گزارش باکس آفیس: Jurassic World: Fallen Kingdom اکرانش را با بلعیدن گیشه ها آغاز کرد

گزارس باکس آفیس این هفته را با «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: Fallen Kingdom) شروع می‌کنیم که اکرانش را با کسب «فقط» ۱۵۰ میلیون دلار افتتاحیه که ۲۷ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی ۲۰۸ میلیون دلاری «دنیای ژوراسیک» از سه سال قبل است آغاز کرد. اگرچه افت فروش کلی قسمت‌های مختلف یک مجموعه اتفاق غیرمعمولی نیست، اما دیدن چنین افت فروشِ شدیدی در آخرهفته‌ی افتتاحیه غیرمعمول است. با این حال «پادشاهی سقوط کرده» موفق شده تا جلوی خودش را از پیوستن به جمع «آلیس درون آینه» (Alice Through the Looking Glass)، «شکارچی: جنگ زمستان» (The Huntsman: Winter's War) و «لاک‌پست‌های نینجا: بیرون از سایه‌ها» (TMNT: Out of Shadows) به عنوان دنباله‌هایی شکست‌خورده که به معنی مرگ مجموعه‌هایشان بوده‌اند بگیرد. در واقع حتی با وجود استاندارد بالایی که توسط فیلم اول ثبت شد، افتتاحیه‌ی ۱۵۰ میلیون دلاری «دنیای ژوراسیک ۲» در محدوده‌‌ی «خیلی خوب» قرار می‌گیرد. اگرچه با یک افت فروش ۲۷ درصدی به ۱۵۰ میلیون دلار طرف هستیم، اما این چیزی از اهمیت بخشِ ۱۵۰ میلیون دلاری‌اش کم نمی‌کند. این افتتاحیه کماکان بعد از «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۲۵۸ میلیون دلار)، «بلک پنتر» (۲۰۲ میلیون دلار) و «شگفت‌انگیزان ۲» (۱۸۳ میلیون دلار) در جایگاه چهارم بهترین افتتاحیه‌های سال ۲۰۱۸ تا این لحظه قرار می‌گیرد. همچنین این افتتاحیه حتی با احتساب نرخ تورم بیشتر از افتتاحیه‌ی «دنیای گم‌شده» (۷۴ میلیون دلار / ۱۴۳ میلیون دلار به امروز)، «پارک ژوراسیک» (۵۰ میلیون دلار / ۱۰۴ میلیون دلار به امروز) و «پارک ژوراسیک ۳» (۵۰ میلیون دلار / ۸۰ میلیون دلار به امروز) است. این یعنی «پادشاهی سقوط کرده» تنها پشت سر «دنیای ژوراسیک» (۲۰۸ میلیون دلار)، در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه‌های این مجموعه قرار می‌گیرد. البته این احتمال هم وجود دارد که در رابطه با «دنیای ژوراسیک ۲» شاهد تکرار ماجرای «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) باشیم. آن فیلم کارش را با ۹۸ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد که ۳۵ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی «خشن ۷» از دو سال گذشته بود. این احتمال وجود دارد که «دنیای ژوراسیک ۲» اگرچه در آخرهفته‌ی اول مثل «سریع و خشن ۸» با استقبال روبه‌رو شده باشد، ولی در هفته‌های بعد با کله سقوط کند و در نهایت به درآمد نهایی ناامیدکننده اما کماکان سودآور ۳۴۲ میلیون دلار دست پیدا کند.

قابل‌ذکر است همان‌طور که در گزارش‌های باکس آفیس قبلی صحبت کردیم، «دنیای ژوراسیک ۲» به همان افتتاحیه‌ای دست پیدا کرده که در ابتدا از قسمت اول انتظار می‌رفت. تا اینکه قسمت اول از راه رسید و با شروع رکوردشکنانه‌اش همه را شگفت‌زده کرد. هیچکس، حتی یونیورسال هم انتظار نداشت که «پادشاهی سقوط کرده» به ۶۵۲ میلیون دلار فروش خانگی و یک میلیارد و ۶۷۲ میلیون دلاری فروش جهانی «دنیای ژوراسیک» دست پیدا کند. بالاخره «دنیای ژوراسیک» در حالی اولین فیلم مجموعه بعد از ۱۴ سال وقفه بود که فقط سه سال بین «پادشاهی سقوط کرده» و قسمت قبل فاصله است. اگرچه کریس پرت کماکان بازیگر شناخته‌شده و محبوبی است، اما این بازیگر در دورانِ اکران فیلم اول به خاطر موفقیت‌های غول‌آسای «لگو مووی» (The Lego Movie) و «نگهبانان کهکشان» (Guardians of Galaxy) در اوج شهرتش قرار داشت. همچنین اگر فیلم اول ماجراجویی فانتزی کودک‌پسندتر و رنگارنگ‌تری بود که از شعار تبلیغاتی درگیرکننده‌تری («پارک دوباره باز شده») بهره می‌برد، «پادشاهی سقوط کرده» کمی تاریک‌تر و ترسناک‌تر است و داستانش (قهرمانان باید برای نجات دایناسورها به پارک برگردند)، به اندازه‌ی قبلی تر و تازه و بکر نیست. «دنیای ژوراسیک ۲» که با ۱۷۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۵۳۱ و نیم میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته است که فقط ۲۰۲ میلیون دلارش متعلق به چین می‌شود. پنجمین فیلم «پارک ژوراسیک» تا حالا ۷۱۱ و نیم میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است که آن را بالاتر از «گودزیلا» (۵۳۹ میلیون دلار)، «کینگ کونگ» (۵۵۰ میلیون دلار)، «جزیره‌ی جمجمه» (۵۶۶ میلیون دلار) و «دنیای گم‌شده» (۶۱۹ میلیون دلار) قرار می‌دهد. از آنجایی که در سال‌های اخیر فیلم‌هایی مثل «دزدان دریایی کاراییب ۴»، «ترنسفورمرها ۴»، «سریع و خشن ۸» و «من نفرت‌انگیز ۳» را داشته‌ایم که با وجود فروش خانگی ۲۲۶ تا ۲۴۵ میلیون دلاری‌‌شان، به فراتر از یک میلیارد دلار فروش جهانی دست پیدا کرده‌اند، تحلیلگران فکر می‌کنند «پادشاهی سقوط کرده» به احتمال زیاد به سی و پنجمین فیلم یک میلیاردی تاریخ تبدیل خواهد شد. اگر این فیلم عملکردی شبیه به «مومیایی» (The Mummy) داشته باشد می‌تواند به ۳۸۲ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند و اگر شبیه به «کونگ: جزیره‌ی جمجمه» ظاهر شود، به ۴۱۳ میلیون دلار می‌رسد. افت فروش ۳۶ درصدی این فیلم در گیشه‌ی خانگی، آن را در کنار «فرشته‌ها و شیاطین»، «آخرین جدای»، «دنیای گم‌شده» و «بتمن بازمی‌گردد» قرار می‌دهد که با وجود فروش ضعیف‌ترشان نسبت به قسمت اول، عملکرد قابل‌قبولی را تجربه کرده‌اند.

در حال حاضر چیزی که به اکران بهتر «دنیای ژوراسیک ۲» کمک خواهد کرد اکران شدن آن در تابستان است، اما چیزی که علیه آن وجود دارد ماه شلوغ جولای با وجود فیلم‌هایی مثل «انت‌من و وسپ» (Ant-Man and Wasp)، «آسمان‌خراش» (Skyscraper)، «هتل ترانسلوانیا ۳» (Transylvania Hotel 3)، «ماما میا ۲» (Mama Mia 2)، «تایتان‌های نوجوان به سینما می‌روند» (Teen Titans Go to the Movies) و «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت» (MI: Fallout) است. از آنجایی که فیلم‌هایی مثل «اولین پاکسازی» (The First Purge) و «انت‌من ۲» (Ant-Man 2) در مقایسه با «ترمیناتور: جنسیس» (Terminator Genisys) و «مجیک مایک ۲» (Magic Mike 2) که همزمان با قسمت اول اکران شده بودند، آسیب بیشتری به «پادشاهی سقوط کرده» خواهند زد، این فیلم تنها بلاک‌باسترِ مهم این روزها نخواهد بود. اما افتتاحیه‌ی ۱۵۰ میلیون دلاری و فروش جهانی ۷۱۱ میلیون دلاری‌اش به معنی استارت خیلی خوبی است. از آنجایی که این فیلم بی‌برو برگرد یک میلیاردی خواهد شد، چیزی که شکی در آن وجود ندارد ساخت سومین فیلم «دنیای ژوراسیک» است که برای یازدهم ژوئن ۲۰۲۱ برنامه‌ریزی شده است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که «پادشاهی سقوط کرده» در واقع حکم یک مقدمه‌چینی طولانی برای فیلم سوم را داشت. همین که یونیورسال موفق شده است یک فیلم کاملا مقدمه‌چینی را آن‌قدر خوب بفروشد که ساخت قسمت سوم را مقرون به صرفه کند یعنی توانسته یکی از قوانین مجموعهسازی این روزها را زیر پا بگذارند و قسر در برود. قضیه این است که تقریبا اکثر منتقدان در نقدهایشان به این موضوع اشاره‌ کرده‌اند که «پادشاهی سقوط کرده» این مجموعه را برای قسمت بعدی وارد فاز جدیدی می‌کند. اما خیلی زود به این نتیجه می‌رسید این مجموعه در حالی وارد فاز جدیدی شده است که «دنیای ژوراسیک ۲» بیش از دو ساعت از وقتش را صرف مقدمه‌چینی قسمت سوم کرده است و به محض اینکه منتظر هستید تا نتیجه‌ی آن را ببینید، فیلم به پایان می‌رسد و ازتان می‌خواهد تا برای دیدن نتیجه‌گیری، تا تماشای «دنیای ژوراسیک ۳» صبر کنید. این یکی از بدترین حرکاتِ من‌درآوردی هالیوود در زمینه‌ی مجموعهسازی است.

یکی از ویژگی‌هایی که تاثیر فوق‌العاده‌ای در موفقیت قسمت اول «دنیای ژوراسیک» داشت این بود که در حالی که همه‌ی مجموعهها به فکر مجموعهسازی از طریقِ ارائه‌ی یک قسمت اول به عنوان مقدمه‌چینی بودند، «دنیای ژوراسیک» به عنوان دنباله‌ی سه‌گانه‌ی اصلی و ریبوت مستقلِ مجموعه روی پای خودش می‌ایستاد و از پایان‌بندی مشخصی بهره می‌برد. معلوم نیست آیا سازندگان از قبل دنباله‌های این مجموعه را برنامه‌ریزی کرده بودند یا نه، ولی «دنیای ژوراسیک» قبل از اینکه حکم آغازکننده‌ی یک مجموعه را داشته باشد، به عنوان یک سرگرمی پاپ‌کورنی مستقل از شروع و میانه و پایان‌بندی مشخصی بهره می‌برد. حتی سازندگان و استودیو صبر کردند تا بعد از آغاز اکران «دنیای ژوراسیک»، درباره‌ی ساخته شدن دنباله‌هایش صحبت کنند. آنها آن زمان به خوبی متوجه شده بودند که صحبت درباره‌ی به راه انداختن دنیای سینمایی و برنامه‌ریزی دنباله‌ها قبل از اکران فیلم اول، مردم را از تماشای فیلم اول فراری می‌دهد. «پادشاهی سقوط کرده» اما سعی می‌کند تا هر دو چیز باشد. یعنی از یک طرف یک ماجراجویی مستقل برای کسانی است که هیچکدام از فیلم‌های «پارک ژوراسیک» را ندیده‌اند، اما همزمان در پرده‌ی سوم فیلم متوجه می‌شویم که هدف اصلی ساخت این فیلم چیزی بیشتر از زمینه‌چینی بازی اصلی در فیلم بعدی نیست. «دنیای ژوراسیک ۳» از قرار معلوم همان فیلمی است که کالین تروورو به عنوان مغز متفکر این مجموعه از همان ابتدا قصد ساخت آن را داشته است و «دنیای ژوراسیک» و «پادشاهی سقوط کرده» بیش‌تر وسیله‌ای برای رسیدن به آن نقطه بوده‌اند. همین که «پادشاهی سقوط کرده» موفق می‌شود ماجرای «بینندگان گرامی برای دیدن فیلم اصلی صبر کنید» را عملی کند به خاطر دو دلیل اصلی است. دلیل اول این است که تحلیلگران فکر می‌کنند «پادشاهی سقوط کرده» با اینکه حکم زمینه‌چینی قسمت اصلی را دارد، اما آن‌قدر دارای صحنه‌های پراکنده‌‌ی هیجان‌انگیز، مخصوصا در قالب آیمکس است که مردم را راضی نگه دارد.

دلیل دوم این است که در رابطه با «پادشاهی سقوط کرده» با دنباله‌ای طرف هستیم که مجموعه‌های بسیاری قول آن را داده‌اند و آن را ارائه نکرده‌اند. ریبوت‌های زیادی مثل «شاه آرتور: افسانه‌ی شمشیر» (King Arthur: The Legend of Sword)، «فنتستیک فور» (Fantastic Four) و «مومیایی» (The Mummy) هستند که به عنوان فیلم اولِ مجموعه‌ای جدید به‌طور کامل به زمینه‌چینی گردهمایی کاراکترها و روشن کردن موتور داستان اصلی اختصاص دارند. در واقع این فیلم‌ها از ما می‌خواهند تا برای تماشای آنها بلیت بخریم تا سازندگان در عوض فیلم اصلی را که منتظرش هستیم برایمان بسازند؛ دنباله‌ای که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد. در رابطه با «پادشاهی سقوط کرده» اما با با دنباله‌ای طرف هستیم که اتفاق افتاده است. ساختارِ «پادشاهی سقوط کرده» خیلی شبیه به «روز استقلال: بازخیز» (Independence Day: Resurgence) یا «حاشیه‌ی اقیانوس آرام: طغیان» (Pacific Rim: Uprising) است. هر دوی این فیلم‌ها با کلیف‌هنگرهایی به اتمام می‌رسند که قول دنباله‌های هیجان‌انگیزتر و منحصربه‌فردتری را می‌دهند. اما از آنجایی که این فیلم‌ها شکست تجاری می‌خورند، هیچ‌وقت فرصت عملی کردن آن کلیف‌هنگرها ایجاد نمی‌شود. به عبارت دیگر استودیوها به جای ساختن فیلمی با یک ایده‌ی جدید، تصمیم می‌گیرند تا تمام وقتشان را به تکرار مکرراتِ نصفه و نیمه و شلخته‌ای از محتوای فیلم قبلی اختصاص بدهند و فیلمی با ایده‌ی جدید را برای بعد ذخیره کنند. مثلا تصور کنید چه می‌شد اگر دی‌سی به جای بازسازی «اونجرز» با «جاستیس لیگ» سعی می‌کرد فیلمی عرضه کند که به یک فیلم ابرقهرمانی منحصربه‌فرد در فضای اشباع‌شده و تکراری سینمای کامیک‌بوکی تبدیل می‌شد. ولی از آنجایی که «پادشاهی سقوط کرده» سه سال پیش به یک میلیارد و ۶۷۲ میلیون دلار دست پیدا کرد، سازندگان می‌دانستند که فیلم جدید آن‌قدر تماشاگر خواهد داشت که ساخت فیلم سوم را توجیه کند. نکته‌ی مهم این است که اگرچه «پادشاهی سقوط کرده» با تبدیل شدن به مقدمه‌چینی قسمت سوم یکی از بزرگ‌ترین گناهان مجموعهسازی را مرتکب می‌شود، اما موفق می‌شود از آن قسر در برود. آن هم فقط به خاطر اینکه یونیورسال اول با ارائه‌ی «دنیای ژوراسیک» به عنوان یک فیلم مستقل نظر مردم را جلب کرد و بعد تصمیم گرفت تا با فیلم‌های بعدی سراغ دنیاسازی‌های طولانی‌مدت برود. آنها اول از علاقه داشتن مردم به این مجموعه مطمئن شدند و بعد شروع به برنامه‌ریزی‌ برای آینده کردند. «دنیای ژوراسیک»‌ها اگرچه تاکنون از لحاظ هنری فیلم‌های خوبی نبوده‌اند، اما اگر یک چیز را در زمینه‌ی استراتژی‌های تجاری خوب فهمیده باشند همین نکته است که خیلی از استودیوهای دیگر را به خاطر نادیده گرفتن آن زمین زده بود و زمین می‌زند.

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول اما بگذارید از «شگفت‌انگیزان ۲» (Incredibles 2) شروع کنیم که بعد از افتتاحیه‌ی ۱۸۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دلاری‌اش، در آخرهفته‌ی دومش ۸۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار کسب کرد و به این ترتیب به اولین انیمیشنی تبدیل شد که به باشگاه بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری پیوست. باشگاه بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری از فیلم‌هایی تشکیل شده است که اختلاف درآمد بین آخرهفته‌‌ی افتتاحیه و آخرهفته‌ی دومشان ۱۰۰ میلیون دلار است. «شگفت‌انگیزان ۲» این هفته ضربه‌ی قابل‌توجه‌ای از «دنیای ژوراسیک ۲» خورد و باعث شد تا به قرار گرفتن در جایگاه هفتم بهترین درآمدهای هفته‌ی دوم تاریخ بسنده کند. این فیلم که با ۲۰۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش می‌گذرد به ۳۵۰ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرده است که آن را در بین «دیو و دلبر» (۳۱۸ میلیون دلار) و «آخرین جدای» (۳۶۸ میلیون دلار) در جایگاه هفتم بهترین درآمدهای ۱۰ روزه‌ی تاریخ قرار می‌دهد. همچنین درآمد ۸۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری این فیلم، «شگفت‌انگیزان ۲» را در جایگاه دوم بهترین درآمد‌ِ در بین فیلم‌هایی که در صدر جدول قرار نگرفته‌اند جای می‌دهد. جالب است بدانید که افتتاحیه‌ی ۹۰ میلیون دلاری «پشت و رو» (Inside Out) که در مقابل درآمد ۱۰۶ میلیون دلاری هفته‌ی دوم «دنیای ژوراسیک» روی پرده رفت در جایگاه اول بهترین درآمدهایی که به صدرنشینی فیلم‌ها منجر نشده است قرار می‌گیرد. اگرچه افت فروش ۵۶ درصدی «شگفت‌انگیزان ۲» در هفته‌ی دوم بیشتر از چیزی بود که تحلیلگران انتظار داشتند، اما از آن طرف افتتاحیه‌ی «پادشاهی سقوط کرده» هم بهترین انتظاراتِ تحلیلگران را به حقیقت تبدیل کرد. پس این به آن در. اگرچه هر دوی «در جستجوی دوری» و «داستان اسباب‌بازی ۳» با ۴۶ درصد افت فروش در آخرهفته‌ی دومشان روبه‌رو شدند، اما افت فروش «شگفت‌انگیزان ۲» بیشتر شبیه «شرک ۳» است که مقابل «دزدان دریای کاراییب: در آخر دنیا» روی پرده رفت و «مینیون‌ها» که در مقابل «انت‌من» و «درب و داغان» (Trainwreck) روی پرده رفت. این حرف‌ها به  معنی عملکرد فاجعه‌بار «شگفت‌انگیزان ۲» نخواهد بود. «ماشین‌ها ۳»، «مینیون‌ها» و «شرک ۳» همه به ۱/۵۴ تا ۱/۵۸ برابر درآمد ۱۰ روزه‌شان دست پیدا کردند که اگر این اتفاق برای «شگفت‌انگیزان ۲» بیافتد، درآمد نهایی‌اش را به رقم عالی ۵۴۰ تا ۵۵۰ میلیون دلار خواهد رساند.

راستش «ماشین‌ها ۲» اگرچه با ۶۰ درصد افت فروش در هفته‌ی دومش مواجه شد، اما در نهایت به ۱/۶۳ برابر درآمد ۱۰ روزه‌اش یعنی ۱۹۱ میلیون دلار دست پیدا کرد؛ عملکردی که در صورت تکرار برای «شگفت‌انگیزان ۲» درآمد آن را به ۵۷۰ میلیون دلار خواهد رساند. «شگفت‌انگیزان ۲» همچنین ۵۷ میلیون دلار دیگر از کشورهای خارجی کسب کرد که شامل ۲۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار از بازار چین می‌شود؛ رقمی که بهترین درآمد در بین فیلم‌های پیکسار در این کشور محسوب می‌شود. «شگفت‌انگیزان ۲» تا حالا ۱۳۴ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته و مجموع فروش جهانی‌اش را به ۵۰۰ میلیون دلار رسانده است. اما بگذارید به ماجرای پیوستنِ «شگفت‌انگیزان ۲» به باشگاه بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری برگردیم. همان‌طور که گفتم بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری فیلم‌هایی هستند که بعد از اینکه اکرانشان را با کسب رقمی بالا شروع می‌کنند، در هفته‌ی دوم آن‌قدر سقوط می‌کنند که صد میلیون دلار کمتر از افتتاحیه می‌فروشند. اولین عضو این باشگاه «گرگ و میش: ماه جدید» (Twilight: The New Moon) بود که بعد از افتتاحیه‌ی ۱۴۲ میلیون و ۸۴۰ هزار دلاری‌اش، به ۴۲ میلیون و ۸۷۰ هزار دلار در هفته‌ی دوم دست پیدا کرد که از لحاظ فنی به معنی اختلاف ۹۹/۹۷ میلیون دلاری بین درآمد هفته‌ی اول و دوم است. بنابراین اگر این فیلم را به عنوان اولین حساب نکنیم، در آن صورت اولین عضو رسمی این باشگاه «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» بود که بعد از افتتاحیه‌ی ۱۶۹ میلیون دلاری‌اش به ۴۲ میلیون دلار فروش هفته‌ی دوم دست پیدا کرد که به معنی اختلاف ۱۲۱ میلیون دلاری بین درآمد هفته‌ی اول و دوم است. از سال ۲۰۱۱ تاکنون، با احتساب «شگفت‌انگیزان ۲»، ۹ فیلم به این باشگاه اضافه شده‌اند. در سال ۲۰۱۲ «اونجرز» و در سال ۲۰۱۵ «دنیای ژوراسیک» بعد از رکوردشکنی در آخرهفته‌ی افتتاحیه، با ۵۰ درصد افت فروش در هفته‌ی دوم مواجه شدند و به این ترتیب به ۶۲۳ و ۶۵۲ میلیون دلار فروش خانگی نهایی دست پیدا کردند. «اونجرز: دوران اولتران» بعد از افتتاحیه‌ی ۱۹۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری‌اش، به ۷۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار درآمد هفته‌ی دوم دست پیدا کرد که به معنی ۱۱۴ میلیون دلار اختلاف است. «شگفت‌انگیزان ۲» اولین انیمیشنی است که به این باشگاه راه پیدا کرده است. مهم‌ترین دلیلش به خاطر این است که جدیدترین ساخته‌ی پیکسار اولین انیمیشنی است که به افتتاحیه‌ای دست پیدا کرده است که برای ورود به این باشگاه به آن نیاز است.

قابل‌ذکر است که پیوستن به باشگاه بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری لزوما به معنی شکست تجاری نیست. ساخته‌ی برد برد کماکان با کسب ۵۰۰ میلیون دلار در دنیا بعد از ۱۰ روز یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود. از آنجایی که این فیلم به جای مورد استقبال قرار گرفتن توسط بچه‌ها، تمام جامعه‌های آماری ممکن را به خود جذب کرده، تحلیلگران انتظار دارند که فیلم به جمع پرفروش‌ترین و بادوام‌ترین اعضای باشگاه بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری بپیوندد. در صدر بادوام‌ترین فیلم‌های این باشگاه «جنگ ستارگان: آخرین جدای» (با ۱/۶۸ برابر درآمد ۱۰ روزه) قرار دارد و پشت سر آن فیلم‌هایی مثل «اونجرز» (۱/۶۷ برابر)، «دنیای ژوراسیک» (۱/۶۲ برابر)، «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۱/۴۸ برابر)، «اونجرز: دوران اولتران» (۱/۴۶ برابر)، «مرد آهنی ۳» (۱/۴۳ برابر)، «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» (۱/۳۹ برابر)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۱/۳۸ برابر)، «گرگ و میش: ماه جدید» (۱/۲۸ برابر) و «بتمن علیه سوپرمن»« (۱/۲۷ برابر) قرار دارند. اگر «آخرین جدای» را به خاطر اکرانش در دوران تعطیلات و «بتمن علیه سوپرمن» و «ماه جدید» را به خاطر عدم استقبال عموم مردم از آنها حذف کنیم، باید دید «شگفت‌انگیزان ۲» با عملکردی شبیه به فیلم‌های باقی‌مانده به چه نتایجی دست پیدا می‌کند. اگر «شگفت‌انگیزان ۲» عملکردی شبیه به «اونجرز» و «دنیای ژوراسیک» داشته باشد به ۵۸۵ و ۵۶۸ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا می‌کند که البته در محدوده‌ی پیش‌بینی‌های «محتمل اما تضمین نشده» قرار می‌گیرد. اگرچه «شگفت‌انگیزان ۲» تا اکران «هتل ترانسلوانیا ۳» در سیزدهم جولای رقیب انیمیشنی ندارد، ولی جولای پُر از فیلم‌های بزرگ است. بنابراین اگر واقع‌گرایانه‌تر به ماجرا نگاه کنیم، باید انتظار عملکردی شبیه به «جنگ داخلی» (۴۸۴ میلیون دلار) و «جنگ اینفینیتی» (۵۱۹ میلیون دلار) را از «شگفت‌انگیزان ۲» داشته باشیم؛ درآمدهایی که یا پایین‌تر از درآمد «در جستجوی دوری» (۴۸۶ میلیون دلار) قرار می‌گیرند یا بین «دیو و دلبر» (۵۰۴ میلیون دلار) و «روگ وان» (۵۳۲ میلیون دلار) جای می‌گیرند. اگر میانگین عملکردی هر پنج فیلم را بگیریم («جنگ اینفینیتی»، «دوران اولتران»، «یادگاران مرگبار ۲»، «مرد آهنی ۳» و «جنگ داخلی») به عدد ۱/۴۳ برابر درآمد ۱۰ روزه می‌رسیم که در این صورت فروش خانگی ۵۰۱ میلیون دلاری «شگفت‌انگیزان ۲» پیش‌بینی می‌شود. فعلا باید صبر کرد و دید «شگفت‌انگیزان ۲» در بین بادوام‌ترین فیلم‌های باشگاه بازنده‌های ۱۰۰ میلیون دلاری قرار می‌گیرد یا کم‌دوام‌ترین‌ها.

در رده‌ی سوم جدول اما به «هشت یار اوشن» (Ocean’s 8)، محصول برادران وارنر می‌رسیم که ۱۱ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر در سومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۱۰۰ میلیون دلار دست پیدا کرد. این فیلم که با ۷۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده احتمالا به فروشی فراتر از «شکارچیان ارواح» (۲۲۶ میلیون دلار) و «۱۲ یار اوشن» ‌(۱۲۵ میلیون دلار) دست پیدا خواهد کرد. همچنین انتظار می‌رود تا این فیلم با عبور از «۱۳ یار اوشن» (۱۱۷ میلیون دلار)، پشت سر «یازده یار اوشن» (۱۸۳ میلیون دلار)، به پرفروش‌ترین فیلم این مجموعه تبدیل شود. جدیدترین فیلم ساندرا بولاک و کیت بلانشت تاکنون ۱۷۱ میلیون دلار در دنیا کسب کرده است. از همین رو تحلیلگران فروش جهانی نهایی ۲۵۰ تا ۲۷۵ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی می‌کنند. در رده‌ی چهارم چارت «تگ» (Tag)، محصول برادران وارنر را داریم که ۸ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به ۳۰ میلیون و ۳۶۷ میلیون دلار فروش ۱۰ روزه‌ دست پیدا کرد. این کمدی که با ۲۸ میلیون دلار بودجه تهیه شده احتمالا دوران اکرانش را با کسب ۴۵ تا ۵۰ میلیون دلار فروش خانگی به اتمام خواهد رساند. «ددپول ۲» (Deadpool 2)، محصول فاکس قرن بیستم این هفته از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد. فیلم ۵ میلیون و ۲۵۰ میلیون دلار دیگر در ششمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد تا به ۳۰۴ میلیون و ۱۵۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کند. تحلیلگران انتظار دارند تا فیلم کارش را با کسب ۳۲۰ میلیون دلار به اتمام برساند. این فیلم به لطف ۴۰۳ میلیون دلاری که از کشورهای خارجی کسب کرده، از «آن» (It) با ۷۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهد کرد تا پشت سر «ماتریکس: بارگزاری مجدد» (۷۴۲ میلیون دلار)، «ددپول» (۷۸۳ میلیون دلار) و «جنگجوی گرگ ۲» (۸۵۰ میلیون دلار) در جایگاه چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های بزرگسالانه‌ی تاریخ قرار بگیرد.

در جایگاه ششم «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» (Solo: A Star Wars Story) را داریم که ۴ میلیون دلار دیگر با وجود از دست دادن ۸۴۴‌تا از سالن‌هایش کسب کرد و مجموع درآمد خانگی‌اش را به ۲۰۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رساند. ساخته‌ی ران هاوارد احتمالا حداقل موفق به عبور از درآمد ۲۰۹ میلیون دلاری «امپراتوری ضربه می‌زند» خواهد شد. این فیلم که با ۲۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۳۵۳ و نیم میلیون دلار در دنیا فروخته و فروش نهایی دور و اطرافِ ۳۷۰ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود. در رده‌ی هفتم «ارث» (Hereditary)، محصول کمپانی A24 قرار دارد که ۳ میلیون و ۸۰۹ هزار دلار در سومین هفته‌ی نمایشش به جیب زد. این فیلم تحسین‌شده به درآمد ۱۷ روزه‌ی فوق‌العاده‌ی ۳۵ میلیون دلار دست پیدا کرده است و حتما به ۴۰ میلیون دلار فروش نهایی دست پیدا می‌کند که برای فیلمی با ۱۰ میلیون دلار بودجه عالی است. «سوپرفلای» (Superfly)، محصول سونی سه میلیون و ۳۵۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۲ روزه‌ی ۱۵ میلیون و ۲۶۶ هزار دلار دست پیدا کرد. «همسایه‌ی من نمی‌شی؟» (?Won't You Be My Neighbor) یک میلیون و ۸۷۵ هزار دلار دیگر بعد از افزایش تعداد سینماهایش به ۳۴۸ سالن به دست آورد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۴ میلیون و ۱۳۰ هزار دلار دست یافت. در نهایت از «اونجرز: جنگ اینفینیتی» برایتان بگویم که ۲ و نیم میلیون دلار دیگر بعد از از دست دادن ۷۰۸تا از سالن‌هایش به دست آورد و به ۶۶۹ و نیم میلیون دلار فروش در آخرهفته‌ی نهمش دست پیدا کرد. تازه‌ترین محصول دنیای سینمایی مارول تاکنون ۲ میلیارد و ۳۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است. این فیلم هنوز توانایی رسیدن به «نیرو برمی‌خیزد» را ندارد، اما «اونجرز ۴» احتمالا شانس انجام کاری را که «جنگ اینفینیتی» نیمه‌کاره گذاشته است خواهد داشت.

اما بگذارید حالا که داریم به اکران «آسمان‌خراش» (Skyscraper)، جدیدترین بلاک‌باسترِ اورجینال دواین جانسون نزدیک می‌شویم، نگاهی به این فیلم بیاندازیم که تحلیلگران هفته‌ی گذشته افتتاحیه‌ی حدودا ۳۲ میلیون دلاری آن را پیش‌بینی کردند. این رقم شروع خوبی برای این فیلم محسوب می‌شود. مخصوصا اگر فیلم با دریافت نقدهای مثبت بتواند به بهتر شدن فروشش کمک هم کند. ولی در نهایت با افتتاحیه‌ای نزدیک به افتتاحیه‌های حدودا ۳۵ میلیون دلاری «سن آندریس» (San Andreas)، «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to Jungle) و «سازمان جاسوسی» (Central Intelligence) طرف خواهیم بود. حتی افتتاحیه‌ی ۲۷ میلیون دلاری «هرکول» در سال ۲۰۱۴ هم به نرخ امروز به معنی ۳۳ میلیون دلار است. اگرچه یونیورسال انتظار عملکرد ‌بزرگی را در طول تابستان از این فیلم دارد، اما جدیدترین اکشن دواین جانسون باید به مصاف با «اکولایزر ۲» (Equalizer 2) با بازی دنزل واشنگتن، «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت» با بازی تام کروز و «مایل ۲۲» (Mile 22) با بازی مارک والبرگ برود. تمام اینها به معنی برخورد چندینِ اکشنِ اولد اسکول ستار‌ه‌محور با یکدیگر است که «آسمان‌خراش» به‌طور پیش‌فرض با ۱۲۵ میلیون دلار بودجه نقش بزرگ‌ترین اکشنِ هالیوودی اورجینالِ امسال را دارد. همه می‌دانیم که حضور دواین جانسون در این فیلم در نقش یک مامور سابق اف‌بی‌آی که مسئولیت حفظ امنیت بزرگ‌ترین آسمان‌خراش دنیا در هونگ کونگ را دارد به عنوان نسخه‌ی جدید «جان سخت» شناخته می‌شود. بعد از اینکه فیلم کلاسیک «جان سخت» حدود ۳۰ سال پیش آغازکننده‌ی ژانر خودش بود که به ساخته شدن فیلم‌های تقلیدی زیادی از روی آن منجر شد، بالاخره به سر جای اولمان برگشته‌ایم. نه تنها «آسمان‌خراش» حکم نسخه‌ی جدید «جان سخت» را دارد، بلکه اینکه یونیورسال تصمیم گرفته تا به جای بازسازی و ریبوت «جان ساخت»، سراغ ارائه‌ی فیلمی اورجینال در حال و هوای آن فیلم محبوب برود یعنی آنها اولین قدمشان را به درستی به سوی موفقیت برداشته‌اند.

حدود ۵ سال سال از زمانی که «المپ سقوط کرده» و «سقوط کاخ سفید» نسخه‌های جدیدی از «جان سخت» را ارائه کردند می‌گذرد. «المپ سقوط کرده» به عنوان یک بی‌مووی خشن و سرگرم‌کننده موفق به کسب ۹۸ میلیون دلار فروش خانگی و ۱۶۰ میلیون دلار فروش جهانی از ۷۰ میلیون دلار بودجه شد. «سقوط کاخ سفید» هم به ۷۳ میلیون دلار فروش خانگی و ۲۰۵ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. نتیجه این شد که در ادامه «لندن سقوط کرده» را دریافت کردیم که یک‌جورهایی حکم بازسازی «سقوط کاخ سفید» را داشت و الان هم که «انجل سقوط کرده» به عنوان جدیدترین قسمت این مجموعه در دست ساخت است. اعتراض سینمادوستان به اینکه هالیوود دیگر بلاک‌باسترهای اورجینال درست نمی‌کند شاید قدیمی شده باشد، ولی قضیه از این قرار است که این موضوع حقیقت دارد و مخاطبان به اندازه‌ی خود استودیوها در این موضوع مقصر هستند. وقتی مردم به تماشای امثال «صعود ژوپیتر» (Jupiter Ascending) یا «تومارولند» (Tomorrowland) نمی‌روند، نمی‌توان هالیوود را به خاطر سرمایه‌گذاری روی آی‌پی‌ها سرزنش کرد. وقتی مردم بلیت فیلم‌هایی را که براساس آی‌پی‌های کالت مثل «جان کارتر» (John Carter)، «چین‌خوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time) یا «والرین و شهر هزار سیاره» (Valerian and the City of Thousand Planets) هستند نمی‌خرند، استودیوها انگیزه‌ای برای معرفی مجموعههای جدید ندارند. در نتیجه کار به ریبوت‌ها و بازسازی‌ مجموعههایی که یکی-دو نسل پیش روی بورس بوده‌اند کشیده می‌شود. زمانی معرفی «آسمان‌خراش» به عنوان «جان سختی که در یک آسمان‌خراش جریان دارد» حکم بمب اتم را داشت، ولی حالا ساخت فیلمی در حال و هوای «جان سخت» حرکتی ریسکی در مقایسه با دریای دنباله‌ها و بازسازی‌ها محسوب می‌شود. یکی از دلایلش به خاطر این است که این روزها معنای کلاسیک سوپراستارهای سینما در مقایسه با گذشته متحول شده است. زمانی که مردم برای تماشای جدیدترین فیلم ویل اسمیت به سینماها هجوم می‌برند، فیلمی مثل «هیچ» (Hitch) می‌توانست ۱۸۰ میلیون دلاری شود. یا فیلم‌هایی مثل «عروسی بهترین دوستم» (My Best Friend’s Wedding) با بازی جولیا رابرتز، «جری مگ‌گوایر» (Jerry Maguire)‌ با حضور تام کروز و «کشتی شکسته» (Castaway) با بازی تام هنکس. موفقیت این فیلم‌ها به این معنی نیست که مردم شیفته‌ی فیلم‌های اورجینال بودند، بلکه به این معنا است که آنها با دیدن ستاره‌ی موردعلاقه‌شان روی پوستر فیلم، به تماشای هر فیلمی که خوب به ‌نظر می‌رسید یا از ایده‌ی داستانی جالبی بهره می‌برد می‌رفتند. اما حالا بزرگسالان می‌توانند محتوای اورجینالِ ستاره‌محورشان را از طریق شبکه‌های استریمینگ یا سریال‌های تلویزیونی به دست بیاورند. بنابراین مردم دیگر صرفا جهت سینما رفتن، سینما نمی‌روند. وقتی مردم تصمیم گرفتند که دیگر به خاطر ستاره‌ها به سینما نروند، با افت محصولات اورجینال روبه‌رو شدیم.

فیلمی مثل «عنصر پنجم» (The Fifth Element) در حالی در سال ۱۹۹۷ حکم یک سرمایه‌گذاری قابل‌اطمینان را داشت که «والرین» در سال ۲۰۱۷ نیست. چون در حالی که مردم می‌خواستند بروس ویلیس را در یک اکشنِ علمی‌-تخیلی بزرگ ببینند، هیچ ستاره‌ای در حد و اندازه‌ی او در «والرین» حضور نداشت. البته این نکته را نباید فراموش کنیم که فیلم‌های ستاره‌محورِ دهه‌ی ۸۰ و ۹۰ حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون دلار خرج برمی‌داشتند و کسی از آنها انتظار نداشت تا آغازکننده‌ی یک مجموعه یا دنیای سینمایی باشند. بنابراین هیچ انتظار بیشتری به جز فروختن به عنوان یک فیلم مستقل از آنها نمی‌رفت. ولی امروزه به جایی رسیده‌ایم که ستاره‌ها نه بزرگ‌ترین دلیل مردم برای دیدن فلان فیلم، بلکه حکم تزیینات بیشتر بلاک‌باسترهای آی‌پی‌محور را دارند. بنابراین با توجه به این موضوع دواین جانسون حکم یک سوپراستار واقعی را که تقریبا در حد و اندازه‌ی لئوناردو دی‌کاپریو قرار می‌گیرد دارد. در دنیایی که سوپراستارها به تنهایی توانایی کشیدن مردم به سینماها را ندارند، دواین جانسون فیلم‌های اورجینالی مثل «رمپیج» (Rampage) را با قدرت ستاره‌ای‌اش به موفقیت می‌رساند. فیلم‌های فاجعه‌ای اورجینالی مثل «سن آندریس» را با قدرت افتتاح می‌کند، اکشن کمدی‌های اورجینالی مثل «سازمان جاسوسی» را به سوددهی می‌رساند و بازسازی‌ مجموعههای قدیمی مثل «جومانجی: به جنگل خوش آمدید»‌ را به موفقیت‌های غیرمنتظره می‌رساند. البته شکست «گارد ساحلی» (Baywatch) نشان می‌دهد که دواین جانسون هم همیشه موفق نیست. اما «گارد ساحلی» هیچ تغییری در این حقیقت ایجاد نمی‌کند که جانسون به تدریج خودش را به یک برند تبدیل کرده است که می‌تواند فیلم‌های ۱۰۰ میلیون دلاری را به درآمدهای جهانی خوب تا عالی برساند. اگر «آسمان‌خراش» به موفقیت برسد، به خاطر این نخواهد بود که مردم دنبال محتوای اورجینال از استودیوها هستند. بلکه به خاطر این خواهد بود در رابطه با این فیلم با یک کانسپتِ هیجا‌‌ن‌انگیز اولد اسکول («جان سخت» در آسمان‌خراشی شعله‌ور!) طرف هستیم که یکی از آخرین سوپراستارهای سینما در آن حضور دارد.

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

---