معرفی شخصیت بتمن دنیای فلش پوینت، توماس وین

معرفی شخصیت بتمن دنیای فلش پوینت، توماس وین

جمعه, ۹ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۹

در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیت‌های کتاب‌های کمیک، به سراغ نسخه فلش پوینتی شخصیت بتمن دنیای کمپانی دی سی کامیکس یعنی توماس وین می‌رویم.

پیش از آغاز مقدمه و معرفش شخصیت توماس وین، ما تصمیم گرفتیم که نقل قولی از این کاراکتر را برای شما بیان کنیم:

پسرم، برخی اوقات ما شکست می‌خوریم و به زمین می‌افتیم... اما همیشه این نکته را به یاد داشته باش.... که وین‌ها، هیچوقت شکست خورده و ضعیف باقی نمی‌مانند.... ما برمی‌خیزیم و قیام می‌کنیم.

توماس وین یک انسان خیرخواه و یک جراح بسیار بااستعداد و ماهر به حساب می‌آید. او پدر مرحوم بروس وین و همچنین مدیر عامل شرکت صنایع وین است. دکتر توماس وین یک شخصیت خیالی و ساختگی محسوب می‌شود که در کتاب‌های کمیک آمریکایی‌ای که توسط کمپانی دی سی کامیکس منتشر می‌شود، حضور می‌یابد. او به طور عمده، با شخصیت ابرقهرمانی بتمن در ارتباط است. این شخصیت اولین بار در قسمت ۳۳ سری کتاب کمیک Detective Comics که در ماه نوامبر سال ۱۹۳۹ منتشر شد، حضور یافت؛ این خط داستانی، اولین باری بود که داستان گذشته‌ی بتمن، شرح داده شد. او پدر بروس وین یا همان بتمن و همچنین همسر مارتا وین محسوب می‌شود.

توماس وین در دید مردم شهر گاتهام یک پزشک بااستعداد، با تجربه و همچنین یک انسان خیرخواه می‌آمد. او میراث خانواده‌ی وین را از پدرش پاتریک وین به ارث برده بود. زمانی که دکتر وین و همسر او در کوچه‌ای توسط یک دزد به قتل رسیدند، بروس وین از این اتفاق الهام گرفت و مشتاق شد تا در قالب یک پارتیزان به نام بتمن، با جرم و جنایت مبارزه کند.

این شخصیت توسط جف جانز و در خط زمانی جایگزینی به نام Flashpoint که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، باری دیگر به زندگی بازگشت. در این خط داستانی، توماس وین نقش بسیار مهمی را ایفا کرد. او در قالب یک نسخه‌ی سرسخت و بسیار عبوس بتمن ظاهر شد؛ کسی که به جای خودش و همسرش، پسرش به قتل رسیده بود. با این حال، در همان خط داستانی این شخصیت باری دیگر جان خود را از دست داد. در مجموعه‌ی تولد دوباره‌ی دی سی، توماس وین باری دیگر به دنیای دی سی اصلی بازگشت. دکتر توماس وین توسط فردی به نام «جو چیل» و نسخه‌ی بتمنی فلش پوینت او، در طی جریان دکمه، توسط «ایوبارد ثاون» به قتل رسید؛ این خط داستانی عجیب، حول محور یک دکمه‌ی «خندان» از مجموعه‌ی «واچمن» می‌چرخید.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

متاسفانه، شخصیت دکتر توماس وین خیلی به ندرت بیرون از خاطرات بروس وین و آلفرد پنی ورث نشان داده می‌شود و اغلب اوقات داخل رویاها و کابوس‌های بروس به تصویر کشیده می‌شود. اغلب اوقات، او با ظاهری به تصویر کشیده می‌شود که شباهت بسیار زیادی با پسر خود دارد، با این تفاوت که او روی صورتش سبیل دارد. یکی از اتفاقات قابل توجهی که در بیوگرافی توماس ذکر می‌شود، مربوط به آن روزی است که بروس به خاطر یک شکاف روی یکی از دارایی‌های وین، به داخل جایی پرت می‌شود؛ جایی که بعدها تبدیل به بت کیو بتمن می‌شود. این نقطه، برخی اوقات با یک چاه جایگزین می‌شود. توماس در نهایت توانست پسر خود را که به شدت ترسیده بود، از درون آن غار نجات دهد.

نقش دکتر وین در آینده‌ی پسرش در جهت تبدیل شدن به یک پارتیزان و همچنین کار حرفه‌ای او، در خط داستانی The First Batman که در دوران نقره‌ای منتشر شد، گسترش یافت. در این خط داستانی عنوان شد که دکتر وین، در حالی که برای یک مهمانی بالماسکه همانند یک «مرد خفاشی» لباس پوشیده بود، به یک سری اراذل و اوباش حمله کرد و آنها را شکست داد. براساس این داستان، اقدامات دکتر وین باعث شد که رئیس جنایت‌کاری به نام «لو ماکسون» دستگیر و به زندان انداخته شود. درست ۱۰ سال بعد، لو ماکسون به جو چیل دستور داد تا دکتر وین را به قتل برساند. بتمن که متوجه شد ماکسون مقصر اصلی مرگ پدر و مادرش بوده است، با او برخورد کرد؛ او تا حد زیادی زجر کشیده بود و تقریبا هیچ خاطره‌ای از دکتر وین نداشت. بتمن زمانی که لباسش خراب و پاره شده بود، از لباس پدرش استفاده کرد تا بتواند ماکسون را بترساند. بتمن به اندازه‌ی کافی مطمئن بود که این لباس، خاطرات ماکسون را بازمی‌گرداند به همین دلیل، تصمیمش برای پوشیدن این لباس قطعی شد. این رئیس سابق جرم و جنایت با دیدن لباس بتمن به‌شدت وحشت کرد و حس می‌کرد که روح توماس در حال حمله کردن به او است. به همین دلیل به سمت خیابان‌ها دوید و در وسط خیابان با یک کامیون برخورد کرد و کشته شد. این اتفاقات، در خط داستانی مینی سری The Untold Legend of the Batman که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، باری دیگر بازگو شدند. بعد از جریانات خط داستانی بحران در زمین بینهایت، توماس به عنوان «اولین بتمن» کمی دستخوش تغییرات و ظاهر شد. در این خط داستانی، او به جای اینکه لباس مرد خفاشی بر تن کند، برای مهمانی بالماسکه خود، در قالب شخصیت «زورو» حاضر شد. این موضوع در صفحات داستان Superman/Batman باری دیگر دستخوش تغییرات شد. این خط داستانی، سوپرمن امیدوار بود که بتواند برخی از موضوعاتی را که در دنیا اتفاق افتاده، در جریان زمانی تغییر دهد تا به همین دلیل نسخه‌ای را از شهر گاتهام به وجود بیاورد که توماس وین اصلا نمرده بود. به همین واسطه، سوپرمن توانست توماس را در حالتی پیدا کند که لباس اصلی بتمن را بر تن داشت و در حال پخش کردن شکلات‌های مراسم هالووین بود.

در بسیاری از نسخه‌های مدرنی که از این شخصیت به تصویر کشیده شده، مانند همان نسخه‌ای که توسط فرانک میلر و جف لوب خلق شده بود، توماس وین به عنوان یک پدر خیلی سرد که تا حد زیادی خودش را عقب می‌کشید، ظاهر می‌شد. او در اغلب این موارد به جای اینکه محبت بیشتری به پسرش نشان دهد، عموما از او فاصله می‌گرفت و محبت و سخاوت خیلی بیشتری را به بیمارانش نشان می‌داد. در برهه زمانی خاصی دکتر وین به طرز مشکوکی، به عنوان پدر شخصیت بین نشان داده می‌شد و اکثرا تصور می‌کردند که او، پدر این کاراکتر شرور است. با این حال، بعد از آزمایش‌های مخصوص دی ان ای، مشخص شد که این طرز فکر کاملا اشتباه است و اخیرا ثابت شد که پدر واقعی بین، فردی به نام «کینگ اسنیک» است.

Thomas Wayne

در خط داستانی Batman: The Long Halloween، ما شاهد یک فلش بک به گذشته هستیم که در آن نشان داده می‌شود که توماس وین، جان یک گانگستر به نام «کارماین فالکون» را نجات داده است. پدر فالکون به نام «وینسنت فالکون» به عمارت وین رفت و به توماس التماس کرد که پسر در حال مرگش را نجات دهد. کارماین توسط یک گانگستر رقیب به نام «لوئیجی مارونی» مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. توماس قصد داشت که کارماین فالکون جوان را به بیمارستان ببرد اما وینسنت به‌شدت اصرار داشت که هیچکس نباید در رابطه با این تیراندازی با خبر شود. به همین دلیل، جراحی این پسر جوان در اتاق غذاخوری به همراه کمک‌های آلفرد صورت گرفت. بعد از اینکه توماس جان کارماین را نجات داد، وینسنت جایزه یا پاداشی را به او پیشنهاد کرد اما اصلا نپذیرفت که پول یا جایزه‌ای را از طرف او دریافت کند. با اینکه توماس اصلا خبردار نشده بود، اما بروس جوان تمام این مدت از راه دور در حال تماشا کردن آنها بود و هیچ صدایی از خود در نیاورد. سالها بعد، بروس به این فکر کرد که اگر پدرش در همان برهه زمانی اجازه می‌داد که فالکون بمیرد، باعث می‌شد تا حد زیادی شهر گاتهام به جای بهتری تبدیل شود؛ موضوعی که آلفرد بعد از فهمیدنش، آن را رد کرد و گفت که توماس به هر کسی که به کمکش احتیاج داشت، کمک می‌کرد.

در داستان قسمت ۲۳ مجموعه World's Finest، بروس یک برادر به نام توماس وین جونیور داشت

در قسمت ۵۰ سری کتاب کمیک Superman/Batman، اینگونه نشان داده شد، زمانی که توماس در ماشین خود قرار داشت و در حال رانندگی به همراه مارتا وینِ باردار بود، مشاهده کرد که یک شیء عجیب و غریب، از آسمان به زمین افتاد. همانطور که توماس این شیء را بررسی می‌کرد، هوشیاری او به سیاره کریپتون منتقل و در قالب یک شکل هولوگرافی ظاهر شد. در آنجا، او با فردی به نان «جور-ال» برخورد کرد. او مایل بود تا بداند که سیاره‌ی زمین، چگونه دنیایی است؛ زیرا این سیاره، یکی از چندین سیاره‌ی کاندیدی به حساب می‌آمد که جور-ال قصد داشت پسر کوچک خود یعنی «کال-ال» را به آنجا ارسال کند. توماس به جور-ال گفت که مردم سیاره‌ی زمین، عالی و بی‌نقص نیستند اما در کل انسان‌های خیلی خوبی هستند و نژاد خوب و مهربانی هستند؛ نژادی که می‌توانستند این کودک را به درستی تربیت و بزرگ کنند. او در نهایت جور-ال را متقاعد کرد که کال-ال را به سیاره زمین بفرستد. توماس بعد از اینکه به بدن خود بازگشت، از تکنولوژی‌ای که در این وسیله‌ی کریپتونی قرار داشت، استفاده کرد تا شرکت صنایع وین را که شکست خورده بود، دوباره بازسازی کند. سالها بعد، همین تکنولوژی بیگانه اساس بسیاری از وسایل تکنولوژیکی بتمن در زمینه‌ی مبارزه‌ی خود با دنیای مجرمانه شد. توماس جریاناتی را که در آن روز تجربه کرده بود و همچنین برخورد را که با جور-ال داشت، در دفترچه خاطرات خود ضبط کرد؛ چیزی که در دوران حال، توسط بروس پیدا شد.

القاب و اسامی مستعار: توماس وین، دکتر توماس وین و بتمن.

خویشاوندان: مارتا کین وین (همسر)، بروس وین (بتمن، پسر)، توماس وین جونیور (پسر)، دیمین وین (رابین، نوه)، کنث وین (پدر بزرگ)، لورا وین (مادر بزرگ)، پاتریک وین (پدر)، آگاتا وین (خواهر).

تیم‌ها: جامعه عدالت آمریکا، صنایع وین و خانواده وین.

متحدان: آلن اسکات، الیستر گلدن، آلفرد پنی ورث، امیر خان، آکوا وومن، عمه هریت، بری آلن، بتمن، بتمن جونیور، کاپیتان تاندر، دیمین وین، داون گلدن، دیک گریسون، دکتر هرت، دکتر داگلاس داندی، المنت وومن، الیزابت کین، هانترس، جیمز گوردن، جارویس پنی ورث، جور-ال، لزلی تامپکینز، لوشس فاکس، مارتا وین، پنگوئن، فیلیپ کین، ناتانیل وین، پاتریک وین، رودریک کین، سایلس وین و غیره.

دشمنان: دکتر هرت، ایوبارد ثاون، فرانکی فالکون، هاش، جو چیل، جوکر، جودسان پیرس، کیلر کراک و سالواتور مارونی.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

شخصیت توماس وین توسط باب کین، بیل فینگر و همچنین گاردنر فاکس خلق شد تا به نوعی گذشته‌ی شخصیت بتمن تکمیل شود. این شخصیت در ۶۸۳ کتاب کمیک حضور داشت و در قسمت ۳۳ سری کتاب کمیک Detective Comics به نام The Batman Wars Against The Dirigible Of Doom، قسمت ۴۰۴ سری کتاب کمیک Batman به نام Who I am, How I Came To Be و همچنین قسمت ۳ سری کتاب کمیک Convergence به نام Time Bomb جان خود را از دست داده است.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

  • قتل:

زمانی که توماس و مارتا وین در حال خارج شدن از یک سالن نمایش بودند، توسط یک دزد و داخل یک کوچه، مقابل چشمان فرزند کوچکشان یعنی بروس وین به قتل رسیدند. این اتفاق غم‌انگیز، تمام شهر گاتهام را به شوک فرو برد و باعث شد که نام Park Row (خیابانی که این اتفاق در آن رخ داده بود)، Crime Alley تغییر پیدا کرد. مهم‌تر از هر چیز دیگری، این موضوع تا حد زیادی باعث شد که بروس تبدیل به بتمن شود. با توجه به اینکه نویسنده‌های زیادی تا به امروز روی داستان‌های بتمن کار کردند و از آنجایی که این اتفاق، موضوع محوری افسانه‌های بتمن به حساب می‌آید و به همین دلیل اشاره‌های مداوم و زیادی به آن شده است، فاکتورهای زیادی درون این داستان هستند که در خط داستانی‌های مختلف، متفاوت است:

  • سن بروس در داستان‌های مختلف متفاوت است و معمولا سن او چیزی بین ۶ تا ۱۰ سال ذکر می‌شود.

  • در تمام داستان‌ها، به طور مداوم قاتل پدر و مادر بروس، جو چیل بود. با این حال، در برخی نسخه‌ها، بتمن به هویت اصلی قاتل پی می‌برد و در برخی داستان‌ها، هیچوقت متوجه نمی‌شد. علاوه بر آن، چیل برخی اوقات به عنوان یک دزد به تصویر کشیده می‌شد که اتفاقی خانواده‌ی ثرتمند وین را برای دزدی انتخاب کرده بود و برخی اوقات هم در قالب یک قاتل ظاهر می‌شد که عمدا توماس و مارتا را به قتل می‌رساند. فیلم Batman تیم برتون، جدا از این نسخه‌ها بود و قاتل را یک فرد جوان به نام «جک نپیر» معرفی کرد که بعدها تبدیل به جوکر شد.

  • دلیلی هم که باعث شد جو چیل، بروس وین را زنده رها کند، متفاوت است. برخی اوقات به این خاطر بود که چیل نمی‌توانست بپذیرد که یک کودک را به قتل برساند، از طرف دیگر هم برخی اوقات به خاطر این بود که چیل صدای آژیر ماشین پلیس یا سوت پلیس می‌شنید یا حتی چندین پلیس را می‌دید که با سرعت به سمت او می‌آیند. اغلب اوقات به خاطر نگاه بسیار سرد و ترسناکی بود که بروس، تحویل چیل داد (زمانی که او در کنار جنازه‌ی پدر و مادرش زانو زده بود) و باعث شد که او بترسد و از آنجا فرار کند. در نسخه‌ای که در خط داستانی The Untold Legend of the Batman به تصویر کشیده شد، بتمن به این نتیجه رسید که چیل، قاتلی که توسط یک گانگستر به نام لو ماکسون استخدام شده بود، از قصد بروس را زنده نگه داشت تا در گزارش‌ها نوشته شود که پدر و مادر او به دست یک دزد به قتل رسیدند. در داستان یکی از قسمت‌های Batman: The Brave and the Bold، به نام «Chill of the Night!»، ماکسوم که در حال مرگ بود اعلام کرد که او تنها قصد داشت تا توماس را به قتل برساند و حتی پشیمانی خود را نسبت به مرگ مارتا اعلام کرد، به خصوص از آنجایی که بروس به طور کامل بعد از این اتفاق، یتیم شد.

  • در فیلمنامه‌ی اصلی و پیشنویس فیلم Batman، اینگونه نوشته شده بود که شخصیتی به نام «روپرت تورن»، جو چیل را استخدام کرد تا مارتا و توماس وین را به قتل برساند؛ زیرا این دو رقیب سیاسی یکدیگر به حساب می‌آمدند و او هم مانند توماس وین برای انتخابات شهرداری نامزد شده بود.

  • جالب است بدانید، فیلمی هم که خانواده‌ی وین به تماشای آن رفته بودند، در داستان‌های مختلف متفاوت بود. در برخی داستان‌ها، آنها به تماشای نسخه‌ی سال ۱۹۲۰ فیلم The Mark of Zorro (علامت زورو) با بازی داگلاس فربنکس و در برخی داستان‌ها هم به تماشای نسخه‌ی ۱۹۴۰ با بازی تایرون پاور و بازیل رتبون می‌رفتند. سومین نسخه هم با حضور «تایرون فیر بنکس» بود. فیلم بتمن تیم برتون در این مورد هم از نسخه‌های مشترک فاصله گرفت و زمانی که خانواده‌ی وین در حال ترک کردن The Monarch Theatre بودند، نمایش Footlight Frenzy در حال اجرا در آن سالن بود. از طرف دیگر هم ما در فیلم Batman Begins (بتمن آغاز می‌کند) ما شاهد این هستیم که خانواده وین در حال ترک کردن سالن اپرایی هستند که در زمان قتل، اپرای Mefistofele در حال اجرا بود و آنها خیلی زود این مراسم را ترک کردند زیرا بروس از افرادی که لباس خفاش مانند پوشیده بودند، ترسیده بود. همین موضوع باعث شد که بروس بعد از مرگ پدر و مادرش، تا حد زیادی عذاب وجدان داشته باشد و خود را مقصر مرگ آنها بداند. در فیلم The Dark Knight (شوالیه تاریکی) هم به این موضوع اشاره شد که بروس ترجیح می‌داد تا در آن شب، فیلم علامت زورو را تماشا کند.

خط داستانی قسمت ۴۳۰ سری کتاب کمیک بتمن، شامل صحنه‌ای است که در آن توماس وین در ارتباط با برخی از منابع سرمایه گذاری خود به مشکل خورده است و قصد فروش کوتاه را دارد. بروس فکر می‌کرد که بهتر است تا پدرش کمی استراحت و ورزش کند تا بتواند ذهن خود را کمی از مشکلات پیش آمده دور نگه دارد. به همین دلیل او به پدرش پیشنهاد داد که با او بازی کند اما توماس بعد از شنیدن این پیشنهاد با عصبانیت زیادی به او نه گفت. بروس که به‌شدت ناراحت و خشمگین شده بود، مقابل مادرش عنوان کرد که آرزو دارد تا توماس بمیرد و از زندگی‌اش بیرون برود. توماس خانواده‌ی خود را به تماشای یک فیلم برد تا این رفتارش را برای پسر خود جبران کند اما در طی یک صحنه‌ی نمادین و سرنوشت‌ساز، هر دو پدر و مادر بروس همان شب به قتل رسیدند و بروس به خاطر این اتفاق تا سالها بعد عذاب وجدان زیادی داشت.

 

خط داستانی مینی سری کمیک Batman: Dark Victory اثبات کرد که مرگ توماس و مارتا وین، تقریبا دلیل اصلی به وجود آمدن بخش زیادی از جرم و جنایت‌هایی که در شهر گاتهام رخ می‌دهد، است. درست همان زمانی که مشخص شد، حتی افراد خیلی مهم، ثروتمند و محبوب هم به راحتی کشته می‌شوند، مردم شهر گاتهام کم کم اعتماد و ایمان خود را نسبت به نیروهای پلیس از دست دادند. از طرف دیگر نیروهای پلیس هم با این اتفاق، کم کم اعتماد خود را نسبت به اهمیتی که در جامعه دارند، از دست دادند. همین موضوع باعث شد که فساد به درون اعضای پلیس نفوذ کند.

المان‌های خاصی در این جریان وجود داشتند که می‌توان گفت تقریبا در تمام خط داستانی‌ها، وجود داشت. توماس وین به وسیله‌ی هفت‌تیر کشته شد و گردنبند مرواریدی مارتا وین هم در این جریان پاره شد که مرواریدهای آن به روی می‌افتاد. این قتل در ساعت ۱۰:۴۷ دقیقه شب رخ می‌دهد. جالب است بدانید که بتمن، از درون عمارت خود به وسیله‌ی یک ساعت بزرگ می‌تواند به درون بت کیو وارد شود و برای انجام این کار، حتما باید عقربه‌های آن را به این ساعت خاص تغییر دهد. در مجموعه‌های مختلف، تاریخ این اتفاق و جریان قتل، متفاوت است. با این حال، شاید بتوان گفت که تاریخ ۲۶ ماه ژوئن و همچنین ماه سپتامبر، بهترین نمونه‌ای است که برای این اتفاق ذکر شده است.

از آنجایی توماس و مارتا وین همانند دیگر شخصیت‌های کتاب کمیک به زندگی بازنگشته‌اند و همچنان مرده محسوب می‌شوند، بسیار قابل توجه هستند. توماس بعد از مرگش، تنها در مجموعه‌های بتمن و فقط در فلش بک، تجربه‌های بسیار خاص یا توهم ظاهر شده است. یکی از مهم‌ترین شرایطی که در آن توماس وین در خط داستانی ظاهر شده بود، به مینی سری Batman: Death and the Maidens که توسط گرگ روکا نوشته شده، ارتباط دارد. در این خط داستانی، بتمن اکسیری را که توسط دشمن خود یعنی «رأس الغول» به‌دست آورده بود، روی خود آزمایش کرد و باور کرده بود که در حال صحبت کردن با پدر و مادر مرده‌ی خود است. در توهم بروس، پدر و مادر او، این کار او را که لباس خاصی بر تن می‌کرد و به مبارزه با جرم و جنایت می‌رفت، ناپسند دانستند و آن را رد کردند. پدر و مادر بروس آرزو داشتند که او مرگ آنها را کنار بگذارد و درست همانند هم سن و سالان خود، به زندگی‌اش بپردازد. زمانی که مارتا و توماس در حال رفتن بودند، به بروس اطمینان دادند که اگر او در طی گذر زمان نسبت به قبل درد کمتری حس می‌کند یا دیگر آن ناراحتی اولیه را ندارد، اصلا دلیل بر این نیست که او به پدر و مادرش علاقه و عشق ندارد. در نتیجه‌ی این برخورد، بروس دیگر پذیرفت که او بتمن است زیرا خودش انتخاب کرده که اینگونه باشد نه به این خاطر که شرایط او را مجبور کرده است.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

  • زندگی دوگانه:

در طی خط داستانی Batman R.I.P.، اینگونه ادعا شده بود که توماس و مارتا وین زندگی دوگانه‌ای را می‌گذراندند و هدایت می‌کردند. اینگونه بیان شده بود که آنها، به طور مخفیانه در یک سری فعالیت‌ها و کارهای مجرمانه، مصرف مواد مخدر و همچنین عیاشی، دست داشتند. این در حالی بود که آنها در دنیای بیرون، به عنوان دو فرد بسیار خوب، خیرخواه، مورد اعتماد و قابل احترام خود را نشان می‌دادند. با این حال، بعد از پایان یافتن این خط داستانی، نشان داده شد که این مدارک دستکاری شده بودند.

فردی به نام «دکتر سایمون هرت» که رئیس The Black Glove و همچنین مغز متفکر داستان Batman R.I.P. به حساب می‌آمد، هم در مقابل بروس وین و هم آلفرد پنی ورث، ادعا کرد که خودِ توماس وین است. با اینکه هر دوی آنها بدون تردید و درنگ به دروغین بودن ادعای او پی بردند، اما هرت اصلا به طور کامل از این ادعای خود دست نکشید.

در خط داستانی مجموعه‌ی Batman & Robin، اینگونه نشان داده شد که برخی از این اتهامات و ادعاها، کم کم در شهر گاتهام در حال چرخیدن بود و به مرور زمان به گوش همه می‌رسید. دیک گریسون و دیمین وین تلاش کردند تا در یک مراسم مهم شرکت کنند. در این مراسم چندین نفر حضور داشتند که در به صورت نامطمئن درباره وجود شایعه‌هایی حول محور این خانواده‌ی مهم و محترم صحبت می‌کردند. در همین حین هم دیک در تلاش بود تا با مشغول کردن مردم و همچنین پاک کردن شهرت این خانواده از هرگونه اتهامی، حواس مردم را نسبت به نبود و غیبت بروس وین پرت کند. با این حال، زمانی که سایمون هرت باری دیگر به شهر بازگشت، همه چیز به اوج خود رسید و تقریبا تمام زحمت‌های دیک و دیمین در حال نابود شدن بود. سایمون هرت خود را توماس وین معرفی کرد تا بتواند کنترل عمارت وین را در دست بگیرد و به نسخه‌ی جدیدی از بتمن تبدیل شود اما دیک گریسون و دیمین وین خیلی راحت توانستند پیشدستی کنند و او را کنار بزنند.

نکته‌ی جالبی که در رابطه با این موضوع وجود دارد، در اواسط خط داستانی مجموعه Batman and Robin اعلام شد. در این خط داستانی اعلام شد که هویت واقعی سایمون هرت در واقع همان توماس وین است. منتها این توماس وین مربوط به قرن ۱۷ می‌شد و یک «لکه ننگ» در خانواده‌ی وین به حساب می‌آمد. او توانست با استفاده از مراسم‌های خاص مختلفی که انجام می‌داد، عمر خود را بسیار طولانی کند.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

  • فلش پوینت – احیا:

در طی خط داستانی فلش پوینت، که واقعیت جایگزین به حساب می‌آید، توماس وین حضور یافت و این بار در قالب نسخه‌ی دیگری از بتمن ظاهر شد. در این مجموعه و در این خط داستانی، توماس تبدیل به یک پارتیزان شد که با دنیای مجرمانه مبارزه می‌کرد. در این مجموعه دیگر مارتا و توماس وین کشته نشدند بلکه این فرزندشان بروس بود که مقابل چشمشان به قتل رسید. زمانی که بری آلن وارد بت کیو شد، بتمن به آلن حمله کرد اما زمانی که بری او را با نام بروس خطاب کرد، توماس به‌شدت تعجب کرد. در طی همین مکالمه مشخص شد که بروس سالها پیش جان خود را از دست داد و کشته شد. به همین دلیل بری به این نتیجه رسید که او به جای برخورد با پسر خانواده وین، با توماس وین روبه‌رو شده است. بری آلن به نسخه جایگزین بتمن اعلام کرد که خط زمانی دستکاری و دستخوش تغییرات شده است. بتمن دست از مبارزه کشید و از بری در رابطه با جزئیات زندگی پسرش پرسید تا متوجه شود که بروس بعد از اینکه پدرش را در آن کوچه از دست می‌دهد، به چه روزگاری دچار می‌شود. توماس بعد از متوجه شدن تمام جزئیات، مایل بود که به بری کمک کند و تاریخ را تغییر دهد. او کاملا آماده بود تا زندگی خود را فدا کند، بلکه بتواند زندگی پسرش را بازگرداند. به همین دلیل، بتمن به بری کمک کرد تا دستگاهی را تولید کند که بتوانند آن اتفاقی را که قدرت‌های خاص را به بری اعطا کرد، دوباره به وجود بیاورند.

در برهه زمانی و خط داستانی خاص، بین تصور می‌کرد که توماس وین پدر واقعی او است

می‌توان گفت که این نسخه از بتمن، موضوع اصلی خط داستانی مینی سری Flashpoint: Batman - Knight of Vengeance بود. این خط داستانی، درست بعد از اولین تلاش او برای بازگردانی قدرت‌های فلش در جریان است و این اتفاقات درست بعد از همان مجموعه رخ می‌دهد. برایان آزارلو در این مجموعه عنوان کرد که وین اعتنایی به اتفاقاتی که خارج از شهر گاتهام رخ می‌دهد، نمی‌کند و اهمیتی قائل نمی‌شود. او همچنین گفت که توماس هزینه‌های مبارزه‌های خود علیه جرم و جنایت را از رستوران‌های معروف و موفقی که داشت، به‌دست می‌آورد. بتمن در این برهه زمانی، با جیمز گوردن که رئیس پلیس خصوصی شهر گاتهام بود، کار می‌کرد؛ کسی که به نظر می‌رسید، از هویت واقعی بتمن با خبر است. از طرف دیگر، «ازوالد کابلپات» هم رئیس بخش امنیتی او به حساب می‌آمد و اکثر اوقات، زمانی که بتمن در حال مبارزه با جرم و جنایت بود، رستوران‌های او را مدیریت می‌کرد. قاضی محلی هم یعنی «هاروی دنت»، زمانی که متوجه شد کودکان دو قلوی او توسط جوکر ربوده شده‌اند، به‌شدت ترسید و وین را تهدید کرد که اقدامات قانونی را انجام خواهد داد. گوردن با بتمن تماس گرفت و تلاش کرد تا او متقاعد کند که او مجبور نیست به تنهایی به مبارزه با شخصیت‌های شرور و پست شهر برود. بدون کمک بتمن، گوردن یک بار تلاش کرد تا یک بار برای همیشه جوکر را متوقف کند اما در نهایت نه تنها موفق نشد، بلکه به دام افتاد و جانش را از دست داد. بعد از گذشت مدتی مشخص شد که این نسخه از جوکر، کسی نیست جز همان مارتا وین که از غم از دست دادن پسرش و دیدن مرگ او، به این صورت دیوانه شده است. بتمن نتوانست به این نتیجه برسد که جوکر را به قتل برساند به همین دلیل، خودش را به طور کامل، مقصر کارها و اقدامات مجرمانه‌ی او می‌دانست. بعد از اینکه بتمن توانست یکی از کودکان دنت را نجات دهد (البته به طور اتفاقی در طی جریان نجات، توسط گوردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت)، تعقیب و گریزهای خود را ادامه داد تا بتواند جوکر را دستگیر کند. در طی همین خط داستانی، بتمن چیزی را که اخیرا متوجه شده بود، آشکار کرد و گفت که توماس و مارتا قرار بود آن شب در Crime Alley بمیرند. او همچنین توضیح داد که حالا چگونه در حال زندگی کردن هستند. بتمن به جوکر قول داد که هر کاری را که لازم باشد انجام می‌دهد تا پسر خود را بازگرداند، حتی اگر به قیمت جان خودشان تمام شود. همین که توماس این حرف‌ها را زد، باعث شد تا هوشیاری و سلامت عقلی مارتا بازگردد و به ظاهر با او صلح کند. اما زمانی که مارتا پرسید بعد از اینکه همتاهای خود در آن خط داستانی به قتل رسیدند، پسرشان به چه چیزی تبدیل شده و بتمن هم توضیح داد، مارتا به‌سرعت فرار کرد و درون چاله‌ای افتاد و مرد؛ دقیقا همان چاله‌ای که بروس یک بار در دوران کودکی در آن افتاده بود.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

بعد از اینکه بتمن برای دومین بار تلاش کرد تا قدرت‌های بری را باز گرداند، بالاخره موفق شد. همین موضوع باعث شد تا بتمن بتواند با فلش متحد شوند و در مقابل ایوبار ثاون قرار بگیرند و تغییراتی را که او در تاریخ ایجاد کرده بود، درست کنند. بتمن با سایبورگ تماس گرفت و از او درخواست کمک کرد تا بتوانند شعبه دولتی Project: Superman را ردیابی کنند. زمانی که کال-ال در معرض نور خورشید گرفت، قدرت‌هایش آشکار شدند و همین موضوع به او کمک کرد تا او بتواند پرواز کند و از آنجا برود. بعد از اینکه کال-ال توانست با کمک «المنت وومن» از پروژه سوپرمن فرار کند، خاطرات فلش به مراتب بیشتر تغییر کرد. همین موضوع، بتمن را مجبور کرد تا کاری کند که خاطرات این اسپیدستر بیشتر از این دستخوش تغییرات نشود. به همین دلیل، بتمن دارویی را به فلش تزریق کرد که باغث شد فعالیت‌های الکتریکی ذهن او تا حد زیادی کند شود. بعد از اینکه هال جوردن در طی تلاش‌هایش برای متوقف کردن جنگ جهانی جان خود را از دست داد، فلش انتخاب شد تا او هم تلاشی کند و این دنیای تغییر یافته را نجات دهد.

در اوایل دورانی که توماس وین در دنیای کمیک بود، با جور-ال (پدر کال-ال) صحبت و او را متقاعد کرد که پسرش را به سیاره زمین بفرستد

در همین برهه زمانی بود که بتمن هم به فلش پیوست. اعضای این گروه به همراه هم با کمک هواپیمای بتمن به سمت New Themyscira رفتند و در همین حین، «ساحره» هم به آنها پیوست. در طی نبرد نهایی با واندر وومن و آکوامن، به نظر می‌رسید که این مبارزه به نفع آنها است و آنها پیروز میدان می‌شوند اما در همین حین «بیلی بتسون» جان خود را از دست داد و ایوبار در نهایت در آن جریان ظاهر شد. بتمن با استفاده از یک شمشیر آمازونی از پشت به ثاون ضربه زد. بتمن همانجا متوجه شد که خط زمانی جایگزین، در واقع توسط خودِ فلش به وجود آمده بود زیرا او سعی کرد تا با رفتن به زمان گذشته، مادر خود را نجات دهد. پیش از اینکه بتمن بتواند نسبت به این اطلاعات جدید واکنشی نشان دهد، توسط ساحره که به تیم آنها خیانت کرده بود، آسیب دید و زخمی شد. پیش از اینکه فلش بتواند آن خط زمانی را ترک و تلاش کند تا دنیای قدیمی را بازگرداند، بتمن از او تشکر کرد و نامه‌ای را به او داد که به پسرش تحویل دهد. او همچنین اعتماد خود را نسبت به بری اعلام کرد و گفت که او می‌تواند دنیای بهتری را ایجاد کند. علاوه بر این، توماس ناراحتی خود را برای آنچه که برای مادر بری رخ می‌دهد، اعلام کرد. علی رغم تلاش‌های «پاندورا» در جهت شکست خوردن فلش برای بازگرداندن دنیای اصلی، اما فلش باز هم موفق شد و توماس هم توانست به هدف خود برسد؛ او دیگر می‌دانست که در خط زمانی جایگزینی پسرش زنده می‌ماند و هنوز به عنوان بتمن دنیای خود فعالیت می‌کند. بری نامه‌ی توماس را به بروس وین داد و این را هم اعلام کرد که بدون کمک‌های توماس، این نسخه از خط زمانی اصلا قابل برگرداندن نبود.

بروس وین با دیدن نامه‌ی پدرش، ترغیب شد تا مرگ پدر و مادرش را بپذیرد و با این موضوع کنار بیاید تا بتواند زندگی بهتری را تجربه کند. این نامه همچنین بتمن را هم متقاعد کرد تا ارتباط نزدیک‌تر و بهتری را با پسر خود داشته باشد. بروس بعد از خواندن این نامه، آن را به عنوان بخشی از بت کیو نگه داشت و در جای مخصوصی قرار داد تا نشانگر خاطره‌ای از پدر و مادرش باشد.

  • بتمن: قلعه‌ی خفاش:

در خط داستانی Batman: Castle of the Bat، دکتر بروس وین مغز پدر خود را که در دانشگاه تحقیقاتی‌ای که خودش در آن کار می‌کرد، پیدا کرد. این مغز در آنجا نگه‌داری شده بود. از آنجایی که بروس مستاصل شده بود، این مغز و دیگر تکه‌هایی که از بدن او باقی مانده بود، دزدید و در تلاش بود که پدر دوست داشتنی خود را از مرگ بازگرداند. از آنجایی که در این پروسه فاکتورهایی وجود داشتند که از کنترل او خارج بودند، این کار به درستی پیش نرفت. با این حال، بخشی از این موجود، همچنان پسرش را می‌شناخت و او را به‌شدت دوست داشت. به همین دلیل او تمام تلاش خود را کرد تا بروس کمک کند که از دست دشمنان خود فرار کند. بروس در تلاش بود تا کسی را که مقصر اصلی مرگ پدر و مادرش بود، افشا کند. توماس متوجه شده بود که یکی از همکاران، مردم را به قتل می‌رساند تا مایع نگه‌دارنده‌ای را که برای حفظ و نگه‌داری اندام‌های انسانی استفاده می‌کرد، بی‌نقص کند و به بهترین شکل خود برساند. براساس گفته‌های خودِ قاتل، از همین مایع برای نگه‌داری مغز توماس استفاده کرده بود.

  • بتمن: خاندان شوالیه تاریکی:

در خط داستانی Batman: Dark Knight Dynasty، توماس وین و مارتا وین توانستند با کمک‌های فردی به نام «ولنتین سین کلیر» از دست جو چیل جان سالم به در ببرند؛ زیرا او جو چیل را تا حد زیادی ترساند و باعث شد که این دزد دست از سر وین‌ها بردارد. ولنتین سین کلیر در واقع همان «وندال سوج» بود؛ مردی که برای مدت زمان طولانی، نسبت به خانواده وین علاقه زیادی داشت و فوق‌العاده برای آنها احترام قائل می‌شد، هرچند که آنها اغلب اوقات، بعد از اینکه از برنامه‌هایش با خبر می‌شدند، مقابل او قرار می‌گرفتند. خیلی زود، سین کلیر تبدیل به یکی از شرکای شرکت صنایع وین شد. با این حال، زمانی که مارتا و توماس وین باری دیگر از نقشه‌های او با خبر شدند، او را تهدید به افشا شدن کردند. زیرا او در تلاش بود تا روی شهاب سنگی که قدرت‌های مخصوص را به او اعطا کرده بود، مطالعه و تحقیق کند. به همین دلیل سین کلیر مجبور شد که آنها را به قتل برساند. سین کلیر وظیفه‌ی قتل آنها را به یکی از دستیاران ترسناک خود یعنی « Scarecrone» سپرد. او باعث شد که توماس و مارتا وین، جریان دزدی آن شب را به یاد بیاورند و همین ترسی که در آنها به وجود آمده بود، باعث شد تا آنها فرار کنند از تراس به پایین بیوفتند. همین اتفاق باعث شد که بروس تبدیل به بتمن شود تا بتواند در رابطه با قتل پدر و مادرش تحقیق کند.

 
  • بتمن: زمین یک:

در خط داستانی رمان گرافیکی Batman: Earth One که داستان توسط جف جانز و تصاویر آن توسط گری فرانک طراحی شده بود، توماس وین یک پزشک قهار به حساب می‌آمد که برای انتخابات شهرداری کاندید شد. او در این دوره از انتخابات، رقیب ازوالد کابلپات محسوب می‌شد. کابلپات تلاش کرد تا شرایطی را ترتیب دهد تا زمانی که خانواده‌ی وین برای تماشای یک فیلم بیرون از خانه هستند، او را به قتل برساند. اما برنامه آنطور که ازوالد ترتیب داده بود پیش نرفت و در عوض، یک دزد زودتر از او به خانوده‌ی وین رسید و توماس و همسرش را به قتل رساند. همچنین در این خط داستانی به این موضوع اشاره شد که هم او و هم آلفرد، راز مهمی را با یکدیگر مخفی می‌کردند.

  • لیگ عدالت آمریکا: زمین ۲:

جالب است بدانید که مارتا کین وین با کیت وین (ملقب به بت وومن) ارتباط فامیلی داشته است

در خط داستانی کمیک JLA: Earth 2 که توسط گرنت موریسون و فرانک کوایتلی نوشته شده است، توماس وینِ دنیای پادماده، پدر یکی از ابرشرورهای دنیای دی سی یعنی «اوول من» به حساب می‌آمد. توماسِ دنیای پادماده، درست همانند نسخه‌ی اصلی خود با زنی به نام مارتا کین ازدواج کرد و پدر بروس وین هم به حساب می‌آمد. با این حال، این نسخه از توماس وین، فرزند دیگری هم به نام «توماس وین جونیور» داشت. در این خط داستانی، این مارتا و بروس وین بودند که جان خود را از دست دادند؛ با این تفاوت که در این داستان، آنها توسط یک افسر پلیس نادرست و فاسد به قتل رسیدند. زمانی که توماس وین سنیور قبول نکرد تا توماس جونیور را در قسمت بازجویی همراهی کند (زیرا او عمل‌های پزشکی غیرقانونی انجام می‌داد و از افشا شدن آنها می‌ترسید)، توماس وین جونیور هم تبدیل به شخصیت جدید اوول من شد تا با این کار بتواند انتقام خود را از سیستم عدالتی بگیرد. بعد از گذشت مدتی معلوم شد که توماس وین سنیور به عنوان کمیسر اداره پلیس شهر گاتهام فعالیت می‌کرد. بعد از اینکه او این جایگاه را به‌دست آورد، با کمک‌های یک کار از افسران آرمانگرایانه، فرزند خود را به عدالت کشاند. از طرف دیگر هم اوول من تصمیم گرفته بود تا پدر خود را، برای اینکه اجازه داده بود که مادر و برادرش کشته شوند، تنبیه کند و این موضوع را هدف خود قرار داده بود.

  • سوپرمن: پسر قرمز:

در خط داستانی کمیک Superman: Red Son از مارک میلر، پدر و مادر بتمن (در این داستان به نام آنها اشاره نشده است)، معترضانی ضد کمونیستی در اتحاد جماهیر شوروی به حساب می‌آیند. آنها توسط یک کمیسر کمیساریای خلق در امور داخلی به نام «پیوتر روزلاو» در خانه‌ی خود به قتل رسیدند زیرا آنها جزوه‌ها و رساله‌هایی ضد کمونیستی را چاپ و در میان مردم عرضه می‌کردند. زمانی که پدر و مادر این خانواده در حال کشته شدن بودند، پسر آنها در حال تماشای تک تک آن صحنه‌ها بود. این پسر، زمانی که به سن بزرگسالی رسید، تلاش کرد که حزب کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی را سرنگون کند.

مجموعه‌ی The New 52

  • زمین 2:

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

در مجموعه‌ی ریبوت و بازسازی شده‌ی The New 52 و در دنیای جایگزین زمین 2، اینگونه مشخص شد که توماس وین، دومین نسخه از بتمن به حساب می‌آید. او در این خط داستانی توانست پسرش را آنطور که باید و شاید، به موفقیت برساند و با استفاده از قرص Miraclo، که متعلق به شخصیت « Hourman» یا همان رکس تایلر بود، توانست قدرت فیزیکی و چابکی خود را تقویت کند. او اعلام کرد که ۶۵ سال سن دارد. این نسخه از توماس وین، تضادهایی با نسخه‌ی اصلی‌اش که در زمین نخست زندگی می‌کرد، داشت. توماس وین در این زمان، ارتباط‌هایی با دنیای مافیا داشت و بعد از آن، در زمان به دنیا آمدن بروس، در تلاش بود تا اشتباهات خود را جبران کند و به اصطلاح اصلاح شود؛ همین موضوعات دلیل بر آن شد که خودش و همسرش مارتا، هدف ترور و قتل قرار گرفته بودند. از آنجایی که توماس توانست از این واقعه جان سالم به در ببرد، خودش و زنده ماندنش را برای چندین سال پنهان کرد تا بتواند از این طریق، امنیت بروس را حفظ کند. در نهایت، زمانی که اولین نسخه از بتمن، ردِ توماس را گرفت و او را تحت تعقیب قرار داد، متوجه حقیقت شد. بعد از اینکه بتمن دلایل توماس را شنید، به هیچ عنوان دلایل مثلا قانع کننده‌ی او را برای اینکه خود را «مرده» نشان داده بود و در بخش بسیار زیاد و البته مهم بروس حضور نداشت، نپذیرفت. به همین دلیل، زمانی که بحث به آینده کشید و توماس اعلام کرد که دوست دارد در زندگی پسرش حضور داشته باشد و با او ارتباط برقرار کند، بتمن او را نسبت به این موضوع دلسرد کرد؛ به خصوص که در آن زمان زندگی بروس گسترش پیدا کرده بود. علاوه بر این، سلینا کایل که دیگر کت وومن سابق به حساب می‌آمد، رابطه‌ی نزدیکی به بروس وین و خانواده او داشت. با این حال، توماس تلاش کرد تا از فاصله‌ای دور مراقب آنها باشد و حتی به‌شدت سعی کرد تا جایی که می‌تواند، خود را به آنها، مخصوصا دخترشان «هلنا»، نزدیک کند. بعد از اینکه بروس با مرگ خود، زمین 2 را در برابر حمله و تهاجم بیگانگان، نجات داد، توماس وین هم تصمیم گرفت تا با پوشیدن «لباس بت»، پسر خود را مفتخر کند.

همانطور که در خط داستانی Convergence هم شاهد بودیم، بعد از نابودی زمین 2 در جنگی که با آپوکالیپس به راه افتاده بود، توماس وین یکی از چندین بازمانده‌ای به حساب می‌آمد که به دنیای «تلوس» منتقل شد؛ همراه او، دیک گریسون و دیگر قهرمانان هم حضور داشتند. در حالی که توماس درباره این جهان تحقیق می‌کرد و آن را مورد بررسی قرار داده بود، به همراه دیک به نسخه‌ی پیش از فلش پوینت شهر گاتهام رفتند؛ جایی که او پیش از اینکه با دیک از بت موبیل در حال پرواز خارج شوند، یک گفتگوی عجیب با بروس داشت. زمانی که آنها در حال خروج از شهر بودند و با «کلاب شرورها»، که اعضای آن همه جا توماس را تعقیب می‌کردند، برخورد کردند، توماس تصمیم گرفت که با انفجار یک بمب انتحاری، جان خودش را فدا کند تا در همین حین بخش زیادی از اعضای کلاب شرورها را از بین ببرد. زمانی که توماس آخرین حرف‌های خود را به زبان می‌آورد، به اعضای کلاب شرورها اعلام کرد که آنها هیچوقت نمی‌توانند به بتمن دیگر آسیب برسانند.

  • تولد دوباره دی سی – مرگ:

بعد از گذشت این جریانات و در مجموعه DC Rebirth، والی وست، زمانی که در بت کیو از اسپید فورس بیرون آمد و به بتمن در رابطه نامه‌ی توماس گفت، به نسخه‌ی فلش پوینت توماس وین اشاره‌هایی کرد. پیش از اینکه اسپید فورس باری دیگر والی وست را به درون خود بکشد، او در رابطه با اینکه چطور همه این جریانات آغاز شد توضیح و همچنین به فلش هم اخطار داد. پیش از اینکه بتمن بتواند تمام این موارد را هضم کند، متوجه شد که دکمه‌ی مرموزی روی دیوار بت کیو گذاشته شده و تلاش کرد که این دکمه را بردارد. بعدها، بتمن و فلش تصمیم گرفتند که تحقیقات خود را با خودشان نگه دارند، تا اینکه متوجه شوند، چه چیزی یا چه کسی در مقابل آنها قرار دارند و دنیای آنها را تهدید می‌کند.

بتمن یک بار در بعد زمان به گذشته رفت تا پرونده خانواده وین را حل کند

در حالی که بتمن همچنان روی این دکمه تحقیق می‌کرد، این شیء نسبت به ماسک «سایکو-پایرت» واکنش نشان داد و خیلی زود نسخه‌ی فلش پوینت بتمنی توماس وین را احضار کرد. بروس زمانی که پدر خود را دید، آرام آرام به سمت او رفت و دستش را طرف او برد اما درست زمانی که دست بتمن با توماس برخورد کرد، نسخه‌ی فلش پوینت بتمن ناپدید شد. بتمن به سرعت با فلش تماس گرفت تا در رابطه با دکمه با او صحبت کند اما طولی نکشید که ایوبارد ثاون، در حالی که سرِ فلش شلوغ بود، در بت کیو به بتمن حمله کرد. او تقریبا بتمن را تا سر حدِ مرگ برد و نامه‌ی توماس را به عنوان راهی برای انتقام گرفتن، نابود کرد؛ زیرا (همانطور که بالاتر هم به آن اشاره کردیم)، توماس او را کشته بود و او می‌خواست با این کار، انتقام بگیرد. همین موضوع باعث شد تا بتمن به‌شدت عصبانی شود و یک بار دیگر برای حمله کردن به ثاون تلاش کند اما ثاون با سرعت فوق‌العاده زیاد خود، از او سبقت گرفت. زمانی که ثاون دکمه را برداشت، به نقطه‌ی دیگری خود را منتقل کرد اما طولی نکشید که برگشت اما تمام بدن او زخمی و ناقص شده بود. پیش از اینکه ثاون ظاهرا جان خود را از دست بدهد، به بتمن اعلام کرد که تهدید قدرتمندی که خودش آن را با عنوان «خدا» خطاب می‌کرد، این بلا را سرش آورده است.

فلش و بتمن بعد از استفاده از تردمیل کیهانی، خود را در حضور پدر نسخه فلش پوینتی بتمن یعنی توماس دیدند. پیش از رسیدن آنها و همچنین بعد از اینکه فلش تلاش کرد تا وقایع خط زمانی فلش پوینت را به حالت قبل بازگرداند، توماس متوجه شد که خط زمانی فلش پوینت، آن طور که فلش قصدش را داشت، پاک نشده بود. به همین دلیل، توماس مجبور شده بود تا از باقی مانده‌ی جنگ آکوامن و واندر وومن جان سالم به در ببرد و به زندگی خود ادامه دهد. توماس در بت کیو خود باقی مانده بود و منتظر بود تا آنتلانتیسی‌ها و همچنین آمازونی‌ها به یکدیگر بپیوندند. او تصمیم داشت، در صورتی که آنها به بت کیو آمدند، جان خود و آنها را با مواد منفجره خاصی، فدا کند؛ تا اینکه، او با بتمن و فلش برخورد کرد. توماس در ابتدا تصور می‌کرد که این صحنه بخشی از توهم خودش است اما اینطور نبود.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

توماس با پسر خود متحد شد و تشکیل تیم داد تا بتوانند با کمک هم، نیروهای آتلانتیسی و آمازونی را عقب نگه دارند و با آنها مبارزه کنند. آنها قصد داشتند تا با این کار، فرصت و زمان لازم را در اختیار فلش قرار دهند تا او تردمیل کیهانی را تعمیر کند. این دو بتمن‌ها، اولین باری را که برای اولین بار در این غار حضور داشتند، به یاد آوردند. همچنین در طی همین جریان توماس از دیگر بتمن شنید که او نوه‌دار شده است. به محض اینکه فلش توانست تردمیل کیهانی را تعمیر کند و زمان آن رسیده بود که آنها به خط زمانی خود بروند، بتمن به‌شدت به توماس التماس کرد که همراه او بیاید و باری دیگر پسرش را تنها نگذارد. با این حال، توماس، بتمن را به سمت تردمیل کیهانی هل داد و از او عاجزانه درخواست کرد که خوشبختی و خوشحالی را در زندگی‌اش پیدا کند. توماس همچنین از بروس خواست تا پدری برای فرزندش باشد که خودش هیچوقت نتوانست این وظیفه را در حقِ پسرش به جا بیاورد. علاوه بر این، توماس از پسر خواست تا اجازه دهد که بتمن هم همراه او بمیرد. درست زمانی که بتمن و فلش ناپدید شدند، توماس از اینکه پسر خود را زنده و سلامت دیده بود، تا حد زیادی احساس رضایت کرد و در نهایت سرنوشت خود را پذیرفت؛ او امیدوار بود که بروس در نهایت بتواند گذشته را رها کند و زندگی فعلی خود را ادامه دهد. او ماشه انفجاری خود را کنار انداخت و شنل و لباس مخصوصش را باری دیگر بر تن کرد. در همان لحظه، توماس آن کلماتی را که در گذشته به بروس کوچک می‌گفت، به یاد آورد و درون فضای سفیدی پرید که در حال پاک کردن دنیای فلش پوینت بود؛ او در همان حال که به سمت فضای سفید می‌رفت، آخرین کلمات خود را با گفتن عبارت «ما برمی‌خیزیم»، بیان کرد.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

در تمام خط داستانی‌های مجموعه‌های پیش از فلش پوینت، فلش پوینت و همچنین بعد از فلش پوینت، توماس وین یک پزشک بسیار خوب و جراح فوق‌العاده قهار و بااستعداد به حساب می‌آید. اینگونه گفته شده که او در طی دوران زندگی خود، به شخصه جانِ هزاران نفر را نجات داده است. در برهه‌ای از زمان، وقتی که بروس درباره‌ی پدر خود صحبت می‌کرد، اینگونه گفت: «پدر من جانِ تقریبا چهار هزار نفر را نجات داده است. او حتی برخی اوقات با دست خالی و ذهن قدرتمند خود این کار را انجام می‌داد و زندگی دوباره به مردم اعطا می‌کرد». در خط داستانی فلش پوینت، اینگونه نشان داده شد که او می‌تواند زخم‌های مرگبار و بسیار خطرناک را هم درمان و از آنها مراقبت کند؛ آسیب‌هایی مانند سوختگی درجه سوم بری که چیزی در حدود ۷۵٪ از سطح بدنش سوخته بود و توماس وین این کار را با حداقل تجهیزات پزشکی انجام داد. همچنین در خط زمانی فلش پوینت، توماس وین علاوه بر فعالیت‌های درمانی، از تجربه‌ها و دانش‌های پزشکی خود استفاده کرد تا در اهداف جنگی هم همه چیز را به نفع خود تمام کند. به طور مثال، توماس وین در رویارویی خود با بری آلن (کسی که از قبل قدرت‌های خود را از دست داده بود)، نشان داد که می‌تواند در نقاط خاصی فشار بسیار زیادی وارد کند و حتی قادر است که انگشت او را بشکند. توماس همچنین تا مرز شکستن بازوی بری هم پیش رفت تا بدین وسیله بتواند اطلاعات از او بگیرد. به علاوه، توماس برخی از بت رنگ‌های خود را با ماده‌ی خاصی به نام Etomidate می‌پوشاند؛ دارویی که توسط متخصصان پزشکی استفاده می‌شد و دارای خواص بیهوشی و فراموشی داشت و همچنین اثرات هیپنوتیزمی هم روی فرد مورد نظر ایجاد می‌کرد.

پیش از اینکه بروس وین تبدیل به بتمن شود، توماس وین این راه ابرقهرمانی را طی کرده بود و بتمن به حساب می‌آمد

در خط زمانی فلش پوینت، اینگونه گفته شده که توماس وین بهترین متخصص جنگی به حساب می‌آید و او ماهرترین فرد در زمینه مسائل جنگی در کل دنیا است. این موضوع هم از آنجایی سرچشمه می‌گیرد که سیابورگ در طی جریان جنگ بین آکوامن و واندر وومن، به طور خاص به دنبال توماس وین رفت و از او درخواست کمک کرد تا به او در جهت مقاومت در برابر این جنگ بزرگ، یاری برساند. سایبورگ همچنین به این موضوع اشاره کرد که افراد بسیار زیادی هستند که در سرتاسر دنیا از بتمن می‌ترسند یا احترام زیادی به او می‌گذراند؛ چه در دنیای ابرانسانی و چه در دنیای مجرمانه. همچنین میراث او هم به گونه‌ای بنا شده که در سرتاسر دنیا همه تصور می‌کنند که توماس، غیرقابل شکست و آسیب ناپذیر است (هرچند که این موضوع غلط است).

توماس وین در خط زمانی فلش پوینت، بیشترین حد قدرت فیزیکی، ورزشی و همچنین توانایی مبارزه‌ای خود را به نمایش گذاشت. او می‌تواند بدون هیچ سختی و زحمتی، یک مرد بالغ را بلند کند و بالای سر خود ببرد؛ اتفاقی که در رویارویی با بری آلن رخ داده بود. همچنین در همین صحنه، اینگونه نشان داده شد که توماس می‌تواند تنها با استفاده از یکی از دستان خود، بری را به سمت دیگری پرتاب کند. او همچنین در این خط داستانی قدرت این را داشت که یک با نیروی کافی، یک میز چوبی را تکه تکه و به قطعه‌های کوچک تبدیل کند. براساس چیزی که بعدها در همان خط داستانی نشان داده شد، توماس با مبارزه کردن و همچنین شکست دادن سربازانی که به خوبی مسلح شده بودند و برای مبارزه کردن با ابرانسان‌هایی مانند سوپرمن آموزش دیده بودند، نشان داد که یک مبارز بسیار خود و فوق‌العاده حرفه‌ای است. او اینگونه نشان داد، آنقدر قدرتمند است که می‌تواند تنها با یک ضربه یک در چوبی را بکشند، آن را به تکه‌های کوچک تقسیم کند و چهارچوبی را هم که به دیوار چسبیده است، کاملا بشکند و از جا دربیاورد. علاوه بر تمام موارد ذکر شده، در نبرد پایانی نشان داده شد که او آنقدر قدرت دارد که بتواند با جنگجویان آمازونی و همچنین سربازان آتلانتیسی مبارزه کند؛ هر چند که چنین صحنه‌هایی نشان داده نشد.

Thomas Wayne - Batman - توماس وین - بتمن

با توجه به استقامت و همچنین آستانه‌ی تحمل دردی که در توماس وجود دارد، اینگونه نشان داده که او می‌تواند ضربه‌های به‌شدت سنگین را تحمل کند؛ ضربه‌های سنگین و محکمی مانند حملات فیزیکی مداوم که از طرف جوکر دریافت می‌کرد که اکثر این ضربه‌ها را با استفاده از چکشی که در دست داشت، به توماس وارد می‌کرد. زمانی که مشخص شد که لباس خفاشی توماس هیچگونه زره یا تجهیزات محافظتی ندارد، خیلی مورد توجه قرار گرفت. او همچنین نشان داده که می‌تواند حملات پر قدرت ابرانسانی‌هایی مانند کیلر کراک و پروفسور زوم را تحمل کند و این زخم‌های خود را بهبود ببخشد. جالب است بدانید که در هر دوی این موارد، توماس توانست حمله کننده‌های خود را به قتل برساند.

  • تجهیزات و وسایل نقلیه:

در خط زمانی فلش پوینت، توماس وین یک لباس خفاشی و به اصطلاح بت‌سوت می‌پوشید؛ چیزی که به نظر می‌رسید، او به این منظور این لباس را بر تن می‌کند که در دشمنان خود ترس به وجود بیاورد و هویت واقعی خود را کاملا با آن بپوشاند. اصلا اینگونه نشان داده نشد که این لباس خفاشی، تجهیزات دفاعی یا حتی قابلیت‌های خاصی داشته باشد. با این حال، کلاهی که توماس سرش می‌کرد قابلیتی داشت و باعث می‌شد که در تمام طول روز یا وضعیت‌های نوری مختلف، قسمت چشم‌های او رنگی قرمز داشته باشد. با این حال، هدف اصلی برای ایجاد چنینی قابلیتی اصلا مشخص نیست و احتمالا به خاطر این است که تا حدودی ترس و وحشت بیشتری در دشمنان ایجاد شود.

در کنار لباس مخصوص خفاشی، توماس وین در خط زمانی فلش پوینت یک کمربند کاربردی به کمر خود می‌بست که شباهت بسیار زیادی به کمربند بروس وین داشت. آیتم‌ها و وسایل کاربردی خیلی زیادی در این کمربند و در این خط زمانی استفاده نمی‌شد. وسایلی که در این خط زمانی استفاده شد، چراغ قوه، چندین بت رنگ مختلف، اسلحه قلابی و چنگالی و یک سرنگ که حاوی فنی‌توئین سدیم بود؛ موادی که برای ضد سرع به کار می‌رود و همین موضوع باعث می‌شد که فعالیت‌های مغزی کند شود. از آنجایی که او یک پزشک خبره به حساب می‌آید، می‌توان اینگونه تصور کرد که او به مواد شیمیایی و داروهای زیادی دسترسی دارد؛ موادی که می‌توان به وسیله‌ی سرنگ‌های مختلف به فرد مورد نظر تزریق کرد.

Thomas Wayne

در دنیای فلش پوینت که ما شاهد حضور بتمن بودیم، اینگونه نشان داده شد که بتمن به یک کامپیوتر خیلی بزرگ دسترسی دارد؛ کامپیوتری که شباهت بسیار زیادی نسبت به کامپیوتر بروس وین، که در بت کیو گذاشته شده، دارد. با این حال، توماس مانند پسرش، کامپیوتر بزرگ خود را در بت کیو و زیر عمارت وین قرار نداده بود بلکه این کامپیوتر در جای دیگری و در نقطه‌ای نامعلوم قرار داشت. در خط زمانی فلش پوینت که توماس وین در قالب بتمن ظاهر شده بود، اینگونه نشان داده شد که او حداقل دو وسیله‌ی نقلیه ویژه دارد و در زمان‌هایی که تبدیل به بتمن می‌شد، از آنها استفاده می‌کرد. این دو وسیله‌ی نقلیه عبارت بودند از یک «بت موبیل» و همچنین یک «بت پلین». براساس اطلاعات ارائه شده در این خط داستانی، بت موبیل از طریق ارتباط تصویری، به طور مستقیم با «اوراکل» در ارتباط بود. همچنین بت پلین هم قابلیت مخفی شدن را داشت. به علاوه، این وسیله نقلیه هوایی، دارای سیستم‌های ارتباط هولوگرافیکی جهانی بود.

در زمین ۲، توماس وین باز هم در قالب بتمن ظاهر شد منتها با این تفاوت که او در این خط داستانی، از تکنولوژی‌های نسبتا بیشتری برخوردار بود. او در این خط داستانی یک کامپیوتر کوچک را در کلاه خود قرار داده بود. توماس وین همچنین یک اسلحه کوچک هم بالای مچ خود ساخت؛ اسلحه‌ای که بسیار شبیه به اسلحه مچی شخصیت ددشات بود و می‌توانست با آن، گلوله‌های آتشین پرتاب کند. علاوه بر تمام این‌ها، او یک سلاح طناب قلاب‌دار هم داشت. توماس وین در این نسخه از بتمن، بت سوتی داشت که زرهی‌تر و از تجهیزات بیشتری برخوردار بود به طوری که او می‌توانست ضربه‌ی یک گلوله‌ی شلیک‌شده به سمت سرش را تحمل کند. او همچنین با این لباس، تجهیزات و قدرت فیزیکی‌ای که داشت، می‌توانست با شخصیت‌های قدرتمندی مانند «رد تورنیدو» به مبارزه بپردازد.

در انتها به انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که شخصیت توماس وین/بتمن در آن حضور داشت:

  • یکی از قسمت‌های انیمیشن سریالی The Super Powers Team: Galactic Guardians محصول سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۶
  • انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ با صداپیشگی کوین کانروی
  • انیمیشن سریالی Justice League Unlimited محصول سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ با صداپیشگی کوین کانروی
  • انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی ادم وست
  • انیمیشن سریالی Beware the Batman محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ با صداپیشگی آنتونی روئیویوار
  • سریال Gotham محصول سال ۲۰۱۴ تاکنون با بازی گریسون مک‌کوچ
  • فیلم Batman محصول سال ۱۹۸۹ با بازی دیوید بکست
  • فیلم Batman Forever محصول سال ۱۹۹۵ با بازی مایکل اسکرنتون
  • انیمیشن Batman: The Dark Knight Returns محصول سال ۲۰۱۲ (قسمت اول) و سال ۲۰۱۳ (قسمت دوم) با صداپیشگی بروس تیم
  • انیمیشن Son of Batman محصول سال ۲۰۱۴
  • انیمیشن Batman: Gotham Knight محصول سال ۲۰۰۸ با صداپیشگی جیسون مارسدن
  • فیلم Batman Begins محصول سال ۲۰۰۵ با بازی لاینس روچ
  • انیمیشن Justice League: The Flashpoint Paradox محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی کوین مک‌کید
  • سری بازی Batman: Arkham Series محصول سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ با صداپیشگی کوین کانروی
  • بازی Injustice: Gods Among Us محصول سال ۲۰۱۳
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده