// دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۱

مورد انتظارترین سریال های ابرقهرمانی / کامیک بوکی آینده تلویزیون

در این مطلب نگاهی به مهم‌ترین سریال‌های ابرقهرمانی/کامیک‌بوکی تلویزیون در ماه‌ها و سال‌های آینده که منتظرشان هستیم می‌اندازیم. همراه زومجی باشید.

خبر فوری: ماجرا از این قرار است که اقتباس‌های ابرقهرمانی/کامیک‌بوکی به سینما خلاصه نشده‌اند! این فیلم‌ها فقط گیشه‌های پرده‌های نقره‌ای را قبضه نکرده‌اند، بلکه به همان اندازه هم در مدیوم تلویزیون نفوذ کرده‌اند. کمپانی‌های مختلف به همان اندازه که دارند از اقتباس کامیک‌بوک‌های بزرگشان در سینما پول در می‌آورند، کامیک‌های کمتر شناخته‌شده‌شان را به تلویزیون قرض داده‌اند. یا مثل کاری که دی‌سی دارد انجام می‌دهد، دو دنیای متفاوت برای سینما و تلویزیون دارند که دارای فلش‌ها و سوپرمن‌های خاص خودشان هستند و مثل کاری که مارول انجام داده می‌دهد، یک سری ابرقهرمان مشهور و درجه‌یکش مثل دردویل و پانیشر را در اختیار تلویزیون قرار داده است. خلاصه همه‌ی شبکه‌ها سخت مشغولند تا لقمه‌ای از سر این سفره‌ی گسترده بردارند و این باعث شده تا تقریبا همه‌ی شبکه‌های رده بالای تلویزیون یک سریال ابرقهرمانی در برنامه‌ی پخششان داشته باشند. بعضی مثل «مردگان متحرک» (The Walking Dead) از تعداد بینندگان غول‌پیکری بهره می‌برند، بعضی مثل شبکه‌ی سی. دابلیو. و نت‌فلیکس یک دنیای مشترک کامل راه انداخته‌اند و بعضی مثل «لژیون» (Legion) و «واعظ» (Preacher) هم فقط روی یک خط داستانی تمرکز دارند. خلاصه سریال‌های کامیک‌بوکی همه‌جا هستند. با این حال نه تنها این وضعیت قرار نیست عوض شود، بلکه قرار است شلوغ‌تر هم شود. سریال‌های کامیک‌بوکی زیادی در حال ساخت هستند و سریال‌های کامیک‌بوکی زیادی هر روزه چراغ سبز می‌گیرند. پس، این شما و این هم ۱۶ عدد از مورد انتظارترین سریال‌های کامیک‌بوکی آینده‌ی تلویزیون:

 

The Umbrella Academy

آکادمی آمبرلا

جرالد وِی، خواننده و موزیسین و یکی از بنیانگذاران گروه راک «مای کمیکال رومنس» (My Chemical Romance) در سال ۲۰۰۷ کامیک‌بوکی به اسم «آکادمی آمبرلا» نوشت که برنده‌ی جایزه‌ی «آیزنر» که حکم جوایز اسکار در دنیای کامیک‌بوک‌ها را دارد شد. کامیکی که درست مثل گروه موسیقی‌اش به شدت تیره و تاریک و افسرده‌کننده است و شخصیت‌های اصلی‌اش بچه‌هایی هستند که باید با مشکلات و مسائل بزرگ‌سالانه درگیر شوند. به محض انتشار این سری، استودیوی یونیورسال تصمیم گرفت تا فیلمی سینمایی براساس آن بسازد، اما یونیورسال در سال ۲۰۱۵ از ساخت این فیلم صرف نظر کرد و کنار کشید. اما بحث‌های پیرامونِ اقتباسِ «آکادمی آمبرلا» هیچ‌وقت به پایان نرسید. ‌بلافاصله استودیو شروع به صحبت درباره‌ی یک سریال تلویزیونی کرد که آن ایده هم به جایی قد نداد. تا اینکه نت‌فلیکس در سال ۲۰۱۷ به ساخت سریالی براساس «آکادمی آمبرلا» علاقه نشان داد و به طور جدی پا پیش گذاشت. از آنجایی که برند نت‌فلیکس روز به روز در حال افزایش تعداد مشترکانش است، این سرویس استریمینگ قادر بوده که ریسک کند و روی محتواهای گوناگونی سرمایه‌گذاری کند. اگرچه این استراتژی همیشه موفق نبوده است (,و به کنسل شدن سریال‌های محبوب اما کم‌بیننده‌ای مثل Sense8 و The Get Down منجر شده)، اما رییس نت‌فلیکس گفته که آنها به ازای هر سریال کنسل شده، سعی می‌کنند چیز جدید و پرطرفدارتری را جایگزینش کنند.

مدتی پیش اعلام شد که نت‌فلیکس دستور ساخت ۱۰ اپیزود از این سریال را داده است و آن را برای پخش در سال ۲۰۱۸ برنامه‌ریزی کرده است. استیو بلک‌من که سابقه‌ی نویسندگی و تهیه‌ی سریال‌هایی همچون «فارگو» (Fargo) و «لژیون» را دارد به عنوان هدایت‌کننده‌ی اصلی پروژه انتخاب شده است و در کنار مایک ریچاردسون و کیت گولدبرگ از انتشارات «دارک هورس» نقش تهیه‌کننده‌ی اجرایی سریال را برعهده خواهد داشت. این در حالی است که جرمی اسلیتر که به خاطر کار روی سریال «جن‌گیر» (The Exorcist) شبکه‌ی فاکس شناخته می‌شود، سناریوی اقتباسی قسمت اول را به نگارش در آورده است. «آکادمی آمبرلا» در سال ۱۹۷۷ و در دنیای آلترناتیوی اتفاق می‌افتد که جان اف. کندی هرگز ترور نشده است. داستان حول و حوش گروه عجیب و غریبی از ابرقهرمانان می‌چرخد که بعد از ۹ سال جدایی کنار یکدیگر جمع می‌شوند تا دنیا را از تهدیدی مرگبار نجات بدهند. این ابرقهرمانان «مونوکل»، «پسر فضایی»، «کراکن»، «شایعه‌ساز»، «غیبگو»، «شماره پنج»، «وحشت» و «ویولن سفید» هستند که قدرت‌هایشان از صحبت کردن با مردگان و دروغ‌ گفتن‌هایی که به واقعیت تبدیل می‌شوند شروع شده و تا نگه داشتن هیولاها در زیر پوست و علاقه به موسیقی ادامه دارند! خلاصه به نظر می‌رسد دنیای عجیب و غریب و متافیزیکی این کامیک‌بوک خیلی شبیه به «واچمن» (Watchmen) است و سخت منتظریم تا نت‌فلیکس آن را به یک سریال کامیک‌بوکی موفق دیگر برای خود تبدیل کند.

 

New Warriors

New Warriors

جنگجویان جدید

شبکه‌ی «فری‌فرم» (Freeform) دستور ساخت دومین سریال مارولی‌اش را هم داده است. این سریال سیت‌کام که شامل گروهی از ابرقهرمانان با محوریت دورین گرین معروف به «دختر سنجابی» می‌شود بعد از «شنل و خنجر» (Cloak & Dagger) که جلوتر به آن می‌رسیم، یکی دیگر از سریال‌های ابرقهرمانی این شبکه است که با هدف جذب مخاطب‌های کم و سن و سال‌تر ساخته می‌شود. اگرچه داستان حول و حوشِ یک سری نوجوانان ابرقهرمان می‌چرخد، اما تمرکز اصلی سریال روی دختر سنجابی خواهد بود. هنوز بازیگر نقش دختر سنجابی اعلام نشده است، اما نام‌های آنا کندریک و شنون پرسر که او را به خاطر بازی در نقش بارب از سریال «چیزهای عجیب‌تر» (Stranger Things) می‌شناسیم، به عنوان مهم‌ترین گزینه‌های احتمالی شنیده می‌شوند. دختر سنجابی اما تنها قهرمان سریال نخواهد بود. مارول اعلام کرده که کریگ هالیز معروف به «آقای نامیرا» (که به قول خودش نمی‌تواند بمیرد)، دواین تیلور معروف به «نابودکننده‌ی شب» (پول‌داری بدون قدرت فرابشری که کانال یوتیوب دارد)، رابی بالدوین معروف به «اسپیدبال» (که می‌تواند گلوله‌های انرژی شلیک کند)، زک اسمیت معروف به «میکروب» (که می‌تواند با میکروب‌ها صحبت کند) و دبورا فیلدز معروف به «دیبری» (که مجهز به قدرت تله‌کینسیس ضعیف است)، خانم گرین را در ماجراجویی‌هایشان همراهی خواهند کرد. «جنگجویان جدید» حال و هوای سریال «فرندز» (Friends) را دارد. به عبارت دیگر کانسپت اولیه‌ی سریال این است که چه می‌شد اگر چندلر، جویی، مانیکا و دار و دسته‌ی سنترال پرک ابرقهرمان بودند! این شش نفر با هم زندگی و کار می‌کنند. اما قابلیت‌هایشان در تضاد مطلق با ابرقهرمانان جدی گروه‌هایی مثل «اونجرز» قرار می‌گیرد. آنها در کنار تلاش برای نجات دنیا، با مشکلات و درگیری‌های معمول زندگی مثل اولین عشق و اولین شغل هم دست و پنجه نرم می‌کنند و سریال روایتگر حرکت آنها به دنیای بزرگ‌سالی است. با این تفاوت که آنها نه هنوز «اَبر» هستند و نه «قهرمان».

 

Happy!I

خوشحال!

اگر «جنگجویان جدید»‌ قرار است به فرندزِ سریال‌های ابرقهرمانی تبدیل شود، «خوشحال!» قصد دارد در تضاد مطلق با آن قرار بگیرد. در سپتامبر ۲۰۱۲ بود که انتشارات «ایمیج» اولین شماره از سری چهار شماره‌ای «خوشحال!» را منتشر کرد. کامیک‌بوکی که توسط گرنت موریسن و داریک رابرتسون خلق شده بود شاید عنوان خوشحالی داشت، اما داستانش کیلومترها با خوشحال فاصله داشت. کامیک‌‌ها داستان مردی به اسم نیک ساکس را روایت می‌کردند که قبلا یک پلیس فاسد بوده و حالا به آدمکشی برای مافیا تبدیل شده است. نیک بعد از اینکه خود را در وضعیت خطرناکی پیدا می‌کند، با کمک اسب تک‌شاخِ بالدارِ آبی‌رنگِ خیالی‌ای به اسم «هپی»، ماجراجویی نهایی‌اش را آغاز می‌کند. «خوشحال!» در یکی از کثیف‌ترین و تیره و تاریک‌ترین دنیا‌هایی که حوزه‌ی کامیک‌بوک به خود دیده جریان دارد که از خشونت‌های عریان و تعداد بالای تلفات آغاز می‌شود و تا یک بابانوئلِ معتاد به هرویین و بچه‌ای غرغرو در قطار (!) ادامه دارد. عکسی که از کریستوفر ملانی در نقش نیک منتشر شده، نشان می‌دهد که سریال حداقل تا حدودی دنباله‌روی کتاب‌ها خواهند بود. چرا که در کامیک‌ها، داستان در یک بیمارستانِ مافیایی جریان دارد که نیک با متخصص شکنجه‌ای به اسم اسموتی در آن گرفتار شده است. داستان با ماموریت ناموفق نیک برای کشتن یک نفر و یک زخم گلوله آغاز می‌شود. در حالی که تمام پلیس‌ها و خلافکارها دربه‌در دنبال او هستند. به‌علاوه یک قاتل کودکان در لباس بابانوئل هم وجود دارد (داستان چند روز قبل از کریسمس اتفاق می‌افتد) و نیک بدجوری به کمک نیاز دارد. در این نقطه است که آن تک‌شاخ آبی ظاهر می‌شود و آنها  باید با یکدیگر به معنای واقعی کلمه کریسمس را نجات بدهند! از آنجایی که فقط چهار شماره از کامیک‌بوک منتشر شده، این یعنی سریال احتمالا به فراتر از داستان کامیک‌بوک قدم خواهد گذاشت و طرفداران این مجموعه محتوای بیشتری گیرشان خواهد آمد. البته مگر اینکه شبکه‌‌ی سای‌فای فقط قصد ساخت یک فصل را داشته باشد.

 

Teen Titans

Titans

تایتان‌ها

یکی از پرطرفدارترین تیم‌های ابرقهرمانی دی‌سی قرار است به تلویزیون بیاید. سریال بسیار مورد انتظار «تایتان‌ها» براساس کامیک‌بوک‌های «تایتان‌های نوجوان» به تازگی بالاخره وارد مرحله‌ی تولید شد. بنابراین این روزها سوال این است که آیا برادران وارنر می‌تواند موفقیت کامیک‌ها و کارتون تایتان‌های نوجوان را در نسل جدید و روی پلتفرمی کاملا جدید تکرار کند یا نه؟ وانر قصد دارد تا بعد از موفقیت امثال «اَرو» (Arrow)، «فلش» (The Flash) و «گاتهام» (Gotham)، این سریال را هم به یکی دیگر از موفقیت‌هایش در تلویزیون تبدیل کند و در حالی که مارول دارد با امثال «دیفندرز» (The Defenders) و «این‌هیومن‌ها» (Inhumans) افق فعالیت‌هایش را گسترش می‌دهد، دی‌سی هم به هیچ‌وجه نمی‌خواهد عقب بماند و سریال لایو-اکشنی براساس تایتان‌های نوجوان دقیقا همان چیزی است که می‌تواند آنها را جلو بیاندازد.

مجموعه «تایتان‌های نوجوان» برای اولین‌بار در سال ۱۹۶۴ معرفی شد؛ سری کامیک‌‌هایی که روی قهرمانان جوان‌تر و کم سن و سال‌تر دی‌سی تمرکز می‌کردند. اما فکر نکنید حالا که با یک سری ابرقهرمانان بچه سروکار دارید، این مجموعه به دردتان نمی‌خورد. چرا که کاراکترهایی مثل رابین، سوپربوی و سایبورگ نشان داده‌اند که شاید این گروه بی‌تجربه به نظر برسند، اما بهتر است با چنین دلیلی با آنها در نیافتید. نسخه‌ی اورجینال این گروه با حضور «کید فلش»، رابین (دیک گریسون) و آکوآلاد در شماره‌ی پنجاه و چهارم کامیک «شجاع و جسور» (The Brave and the Bold) معرفی شد، اما به مرور زمان این تیم رشد کرد و نام رسمی «تایتان‌های نوجوان» را به دست آورد که برای اولین‌بار در شماره‌ی شصتم «شجاع و جسور» در سال ۱۹۵۶ مورد استفاده قرار گرفت. کامیک‌های «تایتان‌های نوجوان» تا سال ۱۹۷۳ منتشر شدند و در طول چند دهه‌ای که جریان داشتند با ریبوت‌های متعددی روبه‌رو شدند. اگرچه تایتان‌های جوان در انیمیشن‌های متعددی حضور داشته‌اند و سریال کارتونی خودشان را هم داشته‌اند، اما این اولین ورودشان به دنیای لایو-اکشن محسوب می‌شود. هنوز چیز زیادی درباره‌ی این پروژه نمی‌دانیم. تنها چیزی که می‌دانیم این است که سریال ۱۳ اپیزود خواهد داشت و روی پلتفرم استریمینگ جدید خود دی‌سی پخش خواهد شد و شایعه شده است که سریال شامل افرادی همچون «بیست بوی» (Beast Boy)، «ریون» (Raven)، «استارفایر» (Starfire) و «نایت‌وینگ» (Nightwing) خواهد بود. هرچند با وجود اینکه ساخت فیلم «نایت‌وینگ» تایید شده، معلوم نیست آیا نام دیک گریسون از سریال خط خواهد خورد یا نه. البته از آنجایی که دی‌سی با انتخاب دو بازیگر متفاوت برای کاراکترهایش در تلویزیون و سینما بیگانه نیست، ممکن است چنین چیزی درباره‌ی نایت‌وینگ هم صدق کند.

 

Snowpiercer

اسنوپی‌یرسر

طرفداران تریلر پسا-آخرالزمانی بونگ جون-هو قرار است حسابی بهشان خوش بگذرد. مدتی قبل شبکه تی‌ان‌تی اعلام کرد که قصد ساخت سریالی براساس فیلم «اسنوی‌پی‌یرسر»، محصول سال ۲۰۱۳ را دارد. فیلمی که خود براساس رمان گرافیکی‌‌ فرانسوی‌ای به اسم Le Transperceneige بود و با توجه به کسانی که تی‌ان‌تی در پشت و جلوی دوربین جذب کرده است، به نظر می‌رسد حسابی روی این سریال حساب باز کرده است و قصد دارد توسط آن به جمع شبکه‌های پربیننده وارد شود. مدتی پیش مجله‌ی اینترتینمنت ویکلی اعلام کرد که اسکات دریکسون، کارگردان «دکتر استرنج» (Doctor Strange) به عنوان کارگردانِ قسمت اول «اسنوپی‌یرسر» انتخاب شده است. دریکسون که سابقه‌ی کار روی فیلم‌های ترسناکی مثل «هل‌ریزر: دوزخ» (Hellraiser: Inferno) و «ما را از شیطان برهان» (Deliver Us from Devil) را دارد، ظاهرا انتخاب مناسبی برای اتمسفر تصویری تیره و تاریک و خشنِ دنیای این رمان گرافیکی می‌آید. علاوه‌بر استخدام میکی سامرز به عنوان بازیگر نقش اصلی، تی‌ان‌تی تاکنون کسانی مثل جنیفر کانلی و الیسون رایت را به عنوان بازیگران فرعی انتخاب کرده است.

«اسنوپی‌یرسر» در دنیای پسا-آخرالزمانی یخ‌زده و مرگباری جریان دارد که تنها باقی‌ماندگان جامعه‌های دنیا در قطاری همیشه در حال حرکت زندگی می‌کنند. قطاری که خود تبدیل به جامعه‌ای با طبقات و بخش‌های مختلف شده است. وقتی بیچارگانی که در ته قطار زندگی می‌کنند از دست شرایط فقیرانه و فشار رژیم توتالیترِ قطار عاصی می‌شوند، دست به انقلاب می‌زنند و تصمیم می‌گیرند تا به سمت لوکوموتیو حرکت کرده و قدرت را به دست خودشان بگیرند. فیلم «اسنوپی‌یرسر» که بازیگران درجه‌یکی مثل کریس ایوانز، تیلدا سوئینتن، جیمی بل، اوکتویا اسپنسر و اد هریس را به عنوان بازیگران اصلی‌‌اش داشت، نقدهای مثبت گسترده‌ی منتقدان روبه‌رو شد و در فهرست بهترین فیلم‌های پایان سالِ بیش از چهل منتقد قرار گرفت. اگرچه با فیلم همه‌چیز تمامی طرفیم، اما با توجه به پس‌زمینه‌ی غنی و تنظیمات داستانی‌ این رمان گرافیکی به نظر می‌رسد سریال فرمت خیلی خوبی برای هرچه بیشتر آشنا شدن با عمق و ساز و کار این قطار و سیستم حکومتی و جزییات زندگی کاراکترهایش است. شاید هم سریال تا اتفاقات بعد از متوقف شدن قطار و ماجراجویی کاراکترها در فضای برفی بیرون هم ادامه پیدا کند. خلاصه تی‌ان‌تی دست روی آی‌پی پرطرفداری گذاشته که یک قدم اشتباه سروصدای زیادی به پا خواهد کرد و برعکس. با توجه به موفقیت سریال‌های اقتباسی از روی فیلم‌های سینمایی مثل «وست‌ورلد» (Westworld)، «فارگو» (Fargo) و «بیتز متل» (Bates Motel) خیلی امیدوار هستیم که «اسنوپی‌یرسر» هم به جمع آنها بپیوندد.

 

Black Lightning

بلک لایتینگ

شبکه‌ی سی‌. دابلیو در حال حاضر یکی از مهم‌ترین شبکه‌های پخشِ سریال‌های ابرقهرمانی است. در طول پنج سال گذشته، سی. دابلیو موفق به راه‌اندازی چهار سریال ابرقهرمانی با محوریت قهرمانان و بدمن‌های دنیای کامیک‌های دی‌سی شده است. سریال‌هایی که با «ارو» (Arrow) شروع شد، با «فلش» ادامه پیدا کرد و با «سوپرگرل» و «اسطوره‌های فردا» (The Legends of Tomorrow) گسترش یافت. حالا به جایی رسیده‌ایم که همه‌ی این سریال‌ها در دنیای مشترکی جریان دارند و داستان‌هایشان رابطه‌ی نزدیکی با هم دارند و در جریان رویدادهای کراس‌اور به هم می‌پیوندند. بنابراین طبیعی بود که سی. دبلیو تصمیم بگیرد دنیای تلویزیونی دی‌سی را به مرور بزرگ‌ و بزرگ‌تر کند و جدیدترین کاراکتری که به این جمع اضافه می‌شود، جفرسون پیرس، قهرمان سیاه‌پوستی معروف به بلک لایتینگ است که توانایی جذب و کنترل الکتریسیته را دارد. داستان از جایی آغاز می‌شود که پیرس مدت‌هاست که دنیای پیکارگری‌های خیابانی برای برقراری عدالت را کنار گذاشته است و به عنوان ناظم یک دبیرستان کار می‌کند. اما بعد از اینکه یک باند خلافکاری محلی شروع به ایجاد رعب و وحشت می‌کند و شاگرد ممتاز دبیرستان را به گروهشان جذب می‌کند، پیرس تصمیم می‌گیرد تا به میدان نبرد با خلافکاران برگردد.

یکی از نکات قابل‌توجه «بلک لایتینگ» از همین ابتدا صحبت سازندگان درباره‌ی ریتم و لحن متفاوت آن در مقایسه با دیگر سریال‌های ابرقهرمانی سی. دبلیو است. سلیم اکیل به عنوان خالق سریال گفته است که «بلک لایتینگ» فرمت دیگر سریال‌های دنیای تلویزیونی اَرو را که قهرمانانشان هر هفته با یک آنتاگونیست برخورد می‌کند دنبال نمی‌کند. بلکه او خواسته سریالی بسازد که شبیه به سریال‌های نت‌فیلیکسی مارول، شخصیت‌محور باشد و حتی بدمن‌ها را هم مورد پردازش قرار بدهد. سمیل اکیل پایش را حتی فراتر از این گذاشته و از این گفته است که «بلک لایتینگ» نه تنها در مقایسه با سریال‌های دی‌سی متفاوت است، بلکه در جایگاه منحصربه‌فردی در مقایسه با تمام آثار کامیک‌بوکی لایو اکشن تلویزیون قرار می‌گیرد. به قول سمیل اکیل، جفرسون پیرس نه تنها پیرتر از بقیه‌ی ابرقهرمانان تلویزیون است، بلکه درد و رنج‌های زیادی از گذشته دارد و به اندازه‌ی گذشته مفید نیست. این در حالی است که بلک لایتینگ تنها ابرقهرمان شیکاگو نیست و او باید با ابرقهرمانان دیگری که در آن اطراف فعالیت می‌کنند هم سر و کله بزند. همچنین دشمنانش هم آدم‌هایی هستند که تماشاگران هر روز درباره‌شان می‌خوانند و می‌شنوند. تنها گله‌ای که به سریال‌های ابرقهرمانی سی‌. دبلیو می‌شود این است که آنها حتی در مقایسه با فیلم‌های مارول هم جدی نیستند، چه برسد به آثار تیره و تاریک و خشن‌تر حوزه‌ی آثار ابرقهرمانی. با این توصیفات باید صبر کرد و دید آیا «بلک لایتینگ» می‌تواند این موضوع را تغییر بدهد یا نه.

 

سریال watchmen

Watchmen

واچمن

به محض اینکه دیمون لیندولف، یکی از خالقان سریال بسیار تحسین‌شده‌ی «باقی‌ماندگان» (The Leftovers) فصل سوم این سریال را به پایان رساند، طرفدارانش فقط می‌خواستند بدانند پروژه‌ی بعدی او چه چیزی خواهد بود. مدتی بعد خبر ساخت سریالی منتشر شد که اصلا انتظار نداشتیم اسم لیندولف را در کنارش ببینیم، اما این اتفاق افتاد. خبر رسید که لیندولف که سابقه‌ی کار روی سریال «لاست» (Lost) را نیز دارد، قصد دارد کامیک‌بوک افسانه‌ای «واچمن» را برای شبکه‌ی اچ.‌بی.اُ اقتباس کند. لیندولف نه تنها یکی از طرفداران کامیک‌بوکِ آلن مور است، بلکه یکی از عزیزدردانه‌های اچ.بی.اُ و شرکت مادرش برادران وارنر شناخته می‌شود و قبلا با سریال‌های علمی‌-تخیلی/دستوپیایی/فلسفی‌اش ثابت کرده است که یکی از بهترین افراد ممکن برای اقتباس «واچمن» است و اتفاقا دلیل اصلی هیجان‌زده شدن طرفداران برای «واچمن» همین لیندولف بود.

چون حتما خبر دارید که این کامیک‌بوک قبلا توسط زک اسنایدر برای سینما اقتباس شده است. اقتباسی که اگرچه شامل تمام جزییات و محتویات کتاب نمی‌شد، اما از نظر بسیاری بهترین اقتباس سینمایی ممکن از روی این حماسه‌ی طولانی بوده است. پس ساخت یک اقتباس دیگر از روی آن به تنهایی نمی‌تواند هیجان‌انگیز باشد. اما این حقیقت که اقتباس جدید برای تلویزیون است و در نتیجه آزادی عمل بیشتری برای استفاده از تمام جزییات داستانی کتاب را دارد و توسط کسی ساخته می‌شود که روی دوتا از از بهترین سریال‌های تاریخ تلویزیون کار کرده است، خب طبیعتا بدجوری هیجان‌زده می‌شویم. سریال «واچمن» این پتانسیل را دارد تا تبدیل به سریال کامیک‌بوکی پیچیده و غول‌پیکری در حد و اندازه‌ی «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) و «وست‌ورلد» شود. «واچمن» در دنیای آلترناتیویی در دهه‌ی ۸۰ آمریکا می‌گذرد که در آن ابرقهرمانان بخشی عادی از زندگی مردم هستند. داستان از جایی آغاز می‌شود که رورشاک، یک قهرمان نقاب‌دار متوجه می‌شود که کسی برای کشتن تمام ابرقهرمانان گذشته و حال کشور توطئه کرده است و در جریان جستجوهایش متوجه سرنخ‌هایی می‌شود که به گذشته‌ی مشترک او و دیگر ابرقهرمانان و اتفاقاتی فاجعه‌بار در آینده اشاره می‌کنند.

The Tick

تیک

به لطف موفقیت غول‌آسای «ددپول» (Deadpool)، محصولاتی که به پارودی دنیای ابرقهرمانان می‌پردازند هم‌اکنون روی بورس هستند. «تیک» هم یکی از کامیک‌بوک‌هایی است که به جنبه‌ی بامزه و مسخره‌ی زندگی ابرقهرمانی می‌پردازد. کامیکی که سال‌ها قبل از فیلم «ددپول» به خاطر سریال کارتونی‌اش به یکی از محصولات محبوب بچه‌های دهه‌ی ۹۰ تبدیل شده بود. آن‌قدر محبوب که سریال لایو اکشن «تیک» هم در سال ۲۰۰۱ ساخته شد. سریالی که بعد از فقط ۹ اپیزود کنسل شد، اما بعد از انتشارش روی دی‌وی‌دی طرفداران پر و پاقرص زیادی به دست آورد. اما مدتی قبل خبر رسید که شبکه‌ی آمازون تصمیم گرفته تا شانس دوباره‌ای به تیک، این حشره‌ی آبی‌رنگ بدهد و آن را دوباره به تلویزیون برگرداند. «تیک» حال و هوایی شبیه به «ددپول» و فیلم‌های «کیک‌ اس» دارد و داستانش درباره‌ی تلاش‌های عجیب مردی با زور و بازوی قوی اما دیوانه است که همراه با دوستش آرتور که قبلا حسابدار بوده می‌خواهد از شهرش محافظت کند. از آنجایی که هم‌اکنون در دوران اشباع آثار ابرقهرمانی هستیم سوال این است که «تیک» چه چیز جدیدی برای عرضه دارد؟ اتفاقا سازندگان سریال در همین باره صحبت کرده‌اند و گفته‌اند که در طول دو دهه‌ی گذشته، هیچ چیزی شبیه به «تیک» در حوزه‌ی آثار ابرقهرمانی وجود ندارد و «تیک» را به عنوان هجوی توصیف کرده‌اند که شامل اکشن‌های کمدی و شوخی با خصوصیات دنیای آثار ابرقهرمانی می‌شود. همچنین سازندگان طوری از سریال حرف زده‌اند که به نظر می‌رسد این نسخه شخصیت‌محورتر از نسخه‌های قبلی و کتاب‌ها خواهد بود و به یک اکشن/کمدی بی‌مغز خلاصه نمی‌شود و شامل درام هم است. تاکنون اکثر منتقدانی که دو قسمت اول سریال را دیده‌اند، از آن تعریف کرده‌اند و آن را یکی از سریال‌های ابرقهرمانی جدید تلویزیون که عاشقش خواهیم شد توصیف کرده‌اند.

 

Y: The Last Man

وای: آخرین مرد

شبکه‌ی اف‌.ایکس که این روزها به خاطر سرمایه‌گذاری روی «لژیون» (Legion)، یکی از خلاقانه‌ترین محصولات ابرقهرمانی تلویزیون/سینما حسابی سروصدا کرده است، ساخت یک سریال کامیک‌بوکی دیگر را هم در دست دارد. در ابتدا قرار بود فیلم «وای: آخرین مرد»، کامیک برنده‌ی جایزه‌ی آیزنر ساخته شود، اما بعد از اینکه آن پروژه کنسل شد، اف‌.ایکس حدود یک سال پیش خبر اقتباس تلویزیونی آن را داد. از آن زمان تاکنون خبری از پیشرفت‌های مراحل تولید سریال نداشتیم، تا اینکه چند ماه پیش برایان کی. وان به عنوان خالق این کامیک اعلام کرد که نسخه‌ی اول قسمت افتتاحیه‌ نوشته شده و پروژه در حال نزدیک شدن به مرحله‌ی تولید است. وان نویسنده‌ی کامیک‌بوک و تلویزیون است که بیشتر از همه به خاطر سری‌های «وای: آخرین مرد»، «فراری‌ها» (Runaways)، «حماسه» (Saga)، «اکس ماکینا» (Ex Machina)، «غرور بغداد» (Pride of Baghdad) و «دختران کاغذی» (Paper Girls) شناخته می‌شود. اقتباس «وای» در حالی دارد اتفاق می‌افتد که شبکه‌ی هولو هم در حال تولید سریال «فراری‌ها» از روی کامیک‌های وان است. «وای: آخرین مرد» سری کامیک‌های پسا-آخرالزمانی علمی‌-تخیلی‌ای است که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ منتشر شدند و روایتگر داستان هنرمند آماتوری به اسم یوریک بران و میمونش آمپرسند است. آنها تنها بازماندگان انقراض گسترده‌‌ی تمام پستاندارانِ مذکر (کروموزوم Y) هستند. این سری اولین کامیک‌بوکی است که نامزد جایزه‌ی هیوگو برای بهترین داستان گرافیکی شده و سه جایزه‌ی آیزنر را نیز به خانه برده است که شامل بهترین سری دنباله‌دار نیز می‌شود. گرداننده‌ی این سریال مایکل گرین است که به خاطر کار روی سریال‌هایی مثل «اسمالویل» (Smallville)، «جنسیت و شهر» و «قهرمانان» (Heroes) شناخته می‌شود و اخیرا هم به همراه برایان فولر از سازندگان «خدایان آمریکایی» (American Gods)‌ بوده است.

 

Krypton

Krypton

کریپتون

در بین سریال‌های دی‌سی یکی از آنهایی که طرفداران خیلی برای آن چشم به انتظار هستند «کریپتون» است. سریال پیش‌درآمدی که در سیاره‌ی زادگاه سوپرمن و در دوران قبل از انفجار و متلاشی شدن آن اتفاق می‌افتد و تمرکزش روی سِگ-ال، پدربزرگ سوپرمن خودمان است. «کریپتون» برخلاف سریال‌های دنیای اَرو و «آی‌زامبی» (iZombie) در شبکه‌ی سی. دبلیو پخش نمی‌شود و محصول شبکه‌ی سای‌فای است. تا همین چند وقت پیش تنها چیزی که درباره‌ی «کریپتون» می‌دانستیم هویت شخصیت اصلی‌اش و سازنده‌اش دیوید اس. گویر بود. کسی که یکی از نام‌های پرتکرار محصولات سینمایی دی‌سی مثل سه‌گانه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» و «بتمن علیه سوپرمن» بوده است. اما بالاخره در جریان همایش سن دیگو کامیک‌کان ۲۰۱۷، اولین تیزر سریال منتشر شد. این تیزر در ابتدا با صحنه‌ی نابودی معروف کریپتون آغاز می‌شود که بارها به تصویر کشیده شده و آخرین‌بارش هم در آغاز فیلم «مرد پولادین» (Man of Steel) بود، اما نابودی کریپتون این‌بار به عقب بازگردانده می‌شود و بعد ما به شهر باشکوه و پیشرفته‌ای کات می‌زنیم که ظاهرا مربوط به دو قرن قبل از نابودی این سیاره است و بعد شخصیت‌های مختلفی را می‌بینیم که از قرار معلوم اعضای خاندان‌های وکس و زاد هستند. اگرچه قبلا گفته شده که «کریپتون» دو قرن پیش از «مرد پولادین» جریان دارد، اما سران شبکه و سازندگان همیشه از جواب دادن به این سوال که آیا سریال بخشی از دنیای سینمایی دی‌سی است طفره رفته‌اند. اما چه در دنیای دی‌سی جریان داشته باشد و چه نداشته باشد، «کریپتون» به خاطر پرداخت به بخشی از اسطوره‌شناسی سوپرمن که همیشه در پس‌زمینه‌ی داستانی‌اش قرار داشته هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد و البته در صورت موفقیت می‌تواند همان سریال پرطرفداری شود که دوباره پای شبکه‌ی سای‌فای را به حوزه‌ی محصولاتِ جریان اصلی باز کند.

 

The Gifted

The Gifted

 بااستعدادها

شبکه‌ی فاکس همین الان دو سریال کامیک‌بوکی «گاتهام» (Gotham)‌ و «لوسیفر» (Lucifer) را در برنامه‌ی ساخت و پخشش دارد، اما آنها به همین دوتا راضی نیستند و می‌خواهند با «بااستعدادها» ناخنکی هم به دنیای کامیک‌های «افراد ایکس» بزنند. این سریال گرچه بعد از «لژیون»، دومین اقتباس تلویزیونی جدید «افراد ایکس» خواهد بود، اما زمین تا آسمان با سریالِ نوآ هاولی فرق می‌کند. هرچه «لژیون» حکم سریال‌های مستقل و هنری و غیرعادی آثار ابرقهرمانی را داشت، «بااستعداد» شبیه نسخه‌ی سریالی فیلم‌های «افراد ایکس» است و با هدف جذب عموم مخاطبان ساخته شده است. سریالی که اپیزود اولش را برایان سینگر کارگردانی کرده و قرار است به همان کلیشه‌های آشنای افراد ایکس بپردازد. از بچه‌هایی با قدرت‌های فرابشری که رویشان آزمایشات دردناک صورت می‌گیرد گرفته تا مبارزه با سربازان سیاه‌پوشی که می‌خواهند میوتنت‌های فراری را دستگیر کنند و ازشان به عنوان سلاح استفاده کنند. و البته پرداختن به موهبت‌ها و عذاب‌هایی که میوتنت‌بودن می‌تواند به همراه بیاورد. داستان حول و حوش پدر و مادری است که وقتی متوجه می‌شوند بچه‌هایشان میوتنت هستند با آنها فرار می‌کنند و به جامعه‌ای زیرزمینی از میوتنت‌ها که باید برای زنده ماندن بجنگند می‌پیوندند. با توجه به تریلرها احتمال اینکه «بااستعدادها» به یکی از اورجینال‌ترین سریال‌های ابرقهرمانی این روزهای تلویزیون تبدیل شود کم است، اما کماکان سریال این پتانسیل را دارد تا به نسخه‌ی ابرقهرمانی «فرار از زندان» تبدیل شود و یک اکشنِ سرراست و سرگرم‌کننده برایمان ترتیب ببیند.

 

inhumans

Inhumans

این‌هیومن‌ها

در ابتدا «این‌هیومن‌ها» به عنوان یکی از فیلم‌های فاز سوم دنیای سینمایی مارول فهرست شده بود و کوین فایگی باور داشت که «این‌هیومن‌ها» مثل «نگهبانان کهکشان» دروازه‌‌ی تازه‌ی دیگری روی دنیای مارول باز خواهد کرد، اما مدتی بعد ساخت این فیلم کنسل شد و «این‌هیومن‌ها»‌ در قالب یک سریال هشت قسمتی سر از تلویزیون در آورد. استودیوی مارول اعلام کرد که به این نتیجه رسیده این کاراکترها بیشتر به درد تلویزیون می‌خورند. اسکات باک، گراننده‌ی سریال «آیرون‌فیست» (Iron Fist) هدایت این پروژه را برعهده خواهد داشت. اما حتما می‌پرسید این‌هیومن‌ها چه چیزی هستند؟ آنها نژادی هستند که از دستکاری ژن‌های انسان‌ها بر اثر آزمایش روی انسان‌های باستانی توسط نژادی بیگانه به اسم «کری» (Kree) به وجود آمده‌اند. داستان در جزیره‌ای به اسم آتیلان اتفاق می‌افتد که هنوز معلوم نیست در سریال چه ویژگی‌هایی دارد، اما آتیلان در کامیک‌ها جزیره‌ای واقع در اقیانوس اطلس شمالی است که این‌هیومن‌ها آن را به عنوان خانه انتخاب کرده‌اند و این جزیره قابلیت تغییر مکان دارد و تاکنون به جاهایی مثل هیمالیا، ماه و حتی «هالا»، پایتخت سیاره‌ی امپراطوری کری هم منتقل شده است. داستان حول و حوشِ خاندان اشرافی این‌هیومن‌ها به رهبری بلک بولت جریان دارد که بعد از کودتای نظامی، جایگاهشان را از دست می‌دهند و مجبور به فرار به هاوایی می‌شوند. «این‌هیومن‌ها» شبیه ترکیبی از «افراد ایکس» و «بازی تاج و تخت» است. از یک طرف با کاراکترهایی طرفیم که تقریبا همه قدرت‌های دیوانه‌واری دارند (مثلا قدرت فرابشری بلک بولت صدایش است. صدای او آن‌قدر قوی است که حتی یک آخ ضعیف هم می‌تواند باعث چپه شدن یک ماشین شود یا مثلا مدوسا، همسر بلک بولت کنترل موهایش را دست دارد و با آن مبارزه می‌کند) و از طرف دیگر با درگیری‌های سیاسی و خیانت‌های وستروسی سروکار داریم. «این‌هیومن‌ها» در ایده سریال جذابی به نظر می‌رسد، اما تاکنون تمام تریلرهای سریال ناامیدکننده بوده‌اند و خبر از یک شکست بزرگ می‌دهند و بدل شدن سریال قبلی اسکات باک به بدترین سریال نت‌فلیکسی مارول هم چندان بهمان قوت قلب نمی‌دهد.

 

Damage Control

کنترل خسارت

به نظر می‌رسد مارول قصد دارد شبکه‌ی ای‌.بی.‌سی را به نت‌فلیکس دیگری برای محصولاتش تبدیل کند. بعد از «ماموران شلید» (Agent of S.H.I.L.D)، «مامور کارتر» (که کنسل شد) و «این‌هیومن‌ها» (Inhumans)، «کنترل خسارت» یکی دیگر از سریال‌های مارول است که توسط این شبکه ساخته و پخش خواهد شد. نکته‌ی هیجان‌انگیز «کنترل خسارت» اما این است که این سریال یک کمدی نیم‌ساعته خواهد بود و به اتفاقات پشت‌صحنه‌ی فعالیت‌ها و نبردهای ابرقهرمانان مارول می‌پردازد. اینکه بعد از اینکه ابرقهرمانان برای نبرد با دشمنانشان در شهر حاضر می‌شوند و بعد از خراب شدن خیابان‌ها و ساختمان‌ها بعد از پیروزی ابرقهرمانان و بازگشت آنها به خانه‌هایشان، چه بر سر خرابی‌های باقی مانده می‌آید. «کنترل خسارت» درباره‌ی کارگران و کارمندان سازمان کنترل خسارت است که بعد از خرابی‌های اجتناب‌ناپذیرِ جنگ و نبردهای ابرقهرمانان حاضر می‌شوند و وظیفه‌شان درست کردن همه‌چیز است. «کنترل خسارت» شاید تنها سریال این فهرست باشد که از زمان اعلام خبر ساخت آن در دو سال پیش تاکنون چیز تازه‌ای درباره‌اش نشنیده‌ایم. همین اواخر سریالی به اسم Powerless با همین مضمون از شبکه‌ی ان‌.بی‌.سی پخش شد که مورد استقبال منتقدان قرار نگرفت و بعد از یک فصل کنسل شد. در حال حاضر جدیدترین اطلاعاتی که درباره‌ی «کنترل خسارت» داریم مربوط به «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» می‌شود. در این فیلم تونی استارک تیمی به این نام درست می‌کند که باعث درگیری او با آدریان تومز (والچر) که او هم در جمع‌آوری آشغال کار می‌کند می‌شود. حالا باید صبر کرد و دید آیا حالا که «بازگشت به خانه» عرضه شده، خبر جدیدی درباره‌ی این سریال خواهیم شنید یا باید کم‌کم منتظر اعلام خبر رسمی لغو آن باشیم.

 

cloak and dagger سریال

Cloak & Dagger

شنل و خنجر

بعد از «جنگجویان جدید» (New Warriors)، این دومین سریال ابرقهرمانی مارول روی شبکه‌ی فری‌فرم که متعلق به دیزنی است محسوب می‌شود. هم‌اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که دنیای سینمایی مارول فقط یکی از بخش‌های اقتباس‌های گسترده‌ی آنها از روی کامیک‌بوک‌هایشان است و مارول دارد سعی می‌کند تا کامیک‌بوک‌های محبوب اما ناشناخته‌ترش را هم به مدیوم‌های مختلف بیاورد و گستره‌ی مخاطبانش را بزرگ‌تر کند. «شنل و خنجر» هم به عنوان یک درام عاشقانه‌ی نوجوانانه معرفی شده است که زندگی تندی بوئن معروف به خنجر و تایرون جانسون معروف به شنل و رابطه‌ی رومانتیک آنها نسبت به یکدیگر در هیاهوی پیدا کردنِ قدرت‌های فرابشری‌شان را روایت می‌کند. تندی به عنوان دختر جنوبی جسوری معرفی شده که با امکانات تمام و کمالی بزرگ می‌شود. او دختری امیدوار و خوشحال است. تا اینکه اتفاقی بد تمام دارایی‌هایش را از او می‌گیرد. او حالا به دختر بدبینی تبدیل شده که برای سیر کردن شکمش از توریست‌ها دزدی می‌کند. او سعی می‌کند تا چیزی را که زندگی از او گرفت از آن پس بگیرد. اما آیا سرزندگی خاموش درونِ تندی می‌تواند دوباره برگردد؟ تایرون هم به عنوان کسی توصیف شده که در کودکی پسربچه‌ی جسوری بوده است. اما وقتی او مرتکب اشتباهی می‌شود که به عواقب فاجعه‌باری منجر می‌شود، ترس و هراس کم‌کم بر او چیره می‌شود. او حالا از دنیایی که توانایی کنترل کردن آن را ندارد وحشت دارد. سرش را پایین می‌اندازد و روی مدرسه و بسکتبالش تمرکز می‌کند. اما آیا هنوز آن پسربچه‌ی شجاع درون تایرون قابل بیدار شدن است؟ تایرون و تندی بعد از به دست آوردن قدرت‌های فرابشری و دوستی، متوجه می‌شوند که وقتی در کنار هم هستند، قدرت‌هایشان بهتر کار می‌کنند. اما احساساتی که نسبت به هم دارند باعث می‌شود که دنیای پیچیده‌ای که در آن قرار دارند بیشتر از حد معمول چالش‌برانگیز شود. قابل‌ذکر است که قدرت شنل این است که می‌تواند پورتال‌هایی به بُعدهای تاریک باز کند و دشمنانش را به درون آنها بفرستد و خنجر هم همان‌طور که از اسمش مشخص است با تولید خنجرهای سمی، آنها را به سمت دشمنانش شلیک کند؛ خنجرهایی که نیروی زندگی آدم‌ها را به معنای واقعی کلمه از آنها تخلیه می‌کند.

 

Scarlet

اسکارلت

سال گذشته بود که وبسایت ددلاین خبری در این رابطه منتشر کرد که برایان مایکل بندیس، یکی از خالقان کاراکتر جسیکا جونز، اعلام کرده که یکی دیگر از کاراکترهای خلق شده توسط او قرار است مورد اقتباس تلویزیونی قرار بگیرد. بندیس آن موقع اعلام کرد که پروژه در پایه‌‌ای‌ترین مراحل ساخت به سر می‌برد. ددلاین همچنین تایید کرد که این پروژه در حال تولید برای شبکه‌ی سینه‌مکس است. سینه‌مکس یکی از شبکه‌های درجه‌یک اما کمتر شناخته‌‌شده‌ای است که حضور پررنگی در تولید و پخش سریال‌های تیره و تاریک و خونین و بزرگ‌سالانه دارد و آنها همین الانش یک سریال کامیک‌بوکی دیگر در دست پخش دارند. سریالی به اسم «طردشده» (Outcast)، براساس کامیک‌هایی از رابرت کرکمن. «اسکارلت» هم پتانسیل این را دارد تا به چیزی در حال و هوای آن تبدیل شود. داستان کامیک‌های «اسکارلت» در ایالت اوریگان، شهر پورتلند جریان دارد و به شهروندی به اسم «اسکارلت رو» می‌پردازد که در برابر دولت فاسد کشور دست به شورش می‌زند و ناگهان به خودش می‌آید و می‌بیند شورش تک‌نفره‌ی او به یک کمپین بزرگ تبدیل شده و همه‌چیز به انقلاب دوم آمریکا منجر می‌شود. از «اسکارلت» به عنوان کامیکی یاد می‌کنند که ترکیبی از خشونت عریانِ کامیک‌های «پانیشر» و شکستن دیوارهای چهارم کامیک‌های «ددپول» است و خب، از آنجایی که جدیدترین اقتباس‌های این دو کاراکتر با استقبال‌های فوق‌العاده‌ای روبه‌رو شده‌اند، احتمالا حالا بهترین زمان ممکن برای اقتباس «اسکارلت» باشد.

 

Runaways

Runaways

فراری‌ها

مارول دارد مثل ویروسی دوست‌داشتنی به همه‌جای تلویزیون نفوذ می‌کند و همه‌جا را اسیر اپیدمی خودش می‌کند. آنها هم‌اکنون دوتا سریال روی شبکه‌ی ای.بی.سی دارند و همکاری‌شان با نت‌فلیکس به جایی رسیده است که به زودی با «دینفدرز» (The Defenders) فاز اول دنیای مشترک دردویل، جسیکا جونز، لوک کیج و آیرون‌فیست را به پایان می‌رسانند. این در حالی است که آنها در حال تولید دو سریال جدید هم برای شبکه‌ی فری‌فرم هستند. مقصد بعدی مارول اما تولید «فراری‌ها» برای شبکه‌ی استریمینگ هولو است. داستان درباره‌ی گروهی از نوجوانان است که پدر و مادرهایشان هر سال برای یک رویداد خیرخواهانه دور هم جمع می‌شوند. یک سال بچه‌ها تصمیم می‌گیرند تا جاسوسی والدینشان را کنند و در همین حین متوجه می‌شوند که آنها گردانندگان گروهی جنایتکار معروف به «غرور» هستند که از رییس‌های مافیا، مسافران زمان، جادوگران سیاه، دانشمندان دیوانه، مهاجمان فضایی و میوتنت‌های تلپاتیک تشکیل شده‌اند. بچه‌ها سلاح‌ها و منابع والدینش را می‌دزدند و بعد از مدتی متوجه می‌شوند که خود قدرت‌های والدینشان را به ارث برده‌اند. یکی می‌فهمد که استراتژیست و رهبر زیرک و باهوشی است، یکی می‌فهمد که جادوگر قدرتمندی است، یکی می‌فهمد که یک بیگانه است، دیگری متوجه می‌شود که یک رابطه‌ی تلپاتیک با یک دایناسور دارد، دیگری دستکش‌های آینده‌نگرانه‌ی پدرش را کش می‌رود و یکی هم می‌فهمد که میوتنتی با قدرت‌های باورنکردنی است. خلاصه بچه‌ها به هم می‌پیوندند و گروهی برای مبارزه و شکست دادن والدینشان تشکیل می‌دهند و این وسط درگیر تهدیدهای جدیدی می‌شوند که می‌خواهند جای خالی «غرور» را پر کنند. قابل‌ذکر است که «فراری‌ها» در ابتدا قرار بود توسط کوین فایگی و برایان کی. وان (نویسنده‌ی کامیک) برای سینما اقتباس شود که نتیجه نداد. اما خود وان قسمت اول سریال را دیده است و آن را خیلی خوب توصیف می‌کند. «فراری‌ها» کانسپت اولیه‌ی هیجان‌انگیز و بکری دارد و فقط باید صبر کرد و دید آیا هولو با این سریال می‌تواند یک سریال ابرقهرمانی جدی دیگر به فهرست تماشایمان اضافه کند و کمی قدرت را در حوزه‌ی شبکه‌های استریمینگ متوازن کند یا نه.


The Defenders

The Defenders

دیفندرز

جدیدترین رویداد «اونجرز»گونه‌ی مارول. اما این‌بار در تلوزیون. بعد از همراهی با سریال‌های نت‌فلیکسی مارول که استاندارد بالایی را در حوزه‌ی آثار ابرقهرمانی تلویزیونی از خود بر جای گذاشتند و انتظارات تماشاگران این دسته سریال‌ها را بالا بردند، آنها به مرور با افت کیفیت روبه‌رو شدند. «لوک کیج» بعد از شروعی قوی در نیمه‌ی دومش با سقوط قابل‌توجه‌ای مواجه شد و «آیرون‌فیست» هم به جز یک سری سکانس‌های جسته و گریخته‌ی خوب، از ابتدا تا انتها تجربه‌ی حوصله‌سربری بود که حتی بسیاری از طرفداران سرسخت مارول هم نتوانستند آن را به‌طور کامل تماشا کنند. اما مارول این فرصت را دارد تا با «دیفندرز»، طعم تلخی را که از دو سریال اخیر نت‌فلیکسی‌اش در دهان طرفدارانش باقی مانده است برطرف کند. خبر خوب این است که «دیفندرز» برخلاف سریال‌های قبلی که ۱۳ قسمت بودند، هشت قسمتی خواهد بود. در نتیجه احتمال عدم تکرارِ بزرگ‌ترین مشکل سریال‌های نت‌فلیکسی مارول که کش آمدن بیش از اندازه‌ی داستان و اپیزودهای فیلر بوده است پایین می‌آید. منتقدانی که نیمه‌ی اول «دیفندرز» را دیده‌اند باور دارند که دقیقا همین‌طور است و سریال از ریتم سریعی بهره می‌برد و وقتش را سر سکانس‌ها و خرده‌پیرنگ‌های بی‌اهمیت تلف نمی‌کند.

داستان چند ماه بعد از اتفاقات فصل دوم «دردویل» و یک ماه بعد از اتفاقات فصل اول «آیرون‌فیست» اتفاق می‌افتد. جایی که دردویل، جسیکا جونز، لوک کیج و آیرون‌فیست به هم می‌پیوندند تا علیه دشمنی مشترک مبارزه کنند: گروه خلافکار «دست». علاوه‌بر او، کاراکترهای فرعی سریال‌های دیگر مثل الکترا، پانیشر، فاگی نلسون، کلر تمپل، میستی نایت، کالین وانگ و غیره هم در «دیفندرز» حضور خواهند داشت. اما جدیدترین ستاره‌ی «دیفندرز»، زنی به اسم الکساندریا با بازی الن ریپلی... عه ببخشید، سیگورنی ویور خودمان است که نقش آنتاگونیست اصلی سریال را برعهده خواهد داشت. تاکنون اطلاعات زیادی درباره‌ی الکساندریا فاش نشده است. تنها چیزهایی که می‌دانیم این است که او بیشتر از یک آنتاگونیست کلاسیک، یک «رقیب»‌ یا «حریف» است و رهبری یک «سازمان باستانی» که احتمالا باید «دست» باشد را برعهده دارد. گفته می‌شود که کاراکتر او قدرت فوق‌العاده‌ای در شهر نیویورک محسوب می‌شود و بسیار باهوش، باشخصیت و خطرناک است. خود ویور گفته که شخصیتش بیشتر از یک ابزار داستانی برای کنار هم قرار دادنِ قهرمانان خیابانی نیویورک، شخصیت پیچیده‌ای است. نویسندگان سعی کرده‌اند تا الکساندریا به یکی دیگر از آن زنان آنتی‌سمپاتیک که به «ملکه‌های یخ» معروف هستند تبدیل نشود. الکساندریا به عنوان «بازمانده»‌ای توصیف می‌شود که دشمنان زیادی را از بین برده است و وقتی با دار و دسته‌ی مدافعان روبه‌رو می‌شود، بیشتر از اینکه بترسد، هیجان‌زده و خوشحال است. چون تاکنون با چنین دشمنان بامزه‌ای روبه‌رو نشده است!

 

Deadpool Animated Series

سریال کارتونی ددپول

یکی از کمبودهای جدید طرفداران ددپول این است که مجبورند تا فیلم بعدی او زمان زیادی را صبر کنند. در حالی که ددپول از آن کاراکترهایی است که نمی‌توان چنین زمان زیادی را در فراغ او تحمل کرد. از آن کاراکترهایی است که دوست داریم مدام کنارمان باشد و به مزخرفاتِ بامزه‌اش گوش کنیم. خوشبختانه فاکس بعد از موفقیت «ددپول» به سرعت دست به کار شد و علاوه‌بر برنامه‌ریزی یک سری فیلم‌های سینمایی ددپول‌محور، دستور ساخت یک سریال کارتونی تلویزیونی را هم به شبکه‌ی اف‌ایکس‌ایکس داد. سریالی که توسط دونالد و استیفن گلاور تهیه می‌شود، ۱۰ قسمت دارد و قرار است جنبه‌های بزرگ‌سالانه و بی‌تربیتِ ددپول را که در فیلم اخیر او دیده بودیم در آغوش بکشد و البته این کارتون هیچ ربطی به سریال نخواهد داشت و سریال آزاد است تا بدون محدودیت‌‌های دنیاهای سینمایی، هر کاری دوست داشت با این کاراکتر انجام دهد. دونالد گلاور کسی است که سال پیش کمدی/درام «آتلانتا» (Atlanta) را عرضه کرد؛ سریالی که توسط او ساخته شده بود و خودش نقش اصلی‌اش را هم برعهده داشت، برنده‌ی بهترین کمدی گلدن گلوب سال گذشته شد و فصل دومش هم همراه با کارتون «ددپول» در سال ۲۰۱۸ منتشر خواهد شد. «آتلانتا» سریالی بود که به خاطر کمدی خاص، داستانگویی عمیق، کاراکترهای پرچانه و عجیبش و لحظات دیوانه‌وار و سورئالش مورد تحسین قرار گرفت و تمام اینها همان چیزهایی هستند که کارتون «ددپول» به آنها نیاز دارد. شبکه‌ی اف‌ایکس هم با «لژیون» نشان داد که آماده‌ی باز گذاشتن دست سازندگانش برای انتقال چشم‌انداز منحصربه‌فرد و خلاقانه‌شان به تلویزیون هستند. پس از همین حالا می‌توان امیدوار بود که «ددپول» به جمع برخی از دیوانه‌وارترین و عجیب‌ترین کارتون‌های تلویزیون از جمله «ریک و مورتی» (Rick And Morty) و «آرچر» (Archer) بپیوندد.

 

The Punisher

The Punisher

پانیشر

اولین حضور فرانک کسل معروف به پانیشر در فصل دوم «دردویل» اگرچه در سریال انحصاری خودش نبود، اما هنرنمایی خیره‌کننده‌ی او توسط جان برتنال و آزاد گذاشتن دست سازندگان برای به نمایش گذاشتن همان پانیشر خشن و زخم‌خورده و عصبانی و تفنگ‌دوست، باعث شد تا او به یکی از بهترین ویژگی‌های مثبت آن فصل تبدیل شود. شاید حتی بهتر از خط داستانی دردویل. پس بعد از استقبال گسترده‌ی طرفداران و منتقدان از او، فقط منتظر بودیم تا هر چه زودتر او را در سریال انحصاری خودش ببینیم. مخصوصا با توجه به اینکه هایپ دور و اطراف این شخصیت آن‌قدر قوی بود که حتی قبل از پخش فصل دوم «دردویل»، شایعه‌هایی در رابطه با ساخت سریال سولوی او به گوش می‌رسید. پس چراغ سبز گرفتن این سریال از سوی مارول ردخور نداشت. این اواخر در جریان همایش سن دیگو کامیک‌کان، تریلری از «پانیشر» برای مطبوعات به نمایش در آمد که به این زودی‌ها به طور عمومی منتشر نخواهد شد. طبق گزارشات در شروع این تریلر فرانک را در فلش‌بکی می‌بینیم که دارد به دخترش گیتار زدن یاد می‌دهد. صحنه‌ی دیگری او را در حال زیر گرفتنِ موتورسواران آلاباما نشان می‌دهد و صحنه‌ی دیگری که در آن فرانک قاچاقچیان مواد مخدر را در مرز مکزیک با اسناپیر از راه دور شکار می‌کند. صحنه‌ی بعدی فرانک را در حال خفه کردن تاجری کت و شلواری در توالتِ فرودگاه نشان می‌دهد. مرد به فرانک می‌گوید که: «تو همه رو کشتی. موتورسوارها، کارتل، کیجن‌ها، ایرلندی‌ها، همه‌شون مردن. کشتن من چه چیزی رو تغییر می‌ده؟» فرانک به سادگی جواب می‌دهد: «هیچی».

شما بیشتر از همه منتظر کدامیک از سریال‌های بالا هستید؟


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده