نویسنده: سارا مرتضوی
// چهار شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۶

تاریخچه جوکر: ظهور دلقک

بررسی تاریخچه شکل‌گیری شخصیت جوکر در طول زمان، شاید بتواند گوشه‌ای از اسرار زندگی این جنایتکار مرموز را برای‌مان آشکار کند. در قسمت اول این بررسی، سراغ اولین حضور جوکر در کمیک بوک رفتیم.

بازنشر ۳ مهر ۱۳۹۸: با توجه به اینکه زمان کمی تا اکران فیلم جوکر با بازی واکین فینیکس باقی مانده، مقاله تاریخچه جوکر مجددا منتشر شده است تا طرفداران این شخصیت بهتر با ریشه‌های شخصیتی آن در کمیک‌ها آشنا شوند؛ هرچند که فیلم The Joker قرار نیست اقتباسی از کمیک‌ها باشد اما بازهم آشنا شدن با ریشه‌های این شخصیت، به شناخت بهتر وی کمک خواهد کرد. 

«من ثابت کردم بقیه هم هیچ فرقی با من ندارند. فقط یک روز بد، یک بدبیاری کافی است تا عاقل‌ترین فرد روی زمین هم به جنون کشیده شود... فقط یک روز بد... تو هم یک روز بد داشتی، این‌طور نیست؟ همان روزی که همه چیز را تغییر داد... غیر از این چرا باید مثل یک موش پرنده لباس بپوشی؟ یک روز بد داشتی و همان روز هم تو را مثل همه به جنون کشاند... تو فقط دوست نداری اعتراف کنی! فکر می‌کنی باید تظاهر کنی که هنوز منطقی در این زندگی می‌بینی، که هنوز هم هدفی برای تمام این تلاش‌ها و درگیری‌ها وجود دارد! خدایا، شماها حالم را بهم می‌زنید... من عقلم را از دست دادم. وقتی که دیدم دنیا چه شوخی سیاه و مسخره‌ای است، عقلم را کاملاً از دست دادم...»

جملات بالا را جوکر در کمیک شوخی کشنده (Killing Joke) خطاب به بتمن به زبان می‌آورد. ولی آیا تمام داستان همین است؟ یعنی یک روز بد کافی است تا به موجودی مانند جوکر تبدیل شوید؟ آیا باید تسلیم داستان‌پردازی‌های دیوانه‌وار جوکر شویم و همه‌چیز را فقط پای یک روز بد بنویسیم؟

Batman 1st issue

جوکر همیشه به این شکل و شمایل دیوانه‌واری که امروز می‌بینیم نبوده. اوایل شلوغ می‌کرده، اهل نمایش‌های پر سر و صدا بوده و بیش‌تر به جنایتکاری پریشان حال شباهت داشته تا تصویر امروزه‌اش؛ تصویری که بیش‌ از هرچیز شبیه به کابوسی است که پایانی ندارد، شبحی است که در همه جا حاضر است و بلایی است که نه تنها هرگز از قبل به وقوعش پی نمی‌برید، بلکه از آن بدتر، هر لحظه به شکل دیوانه‌وار و بیمارگونه‌ای انتظارش را هم خواهید کشید. می‌دانید که اگر جلوی چشم‌تان نیست، حتماً در گوشه‌ای در حال تدارک نقشه‌ای است تا این‌بار به شکلی بدتر از قبل روح و روان‌تان را هدف قرار دهد، به پنهانی‌ترین لایه‌های شخصیتی‌تان وارد شده و بعد از آن‌که نقطه ضعف‌تان را پیدا کرد، درست همان‌جا ضربه کاری را وارد کند. اما این برای جوکر کافی نیست، باید مطمئن شود که پیامش را دریافت کردید، چراکه تنها در این صورت است که دست از سرتان برمی‌دارد.

بگذارید جوکر را هیچ‌وقت دیوانه نخوانیم، چرا که به هیچ‌وجه اثری از دیوانگی در این موجود دیده نمی‌شود. جوکر بی‌نهایت باهوش است! 

در تاریخ شکل‌گیری این شخصیت هرچه که جلوتر می‌رویم، بر جنس دیوانه‌وار بودن تصمیماتش اضافه می‌شود. کم‌کم جنایاتی از او می‌بینیم که هضم و درک هرکدام به ساعت‌ها زمان نیاز دارد. جوکر امروزه، جوری افسارگسیخته و بیمار است که پی‌بردن به هدف اصلی اعمالش، کاری سخت و پیچیده شده. بگذارید جوکر را هیچ‌وقت دیوانه نخوانیم، چرا که به هیچ‌وجه اثری از دیوانگی در این موجود دیده نمی‌شود. هر حرکت و هر نقشه این فرد نشان از نبوغ و هوش سرشارش دارد، جوکر بی‌نهایت باهوش است! هر قدمی که برمی‌دارد و هر حرفی که از دهانش خارج می‌شود، کاملاً حساب‌شده و هوشمندانه است. همین است که جذابش می‌کند، که ترسناکش کرده و بدتر از همه، غیرقابل پیش‌بینی‌اش می‌کند! هرآن‌چه که به فکر شما می‌رسد، مطمئناً جوکر مدت‌ها پیش به آن فکر کرده، به تصورات شما خندیده و درست آن کاری را کرده که به فکر هیچ‌ احدی نمی‌رسد. کارآگاه گوردن در کمیک مرگ خاندان (Death of the Family) جایی خطاب به بتمن می‌گوید:

این دقیقاً همان چیزی‌ است که بیش‌تر از همه درمورد این روانی آزارم می‌دهد. وقتی پای بقیه جنایتکارها وسط است، همیشه می‌توان یک ترتیب منطقی (برای کارهای‌شان) پیدا کرد. حتی وقتی پای بیمارهای قدیمی آرکام مثل ریدلر در میان باشد... اگر یک کاراگاه درست و حسابی باشی، باید بتوانی حداقل بخشی از حرکت بعدی آن‌ها را حدس بزنی. اما وقتی پای او (جوکر) در میان است، تمام کاری که می‌توانیم انجام دهیم فقط عکس‌العمل است.

درست است، جوکر را نمی‌شود حدس زد. نمی‌شود درک کرد و نمی‌توان فهمید که چرا چنین می‎‌کند. می‌دانیم که بتمن را معشوقه‌وار می‌پرستد. می‌دانیم که هرچه کرده و هرآن‌چه که قصد انجامش را دارد فقط و فقط به خاطر اوست. از طرفی هم می‌دانیم که این منبع باهوش نیاز به تغذیه دارد. مانند شرلوک هلمز که دائم از کسل کننده بودن این دنیا می‌نالد، جوکر نیز به شدت نیاز به سرگرم‌شدن دارد، اما نه به هر وسیله‌ای و البته که نه با هرکسی. بتمن تنها وسیله‌ی اوست. تنها امید و شاید دلیل اصلی پیدایش او! بارها دیدیم به بتمن خرده گرفته شده که وجود توست که دشمنانت را پدید می‌آورد. کسی چه می‌داند، واقعاً شاید اگر بتمنی نبود جوکری هم نداشتیم که به قصد لذت بردن از هم‌جواری بتمن، هربار بیگناهان بیشماری را همراه با نقشه‌های دیوانه‌وارش راهی دیار باقی کند. 

اما چه شد که این‌طور شد؟ درست است که شاید هرگز نفهمیم جوکر از کجا آمده (همان بهتر هم که هرگز نفهمیم)، اما شاید جالب باشد اگر بدانیم که چطور در طول سال‌ها شخصیتش را نویسنده‌های مختلف به شکل امروزی شکل داده‌اند. شاید مرور تمام لحظه‌های حضور این شخصیت در کمیک‌ها بتواند کمی از دردمان دوا کند و شاید هم، کسی چه می‌داند، درآخر گنگ‌تر و سردرگم‌تر از امروز رها شویم. به هر حال آن‌چه واضح است، موجودی که امروزه به نام جوکر می‌شناسیم، قرار نبوده از ابتدای کار به چنین هیولایی تبدیل شود. 

Batman 1st Issue

بتمن- جلد اول

در آن شب که بروس وین پدر و مادر خود را در برابر چشمانش از دست می‌دهد، همان شب سوگند ‌می‌خورد که تمام عمر خود را صرف مبارزه با جنایتکاران کند. فنون رزمی می‌آموزد و دانشمند می‌شود. از آن‌جایی که جنایتکاران را عده‌ای خرافاتی می‌پندارد، فکر می‌کند اگر لباسی مخصوص داشته باشد می‌تواند تاثیر قوی‌تری در آن‌ها ایجاد کند. همین لحظه خفاشی از پنجره وارد شده و کار را برای بروس وین یک‌سره می‌کند! شمایل خفاش، دقیقاً همان چیزی است که بتمن به آن نیاز دارد...

درست به‌ همین سادگی که دیدید، جلد اول از کمیک‌های بتمن آغاز می‌شود. هرچند باب کین پیش از این و در شماره ۲۷ دیتکتیو کامیکز (Detective Comics)، منتشر شده در تاریخ می ۱۹۳۸، بتمن را خلق کرده بود، اما درنهایت یکسال طول می‌کشد تا شخصیت بتمن دارای تاریخچه و خط داستانی منحصر به فرد خود ‌شود. از ولادت رسمی بتمن که بگذریم، جلد اول از سری کمیک‌های بتمن دلیل دیگری برای مهم بودن نیز دارد، جلد اول درواقع اولین حضور جوکر در دنیای کمیک‌بوک نیز هست.

Batman 1st issue

نیمه‌های شب است و مردم در حال استراحت در خانه‌های‌شان به سر می‌برند. رادیو همان نوای همیشگی را پخش می‌کند و به نظر می‌رسد همه‌جا امن و امان است که ناگهان، صدایی نامعمول از رادیو به گوش می‌رسد: «امشب راس ساعت دوازده هنری کلاریج را می‌کشم و الماس کلاریج را از چنگش در می‌آورم. سعی نکنید متوقفم کنید. جوکر.»

کسی حرف‌های جوکر را باور نمی‌کند، شاید این‌کار به قدری دیوانه‌وار به نظر می‌رسد که مردم ترجیح می‌دهند به چشم یک شوخی خنده‌دار به آن نگاه کنند. اما همان‌طور که می‌توان حدس زد، جوکر به وعده خود عمل کرده و هنری کلاریج را، در حالی که نیروهای پلیس برای مراقبت از او در خانه‌اش به سر می‌بردند، به قتل می‌رساند. اینجاست که برای اولین بار جوکر از سم مشهور خود نیز استفاده می‌کند، سمی که ۲۴ ساعت زمان برای اثر کردن نیاز دارد و جوکر شب قبل این سم را به خورد هنری بینوا داده؛ البته که همان شب هم الماس کلاریج را می‌دزد و نسخه‌ای تقلبی را برای گمراه کردن پلیس‌ها جای الماس اصلی می‌گذارد. بیست و چهار ساعت می‌گذرد و هنری کلاریج، در حالی که بر اثر تاثیرات سم لبخندی ترسناک به روی چهره‌اش نقش بسته، درست راس همان ساعتی که جوکر گفته بود کشته می‌شود.

هنری کلاریج اولین فردی است که به دست جوکر به قتل می‌رسد، به نوعی اولین قتلی است که جوکر در شهر گاتهام مرتکب می‌شود. بعدها در کمیک مرگ خاندان (Death of the Family) می‌بینیم که چطور جوکر بعد از یک سال غیبت سعی می‌کند همان نقشه قدیمی را این‌بار بر علیه پسر هنری کلاریج، یعنی جان کلاریج پیاده کند...

با کشتن هنری کلاریج، سلسله قتل‌های جوکر آغاز می‌شود. نفر بعدی که نامش از رادیو و از زبان جوکر اعلام شده، میلیونر مشهور، جی وایلد است. جوکر برای به قتل رساندن وایلد نیز درست همان روش قبل را استفاده می‌کند، با این تفاوت که این‌بار خود نیز در صحنه قتل حضور دارد.

Batman 1st issue

تنها پس از کشته شدن جی وایلد است که بتمن تصمیم می‌گیرد وارد عمل شود. قربانی بعدی خلافکاری کله‌گنده با نام بروت نلسون است. بروت که به نظر، حضور تازه‌واردی مانند جوکر حسابی برایش گران تمام شده، تصمیم می‌گیرد خود را به عنوان طعمه قرار داده و از این طریق جوکر را به خانه‌اش بکشد. شب حادثه فرا می‌رسد و اینجاست که بتمن و جوکر برای بار اول با یکدیگر رو‌به‌رو می‌شوند. جوکر پس از شلیک به سمت بروت، سوار ماشین خود شده و فرار می‌کند و بتمن نیز بیکار ننشسته و در حالی‌که از ماشین جوکر آویزان است، او را تا مکان یک پل تعقیب می‌کند. در اینجا زد و خوردی بین این دو شخصیت شکل می‌گیرد و درنهایت جوکر پیروز میدان می‌شود، بتمن را از پل به پایین پرتاب کرده و خود از مهلکه می‌گریزد.

Batman 1st issue

متاسفانه بتمن در اولین رویارویی‌اش با جوکر شکست می‌خورد. در حالی که بر اثر پرتاب از روی پل سرگیجه گرفته، بتمن با خود می‌اندیشد که بالاخره حریفی شایسه خود پیدا کرده است. بیجاره بتمن...

تغییر چهره دادن یکی دیگر از مهارت‌های جوکر است، مهارتی که این‌بار در کشتن قاضی دریک حسابی به کارش می‌آید. قاضی بینوا البته قرار نیست آخرین قربانی جوکر باشد. بعد از قتل قاضی در لباس مبدل پلیس، حالا گردنبند کلوپاترا که در اختیار فردی به نام اوتو درکسل است، حسابی چشم جوکر را گرفته. همین گردنبند هم درنهایت کار دستش می‌دهد و بتمن که این‌بار آماده‌تر از همیشه در مکان حادثه حضور پیدا کرده، در جریان نبردی بالاخره موفق می‌شود برای اولین بار جوکر را دستگیر و روانه زندان کند و به این ترتیب اولین حضور جوکر در تاریخ کمیک‌بوک به پایان می‌رسد.

Batman 1st issue

تا این‌جای کار بتمن کماکان جوکر را دست‌کم گرفته و خطاب به رابین می‌گوید: «جوکر برای بیرون از زندان بودن، زیادی باهوش و خطرناک است.» شاید بهتر بود اگر بتمن کمی جوکر را جدی‌تر می‌گرفت؛ چرا که در آخرین نمایی که از جوکر پشت میله‌های زندان می‌بینیم، این موجود پلید در حالی که لبخندی ترسناک بر چهره دارد، جملات زیر را به زبان می‌آورد: «نمی‌توانند من را اینجا نگه دارند! من راه خارج شدن از این‌جا را می‌دانم. و این جوکر است که در آخر به شما می‌خندد!»


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده