Observer بازی جدید سازندگان Layers of Fear است که با وجود داشتن مشکلاتی، ارزش تجربه کردن را دارد. همراه بررسی بازی باشید.

Layers of Fear بازی‌ای بود که اوایل سال ۲۰۱۶ منتشر شد و با اینکه مشکلاتی در زمینه‌های مختلف داشت، اما حداقل برای طرفداران بازی‌های ترسناک، سرگرمی چندساعته خوبی به حساب می‌آمد. به همین دلیل هم وقتی بازی جدید سازندگان این اثر در استودیو بلوبر با نام Observer منتشر شد، به شخصه انتظار یک بازی ترسناک خوب دیگر را داشتم و از طرفی هم امیدوار بودم که سازندگان، اشتباهات بازی قبلی را در این اثر تکرار نکنند تا Observer بازی به مراتب بهتری در مقایسه با Layes of Fear باشد. اما واقعیت این است که یک سری از مشکلات بازی قبلی، کماکان در بازی Observer هم وجود دارند ولی حتی با وجود این مشکلات، باز هم بازی ارزش تجربه کردن را دارد. 

داستان بازی در سال ۲۰۸۴ و در کشور لهستان جریان دارد. شما بازی را در نقش دنیل لازارسکی در حالی آغاز خواهید کرد که وی در شبی بارانی داخل ماشین خود نشسته و ناگهان تماسی از سوی پسرش با وی برقرار می‌شود؛ پسری که مدت‌ها است ارتباطی با پدرش ندارد و همین هم باعث می‌شود تا دنیل که در اصل یک کاراگاه است، رد تماس مذکور را زده و راهش به یک ساختمان منتهی شود که ساکنین زیادی دارد. دنیل بالاخره موفق می‌شود اتاق پسرش را پیدا کند و با صحنه‌ای رو‌به‌رو می‌شود که قصد فاش کردن آن را برای جلوگیری از لو رفتن داستان بازی ندارم. راستش را بخواهید، با اینکه Observer به عنوان یک بازی ترسناک معرفی شده، اما در اصل بازی را می‌توان یک اثر شبیه‌ساز راه رفتن و داستان‌محور هم دانست. چرا که گیم‌پلی در Observer نقش بسیار کم‌رنگی دارد و درست است که مثلا می‌توانید صحنه‌های مختلف را به لطف قابلیت‌های دنیل بررسی کرده و سرنخ‌هایی پیدا کنید و گاهی هم یکی دوتا پازل خیلی ساده در بازی حل خواهید کرد، اما این‌ها بخش خیلی کوچکی از بازی بوده و در بقیه مواقع، صرفا در حال حرکت در محیط و پی بردن به داستان بازی هستید. 

بررسی بازی Observer

شخصیت پردازی ضعیف باعث شده تا مشکلات و سرانجام کاراکتر‌ها در بازی کم‌اهمیت به نظر برسد

در چنین بازی‌ای که تمرکز زیادی روی داستان دارد، طبیعی است که مهم‌ترین المان بازی داستان باشد. خب Observer ایده داستانی خوبی دارد و شروع طوفانی بازی، باعث می‌شود تا سوال‌های مختلفی برای مخاطب ایجاد شده و در طول بازی وی به دنبال پاسخ این سوال‌ها باشد. اما صرفا یک ایده خوب، به معنی عالی بودن داستان نیست و عوامل دیگری هم برای رسیدن داستان بازی به چنین جایگاهی نیاز هستند. معمولا در چنین بازی‌هایی، یکی از دلایلی که می‌تواند باعث موفقیت بازی شود، شخصیت‌پردازی عالی است. به عنوان مثال بد نیست به فصل اول بازی The Walking Dead استودیو تل‌تیل گیمز اشاره کنیم که تا چه حد شخصیت پردازی عالی‌ای داشت و همین امر باعث شده بود تا با کاراکتر‌های بازی همذات‌پنداری داشته باشیم و سرنوشت‌شان برایمان اهمیت داشته باشد. یا در نمونه‌ای دیگر بازی Life is Strange را داریم که یکی از دلایل موفقیتش، شخصیت‌های اصلی آن و ارتباط بین‌شان بود که به بهترین شکل ممکن در بازی گنجانده شده بود. 

خب بحث شخصیت‌پردازی جایی است که اولین مشکل بازی Observer خودش را نشان می‌دهد. جالب است بدانید که نقش شخصیت اصلی بازی را، روتخر هاور، بازیگر فیلم‌هایی چون Blade Runner ایفا کرده است و همین باعث شده بود تا شخصا امیدوار باشم که با کاراکتر جالب و غنی‌ای در قالب دنیل لازارسکی در طول بازی رو‌به‌رو خواهم بود. اما واقعیت این است که Observer در زمینه شخصیت‌پردازی کاراکتر‌هایش مشکل دارد و همین مساله تاثیر منفی‌اش را روی داستان بازی هم گذاشته است؛ چرا که وقتی شخصیت‌ها برای‌تان مهم نباشند، دیگر سرنوشت‌شان در طول بازی هم برای‌تان مهم نخواهد بود. شاید اصلی‌ترین نقطه قوت شخصیت دنیل لازارسکی، صدای عالی روتخر هاور باشد که نقش وی را ایفا کرده است و به جز این، ما نه پیش‌زمینه داستانی‌ای در مورد این شخصیت می‌شنویم و نه در طول بازی آنقدر خوب به این شخصیت پرداخته می‌شود که سرانجامش برای‌مان مهم باشد. این قضیه در مورد دیگر کاراکتر‌های بازی هم صدق می‌کند و مثلا مسئول ساختمانی که پسر دنیل در آن زندگی می‌کند یک سرباز سابق جنگ است که بخشی از بدنش را در جنگ از دست داده و با اینکه در نهایت نقش مهمی در بازی ایفا می‌کند، اما هرگز به چیزی بیش‌تر از یک کاراکتر مقوایی و تک‌بعدی تبدیل نمی‌شود.

بررسی بازی Observer

این ضعف‌ها در زمینه شخصیت‌پردازی، باعث شده‌اند تا در نهایت داستان بازی هم آسیب ببیند چون در یک چنین بازی‌ای، شخصیت‌ها مهره‌های بسیار مهمی در روایت داستان هستند و Observer در این زمینه موفق ظاهر نمی‌شود. البته این بدین معنی نیست که بازی داستان بدی داشته باشد و برعکس اگر از ضعف‌های شخصیت‌پردازی فاکتور بگیریم، شاهد داستان نسبتا خوبی در بازی هستیم که دو پایان متفاوت هم دارد و همین انگیزه‌ای است که بتوان بازی را دوباره تجربه کرد. در مجموع با اینکه شاید سطحی بودن کاراکتر‌ها در بازی کمی تو ذوق بزند، اما داستان بازی به شکلی است که مدام در طول آن، وقتی جواب یکی از سوال‌هایتان را پیدا می‌کنید، سوال یا سوال‌های دیگری برای‌تان ایجاد می‌شود و همین عاملی است که به‌تان برای تمام کردن بازی، انگیزه می‌دهد و مانع از یکنواخت شدن بازی می‌شود. 

در ابتدای متن هم اشاره کردم که Observer یک بازی ترسناک است و بد نیست کمی هم به جنبه‌های ترس بازی بپردازیم. اول از همه باید به این موضوع اشاره کنم که ترس موجود در Observer، نه از جنس ترس‌های ناگهانی ناشی از جامپ‌اسکر‌ها که از جنس ترس روانی است؛ از همان ترس‌هایی که حس افسردگی و عجیبی به مخاطب می‌دهند و باعث می‌شوند تا زودتر بخواهید از این محیط خارج شوید تا نفسی به راحتی بکشید! بازی Observer حس و حالی سایبرپانکی دارد و سازندگان موفق شده‌اند تا اتمسفر چنین دنیایی را به بهترین شکل خلق کنند و کلیت طراحی دنیای تاریک بازی به شکلی است که حتی یک قدم زدن ساده در آن هم عجیب و ترسناک به نظر می‌رسد و همیشه این حس را دارید که انگار توسط موجودی وحشتناک تعقیب می‌شوید. این مساله مخصوصا زمانی که وارد ذهن کاراکتر‌ها می‌شوید، بیش‌تر خودش را نشان می‌دهد. چرا که در این بخش‌ها معمولا همه‌چیز حس و حال یک هزارتوی پر پیچ و خم را دارد که دوست دارید سریع‌تر راه خروج از آن را پیدا کرده و فرار کنید. در کل Observer بازی‌ای است که در آن نباید انتظار ترس‌های ناشی از جامپ‌اسکر‌ها را داشته باشید و تمرکز اصلی بازی، روی ترس‌های روانی است و باید گفت در این زمینه موفق هم ظاهر شده است. 

 
بازی در هر زمینه‌ای که مشکل داشته باشد، در زمینه خلق اتمسفری تاریک و سایبرپانکی عالی عمل کرده است

با اینکه اصلی‌ترین المان یک بازی داستان‌محور داستان است، اما اشتباهی که معمولا سازندگان بازی‌های ضعیف این سبک مرتکب می‌شوند، این است که اهمیتی به گیم‌پلی نمی‌دهند و همین هم باعث می‌شود تا اثر در نهایت بیش‌تر از آنکه شبیه به بازی باشد، شبیه به یک فیلم یا کتاب مصور شود که گیمر نقش چندانی در آن ندارد و صرفا مسیری را که سازندگان برایش در نظر گرفته‌اند طی می‌کند تا به پایان بازی و پایان داستان آن برسد. خب این مشکلی است که تا حدودی آن را در Observer هم شاهد هستیم. گیم‌پلی بازی به چندین بخش تقسیم می‌شود که اگر بگویم خیلی از آن‌ها جذابیت خاصی ندارند، دروغ نگفته‌ام. برای مثال از آنجایی که دنیل یک کاراگاه است، می‌توانید به لطف دو نوع دید متفاوت خود صحنه‌های جرم را بررسی کند و مثلا به بررسی خون مقتول پرداخته یا آثار باقی‌مانده از قاتل را بررسی کند. مشکلی که این بخش از گیم‌پلی بازی دارد، این است که معمولا به سرانجام خاصی منتهی نمی‌شود. یعنی شما صرفا یک محیط را می‌گردید و تمام و پس از آن استفاده خاصی از سرنخ‌هایی که به دست آورده‌اید نمی‌کنید و در نهایت قدم بعدی‌تان در بازی، به وسیله نفوذ به ذهن شخصیت‌ها مشخص می‌شود. همین مساله باعث می‌شود تا این حس به‌تان دست بدهد که انگار همه کارهای دیگرتان بیهوده و صرفا برای طولانی‌تر کردن زمان بازی بوده است. 

البته از حق نگذریم، یک سری از پازل‌ها در بازی دیده می‌شوند که طراحی جالبی دارند؛ پازل‌هایی مانند باز کردن درب یک قسمت زیرزمینی با جابه‌جا کردن و وصل کردن یک قلاب به آن و چند نمونه دیگر. با اینکه پازل‌های بازی شرایط خوبی داشته و تنوع خوبی به آن می‌دهند، اما مشکل این است که تعداد این چنین پازل‌هایی در بازی خیلی کم است و از انگشتان یک دست بیش‌تر نمی‌شود و در نتیجه اکثر وقت شما در بازی، به رفتن از یک نقطه به نقطه بعدی و ورود به ذهن شخص بعدی خلاصه می‌شود و همین باعث شده تا بازی پس از مدتی، کمی حس و حال تکراری پیدا کند. راستی بد نیست به این قضیه هم اشاره کنم که گاهی در طول یک بازی، موجودی به دنبال شما می‌گردد و هدف شما این است که از دست وی فرار کرده و خود را به خروجی برسانید. این بخش‌ها نیز پتانسیل این را داشتد که تنوع بیش‌تری به بازی ببخشند ولی طراحی ضعیف مراحل در این قسمت و نبود هیجان، باعث شده تا این بخش‌ها هم کیفیت خوبی نداشته باشند و کمکی به بهبود گیم‌پلی بازی نکنند. همه این عوامل دست به دست هم داده‌اند تا Observer با وجود داشتنی خوب، در زمینه گیم‌پلی یک اثر متوسط و معمولی باشد. شاید اگر کمی تعداد پازل‌ها در بازی بیش‌تر بود یا مثلا سازندگان حق انتخاب بیش‌تری به گیمر در طول بازی می‌دادند، Observer از حیث گیم‌پلی نیز می‌توانست به اثر باکیفیت‌تری تبدیل شود. 

بررسی بازی Observer

از آنجایی که Observer یک بازی ترسناک با محوریت ترس روانی است، اتمسفر می‌تواند نقش مهمی در بازی ایفا کند؛ همان‌طور که مثلا بازی Silent Hill 2 که شخصا آن را یکی از بهترین بازی‌های ترسناک می‌دانم، به لطف اتمسفر عالی‌اش توانسته ماندگار شود. خب Observer در این زمینه عملکرد خیلی خوبی دارد و همان‌طور که قبلا هم اشاره شد، سازندگان به خوبی دنیایی تاریک و سایبرپانکی را خلق کرده‌اند؛ دنیایی که پس از انتشار یک ویروس در آن، افراد زیادی کشته شده‌اند و حال مجموعه‌ای به نام چیرون بر آن حکم‌رانی می‌کند و سازندگان توانسته‌اند به‌خوبی اتمسفری خفقان‌آور و افسرده‌کننده را در بازی به وجود بیاورند. کافی است تا دقایقی در محیط‌های باز بازی و در زیر بارش باران قدم بزنید تا متوجه منظورم شوید. مساله دیگری که تاثیر زیادی روی اتمسفر عالی بازی دارد، مساله صداگذاری و موسیقی است. 

حتی حضور روتخر هاور هم باعث نشده تا شخصیت دنیل لازارسکی جذاب شود و فقط صداگذاری این شخصیت را می‌توان رضایت‌بخش دانست

پیش‌تر اشاره کردم که چقدر صدای شخصیت اصلی بازی عالی کار شده است و این در مورد شخصیت‌های دیگر بازی هم صدق می‌کند و با اینکه شخصیت‌های کمی را در بازی شاهد هستیم، اما همگی آن‌ها صداگذاری خوبی دارند و در واقع صدای شخصیت‌ها، تنها جنبه‌ای از آن‌ها است که خوب کار شده است. کیفیت خوب صداگذاری فقط به شخصیت‌ها خلاصه نشده و صداهایی که از محیط شنیده می‌شوند نیز خوب کار شده‌اند و نقش مهمی در ایجاد اتمسفر ترسناک و تاریک بازی دارند. به این مساله موسیقی‌های خوبی را که هر از گاهی در طول بازی پخش می‌شوند هم اضافه کنید تا بتوانیم بگوییم که بازی در کل از نظر صوتی، شرایط خیلی خوبی دارد. این کیفیت خوب همچنین در زمینه جلوه‌های بصری هم دیده می‌شود و بازی از نظر گرافیکی هم در سطح خیلی خوبی قرار دارد. به طوریکه شاید یک سری از قسمت‌های بازی زیادی شبیه به هم باشند، اما در مجموع محیط‌های بازی به خوبی طراحی شده‌اند و علاوه بر آن شاهد نورپردازی‌های زیبایی هم هستیم که باعث شده‌اند Observer به یک بازی زیبا تبدیل شود. البته این زیبایی در جایی به ضرر بازی هم تمام شده و آن هم اینکه افت فریم بخشی جدایی‌ناپذیر از بازی است و مخصوصا در محیط‌های پرجزییات‌تر، شاهد افت فریم محسوسی هستیم. 

بررسی بازی Observer

در مجموع Observer، کیفیتی در حد و اندازه‌های ساخته پیشین سازندگانش یعنی Layers of Fear دارد. آن بازی هم از مشکلاتی مثل افت فریم رنج می‌برد و این قضیه در Observer هم بهبود پیدا نکرده است. با این حال اگر به بازی‌های ترسناک و بازی‌هایی با حال و هوای سایبرپانک علاقه دارید، Observer تجربه‌ای تقریبا پنج ساعته ارائه می‌کند که از بازی کردنش پشیمان نخواهید شد. البته این را در نظر بگیرید که گیم‌پلی مهم‌ترین المان در هر بازی ویدیویی است و این دقیقا جایی است که Observer در آن ضعف دارد و به همین دلیل هم وقتی از دید یک بازی آن را بررسی کنیم، قادر نخواهیم بود از این مشکلش چشم‌پوشی کنیم. 


منبع زومجی

Observer

Observer پتانسیل این را داشت که یک داستان بی‌نقص را روایت کند ولی مشکلات بازی در زمینه شخصیت‌پردازی، باعث شده‌اند تا داستان بازی به آن چیزی که می‌توانست، تبدیل نشود. از طرف دیگر بازی از حیث گیم‌پلی هم با وجود داشتن چند پازل خوب، لذت و هیجان خاصی ندارد. اما با وجود این مشکلات، قدم زدن در دنیای سایبرپانکی بازی و لذت بردن از ترس روانی موجود در آن، عاملی است که باعث می‌شود Observer ارزش تجربه کردن را داشته باشد.
افشین پیروزی

7

نقاط قوت

  • - اتمسفر سایبرپانکی بازی که به شکل خوبی خلق شده است
  • - صداگذاری و موسیقی‌های باکیفیت
  • - جلوه‌های بصری زیبا
  • - ارائه تجربه‌ی ترسناک خوب با محوریت ترس روانی
  • - داستان نسبتا خوب

نقاط ضعف

  • - شخصیت‌پردازی ضعیف کاراکتر‌ها که به ضرر داستان هم تمام می‌شود
  • - ضعف در گیم‌پلی و نبود لذت کافی در این زمینه
  • - افت فریم شدید در برخی قسمت‌های بازی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده