با فهرست جوایز ویژه سال 2016 از نگاه زومجی همراه باشید.
پس از اعلام بهترین بازیهای سال 2016 بر اساس ژانر و بهترینهای چند رسانهای از نگاه زومجی و پیش از اعلام بهترین بازیها و بهترین استودیو، نوبت به جوایز ویژه سال ۲۰۱۶ رسیده است. بخشهایی از قبیل بهترین ریمستر و بهترین بسته الحاقی، بخشهایی هستند که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که امسال در بخش جوایز ویژه اقدام به انتخاب آنها بکنیم.
جوایژ ویژه امسال، شامل بخشهای بهترین IP، بهترین بسته الحاقی، بهترین ریمستر، بهترین معرفی، مورد انتظارترین بازی و ناامید کنندهترین بازی میشود. پس با ما و جوایز ویژه سال 2016 از دید زومجی همراه باشید.
بهترین IP جدید: Overwatch
مطلب مرتبط
هرچند مجموعههای محبوب نقش بزرگی را در صنعت بازیهای ویدیویی ایفا میکنند، اما اغلب نطفهی خلاقیت و نوآوری در IPها و مجموعههای جدید بسته میشود. زمانی که برای نخستین بار بازی Wolfenstein 3D را با آن محیط سه بعدی و سبک اول شخص تجربه کردیم، نمایش سادهی یک سلاح و کشتار نازیها به ساخت IPهای فوقالعادهای نظیر Call of Duty و Battlefield منتهی شد. IPP مخفف دو کلمهی Intellectual Property است که در فارسی به معنای مالکیت فردی (معنوی) بوده و به یک کار، اختراع و خلاقیت اطلاق میشود. در صنعت بازیهای ویدیویی نیز IP جدید به معنای یک مجموعه یا بازی جدید است که پیش از این شاهد انتشار نسخهای از آن نبودهایم.
در سال ۲۰۱۶ نیز پلتفرمهای خانگی مهمان آیپیهای جدیدی بودند. یکی از جدیدترین بازیها، Overwatch ساخته کمپانی خوشنام بلیزارد بود که با تواناییهای ویژه قهرمانان، میلیونها بازیکن را پای تجربهی این بازی اول شخص نشاند. بازی Overwatch از دید زومجی به عنوان برترین IP جدید سال ۲۰۱۶ انتخاب شده است. در بازی کاملا آنلاین Overwatch بازیکنان در سه حالت اصلی Quick Play، Competitive Play و Arcade به مصاف هم میروند تا در گروههای یک در مقابل یک و در نهایت ۶ در مقابل ۶ سعی کنند تا با گرفتن مکانهای تعیین شده یا رساندن یک محموله به پایگاه حریف، بر رقیبان غلبه کنند.
Overwatch اکنون دارای ۲۳ قهرمان است که هر یک از این قهرمانها مهارتهای کاملا منحصر به فردی را نسبت به قهرمان دیگر دارند. تفاوتهای ظاهری و شخصیتی هر قهرمان در کنار قابلیت اولتیمیت، مانند چیزی که در بازی Dota شاهد بودیم، باعث میشود تا هر قهرمان منحصر به فرد شود. هر یک از قهرمانها در چهار کلاس اصلی هجومی، دفاعی، تانک و پشتیبان طبقه بندی شدهاند که با توجه به تواناییها، نقاط ضعف آشکاری را نیز دارند که این موضوع باعث بالانس قهرمانها میشود. طراحی عالی نقشهها، سرورهای قدرتمند، صداگذاری قهرمانها و سیستم لولینیگ Overwatch، قادر است تا چندین سال ساختهی بلیزارد را در بورس رقابت شوترهای اول شخص آنلاین نگه دارد. با هرچه بالاتر رفتن سطح شما، بازی یک لوت باکس را برای دریافت آیتمهای شخصیسازی ارائه میدهد که در نوع خود کامل و بسیار جذاب هستند. تاثیرات انتشار Overwatch از همان سال ۲۰۱۶ نیز روی عرضه بازیهای جدیدی نظیر Paladins دیده شده است که بدون شک از سالهای آینده شاهد عرضهی بازیهای بیشتر مبتنی بر قهرمانان خواهیم بود.
سال گذشته رمدی اینترتینمنت نیز آیپی جدید Quantum Break را روانهی بازار کرد. در این بازی با مردی به نام جک جویس همراه میشویم که به واسطهی یک اختراع و اتفاقات بعد از آن، توانایی ماورالطبیعه کنترل زمان را بدست آورده است. ساختهی رمدی هرچند نقدهای عالی را دریافت نکرد، اما توانایی تبدیل شدن به یک مجموعهی زیبا را دارد. کلدوود اینتراکتیو (ColdWood Interactive)، استودیوی واقع در کشور سوئد نیز امسال با بازی Unraval ماجراجویی منحصر به فردی را با یک کاموا برای بازیکنان رقم زد. ویژگیهای استفاده از کاموای شخصیت اصلی برای عبور از مراحل بعضا مشکل، Unraval را به تجربهای دوست داشتنی و زیبا تبدیل میکرد. اما یکی از پر سر و صدا ترین بازیهای سال گذشته The Last Guardian بود که بعد از ۷ سال در نهایت برروی پلیاستیشن 4 منتشر شد. اینن بازی داستان یک پسرک و موجودی به نام تریکو را روایت میکند که در یک ماجراجویی به دنبال حقیقت و خاطرات از دست رفتهی پسرک میروند. فومیتو اوئدا باری دیگر با انتشار The Last Guardian نشان داده است که با کمترین ابزار میتواند داستانی درگیرکننده را روایت کند.
بهترین محتوای دانلودی: The Witcher: Blood and Wine
قطعا نمیتوان منکر این شد که بازی The Witcher 3 بازی بزرگی است. استفاده درست از المانهای نقش آفرینی و خلق دنیایی که هیچوقت از بازی کردن در آن سیر نمیشوید. دنیایی که همیشه و هربار با وارد شدن به آن حرفی برای گفتن داشته و شما را سرگرم میکند. کمتر پیش میآید بازی با این عظمت ساخته شود. یکی دیگر از بخشهایی که سبب شد ویچر ۳ به یک بازی محبوب و قابل احترام تبدیل شود، بستههال الحاقیاش است. در بین دو بسته الحاقی اصلی بازی، Blood and Wine به خوبی توانست راه خودش را از بین سایر بستههای الحاقی سال ۲۰۱۶ میلادی جدا کرده و به عبارتی با قدمهای استوار خودش توانست لقب بهترین بسته الحاقی را از آن خود کند.
یکی از ویژگیهایی که سبب شده Blood and Wine به یک اثر مجزا و منحصربهفرد تبدیل شود، محتویات آن است. از نظر بصری، دنیای Blood and Wine فارغ از ساختمانهای خراب و محیط دلگیر نسخه اصلی، سرشار از تاکستانهای سرسبز و محیطی رنگارنگ است. تیم سازنده به خوبی توانسته است با طراحیهای خود، ترکیبی زیبا را در بین بازی اصلی و این بسته الحاقی پدید آورد. از طرفی شاهد مواردی در سیستم گیمپلی بازی هستیم که معمولا در بستههای الحاقی یک بازی رخ نمیدهند و اگر سازندهای بخواهد آنها را در نظر بگیرد، قطعا در نسخههای بعدی شاهدشان خواهیم بود ولی، Blood and Wine پایان کار گرگ سفید صنعت بازیهای ویدیویی است. دیگر شاهد گرالت نخواهیم بود پس سازنده باید در این بخش سنگ تمام بگذارد و بدرقه گرالت به بهترین شکل ممکن در Blood and Wine انجام شده است.
البته بسته الحاقی Blood and Wine بی عیب و نقص نیست و در این میان شاهد کم اثر بودن انتخابهای شما در طول بازی هستیم. اگر انتخابهایی جز موارد تاثیر گذار را داشته باشید، روایت کمی خسته کننده میشود ولی تمامی این موارد در نحوه جمع بندی داستان جبران میشود. جایی که وداع خود را با گرالت انجام خواهیم داد. جدای از این بیایید رو راست باشیم، بین این همه نقاط قوت و تغییرات و ساعتها گیمپلی دلچسب که هیچ بسته الحاقی آن را به شما ارائه نمیدهد، قطعا دیدن یک سری نقاط ضعف قابل چشم پوشی است.
البته با اینکه Blood and Wine بهترین بسته الحاقی سال ۲۰۱۶ میلادی است ولی نمیتوان رقیبان سرسخت این بازی را دست کم گرفت. بستههای الحاقی که پا به پای Blood and Wine پیش آمدند. نمونهاش بسته الحاقی Forza Horizon 3: Blizzard Mountain با اینکه خیلی وقت نیست روانه بازار شده است ولی تغییراتی را در بازی ایجاد کرد که مخاطبان این مجموعه مدتها است انتظار آن را میکشند. اضافه شدن آب و هوای برفی در یک محیط کوهستانی قطعا لذت مسابقات فورزا هورایزن ۳ را بیش از پیش افزایش داده است.
از سوی دیگر بسته الحاقی World of Warcraft: Legion قرار داشت که توانست مشکلات اکسپنشن قبلی را به خوبی برطرف کند. یکی از مشکلات بسته الحاقی Warlords of Draenor در روایت داستانی و شخصیت پردازی بود که در بسته الحاقی لجیون به خوبی این مشکل برطرف شد. البته وجود یک سری مشکلات نظیر عدم تعادل بین کلاسهای بازی سبب شد تا لجیون نتواند یک اکسپنشن بیعیب و نقص در بین بستههای الحاقی ۲۰۱۶ میلادی باشد.
بهترین ریمستر: Call of Duty: Modern Warfare
در نسل هشتم بازیهایی ویدیویی شاهد رایجتر شدن پدیدهای به اسم ریمستر بودیم و هر ساله بازیهای زیادی عرضه میشوند که ریمستر یکی از آثار بهیادماندنی صنعت بازیسازی هستند. درست است که این امر نشانگر کاهش ایدههای جدید است که سازندگان را مجبور به توسعه ریمسترها میکند، ولی به هر حال گیمرهای زیادی هستند که در زمان عرضه یک بازی قدیمی موفق به تجربه آن نشدهاند و امروز هم کیفیت پایین بصری بازی اصلی باعث میشود تا تجربه آن دیگر لذت کافی را نداشته باشد. به همین دلیل هم ریمسترها با استقبال خیلی خوبی روبرو میشوند.
امسال نیز شاهد عرضه ریمسترهای زیاد و نسبتا خوبی بودیم که پنج بازی Call of Duty 4: Modern Warfare Remastered محصول اکتیویژن، Bioshock The Collection محصول توکی گیمز که شامل هر سه نسخه بایوشاک بود، The Elder Scrolls V: Skyrim Special Edition محصول بتسدا که ریمستر یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ بود، Batman Return to Arkham که مجموعهای ریمستر شده از بازیهای بود و Heavy Rain and Beyond Remastered، ریمستر دو مورد از بهترین ساختههای دیوید کیج، جزو برترین ریسمترهای سال و نامزدهای نهایی انتخاب به عنوان بهترین ریمستر سال از دید زومجی بودند.
اما در نهایت آرای اعضای تحریریه زومجی بازی Call of Duty 4: Modern Warfare Remastered را به عنوان بهترین ریمستر سال برگزید. بازیای که توسط استودیو ریون سافتور توسعه یافته بود و البته برای اکتیویژن نقش یک مهره تبلیغاتی را نیز داشت که فقط با خرید نسخههای ۸۰ دلاری یا گرانتر بازی جدید مجموعه ندای وظیفه یعنی Infinite Warfare قابل دریافت بود و امکان خرید مجزای آن فراهمم نشده است و شاید خیلی از کاربران نیز صرفا برای تجربه این نسخه ریمستر اقدام به خرید جدیدترین بازی Call of Duty کردهاند.
دلایل زیادی وجود دارد که میتوان از آنها به عنوان عامل موفیت Call of Duty 4: Modern Warfare Remastered نام برد؛ یکی از این دلایل قطعا کیفیت بسیار بالای نسخه اصلی این بازی است که در سال ۲۰۰۷ توسط اینفینی وارد ساخته و عرضه شد و تحولی بزرگ در سری Call of Duty به حساب میآمد که آن را از نبردهای جنگجهانی وارد نبردهای مدرن کرد. این بازی همچنین هم یک بخش تکنفره عالی داشت و هم یک بخش چندنفره بسیار با کیفیت که سالهای سال گیمرها به صورت آنلاین یا در گیمنتها به تجربه آن مشغول بودند.
اما وقتی نگاهی به نسخه ریمستر بازی داریم، با اثری روبرو میشویم که مانند بسیاری از ریمسترهای ضعیف صرفا عرضه مجدد همان بازی قدیمی نیست. بلکه به معنی واقعی کلمه یک ریمستر است و حتی اگر آن را یک بازسازی تمام عیار از حیث بصری بنامیم نیز اغراق زیادی نکردهایم. جلوههای بصری بازی از تمامی جهات بهبود پیدا کردهاند و این امر مخصوصا در زمینه نورپردازی یا افزایش کیفیت بافتها کاملا مشهود است. به همین دلیل هم بازی حس یک اثر مربوط به ۹ سال پیش را القا نمیکند و بیشتر شبیه به یک بازی نسل هشتمی واقعی است و از نظر گرافیکی دست کمی از نسخههای جدید Call of Duty ندارد. در نتیجه ترکیب این گرافیکهای امروزی با گیمپلی فوقالعادهای که بازی اصلی داشت و هرگز هم قدیمی نمیشود، باعث شدهاند تا Call of Duty 4: Modern Warfare Remastered یکی از موفقترین ریمسترهای سال و انتخاب زومجی به عنوان برنده این بخش باشد.
بهترین معرفی: The Last of Us Part 2
در سال ۲۰۱۶ اتفاقات بسیار هیجانانگیزی رقم خورد. چرا که آثاری امسال معرفی شدند که با دیدن آنها یا موی تنمان سیخ شد یا فریاد شادی سر دادیم! وقتی بازیهایی مثل God of War جدید، Red Dead Redemption 2، جدیدترین اثر هیدئو کوجیما به نام Death Stranding و در نهایت، نسخه دوم از شاهکار استودیو ناتیداگ یعنی The Last of Us Part II معرفی شود، مطمئنا باید برای آینده پیش روی صنعت گیم بسیار خوشحال بود. البته در کنار معرفی این همه بازی عظیم و جذاب، شاهد معرفی دو سختافزار جدید بودیم که البته تنها با یک تریلر به نمایش درآمدند. بعد از مدتها انتظار، کمپانی نینتندو نسل جدید کنسول خود را به نام نینتندو سوییچ به نمایش گذاشت و در عین حال نیز مایکروسافت در کنفرانس E3 خود قدرتمندترین کنسول تاریخ صنعت گیم تا به امروز را معرفی کرد. اما هنوز اطلاعات بسیار جامع و دقیقی از این دو کنسول عرضه نشده، اما به هر حال این بازیها بودند که تاثیر بسیار بیشتری روی ما گذاشتند. در بین چهار اثر برتر معرفی شده، اثری که بیشتر از هر بازی دیگری تیم زومجی را تحت تاثیر خود قرار داد، چیزی نبود جز جدیدترین ساخته استودیو ناتیداگ یعنی The Last of Us Part II.
این بازی که در آخرین دقایق PSX 2016 به نمایش درآمد، شاید یکی از هیجانانگیزترین لحظات سال ۲۰۱۶ نیز به حساب بیاید. یک تریلر ساده که در آن الی قصه The Last of Us به گیتار زدن و خواندن میپردازد و در عین حال شاهد تصاویر سوالبرانگیز زیادی بودیم. برای انتخاب The Last of Us Part II در بین بهترین معرفیهای امسال کار راحتی نداشتیم. آن لحظه که بازی God of War معرفی شد و شاهد حضور کریتوس پا به سن گذاشته که حالا به سمت خدایان اسکاندیناوی قدم گذاشته بودیم، یکی از بهترین اتفاقات سال ۲۰۱۶ بود. معرفی Red Dead Redemption 2 و آن تریلر هیجانانگیز که سوالهای زیادی را برایمان به وجود آورد یکی دیگر از معرفیهای فوقالعاده امسال بود. در کنار این سه اثری که سالها منتظرشان بودیم، هیدئو کوجیما، یکی از مهمترین اشخاص صنعت گیم جدیدترین بازی خود را در دو تریلر عجیب معرفی کرد. با این که نمیدانیم چه چیزی در ذهن پیچ در پیچ کوجیما میگذرد، اما همین دو تریلر بازی Death Stranding باعث شدند تا بیشتر و بیشتر منتظر اخبار جدید این بازی باشیم. اما با وجود این همه معرفی جذاب، The Last of Us Part II مهمترین اتفاق و معرفی سال ۲۰۱۶ از نگاه زومجی بود. اثری که تنوانست حتی با یک تریلر ساده، عاشقان این سری را دیوانه خود کند.
مورد انتظارترین بازی: Red Dead Redemption 2
هر سال در کنار جمعبندی سالی که پشت سر گذاشتیم، نگاهی هم به مهمترین اتفاقات پیشرو میاندازیم. بازیهایی که هنوز فرصت تجربهی آنها را نداشتهایم، اما مطمئنیم که به محض انتشار بحث و گفتگوهای بسیاری را ایجاد میکنند و تا مدتها سرگرممان میکنند و احتمالا سال بعد همین موقع جزو نامزدهای بهترین بازی سال هم قرار خواهند گرفت. دنیای بازی در سال ۲۰۱۷ فوقالعاده به نظر میرسد. اول از همه قسمت جدیدی از Legend of Zelda به نام Breath of The Wild را داریم که زمان عرضهاش مصادف است با ۳۰ ساله شدن مجموعهی «زلدا». نکتهی بعدی که همهی ما و مخصوصا طرفداران شاهکار نینتندو را برای این بازی هیجانزدهتر کرده، عرضهی آن بر روی یک کنسول کاملا جدید است. بسیاری باور دارند که کنسول نینتندو سوییچ قرار است این شرکت را بعد از فاجعهی Wii U باز دوباره به میدان نبرد بازگرداند و طرفدارانش را خوشحال کند و چه چیزی بهتر از بازی کردن نسخهی جدیدی از یک مجموعهی کلاسیک بر روی یک کنسول جدید! تاکنون ویدیوهای Breath of The Wild خبر از بزرگترین بازی این مجموعه از لحاظ ابعاد و زیباترین و غوطهورکنندهترین بازی این مجموعه از لحاظ گرافیکی را میدادند. بهطوری که بازی حتی کسانی که تاکنون کنترل لینک را به دست نگرفتهاند هم برای تجربهی این بازی وسوسه کرده است.
حالا که حرف از بازیهای جهانبازِ اکشنِ نقشآفرینی انحصاری شد، بگذارید از Horizon Zero Dawn بگوییم که یکی دیگر از بازیهای موردانتظار ماست که برخلاف Breath of The Wild نباید مدت زیادی را برای رها شدن در دنیای پسا آخرالزمانی/علمیتخیلیاش صبر کنیم. جدیدترین اثرِ سازندگان «کیلزون» خیلی زودتر از دیگر بازیهای این فهرست در دسترسمان قرار میگیرد و اگر از ترکیب المانهای آخرالزمانی و علمیتخیلی تعجب کردهاید، باید بدانید که این دقیقا یکی از چیزهایی است که ما را برای این بازی و شکار دایناسورهای مکانیکی و سواری گرفتن از شترمرغهای روباتیک هیجانزده کرده است! Horizon تنها IP جدید و غیردنبالهی این فهرست است و همین موضوع به تنهایی ثابت میکند که نمایشهای این بازی تاکنون چقدر خوشرنگ و لعاب بوده است که توانسته در کنار نامهای شناختهشدهتری، یکی از موردانتظارترین بازیهای سال ۲۰۱۷ لقب بگیرد.
اما از انحصاریهای نینتندو و سونی که بگذریم، به نامزد دیگرمان یعنی قسمت جدید Mass Effect که Andromeda نام دارد میرسیم. استودیوی بایوور با سری «مس افکت» کهکشانی را پرورش داد که داستانها و ماجراهای بیانتهایی برای دنبال کردن دارد. در حالی که «جنگ ستارگان» با «روگ وان» از کاراکترهای اصلی مجموعه دور شد و به داستانهای ناگفتهای دیگری پرداخت، بایوور هم سراغ بازهی زمانی و کاراکترهای تازهای رفته است. باز دوباره گفتگوها، رابطههای عاشقانه و اکشنهای بسیاری در دل فضا انتظار طرفداران را میکشد. سری «مس افکت» همیشه جزو جنجالبرانگیزترین و موردانتظارترین بازیها بوده است و چنین چیزی بدون دلیل خاصی دربارهی Andromeda هم صدق میکند. چه برسد به وقتی که تریلر گیمپلی بازی هم منتشر شده باشد!
اما قبل از اینکه به برندهی نهایی این شاخه برسیم، باید از سد خدای جنگ عبور کنیم. مجموعهی God of War شاید در انحصار پلتفرمهای سونی باشد، اما ماجراهای حماسی شخصیت اصلیاش بین همه طرفدار دارد و واقعا مگر میشود کاراکتری مثل کریتوس که خفنبازیهایش هرکسی را ذوقمرگ میکند، در این فهرست جای نداشته باشد؟! سوالی که اما اینجا مطرح میشود این است که چه کسی موفق شده از سد کریتوس عبور کند؟ اگر یک نام وجود داشت باشد که از مجموع کریتوس، خدای جنگ و سانتامونیکا سنگینتر باشد، راک استار است! مخصوصا وقتی که اعضای این استودیو سراغ ساختن دنبالهای برای شاهکار وسترنشان یعنی Red Dead Redemption رفته باشند. در توصیف محبوبیت این بازی همین و بس که راک استار فقط به یک ویدیوی مبهم اما زیبای یک و نیم دقیقهای نیاز داشت تا فیتیلهی دینامیت اینترنت را روشن کند و ذهن مردم را به سرقت ببرد! حالا همه تبدیل به جایزهبگیرهای سمجی شدهایم که دربهدر برای به دست آوردن این بازی فراری سر از پا نمیشناسیم. پس تعجبی هم ندارد که اعضای تحریریهی زومجی Red Dead Redemption 2 را به عنوان موردانتظارترین بازیشان انتخاب کردهاند.
ناامید کنندهترین بازی: No Man's Sky
مطلب مرتبط
اگر فقط یک بازی در تاریخ بازیهای رایانهی نام ببریم که شایستهی لقب ناامیدکنندهترین باشد، آن بازی بدون هیچ شک و شبههایNo Man's Sky است. «سرزمین هیچکس» نه تنها ناامیدتان کرد، بلکه کاری کرد که دیگر به سختی برای هر بازی دیگری هیجانزده شویم و به آن امیدوار باشیم. مشکلی اصلی اینجاست که بازی به خودی خود آنقدرها هم بد نبود، بلکه این وعدههای بیشمار تیم هفت هشت نفرهی هلو گیمز و تأکید بسیار آنها روی صدهاهزارمیلیارد سیارهی خودساختهای بود که در محصول نهایی تنها به پنج شش سیارهی واقعاً متفاوت خلاصه میشدند. No Man's Sky شاید آنطور که خیلی از رسانهها از آن به عنوان یک کلاهبرداری بزرگ یاد کردند نباشد، اما صدها سال نوری از چیزی که انتظار داشتیم دور بود.
گشت و گذار در سیارههای عجیب و غریب، استخراج عناصر و مواد اولیه برای تهیهی سوخت فضاپیما و مبارزات فضایی بیروح تنها مواردی بودند که آسمان هیچکس ارائه میکرد. یک بازی بینهایت وسیع که هیچ کار معناداری نمیتوان در آن انجام داد، چرا که حتی مرکز کهکشان هم اصلاً چیزی نبود که برایش هیجانزده شویم. کل فعالیت شما در بازی خلاصه به پیدا کردن منابع مورد نیاز برای سفر بین کهکشانی میشود که زودتر به این مرکز کذایی برسید یا اگر خیلی اهل گشت و گذار بودید، هیچوقت چیز دندانگیری نصیبتان نمیشد. سیارههای بازی خیلی سوت و کورتر از آن چیزی بود که شان ماری در مراسمها و برنامههای تلویزیونی و اینترنتی مختلف نشان میداد. استودیوی هلو گیمز چند ماه سکوت کرد و چیزی به روی خود نیاورد تا اینکه همین اواخر بروزرسانی بزرگی برای بازی عرضه کرد تا شاید طرفداران از دست دادهاش را به بازی بازگرداند.
با اینکه هیچ بازیای نمیتواند به سطح ناامیدکننده بودن No Man's Sky نزدیک شود و این خودش یک رکورد محسوب میشود، اما مافیا 3 نیز با وجود داستان عالیاش نتوانست به چیزی که انتظار میرفت تبدیل شود. مشکلات عجیب و غریب فنی و گرافیکی بازی باعث شدند مافیا که یکی از نامهای بزرگ سال گذشته به شمار میرفت، نتواند در حد و اندازهیهای نسخههای قبلیاش موفق ظاهر شود. از طرف دیگر بازی انحصاری مایکروسافت، ReCore نیز در حد و اندازههای نام سازندهاش ظاهر نشد و یک پلتفرمر کاملاً معمولی باقی ماند. دومین نسخهی Mirror's Edge نیز پس از سالها عرضه شد و نتوانست از زیر سایهی نسخهی اولش بیرون بیاید و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. یوبیسافت هم طبق معمول هایپ بسیاری برای IP جدید خود یعنی The Divison راه انداخت اما در نهایت نتوانست یک بازی ماندگار خلق کند. اما به هر حال هیچکدام از آنها به گرد ناامیدی آسمان هیچکس نزدیک هم نمیشود.