بعد از موفقیتهای XCOM: Enemy Unknown چه در زمینه جلب توجه منتقدان و گیمرها و چه در زمینه تبلیغاتی، ساخت یک ادامه برای این بازی چیزی قابل پیشبینی بود.با زومجی و پیشنمایش بازی XCOM 2 همراه باشید.
مقاله مرتبط
در هنگام ساخت شماره اول این سری، تیمی که در استودیو بازیسازی فیراکسیس حضور داشتند، تمام تلاش خود را کردند تا بخشهای مهمی از سری بازیهای استراتژی کاملا کلاسیک XCOM را دوباره زنده کنند و به مدرن کردن آنها بپردازند. موفقیت آن اصلا تضمین شده نبود و همه چیز بر اساس کارها و تلاش بی وقفه این استودیو پیش میرفت. اما در انتها و با عرضه این بازی، شاهد موفقیتی بودیم که هر شخصی با تجربه بازی XCOM: Enemy Unknown به تشویق تیم بازیسازی فیراکسیس میپرداخت. با به اتمام رسیدن ساخت نسخه Enemy Unknown و عرضه آن، تیم سازنده بازی به دو بخش تقسیم شد. گروه اول شروع به ساخت بستههای الحاقی و محتواهای اضافه برای بازی کردند. در همین زمان نیز تیمی کوچکتر به رهبری دیآنجلیس، در سکوت کامل شروع به پایهگذاری ستونهای XCOM 2 کردند. اولین قدم آنها تصمیم گیری روی هدف اصلی بازی بود، هدفی که ادامهای درست بر وقایع رخ داده در بازی Enemy Unknown باشد تا بتوانند تمام جوانب بازی را کاملا غنی و پر جزییات بسازند.
اولین ستونی که باید برای شکلگیری بازی بنا میشد، نقشههای مکانهایی بود که حوادث در آن رخ دهند. این اولین چالشی بود که تیم سازنده با آن رو به رو شده بود. آنها وارد فاز جدیدی از سری XCOM شده بودند و باید نقشههایی تهیه میکردند که روند بازی را به بهترین شکل به جریان اندازد. جالب است بدانید که نقشههای تهیه شده برای این بازی، به خودی خود چالشهای مختلفی را ایجاد میکنند. تیم طراحی بازی باید مطمئن میشد تا دشمنانی که با آنها رو به رو خواهید شد، در هر سناریویی که در آن قرار دارید از راه و روشهای متفاوتی با شما برخورد کنند؛ راه و روشهایی که اصلا قابل پیشبینی نباشند. برای مثال، تیم طراح بازی سعی داشت تا بیگانگان مخفی را خلق کند که قادر هستند به طور ویژه و خاصی در نقشههای بازی گشت و گذار کنند و شما حتی قادر به حدس زدن حرکتهای آنها نباشید، یا دشمنانی وجود داشته باشند که با دیدن آنها در موقعیتهای خاصی از نقشه حساسیت و نگرانی شما را به بالاترین حد برسانند. نقشههای بازی شما را شگفتزده خواهند کرد زیرا XCOM یک بازی کاملا پایان باز و پویا است و در هر شرایطی اتفاقات منحصر به فرد خود را خواهد داشت. حتی به لطف سیستماتیک بودن این اثر شاهد دشمنانی خواهید بود که در هر شرایط و هر مکانی، رفتار خاص و ویژهای از خود نشان میدهند و قرار نیست به سادگی و با شانس از آنها عبور کنید.
البته این موضوع به این معنا نیست که شما شاهد بالانس در بازی نخواهید بود. در نسخه Enemy Within، با ترکیبی از دشمنان مختلفی رو به رو میشدیم که بر اساس سطح هر بازیکن در جای خود قرار میگرفتند. اما حال با سیستم جدیدی که در نقشههای XCOM 2 شاهد خواهیم بود، سطح بندی دشمنان پیچیدهتر شده و آنها را در محیطهای مختلف با رفتارهایی متفاوت خواهیم دید. تیم سازنده بازی این نقشههای متفاوتی که برای این نسخه تهیه کردهاند را «نقشههای رویهای یا روندی» میخوانند. این نقشهها به گونهای طراحی شدهاند که در روند بازی و با ترکیب عناصر مختلف، به خود شکل میگیرند و باعث ایجاد چالشهای غیرقابل پیشبینی میشوند. نکته مهم در مورد آن این است که شاید حتی این روند پی در پی باعث شود شما متوجه این سیستم مهم نقشهکشی در بازی نشوید. زیرا این عمل کاملا روان اجرا میشود. سیستمی که استودیو سازنده بازی وقت و تمرکز بسیاری روی آن داشته است تا بازیکن به بهترین شکل ممکن درگیر آن شود. دیآنجلیس در مورد این سیستم میگوید:
اگر بازیکنان متوجه قدرت این سیستم نشوند و خود را کاملا درگیر بازی ببینند، به این معنی است که تیم ما کار خود را بسیار خوب انجام داده است و فکر میکنم که دیگر اعضای تیم نیز با چنین اتفاقی مشکلی نداشته باشند. نقشههای رویهای به لطف اجزای جدید خود کمی متفاوت نسبت به دیگر نقشهها هستند. قرار نیست این نقشهها بازیکن را گیج کنند و روی اعصاب آنها راه بروند، بلکه قرار است یک روند طولانی در آن طی شود و بازیکن باید به راحتی در آن جاری باشد. حتی بازیکن به مواقعی خواهد رسید که میخواهد در بازی به عقب برگردد، حتی بدون اینکه بداند چرا باید این کار را انجام دهد. همه این موارد در کنار هم در پس زمینه ذهنی بازیکن قرار خواهند گرفت و او را به سمت تجربهای بسیار با ارزش و جدید هدایت خواهد کرد.
یکی از نکات قابل توجه در مورد بازی XCOM این است که این اثر ارتباط مستقیمی با خسارت، تلفات و حتی باخت دارد و به طور کلی میتوان گفت چالش و سختی یکی از پایههای مهم آن به شمار میروند. داستان XCOM 2 نیز از همین موضوع شروع میشود و بر این فرض قرار میگیرد که شما در پایان Enemy Unknown شکسته خوردهاید. داستان بازی مربوط به بیست سال بعد از وقایع قسمت اول بازی رخ میدهد و رهبران دنیا بدون قید و شرط خود را تسلیم نیروهای بیگانگان کردهاند. آخرین خط دفاعی سیاره زمین از هم پاشیده شده و بسیاری از هم رزمهای این خط دفاعی پراکنده شدهاند. حال، بیگانگان در سیاره زمین حکم فرمایی میکنند و با ساخت شهرهایی پر زرق و برق، به بشریت وعده آیندهای درخشان میدهند. اما این هدف تنها در ظاهر انجام میشود و در پشت پرده، آنها اهداف شیطانی و فاسد خود را آرام آرام پیش میبرند. هر شخص، هر ارگان و هر گروه مقاومتی که با آئین نوین آنها مشکل داشته باشد، به سرعت از بین خواهد رفت. اما در گوشهای از جهان، گروهی وجود دارند که قرار است برای بشریت ایستادگی کنند و به دنبال فرصتی هستند تا از زیر خاکستر برخیزند و برای همیشه شر بیگانگان را از زمین بکنند. در دنیای بازی شما شاهد حس و اتمسفری سنگین، غیرقابل پیشبینی و پویا خواهید بود.
زومجی با نگاهی دقیقتر به بازی XCOM 2 و تجربه این بازی تغییرات و عناصر جدید آن نسبت به نسخه سال ۲۰۱۲ یعنی XCOM: Enemy Unknown را با شما به اشتراک میگذارد. دشمنان جدید، مناطق جدید، حوادث جدید و ریسکهایی بزرگتر در این بازی قرار داده شدهاند که بازی بسیار به یاد ماندنیتر را نسبت به نسخه اول این سری نوید میدهند.
اولین ماموریتی که با آن رو به رو شدیم شباهت بسیار زیادی با مرحله آموزشی XCOM: Enemy Unknown داشت. حرکات اجباری و از پیش تعیین شده از جمله دستوراتی است که باید به انجام برسانید. همچنین در ابتدای بازی، بازیکن در نقش یک زندانی حول محور داستان نجات یافتن از یک پایگاه ویژه دشمن ایفای نقش میکند. چنین موضوعاتی از جمله کارهایی بود که همان ابتدای کار با آن رو به رو شدیم و شما نیز آنها را تجربه خواهید کرد. XCOM 2 در همان ابتدای کار شما را در پشت خط دشمن قرار خواهد داد و متوجه خواهید شد که این دشمنان هیچ شوخی با شما ندارند و به این سادگیها قرار نیست از آنها عبور کنید. پس از بازگشت به سمت گروه مقاومت، با اعضای آشنای گروه XCOM رو به رو شدیم. پایگاه شما درست چیزی همانند Fallout Shelter است که اتاقهای مختلفی را در قالب یک ساختمان دو بعدی رو به روی شما قرار میدهد. در هر یک از خانهها وظایف منحصر به فردی صورت میگیرد. پرورش سربازها، انجام تحقیقات جدید، دستیابی به تکنولوژیهای جدید، اتاق مشاوره جنگی و بسیاری دیگر در این مکان و به فرماندهای شما پیش میروند. مانند بازی Enemy Unknown، این به شما بستگی دارد که تحقیقات و مهندسیهای خود را به چه سمت و سویی هدایت کنید. همچنین تقسیم بندیهای پایگاه برای استفادههای بیشتر در زمینههای مختلف و پیشرفت در آنها، کاملا به تصمیم شما بستگی دارد. این تنها بخشی کوچکی از چگونگی روند بازی در XCOM است.
برخی اوقات حتی لازم است لباس شیک و پیک فرماندهای خود را درآورید و به دنیای بیرون از پایگاه قدم بگذارید؛ دنیایی پر از چالش، خشونت و بیرحم. البته لازم به ذکر است که دنیای بازی همانند Enemy Unknown از ویرانی و ستمگری لبریز نشده، زیرا همانطور که پیشتر در این پیش نمایش بیان شد، بیگانگان در ظاهر قصد دارند تا به مردم آرامش دهند و آیندهای روشن را برای آنها رقم بزنند. اما با این حال، ماموریتها به شکل متفاوتی برنامهریزی شدهاند. ارسال گروهی از سربازان برای پایین آوردن تاسیسات بیگانگان، تصاحب مهمات و ابزار مختلف از یک سفینه فضایی و حتی به اتمام رساندن یک ماموریت Guerilla Ops تماما در بازی وجود دارند. اما مراقب باشید، اگر بیش از حد بیگانگان را عصبانی کنید، آنها نیز حمله متقابلی را دستور کار خود قرار خواهند داد. در این زمان است که از انجام کارهای بیحساب کتاب خود پشیمان خواهید شد و باید در مقابل شورشیان بیرحم بیگانگان ایستادگی کنید؛ مطمئن باشید با پیشروی در بازی و به مرور زمان این کار اصلا راحت نخواهد بود. در XCOM 2، شرایط به گونهای است که هر چیز و هر شخصی، دنیا و حوادث رخ داده درEnemy Unknown را به یک ناجی گیتی میشناسند. قبلا موضوع بر این اساس بود که بیگانگان شروع به تهدید سیاره زمین کردند و مردم دنیا کمی آمادگی مقابله با آنها را دارند، اما حال شما یک شورشی تازه به دوران رسیدهای هستید به عنوان یک نیروی مقاومت در برابر این بیگانگان ایستادگی خواهید کرد. بیگانگان اصلا با افرادی که در کار آنها مزاحمت ایجاد کنند مهربان نخواهند بود.
تمامی نقشههای ماموریتها به گونهای روندسازی میشوند تا به آخرین حد دوباره قابل بازی بودن برسند. این یک عنصر جدید و بسیار مهم در این سری است و استودیو فیراکسیس هرگز برای ساخت آن کوتاهی نکرده است. به همین دلیل است که در این پیشنمایش ابتدا به معرفی آن پرداختیم. بیشتر اوقاتی که در بازیها شاهد نقشههای رویهای هستیم آن بازی معمولا دارای پیچیدگیهای نادرست و در هم ریخته است یا برعکس، بازی بسیار ساده و قابل پیش بینی است. اما XCOM 2 از چنین مشکلی رنج نمیبرد و خوب میداند که بازیکن را به چه سمت و سویی هدایت میکند. نقشهها و فضاهای بازی بسیار پر جزییات هستند و به شکلی طراحی شدهاند که عملیاتهای تاکتیکی خود را به بهترین شکل ممکن پیاده کنید.
دشمنان نیز پیشرفت زیادی کردهاند و ترسناکتر از قبل به نظر میرسند. سِکتویدها با دیانای انسانها القا شدهاند و همین موضوع باعث شده تا تهدیدهای به مراتب بدتری از سوی آنها شاهد باشیم. با این کار آنها باهوشتر، زرنگتر و غیر قابل پیشبینیتر شدهاند. اَدونتها نیز سربازانی با شکل و شمایل انسانها خواهند بود و در جای جای نقشه بازیها مخصوصا در شهرها پایه ثابت مقابله با شما هستند. میتانها و بِرزِکرها موجودات درشت هیکلی هستند که مبارزه در برابر آنها بسیار طاقتفرسا خواهد بود. کریسالدها و وایپرها دشمنان بسیار تیز و فرزی هستند که باید کشتن آنها را در اولویت قرار دهید، در غیر این صورت به بیرحمانهترین شکل ممکن شما را خواهند کشت. این همان جنگی نیست که در Enemy Unknown تجربه کردیم و استودیو فیراکسیس نیز میخواهد مطمئن شود ما با چیزی بدتر و سهمگینتر رو به رو هستیم. دشمنان مختلف، در اندازهها و شکلهای گوناگون همگی قصد دارند تا در برابر تک تک حرکات شما ایستادگی کنند و به راحتی کنار نخواهند کشید.
بگذارید تجربه خودم را با این موجودات بیگانه با شما به اشتراک بگذارم. یکی از پایگاههای بازی تحت حمله بیگانگان قرار گرفت. من گروهی را برای یافتن و نجات بازماندگان این بلای ترسناک و پاکسازی آن مکان از وجود هر دشمنی اعزام کردم. با خوشحالی تمام سه نفر را که از این جنگ جان سالم به در بردند نجات دادم. یکی دیگر از نجات یافتهها نزدیک به یک سکتوید بود و باید قبل از کشته شدن آن توسط این موجود بیرحم او را نجات میدادم. اما حمله طبق نقشه پیش نرفت آن شخص جلوی چشمان من به سرعت تغییر شکل یافت و به یکی از خطرناکترین دشمنان من تبدیل شد. حال در مخمصه بدی قرار گرفته بودم. چند لحظه قبل که تنها دشمن من یک سکتوید بود، حال با تغییر شکل یک انسان، و تبدیل شدن او به یک بیچهره «Faceless» در موقعیت بدی قرار داشتم و ممکن بود این ماموریت نجات به یک کابوس تبدیل شود. این درست جایی است که آدرنالین به جریان افتاد و باید تمام تلاش خودم را برای عقب نشینی اعضای تیم انجام میدادم.
در XCOM 2 شما تصمیمات خود را بر اساس صفحه اطلاعات جدیدی که همیشه روی صفحه وجود دارند اتخاذ میکنید. در طول داستان اگر قصد دارید ماموریتی را به شکل پنهان آغاز کنید، کاشیهای موجود در کف نقشهها به شما خواهند گفت که با قدم گذاشتن روی کدام یک از آنها دشمن از حضور شما آگاه خواهد شد. آیکونهای قرمز رنگی به شکل علامتهای خطر نیز روی این کاشیها قرار خواهند گرفت تا به شما یادآوری کنند چقدر قرار است سر و صدا راه بندازید. در خیلی از بخشها، استودیو فیراکسیس قوانینی که در بازی Enemy Unknown وجود داشتند را به شکل رسمیتر وارد بازی کرده است. این نظم و قانون جدید به این معنا است که باید تمام حرکات استراتژی نوبتی شما بر اساس اطلاعات و آگاهی کامل صورت بگیرد. قدم زدن و پیمایش دیگر موضوع مهم این بازی استراتژی نوبتی به شمار میرود. بیشتر حرکات در این بازی همانند Enemy Unknown انجام میشوند. تنها فرق این دو بازی با یکدیگر، روایتی است که بر اساس آن پیش میروید.
شما در طول بازی، سیاره زمین را کاوش خواهید کرد و در این امر به بررسی حرکات ADVENTها «گروهی که با بیگانگان همکاری میکنند»، یافتن سربازان جدید یا یافتن کلینیک یا تاسیسات جدید برای به دست آوردن مهمات خواهید پرداخت. همه چیز زمان میبرد و نیاز به اسکن کردن و زیر نظر داشتن ساعتها یا حتی روزها دارد. گاهی ممکن است تصمیم بگیرید تا به بازار سیاه بروید و چیزهایی که به دست آوردهاید را بفروشید. از جنازههای بیاستفاده سکتویدها گرفته تا دیگر موارد به درد نخور که میتوان از آنها منابع گرانبها به دست آورد. چیزی که در این بازی شما را به راحتی به دردسر خواهد انداخت، سریع و بیفکر عمل کردن در بازی است. اصلا به این فکر نکنید که به سرعت پروژههای خود را به اتمام برسانید. در غیر این صورت منابع کافی به دست نخواهید آورد، سربازهای کمتری خواهید داشت، گروه مقاومت ضیعف خواهد شد و در نتیجه یک بلای وحشتناک بر سر شما خواهد آمد و آن هم ضد حمله ناگهانی بیگانگان به پایگاه شما است.
البته فکر نکنید که شما خیلی راحت و با حوصله به انجام ماموریت و بررسی اوضاع بپردازید و دشمن هم خیلی بیخیال سر جای خود بنشیند. ارگان اَدونت «Advent» نیز از آن دست دشمنانی است که باید نگران آنها باشید. آنها مشغول به پیش بردن پروژهای به نام آواتار «Avatar» هستند و به طور مخفیانه آن را پیش میبرند. پیشروی این پروژه توسط یک نوار پیشرفت به شما نشان داده خواهد شد. اگر تصمیمات، عملیات و حتی عکسالعملهای فعالی نداشته باشید، پروژه آواتار به سرعت انجام خواهد شد. البته لازم به ذکر است که این پروژه غیرقابل توقف است. وقایع و حوادث مربوط به این عامل در بخش حوادث تاریک به نمایش درخواهند آمد و شما از طریق عملیاتهای Guerrilla قادر به تضعیف پیشرفت پروژه آواتار خواهید کرد. همانند عملیاتهای رُبایش Enemy Unknown، نمیتوانید مانع پیشروی تمامی اهداف بیگانگان شوید. تنها عملیاتهایی را انتخاب کنید که در زمان و مکان درست رخ دهند تا ضرر آن بیشتر از منفعت آن نباشد.
هر عملیاتی که انجام میدهید قانون فعل و انفعال کاملا در آن حاکم است. اگر به دشمن حمله کنید، آنها نیز طی دورههای بعد نگهبانان بیشتری برای تاسیسات خود قرار میدهند. اگر بی محابا حمله کنید، باید در انتظار ضد حملات سختی بنشینید و در کل باید بدانید که این بازی بر اساس قانون است، نه بر اساس شانس و اتفاق. حتی گاهی مشغول کارهای عادی پایگاه خود هستید و ناگهان با سربازان ادونت رو به رو میشوید که با تیرهای سمی قصد کشتن فردی مهم در پایگاه را دارند. یا حتی گروهی را تشکیل میدهند تا وظیفه یافتن کماندوهایی را داشته باشند که برای انجام ماموریتهای مخفیانه به مکانی خاص اعزام میکنید. از آسمان نیز قافل نشوید، سفینههای فضایی آنها نیز آماده حمله کردن به شما هستند. همه این اتفاقات عکسالعملهایی در برابر کارها و تصمیمات شما هستند.
یکی از عناصر سختی که به دیگر سختیهای این بازی اضافه شده، احساس به انجام سریعتر و با عجلهتر عملیات در XCOM 2 است که چنین چیزی در این حد در بازی Enemy Unknown وجود نداشت. هنگامی که اکثر ماموریتها به شکل مخفیکاری آغاز میشوند، هنگامی که چشمتان به تایمرهای بازی بخورد، از اینکه کاشی به کاشی آرام آرام به جلو حرکت کنید، رفته رفته آن حس عجله و دلسرد شدن از باختن به شما دست خواهد داد. اینکه اگر زمان به اتمام برسد چه اتفاقی رخ خواهد داد، اینکه اگر به خاطر تنگی وقت بیفکر عمل کنیم و ناگهان تمامی سربازان اسیر یا کشته شوند چگونه ادامه بازی را به راحتی پیش ببریم و از این قبیل سوالاتی که در این لحظه تماما از جلوی چشم هر بازیکنی رد خواهند شد. از طرفی دیگر هرچقدر هم کار را طولانیتر پیش ببریم ریسک اضافه شدن نیروهای دشمن بیشتر میشود و در نتیجه مقابله با آنها کاری سخت خواهد بود. اینجاست که باز هم باید از همان ابتدایی که بازی را شروع میکنید تا انتهای راه را برنامهریزی کنید. ابتدا فکر کنید، سپس نقشه بکشید و در آخر وارد عمل شوید، درست بر عکس این گزینه مساوی با تضعیف نیرو و شکست شما خواهد بود.
در ادامه مقاله به نکات ریز و قابل توجهای از بازی XCOM 2 اشاره خواهیم کرد که اطلاعات جالبی را قبل از عرضه این بازی در اختیار شما خواهد گذاشت.
دوربین Overwatch
XCOM: Enemy Unknown از نظر ظاهری بازی بدی نبود، اما قسمت دوم این سری بازی به مراتب زیباتر از قبل است. در هنگام انیمیشنهای تیراندازی به راحتی میتوانید بهبود را در این بخش مشاهده کنید. همچنین یکی از بخشهای مهم و جالب بازی این است که قادر هستید دوربین را زوم کنید، صحنه را آهسته کنید و به شکل سینمایی بین هر یک از افرادی که در حال تیراندازی هستند دوربین را تغییر دهید. البته نمیتوان این را یک قابلیت جدید دانست، اما هنگامی که به هر یک از شخصیتها نزدیک شوید، نورپردازیهای جدید بازی و همچنین بهبود کیفیت بافتها به شما لذت خاصی در انجام این بازی میدهند. در لحظات حساس نیز دوربین خود به خود به حالت سینمایی در میآید و از زاویه بهتری به تماشای وقایع خواهید نشست. درست همانند کشته شدن شما توسط این وایپر خوش خط و خال.
سفارشیسازی شخصیتها
شخصیتسازی در این بازی بسیار عمیق و پر جزییات است. رفتار شخصیت، صدا، تمام اجزای ظاهری، تمام اجزای لباس و اسلحه، خالکوبی، زخمها، خراشها و بسیاری از دیگر عناصر که حتی فقط جنبه دکوری دارند از جمله بخشهای بسیار پیچیده و پرجزییات سفارشیسازی شخصیت به شمار میروند. برخی از این موارد از همان ابتدا در دسترس هستند و برخی دیگر نیز با ترفیع شخصیت قابلیتهای بیشتری را نیز در اختیار شما قرار خواهند داد. این امر کاملا به شما اجازه میدهد تا آن شخصی که میخواهید را خلق کنید و با او به راحتی ارتباط برقرار کنید، مگر اینکه شخص بیحوصلهای باشید و به شکل تصادفی شخصیت خود را انتخاب کنید.
انفجار و تخریب
یکی از موارد جالب XCOM 2 این است که قادر هستید به شکل متفاوتی حرکت کنید و استراتژی متفاوتی را بچینید. زیرا شما میتوانید حتی دیوارها را خراب و از آنها عبور کنید. سربازان یا زندانیان در یک ساختمان دفاعی اسیر شدهاند؟ خب از درب جلو استفاده نکیند، خودتان راه خود را باز کنید. تخریب پذیری در این بازی به شکل گستردهای وسیع شده است و راههای به مراتب بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد. تخریب پذیری بسیار پویا و زنده رخ میدهد و بسیاری از متریالها را نیز شامل میشود. به طور مثال اگر بخشی از یک ساختمان را منفجر کنید، آن قسمت آتش میگیرد. این آتش نیز به شکل آرامی در دیگر بخشها پخش میشود و در طول راه خود خرابیهای دیگری به بار میآورد. اگر فرد باهوشی باشید، میتوانید حتی از این آتش به سود خود در مقابل دشمن استفاده کنید، اما اگر بیمحابا شروع به منفجر کردن کنید، شاید خود شما نیز در مخمصه بیافتید.
غارت کردن
هنگامی که یک دشمن را میکشید، این شانس وجود دارد که همراه با کشته شدن آن، متریالهای مختلف، حالت اسلحهها (mod) و آیتمهای دیگر که ارزش بسیار زیادی هم دارند از بدن آنها روی زمین قرار بگیرد. اما در بسیاری از این مواقع، آنها در جایی از محوطه بازی قرار دارند که اصلا دوست ندارید در آن مکان باشید. گاهی ممکن است فقط سه حرکت برای شما باقی مانده باشد تا مرگ یا زندگی سربازانتان مشخص شود. یا باید طوری برنامهریزی کنید که در این سه حرکت به امنیت کامل به متریالها برسید، یا باید با ریسک عمل کنید یا باید کلا از خیر غارت کردن (Loot) جنازه دشمن بگذرید. گاهی اوقات به قدری با غارت کردن به اشیا با ارزش دست مییابید که در ادامه مسیر دوست دارید هر طور که شده به این کار ادامه دهید.
هک کردن
هک کردن در XCOM 2 چرخه جالبی دارد، اما در عین حال ریسک بسیار بالایی نسبت به آن چه که در ازای آن به دست میآورید وجود دارد. چرا که اگر در هک کردن یک سیستم شکست بخورید، مجازات آن واقعا ناگوار خواهید بود. یا باید واقعا ریسک کنید یا فقط اگر شانس با شما یار بود به سراغ هک کردن بروید. هک کردن با شلیک کردن به دشمن فرق زیادی دارد. به طور مثال اگر در یک تیراندازی شرکت کنید شاید تنها ضرری که نصیب شما شود خطا رفتن تیر باشد. اما هک کردن ناموفق ممکن است آن دستگاهی را که قصد خاموش کردنش را دارید کاملا برعکس پیش برود و همه چیز سختتر شود. به طور مثال اگر تصمیم بگیرید یک ربات را خاموش کنید و فقط یک اشتباه باعث شود در این امر شکست بخورید، آن ربات نه تنها خاموش نمیشود، بلکه بسیار قدرتمندتر خواهد شد و مرگ سربازان شما حتمی خواهد بود.
آن طور که کاملا مشخص است، استودیو فیراکسیس اصلا مسیری را طی نکرده که XCOM 2 ناامید کننده باشد. دشمنان جدید و سختتر، ایجاد بستری مناسب برای گسترش حرکات مختلف در یک بازی استراتژی نوبتی، ایجاد قانونها و فرمولهای مناسب، دنیایی به مراتب گیرا و جذابتر، گرافیک و صداگذاری بسیار بهتر و بسیاری موارد دیگر که همه و همه باعث شدهاند تا این بازی بسیار امیدوار کننده ظاهر شود.
تهیه شده در زومجی