دفتر خاطرات: شکارچی مو سفیدی که شیاطین را به گریه انداخت

دفتر خاطرات: شکارچی مو سفیدی که شیاطین را به گریه انداخت

جمعه, ۱۰ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۲۹

در این قسمت از سری مقالات دفتر خاطرات، به سراغ مجموعه‌ای رفتیم که کمتر شخصی را می‌توان پیدا کرد که با آن خاطره نداشته باشد. Devil May Cry، اثری که این روزها شدیدا دلتنگ آن هستیم.

برای ما گیمرها زمانی که صحبت از خاطره می‌شود، همه ما بازی‌هایی را در ذهن‌مان داریم که خاطرات خوش گذشته‌مان را در خود جای داده‌اند. بازی‌هایی که شاید در آن سن و سال چیز زیادی از داستان و دنیای‌شان نمی‌فهمیدیم ولی شدیدا جذاب و سرگرم کننده بودند و می‌توانیم ساعت‌ها در موردشان صحبت کنیم. یکی از مجموعه‌های آن زمان که حداقل برای من حکم یک الماس را دارد، سری Devil May Cry است. یکی از حسرت‌های دوران بچگی من این بود که کنسول پلی استیشن 2 را نداشتم و برای تجربه آثارش به کلوب محله می‌رفتم. هر دفعه، پولی را که پدرم برای خرج کردن در مدرسه به من می‌داد، نگه می‌داشتم تا در کلوب فوتبال بازی کنم و از آنجایی که نسبت به بقیه بازی کردنم خوب بود و پدر صاحب کلوب با پدرم دوست بود، هر از گاهی یکی از پلی استیشن‌ها را برای دو روز به من قرض می‌داد. زمانی که تنها ۱۰ سال سن داشتم، با اثری مواجه شدم که حسرتم برای نداشتن پلی استیشن 2 را بیش از پیش افزایش داد.

اثری که با دیدن شخصیت و آن دنیای خفن‌اش و صد البته خشونتی که داشت، مجبورم می‌کرد علاوه‌بر خانه، در کلوب هم به تجربه این بازی ناب بپردازم. هیدکی کامیا، خالق Devil May Cry، در سال ۲۰۰۱ اثری را روانه بازار کرد که شاید خودش هم فکر نمی‌کرد انقدر محبوب شود. اولین نسخه از مجموعه Devil May Cry، گرافیک بالایی نداشت اما روایت‌گر شخصیتی بود که آن را به‌عنوان پسری نیمه شیطان نیمه انسان می‌شناسیم. دانته پسری با موهای سفید، لباس قرمز رنگ، شمشیری خفن و دو کلت به نام‌های ابونی و آیووری که شیاطین را در یک چشم برهم زدن با خاک یکسان می‌کرد و درکنار تمامی این موارد، باس‌هایی داشت که در آن زمان نمونه‌های مشابهی نداشتند و مبارزه با آن‌ها شدیدا نفس‌گیر و هیجان انگیز بود. واقعا باید ممنون کپکام (Cpacom) بود که البته آن کپکام با کپکام حال حاضر، فرسنگ‌ها فاصله داشت. بیایید مروری بر آن روزها و مجموعه Devil May Cry داشته باشیم.

دفترچه خاطرات Devil May Cry

در واقع بازی Devl May Cry، قرار بود چهارمین نسخه از مجموعه Resident Evil باشد

 نکته‌ی جالب در مورد روند ساخت و خلق دویل می کرای این است که در ابتدا شینجی میکامی، خالق مجموعه Resident Evil، از هیدکی کامیا خواست تا نسخه‌ی جدیدی برای این سری بسازد (بازی Resident Evil 4). کامیا ایده‌های خود را با نوبورو سوگیمورا درمیان گذاشت و وی بر اساس این ایده‌ها یک داستان اولیه نوشت. داستان اولیه حول قدرت‌های فیزیکی بدن تونی، پروتاگونیست داستان و قدرت‌های فردی‌اش می‌چرخید که تمامی این ویژگی‌ها بر اساس تعاریفی بیولوژیکی، تعریف می‌شدند. درادامه کامیا به این فکر فرو رفت که شخصیت مورد نظر به اندازه کافی قهرمانانه و شجاع نیست. از این‌رو هیدکی تصمیم گرفت بازی را از نظر دوربین و محیط متفاوت با بازی رزیدنت اویل‌های قبلی نشان دهد و یک تیم متخصص را به کشورهای اروپایی نظیر بریتانیا و اسپانیا فرستاد تا از مناطق مختلف نظیر نماهای سنگی و آجری و مجسمه‌های Gothic عکس‌برداری کنند. پس از انجام این موارد شینجی میکامی احساس کرد که اثر کامیا از نظر ترس و بقا با رزیدنت اویل‌های قبلی فاصله دارد و از طرفی پتانسیل این را دارد که به‌عنوان اثری مجزا پا به صنعت بازی‌های ویدیویی بگذارد. پس از این اتفاق هیدکی کامیا داستان بازی را بازنویسی و نام شخصیت اصلی را به دانته تغییر داد. البته در این میان این نکته را بگویم که بخشی از داستان همان سناریو نوشته شده سوگیمورا بود و کامیا بیشتر آن را اصلاح و تغییراتی را در بخش‌های نظیر شخصیت قهرمان داستان اعمال کرد. در انتها بازی Devil May Cry در سال ۲۰۰۰ معرفی شد. نکته دیگر جالب در مورد روند ساخت بازی Devil May Cry، این بود که در نمونه و طرح‌های اولیه، دانته شخصیتی بود که از طریق SMGاش شیاطین را از بین می‌برد که در ادامه شاهد شمشیر و کلت به جای SMG بودیم. همچنین کامیا در یکی از گفت و گوهای خود اعلام کرده بود که برای طراحی و خلق دانته از شخصیت مانگای Cobra الهام گرفته است. حال قبل از اینکه به‌سراغ داستان سری Devil May Cry برویم، بد نیست شخصیت‌های اصلی این مجموعه را بشناسیم.

دانته

دانته

شوخ طبعی و مسخره کردن شیاطین، از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی دانته است

در یکی از مصاحبه‌های کامیا در مورد طراحی دانته، وی به سه ویژگی مهم برای شخصیت این کاراکتر اشاره کرده است. اولین ویژگی، یک کت بلند بود تا شخصیت بازی از نظر ظاهری بتواند مخاطب را به خود جذب کند. دومین ویژگی این بود که همانند مردان بریتانیایی در کنار شوخ طبع بودن بتواند با روش‌های کلاسیک مبارزه کند. به‌عنوان آخرین ویژگی، کامیا مخالف شخصیتی است که سیگاری باشد و از این‌رو، شخصیتی را خلق کرد که اهل سیگار نباشد. این در حالی است که در مصاحبه‌ی دیگری، اعلام کرد که منبع اصلی الهاماتش، شخصیت اصلی انیمه و مانگا کبرا بوده است. با این که در اولین نسخه از بازی Devil May Cry شاهد پسری با کت بلند قرمز رنگ و موهای سفید بودیم اما در نسخه‌های بعد، چهره و مدل مویش تا حدی دستخوش تغییرات جزئی شد که این را می‌توان پای پیشرفت تکنولوژی و به‌نمایش گذاشتن جزئیات گذاشت. در این میان موردی که دانته را از سایر شخصیت‌های دنیای گیم متمایز می‌کند، شخصیت‌اش است. از همان لحظه آغازین معرفی شخصیت دانته، پسری گستاخ را می‌بینیم که خود را قوی‌ترین شیطان روی زمین می‌داند. همچنین یکی از سرگرمی‌های دانته، دست انداختن و مسخره کردن دشمنان است که در نسخه‌های متفاوت سری Devil May Cry به‌وضوح شاهد این مورد بوده‌ایم. درکنار موارد ذکر شده، دانته از نظر نگرش و نحوه مبارزه کردن، در سطح عالی‌ای قرار دارد. مخاطب در ابتدا فکر می‌کند دانته شخصیتی پرحرف و اعصاب خورد کن است، اما عملکرد دانته در موقعیت‌ها و شرایط سخت، مواردی هستند که این شکارچی شیطان را خاص جلوه داده‌اند. همچنین این خصوصیت‌های شخصیتی دانته، باعث رخ دادن پارادوکس شده است. همانطور که گفته شد، دانته شخصیت شوخ طبعی دارد اما زمانی که پای کشتن شیاطین به‌وسط می‌آید، هیچ شخصی جدی‌تر از دانته نخواهد بود.

از طرفی دانته مدام سعی دارد خود را شخصیتی بی‌تفاوت نشان دهد اما همیشه برای نجات سایرین، اولین نفر وارد صحنه می‌شود و همانند پدرش، عدالت مهم‌ترین فاکتوری است که به‌آن اهمیت می‌دهد. در کنار تمامی خصوصیات دانته، می‌توان به خانواده دوست بودنش هم اشاره کرد. در گوشه و کنار سری Devil May Cry، دانته را می‌بینیم که به نیکی از مادرش یاد می‌کند و حتی در آخرین لحظات سعی دارد برادرش را در مسیر درست قرار بدهد و زمانی که او را از دست می‌دهد، برایش گریه می‌کند.از طرفی اطلاعات زیادی از پدرش ندارد اما احترام خاصی برای اسپاردا قائل است. خیلی‌ها معتقدند که دانته، روح اسپاردا است که به‌زمین فرستاده شده تا از آن‌ها مراقبت کند و شکل شیطانی دانته یا همان Devil Trigger، نماد قدرت شیطانی اسپاردا است. درآخر دانته عقیده خاصی دارد و آن هم این است که هیچ‌وقت انسان‌های کامل (اشخاصی که از طرف پدر و مادر انسان هستند) را نمی‌کشد زیرا معتقد است که با انجام این کار تفاوتی با شیاطین نخواهد داشت.

ورجیل

ورجیل

ورجیل جزو آن دسته از آنتاگونیست‌هایی است که تاثیر خیلی مهمی در بازی دارند

معمولا در بازی‌های ویدیویی وجود دو شخصیت متضاد می‌تواند باعث جذابیت شود اما ورجیل، با اینکه نقطه مقابل دانته است اما از جهاتی شبیه به یکدیگر هستند. اولین تفاوت فاحش دانته و ورجیل، راهی است که انتخاب کرده‌اند. برعکس دانته، ورجیل روی انسانی خود را کنار گذاشته و به سمت قدرت‌های شیطانی‌اش رفته است؛ وی تمامی تلاش خود را می‌کند تا بتواند قدرت اسپاردا را به‌دست بیاورد. ورجیل در بازی Devil May Cry 3: Dante’s Awakening نقطه مقابل دانته به‌حساب می‌آید و در سکانس پایانی، شاهد رویارویی وی با موندوس هستیم که ظاهرا پس از این رویارویی، ورجیل به نلو آنجلو تبدیل می‌شود که یکی از باس‌های بازی Devil May Cry  است. دیگر تفاوت دانته با ورجیل، بر می‌گردد به طراحی این دو شخصیت؛ در رنگ شناسی، رنگ قرمز و آبی به‌دلیل ارائه دادن حس‌های مختلف، نقطه مقابل یکدیگر هستند و در موارد مختلفی شاهد استفاده از این دو رنگ هستیم که در سری DMC هم برای متفاوت نشان دادن دانته و ورجیل از رنگ آبی و قرمز استفاده شده است. ورجیل با یک کت آبی رنگ و مدل موهای متفاوت با دانته، بزرگ‌ترین پسر اسپاردا و برادر دوقلوی دانته و پدر شخصیت نرو به‌حساب می‌آید. از نظر شخصیت پردازی هرچقدر شخصیت دانته شوخ طبع و پر جنب و جوش است، ورجیل به‌همان اندازه ساکت و آرام ظاهر شده است. وی مبارزی مغرور و فوق العاده حرفه‌ای است و حتی، عده‌ای معتقد هستند که ورجیل به دلیل وفاداری‌اش به شمشیر یاماتو، یک جنگوی واقعی است. از دیگر ویژگی‌های شخصیتی ورجیل می‌توان به افتخارانه جنگیدنش اشاره کرد. زمانی که توسط نیروهای شیطانی موندوس به نلو آنجلو تبدیل شده بود، در صحنه مبارزه با دانته می‌توانست به صورت غافلگیرانه‌ای وی را بکشد اما این کار را انجام نداد. غرور ورجیل، چیزی است که وی را در دنیای شیاطین رها کرد؛ پس از شکست آرکام و مبارزه با دانته و شکست خوردن‌اش، کمک دانته را قبول نکرد. البته در این میان به این نکته اشاره کنم که ورجیل با این کار، مانع از گیر افتادن دانته در دنیای شیاطین شد. عده‌ای بر این عقیده‌ هستند که رابطه میان این دو برادر از بین نرفته است و یک روز برای نابودی دشمنی بزرگ‌تر، دوش به دوش یکدیگر خواهند جنگید.

نرو

نرو

یکی از ویژگی‌های خوب نرو، همان جوک‌ها و حرکات تحقیرآمیزش درمقابل شیاطین و شخصیت‌های بازی است

نرو هم یکی دیگر از شخصیت‌هایی است که قبل از رسیدن به شکل و شمایل فعلی‌اش،‌ از طراحی متفاوتی برخوردار بود. در طراحی‌های اولیه پوشش وی همانند سایر اعضای گروه The Order of Sword، سفیدرنگ بود و در  بعضی دیگر از طراحی‌ها، وی شباهت زیادی به ورجیل داشت و از Devil Triggerهای مشابه به دانته و ورجیل برای نرو هم استفاده شده بود. اما تمامی این ایده‌ها دست به دست یکدیگر دادند تا نرو را با شکل و شمایل فعلی‌اش مشاهده کنیم. پسری مو سفید، با یک کت آبی قرمز و دستی شیطانی به‌نام Devil Bringer که به‌واسطه‌ی آن می‌تواند اشیاء مختلف و شیاطین را از فواصل دور بگیرد و از بین ببرد. در مورد گذشته نرو اطلاعات زیادی در دسترس نیست. نرو از همان بچگی‌اش در گروه Order of Sword بوده و در کنار کریدو و خواهرش بزرگ شده است. حال به‌عنوان یکی از شوالیه‌های مقدس The Order درحال انجام وظیفه است و از نظر شخصیتی، شباهت‌های بسیاری به ورجیل، پدرش دارد. نرو دارای شخصیتی سرد، ساکت و غیر اجتماعی است ولی زمانی که پای کشتن هیولاها به وسط می‌آید، از هیچ چیزی برای نابودی شیاطین دریغ نمی‌کند. در بالا گفته شد که نرو شخصیتی سرد دارد و این مورد به‌خوبی در داستان بازی به‌نمایش گذاشته شده است. اما زمانی که پای معشوقه نرو و دوست دوران بچگی‌اش به‌وسط می‌آید، شاهد بروز احساسات نرو هستیم اما به‌دلیل اجتماعی نبودنش، نمی‌تواند این احساسات را به‌خوبی نشان بدهد. نکته‌ی جالب شخصیت نرو، این است که در گروه The Order بزرگ شده است ولی آن‌ها را از نظر عقیدتی و مذهبی قبول ندارد و احترام کمی برای اسپاردا قائل است. نرو از نظر رفتاری هم تا حدی شبیه به دانته، عموی خود است. همانند وی علاقه خاصی به مسخره کردن شیاطین دارد و معمولا از جک‌های تحقیرآمیز برای خورد کردن اعصاب افراد استفاده می‌کند.

اسپاردا

اسپاردا

عجیب است که یک شیطان به فکر انسان‌ها باشد اما اسپاردا جزو آن دسته از شیاطینی بود که به‌عدالت اهمیت می‌داد و به‌واسطه قیامی که انجام داد، انسان‌‌ها وی را موهبتی الهی می‌دانند

نوبتی هم باشد، نوبت اسپاردا، پدر دانته و ورجیل است. اسپاردا یک مبارز قوی از جنس شیاطین است که وی را به اسم شوالیه تاریکی افسانه‌ای می‌شناسند. دوهزار سال قبل از دنیای فعلی، وی برای برپایی عدالت موندوس و لشکریانش را از بین برد. زمانی که دنیای شیاطین را مهر و موم کرد، متوجه افزایش عجیب قدرت خود هم شد. از این‌رو برای جلوگیری از پیامد‌های احتمالی، اسپاردا از عمد خود و قدرت شیطانی‌اش را هم مهر و موم کرد. مدتی بعد اسپاردا به‌دلایل نامشخصی از زندانی که برای خود ساخته بود، آزاد شد و شروع به‌زندگی در دنیای انسان‌ها کرد و در ادامه با اوا (Eva) آشنا شد و با او ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های دانته و ورجیل بودند. از نظر ظاهری، اسپاردا در قالب انسانی‌اش دارای موهای سفید و مشکی با چشمانی آبی رنگ است. وی یک لباس ویکتوریایی برتن دارد که کت آن به رنگ بنفش و قرمز است و روی لباسش، یک گردنبند شبیه به گردنبند دانته و ورجیل قرار دارد. در قالب شیطانی که ظاهر اصلی اسپاردا است، وی دارای بال و از انسان‌ها بسیار بزرگ‌تر است و چهره شیطانی‌اش، ترس را بر تن هر شیطان و انسانی می‌اندازد. اما بگذارید نگاهی دقیق‌تر به شورش اسپاردا علیه شیاطین داشته باشیم. قبل از رخ دادن قیام اسپاردا، وی بزرگ‌ترین و قدرتمندترین شمشیرزن شیاطین و مربی دو برادر دوقلو به نام‌های بال و مودیوس بوده است. وی پس از اتمام تعلیم‌هایش، دانش خود را دراختیار مودیوس قرار می‌دهد. اسپاردا در جریان زندگی خود بارها و بارها شاهد ظلم و ستم پادشاه شیاطین علیه انسان‌ها بود و بالاخره، برای برپایی عدالت و نجات بشریت، دست به قیام می‌زند. اسپاردا قبل از آغاز قیامش به شاگردان و پیروان‌اش می‌گوید که همیشه آرمان‌های وی را حفظ و همانند او زندگی کنند. در یک نبرد نفس‌گیر و هیجان انگیز، اسپاردا به‌تنهایی تمامی سربازان امپراطوری تاریکی را از میان برمی‌دارد و در نهایت با شکست دادن موندوس، او را مهر و موم می‌کند. پس از این واقعه تمامی سربازان شیاطین به‌جهنم بازگشتند و اسپاردا برای مهر و وموم کردن دروازه جهنم، مجبور به استفاده از خون خود، خون یک پیش‌خدمت انسان، شمشیرش و گردنبندی باستانی می‌شود. البته برای تکمیل مرحله پایانی، قدرت شیطانی خود را در داخل شمشیر مورد علاقه‌اش قرار می‌دهد. پس از این اتفاقات اسپاردا وارد سرزمین Fortune شد تا دروازه جهنمی‌ای را در آن منطقه از طریق شمشیر یاماتو ببندد. درادامه بود که متوجه افزایش قدرتش شد و خود را هم مهر و موم کرد. هنوز که هنوز است علت ترک کردن اوا و دانته و ورجیل توسط اسپاردا و همچنین علت مرگ این شوالیه افسانه‌ای مشخص نشده است.

داستان بازی Devil May Cry از نظر بازه زمانی، متفاوت با ترتیب نسخه‌های عرضه شده است و اگر بخواهیم از نظر زمانی مرتب کنیم؛ بازی Devil May Cry 3: Dante’s Awakening در ابتدا قرار دارد و در ادامه بازی Devil May Cry، انیمه سریالی Devil May Cry، بازی Devil May Cry 4 و در انتها بازی Devil May Cry 2 قرار دارد. درادامه مروری بر وقایع و نکات داستانی این مجموعه دوست داشتنی خواهیم داشت.

 

Devil May Cry 3: Dante's Awakening

سومین نسخه از سه‌گانه دویل می کرای، نه تنها داستان سرایی عالی‌ای دارد، بلکه شخصیت پردازی و باس‌های آن هم از طراحی و روایت خیلی خوبی برخوردار هستند

داستان بازی از جایی شروع می‌شود که پسری مو سفید دفتری در امریکن متروپولیس باز می‌کند و شغل‌اش شیطان کشی است. در واقع وی یک مزدور است که با کشتن شیاطین، پول دریافت می‌کند و زندگی خود را پیش می‌برد. حال در یکی از روزها، شخصی مرموز به نام آرکام وارد دفتر دانته می‌شود و ادعا می‌کند دعوت‌نامه‌ای از سمت ورجیل، برادر دانته دارد که در واقع این دعوت‌نامه، حمله هیولاها به دانته است که سکانس آغازین و هیجان انگیز بازی Devil may Cry 3  را تشکیل می‌دهد. زمانی که دانته دشمنان خود را شکست می‌دهد، ساختمان بزرگی از زمین بیرون می‌آید و رشد می‌کند و محیط‌های اطراف خود را تخریب می‌کند. از آن‌جایی که دانته احساس می‌کند ورجیل در این اتفاق دخیل است، این چالش را قبول می‌کند و به‌دنبالش می‌رود. حال دانته در جریان ماجراجویی خود، باس‌های متفاوتی را در قالب شیاطین مختلف از پیش روی بر می‌دارد و اسلحه آن‌ها را به دست می‌آورد. در میانه راه زمانی که دانته به مترو سایکل می‌رسد، توسط زنی به اسم مری (لیدی)، دختر آرکام، مورد حمله قرار می‌گیرد. لیدی شخصی است که می‌خواهد با کشتن پدرش انتقام مرگ مادر و خواهر خود را بگیرد. رفته رفته می‌فهمیم که آرکام برای ورجیل کار می‌کند و هدف این دو شخص، این است که گردنبند دانته را که نیمه دیگر گردنبند مادرشان است به‌دست بیاورند و از طریق برج روییده شده، دنیای شیاطین و انسان‌ها را به یکدیگر متصل کنند. یکی از ویژگی‌های سری Devil May Cry، نوع روایت مرموزانه آن است. در همان ابتدا شخصی با مشخصات فردی و ظاهری خاص را می‌بینیم که بدون هیچ پیش درآمدی به مخاطب معرفی می‌شود و در فاصله‌ای نه چندان دور، در می‌یابیم که وی برادری دوقلو به نام ورجیل هم دارد. همینطور سوالات ذهن مخاطب بیش از پیش افزایش پیدا می‌کند. شخصیت‌هایی را می‌بینیم که سرگذشت آن‌ها در همین نسخه که جالب است اولین نسخه بازی هم نیست، مشخص و بعضی دیگر نامشخص می‌ماند. درادامه دانته ملاقات‌های مختلفی با شخصیت چستر (آرکام) انجام می‌دهد و در نهایت، زمانی که بالای برج می‌رسد، برادر دوقلوی خود را مشاهده می‌کند و به مبارزه می‌پردازد. در جریان این مبارزه دانته شکست بدی می‌خورد و جدای از تصاحب گردنبندش به دست ورجیل، از بالای برج به پایین پرتاب می‌شود.

در این هنگام است که شاهد بیدار شدن قدرت‌های شیطانی و واقعی دانته هستیم و از طرفی وی ماموریتی بزرگ‌تر در دست دارد و آن هم پس گرفتن گردنبند خود و نابودی ورجیل است. در جریان تعقیب و گریزهای دانته و ورجیل، در اتاق کنترل شاهد رویارویی دوباره میان دانته و ورجیل هستیم که ناگهان در وسط مبارزه چستر ظاهر می‌شود و یکی از مهم‌ترین وقایع بازی رخ می‌دهد. چستر با تغییر قیافه خود به آرکام به دانته و ورجیل هویت واقعی خود را نشان می‌دهد و اعلام می‌کند که ورجیل درواقع یک بازیچه بود و هدفش کنترل کردن این دوشخص و فعال کردن برج برای اجرای اهداف شیطانی خود بوده است. به‌عبارتی آرکام هدفش به‌دست آوردن شمشیر Force Edge (این شمشیر در واقع نام حالت غیرفعال شمشیر اسپاردا، پدر دانته و ورجیل و پادشان شیاطین است) بود تا بتواند از طریق این شمشیر برج را فعال کند تا از طریق آن بر دنیای انسان‌ها و شیاطین حکمرانی کند. پس از صحبت‌های آرکام، ورجیل بسیار آشفته و سردرگم می‌شود و دانته با کشتن شیاطین قصد دارد به بالای برج برسد. در جریان پیشرفت‌های دانته در این مسیر، وی با لیدی وارد مبارزه می شود و درانتها لیدی قدرت بهترین اسلحه خود را در اختیار دانته قرار می‌دهد. زمانی که دانته به بالای برج می‌رسد، وارد دنیای شیاطین می‌شود تا با آرکام مبارزه کند. هچنین در جریان این مبارزه ورجیل هم پا به صحنه نبرد می‌گذارد و شاهد مبارزه دوش به دوش دو دقلوی اسپاردا با آرکامی هستیم که به شکل هیولا درآمده است و در انتها، ورجیل و دانته موفق به شکست دادن آرکام می‌شوند و وی به دست دخترش (لیدی) کشته می‌شود. مهم‌ترین فاز داستان بازی Devil May Cry 3: Dante’s Awakening این است که داستان این دو برادر به هیچ‌وجه تمام نشده است و حال سوالی بزرگ برای مخاطب ایجاد می‌شود و آن هم این است که چه کسی صاحب شمشیر Force Edge و گردنبندها است؟ از این‌رو بزرگ‌ترین مبارزه نسخه سوم رخ می‌دهد و آن هم نبرد دانته و ورجیل بر سر تصاحب شمشیر پدر است که در انتها ورجیل شکست می‌خورد و در دنیای شیاطین باقی می‌ماند. پس از پایان تمامی اتفاقات، حال دانته و لیدی خود را دوستان یکدیگر می‌دانند و وارد همکاری می‌شوند و اسم دفتر دانته (در آن زمان هنوز اسمی برای این دفتر مشخص نشده بود) را Devil May Cry می‌گذارند. یکی دیگر از ویژگی‌های داستان سرایی مجموعه DMC، نشان دادن سکانس‌های داستانی حساس است که در نسخه سوم و پس از تیتراژ پایانی شاهد یکی از آن‌ها هستیم؛ پس از تیتراژ پایانی، ورجیل در دنیای شیاطین باید با موندوس، دشمن دیرینه اسپاردا، مبارزه کند.

دفترچه خاطرات Devil May Cry

Devil May Cry

مدتی بعد دانته توسط تریش مورد حمله قرار گرفت اما به‌خاطر توانایی‌های فردی دانته در مبارزه کردن، وی توانست تریش را به‌خوبی شکست دهد و در جریان مکالمه‌ای که داشتند، دانته به تریش می‌گوید که مشغول شکار شیاطینی بوده است که مسئول مرگ برادر و مادرش بودند. درادامه صحبت‌ها تریش به این موضوع اشاره می‌کند که حمله وی به دانته در واقع آزمایشی بوده است و موندوس، پادشاه شیاطین و مسئول مرگ خانواده دانته قصد بازگشت دارد. داستان بازی Devil May Cry با اینکه دنباله نسخه سوم است اما به‌عنوان اولین نسخه، به شکلی شروع می‌شود که حس می‌کنید که اینجا، تازه شروع داستان سری DMC است. زمانی که دانته به قلعه عظیم و بزرگ بازی می‌رسد، راه خود برای پیدا کردن موندوس را ادامه می‌دهد.

باس‌هایی نظیر نلو آنجلو از همان ابتدا توقع‌مان را از این مجموعه بالا برد و این باس‌ها آن‌قدر خوب و زیبا طراحی شده بودند که به هیچ‌وجه از مبارزه با آن‌ها خسته نمی‌شدید

در این راه دانته با شیاطین بسیاری مواجه شده و شمشیر جدیدی به نام Alastor را به‌دست می‌آورد. درادامه دانته به اولین باس بازی که فانتوم نام دارد، می‌رسد و وارد درگیری می‌شوند. پس از شکست دادن فانتوم، بار دیگر شاهد رویارویی این دو شخص هستیم که در محیطی باریک به‌مبارزه با یکدیگر می‌پردازند. پسر مو سفید و جذاب قصه هیچ‌وقت در ماجراجویی‌های خود طعم آرامش را نچشید و از این‌رو، شاهد یکی از بهترین باس‌های بازی و مبارزه با نلو آنجلو هستیم. نلو آنجلو به قدری قوی و اعتماد به نفس بالایی داشت که دانته شگفت‌زده شد و در جریان مبارزه‌ی نفس‌گیرشان، دانته راهی برای نابودی نلو آنجلو پیدا کرد اما، نلو قوی‌تر از این صحبت‌ها است و با یک ضدحمله، دانته را تا پای مرگ‌ می‌کشاند که دانته به لطف گردنبندش، جان سالم به‌در می‌برد زیرا نلو آنجلو با دیدن تصویر مادر دانته، سریع از صحنه نبرد خارج می‌شود! در مراحل بعدی دوبار دیگر دانته و نلو آنجلو با یکدیگر روبه‌رو می‌شوند که در رویارویی آخر (سومین رویارویی) مشخص می‌شود که نلو آنجلو در واقع ورجیل بوده و با نابودی‌اش، شکل واقعی شمشیر Force Edge نمایان می‌شود و دانته نیمه دیگر گردنبند خود را به‌دست می‌آورد. این وقایع پایان راه دانته نیست و درست زمانی که فکر می‌کند تریش دوست و همراهش است، در می‌یابد که تریش برای موندوس کار می‌کرده است. با این تفاسیر زمانی که جان تریش به خطر افتاد، دانته ترجیح داد جان وی را نجات دهد و تنها دلیل این کار، شباهت بسیار زیاد تریش به مادر دانته بود و در نهایت، به تریش هشدار داد که از قضایا دور بماند. تریش که شخصیتی کله شق بود به حرف دانته گوش نداد و پس از رویارویی دانته و موندوس، وی متوجه اسارت تریش به دست موندوس می‌شود. در این میان موندوس با حواس پرتی دانته، وی را زخمی می‌کند و درست زمانی که قصد کشتن‌اش را دارد، توسط تریش نجات داده می‌شود و ضربه موندوس به تریش برخورد می‌کند. کشته شدن تریش خشم دانته را برمی‌انگیزد و بار دیگر قدرت شیطانی‌اش بیدار می‌شود. زمانی که دانته برای مبارزه با موندوس وارد دنیایی ناشناخته می‌شود، به‌واسطه قدرتی که کسب می‌کند، ظاهر اسپاردا را به خود می‌گیرد و مبارزه‌ای نفس‌گیر میان دانته و موندوس رخ می‌دهد که در نهایت به پیروزی دانته ختم می‌شود. دانته پس از پیروزی‌اش سراغ جنازه تریش رفت و گردنبند و شمشیر Force Edge را پیش جنازه تریش رها کرد. بلافاصله پس از این اتفاقا جزیره‌ای که دانته و تریش در آن قرار داشتند، شروع به تخریب شدن کرد و در یک سیاه‌چال، موندوس زخمی شده به سراغ دانته آمد. وی دانته را دنبال کرده بود تا بتواند پس از نابودی دانته، حکمرانی دنیای انسان‌ها را برعهده بگیرد.

زمانی که مبارزه شروع شد و مدتی از آن گذشت، دانته به شدت احساس ناامیدی و ضعف کرد که ناگهان صدای مادر خود را شنید و در ادامه، مشخص شد که تریش زنده است و با آمدن به میدان نبرد، قدرت خود را در اختیار دانته قرار می‌دهد و وی به‌واسطه قدرت تریش، موندوس را برای همیشه از صحنه روزگار محو می‌کند. نکته‌ی جالب داستان Devil May Cry، این بود که تریش در تمام مدت فکر می‌کرد یک شیطان است زیرا موندوس خالقش بود اما در پایان بازی، شاهد اشک ریختن تریش هستیم که دانته به وی‌ می‌گوید: «تو یک انسان هستی زیرا یک شیطان هرگز گریه نمی‌کند.» پس از اتمام تمامی ماجراها و فرار تریش و دانته از جزیره درحال تخریب، این دو دوست وارد همکاری با یکدیگر شدند و نام دفتر Devil May Cry را به Devil Never Cry تغییر می‌دهند.

دفترچه خاطرات Devil May Cry

Devil May Cry: The Animated Series

در میان داستان مجموعه Devil May Cry، بد نیست نگاهی به داستان انیمه سریالی Devil May Cry: The Animated Series داشته باشیم. پس از وقایع نابودی موندوس، به‌نظر می‌رسید دانته کسب و کار خوبی را برای خود دست و پا کرده باشد اما، قرض و بدهی تنها دستاورد دانته بود. در یکی از روزها شخصی به‌نام پتی وارد دفتر Devil May Cry شد و دانته را به‌عنوان یک محافظ شخصی استخدام کرد! داستان در انیمیشن ژاپنی Devil May Cry تا اواسط روایت آرامی دارد؛ پتی دخترکی با شخصیت و رفتارهای دخترانه است که مدام از دانته ایراد می‌گیرد و باعث اعصاب خوردی وی می‌شود. همچنین پتی بیشتر وقت خود را در دفتر سپری می‌کند و مشغول نظافت می‌شود و از آن طرف دانته مشغول انجام ماموریت‌های کسل کننده است. در ادامه داستان، دانته برای اینکه بتواند بدهی خود به لیدی را پرداخت کند، مجبور است ماموریت‌هایش را انجام دهد و از طرفی تریش مشغول شکار هیولاها به صورت تک‌نفره است تا بتواند کسب و کار خودش را به‌عنوان یک شکارچی شیطان، راه بیاندازد.

داستان انیمه با یک روایت از حال و روز شخصیت‌های اصلی این مجموعه آغاز و ادامه داده می‌شود. شاید بتوان شروع اصلی انیمه را از نیمه دوم‌اش دانست؛ جایی که تریش، لیدی و دانته یک ماموریت رده بالا را به صورت مشترک قبول می‌کنند و مشخص می‌شود که مادر پتی از خاندان جادوگرها بوده است و در گذشته قدرت ابیگیل، یکی از لردهای باستانی شیاطین را مهر و موم کرده است. درادامه ماجراجویی‌های دانته، شخصیت منفی انیمیشن ژاپنی دویل می کرای به مخاطب معرفی می‌شود؛ سید، شیطانی قدرتمند که هدف‌اش از بین بردن مهر و موم ابیگیل و به‌دست آوردن قدرت این لرد باستانی است. در انتها و نبرد پایانی، شاهد رویارویی لیدی و تیرش با شیاطینی هستیم که توسط سید (Sid) احضار شده‌اند و دانته به سراغ مبارزه و از بین بردن سید می‌رود. یکی از نقاط قوت این انیمه، مبارزه‌ی پایانی آن است که بسیار نفس‌گیر و دراماتیک طراحی شده و دیالوگ‌هایی که بین دانته و پتی رد و بدل می‌شوند، به‌خوبی هرچه تمام‌تر کار شده است. پس از تمامی این اتفاقات، سه دوست شیطان کش برای ماموریت‌های مختلفی استخدام شدند که مدام با یکدیگر شرط می‌بستند که کدام یک، پیروز میدان خواهد بود. ظاهرا روزهای خوش به سراغ دانته و دوستانش آمده بودند.

 

Devil May Cry 4

ورجیل برای شناخت پدرش و قدرتی که داشت، پا به سفر گذاشت و از سرزمین‌های زیادی دیدن کرد که Fortune، جایی که پدرش یکی از دروازه‌های جهنم را در آنجا بسته بود، یکی از آن مناطق است

قبل از شروع داستان Devil May Cry 4 بهتر است نگاهی به نسخه مخصوص بازی داشته باشیم. در نسخه ویژه بازی که سه سال پیش عرضه شد، داستان‌سرایی ورجیل را می‌توان مهم‌ترین بخش دانست. داستان ورجیل قبل از وقایع بازی Devil May Cry 3: Dante’s Awakening اتفاق می‌افتد؛ جایی که ورجیل در حال سفر به سرزمین‌های مختلف است تا در مورد پدرش اطلاعات کسب کند. حال زمانی که به سرزمین Fortune می‌رسد، با گروه The Order of Sword آشنا می‌شود و شروع به تحقیق در مورد این گروه مرموز می‌کند. نکته جالب داستان ورجیل، میان‌پرده پایانی است که با خود می‌گوید: «یک روز همه‌ی آن‌ها طعم قدرت واقعی پسر اسپاردا را خواهند چشید». این گفته اشاره مستقیمی به دانته و تا حدی نرو دارد. حال سوال پیش می‌آید که چرا شخصیت نرو؟ زمانی که بازی Devil May Cry 4 عرضه شد، یک تئوری بسیار بزرگ به‌وجود آمد که این تئوری در دست نوشته موجود در نسخه کالکتور ادیشن بازی تایید شد و آن تئوری هم این بود که نرو، پسر ورجیل است. البته در طول داستان هم نکاتی وجود دارند که این گفته را اثبات خواهند کرد. داستان نسخه چهارم حول شخصیتی جدید به نام نرو روایت می‌شود؛ پسرکی کم حوصله که از نظر ظاهری، شباهت بسیاری به پسران اسپاردا دارد. کارگردان و تیم سازنده سعی کرده‌اند در همان ابتدا یک شروع حماسی را برای شخصیت نرو رقم بزنند و این حماسه زمانی به اوج خود می‌رسد که دانته هم وارد فستیوال Sword می‌شود و ناگهان سنکتوس را با شلیک یک گلوله می‌کشد. زمانی که مخاطب انتظار هیچ اتفاق خاصی را نداشت، به‌خوبی شاهد عنصر هیجان هستیم.

نویسنده با زیرکی هرچه تمام‌تر در همان ابتدا وقایع را جوری به‌نمایش می‌گذارد که دانته، یک شخصیت منفی است و شما در نقش قهرمان داستان باید به‌دنبال دانته بروید و او را شکار کنید اما همه می‌دانیم که اینطور نیست و قطعا دانته چیزی در مورد گروه The Order می‌داند که مخاطب از آن بی‌اطلاع است. به‌عبارتی نویسنده سعی می‌کند از همان ابتدا دید مخاطب به The Order را به‌صورت خاکستری به‌تصویر بکشد و رفته رفته روی واقعی آن‌ها را نشان دهد و مخاطب تنها با یک هدف به دنبال دانته است و آن هم ملاقات با دانته و دانستن دلیل کاری است که وی در ابتدای بازی انجام داد. یکی از حقایق جالب، رویارویی نرو با اولین باس بازی است که این شیطان عظیم الجثه به نرو می‌گوید که رفتار و ظاهر تو شبیه شخصی است که آن را می‌شناسم. اگر نگاهی به بازی زمانی داستان و روایت داستانی شخصیت ورجیل داشته باشیم، می‌بینیم که ورجیل با این شیطان جنگیده و او را شکست داده بود. درادامه نرو متوجه می‌شود که The Order of Sword، خود دلیلی برای ورود شیاطین به شهر Fortune است و به‌واسطه اگنوس، دانشمند روان‌پریش گروه The Order، در حال کار روی سلاح‌های شیطانی و شمشیر یاماتو هستند. شمشیر یاماتو به‌قدری قدرتمند است که فقط توسط فرزندان اسپاردا قابل کنترل است. حال در صحنه رویارویی نرو و اگنوس وی به دست این دانشمند دیوانه اسیر می‌شود که ناگهان از طریق یاماتو، قدرت واقعی نرو بیدار می‌شود و شاهد کنترل یاماتو توسط نرو و به‌واسطه دست‌های شیطانی‌اش هستیم. این بخش از داستان هم خود دلیل دیگری است که بفهمیم میان نرو و ورجیل، یک رابطه خانوادگی وجود دارد. یکی از نکات خوب داستان، رشته‌ای بودن و پایان‌بندی خوب آن است؛ از یک طرف نرو و فهمیدن راز گروه The Order و نجات معشوقه‌اش از دستان سنکتوس و در سوی دیگر، سه دوست افسانه‌ای مجموعه (تریش، دانته و لیدی) که مثل همیشه وظیفه نابودی شیطان و گروه The Order of Sword را دارند. در پایان داستان، دانته یاماتو را به نرو می‌سپارد تا از این شمشیر پر قدرت برای مقاصد شیطانی استفاده نشود.

دفترچه خاطرات Devil May Cry

Devil May Cry 2

پایان‌بندی بازی به نحوی است که بازگشت، یا بازنگشتن دانته از دروازه جهنم را برعهده مخاطب می‌گذارد

در بازی Devil May Cry 2 پایان‌بندی به‌شکلی است که نویسنده قضاوت را برعهده مخاطب می‌گذارد. با این‌حال حدس و قضاوت شما هرچه باشد، تیم سازنده در نسخه‌ی پنجم باید به وقایع پس از نسخه دوم بازی بپردازد. درآخرین ماجراجویی دانته تا به امروز، وی وارد یک موزه می‌شود و با لوسیا ملاقات می‌کند. پس از کشتن شیاطین داخل موزه، لوسیا دانته را به جزیره دومری دعوت می‌کند تا با متیر، مادر لوسیا ملاقات کند. در هنگام ملاقات، متیر در مورد نبردهای گذشته‌اش سخن می‌گوید؛ وی در زمان‌های دور برای نابودی شیاطین جزیره دومری، شانه به شانه اسپاردا جنگیده است. حال متیر از دانته می‌خواهد که اریوس، تاجری را که به‌واسطه قدرت‌های شیطانی قصد حکومت کردن دارد، شکست دهد. نکته‌ی جالب داستان بازی Devil May Cry 2 این است که دانته در جریان داستان عادت جالبی دارد و آن هم این است که برای قبول کردن یا نکردن خواسته مردم از شیر یا خط استفاده می‌کند. حال پس از شنیدن درخواست متیر، از این شیوه استفاده می‌کند و درنهایت درخواست متیر را قبول می‌کند. پس از رفتن دانته، مادر و دختر در مورد آیتم آرکانا با یکدیگر صحبت می‌کنند. آرکانا آیتمی است که اریوس از طریق آن می‌تواند آرگوساکس، یکی از لردهای شیاطین، را زنده کند. درادامه اریوس و لوسیا مقابل یکدیگر قرار گرفتند. در این رویارویی اریوس به لوسیا می‌گوید که خالقش بوده و به‌عبارتی، لوسیا هم یک شیطان است. حال اریوس که هدف‌اش از بین بردن لوسیا و عصبانی کردن وی بود، به خواسته‌اش رسیده و لوسیا به وی حمله می‌کند اما اریوس موفق به کشتن لوسیا نمی‌شود. پس از مبارزه اریوس و لوسیا، لوسیا آرکانا را به دانته می‌دهد تا از طریق آن اریوس را شکست دهد اما دانته به سراغ مادر لوسیا می‌رود و قصد دارد آرکانا را به او بدهد.

مشکل اینجا است که لوسیا دیوانه‌تر از این صحبت‌ها است و بار دیگر به سراغ اریوس می‌رود و به‌همین دلیل، متیر به دانته می‌گوید که آرکانا را نگه دارد و تا دیر نشده است، لوسیا را نجات دهد. به‌رسم عادت دانته بار دیگر از سکه خود استفاده می‌کند و مجبور به موافقت با مادر لوسیا می‌شود. زمانی که دانته به‌محل مورد نظر می‌رسد ، لوسیا را اسیر شده مشاهده می‌کند و برای زنده نگه داشتن لوسیا معاوضه وی با آیتم آرکانا را به اریوس پیشنهاد می‌دهد و پس از دادن این آیتم به اریوس، به او حمله می‌کند. اما همه چیز مطابق میل دانته پیش نمی‌رود و اریوس برای زنده نگه داشتن خودش، دانته را بین دوراهی بزرگی قرار می‌دهد. حال دانته یا باید لوسیا را انتخاب کند یا کشتن اریوس را که در نهایت مجبور به نجات جان لوسیا می‌شود. پیامد این کار باز شدن دروازه جهنم توسط اریوس و بحث میان لوسیا و دانته برای ورود به دروازه جهنم و نابودی آرگوساکس است. درانتها دانته برای آخرین بار از سکه خود استفاده می‌کند و وارد دروازه جهنم می‌شود. دانته قبل از رفتن‌اش سکه‌اش را به لوسیا می‌دهد و لوسیا متوجه می‌شود که هر دو سمت سکه درواقع یک تصویر وجود داشت! پس از کشته شدن اریوس به دستان لوسیا و از بین رفتن آرگوساکس به دستان دانته، خبری از دانته و بازگشت‌اش به زمین نشد. تنها اطلاعات در دسترس، این است که دانته با موتور خود به اعماق جهنم رفت زیرا پورتال باز شده از زمین به جهنم، بسته شده بود. اما یک تئوری از بازگشت دانته به زمین حکایت می‌کند که بر اساس آن، در سکانس پایانی بازی صدای موتور دانته توسط لوسیا شنیده می‌شود و لوسیا در دفتر دانته منتظر بازگشت وی است!

دفترچه خاطرات Devil May Cry

بازی DmC Devil May Cry یک فرزند ناخلف از نظر داستانی به‌حساب می‌آید اما مبارزات و روند بازی همچنان عالی و نفس‌گیر کار شده است

تا به اینجای کار در مورد چهار نسخه سری دویل می کرای و یک انیمه سریالی از این مجموعه و داستان‌شان صحبت کردیم اما در این میان، یک فرزند ناخلف هم وجود دارد. فرزندی که از جنس خاندان اسپاردا نیست و تنها نام این سری را یدک می‌کشد. بازی DmC Devil May Cry از همان بدو معرفی و به تصویر کشیدن چهره دانته، نشان داد که نسخه‌ای متفاوت است اما مشکل اصلی بازی DmC Devil May Cry اصلا طراحی شخصیت دانته و ظاهرش نیست بلکه، داستانی تحریف شده است که به خورد مخاطب داده می‌شود. استودیو نینجا تئوری (Ninja Theory) نسخه‌ای بازسازی شده از این مجموعه را ساخت ولی ای کاش دست در تحریف در داستان نمی‌برد. در مجموعه DMC نشان داده شده است که موندوس، سالیان قبل توسط اسپاردا شکست می‌خورد و در ادامه اسپاردا خود و دنیای شیاطین را مهر و موم می‌کند. از طرفی اوا یک انسان است و در آن زمان ازدواج شیاطین با انسان‌ها، خلاف قوانین به‌حساب می‌آمد. به‌عبارتی دانته و ورجیل، برادرانی نیمه انسان نیمه شیطان هستند اما در DmC Devil May Cry قضیه متفاوت است. موندوس به‌عنوان برادر اسپاردا به‌ مخاطب معرفی می‌شود و از طرفی مادر دانته، یک فرشته است و در نتیجه شاهد شخصیتی به اسم دانته هستیم که نیمه شیطان و نیمه فرشته است. در این میان داستان را کنار بگذاریم، بازی DmC Devil May Cry تمام آن مواردی را که از این مجموعه انتظار می‌رفت در خود جای داده بود. یک گیم‌پلی هیجان انگیز با مبارزات و باس‌های نفس‌گیر که جدای از درجه سختی مناسب‌شان، مخاطب را ساعت‌ها سرگرم می‌کرد.

اما به‌عنوان بخش پایانی، بد نیست نگاهی جزئی به نقاط قوت و ضعف نسخه‌های متفاوت این مجموعه داشته باشیم. اولین نسخه از مجموعه Devil May Cry، بهترین عملکرد از نظر منتقدان را دارد و از حق نگذریم، جدای از مسائل گرافیکی، نسخه اول بهترین نسخه مجموعه است. چه از نظر داستان سرایی چه از نظر گیم‌پلی و باس فایت‌ها، بازی Devil May Cry هیچ کم و کاستی ندارد. این در حالی است که از نسخه دوم تا چهارم، هیدتاکی ایتسونو کارگردانی مجموعه Devil May Cry را برعهده گرفت. نسخه دوم را می‌توان ضعیف‌ترین نسخه از مجموعه دانست و آن هم به‌خاطر وجود باس‌ها و دشمنانی فوق العاده ساده‌تر نسبت به نسخه‌های پیشین بود. البته می‌توان این اتفاق را گردن تغییر تیم سازنده و کارگردان بازی انداخت که با حال و هوای این مجموعه آن چنان آشنا نبود اما در Devil May Cry 3، ایتسونو مشکلات گذشته را رفع کرد و اثری را ارائه داد که عده‌ای آن را بهترین نسخه از مجموعه دویل می کرای می‌دانند. یکی از ویژگی‌های بارز نسخه سوم، پیشرفت گرافیکی و مبارزات هیجانی‌ترش بود. البته نباید منکر شخصیت ورجیل و کاریزماتیک بودن این شخصیت و دو مبارزه نفس‌گیرش با دانته باشیم. پس از یک غیبت چندساله، چهارمین نسخه از مجموعه Devil May Cry روانه بازار شد که سر و صدای مخاطبان را به‌دنبال داشت. یکی از دلایل نارضایتی‌ها تغییر شخصیت اصلی داستان از دانته به نرو بود که خب وجود این نارضایتی‌ها امری طبیعی است زیرا هواداران در جریان سه نسخه به دانته عادت کرده بودند. از طرفی داستان بازی Devil May Cry 4 با اینکه مد پسند بود اما در حد و اندازه سه نسخه پیشین ظاهر نشد. با تمام این تفاسیر دلمان برای بازگشت دانته، برای کشتن شیاطین و به‌دست آوردن Orbهای قرمز رنگ، برای آن میان‌پرده‌های هیجان انگیز و جوک‌ها و کل‌کل‌های شخصیت‌های بازی با یکدیگر تنگ شده است؛ برای تمامی این موارد دلمان‌ تنگ شده است و به‌شخصه امیدوارم هرچه زودتر شاهد معرفی جدیدترین نسخه از این مجموعه باشیم.

 

منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده