با فهرست بهترین بازی ها و بهترین استودیو سال 2016 از نگاه زومجی همراه باشید.
در آخرین بخش از بهترین های سال 2016 از نگاه زومجی، به مهمترین و بهترین بازیها و استودیو میرسیم. در سالهای اخیر، با گسترش بازیهای موبایل و بازیهای مستقل، دیگر در بخش بهترین بهترینها، تنها بهترین بازی و بهترین استودیو قرار نمیگیرد و به قدری بازیهای خوب مستقل و موبایل عرضه میشود که آنها نیز به نوبه خود لایق داشتن بخشی مجزا هستند. به همین دلیل، امسال هم در زومجی تصمیم گرفتیم که علاوه بر انتخاب کردن بهترین بازی و استودیو سال 2016، بهترین بازی موبایل و بهترین بازی مستقل را نیز در میان خیل عظیم بازیهای مستقل و موبایل انتخاب کنیم. پس شما را بیش از این منتظر نمیگذاریم. در ادامه میتوانید در آخرین قسمت از بهترینهای سال 2016 از نگاه زومجی، بهترین بازی ها و بهترین استودیوها را مشاهده کنید.
بهترین بازی موبایل: Reigns
مطلب مرتبط
هرچند کمپانیهای بزرگی نظیر اسکوئرانیکس در صنعت بازیهای موبایل فعال هستند، با این حال، هنوز هم عمده بازی اندروید، آیفون و ویندوزفون توسط استودیوهای مستقل تولید میشوند که همین موضوع خلاقیت در محصولات پلتفرمهای همراه را دوچندان کرده است. دستگاههای موبایل در سال 2016 نیز مانند سالهای گذشته مهمان انواع و اقسام بازیهای زیبا و پر محتوا بودند.
یکی از این بازیها Reigns، ساختهی استودیوی دوالور دیجیتال (Devolver Digital)، توسعهدهنده بازی محبوب Hotline Miami بود که با یک گیمپلی متفاوت بازیکنان را وارد دوران یک پادشاهی میکرد. بازی Reigns از دید زومجی برترین بازی موبایل در سال ۲۰۱۶ بود. شما در این بازی در نقش یک پادشاه باید تصمیمات مهمی را برای ادارهی حکومت اتخاذ کنید. یک موسیقی ساده، صداگذاری متفاوت و طراحیهای فانتزیِ شخصیتها اتمسفر داستانِ بازی Reigns را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد. روند بازی به صورت یک درخواست، رخداد یا رویارویی تنظیم شده است که به واسطهی آن باید از میان دو پاسخ از قبل تعیین شده با توجه به چهار شاخصهی مذهب، خزانه، مردم و ارتش، تصمیم بگیرید تا نسبت به آیندهی حکومت داری چه انتخابی بهتر است. دوران پادشاهی و زود یا دیر تمام شدن آن کاملا به انتخابهای بازیکن بستگی دارد. در حالی که یک تصمیم باعث پایان حکومت شما تنها در طول دو سال میشود، تصمیمهای مهم و عقلانی میتواند در طول تاریخ، قلمرویی باشکوه را برایتان رقم بزند.
روایتی متن محور و مبتنی بر داستان، Reigns را در جایگاهی کاملا متفاوت نسبت به سایر بازیهای برتر موبایل در سال ۲۰۱۶ قرار میدهد. حضور شخصیتهای بسیار از جادوگری خبیث گرفته تا مردم ساده روستا یا یک راهبهی قدرتمند، تنوع زیادی را به روند داستانی Reigns داده است. به عنوان مثال با ورود جادوگر در صورتی که به سوالات او پاسخ دهید و به دام پیشنهادهای وسوسهانگیزش بیافتید پادشاهی شما گرفتار یک نفرین طولانی مدت میشود.
شاید هم بخواهید به دنبال دختر مورد علاقهی خود به غاری مرموز رفته و در نهایت با یک اژدهای افسانهای روبرو شوید. البته هر یک از پیشآمدهای داستان میتواند حکومتهای بعد از شما را نیز تحت تاثیر قرار دهد. نبرد با دشمنان متجاوز یا عدم قبول ازدواج پادشاهی، باعث نبردهایی طولانی در طول سالیان دراز خواهد شد. حکومتهای قرون وسطی فرای نبرد و فتنههای خارجی، گرفتار حسادت و زیادهخواهی مقامات داخلی نیز بودهاند. اگر خزانه را تا آخر پر کنید، در نهایت گرفتار ثروت اندوزی شده و بعد از شامی مجلل احتمالا به دنیای دیگر مهاجرت میکنید! شاید هم بخواهید کشور شدیدا مذهبی داشته و کلیسا را قدرتمند کنید، اینجا هم شورش از داخل کلیسای قدرتمند آغاز میشود. گیمپلی در کنار انتخابهای چپ یا راست کارتها، شامل برخی دوئلها نیز میشود که در نوع خود جالب هستند.
از دیگر بازی موفق سال ۲۰۱۶ میتوان به پوکمون گو اشاره کرد که هنوز هم هرچند تب و تاب روزهای اول را از دست داده، اما باز هم هفتهای نیست که بعد از عرضهی بازی در ماه جولای خبری از آن در رسانهها منتشر نشده باشد. نیانتیک لبز با ادغام موجوداتی از یک سری محبوب، عناصر واقعیت افزوده و گشت و گذار در خارج از خانه، گیمپلی کاملا متفاوتی را در Pokemon Go به ورطهی آزمایش گذاشته است. بعد از سالها که تجربهی گیم، به پیسی یا کنسولهای خانگی خلاصه شده بود؛ اکنون شاهد هجوم انبوه بازیکنان به پارکها برای گرفتن موجوداتی مجازی هستیم.
دیگر بازی موبایل موفق در سال ۲۰۱۶ مسلما Mini Metro ساختهی دایناسور پولو کلاب (Dinosaur Polo Club) بود که با الهام از خطوط مترو و ایستگاههای شلوغ شهرها تولید شده است. در این بازی باید ایستگاههای مختلف را با توجه به تقاضا به ایستگاههای دیگر متصل کنید، سادگی گرافیک، موسیقی و گیمپلی، این بازی را شدیدا اعتیاد آور میکند. اسکوئر انیکس نیز در سال گذشته یک بازی دیگر از مجموعه Go را با الهام از ماجراجوییهای آدام جنسن در Deus Ex منتشر کرد. Deus Ex Go با استفاده از گیمپلی رایج مجموعهی Go، مهارتهای آدام جنسن را برای پیشروی مخفیانه در مراحل ارائهه میداد. آخرین بمب خبری در صنعت بازیهای موبایل اما به نینتندو و بازی Super Mario Run مربوط میشد، جایی که شیگرو میاموتو، بازیساز افسانهای کمپانی نینتندو با حضور در کنفرانس اپل، از عرضه اولین بازی موبایل رسمی از ماریو خبر داد، این بازی در نهایت در ماه دسامبر برای دستگاههای iOS عرضه شد که علیرغم مراحل کم از ارزش تکرار بالایی برخوردار بود.
بهترین بازی مستقل: Inside
مطلب مرتبط
بازیهای مستقل هر سال بیشتر و بیشتر در حال پیشرفت هستند و تعداد آنها نیز افزایش پیدا میکند. این آثار بدون مزاحمت یا دستورات از سوی ناشرین، توسط یک استودیو یا چند شخص طراحی میشوند و حتی برخی اوقات بسیار بهتر از بازیهای پرهزینه عمل میکنند. یکی از این آثار که سالها منتظرش بودیم، چیزی نیست جز بازی اینساید، اثری که ذهن بازیکن را درگیر داستان نانوشته خود میکند و شما را در بهت و حیرت فرو میبرد.
در بازی Inside ما در نقش پسرکی قرار میگیریم که نه میدانیم کیست و نه هدفش چیست. باید در دنیای عجیب و آرام، اما سنگین این بازی به سمت هدفی برویم که حتی خبر نداریم چه چیز انتظارمان را میکشد. بازی Inside از جمله آثاری است که بدون حتی یک کلمه دیالوگ سعی دارد بازیکنان را به فکر فرو ببرد و آنها را به سمت مطرح کردن تئوریهای پیچیده بکشاند. اینکه داستان بازی چیست؟ هدف کاراکتر بازی چیست؟ چرا دنیای بازی به این صورت درآمده؟ و هزاران سوالی که پس از به پایان رساندن بازی میتوانند مغز شما را منفجر کنند. Inside اثری است که توسط استودیو پلی دد، خالق شاهکار دیگری به نام Limbo تولید شد توانست به یکی از بهترین بازیهای سال و یا بهتر است بگوییم حتی بهترین بازیهای نسل هشتم تبدیل شود. اتمسفر بازی بینظیر است، محیطهای بازی شما را ساعتها به فکر میبرند، موسیقی بازی به قدری عجیب کار شده که ملودی آن همراه با سکوت سنگینش تا انتهای مغز شما به گوش میرسند. حتی گیمپلی بازی که فقط یک چپ و راست کردن ساده است آنقدر با روند بازی همخوانی دارد که حتی نمیتوانید به سادگی آن ایراد بگیرد.
البته باید گفت بازی Inside رقبای سرسختی در شاخه بازیهای مستقل امسال داشت. اثری مانند Firewatch که شما را در نقش یک جنگلبان در شرایطی عجیب قرار میدهد و بازی Abzu نیز که شما را از نگاه یک قواس به دل اقیانوس میبرد، از جمله آثار عجیب و تاثیرگذاری بودند که ساخت آن تنها از سوی سازندگان مستقل برمیآمد. از طرفی دیگر بازی Oxenfree یکی دیگر از رقبای خوش نقش و نگار Inside بود. اثری نقش آفرینی که شما را همراه با چند جوان آزادی طلب به جزیرهای متروک و عجیب میبرد. این تنها نامزدهای مطرح شده در برترین بازیهای سال نیستند امسال عالی کار کردند، چرا که دهها بازی مستقل عالی وجود دارند که قادر هستند تاثیر عجیبی روی شما بگذارند. اما از نگاه زومجی، بازی Inside، بهترین و تاثیرگذارترین اثر مستقلی بود که در سال ۲۰۱۶ عرضه شد و توانست به یک شگفتی، به یک عنصر منفجر کننده مغز تبدیل شود.
بهترین بازی سال: Uncharted 4: A Thief's End
مطلب مرتبط
بهترین بازی سال یعنی اثری که از هر لحاظ کمنقص باشد، بازیای که نتوان به سادگی ایرادی به آن گرفت و از ضعفهایش حرف زد. در میان بازیهای کوچک و بزرگی که امسال عرضه شدند، بعضیها شگفتزدهمان کردند و برخی دیگر ناامیدمان. اما این فقط آنچارتد 4 بود که تمام و کمال جواب همهی انتظاراتمان را داد و خوش درخشید. شاهکار ناتی داگ در حالی عرضه شد که چندین بار تأخیر خورده بود و حتی در مراحل اولیه، روند ساخت آن دستخوش تغییرات بزرگی شده بود. اما نیل دراکمن و بروس استرلی نشان دادند که تنها در ساخت دنیاهای آخرالزمانی تبحر ندارند و میتوانند یک آنچارتد نیز خلق کنند، آنچارتدی که هم وامدار نسخههای قبل خود است و هم حرفهای جدیدی میزند، بسیار بزرگتر شده و ظاهرش انگشت به دهان هر گیمری میگذارد.
آنچارتد ۴ اما روند توسعهی راحتی را پشت نگذاشت. امی هنیگ مادر سری آنچارتد با ناتی داگ به مشکل خورد و بعد از یک دهه از فعالیت در این استودیو، آن را ترک کرد. بدین ترتیب روند ساخت چهارمین و آخرین آنچارتد با حضور نیتن دریک، به کلی تغییر کرد. استرلی و دراکمن دو مغز متفکر ناتی داگ سکان کشتی دزدان دریایی را به دست گرفتند و به گنج رسیدند، گنجی که در تاریخ بازیها ماندگار خواهد شد. جرئت زیادی میطلبد که در مورد یک بازی بگوییم در همهی زمینهها بینقص بود، اما آنچارتد ۴ به معنای واقعی کلمه در همهی زمینهها بینقص بود. روی هر بخشی از بازی دست بگذاریم آنچارتد شاهکار خلق کرده بود. راجع به گرافیک فنی و هنری که حرفی باقینمانده و کارشناسان هم بازی را به عنوان بهترین گرافیک کنسولی انتخاب کردهاند. داستان هم که همیشه در سری آنچارتد از اهمیت کمی برخوردار بوده حالا به لطف خالقان «آخرین ما» قصهای از دو برابر گمشده را روایت میکند که حتی بیشتر از گیمپلی پرشور بازی درگیرتان میکند. بیشترشدن بخشهای مخفیکاری و بزرگتر شدن مراحل هم تماماً در جهت بلوغ بازی بوده و آنچارتد ۴، یک اثر تمام عیار ساخته است.
امسال برخلاف یکی دو سال گذشته، بازیهای نقشآفرینی لیست جوایز بهترینهای سال را قبضه نکرده بودند و شاهد بازیهای گوناگونی بودیم. به لطف بلیزارد و پدیدهی سال ۲۰۱۶ یعنی اورواچ، یک IP جدید تماماً لذت را تجربه کردیم و استودیو مستقل پلیدد هم بعد از سالها با یک بازی نفسگیر (بعضاً به معنای واقعی کلمه) ظاهر شد و چند ساعتی ما را درون دنیایی تیره و تاریک برد. پیسیبازها نیست بینصیب نماندند و ششمین نسخهی Civilization اصلاً طرفداران این سری را ناامید نکرد. اما از نظر تیم تحریریهی زومجی، Uncharted 4: A Thief's End توانست رقبا کنار بزند و به عنوان بهترین بازی سال ۲۰۱۶ از نگاه ما تبدیل شود.
بهترین استودیو سال: ناتی داگ
یک بازی ویدیویی تنها زمانی به موفقیت میرسد که استودیویی موفق پشت آن باشد. استودیویی که اعضای آن با اتحاد کنار یکدیگر بوده و رهبری کاربلد هم در راس آن قرار داشته باشد؛ رهبری که بتواند در سختترین شرایط هم تیم را هدایت کرده و امید را به اعضای آن تزریق کند. امروزه و با پیشرفت بازیسازی و تبدیل شدن آن به یک صنعت پردرآمد، شاهد استودیوهای زیادی هستیم که چنین شرایطی دارند و ثمره آن هم عرضه بازیهایی بزرگی است که تجربه میکنیم.
زومجی در انتخاب بهترین استودیو سال، پنج نامزد داشت که ریسپاون اینترتینمنت، سازنده بازی Titanfall 2، دایس، سازنده بازی Battlefield 1، بلیزارد، سازنده آثاری چون Overwatch، اید سافتور، خالق بازی Doom و ناتیداگ، سازنده بازی Uncharted 4 بودند که در نهایت اعضای تحریریه ناتیداگ را به عنوان بهترین استودیو سال برگزیدند.
حال که ناتیداگ توانسته به چنین موفقیتی برسد، بد نیست مروری بر اقدامات آن در سال ۲۰۱۶ داشته باشیم. ناتیداگ یک استودیو قدیمی است که در سال ۱۹۸۴ تحت نام جم سافتور تاسیس شد و در سال ۱۹۸۹ نام آن به ناتیداگ تغییر یافت. این استودیو سپس در سال ۲۰۰۱ توسط سونی خریداری شد و این یک تحول بنیادین در استودیو پدید آورد که نتیجه آن خلق آثار بزرگی چون Uncharted یا The Last of Us بود.
نقطه عطف استودیو ناتیداگ در سال ۲۰۱۶ را میتوان عرضه بازی Uncharted 4 دانست. بازیای که چندین سال در دست ساخت بود و حتی یکی دو بار نیز عرضه آن با تاخیر روبرو شد. اما عرضه این بازی و کیفیت فوقالعاده آن، نشان داد که ناتیداگ چقدر استودیو کاربلدی است چقدر برای کیفیت کارهایش ارزش قائل است. اما این استودیو در سال ۲۰۱۶ صرفا به عرضه آنچارتد ۴ بسنده نکرد و پس از انتشار بازی نیز سراغ توسعه محتویات قابل دانلود برای آن رفت که اکثرا با هدف تکمیلتر کردن بخش چندنفره بازی عرضه شدند. از بین این محتویات میتوان به حالت Survival اشاره کرد که چندی پیش عرضه شد و استقبال خوب گیمرها را نیز در پی داشت.
اما یکی دیگر از لحظههای باشکوه استودیو ناتیداگ در سال ۲۰۱۶ مربوط به نمایشگاه PlayStation Experience 2016 بود. جایی که طرفداران انتظار داشتند ناتیداگ از بسته الحاقی داستانی آنچارتد ۴ رونمایی کند ولی ناتی داگ تصمیم دیگری گرفته بود و یک نسخه مستقل از سری آنچارتد را با نام Uncharted: The Lost Legacy معرفی کرد که بدون نیاز به داشتن آنچارتد ۴ قابل تجربه خواهد بود و شخصیت اصلی آن هم کلوئی است و نادین هم حضور پررنگی در بازی خواهد داشت. تاریخ عرضه این بازی هنوز اعلام نشده است.
اما ناتیداگ به این موضوع هم قانع نشد و در آخر PSX 2016 از بازی The Last of Us: Part II نیز رونمایی کرد تا عملکرد شگفتانگیز خود در سال ۲۰۱۶ را تکمیل کرده باشد. البته درست است که هنوز زمان زیادی تا عرضه این بازی باقی مانده است، ولی وقتی یک استودیو یکی از بهترین بازیهای سال را عرضه میکند، به بهترین شکل ممکن از آن پشتیبانی میکند، نسخهای مستقل از یک بازی بزرگ به اسم آنچارتد منتشر میکند و در نهایت نیز از دنباله یکی از بزرگترین بازیهای تاریخ یعنی The Last of Us رونمایی میکند، به جرات میتوان عملکرد آن را عالی دانست.