یونس بهرامی
،
درباره من:
I have never regretted my silence, as for my speech I’ve regretted it many times
I have never regretted my silence, as for my speech I’ve regretted it many times
عضویت: چهار شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵
پست
سه شنبه, ۲ مرداد ۹۷, ۱۶:۲۹پست
سه شنبه, ۲ مرداد ۹۷, ۱۲:۲۹پست
سه شنبه, ۲ مرداد ۹۷, ۱۰:۴۵پست
دوشنبه, ۱ مرداد ۹۷, ۲۰:۳۱نظر
سلام. انتقادات شما به این متن و متن قبلی برای بنده قابل توجه بود و از این بابت خیلی ممنونم.
اما شما اصطلاحاً شبیه به کاری که آفرینشگرایان انجام میدن از تکنیک Gish Gallop توی بحث استفاده میکنید. اما این رو بیاحترامی برداشت نکنید، من درک میکنم بهخاطر محدودیت کامنت نمیشه همهی مسائل رو کامل مطرح کرد و من هم اینجا به دلیل همین محدودیت کامنت چارهای ندارم تا خیلی کوتاه جواب بدم، اون هم فقط به سؤال آخرتون که گفتید ارتباط «داروین» و «منشأ انسان» به دارک سولز چیه.
درسته، این مسائل ارتباطی به دارک سولز ندارن، اینها مخصوص بلادبورن هستن.
بهطور خیلی خلاصه، دارک سولز دربارهی سفر قهرمان با الگوی کمپبل هست. سفر قهرمان بهخاطر دید آفرینشگرایانه (مذهبی) انسان رو اشرف مخلوقات در نظر میگیره و خدایانی که برای خودش میسازه بهشدت تحت تأثیر «تأثر» و «تصور» انسان هست (از دید دیوید هیوم).
و سفر قهرمان دارک سولز آخرش به جایی میرسه که انسان میتونه خدایان رو شکست بده و زمان تصمیمگیری برای جهان همون دیدی رو داشته باشه که خدای قبلی داشت.
اما بلادبورن، بهعنوان یک بازی لاوکرفتی، به ناچیزی انسان و عدم قهرمان بودنش اشاره داره که این دیدگاه هم تحت تأثیر نظریهی داروین ایجاد میشد. انسانی که قبلاً تصور میکرد اشرف مخلوقاته، وقتی ببینه با برنج حدود ده درصد ژنوم مشترک داره، مقابل سفر قهرمان و الگوهای اون چه واکنشی داره؟ نتیجتاً یک جهان بیقهرمان رو داریم با خدایانی که لزوماً Omni-max و خیرخواه انسان نیستن. دیگه انسان در پایان بلادبورن به دید خدا نمیرسه، بلکه حتی در یکی از اون پایانها به بردهی اون خدا (Moon Presence) تبدیل میشه.
امیدوارم با این توضیحات موجز کمی شفافسازی شده باشه.
پست
یکشنبه, ۳۱ تیر ۹۷, ۱۶:۲۵پست
یکشنبه, ۳۱ تیر ۹۷, ۱۳:۲۴پست
یکشنبه, ۳۱ تیر ۹۷, ۰۹:۲۴پست
شنبه, ۳۰ تیر ۹۷, ۱۶:۰۲پست
شنبه, ۳۰ تیر ۹۷, ۱۲:۰۲