// چهار شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۱

خوب بد زشت شماره ۱۵

 در ماهی که گذشت، شاهد اتفاقات خوبی بودیم که گل سر سبد آن‌ها فعال شدن قابلیت کراس پلی بود. از طرفی دیگر نگاهی به وضعیت تل تیل گیمز انداختیم و به بازی‌هایی مثل Shadow of the Tomb Raider چپ چپ نگاه کردیم! با زومجی همراه باشید.

عجب ماهی بود این ماه، گریه و شادی را با هم داشت. یک ور نگاه می‌کردیم اشک‌مان در می‌آمد، یک ور نگاه می‌کردیم نیش‌مان تا بناگوش باز بود. اصلا یک روز اعصاب‌مان را بهم می‌ریخت، یک روز خبرهای خوب می‌آمد و کلی کیف می‌کردیم. از فردای روزی بگویم که قبل از آن خوب بد زشت ۱۴ منتشر شد. در بخش خوب بود که از همه‌ی نمایش‌های خفن بازی‌های مختلف تشکر کردم، اما یک چیز ته دلم مانده بود،‌ آن هم نمایش گیم‌پلی بازی Cyberpunk 2077 بود. دقیقا فردای همان روز به یک باره سی دی پراجکت مثل ذرتی که ناگهان می‌تِرِکَد و به پف‌فیل (مدیونید اگر به اسم دیگرش فکر کنید) تبدیل می‌شود، گیم‌پلی بازی فوقِ اَبَر خفن موردِ انتظارش را منتشر کرد. انتشار خوب بد زشت شماره ۱۴ دقیقا رابطه مستقیمی با نمایش گیم‌پلی بازی داشت! اعضای استودیوی CD Projekt با خواندن آن مطلب به خودشان آمدند و یک گیم‌پلی ۴۵ دقیقه‌ای به عشق خوب بد زشت وِل دادند؛ به قول خارجی‌ها Haters Gonna Say It's Fake.. بگذریم، تا این جا قرار بود نمایش گیم‌پلی بازی سایبرپاک در بخش خوب این قسمت قرار بگیرد، اما سونی که یک بار در بخش بد قرارش داده بودم، رگ غیرتش باد کرد و با گرفتن هفت‌تیرش به سمت من، رسما خود را در بخش خوب این ماه قرار داد. هفت‌تیرش یک گلوله بیشتر نداشت، و آن گلوله چه بود؟ فعال شدن قابلیت کراس پلتفرم با رقیب دیرینه‌اش یعنی مایکروسافت! این برای من خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌ها بود، این که همه بازیکنان بتوانند با هم بازی کنند نه یک اتفاق خوب، که یک اتفاق عالی بود. اما گریه‌های این ماه چه بودند؟ همین بس که یکی از محبوب‌ترین استودیوهای بازیسازی درش تخته شد! برویم به سراغ پانزدهمین قسمت از شماره خوب بد زشت و سپس نظر‌های شما را بخوانیم.

خوب

اجرایی شدن قابلیت کراس پلتفرم

حالا می‌توانیم به‌جای کل‌کل‌های الکی، به شکل دوستانه در بازی‌های چند نفره بزنیم یکدیگر را لت و پار کنیم

این مدت سونی دیگر خیلی لوس شده بود، هر کی از سر راه می‌رسید به او می‌گفت جان جد و آبادت به این قابلیت کراس پلتفرم اکی بده و قال قضیه را بکن. مگر کوتاه می‌آمد؟ حقیقتا بهانه جالبی هم نداشت، این که پلی‌استیشن بهترین مکان برای انجام بازی است قبول، شما در حال حاضر در اوج قله‌های کنسول‌‌های بازی قرار داری و با انحصاری‌هایت آقایی می‌کنی، اما این واقعا دلیل جالبی برای جلوگیری از قابلیت کراس پلتفرم نبود! سونی شاید با این کار می‌ترسید فروش کنسول‌ها و در ادامه، نرم‌افزارها و سرویس‌هایش ضربه بخورد. خب وقتی ۴ نفر از دوستانت روی کنسول پلی‌استیشن فورتنایت بازی می‌کنند و شما یک ایکس‌باکس دارید، به هر حال به خاطر جلوگیری از این قابلیت و به خاطر فورتنایت و دوستانت هم که شده، می‌روید و یک کنسول پلی‌استیشن ابتیاع می‌کنید (البته منظورم در بازار خودمان نیست که قیمت یک کنسول با یک کلیه برابری کند). با این حال، شاید این موضوع آخرِ آخرش به نفع سونی تمام می‌شد، اما اقدام چندان جالبی نبود. قابلیت کراس پلتفرم فقط برای بازی‌های بزرگ مثل فورتنایت، کالاف دیوتی یا بتلفیلد جذاب و هیجان‌انگیز نیست، بلکه این قابلیت شاید بتواند جان خیلی از استودیوها و بازی‌ها را هم نجات دهد. شما یک بازی ناشناخته را تصور کنید که روی کنسول‌‌ها منتشر می‌شود، اما در نهایت به خاطر کمبود بازیکن روی یک یا همه کنسول‌ها، سازنده آن بازی دلسرد می‌شود یا حتی همان چند بازیکنانی هم که از بازی لذت می‌بردند، به خاطر کمبود رقیب و هم‌تیمی، باید بی‌خیال بازی کردن می‌شدند. اما با همبستگی و ارتباط تمامی کنسول‌ها با یکدیگر، بازیکنان کنار هم جمع می‌شوند و یک جامعه یکپارچه را تشکیل می‌دهند. این فقط یک مثال کوچک بود که کراس پلتفرم می‌تواند چقدر برای همه مفید باشد.

این که می‌توانم روی ایکس‌باکس در بازی بتلفیلد، سردبیرمان را در پلی‌ استیشن هد‌شات کنم چقدر کیف می‌دهد!

البته لوس شدن سونی سر این قضیه را درک کنیم، چرا که نسل پیش هم مایکروسافت ناز می‌کرد. نسل هفتم بود که مایکروسافت مثل چی، کامیون کامیون ایکس‌باکس 360 می‌فروخت و این سونی بود که به آن‌ها پیشنهاد ایجاد قابلیت کراس پلتفرم را داد. اما خب مدیریت قبلی مایکروسافت و فروش زیاد کنسول ۳۶۰ باعث شد آن‌ها هم در مورد چنین مسئله‌ای مغرور شوند و اجازه این کار را به آن‌ها ندهند. حال این نسل هم سونی چنین رفتاری را انجام داد. خانم‌ها و آقایون، سرتان را درد نیارم، همه چیز ختم به خیر شد. سونی بالاخره رضایت داد که همه دور هم بتوانیم مولتی‌پلیر بازی کنیم. فعلا کراس پلتفرم در حد یک بتای عمومی برای بازی فورتنایت صورت خواهد گرفت. امیدواریم که این قابلیت برای تمامی بازی‌ها اجرایی شود، چرا که کراس‌پلی، یک برد برای همه است، چه برای بازیکنان، چه برای استودیوها و چه برای ناشرین.

البته، سونی کار خاصی انجام نداد که مورد تشویق قرار بگیرد، این وظیفه تمامی تولید کنندگان کنسول است که چنین شرایطی را برای بازیکنان و استودیوها رقم بزنند. چه مایکروسافت در نسل هفتم و چه سونی در نسل هشتم، باید زودتر از این‌‌ها برای چنین قابلیتی اقدام می‌کردند. البته در آخر هم سونی حرف خوبی زد؛ این که سیستم و سرویس‌های آن‌ها هنوز آماده پشتیبانی از قابلیت کراس پلتفرم نبود، اما خب نمی‌شد از اول بگویی داریم روی آماده‌سازی این قابلیت کار می‌کنیم؟‌ حتما باید دلایل عجیب می‌آوردی؟

 

بد

لغو ساخت بازی‌های تل تیل گیمز

آخرش هم نمی‌فهمیم پایان داستان کلمنتاین چه می‌شود..

اولین تجربه من با بازی The Walking Dead خیلی عجیب بود. بازی برای من حس تر و تازه‌ای داشت. داستان بازی غمگین و افسرده بود، محیط بازی ساکت اما گیرا بود، کاراکترهای بازی همان اول کار به دلم نشسته بودند و هنوز هم شخصیتی مثل لی را فراموش نکرده‌ام. حتی این مورد برای بازی The Wolf Among Us هم صدق می‌کند. من قبل از تجربه بازی، نه می‌دانستم باید انتظار چه چیزی را بکشم و نه می‌دانستم داستان از چه قرار است. اما بعد از تجربه آن، بعد از این که کاراکترهای دنیاهای فانتزی را دیدم، حتی وقتی اولین بار فهمیدم دختری که در بازی با او همکاری می‌کنم سفید برفی است، چقدر سورپرایز شدم. شرایط آن روزهای تل تیل گیمز جذاب بود، بازی‌های آن‌ها را دنبال می‌کردیم و از اخبارشان هیجان‌زده می‌شدم. اما مشکلی وجود داشت؛ این استودیو رفته رفته آن هیجان سابق خود را از دست داده بود. به جای اینکه خلاقیت از خود نشان دهد، به سراغ IPهای شناخته شده‌ای رفتند. شاید اسم‌هایی مانند Game of Thrones ،Borderlands یا Guardian of the Galaxy جذاب باشند، شاید Batman نام بسیار بزرگی باشد، اما از نظر من تل‌تیل گیمز نباید این راه را انتخاب می‌کرد. استفاده از نام‌های بزرگ، فقط انتظارات را بالا می‌برد. نه فقط انتظارات، بلکه این‌ها نام‌های تکراری هستند که حداقل برای من هیجان خاصی ندارند. من عاشق سریال گیم آو ترونز هستم، من بتمن را دوس دارم و از کاراکترهای نگهبانان کهکشان خوشم می‌آید، اما این‌ها اصلا چیزی نیستند که بخواهند به روش بازی‌های تل‌تیل‌گیمز روایت شوند. هیچ کدام از آن‌ها هم هرگز نتوانستند همانند The Walking Dead سر و صدا کنند. دنیای مردگان متحرک حرف برای گفتن زیاد دارد، اما اثری مثل Game of Thrones با اینکه پیچیده‌ است، اما یک جاده و هدف بیشتر ندارد و به نظرم به درد یک بازی داستان محور نمی‌‌خورد.

دیگر اعضای تیم در دیگر استودیوها پخش و پلا شدند و بازی‌هایشان هم احتمالا دیگر به خاکستر تبدیل شد

استودیو تل تیل گیمز همانی بود که اثری مثل The Wolf Among Us را ساخت، اما آن‌ها دقیقا همان کسانی هستند که این بازی را برای چند سال بی‌خیال شدند و به سمت ساخت بازی‌هایی با نام‌های آشنا رفتند و موفق هم نشدند. به نظر من، این استودیو مسیر مستقیمی را طی کرد، مسیری بدون ریسک، آسفالت شده و مطمئن که رفته رفته طرفدارانش را کنار جاده پیاده کرد و خودش مستقیم به جلو رفت و زمانی که آسفالت تمام شد و به خاکی رسید، نتوانست از پس خودش بر بیاید. ده‌ها نفر بی‌کار شدند، همه بازی‌ها کنسل شدند، دیگر نمی‌توانیم فصل دوم Wolf Among Us را ببینیم و از همه بدتر، برای خیلی‌ها، ندیدن پایان ماجرای کلمنتاین در The Walking Dead، همانند عرق سردی بود که با خبر کنسل‌ شدن پروژه‌های تل‌تیل گیمز روی پیشانی‌شان نشست. دلیل تعطیل شدن پروژه‌های این استودیو هر چه که بود، قطعا یکی از اخبار بد امسال را رقم زد.

در سالی که گذشت، هزاران نفر شغل خود را در این صنعت از دست دادند. استودیوهایی مثل ویسرال گیمز هم یکی دیگر از همین اتفاقات بدی بود که پشت سر گذاشتیم. البته اتفاق خوبی هم رخ داد؛ ده‌ها استودیو و کمپانی، از جمله یوبیسافت، به خوبی از کارمندان اخراج شده تل‌تیل‌گیمز دعوت به همکاری کردند. اما تعطیل شدن استودیو، نه فقط یک خبر بد، بلکه زنگ‌ خطری برای بسیاری از استودیوها است. ساخت بازی خرج سنگینی دارد، بسیاری از استودیوهای مستقل به سختی می‌توانند خرج خود را در طول ساخت بازی در بیاورند و بازی آن‌ها شاید حتی به خوبی در میان انبوهی از بازی‌های بزرگ دیده نشود. من حتی از استودیوهایی مثل دونت‌تاد که بازی فوق‌العاده Life Is Strange را در کارنامه دارد می‌ترسم. درست است، آن‌ها این روزها حال خوبی دارند، ناشرین از آن‌ها حمایت می‌کنند، دست به ریسک می‌زنند و بازی‌های جذابی ارایه می‌دهند. حتی آن‌ها آن قدر شجاع بودند که در فصل جدید Life Is Strange، به جای پنهان شدن پشت کاراکترهای محبوبی مثل کلویی و مکس، به سراغ شخصیت‌های تازه‌ای رفتند. اما آیا می‌توانند همچنان به راه خود ادامه دهند؟‌ شما بگویید که چه استودیوهایی را در خطر می‌بینید؟

 زشت

بازی‌هایی که در حد نام‌شان ظاهر نمی‌شوند

این‌ها چیه که با بودجه‌های کلان می‌سازید؟

چند وقت پیش بازی Shadow of the Tomb Raider را نقد کردم و یک نمره ۶ خوشگل به آن دادم. اما یک سری از نظرها جالب بود: اینکه من به لارا کرافت و توم ریدر احترام نمی‌گذارم! این که باید به خاطر لارا کرافت حداقل یک نمره به آن بیشتر می‌دادم! این یکی از عجیب‌ترین اتفاقاتی بود که با آن در طول دوران کاریم رو به رو شده بودم. نمره پایین من به دلیل بی‌احترامی به لارا کرافت نبود، برعکس، علاقه زیاد من به این بازی باعث شد تا بیشتر و بیشتر مشکلات عجیب آن به چشمم بیاید. این که سازندگان پشت یک بازی بزرگ پنهان می‌شوند و فکر می‌کنند هر چه که بسازند، خوب در می‌آید و مردم با سر آن را می‌خرند از نظر من جالب نیست. اما Shadow of the Tomb Raider، نمونه گِرد و قلمبه چنین اشتباهات مرگباری است. بله، مرگبار، چرا که از نظر من، پس از Shadow of the Tomb Raider، خیلی از طرفداران این مجموعه ناامید شدند یا حتی کلا از توم ریدر زده شدند. البته حرف من فقط توم ریدر نیست، بلکه مربوط به تمام بازی‌هایی می‌شود که قادر نیستند در حد و اندازه نام خود ظاهر شوند. باور کنید اگر Shadow of the Tomb Raider یک بازی جدید بود یا اگر این بازی به جای Rise of the Tomb Raider منتشر می‌شد، من کلی هم با آن کیف می‌کردم و لذت می‌بردم. اما مسئله این است که این بازی نه نوآوری داشت، نه یک بازی بی‌نقص بود، نه یک پایان‌بندی خوب برای این سه‌گانه؛ هیچی.

گاهی اوقات یک سازنده بودجه کمتری داشته باشد، بازی‌های بهتری می‌سازد؛ مکس پین یکی از همین بازی‌ها بود که به یک شاهکار تبدیل شد. همان رمدی با بودجه کلان، کوانتوم بریک را ساخت که هرگز نتوانست تاثیرگذار ظاهر شود

البته دلیل اصلی آن را باید تغییر سازندگان بازی دانست اما هر چه که بود، این بازی باعث شد تا دلم نخواهد دیگر لارا کرافت و توم ریدری به دست آیداس مانتریال ساخته شود یا حتی توم ریدری به دست اسکوئر انیکس منتشر شود. زمانی چنین مشکلی گریبانگیر Assassin's Creed هم شده بود. بازی در سیندیکیت برای خیلی‌ها به اوج فرسودگی رسیده بود و خیلی‌ها از اسسینز کرید زده شده بودند. یک مثال چاق و چله دیگر هم دارم؛ God of War! این بازی با این که در نسخه سوم یک حماسه تکرار نشدنی را در فکر و خاطراتم ثبت کرد، اما با نسخه Ascension نشان داد که دیگر آن سبک از بازی بس است و کوری بارلوگ خدای جنگ را با ورود به عصر نورس نجات داد. بازی Origin هم شاید به مذاق بعضی‌ها خوش نیامد، اما حقیقتا سری اسسینز کرید را به راهی تازه برد. از طرفی بازیی Andromeda را داریم؛ فاجعه‌ای که سازندگانش فکر می‌کردند چون یک Mass Effect ساخته‌اند، می‌توانند به موفقیت‌های قبلی دست پیدا کنند؛ اما به دور از چشم اسطوره این مجموعه یعنی کیسی هادسون، و با خیالی آسوده و قایم شدن پشت نام مس افکت، اندرومدایی ساختند که باعث شد این مجموعه نیاز به استراحتی چند ساله داشته باشد. این مدل بازی‌ها زیاد هستند؛ بازی‌هایی که سازندگان به خاطر اسم بازی و بودجه‌ای که در اختیار دارند، نه فقط دست به ریسک و نوآوری نمی‌زنند، بلکه همان چیزهایی را که در نسخه‌های گذشته تجربه کرده بودیم به خوردمان می‌دهند. من اصلا از چنین کارهایی خوشم نمی‌آید و حداقل برای کاراکتری مثل لارا کرافت، دوست دارم اثری در خور شایسته این کاراکتر ببینم. زشت این قسمت از مجموعه خوب بد زشت، استودیوهایی هستند که به همین راحتی باعث می‌شوند یک بازی محبوب، به اثری تلخ در خاطراتم ثبت شود.

نظر شما در مورد سه گزینه خوب بد زشت این شماره چیست؟ منتظر اتقاد‌ها، پیشنهاد‌ها و انواع و اقسام سوال‌های شما هستیم. راستی، شماره بعدی خوب بد زشت بعد از انتشار Red Dead Redemption 2 منتشر خواهد شد، خودتان را برای یک ماه هیجان‌انگیز آماده کنید.

زومجی

صدای قدم‌های Red Dead Redemption 2


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده