My Friend Pedro، جدید‌ترین بازی دیوالور دیجیتال، با ترکیب مواردی چون موز، ماهیتابه و اسلوموشن‌های مکس پینی، تجربه اکشن هیجان‌انگیز و عجیبی است که البته همیشه هم در اوج ظاهر نمی‌شود.

دنبال‌کنندگان کنفرانس‌های E3، قطعا نمایش‌های عجیب و غریب دیوالور دیجیتال را در سال‌های اخیر به یاد دارند. در لابه‌لای هنرنمایی‌های (!) مجری مشهور این شرکت در کنفرانس سال گذشته آن‌ها، دیوالور بازی My Friend Pedro را معرفی کرد که یک اثر اکشن دوبعدی دیوانه‌وار به نظر می‌رسید و حال پس از گذشت کمی بیش از یک سال، این بازی برای پی سی و نینتندو سوییچ منتشر شده است و قصد داریم در این مطلب، نگاهی به آن داشته باشیم و این مورد را بررسی کنیم که آیا My Friend Pedro، به اندازه نمایش‌هایش اثری مفرح و هیجان‌انگیز است یا خیر. برای جواب کوتاه و سریع به این سؤال، می‌توانیم My Friend Pedro را به سواری با یک ماشین لوکس در بزرگراهی خالی از ماشین و مانع تشبیه کنیم که در آن، می‌توانید با نهایت سرعت رانندگی کنید و هرکاری که دوست داشتید، انجام بدهید اما خب گاهی هم موانعی سر راه‌تان سبز می‌شوند که مانع از لذت بردن شما از این حجم بالای آزادی می‌شوند. اما برای پاسخ دادن مفصل‌تر و بررسی اینکه این مثال چه ربطی به یک بازی اکشن/پلتفرمر دوبعدی دارید، در ادامه با بررسی بازی My Friend Pedro همراه زومجی باشید. 

بررسی بازی My friend Pedro

My Friend Pedro یک تجربه شوتر/پلتفرمر دوبعدی است که داستان، نقش خیلی پررنگی در آن ندارد. به طوریکه بازی در ثانیه‌های آغازینش شما را با شخصیت اصلی که کاراکتری با ماسکی روی صورت است آشنا می‌کند و البته متوجه می‌شویم که در جریان این ماجراجویی، قرار است یک موز، بله درست خواندید یک موز به اسم پدرو هم ما را همراهی کند! به غیر از این بازی صرفا تجربه‌ای با محوریت کشتن دشمنان و به پایان رسیدن مراحل است و صرفا فقط در پایان آن و پس از کشتن باس فایت بازی است که جزییات بیش‌تری از داستان بازی و انگیزه کاراکتر آن از این حجم بالای کشت و کشتار در اختیارمان گذاشته می‌شود. البته نبود داستان در چنین اثری، چیزی نیست که بتوان آن را یک ایراد و مشکل دانست و توجه بازی به جنبه‌های دیگرش باعث شده تا کلا نیازی هم به وجود داستانی پیچیده‌تر در آن حس نشود. البته کماکان پایان‌بندی جالب بازی و سورپرایز جالب موجود در آن، یکی از اندک عناصر داستانی My Friend Pedro است که می‌تواند خاطره خوبی از آن در ذهن مخاطبش به جا بگذارد. همچنین شوخی‌های پدرو در طول این ماجراجویی و ارجاعات جالب بازی به آثار دیگر هم نکاتی است که می‌توانند از حیث داستانی جالب باشند. 

My Friend Pedro

در نبود داستان، My Friend Pedro موارد زیاد دیگری برای ارائه کردن دارد. با اینکه در ظاهر با یک بازی شوتر معمولی طرف هستیم که ۴۰ مرحله مختلف دارد و در آن عناصر پلتفرمر هم نقش مهمی ایفا می‌کنند، اما درواقع در این ساخته استودیو دِد توست بیشتر از آنکه تمام کردن مراحل و به پایان رساندن بازی اهمیت داشته باشد، چگونگی طی کردن این مسیر و چگونگی انجام دادن کشت و کشتار‌ها مهم و حیاتی است. این مورد نشات گرفته از ذات این بازی و ابزاری است که My Friend Pedro در اختیار بازیکنانش قرار می‌دهد. صحبت کردن در این مورد، بدون توضیح دادن روند بازی و مراحل آن، غیر ممکن است و به همین دلیل هم اجازه بدهید تا کمی بیش از حد معمول وارد جزییات ریز‌تر بازی بشویم. از همان دقایق آغازین بازی، مکانیزم اسلوموشن یا همان آهسته کردن زمان در اختیار شما قرار دارد که نقش پررنگی در ایجاد صحنه‌های سینمایی بازی ایفا می‌کند. به‌لطف این قابلیت، در تجربه‌ای شبیه به سری بازی‌های مکس پین قادر خواهید بود با آهسته کردن زمان و ترکیب آن با کار‌هایی مثل شیرجه زدن، دشمنان بازی را که معمولا هم پر تعداد هستند، به سینمایی‌ترین حالت ممکن از بین ببرید. البته این ویژگی، در مقایسه با بخش‌های دیوانه‌وارتر My Friend Pedro بسیار ساده به نظر می‌رسد و حتی راستش را بخواهید بازی آنطور که باید و شاید، حداقل در درجه‌های سختی پایین‌تر کاری نمی‌کند که حس کنیم به استفاده از قابلیت اسلوموشن نیاز داریم. 

بررسی بازی My friend Pedro

روش‌های خلاقانه زیادی برای کشت و کشتار دشمنان در بازی وجود دارند که بهترین بخش‌های My Friend Pedro هم زمانی رقم می‌خورند که به سراغ آن‌ها می‌روید. برای مثال اگر ماهیتابه‌ای در محیط مشاهده کردید، کافی است با زدن یک لگد آن را به هوا پرتاب و سپس با نشانه گیری ماهیتابه و بازتاب گلوله‌هایتان از روی آن، دشمنان را لت و پار کنید! یا پس از به دست آوردن کلت یا یوزی دوم، می‌توانید با استفاده از کلید راست ماوس همزمان دو نقطه مختلف را نشانه‌گیری کنید و با پرشی به وسط گروه دشمنان همزمان آن‌هایی را که در طرفین شما هستند از پا دربیاورید. قابلیت جاخالی دادن هم که به شکل چرخیدن شخصیت به دور خودش صورت می‌گیرد، در هرچه نفس‌گیر و سینمایی‌تر کردن صحنه‌های اکشن بازی نقش پررنگی دارد و تماشای رقص گلوله‌هایی که در حین شلیک در این حالت به دشمنان برخورد می‌کنند واقعا لذت‌بخش است. My Friend Pedro، حداقل تا بخشی از بازی طراحی مراحل بسیار خوبی دارد و مدام با معرفی عناصر جدید، سعی می‌کند تنوع بیش‌تری به بازی و روش‌های ازبین‌بردن دشمنانش ببخشد. برای مثال، در بخشی از بازی در حال تاب خوردن با طناب‌های موجود در محیط و چرخیدن به دور خودتان باید دشمنان را از پا دربیاورید و در بخشی دیگر، سوار بر یک موتور سیکلت در اتوبانی شلوغ باید دشمنان را در تجربه‌ای که شباهت زیادی به آن صحنه معروف جان ویک دارد، یکی یکی هدف بگیرید. 

My Friend Pedro زمانی در بهترین فرمش قرار دارد که شما در بین تعداد زیادی دشمن قرار می‌دهد تا با آزادی‌عمل بالا آن‌ها را به هر شکلی که دوست داشتید از بین ببرید

اگر فکر می‌کنید دقایق هیجا‌ن‌انگیز بازی به همین‌ها خلاصه می‌شوند، سخت در اشتباه هستید؛ چرا که صحنه‌های دیگری مثل مبارزه‌ای فراموش‌نشدنی با دشمنان در حین سقوط از یک ارتفاع بلند یا لحظاتی که در آن‌ها سوار بر یک اسکیت‌برد به سراغ دشمنان می‌روید هم در بازی وجود دارند. حتی My Friend Pedro در بخشی یک نیمچه قابلیت پرواز کردن هم در اختیارتان می‌گذارد و بدین ترتیب به بازی تنوع می‌بخشد. راستی باید به مرحله‌ای که در آن برای اولین‌بار سلاح شاتگان را به دست می‌آورید هم اشاره کنیم که به جرات، می‌توانم این دقایق از بازی را یکی از سینمایی‌ترین و اکشن‌ترین صحنه‌هایی توصیف کنم که در سال‌های اخیر در بازی‌های ویدیویی دیده‌ایم؛ زمانی‌که با شلیک شاتگان متلاشی شدن اجزای بدن دشمنان را شاهد هستیم و حتی پس از آن می‌توانیم همین اجزا را با لگد زدن به دشمنان دیگر بکوبیم یا لذت پرش به میان گروهی از دشمنان درحالی‌که موسیقی شدیدا تندی در حال پخش شدن است و پس از آن جاخالی دادن از شلیک‌های متوالی آن‌ها، هدف قرار دادن‌شان با شاتگان و تماشای به‌معنی واقعی کلمه تکه تکه شدن آن‌ها چیزی نیست که در هر بازی اکشن دیگری بتوان مشابهش را پیدا کرد و My Friend Pedro با خلق چنین دقایق و صحنه‌هایی، کاری می‌کند که از حجم دیوانه‌وار بودن اکشن‌هایش در اغلب دقایق آن دست به تحسین سازندگانش بزنیم. 

بررسی بازی My friend Pedro

به همه این‌ها، باید باس فایت‌های بازی را هم اضافه کنیم. باس فایت‌هایی که البته متاسفانه تعداد زیادی ندارند و با اینکه برخی از آن‌ها کمی بیش از حد ساده هستند، اما مخصوصا نبرد با اولین باس و آخرین باس بازی تجربه هیجان‌انگیزی را رقم می‌زند و مجددا قدرت خوب سازندگان در طراحی سناریو‌های اکشن را نشان می‌دهند. از آخرین باس فایت بازی هم چیزی نمی‌گویم که با ترکیب فضا و عناصری عجیب، تجربه بسیار سورئالی است که فقط باید تجربه‌اش کنید! اما خب آیا چنین صحنه‌های فوق‌العاده و فراموش نشدنی برای تبدیل کردن My Friend Pedro به یک اثر به‌معنی واقعی کلمه بی‌نقص کافی هستند؟ جواب به این سؤال بله است اما My Friend Pedro هنوز هم یک بازی بی‌نقص نیست! چرا؟ چون با اینکه چنین صحنه‌های اکشن سینمایی دیوانه‌واری سهم بزرگی در بازی دارند، اما بازی در دقایقی با فاصله گرفتن از آن‌ها تبدیل به تجربه‌ای می‌شود که بد نیست اما به اندازه قسمت‌های اکشنش هم جذابیت ندارد. این اتفاق مخصوصا از نیمه بازی به بعد و در جایی رخ می‌دهد که عناصر پلتفرمر، کم کم چربش بیش‌تری نسبت به عناصر اکشن در بازی پیدا می‌کنند. برای مثال، در بخشی از بازی وارد دنیای پدرو خواهید شد که سرزمینی با ظاهر و خصوصیات کاملا متفاوت است. با اینکه به مرور صحنه‌های اکشن هم وارد این بخش می‌شوند، اما در اولین قسمت آن صرفا شاهد تجربه‌ای پلتفرمر هستیم که آنطور که باید جذابیت ندارد و بخواهم بهتر بگویم حداقل چیزی نیست که از My Friend Pedro انتظار داریم؛ به شخصه انتظارم از این بازی قرار دادن بازیکن در سناریو‌هایی با حضور تعداد زیاد دشمن و دادن آزادی عمل به وی برای کشتن آن‌ها با روش‌های دلخواه است و زمانی‌که بازی از چنین تجربه‌ای فاصله می‌گیرد، با اینکه شاید تنوع بدی هم نباشد اما دیگر خبری از آن هیجان و ترشح آدرنالین که در مراحل اکشن‌تر شاهد بودیم نیست. 

بررسی بازی My friend Pedro

البته باید این مورد را قبول کرد که کیفیت خوب طراحی مراحل بازی، حتی در قسمت‌هایی که تمرکز بیشتر آن‌ها روی جنبه‌های پلتفرمر است هم دیده می‌شود و سازندگان چینش موانع و تله‌ها را به شکلی انجام داده‌اند که رد کردن آن‌ها نیاز به تفکر و سرعت عمل بالایی دارد ولی خب بازهم باید همان حرف را تکرار کنم که چنین مراحلی، آن آزادی‌عمل جذابی را که در مراحل اولیه شاهد بودیم و به‌مان اجازه می‌داد با روش‌های خلاقانه و هیجان‌انگیزی حمام خون به راه بیندازیم، از بازی می‌گیرند و حتی باعث می‌شوند تا اکشن‌های بازی هم در این مراحل سطحی‌تر و ساده‌تر باشند. یکی دیگر از مشکلاتی که به مرور خودش را در بازی نشان می‌دهد، نبود تنوع در بین دشمنان بازی است. در مراحل اولیه، پس از پشت سر گذاشتن چند مرحله به باس فایتی جذاب می‌رسید و حتی یک سناریوی موتورسواری هیجان‌انگیز را هم تجربه می‌کنید اما به مرور زمان و در مراحل بالاتر، فاصله زیادی بین چنین تجربه‌های متنوعی ایجاد می‌شود و پس از مدتی این حس به سراغ بازیکن می‌آید که صرفا در حال رد کردن یک سری مانع، کشتن دشمنانی هرچند با ظاهر متفاوت اما با ساختار کاملا ثابت و درنهایت تمام کردن مرحله است. دشمنان بازی گونه‌های جالبی مثل گیمر‌های عصبانی دارند اما مشکل عدم تنوع آن‌ها، نه به ظاهرشان که به خصوصیات رفتاری مشابه آن‌ها از اولین مرحله تا آخرین مرحله مربوط می‌شود و حتی نمونه‌هایی مثل آن‌هایی که ظاهری چون شوالیه‌ها دارند، از مشکل ضعف طراحی رنج می‌برند و به‌سبب نداشتن سلاح گرم، حتی گاهی در موقعیت‌هایی گیر می‌کنند که امکان آسیب زدن به کاراکتر بازی را ندارند و این، نشان می‌دهد که سازندگان در تعریف درست نقش آن‌ها در بازی موفق نبوده‌اند. 

My Friend Pedro

عدم تنوع خصوصیات دشمنان، باعث می‌شود تا به مرور از حجم چالش‌هایی که بازی پیش روی مخاطبش می‌گذارد هم کاسته شود و مخصوصا به‌دلیل کم‌تر شدن تعداد دشمنان در مراحل بالاتر یا تمرکز بیشتر بازی روی عناصر پلتفرمر در این بخش‌ها، دیگر کشتار دشمنان هم آن حجم جذابیت و هیجان غیرقابل وصف مراحل نیمه اول بازی را به مخاطب منتقل نمی‌کند. پیش از این از میزان جذابیتی که شاتگان به بازی اضافه می‌کند صحبت کردیم و خب این اتفاق در حالت عکس، در مراحل پایانی در مورد سلاح اسنایپر رخ می‌دهد. بازی My Friend Pedro در مجموع پنج سلاح مختلف شامل کلت، یوزی، شاتگان، مسلسل و اسنایپر دارد که دو مورد اول را می‌توان به شکل دوگانه هم استفاده کرد (کاش این ویژگی برای شاتگان و مسلسل هم وجود داشت) اما خب سلاح اسنایپر، اصلا هم‌خوانی خوبی با ماهیت چنین اثری ندارد. درست است که سازندگان سعی کرده‌اند با این کار تنوع بیش‌تری به بازی و سبک و سیاق مراحلش بدهند اما خب مقایسه لذت کشتن دشمنان با اسنایپر و از راه دور اصلا قابل مقایسه با آن صحنه‌های اکشن دیوانه‌واری نیست که حین استفاده از سلاح‌های دیگری مثل کلت و یوزی دوگانه یا شاتگان و مسلسل تجربه کرده‌ایم و بیشتر، به کُند‌تر شدن هرچه بیشتر بازی سبب می‌شود که مراحل پایانی کلا شاهد آن هستیم. در مجموع، به همان مثال اول برگردیم؛ My Friend Pedro مثل رانندگی پشت یک ماشین لوکس در بزرگراهی خلوت است که تا نقطه‌ای خاص، این اجازه را به‌تان خواهد داد تا تخت گاز بروید و هر کاری که دوست دارید انجام بدهید اما در بخش‌های پایانی‌اش برخی موانع را مقابل‌تان قرار می‌دهد که دیگر اجازه لذت بردن از آن سرعت بالا و هیجان غیرقابل وصف را نمی‌دهند. هرچند که رانندگی با این ماشین حتی با سرعت پایین هم لذت‌های خاص خودش را دارد. 

 
با اینکه بازی در مجموع بی‌نقص نیست اما در هر قسمت از آن ویزگی مثبتی می‌توان پیدا کرد

My Friend Pedro، در کل تجربه کوتاهی است و شاید تمام کردن هر مرحله آن نهایتا چیزی حدود پنج دقیقه طول بکشد و بدین ترتیب تمام کردن کل بازی هم نهایتا چیزی بین ۳ تا ۴ ساعت زمان خواهد برد که مدت زمان زیادی نیست ولی خب بازی حداقل برای آن‌هایی که علاقه خاصی به ثبت رکورد‌های بهتر دارند، ارزش تکرار خوبی دارند و می‌توان برای گرفتن امتیاز بیشتر در مراحل یا حتی تجربه آن در درجه‌های سختی بالاتر، حداقل یک بار دیگر هم به سراغ اثر رفت. جدا از این سازندگان با اینکه در زمینه انیمیشن شخصیت اصلی می‌توانستند حرکات نرم‌تری را طراحی کنند، اما در مجموع بازی از حیث گرافیکی قابل قبول است و طراحی متنوع محیط‌هایش، ترکیب رنگ‌های جذابش در اکثر مراحل و افکت‌های ناشی از شلیک سلاح‌ها و همچنین شبیه‌سازی خوب انیمشین‌های برخورد تیر به دشمنان یا تکه تکه شدن آن‌ها در اثر انفجار‌ها به خوبی پیاده شده‌اند و حداقل در نسخه پی‌سی، در شلوغ‌ترین دقایق هم که از قضا کم هم نیستند، بازی به شکلی کاملا روان و عاری از ایراد فنی ملموس اجرا می‌شود. به این‌ها، باید موسیقی‌های عالی بازی را هم اضافه کنیم که اکثرا ریتم بسیار تندی دارند و کاملا برای ارائه هیجان ناشی از اکشن‌های دیوانه‌وار این بازی، مناسب هستند. 

بررسی بازی My friend Pedro

در مجموع، My Friend Pedro با اینکه اثر صد در صد بی‌نقصی نیست، اما در خشکسالی بازی‌ها در این فصل یکی از بهترین بازی‌هایی است که می‌توانید بازی کنید و از تجربه اکشن سینمایی آن لذت ببرید. به هر حال کم‌تر بازی می‌توان پیدا کرد که با ترکیب عناصری چون اسلوموشن‌های مکس پینی، دوستی در قالب یک موز و همینطور سناریو‌های جذابی مثل سقوط از یک ارتفاع و شلیک به دشمنان یا تعقیب و گریز نفس‌گیر با موتور در یک اتوبان تجربه نفس‌گیری رقم بزند. پس My Friend Pedro را از دست ندهید!

این بازی روی پی‌سی بررسی شده است


منبع زومجی

My Friend Pedro

سازندگان My Friend Pedro با الهام گرفتن از بازی‌هایی چون مکس پین و همینطور آثار سینمایی چون جان ویک، تجربه اکشن/پلتفرمر دوبعدی جذابی خلق کرده‌اند که برخی از سناریو‌های اکشن آن، جزو هیجان‌انگیزترین دقایقی هستند که در سال‌های اخیر در بازی‌های ویدیویی دیده‌ایم. ترکیب این موارد با گرافیک با‌کیفیت بازی و همینطور موسیقی‌هایی که نقش پررنگی در ترشح آدرنالین بازیکنان دارند، باعث می‌شوند تا حتی یک سری ایراد‌های بازی مثل خارج شدن آن از ریتم سریع و هیجان‌انگیزش در مراحل پایانی نتواند ضربه بدی به تجربه کلی اثر بزند و بتوانیم My Friend Pedro را یک اثر مستقل خوش‌ساخت با ارزش تجربه بالا معرفی کنیم.
افشین پیروزی

8.5

نقاط قوت

  • - کیفیت بالای طراحی مراحل بازی
  • - ارائه سناریو‌های اکشن شدیدا سینمایی و نفس‌گیر
  • - آزادی‌عمل بالا برای انجام دادن کشت و کشتار‌ها
  • - رابطه جالب بین پدرو و شخصیت اصلی
  • - پایان‌بندی مناسب
  • - موسیقی‌های عالی
  • - جلوه‌های بصری با‌کیفیت

نقاط ضعف

  • - کاهش سرعت و افت ریتم اکشن‌های جذاب بازی در بخش‌های پایانی
  • - تنوع نه‌چندان خوب دشمنان از حیث رفتاری
  • - کوتاه بودن بازی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده