نویسنده: محسن مهاجر
// جمعه, ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۰۱

نقد فیلم Dead Poets Society - انجمن شاعران مرده

فیلم Dead Poets Society سعی دارد با انتخاب لحنی شاعرانه در قالب یک قصه‌گویی کلاسیک تماشاگر را به میان دانش‌آموزان کالج ولتن ببرد.

گروهی از دانش‌آموزان شامل نیل، استیون، جرارد، تاد و چارلی در کالج ولتن مشغول به تحصیل هستند. نیل و تاد تحت نظارت شدید خانواده‌شان هستند که اصرار دارند پسرانشان شغلی مطابق نظر آن‌ها داشته باشند اما پسران مخالف هستند. در شروع سال تحصیلی جدید فردی به نام جان کیتینگ جایگزین دبیر ادبیات انگلیسی می‌شود. نحوه تدریس کیتینگ با آنچه دانش‌آموزان پیش‌تر به آن خو گرفته بودند، تفاوت دارد. او دیدگاهی تازه و نو نسبت به ادبیات دارد و از دانش‌آموزان هم می‌خواهد با نگاهی تازه به اطراف بنگرند. این خلاصه‌ای از داستان فیلم Dead Poets Society (انجمن شاعران مرده) است که در این مطلب آن را نقد خواهیم کرد.

تام شلمنِ نویسنده روایتی سه پرده‌ای مبتنی بر خرده پیرنگ‌هایی در خدمت تنه اصلی را برای بیان داستان این دانش‌آموزان و واکاوی زندگی خصوصی و تحصیلی آن‌ها انتخاب می‌کند. 

عاملی که مانع از سقوط فیلم می‌شود و آن را تا حد اثری متوسط بالا می‌کشد اجرای فیلم است

یک سوم ابتدایی شلمن به درستی فضا و رابطه‌ها را می‌سازد و معرفی می‌کند و به سرعت با ورود معلم ادبیات (رابین ویلیامز) وارد بدنه داستان می‌شود. در اینجا است که همه‌چیز به هم می‌ریزد. نویسنده و کارگردان (که خدا می‌داند چقدر در رابطه با این فیلم با هم در ارتباط بودند) دانش‌آموزانی را تصویر می‌کنند که علیه نظم موجود و کهنه حاکم بر پیرامونشان طغیان می‌کنند و اگر هم در رسیدن به اهداف خود موفق نباشند مرگ و خودکشی را ترجیح می‌دهند. بن مایه اصلی فیلم مبتنی بر عصیان است. فریادرسی علیه سنتی بیهوده و پوچ. ویر خواهان بیان شاعرانگی نهفته در این شورش است اما این شاعرانگی و این شورش با هم مطابقت پیدا نمی‌کنند و حتی با سکانس آخر هم که قرار است نویدگر ظهور نسلی نوپا و مصمم به قیام باشد، این رابطه شکل نمی‌گیرد. تصویر کردن دانش‌آموزانی که عاشق شعر هستند و با گریز‌های شبانه‌شان به غاری در حوالی کالج سعی در ارضای این خواسته دارند هرچند اجرایی دلپذیر دارد، اما برای سردادن شعارهایی در باب آزادی جوانان و سرکشی آن‌ها کافی به نظر نمی‌رسد. علاوه بر این، پیشینه‌ی کافی‌ای از هر کدام از دانش‌آموزان گفته نمی‌شود و تمام‌شان در حد تیپ باقی می‌مانند. نداشتن پیشینه موجب می‌شود انگیزه و توان سنت‌شکنی هر یک از این دانش‌آموزان مبهم بماند. مشخص نیست که چرا آن‌ها به این سرعت تحت تاثیر معلم ادبیات‌شان قرار گرفته‌اند و اینگونه از او پیروی می‌کنند. 

انجمن شاعران مرده

در این بین عاملی که مانع از سقوط فیلم می‌شود و آن را تا حد اثری متوسط بالا می‌کشد اجرای فیلم است. درست است که عدم همنشینی میان متن و اجرا به فیلم ضربات بدی زده است ولی کارگردان از ابزار‌های خود حداکثر استفاده را برده است. به آن قرار‌های شبانه در غار و چیدمان درست اجزا و میزانسن‌های سختش نگاه کنید. یا سکانس خود‌کشی یکی از دانش‌آموزان که مخاطب را تا حد زیادی درگیر می‌کند و از همه این‌ها گذشته بازی‌های بازیگران جوان و کارکشته فیلم و هارمونی بینشان. از رابین ویلیامز که درست‌ترین انتخاب فیلم است گرفته تا ایتن هاوک جوان. چهره سمپاتیک ویلیامز مهم‌ترین مولفه‌ی بازی اوست. در چهره او مهربانی و عشق بر نا‌فرمانی غلبه دارد اما آنچه که توازن را برقرار می‌کند اجرای منحصر به فرد او از یک معلم و یک رهبر است. بعد از ویلیامز جوانان فیلم قرار دارند که همه‌شان به اندازه و کنترل شده ایفای نقش می‌کنند ولی در این بین ایتن هاوک اندکی جلوتر می‌ایستد. همچنین می‌توان از موسیقی گوش‌نواز فیلم هم یادی کرد و صد البته طراح صحنه فیلم که با همفکری فیلمبردار و کارگردان ضیافتی چشم‌نواز از دکور و رنگ و نور برای تماشاگران تدارک دیده‌اند و تمام این‌ها پهلو به پهلوی حد کمالشان در فیلم می‌ایستند؛ چرا که در فیلم حل شده‌اند و به اصطلاح دیده نمی‌شوند. کاش این وسواس را سناریست و کارگردان هم موقع نوشتن فیلمنامه و بازنویسی آن داشتند.

تا به اینجا از سناریوی ضعیف و اجرای قابل قبول فیلم و همچنین عدم تطابق آن‌ها صحبت شد ولی بهتر است مختصری هم ابعاد روانشناسانه و جایگاه آن در اثر را واکاوی کنیم. چرا که اصلی‌ترین عاملی که مانع به بلوغ رسیدن فیلم می‌شود، غلبه حرف بر فرم است.

فیلم Dead Poets Society

شاید «انجمن شاعران مرده» فیلمی خوش ساخت به نظر برسد اما صرفا فرم خوب به تنهایی باعث ماندگاری اثر نمی‌شود

در تاریخچه‌ی تفكر از افلاطون و ارسطو تا هگل و كانت و نيچه و همينطور تا روانشناسان مدرن مانند لکان و فروید نظام آموزشی از مهمترین نهاد‌های تاثیرگذار بر پیکره وجودی انسان یاد می‌شود. در این فیلم نظام آموزشی کشور انگلستان مورد بحث است و سیستم جنتلمن گونه و نحوه تربیتی سخت و خشک آن مورد بحث قرار می‌گیرد. از نقد نظام آموزشي حاکم بر مدرسه كه بگذريم در این فیلم درون مايه اصلي بر ضرورت تغيير و همخواني با شرايط روز استوار است. فيلم با صحنه‌های اجرای رسوم و آيين سنتی گشايش مدرسه‌ای آغاز می‌شود كه بزرگ‌ترين افتخارش سابقه‌اش است. مدرسه‌ای پير كه به شدت از نوآوری و روش‌های نوين پرهيز دارد و مدير مدرسه بزرگ‌ترين سد در ايجاد نوآوری‌ها است. نظام آموزشی نمادین مدرسه که وامدار جامعه سنتی است کاملا مستبد‌گونه عمل می‌کند و دیکته کردن مفاهیم مورد نظرش را تنها راه تربیتی می‌داند ولی فیلم در ظاهر مقابل این سیستم ولی در حقیقت کنار آن می‌ایستد. از این رو که در حرف تفاوت نظر وجود دارد ولی همان روش مدرسه را در پیش می‌گیرد. فیلم و آدم‌هایش در به کرسی نشاندن خواسته‌هایشان مصر هستند و از تماشاگر هم همین را می‌خواهند. اینجاست که این دوگانگی مانع عظیمی در به موفقیت رسیدن فیلم می‌شود. شاید «انجمن شاعران مرده» فیلمی خوش ساخت به نظر برسد اما صرفا فرم خوب به تنهایی باعث ماندگاری اثر نمی‌شود. برای اینکه فیلمی با اجرای دلپذیر به اثری جاودانه تبدیل شود لازم است گفتمان کلی و روح حاکم بر آن با نحوه بیان در یک راستا قرار بگیرند و به اندازه باشند. شاید عده‌ای با دیدن یکباره اثر بر این صحبت ها خرده بگیرند ولی تفاوت یک فیلم متوسط و خوب و عالی در رعایت نکاتی از این دست است. پیتر ویر با آثاری که بعد از این فیلم خلق می‌کند به نظر می‌رسد به این نکته پی برده است ولی پتانسیل‌های این فیلم را هدر داده است. کاش نویسنده و کارگردان بیشتر در ارتباط با یکدیگر بوده‌اند.

نظرات خود را در مورد نقد این فیلم با زومجی در میان بگذارید.

 


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده