// شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۰۰

گیشه: معرفی فیلم A Walk Among Tombstones

لیام نِیسون در این چند سال اخیر یک تنه خود را به عنوان یک سبک ثابت‌شده، هیجان‌انگیز و محبوب از اکشن بین مردم شناسانده است.
هرکسی به سراغ تماشای فیلم‌های این بازیگرِ سرزنده‌ی ۶۲ ساله می‌رود، تقریبا می‌داند چه چیز‌هایی انتظارش را می‌کشند؛ نجات بی‌گناهی از دست آدم‌رباها. نگاه‌های سرد و خالی لیام. حل سریع یک سری معما و در نهایت لت و پار کردن یک سری آدم ‌بد. اما فیلم جدید او به جای اینکه بیشتر شبیه «ربوده‌شده»ها و «ناشناخته» و دیگر فیلم‌های هم‌فرم‌اش باشد، وارد مسیر متفاوت و دورازذهنِ دیگری شده است که شاید کسانی که از اکشن‌های نِیسون خوش‌شان نمی‌آید را به سمت خود جلب کند. «گردشی در میان سنگ‌قبرها» بیشتر از آن فیلم‌های پرضد و خورد، در دسته‌‌ تریلرهای معمایی اتمسفریکِ نئونوآر جای می‌گیرد. دیگر خودتان حساب کنید: داستان فیلم در سال ۱۹۹۹ نیویورک جریان دارد. شب‌های سرد و تاریک همراه با باران‌های سیل‌آسا. آدم‌هایی که یکی‌شان از دیگری سیاه‌تر و منفی‌تر است. کاراگاهی با گذشته‌ای غیرقابل‌اشاره که دوباره به میدان بازگشته و قاتلانِ جانی که از روی خوشگذرانی زنان را تکه‌تکه می‌کنند. پس در میان سیل اکشن‌های درجه‌ی سنی ۱۳، اگر دل‌تان برای چنین محصول بزرگسالانه و متفاوتی لک زده، «سنگ‌قبرها» شاید بتواند تا حدودی حال‌تان را جا بیاورد. a-walk-among-the-tombstones-liam-neeson-large داستان فیلم براساس رمانی از لارنس بلاک به همین نام است. بلاک تاکنون ۱۷ رمان با محوریت کاراگاهی به نام متیو اسکادر نوشته است، که «سنگ‌قبرها» یکی از بهترین‌هایشان است. فیلم با فلش‌بکی به سال ۱۹۹۱ آغاز می‌شود و ما را با پلیسی الکلی، متیو اسکادر، آشنا می‌کند که مثل همیشه در نوشکده‌ای در حال روزنامه‌خوانی و نوشیدن است، که عده‌ای وارد شده و صاحب نوشکده را مورد ضرب گلوله قرار می‌دهند و فرار می‌کنند. متیو آنها را تعقیب کرده و یک فصل تیراندازی بی‌مهابا در خیابان‌های شهر به سبک جی‌تی‌ای به راه می‌افتد. بعد از اتفاقات مرموز و بد آن روز به ۸ سال بعد کات می‌زنیم. حالا متیو از کار بی‌کار شده و برای خودش شغل کاراگاه خصوصی را انتخاب کرده و همزمان در جلسات ترک اعتیاد هم شرکت می‌کند. طولی نمی‌کشد که او توسط یک قاچاقچی موادِ مخدر بالارتبه به نام کنی کریستو، برای پیدا کردن مسببان قتل همسرش دعوت به کار روی یک پرونده‌ی شخصی می‌شود. متیو در ابتدا علاقه‌ای به چنین پرونده‌ای ندارد، اما وقتی متوجه می‌شود این قاتلان روانی همسرِ کنی را بعد از دریافت پولِ درخواستی، قطعه‌قطعه کرده‌اند و همچنین او اولین و آخرین قربانی آنها نبوده، متیو تحقیق روی عاملان این قتل‌های وحشیانه را شروع می‌کند... . در اینجا نِیسون شخصیتی را در قالب اسکادر در تجسم بخشیده که خیلی به فیلم‌های دیگرش شبیه نیست. در «سنگ‌قبرها» با نِیسونی بی‌رحم و خون‌سرد در حرف‌کشیدن از آدم‌بدها طرف نیستیم، برخلاف کاراکترهای اخیرش، اسکادر کاراگاهی گوشه‌گیرتری است که از قدرت بازوان‌اش برای بدست آوردن اطلاعات استفاده نمی‌کند. چرا، اگر موقعیت‌اش پیش آید، اسکادر این توانایی را دارد تا ترسناک و خفن به نظر برسد. اما در «سنگ‌قبرها» داستان بیشتر روی حل معمای یافتن قاتلان از طریق پرس و جو و بررسی شواهد تمرکز کرده است. بنابراین، بیشتر این شخصیت کاریزماتیک و هوش‌اش در بازی با کلمات، آشنایی با شرایط قرمز و واکنش‌های درست و به‌موقع‌اش است که در ردیف اول جذابیت قصه قرار دارند. همانطور که گفتم، نِیسون حتی تا مرحله‌ی تهدیدکردن آنتاگونیست‌های روان‌پریشِ فیلم از پشت تلفن هم می‌رود، اما به طور کلی، بهتر است با انتظار یکی دیگر از آن بزن‌بزن‌های تیپیکالِ نِیسونی به تماشای «سنگ‌قبرها» ننشینید. یکی از کم‌کاری‌ها و نکات ضعف فیلم اما به شکست گروه سازندگان در درآوردن فضایی خفقان‌آورِ حاکم بر دنیای فیلم برمی‌گردد. تمام نشانه‌های حال‌و‌هوای گرفته و تاریک فیلم به علاقه‌نداشتن اسکادر به کامپیوتر و موبایل و شب‌های بارانی نیویورک خلاصه شده است. «سنگ‌قبرها» خیلی سعی کرده تا در این زمینه به زور و زحمت وارد قلمروی نئونوآرهایی بزرگی مثل «هفت» و «زودیاک» شود. اما در نهایت همه‌چیز مصنوعی و آنقدرها تاثیرگذار جلوه نمی‌کنند و مثل آثار دیوید فینچر، قدرت بالابردن تاثیرگذاری حس تلخ فیلم و خلق دنیایی ملموس و تازه را ندارند. اما با این حال چهره‌ی غمگین و فرورفته‌ی متیو اسکادر به خوبی در تقابل با همین نیویورکِ نصفه و نیمه، جذاب درآمده است و کمبود کارگردانی هنری فیلم آنقدرها نیست که توی ذوق بزند. همین که کارگردان توانسته ژانری را احیا کند که مدت‌هاست در انتظارش نشسته‌ایم، قابل‌قبول است. شخصیت‌پردازی آنتاگونیست‌های فیلم هم تعریفی ندارد. اگر کلا وارد زندگی‌شان نمی‌شدیم و هویت‌شان تا لحظات پایانی مرموز می‌ماند، شاید می‌شد از کنار این موضوع به راحتی بگذریم، ولی دوربین سری به خانه‌شان می‌زند و بدونارائه‌ی اطلاعات بیشتر خارج می‌شود. اگر کمی درباره‌ی سبک‌ زندگی، نوع رابطه‌شان و دلیل روان‌پریشی‌شان می‌دانستیم، مطمئنا این مسئله هم به ساخت اتمسفر رعب‌انگیز فیلم کمک می‌کرد  و هم نقطه‌ی اوج پایانی فیلم کمی غیرقابل‌فهم و یکهویی احساس نمی‌شد. a-walk-among-the-tombstonddes-liam-neeson-large متیو اسکادر همان‌قدر که سرسخت و باهوش و حرفه‌ای نشان می‌دهد، به همان اندازه در زیر پوستِ کلفت‌اش می‌توان نشانه‌هایی از انسانیت و تمایل به روشنایی را هم دید. او در جریان تحقیقات‌اش با پسربچه‌ای بی‌خانمانِ آفریقایی/آمریکایی به نام تی‌جی آشنا می‌شود. برخورد اول‌شان کمی سرد و خشک جلو می‌رود، اما کم‌کم هنرنمایی عالی برایان بردلی هم دوستی بین او و اسکادر را جوش می‌دهد و هم او را در دل تماشاگر جا می‌کند. فیلم نحو‌ه‌ی همراهی‌شان را کمی غیرقابل‌باور می‌چیند. حضورش بیشتر برای بازکردن در پوش خصوصیات انسانی اسکادر است و رابطه‌شان هم در پایان آنطور که انتظار داریم با یک ضربه‌ی عاطفی محکم پایان نمی‌گیرد. اما این وسط دیالوگ‌هایی که بین‌شان رد و بدل می‌شود، لحظات آرام و خوبی خلق می‌کند. «سنگ‌قبرها» درباره‌ای این است که اسکادر چگونه به خاطر گذشته‌اش در مقابل شیطان صبر پیشه می‌کند و حالا که یک‌بار از او ضربه خورده، با چه ذهنیتی در مقابل‌اش قرار می‌گیرد. «گردشی در میان سنگ‌قبرها» به شدت نهیلیستی، زن‌ستیز و پر از خشونت‌هایی واقع‌گرایانه و جون‌آمیز از شکنجه و مرگ‌های شوکه‌کننده است. لیام نِیسون در قالب نقشی متفاوت‌تر، هیجان مضطرب‌کننده‌ای در مقابله با نیروهای شر داستان در وجودتان شعله‌ور می‌کند که شاید در هنگام تماشای فیلم شما را جذب گرمایش کند، اما آنقدرها قدرت ندارد تا آن را به‌یادمادنی و استثنایی سازد. اگر شما هم این فیلم را تماشا کرده‌اید تجربیات خود را با ما و دیگر کاربران زومجی به اشتراک بگذارید. تهیه شده توسط زومجی


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده