اواخر هفته پیش، دو اتفاق خیلی مهم در صنعت سرگرمی رخ داد. یک، انتشار بازی Firewatch و دو، انتشار تریلر سوم و آخر فیلم بتمن علیه سوپرمن بود. شاید برای من، هفته گذشته را بتوان در همین دو اتفاق خلاصه کرد.

بازی‌های کوچکی که با احساسات گیمر بازی می‌کنند!

همیشه از وقتی که کوچک‌تر بودم، خودم را یک گیمر به حساب می‌آوردم. از کنسول کومودور ۶۴ که با نوار کاست(!) باید بازی‌هایش را اجرا می‌کردم و همیشه برای نوشتن دستور LOAD در محیط ساده و ابتدایی کنسول با مشکل مواجه می‌شدم تا زمانی که کم کم کنسول‌های پیشرفته‌تر وارد بازار شدند و به طور کل مسیر بازی‌های ویدیویی را عوض کردند و ما امروز، به جایی رسیدیم که بازی‌های ویدیویی،‌ تبدیل به یکی از پرسودترین صنعت‌های دنیا شده است، از همان زمان با افتخار اعلام می‌کردم که یک گیمر هستم و اگر قبلا فکر می‌کردم که با بالا رفتن سنم، کم کم علاقه‌ام به این صنعت کم خواهد شد، الان و در آستانه ۳۰ سالگی، می‌بینیم که نه تنها ذره‌ای از علاقه‌ام به دنیای بازی‌های ویدیویی کم نشده، بلکه هرروز بیشتر از دیروز دارم به این صنعت علاقه پیدا می‌کنم و هر چه که بیشتر می‌گذرد، به این نکته پی می‌برم که بازی‌های ویدیویی یک هنر هستند و تمام کسانی که در ساخت یک بازی مشارکت دارند، یک هنرمند محسوب می‌شوند.Firewatch-Wallpaper

خب، می‌دانم که الان از خودتان می‌پرسید که این‌ها چه ربطی به ما دارند؟‌ ما خودمان هم تمام این مسائل را می‌دانیم! چیزی که باعث شد من این همه مقدمه‌چینی کنم،‌ انتشار یک بازی مستقل و کوچک به نام Firewatch در هفته گذشته بود. قبل از اینکه بازی را تجربه کنم، از اسکرین‌شات‌هایی که از بازی دیده بودم،‌ می‌دانستم که از لحاظ هنری، با یک بازی فوق‌العاده طرف خواهیم بود، اما هیچ ایده‌ای نداشتم که از لحاظ داستانی با چه محصولی طرف هستیم. بازی را نصب کردم و به محض اجرا، چیزی در بازی بود که باعث شد از همان ابتدا دوست داشتنی به نظر برسد. از همان اول، منظورم همان صفحه منوهای بازی است، هیچ دلیل خاصی هم نداشت، فقط همان موقع بود که فهمیدم من این بازی را دوست خواهم داشت!

یک هنرمند می‌تواند با ۷۰ خط داستان و روایت منحصر به فردش، شمارا منقلب کند!

درست است که من بازی را کمتر از نیم ساعت تجربه کردم، ولی واقعا بعد از مدت‌ها، می‌دانم بازی‌ای را دارم که برای اینکه برسم خانه و اجرایش کنم، لحظه‌شماری می‌کنم. هر از چند گاهی، فیلم، موسیقی یا بازی منتشر می‌شود که بدون هیچ دلیلی دوستشان دارید و Firewatch هم از این دست محصولات است. چیزی که باعث شد من بیشتر عاشق بازی بشوم، قسمت اول و در حقیقت پیش‌درآمد بازی بود که داشت داستان شخصیت اصلی را روایت می‌کرد. خیلی کم پیش می‌آید که من در هنگام تجربه  یک بازی احساساتم بر انگیخته بشود (شاید آخرین بارش بازی The Last of Us بود) اما وقتی که داشتم بخش اول این بازی را تجربه می‌کردم، که یک داستان را به صورت متنی برای شما روایت می‌کند و شما تصمیمات کوچکی در آن می‌گیرید،‌ واقعا احساساتی شدم! خیلی سخت است که شما بتوانید با ۷۰ خط داستان، توانایی این را داشته باشید که کسی را احساساتی کنید و کاری کنید که در همان زمان کوتاه‌، واقعا سرنوشت شخصیت‌ها برایش مهم شود و همان اول بازی، بغض گلویش را بگیرد!‌ خلاصه که این آخر هفته، به من نشان داد که یک هنرمند، لازم نیست نقاشی بکشد، مجسمه بسازد یا یک فیلم بسازد! یک هنرمند حتی لازم نیست که یک بازی بسازد! بلکه می‌تواند با ۷۰ خط داستان و روایت منحصر به فردش، شمارا منقلب کند! به همین دلیل، به شما پیشنهاد می‌کنم که اگر واقعا می‌خواهید یک بازی متفاوت را تجربه کنید، Firewatch را از دست ندهید.

کمی نسبت به فیلم بتمن علیه سوپرمن خوشبین باشید!

خب، می‌رسیم به اتفاق دوم این هفته! انتشار تریلر سوم و آخر فیلم بتمن علیه سوپرمن در فاصله یک ماه مانده به  اکران فیلم! قبل از اینکه راجع به این داستان صحبت کنم، می‌خواهم کمی راجع به دید خودم نسبت به کل این موضوع و این جو منفی که علیه این فیلم راه افتاده صحبت کنم. می‌دانم که کلا یک جو منفی درباره زک اسنایدر، به خصوص به خاطر فیلم ۳۰۰ بین ما ایرانی‌ها وجود دارد و خب تا حدودی هم حق داریم . اما مشکل این است که ما، وقتی از شخصی بدمان می‌آید، دیگر به هیچ‌وجه حاضر نیستیم که قبول کنیم که شخص موردنظر، ممکن است کار خوبی هم داشته باشد! من به همه شما پیشنهاد می‌کنم که فیلم Watchmen، که ساخته همین زک اسنایدر منفور(!) است را تماشا کنید، آن وقت فکر کنم شما هم کمی با من هم نظر می‌شوید. به نظر من، واچ‌من، یکی از بهترین و خوش‌ساخت‌ترین فیلم‌هایی است که با محوریت ابرقهرمان‌ها ساخته شده است.

|

بیایید مقایسه نکنیم، بیایید با یک ذهن خالی به استقبال این فیلم برویم و به فیلم شانس بدهیم

مسئله‌ی دیگری هم که وجود دارد،این است که ما عادت داریم بعد از سه‌گانه نولان،‌ هرچه فیلم با محوریت ابرقهرمانی ساخته و اکران می‌شود،‌ با این سه‌گانه مقایسه می‌کنیم! خب این کار از همان اول اشتباه است! به نظر من، هر فیلم خوبی، زمانی که ساخته و اکران می‌شود،‌ تاثیر خودش را  می‌گذارد و باعث جهت‌دهی به فیلم‌های هم ژانر خودش می‌شود.همین سه‌گانه نولان، مسلما اگر ساخته نمی‌شد، ما شاید حالا حالاها شاهد چنین فضای تیره و تار و جدی‌ای در فیلم‌های ابرقهرمانی نبودیم. اما ما باید یاد بگیریم که سه‌گانه نولان و کریستین بیل در نقش بتمن، هیث لجر در نقش جوکر و مایکل کین در نقش آلفرد، تمام شده‌اند و رفته‌اند و حالا باید بن افلک در نقش بتمن، جرد لتو در نقش جوکر و جرمی ایرونز را در نقش آلفرد بپذیریم! بیایید مقایسه نکنیم، بیایید با یک ذهن خالی به استقبال این فیلم برویم و به فیلم شانس بدهیم! شاید فیلم خوبی از آب درنیاید، اما شاید هم حتی از سه‌گانه نولان بهتر شود! سعی نکنید فیلمی را که ندیده‌اید،‌ بکوبانید و از همین الان قصاص قبل از جنایت بکنید و با قطعیت بگویید که فیلم هیچ شانسی ندارد! نمونه بارز حرف‌های من، همین تریلر جدید فیلم است که چند روز پیش منتشر شد! مطمئن هستم که نمی‌توانید بعد از دیدن این تریلر انگ بد بودن به آن بزنید! درسته، تریلر دوم فیلم اصلا خوب نبود، اما مطمئن هستم که شما هم با دیدن این تریلر، نظرتان باز خواهد گشت! تا یادم نرفته، این را هم به شما بگویم که اگر از من می‌شنوید، به نظر من بهترین بازیگر فیلم بتمن علیه سوپرمن، جسی ایزنبرگ خواهد بود! ممکن است الان فکر کنید که عقلم را از دست دادم، اما تریلر را باز هم نگاه کنید، و روی صورت لکس لوتر تصویر را متوقف کنید تا عمق دیوانگی را در چشم‌هاش ببینید!

این دو اتفاق،‌ برای من مهم‌ترین و بزرگ‌ترین اتفاق‌های هفته بود‌. شاید باور نکنید ولی حتی بزرگ‌تر از خبر تایید انتشار Quantum Break برای رایانه‌های شخصی! حالا که بحث Quantum Break شد، واقعا من هنوزم که هنوزه، دلیل اصلی دعواهای بین طرفداران پلتفرم‌ها را نمی‌فهمم! واقعا از شما خواهش می‌کنم اگر شما می‌دانید، برای من در کامنت‌ها توضیح بدید چون مدت‌ها است که چرایی این مسئله ذهن من را درگیر کرده است!

تا هفته بعد..

تهیه شده در زومجی‌


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده