نبرد کاراکترها: الی در برابر سم فیشر (برنده: الی)

برای شرکت در قرعه کشی به صفحه اصلی نبرد کاراکترها در زومجی مراجعه کنید.

سم فیشر سال ۱۹۵۷ در شهر Baltimore ایالت Maryland متولد شد. او هیچ زمانی از کودکی و گذشته خود صحبت نکرده است اما تنها موارد اندکی که از گذشته او درز کرده نشان می‌دهد که سم در سنین کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و پس از آن به مدرسه نظامی نیروی دریایی پیوست. پس از گذراندن تمرینات سخت و تعالیم نظامی حرفه‌ای، سم به یکی از باارزش‌ترین سربازان نیروی دریایی تبدیل شد. او ماموریت‌های بسیاری را برای نیروی دریایی و CIA انجام داد که اکثر آن‌ها در خط مقدم و در نقش جاسوس بوده است.

قبل از اینکه سم عضو Splinter Cell شود، با دختری به نام ریگان ازدواج کرد اما پس از مدت کوتاهی از هم طلاق گرفتند. مدتی پس از طلاق، Regan بدلیل سرطان از دنیا رفت و سم را در بزرگ کردن فرزندشان یعنی سارا تنها گذاشت. بدشانسی‌های سم تمامی نداشت چرا که سارا هم در نوجوانی توسط یک راننده به قتل رسید. بعد از کسب تجربه فراوان، سم نیروی دریایی را به مقصد تشکیلات مخفی و بسیار پیشرفته Third Echelon ترک کرد. در سال ۲۰۱۰ او به عنوان یک Splinter Cell از بخش Third Echelon استعفا داد تا به دنبال قاتل دختر خود برود.

فیشر تبحر زیادی در جنگ‌های خاموش دارد و یک متخصص در استفاده از تاکتیک‌های مخفی کاری است. سم شخصیتی کاملاً درون‌گرا و کم‌حرف دارد و هنگام انجام ماموریت تا زمانی که لازم نباشد حرف نمی‌زد. یکی از ویژگی‌های جذاب دیگر او زمانی است که می‌خواهد از شخص مقابل حرف بکشد. آن جا است که با شکنجه و به در و دیوار کوباندن طرف مقابل دق و دلی شما هم همراه با او خالی می‌شود. مگر می‌شود از سم فیشر صحبت کرد اما به دوربین‌های سه کانونه فوق العاده محبوب و پرکاربرد دید در شب وی اشاره‌ای نکرد؟ به دلیل اینکه اکثر ماموریت‌های سم در شب یا محیط‌های بسته و تاریک جریان دارد، این وسیله همیشه نقش کلیدی و بسیار تاثیرگذاری را در روند و پیشبرد عملیات داشته است. این دوربین‌ها تبدیل به نماد سری و یار همیشگی و جدانشدنی سم شد.

اما آیا سم فیشر می‌تواند از پس دختری بر بیاید که به یکی از محبوب‌ترین و دلنشین‌ترین کاراکترهای مونث دنیای بازی‌ها تبدیل شده است؟

«بعد از همه‌ی اتفاقاتی که پشت سر گذاشتیم... بعد از همه‌ی کارایی که کردم، نمی‌تونه به خاطر هیچی باشه.» دختر ۱۴ ساله‌ای که کنار همه‌ی آدم‌بزرگ‌های دنیای زامبی‌زده‌ی پساآخرالزمانی The Last of Us، با اینکه تنها سه سال است می‌شناسیم‌اش هرگز نمی‌توانیم نگاه نگران او را در آخرین فریم بازی فراموش کنیم. الی سال‌ها بعد از شیوع ویروس در یک منطقه‌ی نظامی قرنطینه شده به دنیا آمده و اطلاعات چندانی از دنیای قبل از خود ندارد. آنا، مادر او، قبل از مرگ خود الی را به مارلین یکی از مسئولان آن منطقه‌ی نظامی سپرد و ۱۴ سال بعد از اینکه متوجه می‌شوند الی در برابر این ویروس مصون است، قصد دارد او را به یک بیمارستان ببرد تا شاید امیدی برای ساخت یک واکسن باشد.

می‌توان موارد زیادی را از دلایل حضور الی در نبرد کاراکترهای زومجی برشمرد اما شاهکار ناتی داگ جایی به اوج خورد می‌رسد که در اواخر بازی، کنترل او را به دست می‌گیریم و چنان با یکی از کم سن و سال‌ترین پروتاگونیست‌های دنیا بازی‌های رایانه‌ای همذات‌پنداری می‌کنیم که گویی دیگر هیچ چیزی در زندگیمان مهم‌تر از نجات جان جوئل نیست. روحیه‌ی بلندپرواز او و نترسی‌اش در بسته‌ی الحاقی Left Behind جایش را به دنیایی کودکانه و رنگارنگ در اعماق تخیلات او می‌دهد که ما را بیش از پیش عاشق خودش می‌کند.

حالا که مشخص شده در قسمت دوم بازی، الی پنج سال بزرگ‌تر و صدالبته زخم‌خورده‌تر شده، روی دیگری از او را می‌بینیم. بازمانده‌ای که از همه‌چیز زده شده و با نفرت به دنبال انتقام است. آیا الی دوست‌داشتنی می‌تواند از پس سم فیشر بی‌رحم بربیاید؟

---