعنی رمدی، پیش از انتشار بازی فیلم کوتاه سی دقیقه‌ای را ساخته بود که در آن شاهد حضور تعدادی از کاراکترهای فرعی بازی بودیم. اگر دل‌تان برای آلن ویک تنگ شده، تماشای این فیلمِ کوتاه خالی از لطف نخواهد بود.

Kentucky Route Zero

قسمت اول از بازی اپیزودیک Kentucky Route Zero محصول استودیو Cardboard Computer در سال ۲۰۱۳ روانه بازار شد و پس از آن و تا سال ۲۰۱۶ سه قسمت دیگر از این بازی نیز عرضه شد که خوشبختانه هیچ‌کدام در قدرت و جذابیت چیزی کم از قسمت اول بازی نداشتند. 

بازی Kentucky Route Zero که پر است از نشانه‌های توئین‌پیکسی، داستان راننده کامیونی به نام کانروی را روایت می‌کند که برای انجام ماموریتی عازم جاده‌ی صفر کنتاکی شده است. البته که کانروی تنها کاراکتر این بازی نیست و کنتاکی روت زیرو تا دل‌تان بخواهد کاراکترهای فرعی عجیب و غریب به خوردتان می‌دهد. 

اگر به یاد داشته باشید یکی از هنرهای دیوید لینچ در ساخت سریال توئین پیکس، باورپذیر کردن موقعیت‌های نامتعارف آن هم به بهترین و لذت‌بخش‌ترین شکل ممکن بود. مثلاً در یکی از سکانس‌های سریال ایجنت کوپر را در حال صحبت از  افسانه‌های تبتی و ربط این افسانه‌ها به پیدا کردن مجرم می‌بینیم، این در حالی‌ است که سایر حاضرین همان‌طور که به صحبت‌های کوپر گوش می‌دهند قهوه خود را می‌نوشند و به نظر هم نمی‌رسد کسی در باور این داستان‌های تخیلیِ عجیب و غریب مشکلی داشته باشد. بازی کنتاکی روت زیرو هم پر از صحنه‌های اینچنینی است، پر است از کنار هم قرار گرفتن موارد نامعقول و گیج‌کننده‌ای که خوشبختانه در باورپذیر بودن‌شان کوچک‌ترین مشکلی وجود ندارد. 

با اینکه گیم‌پلی بازی Kentucky Route Zero شباهت آشکاری به بازی‌های سبک اشاره و کلیک دهه نودی دارد، اما این بازی بیش از هر چیزی یک داستانِ تعاملی است که در آن تصمیمات بازیکنان به جای تغییر روند کلی داستان، تنها لحن و آهنگ آن را تعیین می‌کند. برای اثبات این موضوع می‌توان به قسمت سوم بازی اشاره کرد؛ جایی که بازیکنان باید اشعار قطعه Too Late to Love You را انتخاب کنند. در این مرحله هیچ انتخاب اشتباهی وجود ندارد و در هر صورت آهنگ به زیباترین نحو ممکن پخش می‌شود و این کاملاً به بازیکن بستگی دارد که در آهنگ در حال پخش به دنبال چه حس و حالی باشد. هرچند درنهایت هر متنی را که انتخاب کنید بازهم فضای موسیقی شباهت بی چون و چرایی با قطعه‌ی Falling که توسط جولی کروز اجرا شده و به نوعی تِم سریال توئین‌پیکس است پیدا می‌کند، همان‌قدر رویایی و همان‌قدر هم مالیخولیایی. لحظه اجرا شدن این قطعه موسیقی در بازی Kentucky Route Zero بدون شک یکی از زیباترین لحظه‌های دنیای گیمینگ را رقم زده‌ است.

همان‌طور که پیش از نیز گفتیم تاکنون چهار قسمت از بازی Kentucky Route Zero منتشر شده و با توجه به عملکرد فوق‌العاده این بازی، انتظار برای قسمت پنجم آن دشوارتر می‌شود. 

Virginia

بازی ویرجینیا در سپتامبر سال ۲۰۱۶ برای کنسول‌های ایکس‌باکس وان، پلی‌استیشن 4 و نیز پی‌سی و مک روانه بازار شد. در این بازی خبری از دیالوگ بین شخصیت‌ها نبود و سازندگان برای روایت داستان خود بیش‌تر از نمایش پشت سرهم تصاویر و سایر فنون تدوین‌گری استفاده کرده‌ بودند. داستان این بازی در سال ۱۹۹۲ میلادی جریان دارد و ماجرای دو مامور FBI را روایت می‌کند که برای پی‌گیری پرونده قتلی مرموز عازم ایالت ویریجینا می‌شوند. (بله، درست است، در تمام این بازی‌ها عده‌ای مامور راه افتاده‌اند تا پرونده‌ی یک قتل مرموز را بررسی کنند!) این بازی که علاوه بر سریال توئین پیکس شباهت زیادی به یکی دیگر از سریال‌های محبوب تاریخ تلویزیون یعنی X-Files نیز دارد، جریان تحقیقات نیروهای پلیس را با نشان دادن تصاویر و صحنه‌هایی رویاپردازانه دنبال می‌کند. بازی ویرجینا از یکی از متدهای آشنای دیوی لینچ استفاده کرده است؛ به این ترتیب که به جای توضیح و تفسیر کاملِ داستان، به بازیکنان اجازه داده می‌شود تا خودشان با کنار هم قرار دادن نشانه‌ها سر از اصلِ ماجرا در آورند. 

 اگرچه به دلیل سیستم روایت غیر خطی این بازی شاید در نهایت نتوان از پایان بازی به درستی سر در آورد، اما در هر صورت حال و هوای رازآلود این بازی آدم را یاد روزهای اولیه تحقیقات ایجنت کوپر روی پرونده‌ی لورا پالمر می اندازد.

Zelda

The Legend of Zelda: Link's Awakening

شاید در نگاه اول شمشیربازی در ساحلی گرمسیری و نبرد با تعدادی هیولای بی‌شاخ و دم کوچک‌ترین شباهتی به سریال توئین‌پیکس و ماجرای قتل‌های مرموز و نیروهای پلید و شیطانی‌اش نداشته باشد. اما بد نیست که بدانید سریال توئین‌پیکس در همان سال‌های دهه نود میلادی با استقبال بی‌نظیری از طرف ژاپنی‌ها مواجه شد، تا حدی که اگر بگوییم این سریال هیج‌جا مانند ژاپن طرفدار نداشته بی‌راه هم نگفته‌ایم. برای اثبات این مدعا می‌توانید ویدیوهایی را که دیوید لینج دو سال پس از کنسل شدن سریال برای تبلیغ یکی از مارک‌های قهوه در ژاپن ساخته است مشاهده کنید. (دقت کنید این ویدیوها دو سال بعد از کنسل شدن سریال فیلمبرداری شده‌اند. این یعنی آقای لینچ زحمت کشیده و دو سال بعد بازیگران را دور هم جمع کرده و لوکیشن را هم آماده کرده است تا این تبلیغات را برای ژاپنی‌ها بسازد.)

در جریان ساخت بازی The Legend of Zelda: Link's Awakening کارگردان بازی یعنی تاکاشی تزوکا ادعا داشت که بازی خود را با الهام از دنیای سریال توئین‌پیکس ساخته است. تزوکا همچنین قصد داشته بازی جمع و جوری بسازد که بازیکنان برای درک و فهمیدنش دچار مشکل نشوند. با توجه به این ادعاهای تزوکا اگر نگاهی دوباره به بازی بیندازیم، بدون شک این‌بار می‌توانیم ردپای آشنای سریال توئین‌پیکس را در کاراکترهای عجیب و غریب این بازی و محیط رویایی جزیره‌ی کوهولیت مشاهده کنیم.

حالا جالب است که بازی The Legend of Zelda: Link's Awakenin به جای پرداختن مستقیم به ماهیت خیر یا شر بودن سفر لینک به سرزمین هایرول، پا را فراتر گذاشته و لینک را مجبور به تصمیم‌گیری سخت‌تری می‌کند. اگر از بازی به یاد داشته باشید، لینک باید در جریان آخرین ماموریت خود کلِ سرزمینی که در آن پا گذاشته را با خاک یکسان کند، آن هم به این دلیل ساده که این جزیره تنها در رویاهای او وجود داشته است! تازه همه این‌ها به کنار، لینک در مراحل آغازین این بازی توسط جغدی که بعدها معلوم می‌شود کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه‌اش بوده تعلیم می‌بیند. بله، خودمان دیگر خوب می‌دانیم که جغدها آن چیزی نیستند که در ظاهر به نظر می‌رسند!

Thimbleweed Park

بازی Thimbleweed Park را شاید بتوان نسخه‌ی مدرن و امروزی‌شده‌ی بازی قدیمی Maniac Mansion دانست که ساخت آن به سال‌ها پیش و زمانی که سازندگان هر دو بازی یعنی ران گیلبرت و گری وینیک در استودیو لوکاس فیلم مشغول به کار بودند بر می‌گردد. در بازی Thimbleweed Park که گاهی به شوخ‌طبعی دنیای مانکی آیلند است و گاهی هم به پیچیدگی و پر رمز و رازی دنیای توئین‌پیکس، تعدادی مامور FBI عازم شهر بک‌وود می‌شوند تا با پرونده قتل مرموزی دست و پنجه نرم کنند.
طبق ادعایی که سازندگان بازی یعنی گیلبرت و وینیک در جریان تامین بودجه ساخت بازی در وب‌سایت کیک‌استارتر کرده‌اند، گویا این دو نفر از همان اول قصد داشتند نسخه پارودی از سریال‌های محبوبی مانند توئین‌پیکس، ایکس- فایلز و ترو دیتکتیو بسازند که خوش‌بختانه هم از اینکار بسیار سربلند بیرون آمده‌اند.

Puzzle Agent

امروزه همه کمپانی تل‌تیل گیمز (Telltale Games) را به خاطر ساخت بازی‌های اپیزودیک اقتباسی از آثار مشهوری مانند سریال Walking Dead و فیلم Guardians of the Galaxy می‌شناسیم؛ اما جالب است که بدانید این کمپانی در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی دو نسخه از بازی Puzzle Agent را نیز با الهام از سریال توئین‌پیکس ساخت و برای پلتفرم iOS روانه بازار کرد. کمپانی تل‌تیل در ساخت این بازی از گراهام آنابل، کارتونیست مشهور کانادایی کمک گرفته بود و شاید این موضوع یکی دیگر از دلایلی باشد که تجربه این بازی را جزو واجبات می‌کرد. در بازی Puzzle Agent، مامور نلسون تترز مسئول رسیدگی به موضوع تعطیلی یک کارخانه‌ی پاک‌کن سازی‌ شود و باید به هر قیمتی که شده این کارخانه را دوباره راه بیندازد! نلسون طی انجام ماموریتش با معماهای بسیار و شخصیت‌های عجیب و غریب زیادی رو به رو می‌شود.

بازی Puzzle Agent یک بازی معمایی ساده است که در عین حال داستان بینهایت جذاب، درگیر کننده و گاهی حتی ترسناک را روایت می‌کند و پر است از موضوعات ماورایی و فرقه‌های ترسناک و محافل سری. با رسیدن به مراحل پایانی بازی و آغاز گره‌گشایی‌های داستان، کم‌کم احساس می‌کنید با فارگویی (Fargo) طرف هستید که دیوید لینچ کارگردانیش کرده باشد! ناگفته پیدا است که چنین تجربه‌ای را نباید به هیچ‌وجه از دست داد.

Mizzurna Falls

بازی Mizzurna Falls محصول استودیو ژاپنی Human Entertainment در سال ۱۹۹۸ تنها در ژاپن عرضه شد و متاسفانه نسخه ترجمه این بازی هرگز در دسترس عموم قرار نگرفت. Mizzurna Falls یک بازی ماجراجویی بود که به بازیکنان اجازه می‌داد به تمامی نقاط شهر Mizzurna Falls که داستان بازی در آن جریان داشت سرک بکشند. علاوه بر این‌ها چرخه کامل روز و شب نیز در این بازی وجود داشت و سایر کاراکترهای فرعی هم در طول بازی به کارهای روزانه خود مشغول بودند. این ایده‌ها بعدها در بازی‌های مانند بازی Deadly Premonition یا Shenmue نیز به کار گرفته شد. 

داستان بازی پیرامون پسر جوانی به نام متیو جریان دارد که برای سر در آوردن از ماجرای ناپدید شدن دو نفر از همکلاسی‌هایش عازم شهر کوچکی می‌شود. سرگذشت شخصیت‌های بازی Mizzurna Falls شباهت بسیاری به سرگذشت شخصیت‌های سریال توئین‌پیکس دارد؛ زیباترین دختر شهر که گذشته‌ی پنهانی سیاهی دارد، به طرز مشکوکی ناپدید می‌شود، در این میان روان‌شناسی از رازهای این دختر باخبر است، پولدارترین مرد شهر شخصیت منفور و منزجر کننده‌ای دارد و ..

همان‌طور که گفتیم این بازی تنها به زبان ژاپنی منتشر شد و به همین دلیل هم اطلاعات زیادی از آن در دسترس نیست. هرچند در سال ۲۰۱۶ یکی از طرفداران Mizzurna Falls این بازی را به طور کامل به انگلیسی ترجمه کرد و به این ترتیب امکان تجربه این بازی برای سایر بازیکنان نیز فراهم شد. 

Silent Hill 2

مجموعه بازی‌های سایلنت هیلِ کونامی (Konami) بیش از هر چیزی از لحاظ داستانی شباهت‌های زیادی به سریال توئین‌پیکس دارند. در هر دو آن‌ها آدم‌هایی داریم که به طرز مشکوکی غیب‌شان می‌زند، یا در هر دوی آن‌ها نیروهای پلید و شیطانی حضور پر رنگی دارند. این ویژگی‌های مشترک بیش از هرجایی خود را در سایلنت هیل دو نشان داده است. قسمت دوم این مجموعه، دنیای سایلنت هیل را به طرز چشم‌گیری گسترش داد و نشان‌مان داد که چطور شهر سایلنت‌هیل درواقع حالات روانی هر یک از شخصیت‌های بازی را به تصویر کشیده است. 

آکیهیرو ایمامورا تهیه‌کننده قسمت دوم بازی سایلنت هیل به طور مشخص، آثار لینج و مخصوصاً سریال توئین‌پیکس را منبع الهام ساخت بازی اعلام کرده است. به راستی هم که محیط تیره و تاریک و آن وحشت روان‌شناختی بازی سایلنت هیل که جیمز ساندرلندِ بینوا مجبور بود در آن به‌دنبال همسر از دنیا رفته‌اش بگردد، ترس‌های مدل لینچی را به یاد آدم می‌آورد.  

Black Lodge 2600

اجازه بدهید این لیست ده‌تایی را با یکی از شبیه‌ترین بازی‌ها به سریال توئین پیکس و در عین حال یکی از جذاب‌ترین آن‌ها تمام کنیم. در سال ۲۰۱۱ فردی به نام جک لاک بازی پیکسلی‌ای با الهام از بازی‌های آتاری ۲۶۰۰ می‌سازد و اسمش را می‌گذارد Black Lodge. لاک با اینکار قصد داشته در آنِ واحد هم ادای دینی به توئین پیکس کرده باشد و هم یادی از بازی‌های پیکسلی قدیمی کند. در بازی Black Lodge شاهد بازسازی صحنه‌های پایانی قسمت آخر فصل دوم سریال هستیم. در این بازی ما در نقش ایجنت کوپر وارد اتاق قرمز می‌شویم و باید سعی کنیم هر چه سریع‌تر اَنی را از دست ویندوم ارل نجات دهیم. (اَنی و ویندوم ارل از شخصیت‌های سریال توئین پیکس هستند.) 

پس از ورود به بازی Black Lodge بلافاصله وارد دنیای آشنای توئین پیکس و راهروهای مشهورش که با پرده‌های قرمز تزئین شده رو به رو می‌شویم، موزیک پس زمینه و صداهای محیط هم به خوبی از عهده فضاسازی عجیب و غریب و ترسناک لینچی بر آمده‌اند. بعد از چند دوری که بی‌حاصل در راهروهای لوپ‌وار بازی می‌زنیم، چیزی نمی‌گذرد که سر و کله‌ی همزاد پلید ایجنت کوپر هم پیدا می‌شود. در این بازی باید با پیمودن پشت سر هم اتاق‌ها از دست همزاد پلید خود فرار کنید و در عین حال هم با اسباب و اثاثیه اتاق قرمز که دائم در حال جا به جا شدن است برخورد نکنید. اگر علاقه‌ای به تجربه این بازی دارید، می‌توانید از اینجا دانلودش کنید. 


منبع Rollingstone
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده