// شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۳

یادداشت زومجی: دلیل این همه تنفر از Call of Duty: Infinite Warfare چیست؟

بازی Call of Duty: Infinite Warfare به محض رونمایی رکورد تنفر طرفداران از نسخه‌های اخیر این مجموعه را شکست. در این مطلب این موضوع را بررسی می‌کنیم که دلیل این همه خشم و تنفر چیست. همراه زومجی باشید.

Call-of-Duty-Infinite-Warfare

«خب، یه مزخرفِ علمی‌-‌تخیلی‌‌ دیگه از اکتیویژن که اسم CoD‌ روش خورده. شما منو در سه CoD آینده‌نگرانه‌ی قبلی از دست دادین. پس، یا سوپ رو برگردون یا بیافت بمیر، اکتیویژن».

اول از همه بگذارید روشن کنم که منظور نویسنده‌ی کامنت بالا از «سوپ»، سوپ جو و گوجه‌ فرنگی نبوده است و ایشان یکدفعه از عصبانیت احساس گرسنگی نکرده‌اند! چون حتی اگر گرسنه هم بودند، آدم که با سوپ سیر نمی‌شود (یا حداقل من نمی‌شوم)! همچنین منظور ایشان از «سوپ» (Soap) به معنای صابون هم نیست. مگر اینکه اکتیویژن قبل از فعالیت در حوزه‌ی بازیسازی، کارخانه‌ی صابون‌سازی بوده و نویسنده‌ی این کامنت سعی کرده به آنها بفهماند که بهتر است به جای بازیسازی به همان صابون‌سازی‌‌شان برگردند! خب، بالاخره منظورش چیه؟ بهش می‌رسیم! راستی، می‌خواستم درباره‌ی لحن تند و اعصاب خراب این بنده خدا هم عذرخواهی کنم، اما خب، فکر می‌کنم اگر از دنبال‌کنندگان اخبارِ «ندای وظیفه: جنگاوری بیکران» (CoD: Infinite Warfare)، جدیدترین قسمت این مجموعه باشید، حتما بدتر از اینها را خوانده‌اید و پوست‌تان کلفت شده است. یا شاید خودتان یکی از کسانی هستید که در نوشتن چنین کامنت‌هایی دست دارید. این اواخر یکی از مهم‌ترین سوالاتی که در حوزه‌ی مدیوم بازی‌های ویدیویی ذهن‌ام را به خودش مشغول کرده، این است که دلیل نوشته شدن این کامنت‌های تهاجمی و این حجم از موج شدید تنفر و خشم علیه «جنگاوری بیکران» چیست؟

بله، این نوع تنفرها چیز جدیدی نیست و به «جنگاوری بیکران» هم خلاصه نمی‌شود. راستش را بخواهید الان مدت‌هاست که قسمت‌های مختلف «ندای وظیفه» مورد تنفر بازی‌کنندگان قرار می‌گیرند. از طرفداران کارکشته و قدیمی این مجموعه که خب، حق دارند، تا کسانی که کلا چیزی به اسم «ندای وظیفه» را دوست ندارند، اما به دلایلی درباره‌ی آن نظر می‌دهند که خب، حق چنین کاری را ندارند. این ماجرا بعد از «عملیات سری۲» (Black Ops 2) که به نظر بسیاری آخرین «ندای وظیفه»‌ی واقعی مجموعه بود، شروع شد. مشکل اصلی طرفداران هم این بود که یا مثل «اشباح» (Ghosts) با بازی قابل‌قبولی طرف نبودیم، یا بازی‌ها به جای واقع‌گرایانه‌ باقی ماندن، سال به سال به درون اعماق آینده و تجهیزات خیالی که به همراه می‌آوردند، غرق می‌شدند. اما باز حجم احساس تنفر مردم به حدی نبود که به بحث خنده‌دار اما تامل‌برانگیز روزِ صنعت تبدیل شود. تا اینکه «جنگاوری بیکران» از راه رسید. برای اینکه به عمق آنچه که مردم درباره‌ی این بازی فکر می‌کنند برسید همین و بس که تریلر رونمایی از این بازی، با بیش از دو میلیون دیسلایک، به عنوان دومین ویدیوی منفور یوتیوب شناخته می‌شود.

اگر اطلاعی از دیگر ویدیوهای منفور یوتیوب نداشته باشید، خب دوم بودن ممکن است فقط در حد دوم بودن خجالت‌آور باشد، اما عمق فاجعه زمانی مشخص می‌شود که تریلر «جنگاوری بیکران» درست بعد از آهنگ «عزیزم» جاستین بیبر قرار گرفته است! حالا فکر کنم بهتر می‌توانید نگاه بد مردم به این قسمت را درک کنید. خدای نکرده نمی‌خواهم به طرفداران جاستین بیبر که در حال خواندن این مطلب هستند بی‌احترامی کنم، اما خب، باید قبول کنید که خواننده‌ی مورد علاقه‌تان، مورد تنفرِ خیلی‌های دیگر است. حالا حتما مثل من با شنیدن این خبر دارید می‌گویید: «با اینکه از «جنگاوری بیکران» متنفرم، اما به خاطر نون و نمکی که با این مجموعه خوردم، خدا را شکر که بازی حداقل کمتر از جاستین بیبر دیسلایک خورده». ولی قبل از اینکه خدا را شکر کنید، اجازه بدهید حرفم تمام شود. «جنگاوری بیکران» شاید به اندازه‌ی ویدیوی «عزیزم» جاستین بیبر دیسلایک نشده باشد، اما سوال این است که ویدیوهایی که مردم بیشتر از «جنگاوری بیکران» دوست داشتند، چه چیزهایی هستند؟ رتبه‌ی سوم به موزیک ویدیوی «جمعه» از ربکا بلک می‌رسد. رتبه‌ی چهارم متعلق به یک ویدیوی غیرانگلیسی‌زبان است که نمی‌دانم درباره‌ی چه چیزی است! در رتبه‌ی پنجم ویدیوی گانگام استایل خودمان قرار دارد. دو ویدیو از مایلی سایروس رتبه‌های ششم و هفتم را با اقتدار تصاحب کرده‌اند و در ادامه ویدیوهای دیگری از نیکی میناج و جاستین بیبر به چشم می‌خورند و البته نکته‌ی شوک‌آور این فهرست، اولین تریلر فیلم «شکارچیان ارواح» است که جز ۱۰ منفور برتر یوتیوب قرار دارد. بله، به‌تان هشدار دادم که در شکر کردن خدا عجله نکنید! ظاهرا «جنگاوری بیکران» از جاستین بیبر هم بیشتر دیسلایک شده است.

call-of-duty-infinite-warfare-trailer-is-one-of-the-most-disliked-videos-in-youtube-his-973696

خب، سوال است که حالا باید چه نتیجه‌ای از تمام اینها بگیریم؟ و اصلا مقایسه‌ی این ویدیوها چگونه می‌تواند به چرایی تنفر مردم از «جنگاوری بیکران» پاسخ بدهد؟ خب، از آنجایی که اکثر ویدیوهای منفور یوتیوب شامل زن‌ها می‌شوند، بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که اینترنت از خواننده‌‌های زن یا فیلم‌هایی که اکثر کاراکترهایش را زن‌ها تشکیل می‌دهند، خوش‌‌اش نمی‌آید. آیا این الگو درباره‌ی «جنگاوری بیکران» هم صدق می‌کند و این بازی به این دلیل مورد تنفر قرار می‌گیرد؟ نه. مسئله این است که اولا مردم خبر ندارند که چندتا زن در تیم اینفینیتی وارد کار می‌کنند. از سر و ظاهر بازی هم مشخص است که شخصیت‌های اصلی داستان زن نیستند و همچنین کاملا روشن است که مخاطب هدف بازی زن‌ها نیستند. هرچند دختران و زن‌های زیادی طرفدار «ندای وظیفه» هستند.

ظاهرا «جنگاوری بیکران» از جاستین بیبر هم بیشتر دیسلایک شده است

بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که شاید انجمن‌های حقوق زنان (یا انجمنی شبیه به این) به ویدیوهای ربکا بلک و مایلی سایروس حمله کرده‌ باشند، اما «جنگاوری بیکران» که کاری نکرده که بخواهد نظر ارگان و انجمن و گروه و طرز فکری را جلب کرده باشد. اینجا سریع به سرنخ دوم می‌رسیم: آیا ممکن است تمام این اتفاقات زیر سر گروه‌های ضدجنگ باشد؟ بالاخره در هر مرحله‌ی «ندای وظیفه» حداقل سیصد-چهارصد نفر کشته می‌شوند؟ جواب منفی است. چون این اصلا با عقل جور درنمی‌آید که گروهی با «ندای وظیفه» پدرکشتگی داشته باشد. تازه، دلیل دیگری که برای نقض این تئوری داریم، طرفداران بی‌شمار مجموعه است. «ندای وظیفه» یکی از جریان اصلی‌ترین بازی‌های تاریخ است که ملت شب قبل از انتشارش پشت فروشگاه‌ها زنبیل می‌گذارند. به‌طوری که امروزه در آمریکا تقریبا همه اسم «ندای وظیفه» را شنید‌ه‌اند.

اینجا همان جایی است که بالاخره به اولین سرنخ واقعی‌مان می‌رسیم. درست است که «ندای وظیفه» به دومین ویدیوی منفورِ یوتیوب تبدیل شده، اما در طول سال‌ها این سری به چنان موفقیتی رسیده و تعداد طرفدارانش آن‌قدر زیاد است که ۲ میلیون دیسلایک در مقابلش چندان بزرگ نیست. به‌طوری که در اوایل سال ۲۰۱۶ اعلام شد که این مجموعه تاکنون حدود ۲۵۰ میلیون نسخه فروخته است. خب، سوال این است که پس وضعیت تنفر مردم از «جنگاوری بیکران» چه می‌شود؟ آیا خودِ بازی دلیل تنفر مردم است یا با وجود شیردوشی‌ای که اکتیویژن در سال‌های اخیر راه انداخته، فریاد خشم مردم دیر یا زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت؟ خب، مسئله این است که اکتیویژن موفقیت بیشتری را با قسمت‌های آینده‌نگرانه‌ و تکنولوژیکِ «ندای وظیفه» مثل  «عملیات سری۳» و «جنگاوری پیشرفته» (Advanced Warfare) تجربه کرده است و به همین دلیل طبیعتا آنها به ماندن در این تنظیمات داستانی تمایل نشان می‌دهند.

infinite warfare

ماجرا از این قرار است که وقتی یک کمپانی تحول عظیمی در مجموعه‌ای با میلیو‌ن‌ها طرفدار ایجاد می‌کند، دستی‌دستی خودش را در شرایط سختی قرار می‌دهد. چون با این کار طرفداران بازی به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول طرفداران قدیمی هستند که از قسمت اول و دوم همراه این بازی بوده‌اند و فکر می‌کنند «ندای وظیفه» باید واقع‌گرایانه باقی بماند. و گروه دوم کسانی هستند که می‌گویند راستش را بخواهید من از پریدن روی در و دیوار و نامرئی شدن لذت می‌برم. اما اتفاقی که دارد در رابطه با «جنگاوری بیکران» می‌افتد، این است که انگار تعداد افراد گروهی که از بازی‌های تکنولوژی‌محورِ «ندای وظیفه» خسته شده‌اند بیشتر شده. این را به‌علاوه‌ی رونمایی از «میدان‌ نبرد۱» (Battlefield 1) که در دوران جایگزین جنگ جهانی اول جریان دارد کنید تا متوجه شوید چرا یک‌دفعه چنین جو سنگینی علیه «جنگاوری بیکران» شکل گرفت. مخصوصا با توجه به اینکه طرفداران «میدان نبرد۱» دست از سیخونک زدن به «ندای وظیفه» و فخرفروشی نمی‌کشند و به هر ترتیبی که هست می‌خواهند نشان دهند که طرفداران «میدان نبرد» درباره‌ی «جنگاوری بیکران» چه فکر می‌کنند!

این درحالی است که اکتیویژن سه بازی تکنولوژی‌محورِ «ندای وظیفه» را در سه سال متوالی عرضه کرده است. بنابراین کسانی که برای رونمایی از یک «ندای وظیفه‌»‌ی واقع‌گرایانه‌تر لحظه‌شماری می‌کردند، با این وضعیت رسما ضدحال بدی خوردند. خودِ من «جنگاوری پیشرفته» را اصلا دوست نداشتم و فارق از خوب و بد بودن «عملیات سری ۳»، هرگز به تجربه‌ی آن رغبت پیدا نکردم. این درحالی است که باید فراموش نکنیم که ما در برخورد با «ندای وظیفه» جماعت با یک شوتر آرکید طرف هستیم. بنابراین، یکی از دلایل تنفری که حواله‌ی «ندای وظیفه‌»‌های اخیر می‌شود، از سوی کسانی است که شوترهای آرکید را دوست ندارند، اما به سلیقه‌ی کسانی که این نوع بازی‌ها را دوست دارند احترام نمی‌گذارند. پس، می‌بینید که عناصر زیادی در تنفر مردم دخیل هستند که بعضی‌ از آنها قابل‌درک هستند (مثل انتشار متوالی سه بازی تکنولوژیک) و بعضی نه (من شوتر آرکید دوست ندارم، پس این بازی بد است). اما شاید دو دلیل اصلی که همه‌چیز از گور آنها بلند می‌شود به (۱) سیاست غیرقابل‌قبولِ جدید اکتیویژن و (۲) کیفیت ضعیف بازی‌های اخیر در مقایسه با کلاسیک‌های مجموعه برمی‌گردد.

gallery-1456759891-call-of-duty-4-modern-warfare-2582

بگذارید با سیاست جدید اکتیویژن شروع کنیم. حتما می‌پرسید دقیقا کدام سیاست غیرقابل‌قبول؟ چون اکتیویژن با سیاست‌های بدش معروف است. در این مورد خاص اما منظورم تصمیمی است که اکتیویژن در رابطه با ریمستر «ندای وظیفه۴: جنگاوری مدرن» (CoD: Modern Warfare 4) گرفته است. وقتی خبر عرضه‌ی این ریمستر موردانتظار اعلام شد، طرفداران از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدند. تا اینکه خیلی زود خبر رسید، این ریمستر به صورت جداگانه به فروش نمی‌رود، بلکه برای تجربه‌ی آن باید «جنگاوری بیکران» را بخرید. یعنی شما بدون خریدن «جنگاوری بیکران» نمی‌توانید ریسمتر انقلابی‌ترین و محبوب‌ترین بازی مجموعه را تجربه کنید و این یعنی مردم نه تنها خوشحال نشدند و از آتش‌ تنفرشان کاسته نشد، بلکه کاسه‌ی صبرشان لبریز شد و به این ترتیب با دیسلایک‌هایشان از خجالت ویدیوی رونمایی بازی در یوتیوب در آمدند. برای چه؟ خب، همان‌طور که بالاتر هم گفتم، در حال حاضر طرفداران مجموعه به دو گروه تقسیم شده‌اند. کسانی که با «ندای وظیفه‌»‌های تکنولوژیک مشکلی ندارند، «جنگاوری بیکران» را بدون شکایت می‌خرند. مشکل سران کمپانی این بوده که چگونه بقیه را به خرید بازی‌ای که دوست ندارند، مجبور کنند؟ جواب این است که آن را در کنار ریمستر بازی محبوبشان عرضه می‌کنیم. مسئله حل شد!

مشکل اصلی نسخه‌های جدید «ندای وظیفه» لزوما تکنولوژی‌محور شدن آنها نیست

این‌طوری وقتی «جنگاوری بیکران» از لحاظ تجاری موفق شد، اکتیویژن دلیل می‌آورد که وقتی «جنگاوری بیکران» رکوردهای فروش را جابه‌جا کرد، چرا نباید یک «ندای وظیفه‌»‌ی تکنولوژی‌‌محور دیگر بسازیم. به این ترتیب، آنها به‌طرز حیله‌گرانه‌ای کارشان را توجیح می‌کنند. بله، همه قبول دارند یکی از چیزهایی که کمپانی‌ها از آن وحشت دارند، شکست و افت فروش محصولی نسبت به قبلی‌ها است و این دقیقا همان چیزی است که باعث شده اکتیویژن برای تضمین فروش «جنگاوری بیکران»، «ندای وظیفه ۴» که طرفداران بیشتر از بازی جدید منتظر تجربه‌ی آن هستند را با قسمت جدید به فروش برساند. اما از این هم نمی‌‌توان گذشت که چنین استراتژی‌‌ای از نگاه طرفداران قدیمی ناصادقانه و گول‌زننده احساس می‌شود و این یکی از مهم‌ترین دلایلی است که «جنگاوری بیکران» را با چنین موج تنفری روبه‌رو کرده است.

مسئله این است که به نظر می‌رسد سال به سال کمپانی‌ها چشمشان را روی محصولاتی که مردم «واقعا» می‌خواهند می‌بندند و آثاری که راحت‌تر به فروش می‌روند را می‌سازند و کارشان را این‌طوری توجیح می‌کنند که اینها می‌فروشند، به این دلیل که این همان محصولی است که مردم می‌خواهند. اما حقیقت این است که اکتیویژن دیگر بازی‌ای برای عرضه به «ندای وظیفه‌»بازهای قدیمی ندارد، اما کماکان از این برند برای تبلیغات بازی‌های جدیدشان استفاده می‌کند. چون بالاخره چه کسی چنین برند بزرگی را کنار می‌گذارد. اگر تحول این مجموعه به درون دنیاهای تکنولوژیک و آینده‌نگرانه به خوبی صورت می‌گرفت، مشکلی نبود، اما متاسفانه چنین اتفاقی نیافتاده است. فراموش نکنید، وقتی «ندای وظیفه» از جنگ جهانی دوم به جنگ‌های مدرن کوچ کرد، با تحول خیلی خیلی عظیمی روبه‌رو شدیم، اما سه‌گانه‌ی «جنگاوری مدرن» به این دلیل به موفقیت رسید که آن بازی‌ها در عین نگه داشتنِ هویت «ندای وظیفه»، عناصر شگفت‌انگیز و تازه‌ای را به قدیمی‌ها اضافه کردند و برنامه‌ریزی و استراتژی در همه‌جای آن بازی‌ها موج می‌زد.

infinite warfare.jpg

«ندای وظیفه» اما ناگهان از جایی به بعد نه تنها هویت این مجموعه را از دست داد، بلکه به جای یک مجموعه‌ی پیشرو، نوآور و انقلابی به بازی تبدیل شد که برای راحتی خودش، از عناصر دیگر بازی‌ها و فیلم‌ها بهره‌برداری می‌کرد. بله، اینجا به بحث اصلی من می‌رسیم: به نظر من دلیل تنفر مردم از «ندای وظیفه» لزوما رفتن بازی به آینده نیست. نباید فراموش کنیم که «اشباح» یکی از بازی‌های غیرتکنولوژی‌محورِ ضعیف مجموعه است. پس، بازگشت به گذشته و زمان حال لزوما به معنای درست شدن اوضاع نیست. «ندای وظیفه» همان‌طور که در جنگ جهانی دوم هوش از سرمان برد و در جنگ‌های مُدرن و ویتنام شاهکار تحویل‌مان داد، در دوران جدیدش هم می‌توانست جلوه‌ی تازه‌ای از «ندای وظیفه» را نشان‌مان دهد، اما این روزها با مجموعه‌ای طرفیم که فقط نام «ندای وظیفه» را یدک می‌کشد و دیگر خبری از هویت و عناصر تعریف‌کننده‌اش نیست. به‌طوری که در حال حاضر دیگر با مجموعه‌ی منظمی طرف نیستیم، بلکه زیرعنوان‌ها و خط‌های زمانی مختلف طوری در‌هم‌گره‌ خورده‌اند که به شلختگی منجر شده است. شاید زمانی با نگاه کردن به «ندای وظیفه» می‌دانستیم با چه بازی سروکار داریم، اما الان «ندای وظیفه» جلوه و عناصر منحصربه‌فردش را از دست داده و فرقی با شوترهای دیگر ندارد.

شما را نمی‌دانم، اما مساله‌ای که من را درباره‌ی قسمت‌های جدید اذیت می‌کند، رفتن بازی به آینده نیست، بلکه جا ماندن ویژگی‌های «ندای وظیفه» با رفتن به آینده است. موردی که طرفداران را عصبانی می‌کند، این است که مجموعه محبوبشان به شلختگی کشیده شده. اما نه تنها اکتیویژن تلاشی برای درست کردن اوضاع و گوش دادن به درخواست آنها نمی‌کند، بلکه «ندای وظیفه ۴» که متعلق به دوران نظم و ترتیب مجموعه است را در کنار «جنگاوری بیکران» عرضه می‌کند تا مخالفان را هم مجبور به سهیم شدن در این شلختگی کند. ناگفته پیداست که این حرکت به اکتیویژن و مدیوم بازی خلاصه نمی‌شود و درباره‌ی همه‌چیز صدق می‌کند. کمپانی‌‌ها در تلاش دیوانه‌وارشان برای افزایش فروش و سود، ما را به جای انسان، به عنوان منابعی برای پول درآوردن نگاه می‌کنند. بله، تقریبا اکثر استودیوها به دنبال جیب مردم هستند و این به اکتیویژن خلاصه نمی‌شود، اما بعضی‌وقت‌ها عدم توجه یک کمپانی به مشتریان کهنه‌کارش و دست زدن به هرکاری برای گول زدن آنها، خیلی «تابلو» می‌شود. این اتفاقی است که این روزها در رابطه با اکتیویژن افتاده است.

Soap's_Death

«جنگاوری بیکران» اصلا بازی بدی به نظر نمی‌رسد. اتفاقا به‌شخصه نمایش گیم‌پلی بازی در کنفرانس E3 سونی را هم دوست داشتم. اما مسئله این است که «جنگاوری بیکران» شاید به تنهایی بازی تیراندازی جذابی به نظر برسد، اما به عنوان بازی‌ای که نام «ندای وظیفه» را یدک می‌کشد و برای کسانی که دو-سه قسمت قبلی را تجربه کرده‌اند، تجربه‌ی «ویژه‌»‌ای هم به نظر نمی‌رسد. اینجا هم به معنای جمله فلسفی (!) نویسنده‌ی کامنت اول مقاله می‌رسیم: «سوپ رو برگردون یا بیافت بمیر، اکتیویژن». مطمئنا طرفداران قدیمی مجموعه می‌دانند داریم درباره‌ی سوپ مک‌تاویش خودمان حرف می‌زنیم. مک‌تاویش مُرده است و قابل‌بازگرداندن نیست. پس، منظور نویسنده‌ی کامنت از برگرداندن سوپ چیست؟ مسئله این است که نام سوپ مک‌تاویش و کاپیتان پرایس با خاطره‌انگیزترین و معرکه‌ترین سال‌های «ندای وظیفه» گره خورده است و منظور او هم از بازگرداندنِ سوپ، بازگرداندنِ «ندای وظیفه‌»‌هایی است که تک‌تک مراحلش یک تجربه‌ی خارق‌العاده‌ی منحصربه‌فرد بودند. آره، یکی دیگر از دلایل عصبانیت طرفداران این است که در کمپین‌های «ندای وظیفه‌»‌های تکنولوژی‌محور، دیگر خبری از شگفتی و روح و هیجان گذشته نیست.

در کمپین‌های «ندای وظیفه‌»‌های تکنولوژی‌محور، دیگر خبری از شگفتی و روح و هیجان گذشته نیست

زمانی به گذشته قدم می‌گذاشتیم و در قالب کاپیتان پرایس جوان، لای علف‌زارهای زرد و خشک سینه‌خیز می‌رفتیم و دوربین تک‌تیراندازمان را روی زاخائف تنظیم می‌کردیم. در طوفان‌های شن سومالی گرفتار می‌شدیم. دست‌مان را برای گرفتن دست کاپیتان پرایس دراز می‌کردیم. سوزش در بر گرفته شدن در آتش انفجار یک بمب اتم را حس می‌کردیم‌‌ و از جدا شدنِ روح گوست از بدنش شوکه می‌شدیم. مشکل «ندای وظیفه‌»‌های جدید این است که دیگر خبری از قرار گرفتن در موقعیت‌های سینمایی غیرمنتظره که هالیوود اجرای آنها را در هم خوابش نمی‌دید، نیست. زمانی «ندای وظیفه‌»ها جذاب‌ترین و درگیرکننده‌ترین داستان‌ها و اتمسفرها را داشتند. شاید اگر از کسانی باشید که تازه به طرفداران این مجموعه پیوسته باشید، هرگز باور نکنید قسمت اول «عملیات سری» یکی از پیچیده‌ترین و جنون‌آمیزترین داستان‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی را دارد. زمانی سازندگان با یک سری کاراکترهای ناشناس ما را غرق داستانشان می‌کردند، اما حالا اکتیویژن به جای خرج کمی پول برای نوشتن یک روایت جذاب، مقدار پول بیشتری را خرج کار آسان‌تر و مطمئن‌تری می‌کند: استخدام کوین اسپیسی و کیت هرینگتون. کسانی که فقط با هدف تبلیغات به پروژه اضافه می‌شوند و نصف مک‌تاویش و دارودسته‌اش برای بازی‌کننده مهم نمی‌شوند.

infinite warfare.jpgd

مشکل این است که دیگر خبری از آن تعلق خاطری که از طریق ارتباط ما با کاراکترها ایجاد می‌شد نیست. مثلا به فصل «برادران خونی» در «جنگاوری مدرن ۳» و کشته شدن مک‌تاویش نگاه کنید. در ظاهر با مرحله‌ی پیش‌پاافتاده‌ای طرف هستیم. مک‌تاویش و پرایس و یوری رد ماکاروف را در پراگ زده‌اند. آنها در ساختمانی در نزدیکی حرکت احتمالی ماکاروف مخفی می‌شوند تا او را ترور کرده و به جنگ جهانی سوم پایان بدهند. اما ماجرا از این قرار است که ماکاروف از اتفاقی که سال‌ها پیش برای رهبرش، زاخائف افتاده بود درس گرفته است و می‌داند پرایس و بقیه برای ترور او خواهند آمد. بنابراین سازندگان به‌طرز هوشمندانه‌ای از فصل ترور زاخائف در «ندای وظیفه ۴» برای پی‌ریزی رودست خوردنِ پرایس و گروهش در دو بازی بعد استفاده می‌کنند. ساختمان منفجر می‌شود، مک‌تاویش یوری را نجات می‌دهد و خودش در شعاع انفجار قرار می‌گیرد و به شدت زخمی می‌شود.

اینجا با سکانس ساده‌ای طرفیم که ممکن است نمونه‌‌اش را در بازی‌های دیگر دیده باشید. درحالی که دشمن مثل مور و ملخ روی سرتان خراب می‌شود،‌ پرایس مک‌تاویش را کول می‌کند و در مسیر حرکت به سمت مکان امنی، شما باید از پرایس و مک‌تاویش حمایت کنید. عنصری که این صحنه‌ی ساده را به موردی که امروزه هنوز از آن به نیکی یاد می‌کنیم تبدیل می‌کند، گلوله خوردن مک‌تاویش لعنتی است. بله، مک‌تاویش تا آن لحظه به چنان کاراکتر جذاب و خفنی تبدیل شده که شما در آن صحنه، در حالی که دشمنان را دور نگه می‌دارید، فقط خدا خدا می‌کنید که نویسندگان مک‌تاویش را نکشته باشند و به همین سادگی یک صحنه‌ی ساده به لحظاتی استرس‌زا و واقعی تبدیل می‌شود. بماند بعد از اینکه مک‌تاویش دار فانی را وداع می‌گوید، ما هم به اندازه‌ی پرایس برای انتقام‌گیری از ماکاروف مصمم می‌شویم. «ندای وظیفه‌»‌های جدید چنین صحنه‌هایی می‌خواهند. داستان و شخصیت است که باعث می‌شود بازی از یک تیراندازی صرف فاصله بگیرد و هرکدام از گلوله‌ها، حامل کنجکاوی و هیجان و اضطراب شوند.

Call of duty Infinite Warfare (9)

نهایتا پس از تمام این محاسبات به این نتیجه می‌رسیم که عناصر زیادی در خشم مردم علیه «جنگاوری بیکران» نقش دارند. بعضی‌وقت‌ها این طرفداران بازی‌های رقیب و دیگر سبک‌های تیراندازی هستند که به دلایل عجیب‌و‌غریبی به خودشان اجازه می‌دهند درباره‌ی بازی که اصلا دوست ندارند نظر منفی بدهند، اما خب، ناگفته پیداست که دلیل اصلی به سیاست‌های خودِ اکتیویژن مربوط می‌شود. اول اینکه آنها با قرار دادن ریمستر «ندای وظیفه ۴» در جعبه‌ی «جنگاوری بیکران»، می‌خواهند مخالفانِ نسخه‌های تکنولوژیکِ مجموعه را مجبور به خرید بازی‌ای که دوست ندارند کنند و از طرفی دیگر کلا دو-سه بازی اخیر «ندای وظیفه» موفق نشده‌اند حداقل از لحاظ طراحی یک کمپین تک‌نفره‌ی جذاب که از امضاهای این مجموعه است، نظر طرفداران قدیمی را جلب کنند و دیگر خبری از نظم و ترتیب و توالی داستانی و عناصر آشنای مجموعه در بازی‌های جدید نیست. مشکل اصلی نسخه‌های جدید لزوما تکنولوژی‌محور شدن آنها نیست. مشکل این است که با وجود اینکه سه استودیوی مختلف روی «ندای وظیفه‌»ها کار می‌کنند، اما هر سه استودیو هم روی یک نوع بازی کار می‌کنند. مشکل این است که اکتیویژن به جای اینکه یکی از این استودیوها را مسئول ساختن بازی که طرفداران قدیمی می‌خواهند کند، «ندای وظیفه ۴» را ریمستر می‌کند و نه تنها آن را برای خوش کردن دل طرفداران به صورت جدا نمی‌فروشد، بلکه کماکان سعی می‌کند از نقطه‌ی ضعف طرفداران (عشق‌شان به این بازی) برای سود خودش سوءاستفاده کند.

شما در چه جبهه‌ای قرار می‌گیرید؟ آیا طرفدار «میدان نبرد» هستید و فقط برای خوش‌گذرانی از «جنگاوری بیکران» بد می‌گویید؟ یا مشکل عمیق‌تری اذیتتان می‌کند؟

تهیه شده در زومجی


تهیه شده در زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده