// سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۵۹

گزارش باکس آفیس: جنیفر لارنس با Red Sparrow ثابت کرد که ستاره سینماست

در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد Red Sparrow، فیلم جدید جنیفر لارنس و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های آمریکای شمالی صحبت می‌کنیم.

گزارش باکس آفیس این هفته را با «گنجشک سرخ» (Red Sparrow) شروع می‌کنیم. این فیلم که با ۶۹ میلیون دلار بودجه تهیه شده، ۱۷ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه فروخت که با توجه به تبلیغات دهان به دهانِ نه چندان مثبتش و نقدهای ضد و نقیضش، رقم فوق‌العاده‌ای به نظر نمی‌رسد. ولی نباید فراموش کنیم که داریم درباره‌ی یه درام جاسوسی دو ساعت و ۲۰ دقیقه‌ای بزرگ‌سالانه‌ی بسیار خشن صحبت می‌کنیم که واکنش‌های منتقدان به آن کاملا مثبت نبوده و تنها ویژگی جذابش برای عموم مردم، جنیفر لارنس به عنوان ستاره‌‌‌‌ی اصلی‌اش بوده است. برای همین باید گفت چنین نتیجه‌ای در دورانی که منبع اصلی مردم برای تماشای فیلم‌های بزرگ‌سالانه‌ به امثال نت‌فلیکس خلاصه شده آن‌قدرها که به نظر می‌رسد بد نیست. اگرچه زمانی روبه‌رو شدن با درام جاسوسی بزرگسالانه‌‌ای با حضور یکی از مشهورترین بازیگران زن دنیا استراتژی نسبتا موفقی برای سودآوری بود، اما الان در دورانی به سر می‌بریم که بزرگ‌ترها خوراک سینمایی خودشان را در خانه نوش جان می‌کنند و با بچه‌هایشان به تماشای «جومانجی‌»‌ها و «بلک پنتر»ها و «آخرین جدای»‌ها می‌روند. البته خیلی وقت پیش نبود (دقیقا ۶ و نیم سال پیش) که «سالت» (Salt)، یک فیلم اکشن/جاسوسی به خاطر حضور آنجلینا جولی به عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش کارش را با کسب ۳۵ میلیون دلار آغاز کرد و به ۲۹۳ میلیون دلار فروش نهایی از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. متاسفانه به جای اینکه هالیوود روی موفقیت «سالت» سرمایه‌گذاری کند و فیلم‌های این‌شکلی بیشتری بسازد، تصمیم گرفت تا مثل اکثر وقت‌ها موفقیت‌های نامرسومش را نادیده بگیرد. به خاطر همین است که تحلیلگران امیدوارند که موفقیت «بلک پنتر» بعد از پایین آمدن این فیلم از روی پرده‌ها فراموش نشده و تاثیر طولانی‌مدتی از خود در طرز فکر استودیوهای هالیوودی به جا بگذارد.

قابل‌ذکر است که افتتاحیه‌ی ۱۷ میلیون دلاری «گنجشک سرخ» با احتساب نرخ تورم برابر با افتتاحیه‌ی تریلر «شجاع» (The Brave One) با بازی جودی فاستر در سال ۲۰۰۷ است. «گنجشک سرخ» در مقایسه با «شجاع» شانس بهتری برای مورد استقبال قرار گرفتن در کشورهای خارجی دارد و همین که این فیلم توانسته در دوران افول تجاری این این‌جور فیلم‌ها به افتتاحیه‌ای در حد فیلم مشابه‌ای از چند سال گذشته دست پیدا کند نشان از عملکرد خوبش دارد. همچنین همین که فیلمی مثل «گنجشک سرخ» که از لحاظ تجاری فیلم چالش‌برانگیزی است توانسته چنین افتتاحیه‌ای داشته باشد، نشان می‌دهد که لارنس خارج از مجموعه‌ی «هانگر گیمز» هم ستاره‌ای است که اسمش می‌تواند مردم را به سالن‌های سینما بکشاند. اینجا باید تصمیم لارنس برای بازی در چنین نقش بحث‌برانگیزی به جای چسبیدن به نقش‌های امن و قابل‌پیش‌بینی را تحسین کرد. بعد از «مسافران» (Passengers) که فیلم مشکل‌داری از آب در آمد و بعد از «مادر» (Mother) که با وجود نقدهای مثبت گسترده‌اش، به فیلم جنجال‌برانگیزی بدل شد، به نظر می‌رسد لارنس از قصد دارد نقش‌هایی را انتخاب می‌کند که در تضاد با تصویری که بازی در فیلم‌های «هانگر گیمز» برای او ساخته بود قرار می‌گیرند. کاراکترهایی که خیلی پیچیده‌تر و خیلی نزدیک‌تر به یک انسان واقعی در مقایسه با کتنیس اِوردین هستند.

thank you for your service

بالاخره یکی از مشهورترین بازیگران دنیا بودن و استفاده نکردن از این فرصت برای بازی کردن قهرمانان زن قوی و متفاوت به چه درد می‌خورد. این‌طوری هم او به عنوان یک هنرمند چیزهای مختلفی را تجربه می‌کند و هم ما به عنوان طرفدارانش از دیدنش خسته نشده و همیشه منتظر شگفت‌زده شدن توسط او هستیم. لارنس تا حالا دو فیلم دارد که حضور او به تنهایی دلیل فروششان بوده است. اولی همین «گنجشک سرخ» است و دومی «جوی» (Joy). این در حالی است که حداقل ۵۰ درصد از دلیل فروش ۳۰۰ میلیون دلاری «مسافران» از ۱۱۰ میلیون دلار بودجه از هم‌بازی شدن او با کریس پرت است. البته که «مادر» شکست خورد، اما کاملا مشخص بود که آن فیلم هیچ‌وقت قرار نبود از لحاظ تجاری به نتیجه‌ی قابل‌توجه‌ای دست پیدا کند. روی هم رفته اگر «گنجشک سرخ» فروشی شبیه به «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) با بازی شارلیز ترون داشته باشد (۵۱ میلیون فروش خانگی از ۱۸ میلیون افتتاحیه) می‌تواند به دور و اطراف ۵۰ میلیون دلار فروش در گیشه‌ی خانگی دست پیدا کند. رقمی که اگرچه عالی نیست، اما فاکس سابقه‌ی بلند و بالا و درخشانی در زمینه‌ی به فروش رساندن فیلم‌های بزرگسالانه‌اش در کشورهای خارجی دارد و این در حالی است که «گنجشک سرخ» همین الانش ۴۳ میلیون دلار از سرتاسر دنیا در خزانه دارد.

دومین تازه‌اکران این هفته بازسازی «آرزوی مرگ» (Death Wish) است که در ابتدا قرار بود توسط جو کارناهان و با حضور فرانک گریلو ساخته شود، اما در نهایت اِلی راث کارگردانی فیلم را برعهده گرفت و بروس ویلیس به عنوان قهرمان اصلی به پروژه جذب شد. این فیلم که تاریخ اکرانش به خاطر تیراندازی‌های لاس وگاس عقب افتاده بود، شانس آورد که اکرانش به خاطر تیراندازی‌های دو هفته پیش فلوریدا با تاخیر بیشتری مواجه نشد. در مصاحبه‌ها گفته می‌شد که این فیلم قرار بود همان کاری را برای بروس ویلیس انجام بدهد که فیلم «ربوده‌شده» (Taken) برای لیام نیسن انجام داد. اینکه یک ستاره‌ی قدیمی را که همه فراموشش کرده بودند برداشته، او را در قالب یک پدر انتقام‌جوی عصبانی قرار داده و این‌طوری او را سر پیری دوباره روی بورس قرار بدهد. اما ظاهرا نقشه‌های فیلم با توجه به نقدهای منفی بی‌رحمانه‌ای که از سوی منتقدان دریافت کرده نقش بر آب شده است. خلاصه «آرزوی مرگ» که با ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده اکرانش را با کسب ۱۳ میلیون دلار به عنوان افتتاحیه آغاز کرد که بدون احتساب نرخ تورم برابر با افتتاحیه‌ی ۱۳ میلیون دلاری «شجاع» است؛ فیلمی که به خاطر بودجه‌ی دیوانه‌وار ۷۰ میلیون دلاری‌اش در آن زمان به یک شکست غول‌آسا تبدیل شد. استودیوی ام‌.جی‌.ام امیدوار است که «آرزوی مرگ» را به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی برساند، اما فیلم برای سودآوری به استقبال در کشورهای خارجی یا مورد توجه قرار گرفتن در شبکه‌ی نمایش خانگی نیاز دارد. راستش را بخواهید خیلی وقت است که بروس ویلیس دیگر خارج از مجموعه‌های شناخته‌شده‌ای مثل «جان سخت»، «جی‌.آی. جو» و دنیای ابرقهرمانی ام. نایت شیامالان، ستاره‌ای نیست که اسمش به تنهایی بتواند مردم را به سینماها بکشاند. حتی «سرخ» (Red) هم بیشتر از فیلم مستقل ویلیس، حکم گردهمایی بازیگران اکشن قدیمی را داشت.

thank you for your service

از تازه‌اکران‌ها که بگذریم، اخبار فروش فیلم‌‌های قدیمی جدول را با «بلک پنتر» (Black Panther) شروع می‌کنیم که در سومین هفته‌ی اکرانش به رقم فک‌اندازِ ۶۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروش دست پیدا کرد و برای سومین هفته‌ی متوالی صدر جدول را در تصاحب خود نگه داشت. این رقم پشت سر «آواتار» (۶۹ میلیون دلار در سال ۲۰۱۰) و «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» (۹۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶) در جایگاه سوم بهترین درآمدهای هفته‌ی سوم تاریخ قرار می‌گیرد. هر دوی «آواتار» و «نیرو برمی‌خیزد» در حالی به این ارقام دست پیدا کردند که روز سال نو مصادف با جمعه بود. «بلک پنتر» در جایگاه سوم بزرگ‌ترین فروش هفته‌ی سوم قرار می‌گیرد که از تعطیلات سال نو بهره نمی‌برده. ناگفته نماند فروش هفته‌ی سوم «بلک پنتر» با احتساب نرخ تورم، آن را پشت سر «مرد عنکبوتی» (۷۱ میلیون دلار)، «آواتار» (۷۹ میلیون دلار) و «نیرو برمی‌خیزد» (۹۶ میلیون دلار) در جایگاه چهارم بهترین درآمدهای هفته‌ی سوم تمام ادوار قرار می‌دهد. این در حالی است که افت فروش ۴۱ درصدی «بلک پنتر» در هفته‌ی سوم، آن را پشت سر «مرد آهنی» (افت ۳۷ درصد)، «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (افت ۳۸ درصد) و «نگهبانان کهکشان» (افت ۴۰ درصد) در جایگاه چهارم پایین‌ترین افت فروش‌های هفته‌ی سوم در بین فیلم‌های مارول که کارشان را با ۱۰۰ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد‌ه‌اند قرار می‌دهد. همچنین افت فروش هفته‌ی سوم «بلک پنتر» در میان فیلم‌هایی با افتتاحیه‌های ۱۵۰ میلیونی، پشت سر سه قسمت اخیر «جنگ ستارگان» که هر سه از موقعیت سال نو بهره می‌بردند، در رده‌ی چهارم پایین‌ترین افت فروش‌های هفته‌ی سوم قرار می‌گیرد.

«بلک پنتر» بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش گذشته ۵۰۱ میلیون دلار فروخته که آن را پشت سر درآمد ۵۱۷ میلیون دلاری ۱۷ روزه‌ی «آخرین جدای» و درآمد ۷۴۲ میلیون دلاری ۱۷ روزه‌ی «نیرو برمی‌خیزد» در جایگاه سوم بهترین فروش‌های ۱۷ روزه‌ی تاریخ جای می‌گیرد. «بلک پنتر» درست مثل «دنیای ژوراسیک» به ۱۷ روز احتیاج داشت تا از مرز ۵۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند که یک روز دیرتر از «آخرین جدای» و هفت روز دیرتر از «نیرو برمی‌خیزد» است. دوام پرقدرت «بلک پنتر» به این معناست که این فیلم بالاخره به درآمد «آخرین جدای» خواهد رسید. اما در حال حاضر رسیدن یا نرسیدن «بلک پنتر» به درآمد ۶۱۹ میلیون دلاری «آخرین جدای» مهم نیست. چیزی که مهم است این است که این فیلم هنوز هیچی نشده مجموع درآمد خانگی «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۴۴۸ میلیون دلار) و «اونجرز: دوران اولتران» (۴۵۹ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته تا به سومین فیلم ابرقهرمانی/کامیک‌بوکی پرفروشِ تاریخ گیشه‌ی آمریکای شمالی تبدیل شود و فقط «شوالیه‌ی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار) را در مقابل خودش می‌بیند. این وسط تقریبا تضمین شده است که ساخته‌ی رایان کوگلر به زودی با عبور از «شوالیه‌ی تاریکی»، به پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل آمریکای شمالی تبدیل خواهد شد و پلنگ سیاه را به قوی‌ترین ابرقهرمان آمریکا بدل خواهد کرد. «پلنگ سیاه» همین الانش «در جستجوی دوری» (Finding Dory) را پشت سر گذاشته تا به دهمین فیلم پرفروش تاریخ آمریکای شمالی تبدیل شود و احتمالا تا پایان دوره‌ی اکرانش جایی در رده‌ی هفتم تا پنجم این فهرست قرار خواهد گرفت. این یعنی ۱۵‌تا از ۳۰ فیلم پرفروش آمریکای شمالی متعلق به دیزنی خواهد بود که ۱۲تایشان محصولات همین شش سال اخیر هستند. این به معنای پادشاهی بلامنازع دیزنی بر حوزه‌ی سینمای بلاک‌باستری است. به خاطر همین است که بهتر است همگی امیدوار باشیم که «ددپول ۲» (Deadpool 2) و «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: Fallen Kingdom) حسابی در تابستان امسال بترکانند تا فضا کمی متعادل‌تر شود.

وضعیت «بلک پنتر» از نظر جهانی هم شگفت‌انگیز است. حتی با وجود اینکه این فیلم قرار است مثل «شوالیه‌ی تاریکی»، «واندر وومن» یا «روگ وان» به یکی از آن فیلم‌هایی تبدیل شود که فروش بیشتری در خانه در مقایسه با کشورهای خارجی دارند. آن هم فقط به خاطر این است که «بلک پنتر» درست مثل «واندر وومن» دارد خیلی بهتر از پیش‌بینی‌ها در آمریکای شمالی ظاهر می‌شود. جدیدترین محصول مارول تاکنون ۹۰۰ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته که یعنی احتمالا تا هفته‌ی آینده به نزدیکی مرز یک میلیارد دلار خواهد رسید یا از آن عبور خواهد کرد. این در حالی است که «بلک پنتر» همین الانش پرفروش‌ترین فیلم کامیک‌بوکی‌ای است که شامل بروس وین و تونی استارک نمی‌شود. «بلک پنتر» در زمینه‌ی فروش جهانی، پشت سر «شوالیه‌ی تاریکی» (یک میلیارد دلار)، «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار)، «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «اونجرز» (یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار) قرار می‌گیرد. این یعنی ماموریت بعدی «بلک پنتر» این است که با پشت سر گذاشتن «مرد آهنی ۳»، پرفروش‌ترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در دنیا لقب بگیرد. فیلم هفته‌ی آینده در چین روی پرده می‌رود و جالب این است که تا حالا آن‌قدر فروخته که برای اثبات خودش به بازار چین نیاز ندارد و هرچه آنجا بفروشد یک‌جورهایی پول اضافه محسوب می‌شود.

Black Panther

در جایگاه چهارم جدول به کمدی «شب بازی» (Game Night) برمی‌خوریم که ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر در دومین هفته‌ی اکرانش به جیب زد و مجموع درآمد ۱۰ روزه‌اش را به ۳۳ و نیم میلیون دلار رساند. تحلیلگران فروش خونگی نهایی ۵۰ تا ۵۵ میلیون دلاری این فیلمِ ۳۷ میلیون دلاری را پیش‌بینی می‌کنند. «شب بازی» تا حالا ۴۹ و نیم میلیون دلار در دنیا فروخته که اگرچه عالی نیست، ولی فروش خوبی برای دورانی که دیگه کمدی‌های این شکلی ۱۰۰ میلیونی نمی‌شوند محسوب می‌شود. «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) حدود ۱۰ میلیون دلار دیگر در چهارمین هفته‌ی نمایشش به جیب زد و مجموع درآمد ۲۴ روزه‌اش را به ۸۴ میلیون دلار رساند. این فیلم به تازگی اکرانش را با کسب ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در چین آغاز کرد و احتمالا از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهد کرد. «نابودی» (Annihilation)، محصول پارامونت ۵ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار (۵۰ درصد افت فروش) در جریان دومین آخرهفته‌ی اکرانش فروخت که متاسفانه مجموع درآمد ۱۰ روزه‌ی این علمی‌-تخیلی جاه‌طلبانه را به ۲۰ میلیون و ۶۳۷ هزار دلار فروش خانگی می‌رساند. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) با کسب ۴ و نیم میلیون دلار در یازدهمین هفته‌ی اکرانش و رسیدن به ۳۹۳ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروش خانگی کماکان دارد به ترکاندن ادامه می‌دهد. بله، احتمالا این فیلم اکرانش را با عبور از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروش خانگی به اتمام خواهد رساند که آن را پشت سر «تایتانیک»، به بادوام‌ترین فیلم ۴۰۰ میلیونی تاریخ تبدیل می‌کند. راستش «جومانجی» پشت سر «تایتانیک» و «بزرگ‌ترین شومن» در جایگاه سوم بادوام‌ترین اکران تاریخ ماه دسامبر قرار می‌گیرد. این فیلم که با ۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون ۹۲۸ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته که آن را در جایگاه چهل و چهارم پرفروش‌ترین فیلم‌های تمام دوران‌ها در گیشه‌ی جهانی تبدیل می‌کند. در حال حاضر یک میلیاردی شدن یا نشدن «جومانجی» به استقبال ژاپنی‌ها در ماه آینده از آن بستگی دارد. روی هم رفته «جومانجی» حتی بدون ژاپن هم موفقیت نادر و عجیب و غریبی محسوب می‌شود.

«پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed) در چهارمین آخرهفته‌ی نمایشش ۳ میلیون و ۳۱۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموع درآمد ۲۴ روزه‌ی ۹۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار رسید. بله، این فیلم قبل از پایان دوره‌ی اکرانش از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. «پنجاه طیف آزادی» تا حالا ۲۵۰ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته و مجموع فروش جهانی‌اش ۳۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار است. فیلم شاید نتواند مجموع فروش جهانی ۳۸۱ میلیونی «پنجاه طیف تاریک‌تر» را پشت سر نگذارد، اما به آن نزدیک می‌شود و شاید حتی بتواند رکورد مجموع فروش خارجی ۲۶۶ میلیونی فیلم قبلی را بشکند. سه‌گانه‌ی «پنجاه طیف» تاکنون یک میلیارد و ۲۹۸ میلیون دلار از ۱۵۰ میلیون دلار بودجه فروخته است. این رقم آن را پشت سر «ماتریکس» ( یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار)، «خماری» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار) و «بیگانه» (یک میلیارد و ۳۲۸ میلیون دلار) در بین پرفروش‌ترین مجموعه‌های بزرگسالانه‌ی تمام ادوار قرار می‌دهد. این در حالی بود که «بزرگ‌ترین شومن» (The Greatest Showman) دو میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر در یازدهمین هفته‌ی اکرانش کسب کرد و مجموع فروش خانگی‌اش را به رقم دیوانه‌کننده‌ی ۱۶۴ میلیون و ۵۹۰ هزار دلار رساند. این فیلم ۳۷۵ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. «هرروز» (Every Day) یک میلیون و ۵۶۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش به دست آورد و به مجموع فروش ۱۰ روزه‌ی ۵ میلیون و ۲۶۰ هزار دلار دست پیدا کرد.

«قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» (The 15:17 to Paris) در چهارمین هفته‌ی اکرانش یک میلیون و ۴۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد ۲۴ روزه‌ی ۳۴ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار (و درآمد جهانی ۵۰ میلیون دلار) دست پیدا کرد. «وینچستر» (Winchester) تاکنون ۲۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار فروخته است. انیمیشن «نخسین انسان» (The Early Man) به ۷ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار فروش ۱۷ روزه‌ دست پیدا کرده و «دونده‌ی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) نیز ۵۷ میلیون دلار در خانه و ۲۷۹ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «شکل آب» (The Shape of Water) قبل از مراسم اسکار در حالی ۵۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروخته بود که «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوی» (Three Billboards) حدود ۵۲ میلیون دلار از گیشه‌ی خانگی کسب کرده است. «پُست» (The Post) هم‌اکنون ۸۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در خانه و ۱۴۵ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است. «رشته‌ی خیال» (Phantom Thread) بیست میلیون دلار از خانه کسب کرده و به ۳۸ میلیون دلار فروش جهانی رسیده است که برای فیلمی که می‌توانست به راحتی خارج از اکران محدود فراموش شود واقعا شگفت‌انگیز است. در نهایت «تاریک‌ترین ساعت» (The Darkest Hour) هم ۵۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در خانه فروخته و ۱۳۸ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در سرتاسر دنیا فروخته است.

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

 

ردیففیلمفروش این هفته
۱Black Panther۶۵/۷ میلیون دلار
۲Red Sparrow۱۷ میلیون دلار
۳Death Wish۱۳ میلیون دلار
۴Game Night۱۰/۷ میلیون دلار
۵Peter Rabbit۱۰ میلیون دلار
۶Annihilation۵/۶ میلیون دلار
۷Jumanji: Welcome to the Jungle۴/۵ میلیون دلار
۸Fifty Shades Freed۳/۳ میلیون دلار
۹The Greatest Showman۲/۶ میلیون دلار
۱۰Every Day۱/۵ میلیون دلار

نگاهی به برخی از تازه‌اکران‌های این هفته:

red sparrow

گنجشک سرخ

Red Sparrow

اولین چیزی که بعد از انتشار اولین تریلر «گنجشک سرخ» در محافل سرگرمی بحث و گفتگوهای زیادی به راه انداخت شباهت جنیفر لارنس به عنوان یک جاسوسی روسی زیبا اما خطرناک به بلک ویدو، یکی از اعضای اونجرز بود. حالا که به نظر می‌رسید مارول هیچ برنامه‌ی مطمئنی برای ساخت فیلم مستقل ناتالیا رومانوف ندارد، «گنجشک سرخ» حکم جایگزین فوق‌العاده‌ای را داشت که در موقعیت مناسبی برای سیراب کردن عطش طرفداران کاراکتر مارول از راه می‌رسید. پس «گنجشک سرخ» ناخواسته بیشتر از چیزی که انتظار می‌رفت به یکی از موردانتظارترین فیلم‌های سینمادوستان تبدیل شد. جنیفر لارنس در این فیلم با فرانسیس لارنس، کارگردان «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (Hunger Games: Catching Fire) و «مرغ‌مقلد» (Mockingjay) همکاری می‌کند. فیلمنامه توسط جاستین هِیث، نویسنده‌ی «درمان سلامتی» (A Cure for Wellness) و اریک وارن سینگر، نویسنده‌ی «دغل‌بازی آمریکایی» (American Hustle) براساس رمانی از جیسون متیوز به نگارش درآمده است. این در حالی است که در ابتدا قرار بود این پروژه توسط دیوید فینچر و با بازی رونی مارا ساخته شود. اگرچه حال و هوای «گنجشک سرخ» بیننده را به یاد ترکیبی از سکانس‌های انفجاری و دیوانه‌بازی‌های «جان ویک» و «بلوند اتمی» می‌اندازد، اما گفته می‌شود که با فیلم جاسوسی‌ای طرفیم که بیشتر از اکشن‌های فیزیکی، حول و حوش بازی‌های ذهنی خشن و آزاردهنده می‌چرخد. با فیلمی که از زاویه‌ی غیرکامیک‌بوکی‌تری به آدمکش مرگبارش نزدیک می‌شود. داستان حول و حوش دختری به اسم دامینیکا ایگورووا می‌چرخد. دامینیکا یک رقاص باله است که درنده‌خویی‌اش برای بهتر شدن در رشته‌ی موردعلاقه‌اش، ذهن و بدنش را به نهایت محدودیت‌هایشان رسانده است. اما وقتی دامینیکا طوری مصدوم می‌شود که دیگر نمی‌تواند به عنوان یک رقاص آرزوهایش را دنبال کند، همراه با مادرش خانه‌نشین می‌شود و هر دو در مقابل آینده‌ی تیره و تاریک و نامعلومی قرار می‌گیرند. قرار گرفتن این دخترک در موقعیت متزلزلی از زندگی‌اش همانا و پیوستن او از روی اجبار به مدرسه‌ی جاسوسی فوق‌ سری «گنجشک» نیز همانا. این مدرسه وظیفه دارد تا دانشجویان جوانِ استثنایی‌اش را طوری آموزش بدهد تا از ذهن و بدنشان به عنوان سلاح استفاده کنند. دامینیکا بعد از تحمل تمرینات سادیستی و دردناکش، به عنوان خطرناک‌ترین گنجشکی که این مدرسه تاکنون آموزش داده است خارج می‌شود. او در جریان اولین ماموریتش با ماموری از سازمان سی.آی.ای آمریکا (جوئل اجرتون) برخورد می‌کند؛ این مامور کاری می‌کند تا دامینیکا هرچیزی که تاکنون باور داشته را زیر سوال می‌برد.

میک لاسال از سن فرانسیسکو کرانیکل که فیلم را دوست دارد می‌نویسد: «"گنجشک سرخ" فیلم کاملا سرگرم‌کننده‌ای است که در طول دو ساعت و اندی دقیقه‌ای که طول می‌کشد جالب‌توجه باقی می‌ماند. ولی چیزی که آن را یک درجه بهتر می‌کند این است که این فیلم حکم فرصت معرکه‌ای را برای نمایش قابلیت‌های جنیفر لارنس دارد؛ یکی از اندک ستاره‌های واقعی سینما که به معنای کلاسیکی، ستاره است». جیمز براردینلی از ریل‌ویوز که سه ستاره به فیلم داده می‌آورد: «"گنجشک سرخ" کنتراست خوبی در مقایسه با "بلوند اتمی" با بازی شارلیز ترون ایجاد می‌کند. "بلوند اتمی" که براساس یک رمان گرافیکی بود، بیشتر از داستانگویی‌های پرجزییات، به زرق و برق‌های تصویری علاقه داشت. اما "گنجشک سرخ" که براساس کتابی نوشته‌ی جیسون متیوز، مامور سابق سی.آی.ای ساخته شده، حرفه‌ای‌تر و خاکی‌تر است. اگرچه فیلم از لحاظ جذابیت‌های تصویری چیزی از "بلوند اتمی" کم ندارد، اما فضای واقع‌گرایانه‌تری دارد و کاراکترهایش هم بیشتر از آدم‌های کامیک‌بوکی، شبیه آدم‌های واقعی هستند. حس تردیدی که در زیرپوست فیلم جریان دارد همچون قلابی عمل می‌کند که تماشاگران را به خود جذب می‌کند و فیلم آن‌قدر پیچ و تاب‌های داستانی دارد که تماشاگران را در رابطه با مقصدی که فیلم به سوی آن حرکت می‌کند نامطمئن نگه دارد». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۳ است.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده